IRNON.com
كنكاشي در تبيين تعامل دانشجويان و فتنه‎انگيزان در حوادث اخير
 

در تحليل حتي سطحي اتفاقات چند‎ماهه‎ گذشته، آن‎چه بسيار به چشم مي‎آيد نقش دانشگاه و دانشگاهيان و البته به‎صورت خاص دانشجويان در جريان حوادث پس از انتخابات است.


 

مردمان دوگونه رهبران خويش را ياري مي‎كنند: يا به‎واسطه آگاهي و يا به‎واسطه جهل و ناآگاهي‎شان. اما آن راهبري كه ابتنايش را بر آگاهي و آزادگي مردم خود مي‎گذارد، روش خدا و مردان خدا و سلوك انبيا اختيار كرده و هدايتش شعبه‎اي از هدايت الهي است و آن راهبري كه بناي خود را بر جهل مردمان مي‎گذارد، به شيوه ولايت و هدايت شيطان عمل كرده و در طريق و آرمان او قدم گذاشته و راهبريش شعبه‎اي از ولايت و رهبري رو به ضلالت شيطان است، ولو آنان‎كه طوق اطاعت او را بر گردن دارند خود را «آگاه» بدانند و چراغ نيم‎سوز استدلالات و قطب‎نماي منحرف آرمان‎هايشان را «آگاهي» قلمداد كنند. در طريق تحليل، بايد تصور سكولار ديكته شده به مغزهاي تك‎تك‎مان كه «بايد هر نوع كنش اجتماعي را فارغ از محتوا و اثر حقيقي آن در هستي بررسي كرد» از ذهن‎هايمان دور كنيم و به خود يادآو شويم كه جهان در كنه هستي خويش در دو مدار مستقل حق و باطل در جريان است و هر مدار منطق و مبدا و معاد خويش را دارد. «كلام باطل» جز به «شيوه باطل» و جز در «ذهن باطل‎انديش» اثر نمي‎كند و ره جز به «سوي باطل» ندارد و آنان‎كه مي‎پندارند «هيتلر» همان‎گونه مردمانش را رهبري مي‎كرده كه «خميني» يا «بسيجيان» همان‎گونه در طريق ولايت ولي‎شان‎اند كه «سبزها» در طريق ولايت سيدشان، سخت از درك اين نكته عميق عاجزند.

فضاي امروز دانشگاه‎هاي ايران به‎گونه‎اي است كه زمينه‎ مساعدي را براي هر نوع بهره‎برداري در جهات ناهمسو و در اكثر مواقع مخالف آرمان‎هاي انقلاب اسلامي به‎وجود مي‎آورد. در تحليل حتي سطحي اتفاقات چند‎ماهه‎ گذشته، آن‎چه بسيار به چشم مي‎آيد نقش دانشگاه و دانشگاهيان و البته به‎صورت خاص دانشجويان در جريان اغتشاشات و حوادث پس از انتخابات است. تا جايي‎كه مي‎توان از اين گروه به‎عنوان يكي از بازوهاي اصلي جريان اغتشاش‎طلب و با تقريب خوبي مهمترين بازوي عملياتي آن نام برد. به‎طور يقين پس از اين نيز نقش اساسي خود را در روشن نگه داشتن آتش فتنه و حفظ التهاب در جامعه و اعمال فشار به نظام، به‎خوبي ايفا خواهد كرد. اما سؤال اصلي اين است كه چه عواملي باعث شده است كه «دانشجويان» به چنين مهره‎هاي كارآمدي در دستان نه مخالفان كه معاندان انقلاب اسلامي مبدل شوند؟ براي پاسخ به اين سؤال ابتدا بايد بدانيم كه براي شكل‎گيري يك جريان اجتماعي دو سلسله عوامل و شرايط مورد نيازند: يكي «زمينه‎ها و آمادگي‎هاي دروني» و ديگري «عوامل و طراحي‎هاي بيروني» كه اين دو مانند دو حلقه مكمل يك زنجير در هم چفت شده و «جرياني اجتماعي» را مي‎سازند. تجزيه و تحليل اين دو عامل براي درك فضاي كنوني بسيار ضروري است.

