IRNON.com
نگاهي به الگوهاي رفتاري سبزپوشان
آيا جنبش سبز لائيك است؟
 

در واكاوي انتخابات دهم رياست جمهوري به بدعت‌ها و انحراف‌هاي منحصر به فردي مي‌رسيم كه در سال‌هاي پس از انقلاب بي‌سابقه بوده‌اند.‌يكي از اين بدعت‌ها حضور گروهي سازماندهي شده در قالب سازمان رأي تحت عنوان «جنبش سبز» در حمايت از ميرحسين موسوي براي پيروزي در انتخابات بود.


 

در واكاوي انتخابات دهم رياست جمهوري به بدعت‌ها و انحراف‌هاي منحصر به فردي مي‌رسيم كه در سال‌هاي پس از انقلاب بي‌سابقه بوده‌اند.‌يكي از اين بدعت‌ها حضور گروهي سازماندهي شده در قالب سازمان رأي تحت عنوان «جنبش سبز» در حمايت از ميرحسين موسوي براي پيروزي در انتخابات بود. اينكه اين جنبش چگونه شكل گرفت؟ نطفه اصلي اين جنبش را چه كسي گذاشت؟ چه افرادي آن را نهادينه و اجرايي كردند؟ ارتباط آن با انقلاب‌هاي مخملي كشورهاي همسايه چيست؟(خصوصاً اينكه برخي مصاديق و ظواهر از كپي‌برداري اين انقلاب‌ها توسط طراحان اين جنبش حكايت دارد و ديدار برخي چهره‌هاي تأثيرگذار سياسي امثال خاتمي با جورج سوروس مهم‌ترين حامي مالي اين انقلاب‌هاي رنگي اين احتمال را بيشتر مي‌كند)مقوله‌هايي نيست كه بتوان در اين چند سطر به آن پرداخت بلكه قصد داريم با واكاوي الگوهاي رفتاري اين جنبش، شاخصه و نماهاي اين الگوها را مورد تحليل قرار دهيم كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم:
عدم پايبندي به مباني ديني و اسلامي
اصلي‌ترين نقاط مشترك جنبش سبزي‌ها را مي‌توان عدم پايبندي به مباني محكم و خدشه‌ناپذير ديني و اسلامي دانست كه در اين راستا شعارهاي ضداسلامي، مقيد نبودن به حجاب اسلامي و حجاب‌هاي نيم‌بند، عدم پايبندي به احكام شرعي مانند روزه‌خواري در ملأعام (روز قدس) و رعايت نكردن روابط محرم و نامحرم در تجمعات، رعايت نكردن آداب و ظواهر شرعي و اسلامي و.. را مي‌توان نمونه‌اي از اين اصول رفتاري دانست.
مقابله با آرمان‌هاي اصلي انقلاب

هر چند اين ادعا در آغاز راه اين جنبش براي عده‌اي سخت بود و اين جوانان و اجتماع را دلسوزان نظام، انقلاب و آرمان‌هاي امام مي‌دانستند اما پس از گذشت چند ماه و رفتارهاي آنها در تجمعات، كوچك‌ترين شبهه‌اي براي افرادي كه هنوز عقل و انصاف خود را در بازار سياست‌بازي به حراج نگذاشته‌اند، نمي‌ماند كه اين عده به هيچ كدام از آرمان‌هاي اصيل انقلاب اسلامي مانند استكبار‌ستيزي، حمايت از مستضعفان جهان، حمايت از فلسطين به عنوان مركز ثقل تقابل اسلام با كفر جهاني و... را ندارد.
برگرداندن شعارهاي ضداستكباري ملت ايران طي 30 سال گذشته مانند مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسراييل به شعارهايي چون «مرگ بر روسيه» و «مرگ بر چين»، سر دادن شعارهايي چون «استقلال، آزادي، جمهوري ايراني» و «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» كه در روز جهاني قدس به صورت هماهنگ سرداده مي‌شد را مي‌‌توان از مصداق‌هاي اين ويژگي برشمرد. مسلماً اين گروه كشورهاي روسيه و چين فعلي را مصداق استكبار و دشمنان ايران نمي‌دانند اما مجبورند براي منحرف ساختن عقربه‌هاي استكباري ملت ايران شعارهاي بدلي جايگزين آن بسازند تا بتوانند در مراحل بعد آنها را نيز حذف ساخته و جمهوري اسلامي را نظامي هضم شده در نظم‌ نوين جهاني ساخته استكبار و آمريكا درآورند و سياست‌هاي مستقل نظام را در عرصه بين‌الملل با چالش مواجه سازند.
مخالفت با نماد اسلاميت نظام

ولايت فقيه ميراث گرانقدر فقه تشيع به امت اسلامي در عصر غيبت انسان كامل است تا با استفاده از آن بتواند گردنه‌هاي صعب‌العبور پيش پاي خود را به راحتي پشت سر بگذارد. هر چند در طول تاريخ چهره‌هاي شاخص فراواني اين مسأله را مطرح كرده بودند اما تنها كسي كه توانست اين نظريه را نهادينه و اجرايي كند، بنيانگذار انقلاب اسلامي است. ايشان اولين كسي بود كه نظام مبتني بر اين اصل عقلي و شرعي را تئوريزه كرد و بنيان نهاد.

