IRNON.com
چيستي علوم انساني
 

علوم انساني كدام علوم هستند؟ چه تفاوت‎هايي با ساير علوم دارند؟ آيا متافيزيك از علوم انساني است؟ چه نسبتي بين علوم انساني و ديگر علوم برقرار است؟ روش علوم انساني، فايده و اهميت آن چيست؟ آيا بين علوم انساني و علوم اجتماعي تفاوتي وجود دارد؟


 

علوم انساني كدام علوم هستند؟ چه تفاوت‎هايي با ساير علوم دارند؟ آيا متافيزيك از علوم انساني است؟ چه نسبتي بين علوم انساني و ديگر علوم برقرار است؟ روش علوم انساني، فايده و اهميت آن چيست؟ آيا بين علوم انساني و علوم اجتماعي تفاوتي وجود دارد؟ پرسش‎هايي از اين قبيل موضوع سلسله‎ بحث‎هايي است كه در سه بخش تقديم مي‎شود. پاسخ به اين پرسش‎ها مقدمه ورود به مباحث گسترده‎تري در حوزه علوم اجتماعي و جامعه‎شناسي خواهد بود. در اولين نوشتار به مهم‎ترين عامل امتياز علوم انساني، يعني موضوع آن پرداخته مي‎شود، كنش انساني موضوع علوم انساني است. با شناخت خصوصيات كنش انساني راه پاسخگويي به پرسش‎هاي ياد شده هموار مي‎گردد.
علوم به‎دلايل مختلف از هم متمايز مي‎شوند. از مهمترين عواملي كه مي‎تواند علت تفاوت علوم باشد، موضوع علوم است. روش، هدف، فايده و اثر نيز از جمله عوامل امتياز علوم محسوب مي‎شوند.
موضوع مشترك علوم انساني كنش انساني است. علوم انساني درباره كنش‎هاي انساني و آثار و پيامدهاي آن‎ها بحث مي‎كنند.
فعاليتي كه انسان انجام مي‎دهد، كنش انساني است. كنش انساني با اراده و آگاهي انسان انجام مي‎شود. كاري كه در محدوده وجود انساني انجام مي‎شود اگر با اراده و آگاهي انسان نباشد، كنش انساني نيست؛ مثل ضربان قلب آدمي و فعاليت دستگاه گوارش. كنش انساني مي‎تواند به اقسام مختلفي تقسيم شود:
كنش‎هاي دروني و بيروني، يا كنش‎هاي فردي و اجتماعي. تفكر يك كنش دروني است و راه رفتن،كنش بيروني است. غذا خوردن يك كنش فردي و سخن گفتن با ديگري يك كنش اجتماعي است.