زمينه‎ها و آمادگي‎هاي دروني دانشگاه
با اين‎كه به هيچ‎وجه نمي‎توان منكر حضور مؤثر دانشجويان رشته‎هاي علوم انساني در جرياناتي چون حوادث اخير شد، اما تاريخچه جنبش دانشجويي نشان‎دهنده اين امر است كه هميشه نقطه شروع اين‎گونه حركت‎ها دانشكده‎هاي فني بوده‎اند؛ شايد به اين دليل كه دانشجويان رشته‎هاي فني از نظر پارامترهايي همچون استعداد، جنسيت و همين‎طور به‎علت ميزان اهميت اجتماعي بالاتري كه به اين رشته‎ها داده مي‎شود، به‎طور معمول فعالترين و خبرسازترين دانشجويان دانشگاه‎ها هستند. در نتيجه در اين مقال دامنه‎ تحليل را به «دانشجويان رشته‎هاي فني» محدود كرديم. دانشجويان كارشناسي رشته‎هاي فني دانشگاه‎هاي اصلي ايران يعني چند دانشگاه مطرح تهراني شريف، تهران، اميركبير، علم‎وصنعت و خواجه‎نصير را با چند مشخصه‎ اصلي بايد شناخت.

ضعف مباني اعتقادي
فقدان مطالعه و ضعف در مباني اعتقادي را اولين و مهمترين مشخصه مي‎توان ناميد. از آن‎جايي كه اكثريت دانشجويان رشته‎هاي فني دانشگاه‎هاي مطرح تهراني، دانش‎آموزان ممتاز شهرهاي مختلف كشورند و صاحبان دو هزار رتبه اول كنكور رياضي، عمدتا فرصتي براي مطالعه غيردرسي و تقويت مباني ديني و اعتقادي خود «پيش از دانشگاه» نداشته‎اند. تحليل اين پديده خود موضوع بسيار مهمي است كه از يك‎سو با سيستم آموزشي و پرورشي مقاطع راهنمايي و دبيرستان گره مي‎خورد و از سوي ديگر با نحوه و ساختار گزينشي دانشگاه‎ها، در كنكور. جالب است كه چنين روندي در سال‎هاي گذشته به‎علت دخالت معدل سال‎هاي تحصيل دبيرستان در گزينش دانشگاه‎ها ابعاد وسيع‎تري نيز پيدا كرده است. از سوي ديگر، عواملي همچون سطح بالاي علمي، جو رقابت درسي، سخت‎گيري‎هاي استادان و تعداد زياد درس‎هاي وقت‎گيري كه بايد در مدت چهار يا پنج سال به پايان برسند هم در اين امر بسيار مؤثرند. افزايش تدريجي سن و مواجهه با دغدغه‎هاي خاص اين سنين در كنار كمبود كتاب‎ها، منابع به روز و مناسب و فقدان منابع دانشگاهي تربيتي كاربردي و كارآمد، همگي دست به دست هم مي‎دهند تا فكر كردن به مطالعه غيردرسي و تقويت مباني اعتقادي در «دوران دانشجويي» هم مانند سال‎هاي دانش‎آموزي پيش از دانشگاه، به امري محال و بسيار دور از ذهن مبدل شود.

دغدغه‎هايي از جنس توسعه
نوع نگاه و دغدغه‎هاي دانشجوهاي مهندسي از جنس توسعه اقتصادي و صنعتي است. دانشجويان مهندسي از ديدگاهي مبنايي و يا فرهنگي به قضايا نگاه نمي‎كنند بلكه تحليلي نتيجه‎محور و عمل‎گرايانه دارند. همين موضوع باعث مي‎شود كه غالب اين دانشجويان ارتباط قلبي و منطقي‎اي با موضوعاتي مثل «عدالت» يا «استكبارستيزي» يا «فلسطين» برقرار نكنند و ترجيح دهند از زاويه‎ «شاخص‎هاي اقتصادي» يا «وجهه‎ بين‎المللي» به وضعيت كشور نگاه كنند. چنين نگاهي باعث مي‎شود كه به‎مرور غرب به‎علت پيشرفت علمي و تكنولوژيك، در ذهن مهندسان جايگاهي والا بيابد و از بعد فرهنگي و سياسي هم الگويي براي تحليل وضعيت فعلي ايران تلقي شود و اين همان ديدگاهي است كه به‎راحتي طعمه توطئه‎گران غربي و روشنفكران غرب‎زده قرار مي‎گيرد.

