جنگ نرم، از ديروزتا امروز

جنگ رسانهاي (media war) استفاده از رسانهها براي تضعيف كشور هدف و بهرهگيري از توان و ظرفيت رسانهها اعم از مطبوعات، خبرگزاريها، راديو، تلويزيون، اينترنت و اصول تبليغات بهمنظور دفاع از منافع ملي است. در اين نبرد هدف اصلي كاهش آستانه تحمل ملي و كاستن از پايداري مردم كشور هدف است.
به نظر ميرسد آنچه كه شاكله چالشهاي اخير نظام سلطه با كشورهاي آزاد را بهوجود ميآورد، در حيطه نرمافزاري قابل پيگيري است.
در همين راستا رويارويي قدرت نرم جمهوري اسلامي با اهداف استكباري دنياي غرب در طول سي سال حاكميت قابل تأمل است و تأمل برانگيزتر تعارضهاي بعد از فروپاشي بلوك شرق و امريكامداري جريان استكبار در طول دو دهه اخير است بهويژه ناكاميهاي امريكاييها در گستره ارض بعد از نظريهپردازيهايي كه در تعقيب حاكميت ايستارهاي غربي در عرصه نظم نوين جهاني قابل توجه ميباشد.
از سويي نظام سلطه از نقش خزنده سكولاريزم در ابعاد فكري، مديريتي و اجرايي در ايران در همين برهه زماني ابراز خشنودي ميكرد. بياغراق چه جريان جمهوريخواه و چه دموكرات، چه نومحافظهكاران و چه غير آن خود را در مقابل ارزشهاي اسلامي و بومي در اقصي نقاط جهان و بهطور خاص ايران ديده و ميبينند.
جهان درست در متن جولان مدرنيزاسيون آمرانه امريكايي شاهد پديده سوم تير سال 1384 در ايران بود. اين پديده در فضايي شكل گرفت كه نومحافظهكاران چه بابت رفتارهاي سياسي خود در سطح دنيا و بويژه خاورميانه اسلامي كه عمدتاً با خشونت و قتل عام توأم بوده و چه بدليل حضور جريان اصلاحطلب در عرصه اجرايي ايران سرمست از قدرت بودند.
بيشك احياي گفتمان اسلامي بعد از گذشت سه دهه از حدوث انقلاب اسلامي و رويكرد اتخاذي از سوي دولت نهم خواب خوش را از تئوريسينهاي نظم آرماني جديد گرفت و بههمين مناسبت بكارگيري تمام ظرفيتها و شيوههاي نبرد نرم براي مقابله با اين پديده جدي در دستور كار قرار گرفت. مراكز قدرت همچنان ابزار رسانه و از سويي اميدهاي خود از اپوزيسيون خارجي در طيفها و جريانهاي مختلف و همچنين مقربين سياسي و فكري داخلي را جهت يك برخورد همه جانبه و تمام عيار فراخواند. الگوهاي تجربه شده و نوبنياد را در دستور كار قرار دادند تا بتوانند از نهادينه سازي اين گفتمان و تحقق آن در ابعاد معرفتي و اجرايي جلوگيري نمايند.
بهنظر ميرسد آنچه كه در دوره پسا انتخابات صورت پذيرفت متضمن وارسي جدي است. اتفاقات بعد از انتخابات اخير چه از حيث دشمنشناسي و چه از حيث مقابله با تهديدات آتي در نظام اسلامي نيازمند به ارزيابي استراتژيك ميباشد. معالوصف آنچه كه مورد نظر ميباشد ارائه اين مطلب است كه دهمين دوره انتخابات رياستجمهوري ايران ساير كانديداهاي اين دوره انتخابات را نيز متقاعد كرده بود كه شعارها و رويكردهاي فارغ از گفتمان انقلاب اسلامي در بين تودههاي مردم از مشروعيت برخوردار نيست و گفتمان انقلاب اسلامي از چنان قدرت و صلابتي برخوردار است كه اجازه طرح رويكردهاي برآمده از التقاط و غربزدگي را سلب نموده است. از سويي ديگر نتيجه انتخابات حكايتگر آن بود كه مردم ما در اين آزمون تاريخي بين دو گفتمان متمايز عدالت و پيشرفت و رويكرد فوقالذكر به بسط حاكميت گفتمان سوم تير همچنان وفادارند.