جمله معروف امام(ره) مبني بر اينكه «پشتيبان ولي فقيه باشيد تا به مملكتان آسيبي نرسد» مسير را براي همه دلسوزان نظام در طول تاريخ مشخص كرده است اما مروري بر رفتارهاي جنبش سبز و رهبران آنان نشان مي‌دهد كه اعضاي اين جنبش نه تنها هيچ اعتقادي به ولايت فقيه ندارند بلكه مأموريت يافته‌اند به هر شكل ممكن با آن مخالفت كنند البته حساب اكثريت رأي‌دهندگان به ميرحسين موسوي از اقليت جنبش سبز جداست. چه بسيار افرادي كه نسبت به اعلام نتيجه آرا شبهه داشتند اما به محض اعلام و تأييد آن از سوي ولي فقيه زمان تبعيت كرده‌ و راه خود را از ساختارشكنان جدا كردند.

يك روز پس از خطبه‌هاي تاريخي رهبر انقلاب در 29 خرداد و دعوت ايشان به پيگيري درخواست‌ها از مسير قانوني و متوقف ساختن اردوكشي‌‌هاي خياباني، اين گروه بي‌اعتنا به فرمايشات ايشان تجمع خود را ادامه دادند و متأسفانه شخص آقاي موسوي نيز در جمع آنها حضور يافت و براي توجيه دهن‌كجي خود به منويات رهبري، مدعي شد كه براي دعوت به آرامش مردم در جمع آنها حضور يافته است هر چند عكس‌هاي منتشر شده آن روز و بيانيه‌هاي ساختارشكنانه بعدي وي خلاف آن را اثبات مي‌كند. اين جنبش اگر در آغاز راه بيشتر دولت و شخص احمدي‌نژاد را هدف حمله‌هاي خود قرار داده بود و هرگونه ناسزا و تهمتي را لايق رئيس‌جمهور قانوني نظام مي‌دانست اما به مرور زمان آن شعارها كمرنگ شده و عقربه تهاجم آنها به سمت نماد اسلاميت نظام و ستون و خيمه انقلاب يعني ولايت فقيه تغيير كرد.
شعار وارونه شده روز قدس آنان «ما اهل كوفه نيستيم...» را بايد در تغيير استراتژي آنها و هدف قرار دادن اصل ولايت فقيه تعبير كرد، خصوصاً اينكه هيچ‌گونه واكنشي از سوي سران آنها نسبت به اين شعارها صورت نمي‌گيرد و سكوت در برابر اين تهاجم‌هاي گستاخانه معنايي به جز قبول داشتن اين شعارها ندارد.
استفاده از نقاب مذهب