ارتباطات مجازي
مشخصه ديگر اين دانشجويان استفاده زياد از اينترنت، به نسبت ساير دانشجويان و ساير اقشار جامعه است. اين دانشجويان عمدتا در هر دوره خود يك گروه (گروپ) اينترنتي دارند و در ميان آن‎ها استفاده از سايت‎هايي مثل فيس‎بوك و تويتر و پيش از آن ياهو (سيصدوشصت) و مراجعه به يوتيوب و سايت‎هاي خبري و وبلاگ‎هاي شخصي و غيرشخصي امري متداول است. فقدان مطالعات مبنايي و محدوديت منابع اطلاعاتي كه ايميل را به مهمترين منبع اطلاعاتي و تحليلي دانشجويان تبديل كرده است، باعث مي‎شود كه تأثيرپذيري و آسيب‎پذيري دانشجويان در برابر حربه‎هاي هدايت افكار عمومي كه عمدتا از طريق اينترنت اعمال مي‎شود به ميزان نگران‎كننده‎اي افزايش يابد.

عوامل و طراحي‎هاي بيروني يا فرآيند هدايت اجتماعي
موج اجتماعي به‎وجود آمده در دانشگاه‎ها چه عليه احمدي‎نژاد پيش از انتخابات، و چه عليه كليت نظام از صداوسيما و دولت گرفته تا قوه قضاييه و حتي مقام ولايت‎فقيه بعد از انتخابات را نبايد محصول چندماه فعاليت انتخاباتي نامزدها در نظر گرفت. اگرچه سال‎هاست كه جريان دفتر تحكيم و انجمن‎هاي اسلامي در دانشگاه‎ها، نشر همه نوع افكار التقاطي و الحادي و سكولار اعم از انديشه چپ يا ليبرال را در دستور كار خود دارند، ليكن هيچ‎گاه نتوانسته بودند به‎صورت عمده جايگاهي در ميان دانشجويان بيابند و جز چند حركت نامنظم و كم‎اثر مانند مقابله با تدفين شهداي دفاع مقدس در دانشگاه‎ها يا به آشوب كشيدن دانشگاه‎ها به بهانه‎هايي مثل شانزده آذر يا حكم دادگاه آغاجري كاري از پيش نبرده بودند.
در چنين شرايطي كه اين تشكل‎ها چند سال گذشته را با كم‎محلي از سوي دانشجويان گذرانده به‎دنبال شرايطي بودند تا به قول خودشان حماسه هجده تير را بار ديگر حتي در ابعاد كوچكش تكرار كنند، با اين اوصاف فضاي دروني دانشگاه‎ها دستخوش چنين امواج شديدي شد كه هرچند پايان سال تحصيلي مجال بروز آن‎را در فضاي داخلي دانشگاه‎ها نداد، اما بخش مؤثري از تحركات و اغتشاشات خياباني روزهاي بعد از انتخابات را تأمين كرد. از اين‎روست كه براي درك فرآيند هدايت افكار عمومي جوانان و دانشجويان، عوامل طراحي اين موج بايد در سطحي گسترده‎تر و با نگاهي كلان‎تر بررسي شود.

