رمزگشايي راهاندازي "موج نو" خشونت و كودتايسبز

13روز مانده به انتخابات 22 خرداد سايت ضد انقلابي روزآنلاين بيانيهاي را منتشر كرد كه محتواي آن بسيار جالب توجه بود ولي در آن موقع كسي نميدانست آنچه در اين بيانيه ذكر شده به چه منظوري است. جمله كليدي اين بيانيه، اين بود كه "فلك را سقف بشكافيم و موجي نو دراندازيم ".
بولتن نوشت؛ بيانيه مذكور، كه بر "ثانيه شماري " براي روزهاي آخر دولت نهم تصريح ميكرد، دو موضوع "كودتا " و "رأي سازماندهي شده " را مطرح نموده و مدعي بود "مصلحان و انديشهورزان " در پي اين هستند كه رأي "مخالفان بنيادگرايي " را ميليوني بالا ببرند تا "تندروها " نتوانند برنده انتخابات شوند.
امضاكنندگان بيانيه همچنين مدعي بودند اخباري دارند مبني بر اينكه "تلاشهايي در كار است تا آراي سازماندهي شده تندروها بتواند سرنوشت انتخابات را به نفع احمدي نژاد تمام كند ".
گذشته از اينكه هيچ گاه اين ادعاي مبهم (كه در اوايل انقلاب از سوي گروهك هاي هرج و مرج طلب عليه طرفداران جمهوري اسلامي هم مطرح مي گرديد) توضيح داده نشد، ادبيات تهديدآميز بيانيه و بخصوص تأكيد بر عبارت "كودتاي بدون خونريزي " و نيز راه انداختن "موجي نو " براي غصب قدرت سياسي بود كه توسط بازوي رسانه اي "موج " مذكور بعد از انتخابات به شدت پررنگ شده و از انوع رسانه ها چه در داخل و چه در خارج كشور، تبليغ مي گرديد.
نكته مهمتر اينكه چنين ايده هايي في البداهه به ذهن نويسندگان و امضاكنندگان بيانيه نرسيده بود و نحوه تنظيم آن نشان مي داد مدت ها روي آن كار شده و ابعادي ديگر، جدا از آنچه در متن بيانيه بدان اشاره رفته بود، دارد. چيزي كه بعد از انتخابات تحت عنوان موج سبز راه افتاد و مدعي بود از خشونت بيزار است، "كودتاي سبز " بود كه اتفاقاً خشونتي ويژه مبتني بر نفاق و كينه را در سطوح گوناگون جامعه تسري مي داد.
در فرهنگ ايراني اين ضرب المثل وجود دارد كه "زخم تبر خوب مي شود اما زخم زبان نه ". آنچه در قالب اعتراض مدني بعد از انتخابات توسط بازوي رسانه اي "موج سبز " تبليغ شد در حكم زخم زبان و هدف از آن هم نهادينه كردن كينه و عداوت در جامعه بود. حقيقت آن است كه "خشونت گفتار " از سوي بازوي رسانه اي موج سبز به عنوان سلاحي كارساز طراحي و مورد استفاده قرار گرفت.
براي آگاهي از اينكه بازوي رسانه اي كودتاي سبز چه كساني ممكن است باشند، نگاهي به اسامي امضاكنندگان آن بد نيست: مسعود بهنود، احمد زيدآبادي، عيسي سحرخيز، حسن يوسفي اشكوري، و بخصوص ماشاءالله شمسالواعظين و بدرالسادات مفيدي.
دو نفر آخر نقش ويژه اي در سازماندهي "اخبار و اطلاعات رسانه اي " داشته اند و در چند ماه اخير پيوسته و با برنامه ريزي دقيق با رسانه هاي خبري غرب (مانند راديو فردا كه با پول سازمان سيا اداره مي شود) ارتباط داشته اند.
بدرالسادات مفيدي مكرراً به رسانه هاي غربي گفته كه آزادي بيان در ايران وجود ندارد و "صرفاً در حد يك حرف است ". شمس الواعظين نيز به انحاي مختلف جمهوريت نظام را نفي كرده و به ويژه در گفتگو با يكي از رسانه هاي بيگانه رئيس جمهوري اسلامي ايران را "ديوانه " دانسته بود.
رفتار اين دو عنصر مطبوعاتي دقيقاً با "خشونت گفتار " مطابقت دارد و اينكه بيانيه اي با آن محتوا را امضا كرده اند حاكي از هماهنگي آنها با كساني است كه خواهان هرج و مرج و گسترش خشونت فيزيكي در وقايع بعد از انتخابات بوده اند. جالب آنكه هر دو نفر در تقريباً تمام تجمعات برگزار شده در بعد از انتخابات حضور داشته و در به وجود آوردن حاشيه هايي در آن مراسم دخالت مستقيم داشته اند. در اين شرايط اين سؤال به ذهن متبادر مي شود كه اينان از چه حاشيه امنيتي برخوردارند كه طي چندين ماه اين گونه عليه منافع ملي جمهوري اسلامي ايران فعاليت كرده و اكنون نيز طلبكارانه و بي هيچ واهمه اي به فعاليت هاي مضر خود ادامه مي دهند؟