ويژگي ديگر اين جنبش را مي‌توان استفاده از نقاب مذهب به عنوان باور قلبي توده‌هاي عظيم ملت ايران براي القاي شعارها و تئوري‌هاي خود به جامعه دانست. هر كدام از انقلاب‌هاي مخملي، يك رنگ خاص را با توجه به محدوده جغرافيايي و باورهاي مردم آن جامعه انتخاب كرده‌اند اما از آنجا كه در بين مردم ايران‌زمين معتقد به اسلام و تشيع، رنگ سبز تقدس خاصي دارد و آن را نماد اسلام و اهل بيت (ع) مي‌دانند انتخاب اين رنگ كه گفته مي‌شود توسط ابوالفضل فاتح مسؤول كميته رسانه‌اي ميرحسين پيشنهاد شد را بايد در اين راستا ارزيابي كرد. (ذكر يك خاطره براي ميزان باور‌پذيري عوام مردم از تقدسات در اينجا خالي از لطف نيست: در دوم خرداد سال 76 آن زمان نگارنده اين سطور مشغول خدمت در يك گردان مرزي وابسته به ارتش بودم. استواري كه مافوق بنده بود روز پس از انتخابات پرسيد كه به چه كسي رأي داده‌ام و وقتي فهميد فرد مورد نظر شخصي به غير از خاتمي بوده، با برافروختگي گفت: يعني تو به اين سيد اولاد پيغمبر (ص) رأي ندادي و وقتي من از ايشان سؤال كردم كه چقدر ايشان را مي‌شناسي، جوابي براي گفتن نداشت و فقط سيادت باعث رأي دادن وي بود. جالب آنكه تا چند وقت ما را تحويل نمي‌گرفت و در تدين ما شك كرده بود.) انداختن شال سبز برگردن توسط موسوي در سخنراني‌هاي انتخاباتي كه طي ساليان گذشته سابقه نداشت، تأكيد چند باره بر سيادت ميرحسين در فيلم انتخاباتي‌اش، استفاده از نمادهاي سبز و حتي پوشيدن لباس‌هاي سبز توسط اهالي اين جنبش از ترفندهايي بود كه بر القا اين باورها به اجتماع استفاده شد.
شعارهاي الله اكبر در تجمعات و بالاي پشت بام‌ها كه كپي‌برداري (به قول مقام معظم رهبري كاريكاتوري) از شعارهاي بهمن 57، «يا حسين ميرحسين» و ساير شعارهاي با رنگ تقدسات را بايد در اين راستا تعبير كرد چراكه آنان از تئوريسين‌هاي غربي خوب آموخته‌اند كه تنها راه مبارزه با مذهب همين مسير است البته طراحان اين گروه فراموش كرده‌اند كه در طول تاريخ چه بسيار كساني بودند كه قصد داشتند با لباس تقدس و با نقاب مذهب خود را به جامعه بقبولانند، اما طرفي نبستند؛ بني‌عباس سعي داشت با پوشيدن لباس‌هاي مشكي خود را صاحبان «بيرق‌هاي سياه» در روايات نبوي بنامد، شاهان صفوي خود را مريدان خاص حضرت صاحب مي‌دانستند و رضاخان پهلوي با حضور در تكايا سعي در مذهبي ‌نشان دادن خود مي‌كرد و ....
تبعيت كامل از غرب و شبكه‌هاي ضدانقلاب

يكي از نقاط بسيار تأسف برانگيز رفتارهاي اين جنبش، اطاعت بي‌چون و چرا و انطباق كامل رفتارهاي آنها با دستورات رسانه‌هاي غربي و شبكه‌هاي ضد انقلاب است. طي چند ماه گذشته حتي نمي‌توان يك مورد را جست‌وجو كرد كه بين مواضع اعلامي اين جنبش و رسانه‌هاي غربي تفاوت قابل لمسي مشاهده شود. اين موضوع تا آنجا پيش رفته است كه دستور دعوت به تجمعات و محل آن از طريق اين شبكه‌ها به جنبش‌ها اعلام مي‌شود. يك نمونه كوچك آن را در روز قدس شاهد بوديم كه پيشنهاد نوري‌زاده، عنصر ضد‌انقلاب به جنبش سبزي‌ها براي روز قدس بود كه به جاي فلسطين و لبنان، مردم جانم فداي ايران را سردهند كه بلافاصله روز جمعه شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» به صورت كاملاً هماهنگ سرداده شد كه نشان از طراحي و سازماندهي شده بودن اين شعار داشت. سطور فوق شعاعي از ده‌ها موضع و الگوي رفتاري ضدديني و ضد انقلابي جنبش سبز ميرحسين آورده شد. الگوهايي كه نه تنها هيچ تناسبي با نظام ديني ما ندارند بلكه در تضاد كامل با آن هستند. جالب اينكه برخلاف ميرحسين كه مدام از احياي ارزش‌هاي فراموش شده امام دم مي‌زد جنبش سبزش حتي براي ظاهرسازي هم شده از اين ارزش‌ها دم مي‌زند.
حال بايد از آقاي نخست وزير دهه اول انقلاب پرسيد كه آيا مواضع چند ماهه جنبش سبز خود را قبول دارد يا خير؟ اگر قبول دارد كه بايد گفت وااسفا! و اگر قبول ندارد پس چرا از آنها برائت نمي‌‌جويد و از شعارهاي ضد‌ديني آنها انتقاد نمي‌كند. نفي اسلاميت نظام، شعار عليه ولايت فقيه، نفي فلسطين و حمايت تلويحي از آمريكا و اسراييل چيزهاي كوچكي نيست كه به راحتي قابل هضم باشد. نگاهي گذرا به شعارها و مواضع جنبش سبز اين واقعيت را مي‌نماياند كه تفكر حاكم بر استراتژي اين جنبش «لائيك» است و به هيچ ارزش ديني پايبند نيست.

نويسنده:حبيب تركاشوند