فاز اول) سياه‎نمايي چهارساله عملكرد دولت
دولت نهم اگرچه خود نيز كم‎اشتباه نبود، اما در طول چند سال عملكرد خود، در معرض تخريب‎ها و سياه‎نمايي‎ها و جنگ رواني‎هاي بي‎رحمانه مخالفان خود بود كه از طريق روزنامه‎ها، سايت‎ها و ايميل‎هاي كارشده‎اي دست به دست مي‎گشت و مخاطب اصلي خود را در ميان خواص و نخبگان از جمله دانشجويان جامعه جست‎وجو مي‎كرد؛ چنان‎كه با يورش مداوم خود تا حدود خوبي توانست ذهنيت بسياري از مخاطبان را تسليم خويش كند. اگرچه در اين ميان، نقش دولت و شخص احمدي‎نژاد در دادن بهانه به‎دست مخالفان و تأكيد بر تكرار اشتباهات گذشته مثل بحث انتصاب معاونت اولي كه در اين دولت هم ادامه يافت را نمي‎توان ناديده گرفت، لكن تداوم روند سياه‎نمايي‎هاي مكرر سبب شد كه به‎مرور نگاه منفي مخاطبان چنان عمق پيدا كند كه اگر كسي اوايل احمدي‎نژاد را فرد مثبتي مي‎دانست كه «ممكن است» نقاطي منفي هم در عمل خود داشته باشد، به‎تدريج او را فردي كاملا منفي تصور مي‎كرد كه «ممكن است» نقاطي مثبت هم در كارنامه‎اش ديده شود!
اين روند آن‎چنان ادامه يافت تا امكان تحقق و بهره‎برداري از فاز دوم را به‎وجود آورد.

فاز دوم) بزرگ‎نمايي و جريان‎سازي چندماهه مهندس موسوي
با شروع سال هشتادوهشت و ورود مهندس موسوي به عرصه انتخابات و آغاز تبليغات انتخاباتي، هجمه‎ رسانه‎اي گسترده و تداوم خط سياه‎نمايي و بزرگ‎نمايي اشتباهات دولت جامعه را دچار شكاف بزرگي كرد. از سوي ديگر با توجه به نوع انتقاداتي كه از قبيل نقض ديدگاه كارشناسي، قانون‎گريزي، عوام‎فريبي، بي‎توجهي به خرد جمعي، نابساماني «درحد فلاكت» وضعيت اقتصادي و صنعتي و جايگاه نابود بين‎المللي كشور، نسبت به احمدي‎نژاد عنوان مي‎شد، به‎تدريج چنين القا شد كه نخبگان جامعه با حضور دوباره احمدي‎نژاد مخالفند و اين موضوع به صورت‎هاي مختلفي مثل نامه دسته‎جمعي استادان دانشگاه‎هاي مختلف در ميان دانشجويان تسري يافت.
جريان مبارزات انتخاباتي اختلافات را به نفرت و دشمني مبدل كرد و موسوي با به كار بردن عبارات «رمال و كف‎بين» و «دروغگو» درباره احمدي‎نژاد و متهم كردن او به ارايه‎ آمارهاي سرتاسر دروغ، گارد منفي بخشي از جامعه و نخبگان و هواداران خود را نسبت به احمدي‎نژاد به نفرتي عميق و بي‎پايان تبديل كرد. همين نفرت هم باعث بسياري از پيشامدها شد.

فاز سوم) تثبيت، تعميق، تداوم
در جريان حوادث پس از بيست‎ويكم خرداد نقش دو ابزار حياتي را نمي‎توان ناديده گرفت. يكي از اين ابزار بي‎بي‎سي فارسي است كه با چهره‎اي موجه و منطقي، همزبان بخشي از جامعه‎ ايران شد و با شناخت كامل مخاطب ايراني و با اتخاذ استراتژي‎هاي دقيق براي جلب اعتماد مخاطبان، شروع به‎كار كرد.
بي‎بي‎سي، نه با مخالفت و زير سؤال بردن آشكار بلكه با ايجاد شبهه، طرح سؤالات هدفمند بدون پاسخ و ارايه تحليل‎هاي برآمده از مباني و مفروضات كاملا غلط و انحرافي خط تضعيف و تخريب نظام اسلامي را طي مي‎كند.
اين شبكه با گزينش اخبار ناقصي كه نتيجه‎گيري را به مخاطب واگذار مي‎كند و با پوشش كامل خبري مخالفين داخلي و خارجي انقلاب اسلامي، توانسته است ذهن مخاطبان خويش را به‎دست بگيرد و با توجه به پايين بودن توان تحليل و ناآشنايي عميق نسل سوم نسبت به ادبيات و مباني و منطق و آرمان انقلاب اسلامي، به‎نوعي رهبري فكري آن‎ها را در اختيار بگيرد.