گفتماني با مؤلفههاي مردمسالاري ديني، خودباوري و اعتماد به نفس، اعتقاد كامل به كارآمدي دين در اداره جامعه و تداوم نظام ولايي، شجاعت و ايستادگي در برابر فزونخواهي دشمن، مردمداري و سادهزيستي، عشق و مهرورزي، نگاه توأمان به پيشرفت مادي و معنوي جامعه كه آن را در تقابل با گفتمان التقاط و غربزدگي ميشناسند. گفتماني با مؤلفههاي نگاه حداقلي به دين، پذيرش غلبه تمدني و معرفتي غرب، پذيرش سلطه بيگانه با سوءاستفاده از عناوين فريبنده تنشزدايي و تعامل مثبت.
بديهي است كه اين پيروزي قاطع و آن هم با اقبال بينظير چيزي جز عنايت خداوند بزرگ و كرامت ائمه معصومين(ع) به رهبري معظم انقلاب و مردم شريف ايران نيست و گرچه دشمنان نظام، در فرداي انتخابات سعي كردند عظمت اين پديده را از مقابل ديدگان دنيا و حتي مردم ايران محو نمايند ولي دفاع قاطع و همه جانبه از اين گفتمان و استمرار و تعميق آن نيازمند هوشياري است.
گفته ميشود جنگ نرم (soft war) مفهوم جديدي است. حال آنكه به معناي وسيع آن از سابقهاي ديرپا برخوردار است. شايد مراد كساني كه آن را نو و بديع مي پندارند برخي از ابزارها و يا اشكال آن باشد كه در گذشته مورد استفاده نبوده است، خاصه آنكه نبرد اطلاعاتي امروز را محصول دنياي نو ميدانند. امروزه در جريان تعريف از جنگ نرم آن را نوع جديدي از نبرد ميشناسند كه در حوزه رسانه اتفاق ميافتد. در تعريف جنگ رسانهاي گفته ميشود جنگ رسانهاي (media war) استفاده از رسانهها براي تضعيف كشور هدف و بهرهگيري از توان و ظرفيت رسانهها اعم از مطبوعات، خبرگزاريها، راديو، تلويزيون، اينترنت و اصول تبليغات بهمنظور دفاع از منافع ملي است. در اين نبرد هدف اصلي كاهش آستانه تحمل ملي و كاستن از پايداري مردم كشور هدف است و در عين حال با ايجاد جاذبه فكري، تغيير ذائقه، باورها و هنجارهاي حاكم مدنظر ميباشد. جنگ رسانهاي يكي از مهمترين جنبههاي جنگ نرم و جنگهاي جديد بينالمللي است.
ابزارهاي ارتباطي و الكترونيكي تأثيرات عميقي بر شكلدهي افكار عمومي دارند. لذا در جريان جنگ غيرسخت، رسانهها نقش اصلي را به عهده دارند. در اين مقطع تاريخي هم رسانه و هم ساير اشكال و ابزارهاي نبرد نرم از اهميت برخوردار ميباشد. مارشال مك لوهان در همين خصوص ميگويد: «جنگهايي كه در آينده رخ خواهد داد بهوسيله تسليحات جنگي و در ميدانهاي نبرد نخواهند بود بلكه اين جنگها به دليل تصوراتي صورت ميپذيرد كه رسانههاي جمعي به مردم القا ميكنند.» رسانهها به شيوه هاي گوناگون ميكوشند فضاي ذهني گروههاي هدف را در جهت اهداف و خواستههاي حاكمان شكل دهند. استعمار صرفنظر از شيوههاي كهن با بهرهمندي از رسانهها و اقدامات فرهنگي تلاش ميكند نظام هنجاري گروه هدف را به سمت مطلوب خود تغيير دهد. تغيير در علايق جوانان، مدلهاي پوشش و آرايش، ادبيات و منابع مطالعاتي، نحوه صرف اوقات فراغت، رواج مكتبهاي خاص هنري، تغيير در موسيقي رايج، گسست و بيگانگي با سنتهاي فرهنگي و فرهنگ سنتي در بين نسل جوان از آثار تغيير در نظام ارزشي جوامع محسوب ميشود. بديهي است كه هويت ملي، ديني و اجتماعي ملتها از جمله كانون هايي است كه ميتواند مورد هدف فعاليتهاي رسانهاي قرار گيرد. شيوههاي تبليغي از طريق ابزارهاي انساني و فني از قبيل رسانه هاي تصويري و نوشتاري همچون چاپ و نمايش، شبكههاي ماهوارهاي و اينترنت تأثيرات شگرفي را برفرآيند شخصيتي جوانان بر جاي ميگذارند.
