IRNON.com
تضادهاي هشت‌گانه موسوي با امام (ره)
 

به وجود آورندگان حوادث پس از انتخابات، براي انحراف افكار عمومي از تخلفات خويش و براي توجيه رفتار خود به امام (ره) پناهنده شدند. آنان در حالي مدعي سيره و انديشه امام (ره) بودند كه از ولي فقيه و قانون و قانون اساسي به عريان‌ترين شكل ممكن عبور كردند.


 

به وجود آورندگان حوادث پس از انتخابات، براي انحراف افكار عمومي از تخلفات خويش و براي توجيه رفتار خود به امام (ره) پناهنده شدند.آنان در حالي مدعي سيره و انديشه امام (ره) بودند كه از ولي فقيه و قانون و قانون اساسي به عريان‌ترين شكل ممكن عبور كردند. آنان در حالي مدعي امام (ره) بودند كه براي مطالبه‌اي غير قانوني (ابطال انتخابات) مردم را به خيابان كشاندند و خواستار تحقق اصل 27 قانون اساسي شدند. آنان در حالي رأي اكثريت را به سخره گرفتند كه مدعي «ميزان، رأي ملت است» بودند. فرياد وا امام (ره)اي آنان آنقدر بلند بودكه جوانان امروز كشور كه دوران امام (ره) را درك نكرده بودند گمان مي‌كردند مير حسين نخست وزير امام‌(ره) بوده است در حالي كه ميرحسين مشروعيت خويش را از رأي مردمي اخذ مي‌كرد كه به رئيس جمهوري وقت داده بودند لذا در پيشاني بندهاي سبزي كه به جوان‌ها داده بودند جمله «نخست‌وزير امام (ره)» به وفور يافت مي‌شد. رهبري انقلاب اسلامي براي هوشيار كردن مردم نسبت به قرائت جعلي از انقلاب اسلامي جمهوري اسلامي، چند بار به موضوع سوء استفاده از امام (ره) اشاره كردند كه از آن جمله تذكر دوباره شكل‌گيري مسجد ضرار، آوردن كاريكاتوري از صدر انقلاب اسلامي به امروز و فريفتن اين مردم ذيل نام امام (ره) كه غرق در قرآن بود را مي‌توان اشاره كرد. براي اثبات اين مدعا كه «نفاق سبز» چقدر بر انديشه و مسير امام (ره) پايبند است بايد رفتار، مواضع نگرش و سخن مدعيان را با امام (ره) سنجيد. اما از آنجا كه برداشت از رفتار و نگرش متأثر از تفسيرهاي متفاوت است شايد اغنا كننده به نظر نرسد. بنابراين در اين راستا و در اين نوشتار چند جمله از حضرت امام (ره) و ميرحسين موسوي نسبت به موضوعات خاص را با نگاه تطبيقي و بدون شرح و تحليل مي‌آوريم. قضاوت در خصوص انطباق دو نگاه امام (ره) و موسوي را به نفس لوامه خوانندگان محترم واگذار مي‌كنيم.
1-فلسطين: موسوي در اولين نطق انتخاباتي خود در تلويزيون، براي حمايت از آرمان فلسطين شرط گذاشت، گفت: «ما اول بايد خودمان قوي باشيم تا بتوانيم از آرمان فلسطين دفاع كنيم.» علاوه بر آن شعارهاي انحرافي به اصطلاح طرفداران وي در روز قدس نيز دهان‌كجي مستقيم به آرمان امام (ره) بود زيرا روز قدس فقط ابداع امام (ره) بوده و متعلق به احمدي‌نژاد يا جناح مقابل موسوي نبود.