فيس‎بوك؛ شبكه اجتماعي
ابزار دومي كه به‎خصوص براي هدايت دانشجويان نقش تعيين‎كننده‎اي داشته و دارد، سايت‎هايي نظير فيس‎بوك و تويتر است. البته فيس‎بوك يك رسانه نيست، يك شبكه اجتماعي است. يك شبكه مجازي به‎صورت بالقوه توانايي‎هاي اجتماعي كارآمدي دارد كه در شرايط فعلي جامعه ما به‎خاطر حضور پررنگ جمعيت معترض در اين شبكه و حضور كمرنگ نيروهاي انقلابي، مورد بهره‎برداري صحنه‎گردانان براندازي نرم قرار گرفته است. فيس‎بوك به سه دليل در جهت تثبيت، تعميق و تداوم جريان انحرافي سبز عمل مي‎كند: از يك‎سو به‎خاطر اين‎كه شبكه‎اي از ارتباطات انساني است نوعي حالت امنيت و حمايت رواني را به كساني كه مثل هم مي‎انديشند اعطا مي‎كند. در حقيقت فيس‎بوك از احساس انزوا و تنهايي مخالفان بازي‎خورده جلوگيري مي‎كند و اثرپذيري آن‎ها را در برابر پاسخ‎ها و استدلالاتي كه خلاف انديشه‎هايشان مي‎شود را كاهش مي‎دهد.
«آن‎ها كه هنوز فطرتشان را نكشته‎اند سخت از تنهايي بيمناكند.» از سوي ديگر، به‎واسطه اخبار و اطلاعات و تحليل‎هايي كه فيس‎بوك توزيع مي‎كند و توسط شبكه دوستان مجازي منتقل مي‎شود، ذهن‎ها هيچ‎گاه آرام نمي‎گيرند و التهاب، هفته‎ها و ماه‎ها حفظ مي‎شود و علاوه بر آن نه تنها حفظ مي‎شود كه عمق مي‎يابد. همان‎طور كه در جريان انتخابات، غيظ عده‎اي نسبت به دولت به غيظ آن‎ها نسبت به ولي فقيه منجر شد با استفاده از تداوم شبكه‎اي افكار و ارتباطات، اين انحراف از رويكرد سياسي به ديگر حوزه‎ها هم گسترش مي‎يابد و به‎تدريج انحرافات مبنايي در افراد نفوذ مي‎كند. از زير سؤال بردن «ولي فقيه» به زير سؤال بردن «ولايت فقيه» مي‎رسد و از شبهه در «ولايت فقيه» به شبهه در «حكومت ديني» و از آن‎جا به...
اما وجه سوم كاركرد فيس‎بوك در جهت سوء‎استفاده‎گران، ايجاد تشكل است.
تشكل يعني مجموعه‎اي متشكل از رهبران سياسي، رهبران فكري، سابقه تاريخي، چشم‎انداز و ارتباطات منسجم كه مي‎تواند در موقع لزوم به حركت درآيد و فيس‎بوك زيرساخت ارتباطي تحريك دانشجويان را آماده مي‎كند و توان آن‎ها را در هدايت يكديگر بالا مي‎برد و در حقيقت شاكله اصلي اين تشكل غيررسمي را مي‎سازد.
رهبران وقايع اخير مدتي است كه رو بازي مي‎كنند، براي خود سابقه تاريخي مي‎‎سازند و تاريخ را به‎نفع خويش تحريف مي‎كنند، داستان‎هاي سياسي و فلسفي مي‎سازند تا بتوانند واقعيات را در ميانشان بپوشانند و به خيال خود رفتار جبهه مقابل را توضيح دهند؛ همچنين آن‎ها وقيحانه و تناقض‎آميز هم از امام مي‎گويند و هم از... (منتظري)، هم از حقوق بشر مي‎گويند و هم از رد مسئله فلسطين، هم از سابقه رزمندگي خود مي‎گويند و هم از بي‎اعتباري سپاه و بسيج، هم از مطهري و بهشتي مي‎گويند و هم از سروش و كديور و اين‎چنين با استفاده از عدم آگاهي هوادارانشان جايگاه مورد نظر را براي خود مي‎سازند.
«مردم دو گونه رهبران خويش را ياري مي‎كنند...»

 


نويسنده: حسين بادامچي