ويژگي كنش انساني
كنش‎هاي انساني به‎دليل اين‎كه فعاليت‎هايي هستند كه انسان‎ها درمواجهه با امور مختلف انجام مي‎دهند با كارهاي طبيعي تفاوت دارند كنش‎ها داراي ويژگيهايي هستند كه مهمترين آن‎‎ها عبارتند از:
اول: آگاهانه بودن؛ كنش انساني وابسته به آگاهي و معرفت آدمي است، به‎گونه‎اي كه بدون آگاهي انجام نمي‎شود. كارهايي كه انسان به آن‎ها آگاهي دارد و لكن وابسته به آگاهي انسان نيستند، كنش انساني محسوب نمي‎شوند. سخن گفتن كنش انساني است، زيرا هرگاه انسان آگاهي خود را نسبت به كلماتي كه مي‎گويد از دست بدهد، از سخن باز مي‎ماند، وزش باد و روشن بودن روز كنش انساني نيست؛ زيرا جهل انسان نسبت به اين امور موجب ازبين رفتن آن‎ها نمي‎شود.
دوم: ارادي بودن؛ كنش انساني وابسته به اراده و عزم انسان است فعاليت‎هايي كه بدون اراده از انسان صادر ميشوند، كنش انساني نيستند. گردش خون در بدن با آن كه مربوط به انسان است كنش انساني نيست و لكن نوشتن عبارات و يا خواندن عبارت نوشته شده به‎دليل اين‎كه با اراده آدمي انجام ميشود، كنش انساني است.
سوم: هدف‎دار بودن؛ هركاري را كه انسان اراده ميكند با هدف خاصي انجام مي‎دهد، هرچند هدف‎هاي انسان بسيار متنوع است. برخي از آن‎ها عاقلانه و متفكرانه انتخاب ميشود و بعضي از طريق عادت و انسي كه انسان با آن‎ها دارد. بسياري از كنش‎ها نيز ممكن است به هدف و مقصودي كه كنش‎گر دارد، نرسد.
چهارم: معنادار بودن؛ كنش انساني به‎دليل اين‎كه آگاهانه انجام ميشود و هدف خاصي را دنبال مي‎كند، همواره با معناي خاصي همراه است. معنايي كه در كنش وجود دارد و كنش‎گر با نظر به آن فعاليت خود را انجام ميدهد، در حكم روح و جان كنش است و به‎همين دليل كنش‎هاي انساني را بدون توجه به‎معناي آن‎ها نميتوانيم بشناسيم. كساني كه تنها ظاهر كنش را ميبينند و به‎معناي آن توجه نميكنند و يا معناي آن را درست نمي‎شناسند، در حقيقت به شناخت كنش نمي‎رسند.
پنجم: تناسب داشتن با موقعيتهاي زماني و مكاني؛كنشها چون رفتارهاي آگاهانه‎اي هستند كه براي رسيدن به هدف‎هاي خاصي انجام مي‎شوند. درشرايط مختلف تغييرپذيرند، زيرا هم آگاهي و هدف‎هاي انساني در شرايط مختلف ممكن است تفاوت كند و هم انسان براي رسيدن به يك هدف واحد در شرايط متفاوت نمي‎تواند يكسان عمل كند. براي مثال، رفتار انسان در دوره‎هاي مختلف عمر و يا رفتار او در موقعيت‎هاي خطرناك و امن فرق ميكند.

نمونهاي از كنش انساني
بوق‎زدن نمونه خوبي از يك كنش انساني است. بوق ماشين گاه به‎عنوان يك پديده طبيعي مورد مطالعه قرار ميگيرد و گاه به‎عنوان يك كنش انساني. صداي بوق به‎عنوان يك پديده طبيعي صوتي است كه موج معيني دارد. فيزيك‎دان به دنبال شناخت طول موج آزاد و ويژگي‎هايي از اين قبيل است.
بوق ماشين وقتي به عنوان يك كنش موردنظر قرار گيرد به ويژگي‎هاي طبيعي آن توجه نمي‎شود، بلكه ويژگي‎هاي مربوط به كنش بودن آن منظور مي‎گردد. بوق زدن به‎عنوان يك كنش همه ويژگي‎هاي پنج‎گانه ياد شده را داراست.
انسان گاه به تنهايي بوق ماشين را به صدا در ميآورد. در اين هنگام يك كنش فردي بيروني رخ ميدهد. او ممكن است اين‎كار را براي اهدافي نظير اهداف زير انجام دهد:
1- آزمايش و تنظيم صداي بوق؛
2- تنوع و رفع خستگي؛
3- با ريتمي خاص براي لذت بردن.
انسان گاه در حال رانندگي و عبور از خيابان بوق ميزند، اين‎كار او كه با آگاهي و اراده انجام ميشود، يك كنش اجتماعي است. اين كنش ممكن است با اهدافي ازقبيل اهداف زير انجام شود:
1- هشدار دادن به عابر پياده؛
2- هشدار دادن و اعلام حضور نسبت به وسيله نقليه ديگر؛
3- دعوت عابر پياده به سوارشدن؛
4- سلام كردن به دوست؛
5- اظهار تشكر از وسيله‎اي كه به او اجازه عبور داده است؛
6- اظهار و بيان اعتراض نسبت به وسيلهاي كه رعايت حق تقدم او را نكرده است؛
7- اظهار شادماني به‎همراه ديگراني كه در يك مراسم عروسي شركت كردهاند. هريك از موارد فوق و موارد ديگر ميتواند هدف بوق‎زدن باشد. هريك از هدفهاي ياد شده، بخشي از معناي مستقيمي است كه دركنش بوق‎زدن وجود دارد. كنش‎گر هريك از اين معاني را به تناسب موقعيت زماني و مكاني و اجتماعي خود اراده و قصد ميكند و افراد مختلف نيز معنا را براساس همان موقعيت‎ها تشخيص ميدهند. برخي از معاني كنش انساني، ممكن است موردنظر كنشگر بوده و حتي هدف او باشد، و بعضي از آن‎ها ميتواند لازمه كنش بوده و توسط ديگران شناخته شود.

