صفارهرندي: موسوي خوئينيها از ابتدا با ولايت فقيه مخالف بود
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: موسوي خوئينيها گفته بود كه من زمان امام(ره) هم ولايت مطلقه را قبول نداشتم اما رويمان نميشد، ولي حالا ميگويم كه از ابتدا هم اين مسئله را قبول نداشتهام.
محمدحسين صفار هرندي وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در نشست مجمع جوامع اسلامي دانشجويان دانشگاههاي سراسر كشور كه در دفتر اين اتحاديه برگزار شده بود طي سخناني و در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه چه دليلي موجب شد تا موسوي و افرادي از اين دست دچار نوعي تجديدنظرطلبي در افكار و گفتمان انقلاب شدند؟ اظهار داشت: اينكه چطور يك نفر ممكن است به وادي بازگشت از گفتمان انقلاب و اسلام و جمهوري اسلامي برسد، از چندين جنبه قابل بررسي است.
وي افزود: در مباحثي كه مقام معظم رهبري در بخش عوام و خواص مطرح كردهاند به اين مسئله پرداخته شده است، اما موضوع ديگري كه بايد مد نظر قرار بگيرد اين است كه انسانها وقتي از نقطه كانوني يك واقعه فاصله ميگيرند با غفلت و فراموشي مواجه ميشوند.
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي با بيان اينكه به طبع وقتي از انقلاب دور ميشويم ممكن است از انديشهها و انگيزههاي آن نيز دور شويم، تصريح كرد: موسوي خوئينيها پس از رحلت امام(ره) و در دوران ابتدايي رهبري حضرت آيتالله خامنهاي با رهبري ايشان مخالف بود و هميشه نسبت به موضوع رهبري ايشان واكنش منفي نشان ميداد كه بخشي از شيطنتهاي كنوني وي نيز متاثر از همان نگاه قديمي است.
صفارهرندي ادامه داد: موسوي خوئينيها در يكي از كلاسهاي درسش در يكي از واحدهاي دانشگاه آزاد عنوان ميكند كه ولايت مطلقه فقيه اساسا مسئله قابل قبولي نيست و نميشود آن را پذيرفت. از وي سوال ميشود كه شما كه جزو گروه محوري بوديد كه در زمان امام كساني را كه نسبت به مسئله ولايت فقيه تشكيك عملي كرده بودند به ضديت با اسلام متهم كرده و گفتيد كه ضد انقلاب و طرفدار اسلام آمريكايي هستيد پس چطور اين حرف را ميزنيد؟
وي اضافه كرد: موسوي خوئينيها گفته بود كه من زمان امام(ره) هم ولايت مطلقه را قبول نداشتم اما از آنجايي كه امام جاذبه فوقالعادهاي داشت و ما نيز از شاگردان ايشان بوديم رويمان نميشد كه جلوي امام مخالفت كنيم اما حالا كه اين شرايط نيست، من ميگويم كه از ابتدا هم اين مسئله را قبول نداشتهام.
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در ادامه با بيان اينكه مشابه اين صحبتها را نيز ميتوان در صحبتهاي آدمهاي كوچكتر اين جريان نيز ديد، اظهار داشت: از آن جمله ميتوان به سخنراني كديور در كانادا پس از فتنههاي اخير و در مراسمي كه براي كشتهشدگان اين ماجرا گرفته شده بود اشاره كرد كه ميگويد "اين اتفاقات نشان داد كه حكومت ديني بر پايه جمهوري ولايي اساسا موضوعيت ندارد و در دوره امام نيز اين حكومت به دليل رابطه امام با مردم و نقش و سيطره معنوي ايشان قابل تحمل بود، اما پس از امام تضاد بين دين و سياست برجسته شد. "
صفارهرندي تاكيد كرد: از صحبتهاي اين افراد ميتوان فهميد كه اين عده از ابتدا نيز با نظام اسلامي و ولايت فقيه زاويه داشتند و اكنون مشكلاتشان در حال بروز كردن است يعني تجديد نظرطلبي اكنون اينها موثر از زمينههاي قبليشان بود.
وي در خصوص بخش ديگري از افراد كه دچار تجديد نظرطلبي در افكارشان ميشوند، گفت: يك عده هستند كه موضعشان مسائل فكري و نظري نيست، اينها افرادي هستند كه در صحنه عمل و وقتي منافعشان به خطر ميافتد ديدگاهشان عوض ميشود كه طلحه و زبير نمونه تاريخي اين افراد هستند، كساني كه حاضر بودند براي به حكومت رسيدن امام علي (ع) شمشير بزنند اما زماني كه ميخواستند ويژهخواري كنند بر سر امتيازطلبي با امام علي(ع) جنگ كردند.
صفارهرندي با بيان اينكه بخش ديگري از اين افراد كساني هستند كه مرعوب ميشوند يادآور شد: اين افراد زماني كه احساس كنند جايگاه و موقعيتشان به خطر افتاده مرعوب شده و زير بار هر فشار و تهديدي ميروند و حتي حاضرند با دشمنان نيز بر سر ميز مذاكره بنشينند اما عده ديگري از اين جمع نيز كساني هستند كه همواره متاثر از فضاهايي ميشوند كه در اطرافشان به وجود ميآيد كه از اين دست افراد نيز در مسئولين مكرر داشتهايم، يعني كساني كه دائم موضع اصولگرايانه افراطي ميگرفتند و حالا معكوس شدهاند و حتي در ضديت با ولايت فقيه نيز قرار دارند.