امام (ره) حمايت از نهضت‌هاي اسلامي را مشروط به قوي شدن نمي‌دانست و در سال‌هاي اوليه انقلاب كه وضع نامطلوبي داشتيم امام (ره) مردم ايران و اهداف جهاني انقلاب اسلامي را توامان گوشزد مي‌كرد: «بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد. ولي اين بدان معنا نيست كه آنها را از هدف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است، منصرف كند. مردم عزيز ايران كه حقاً چهره منور تاريخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند بايد سعي كنند كه سختي‌ها و فشارها را براي خود پذيرا گردند تا مسؤولان بالاي كشور به وظيفه اساسي‌شان كه نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند كه تنها برادري و صميميت را در چارچوب مصلحت اسلام و مسلمين در نظر بگيرند.» آيا موسوي و طرفداران وي به جملات فوق اعتقاد دارند؟ آيا موسوي به حكومت جهاني اسلام اعتقاد دارد؟ آيا كساني كه روز قدس از شميران به ميدان هفتم تير آمده بودند حاضرند فرموده امام (ره) مبني بر «سختي‌ها و فشارها را براي خود پذيرا گردند» تا مسؤولان به گسترش اسلام در جهان بپردازند؟
2-نهضت آزادي: در طول تبليغات انتخاباتي رياست جمهوري موسوي بارها موضع خود نسبت به نهضت آزادي را اينگونه اعلام كرد: «آنها دوستان قديمي ما هستند كه، هم اختلاف سليقه داريم.» در انتخابات نيز دكتر پيمان وزيري و سحابي علناً از موسوي حمايت كردند و بعد از انتخابات نيز ملي - مذهبي‌ها با صدور چند بيانيه همتراز با حزب مشاركت، مجاهدين انقلاب و ... از موسوي و كروبي حمايت كردند اما امام (ره) درباره كساني كه با موسوي اختلاف سليقه دارند مي‌فرمايند: «همچون گذشته اعتراف مي‌كنم كه بعضي تصميمات اول انقلاب در سپردن پست‌ها و امور مهمه كشور به گروهي كه عقيده خاصي و واقعي به اسلام ناب محمدي (ص) نداشته‌اند اشتباهي بوده است كه تلخي آثار آن به راحتي از ميان نمي‌رود. اگر چه در آن موقع هم من شخصاً مايل به روي كار آمدن آنان نبودم ولي با صلاحديد و تأييد دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم آنان به چيزي كمتر از انحراف انقلاب در تمامي اصولش و حركت به سوي آمريكاي جهانخوار قناعت نمي‌كنند. در حالي كه در كارهاي ديگر نيز جز حرف و ادعا هنري ندارند. امروز هيچ تأسفي نمي‌خوريم كه آنان در كنار ما نيستند چرا طرفدار جدي وابستگي كشور به آمريكاست، «آنان نبايد رسميت داشته باشند و بايد با قاطعيت با آنان برخورد شود.» ما بايد دشمن سرسخت كساني باشيم كه پرونده همكاريشان با آمريكا از لانه جاسوسي بيرون آمد... تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرال‌ها (نهضت آزادي) بيفتد. و ... اگر موسوي مدعي راه امام (ره) است از جملات فوق چه برداشتي دارد. آيا مطالب به يادگار مانده از امام (ره) حاكي از اختلاف اصولي و مباني حضرت امام (ره) با اين جماعت است يا اختلاف سليقه با دوستان قديمي؟
3-منتظري: موسوي آقاي منتظري را همتراز با بقيه مراجع به حساب آورد و در نامه‌اي سرگشاده از وي طلب مشاوره و راهنمايي و استفتا كرد. طرفداران وي نيز در روز قدس بر منتظري درود مي‌فرستادند و حتي وي و صانعي را روحاني واقعي مي‌خواندند. موسوي خطاب به منتظري مي‌نويسد: «مرجع عاليقدر حضرت آيت‌الله العظمي منتظري دامه ظله پيرو حوادث چند ماهه اخير بيانيه‌اي ضميمه از سوي اينجانب صادر شده است. احساس نيازي كه همواره براي همفكري و همكاري مرجعيت گرانقدار و روحانيت متعهد وجود دارد، مرا تشويق كرد تا نسخه‌اي از آن را جهت اخذ راهنمايي تقديم كنم.» و در آخر هم خطاب به منتظري مي‌نويسد: «اميدوارم مورد اعتنا قرار گيرد.»
