IRNON.com
/قسمت دوم/
راههاي خروج از فتنه در جامعه اسلامي
 

در قسمت نخست اين مقاله با نگاهي به برخي از رهنمودهاي اميرالمومنين علي(ع)، پيروي از هواي نفس به عنوان يكي از عوامل فردي پيدايش فتنه معرفي شد. در اين قسمت به بررسي ادامه اين عوامل مي پردازيم.


 

در زمان خلفاي قبل از علي(ع) رسم شده بود كه تقسيم اموال بيت المال از حالت تساوي به درآمده و هر كس زودتر ايمان آورده بود سهم بيشتري دريافت مي كرد. امام علي(ع) بر اين باور بودند كه اين قضيه تبعيض بوده و وجه شرعي ندارد و به هر فردي سهمي مساوي از بيت المال اختصاص دادند كه اين امر موجب شد برخي صحابه مانند طلحه و زبير سر به اعتراض برداشته و علم جنگ برافرازند و يا به سوي معاويه بشتابند. عبدا... بن عباس در نامه اي كه به امام حسن(ع) نوشته به اين نكته اشاره مي كند كه مردم به اين علت پدرت را رها كرده و به سوي معاويه شتافتند كه در تقسيم بيت المال به صورت مساوي برخورد كرد و آنها تحمل اين مطلب را نداشتند (ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج. 16) و چنين بود كه سابقه داران جهاد و مبارزه در راه اسلام در جستجوي ويژه خواري و هواي نفس غلتيدند و گرفتار حب دنيا شده و در دامن رقيبان امام(ع) و مخالفان حضرت جمع شده و حتي قتل عثمان را به امام علي(ع) نسبت دادند.
2- ضعف بنيه ايماني و اعتقادي:
از مواردي كه به عنوان زمينه و بستر مساعد براي ايجاد فتنه در جامعه است ضعف بنيه ايماني و اعتقادي فتنه گران و افراد دنباله رو آنهاست. اين مسئله گاهي در چهره نفاق درون جامعه اسلامي ظاهر مي گردد. به اين معنا كه جريان ها، گروه ها و افرادي در جامعه به اموري تظاهر مي كنند كه در واقع به آنها اعتقادي نداشته يا اعتقادشان سست و ضعيف است. اين مسئله موجب مي شود كه در صورت مهيا شدن زمينه هاي اجتماعي براي پذيرش اين ادعاهاي تظاهرگونه، جريان نفاق بتواند عده اي را گمراه و به بيراهه بكشاند و باعث به وجود آمدن فتنه در جامعه شود.
3- عدم تفكيك حق از باطل:
يكي از زمينه هاي بروز فتنه سردرگمي فرد نسبت به تشخيص حق و باطل از يكديگر است. اميرالمؤمنين علي(ع) دراين باره مي فرمايند: فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم يخف علي المر تادين ولو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندين و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنا لك يستولي الشيطان علي اوليائه» (خطبه 50)
اگر باطل با حق در نياميزد، كار باطل پيش نمي رود و اگر حق از باطل جدا و خالص مي گشت زبان دشمنان قطع مي گرديد. اما قسمتي از حق و قسمتي از باطل را مي گيرند و به هم مي آميزند و آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مي گردد.
ب- عوامل اجتماعي
1- بدعت گذاري در قوانين
اميرالمؤمنين علي(ع) در ادامه سخنشان درباره سرآغاز و منشأ پيدايش فتنه علاوه بر موضوع هواپرستي به بحث بدعتگذاري در احكام نيز اشاره و مي فرمايند: «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احكام تتبدع يخالف فيها كتا ب الله و يتولي عليها رجال رجالا علي غير دين الله» (خطبه 50)
همانا سرچشمه فتنه ها هواپرستي و بدعت گذاري است كه در احكام صورت مي پذيرد كه در آن با كتاب خدا مخالفت مي شود و گروهي (با دو انحراف ياد شده) بر گروه ديگربر خلاف دين خدا سلطه و ولايت مي يابند.
از كلام مذكور دو نكته اساسي فهميده مي شود: نخست اينكه با رواج بدعتها كتاب خدا مورد مخالفت واقع مي شود و دوم آن كه وقتي پايه بدعتي در جامعه محكم شد براساس آن عده اي به ناحق و نه از سر شايستگي و حقانيت بر ديگران سروري و مهتري مي كنند و ضوابط شرعي و ديني در اين باره به كنار نهاده مي شود. در چنين وضعيتي است كه بستر اجتماع آماده انعقاد نطفه فتنه مي شود.
2- تفرقه و اختلاف:
اميرالمؤمنين علي(ع) بعداز حادثه تأسف بارصفين و حكميت تحميلي كه مردم طريق هدايت را گم كرده و حبل الهي را از دست داده بودند و در سرگرداني و تحير به سر مي بردند خطاب به آنها سخناني ايراد مي فرمايند و در آن تفرقه پراكندگي قلوب و آراي مردم را زمينه ساز فتنه مي دانند. «ان الشيطان يسني لكم طرقه و يريد ان يحل دينكم عقده عقده ، و يعطيكم بالجماعه الفرقه و بالفرقه الفتنه » (خطبه 121)
همانا شيطان راه هاي ضلال و گمراهي خود را براي شما آسان جلوه مي دهد تا گره هاي محكم دين شما را يكي پس از ديگري بگشايد و به جاي وحدت و هماهنگي، بر تفرقه و پراكندگي شما بيفزايد و در تفرقه و اختلاف راه فتنه هموار مي شود.
3- خلل در رابطه امت و حاكمان:
در منطق اسلام، رابطه ميان امت و حاكمان يكطرفه نيست بلكه حقوقي متقابل مطرح است كه به واسطه آن طرفين بر يكديگر حقي دارند. رعايت حقوق طرفين لازمه ثبات سياسي و اجتماعي نظام است. حضرت علي(ع) در اين باره مي فرمايند:
«و آن گاه كه مردم حق رهبري را اداء كند و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد و راه هاي دين پديدار و نشانه هاي عدالت برقرار و سنت پيامبر پايدار گردد... و اميدواري و طمع دشمنان به يأس مبدل گردد. اما اگر مردم بر حكومت بشورند و غلبه كنند يا زمامدار بررعيت ستم و تعدي روا دارد نشانه هاي ستم آشكار و نيرنگ بازي در دين فراوان مي گردد و راه گسترده سنت پيامبر متروك، هواپرستي فراوان، احكام دين تعطيل و بيماريهاي دل فراوان مي شود.» (خطبه 612) بنابراين مشخص مي شود كه رعايت اين حقوق متقابل از اهميت و ارزش بسياري برخوردار است و عدم تحقق آن در بروز فتنه تأثيرگذار خواهد بود.

 



نويسنده: محسن محمدي الموتي