IRNON.com
وبلاگ‌ "آهستان "
چطور مي‌شود كه معترضان به كروبي مي‌شوند چماق به دست
 

چطور وقتي يك نفر به سمت صفار هرندي كفش پرتاب مي‌كند، او مي‌شود نماينده مردم و نماينده جنبش دانشجويي و فلان و بهمان، اما معترضان به كروبي همه مي‌شوند مزدور و چماق به دست و چاقو كش و …


 

اميد حسيني نويسنده وبلاگ‌ "آهستان " در آخرين به روز رساني وبلاگ‌ شخصي خود مطلبي را با عنوان "كدام لنگه كفش مال مردم است؟ " منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:

برخورد مردم با كروبي در نمايشگاه مطبوعات، نتيجه رفتار خود كروبي با مردم در ماه‌ها و سالهاي گذشته است. شيخ اصلاحات در انتخابات دوره نهم، با مسخره بازي و لطيفه گويي بارها آراي مردم را زير سوال برده بود و شكست خودش را هم به خواب صبحگاهي‌اش مرتبط كرده بود! كروبي چهار سال تمام در روزنامه‌اش با همين لطيفه و با همين ادعا، به شعور ميليون‌ها ايراني توهين كرد اما مردم ايران بزرگوارانه از كنار توهين‌هايش گذاشتند و به حال خود رهايش كردند.
البته كروبي دست‌بردار ماجرا نبود و در انتخابات دوره دهم باز هم كانديدا شد. نتيجه انتخابات را هم كه خودتان بهتر مي‌دانيد. جمع آراي شيخ اصلاحات از كل آراي باطله‌ي كشور كمتر شد! اما كروبي كه حتي انتخابات برگزار شده توسط دوستان اصلاح‌طلب خودش را در دوره نهم قبول نداشت، اين بار هم اعتراض كرد و زير بار آراي مردم نرفت.
برخورد چند روز قبل مردم با كروبي شايد اولين برخورد قهرآميز آنها بعد از تحمل 5 سال توهين و تمسخر و اهانت او به مردم باشد. من از توهين به كروبي خوشحال نيستم، اما از اقدام مردم عليه كروبي هم ناراحت نيستم. كروبي جواب اقدامات خودش را گرفت. توهين به مردم قطعا گناهش بيشتر و بزرگتر از توهين به يك فرد است.
البته واكنش برخي جريانات، افراد و دوستان به اين ماجرا واقعا عجيب است. بعضي‌ها چنان از اين مساله عصباني شده‌اند كه با شيوه‌هاي مختلف دارند از مردم انتقام مي‌گيرند. به عنوان مثال بامدادي عزيز در واكنش به پرتاب كفش به سمت كروبي، مردم را به اشغالگران تشبيه كرده و كروبي را هم نماد مظلوميت و مردم ايران دانسته و مي‌نويسد: اين بار اشغال‌گر به سوي مردم كفش پرت مي‌كند. امروز جورج بوش است كه از سر استيصال و خشم به سمت خبرنگاري جسور كفش پرت مي‌كند.
لازم به توضيح نيست كه آقاي بامدادي، جانب انصاف را رعايت نكرده و با تعصب به قضيه نگاه كرده است. سوال من از بامدادي اينست كه چطور و با چه معياري، جاي مردم و كروبي را با هم عوض كرده و به چنين نتيجه‌اي رسيده است؟
برخي سايت‌ها و خبرگزاري‌ها و به تبع آنها روزنامه‌هاي اصلاح طلب هم با جنجال و هياهو، سعي كرده‌اند برخورد مردم با كروبي را كمرنگ جلوه دهند و همه اين اتفاقات را به گردن چند نفر بيندازند. برخي هم با توهين به مردم، از عباراتي چون چماق به دست و مزدور و چاقو كش و … استفاده كرده‌اند تا به نوعي عصبانيت خودشان را از خشم مردم عليه كروبي نشان بدهند.
اين دوستان لطف كنند و به ما توضيح بدهند كه چطور وقتي يك نفر به سمت صفار هرندي كفش پرتاب مي‌كند، او مي‌شود نماينده مردم و نماينده جنبش دانشجويي و فلان و بهمان، اما معترضان به كروبي همه مي‌شوند مزدور و چماق به دست و چاقو كش و …
من مدافع چماق به دستي نيستم، اما اگر اين مردم عادي، چماق به دست هستند، به نظر من فهم شعور و بصيرت آنها، خيلي خيلي بيشتر از مدعيان فهم و شعور و ادب و روشنفكري است. همچنين فكر مي‌كنم قلم‌ به دستان مزدوري كه در برخي سايت‌هاي اينترنتي و روزنامه‌ها مشغول دروغ نويسي و شايعه پراكني هستند، تفاوت چنداني با چماق به دستان و چاقو كشان خياباني ندارند. تنها تفاوت آنها اين است كه چاقو كشان و چماق به دستان، لااقل ادعاي فهم و شعور و ادب و روشنفكري ندارند، اما قلم به دستان مزدور دارند.