حضرت امام (ره) در برخورد با منتظري كه پس از چهار سال تلاش بي‌نتيجه صورت گرفت، اول شرط مرجعيت وي را نشانه رفت و او را بلندگوي منافقين دانست. برخورد امام (ره) با منتظري يكي از معجزات انقلاب اسلامي است كه كمتر از سه ماه مانده از حيات پر بركت امام (ره) اتفاق افتاد و گرنه، امروز نظام ما در دست منافقين و ليبرال‌ها بود، زيرا امام (ره) معتقد بود منتظري درصدد است بعد از امام (ره) منافقين و ليبرال‌ها (نهضت آزادي) را به حكومت برساند. امام (ره) در تاريخ 6/1/1368 به منتظري مي‌نويسد: «از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرال‌ها و از كانال آنها به منافقين مي‌سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست داده‌ايد»، «از آنجا كه ساده لوح هستيد و سريعاً تحريك مي‌شويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد»، «به قدري مطالبي كه مي‌گفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايده‌اي براي جواب به آنها نمي‌ديدم.» اما براي آينده منتظري دو نكته را يادآور مي‌شوند 1-شما مشغول به نوشتن چيزهايي مي‌شويد كه آخرتتان را خراب‌تر مي‌كند، اين پيشگويي امام (ره) تحقق يافت و 1700 صفحه خاطره از منتظري روي اينترنت قرار گرفت و بخشي از آن توهين به حضرت امام (ره) بود و دشمنان نظام از آن خاطرات بهره‌ها بردند 2-امام (ره) خطاب به وي براي اصلاح رفتار و مواضعش فرمودند: «اگر اينگونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلماً تكليف ديگري دارم و مي‌دانيد كه از تكليف خود سرپيچي نمي‌كنم.» اين فرد امروز مورد مكاتبه و مشورت موسوي است زيرا جاي امام (ره) امروزخالي است.
قسمت دوم : در بخش پيشين تضاد موسوي با امام (ره) در حوزه فلسطين، منتظري و نهضت آزادي را بررسي كرديم. در اين بخش به پنج مؤلفه ديگر مي‌پردازيم.
4-زندگي - مبارزه: موسوي در بيانيه 12 خود كه در ششم مهرماه صادر شد، مي‌نويسد: «مبارزه، امري مقدس است اما دائمي نيست آنچه دائمي است زندگي است.» البته اين امر براي مردم دور او درست است اما براي نخبگان و انقلابيون در انديشه امام (ره) اينگونه نيست. امام (ره) مي‌فرمايند: «راهي جز مبارزه نمانده است و بايد چنگ و دندان ابرقدرت‌ها و خصوصاً آمريكا را شكست و الزاماً يكي از دو راه را انتخاب كرد، يا شهادت يا پيروزي كه در مكتب ما هر دوي آنها پيروزي است»، «ما مي‌گوييم تا شرك و كفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم»، «من بار ديگر از مسؤولان بالاي نظام جمهوري اسلامي مي‌خواهم كه از هيچ كس و از هيچ چيز جز خداي بزرگ نترستند و كمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد عليه فساد و فحشا، سرمايه‌داري غرب و پوچي و تجاوز كمونيسم نكشند كه ما هنوز در قدم‌هاي ‌اول مبارزه جهاني عليه غرب و شرقيم، مگر بيش از اين است كه ما ظاهراً از جهانخواران شكست مي‌خوريم و نابود مي‌شويم؟ و اگر بيش از اين است كه ما را در دنيا به خشونت و تحجر معرفي مي‌كنند؟ مگر بيش از اين است كه بانفوذ ايادي قاتل و منحرف خود در محافل و منازل عزت اسلام و مسلمين را بايكوت مي‌كنند؟ مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلام ناب محمدي (ص) در سراسر جهان، برچوبه‌هاي دار مي‌روند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب‌الله در جهان به اسارت گرفته مي‌شوند؟ بگذار دنياي پست ماديت با ما چنين كند، ولي ما به وظيفه اسلامي خود عمل مي‌كنيم»، «ملت عزيز ايران كه مبارزان حقيقي و راستين ارزش‌هاي اسلامي هستند به خوبي دريافته‌اند كه مبارزه با رفاه‌طلبي سازگار نيست و آنها كه تصور مي‌كنند، مبارزه در راه استقلال و آزادي مستضعفان و محرومان جهان، با سرمايه‌داري و رفاه طلبي منافات ندارد با الفباي مبارزه بيگانه‌اند و آنهايي هم كه سعي مي‌كنند سرمايه‌داران و مرفهان بي‌درد را نصيحت و پند و اندرز متنبه مي‌شوند و به مبارزان راه آزادي پيوسته يا به آنان كمك مي‌كنند، آب در هاون مي‌كوبند. بحث مبارزه و رفاه، بحث قيام و راحت‌طلبي، بحث دنيا‌خواهي و آخرت جويي دو مقوله‌اي است كه هرگز با هم جمع نمي‌شوند» آيا موسوي اكنون به چنين مبارزه‌اي اعتماد دارد. در درون تبليغات انتخاباتي و بعد از آن كدام خرده را به دنياي غرب و استكبار و جهانخواران گرفتند؟
5-‌ تحقق آرمان‌هاي انقلاب اسلامي: موسوي در بيانيه شماره 13 خود از قول مردم مي‌نويسد:«مردم اينك از خود مي‌پرسند، چه چيز ما را از رسيدن به آرمان‌هايمان باز داشت و به شرايط فعلي رساند. اين سؤال اساسي است كه جا دارد درباره كوشش‌هاي امروز و فرداي ما نيز پرسيده شود. ما چه بايد بكنيم تا 30 سال بعد، از نو با همين پرسش روبه‌رو نشويم.» امام (ره) قبلاً پاسخ اين سؤال را داده‌اند، امام (ره) معتقد بودند: اگر انبيا هم به دنبال دستيابي به نتايج اقدامات خود بودند نبايد به اقداماتي دست مي‌زدند كه نتيجه آن در عمر ظاهري آنان به دست نمي‌آمد. امام (ره) 20 سال پيش جواب امروز موسوي را اينگونه مي‌دهند:«تحليل اين مطلب كه جمهوري اسلامي ايران چيزي به دست‌ نياورده يا ناموفق بوده است، آيا جز به سستي نظام و سلب اعتماد مردم منجر مي‌شود؟ تأخير در رسيدن به همه اهداف دليل نمي‌شود كه ما از اصول خود عدول كنيم. همه ما مأمور به اداي تكليف و وظيفه‌ايم نه مأمور به نتيجه، اگر همه انبيا و معصومين (ع) در زمان و مكان خود مكلف به نتيجه بودند، هرگز نبايد از فضاي بيشتر از توانايي عمل خود فراتر بروند و سخن بگويند و از اهداف كلي و بلندمدتي كه هرگز در حيات ظاهري آنان جامه‌عمل نپوشيده است ذكري به ميان آورند. در حالي كه به لطف خداوند بزرگ ملت ما توانسته است در اكثر زمينه‌هايي كه شعار داده است به موفقيت نائل شود. ما اشعار سرنگوني رژيم شاه را در عمل نظاره كرده‌ايم، ما شعار آزادي و استقلال را به عمل خود زينت بخشيده‌ايم. اشعار مرگ بر آمريكا را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمانمان در تسخير لانه فساد و جاسوسي آمريكا تماشا كرده‌ايم. ما همه شعارهايمان را با عمل محك‌ زده‌ايم البته معترفيم كه در مسير عمل موانع زيادي به وجود آمده كه مجبور شده‌ايم روش‌ها و تاكتيك‌ها را عوض كنيم. ما چرا خودمان و ملت و مسؤولان كشورمان را دست‌كم بگيريم و همه عقل و تدبير امور را در تفكر ديگران خلاصه كنيم.»
6-‌ ‌تحريم اقتصادي از سوي دشمنان: موسوي در طول تبليغات انتخاباتي و همچنين در مناظرات تلويزيوني و تحريم‌هاي اعمالي از سوي غرب را ناشي از عملكرد نامطلوب و دشمن‌تراشي دولت مي‌دانست و علاوه بر آن در بيانيه شماره 13 خود مي‌نويسد:«اينك بر اثر سياست خارجي غلط و ماجراجويانه دولتي كه مردم ما بدان دچار شده‌اند كشور در آستانه بحران‌هايي قرار گرفته است كه بيشترين خسارت آن را قشرهاي محروم خواهند برد...»