پيامدهاي كنش انساني
كنشهاي انساني فعاليت‎هايي هستند كه با اراده و آگاهي انسان انجام ميشوند؛ براي كنش‎ها پيامدها و آثاري است.
پيامدهاي كنشهاي انساني را به اقسامي ميتوان تقسيم كرد از جمله آن‎ها تقسيم به پيامدهاي ارادي و غيرارادي است.
پيامدهاي ارادي؛ پيامدهايي است كه ازنوع كنش‎هاي انساني است.
پيامدهاي غير ارادي؛ پيامدهايي است كه از نوع كنش انساني نيست. پيامدهاي نوع اول با اراده و آگاهي انسان انجام ميشود. پيامدي كه ازنوع كنش انساني است، ممكن است توسط فردي كه كنش اوليه را انجام داده و يا توسط غير او واقع شود.

پيامدهاي نوع دوم
آثار تكويني و طبيعي كنش انساني هستند. پيامدهاي تكويني و غيرارادي قابل تخلف نيستند، يعني حتما انجام ميشوند. پيامدهايي كه از نوع كنش انساني به‎شمار مي‎آيند، وابسته به اراده انسانها هستند و امكان تخلف از آن‎ها وجود دارد.
رانندهاي كه مسير تهران - مشهد را طي ميكند از استان سمنان عبور ميكند. او در هنگام حركت ممكن است با سرعت غيرمجاز حركت كند. خروج از استان تهران با سرعت غيرمجاز يك فعاليت و كنش انساني است. بر اين كنش، سه نوع پيامد مترتب ميشود:
پيامد اول: نزديك شدن به مشهد؛
پيامددوم: جريمه پليس؛
پيامد سوم: عبور از سمنان.
پيامد اول: امري تكويني، غيرارادي و غيرقابل تخلف است و پيامد دوم و سوم پيامدهايي از نوع كنش انساني هستند و به همين دليل قابل تخلفند. تفاوت پيامد دوم و سوم اين است كه پيامد دوم فعاليت و كنشي است كه توسط شخصي غير از كنش‎گر اول انجام ميشود و پيامد سوم، كنشي است كه توسط كنش‎گر اول رخ ميدهد.
پيامدهاي كنشها تقسيمات ديگري نيز ميتوانند داشته باشند، مثل تقسيم به پيامدهاي فردي و اجتماعي و يا تقسيم به پيامدهاي دنيوي و اخروي. پيامدهاي فردي، پيامدهايي است كه به شخص كنشگر بازميگردد. مراد از پيامدهاي اجتماعي پيامدهايي است كه نسبت به ديگران رخ ميدهد. پيامدهاي دنيوي پيامدهاي اين جهاني و ظاهر است، و پيامدهاي اخروي، پيامدهاي عميقتر و پنهان است.
انسان‎ها اغلب كنش‎هاي خود را با توجه به پيامد‎هاي آن انتخاب كرده و انجام ميدهند، و يا آن كه از كنش‎هاي فراواني به‎دليل پيامد‎هاي غيرمطلوب آن اجتناب ميورزند.

 



نويسنده:حميد پارسانيا