در همين جهت امپراتوري رسانهاي وابسته به صهيونيسم جهاني بيشترين سهم را در اقدامات جنگ نرم و در راستاي جهانيسازي صورت ميدهد. با نگاهي گذرا به حجم انبوه چاپ مطالب خاص با توسل به انگارههاي مطلوب غرب در قالب انتشار كتاب، مجله و روزنامه و از طرفي كاربرد اخبار، اطلاعات و تحليلها از سوي پايگاههاي خبري وابسته و صرف هزينه بسيار در اين خصوص ميتوان به اهميت موضوع پي برد. در جهان كنوني كسي نميتواند نقش مؤثر تكنولوژي ماهوارهاي بر ساختار ارتباطات و اطلاعات در سراسر دنيا را انكار نمايد. در عرصه كاربرد فضاي مجازي اين اهميت را پررنگ تر مي يابيم. صرف نظر از توليد فيلم و سينما، توليد بازيهاي رايانهاي از ابزارهاي پرنفوذي هستند كه بهعلت تأثيرگذاري بالا و ايجاد انگيزه بسيار و جذابيت فوقالعاده كودكان، نوجوانان و حتي بزرگسالان را هدف قرار دادهاند. به همين دليل كارگردانان و برنامهريزان جنگهاي رسانهاي به آن توجه و امعان نظر دارند. اگر راديو و تلويزيون در عصر جنگ جهاني دوم از اهميت فوقالعادهاي در راستاي عمليات رواني برخوردار بود، ديري نپاييد كه صنعت نوين بازيهاي رايانهاي جاي خود را در عرصه پديدههاي صنعتي جديد باز كرد و به عنوان ابزار نوين عمليات رواني شناسايي شد. تقريباً از اوايل دهه 60 ميلادي بشر به فكر بازيهاي رايانهاي افتاد. اين نحوه كاربرد از رايانه بهتدريج در دهههاي گذشته سير صعودي پيمود. عمدهترين دليل استفاده از اين ابزار در بستر فرهنگ و سياست حاكميت فضاي دوقطبي و جنگ سرد بود.
امروزه اين بازيها بخشي از عمليات رواني استراتژيك را شامل ميشوند كه عمدتاً به تشريح خطي?مشيها، اهداف و مقاصد سياسي نظامهاي سياسي ميپردازند و بيش از همه در راستاي استراتژيهاي قدرتهاي بزرگ بكار ميروند. در دو دهه اخير پس از فروپاشي شوروي، ايالات متحده در راستاي نظم مطلوب خود و حاكميت دموكراسي امريكايي و ارزشهاي مدنظر خويش جهت تحقق استراتژي نرم، ابزارهايي از اين دست را مورد توجه جدي قرار داده است. براي ايالات متحده بسترسازي لازم و ايجاد فضاي مناسب براي تجاوزات نظامي و تحقق استراتژي پيشدستانه در مواجهه با آنچه كه به عنوان مقابله با تروريسم از آن ياد ميكند از طرق مختلف و بهويژه ابزار فوق صورت ميپذيرد. گرچه استفاده از ابزارهاي نبرد نرم خود به خود زمينه هرگونه استفاده از زور با استفاده از شيوههاي پيچيده و ابزارهاي نظامي را سلب مينمايد، بهگونهاي كه به صورت غيرمستقيم طرف مقابل را به تأييد و انجام اعمال ناخواستهاي مغاير بينش قبلي حاكم وادار ميكند و در جهت اهداف خود بكار ميگيرد.
با پشت سر گذاشتن جنگ سرد و با بسط نظريات تئوريسينهاي نظام ليبرال سرمايهداري همچون فوكوياما، هانتينگتون و الوين تافلر و پيگيري پروژه دموكراتيزاسيون آمرانه بسياري از كشورها مد نظر اين هدف استراتژيك قرار دارند. در بين اين واحدهاي ملي و در چارچوب طرحهايي همچون طرح خاورميانه بزرگ و يا خاورميانه جديد گروه كشورهاي اسلامي از اهداف مهم اين استراتژي قلمداد ميشوند. لذا در كنار كاربرد ساير حوزههاي جنگ نرم، بازيهاي رايانهاي جديد مورد توجه جدي واقع شدهاند. كاربرد نمادهاي اسلامي و ديني همچون استفاده از مكانهاي مذهبي مانند مساجد، استفاده از صداي عربي و فارسي، استفاده از صداي پس زمينه مانند پخش آيات قرآن و يا صلوات و... در اين صنعت زمينههاي القائات لازم براي كاربران را فراهم ميسازد.
منبع: ايران