ميرحسين كه در مقابل دولت‌هاي غربي حيا به خرج مي‌دهد و از گل كمتر به آنان نمي‌گويد، در ادامه به جاي دولت‌‌ها از «ملت‌ها» مي‌خواهد در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند زيرا اين نه تحريم يك دولت، بلكه تحميل رنج‌هاي بسيار بر مردمي است كه مصيبت دولتمردان ماليخوليا زده برايشان كافي است. البته تحريم‌هاي امروز، در زمان صدارت موسوي در قوه اجرايي نيز اعمال مي‌شد و امري امروزي نيست و سياست خارجي ما در زمان امام(ره) بسيار فعال‌تر و هجومي‌تر از امروز بود، همان موقع نيز دولت موسوي و حضرت امام(ره) به تندروي در سياست خارجي متهم مي‌شدند ولي امام(ره) از هجمه به جهانخواران توسط دولت جمهوري اسلامي دفاع مي‌كردند و مي‌فرمودند: «من باز مي‌گويم، همه مسؤولان نظام و مردم ايران بايد بدانند كه غرب و شرق تا شما را از هويت اسلامي‌تان به خيال خام خودشان بيرون نبرند آرام نخواهند نشست، نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شويد و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور»، «من قبلاً نيز گفته‌ام، همه توطئه‌هاي جهانخواران عليه ما، از جنگ تحميلي گرفته تا حصر اقتصادي و غيره براي اين بوده است كه ما نگوييم اسلام جوابگوي جامعه است.» بنابراين حصر اقتصادي ما به خاطر اسلام‌خواهي ماست نه عملكرد دولت يا مسأله هسته‌اي اما موسوي كه از مبارزه خسته شده است به «زندگي در راه سبز اميد» مي‌انديشد، از آرمان‌هاي امام (ره) براي رفاه بهتر چشم پوشيده است. گويي جمله زير را امام(ره) براي امروز موسوي نوشته است:
«بعضي مغرضين ما را به اعمال سياست نفرت و كينه‌توزي در مجامع جهاني توصيف و مورد شماتت قرار مي‌دهند و با دلسوزي‌هاي بي‌مورد و اعتراض‌هاي كودكانه مي‌گويند: جمهوري اسلامي سبب دشمني‌ها شده است و از چشم غرب و شرق و ايادي‌شان افتاده است كه چه خوب است اين سؤال پاسخ داده شود كه ملت‌هاي جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ايران در چه زماني نزد غربي‌ها و شرقي‌ها احترام و اعتبار داشته‌اند كه امروز بي‌اعتبار شده‌اند؟ آري اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر(ص) و ائمه معصومين (ع) را با دست‌هاي خود ويران كند آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بي‌فرهنگ به رسميت بشناسند، ولي در همان حدي كه آنها آقا باشند مانوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها ولي قيم باشند ما جيره‌خوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايراني- اسلامي بلكه ايراني كه شناسنامه‌اش را آمريكا و شوروي صادر كند؛ ايراني كه ارابه سياست آمريكا با شوروي را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاي آمريكا و شوروي و شرق و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحت‌الحمايگي آنان خارج شده است كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مي‌كند» اين روحيه انقلابي امام(ره) اكنون در كالبد كدام يك از ياران ديروز او ساري و جاري است، آيا موسوي و خاتمي و كروبي در اين مسير قرار دارند؟
7-‌ شعار محوري انقلاب اسلامي: استخوان‌بندي اصلي شعارهاي انقلاب اسلامي ايران به شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» بود اين شعار توسط خاتمي به شعار «استقلال، آزادي، پيشرفت» تنزل يافت و موسوي نيز در بيانيه شماره 11 خود آن را به شعار «آزادي، استقلال، عدالت و پيشرفت» تغيير داد. علاوه بر آن حزب مشاركت نيز اين شعار را در سند تأملات راهبردي خود به نظر «استقلال، آزادي، عدالت و معنويت» تغيير داد. اگرچه مؤلفه‌هاي اضافه شده نيز ذيل اهداف انقلاب اسلامي تعريف مي‌شود اما چرا اين شعار محوري تغيير مي‌يابد؟ اين در حالي بود كه حضرت امام(ره) در جواب بازرگان فرمودند:«جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد» علاوه بر آن طرفداران صوري موسوي در روز قدس به جاي «جمهوري اسلامي» از «جمهوري ايراني» كه حاكي از ملي‌گرايي و باستان‌سرايي است استفاده كردند. ميرحسين نيز تلاش مي‌كند از شعارهاي ملي‌گرايانه و باستان‌سرايانه استفاده كند كه آن هم بر خلاف انديشه امام(ره) است. امام(ره) مي‌فرموند:«ملي‌گرايي اساس بدبختي ماست.» امام(ره) درصدد تبديل ملت به «امت واحد» بودند و به مرز و جغرافيا اعتقاد نداشتند.
8-‌ احكام اجتماعي اسلام: از مشي و رفتار و مواضع ميرحسين چنين استنباط مي‌شود كه ايشان در حوزه فرهنگ و اجتماع قائل به ورود حاكميت نيست و بيشتر به اسلام فردي معتقد است. ايشان در اولين مصاحبه مطبوعاتي خود در مؤسسه اطلاعات به شدت به گشت‌هاي ارشاد حمله كرد. به جاي «اصلاح» يا «ساماندهي» از واژه «جمع كردن گشت‌هاي ارشاد» استفاده كرد كه مشخص مي‌كند ايشان امر به معروف و نهي از منكر و مراتب آن را از شؤون حكومت اسلامي نمي‌داند. حضرت امام(ره) در بند9 پيام بازسازي خود كه در تاريخ 11/7/1366 صادر شده و از جمله مخاطبان آن شخص نخست‌وزير (موسوي) است، در خصوص پرداختن به احكام اجتماعي اسلام پس از اتمام جنگ مي‌نويسند:«تأكيد بر حفظ ارزش‌ها و شؤون اخلاقي و اجتماعي و نيز سالم‌سازي اجتماعات كه گروهي ازخدا بي‌خبر و فرصت‌طلب تصور كنند كه مردم در برابر نيات پليد آنان بي‌تفاوتند.»
در پايان دو جمله ديگر از حضرت امام(ره) را كه خطاب به سران سه قوه و نخست‌وزير وقت نوشتند را خطاب به ميرحسين كه درصدد قرائت مستقل از حال جمهوري اسلامي هستند تقديم مي‌كنيم، اميد است مدعيان راه امام(ره) بتوانند جامعيت امام(ره) را در همه عرصه‌ها، خصوصاً موضع هجومي امام(ره) در سياست خارجي براي خود بازخواني كنند. امام(ره) بر كساني كه مصلحت نظام را در نظر نمي‌گيرند و درصدد هستند حرف خود را به هر شكل ممكن به كرسي بنشانند، مي‌فرمايند:«من از باب وظيفه به مردم و فرزندان پرشور انقلاب مي‌گويم كه مبادا بدون در نظر گرفتن محذورات سياسي و شرايط پيچيده و حساس كشور به طرح سؤال‌‌ها و اشكالاتي روي آوريد كه بازگو كردن و تحليل واقعي قضايا توسط مسؤولان دلسوز نظام، باعث كشف اسرار مملكت شده و براي نظام، مسأله‌آفرين گردد و نه تنها گرهي را باز نكند كه بر مشكلات نيز بيفزايد... من به بعضي از مسؤولان هشدار مي‌دهم كه به شدت بايد مراقب بود كه خداي ناكرده آب به آسياب دشمنان نريزيم و آنان را با اقوال و جبهه‌‌گيري‌هايمان شادمان گردانيم.»
اكنون نه‌تنها افرادي مثل كروبي و موسوي به سؤالاتي مي‌پردازند كه گرهي باز نمي‌كند و بر مشكلات مي‌افزايد بلكه درصدد امتياززدايي و اعتماد‌زدايي از نظام هستند. حق اين بود كه موسوي در بيانيه 11 و 12 و 13 خود بر دلايل حضور در مراسم ختم سعيده پورآقايي اشاره مي‌كرد، حق اين بود كه كروبي از اتهام به نظام در تجاوز جنسي و ربودن دختر جواد امام عذرخواهي مي‌كرد. حق اين بود كه موسوي درباره «جمهوري ايراني» اعلام نظر مي‌كرد، حق اين بود كه دستاورد خود از روز قدس را شفاف اعلام مي‌كرد، حق اين بود كه مردمي كه در مقابل چشمانش براي وي طلب مرگ مي‌كردند را مردم مي‌دانست و اعلام مي‌كرد و بالاخره جايگاه شبكه‌سازي و جنبش اجتماعي و نهادهاي مدني را در انديشه سياسي امام(ره) توضيح مي‌داد. بهتر بود براي شبكه‌سازي خود به جاي ترجمه «الفت در انديشه» فيض كاشاني به جنبش اجتماعي به امام(ره) مراجعه مي‌كرد.
آيا موسوي مي‌تواند يك كلمه از امام(ره) درباره جنبش‌هاي اجتماعي يا نهادهاي مدني يا گفت‌وگوي تمدن‌ها پيدا كند. اصولاً امام(ره) با مباني بومي حركت مي‌كرد. اما موسوي و خاتمي و امثالهم در تضاد بين سياست‌ورزي و روشنفكري گرفتار آمدند، هم مي‌خواهند در قدرت باشند و هم اپوزيسيون و هم انديشه‌هاي غربي را «اسلام‌مالي» كنند.


نويسنده:عبدالله گنجي