واقعيت طرح تغيير كتابهاي درسي تاريخ چه بود؟

بيست و نهم شهريور و اول مهر 2 خبر با 2 ليد متفاوت منتشر شد؛ يكي از حذف پادشاهان خبر ميداد و ديگري از تكذيب خبر فوق. گرچه خبر نخست تنها دستمايه طنز و اظهار نظر و بعضا توهين به مسؤولان برنامهريزي و تاليف كتب درسي شد، اما تكذيب و توضيحات آن هم كاملا بيسر و صدا انتشار يافت.
بيست و نهم شهريور و اول مهر 2 خبر با 2 ليد متفاوت منتشر شد؛ يكي از حذف پادشاهان خبر ميداد و ديگري از تكذيب خبر فوق. گرچه خبر نخست تنها دستمايه طنز و اظهار نظر و بعضا توهين به مسؤولان برنامهريزي و تاليف كتب درسي شد، اما تكذيب و توضيحات آن هم كاملا بيسر و صدا انتشار يافت.
نكته مهم و مستتر در مطالبي كه از زبان يعقوب توكلي، رئيس شوراي برنامهريزي گروه تاريخ سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي وزارت آموزش و پرورش و حجتالاسلام علي ذوعلم، مديركل برنامهريزي و تاليف كتب درسي سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي وزارت آموزش و پرورش مطرح و ديده نشد، رهايي كتابهاي تاريخ مدرسه از حكومتزدگي بود. براي خروج از شوك خبر اوليه و اطمينان از حذف نشدن پادشاهان از عرصه «تاريخ»، با يعقوب توكلي، رئيس شوراي برنامهريزي گروه تاريخ تماس ميگيريم. گلايه از اصحاب رسانه در تكتك جملات او آشكار است. ميگويد خبرگزارياي كه نخستينبار اين خبر را منتشر كرده، حرفهاي او را تغيير داده است چرا كه او فقط گفته اين تغييرات همراه با هم صورت ميگيرد و به جاي آن حرفهاي نادرستي از او منتقل شد.
حتي طرح تغيير نگاشته نشده
با وجود تكذيب خبر ممكن است طرحي در كارگروه تاريخ در دست اجرا باشد كه به نوعي منتهي به حذف پادشاهان از صفحه كتابهاي درسي تاريخ شود. عباس پرتويمقدم، مدير گروه تاريخ سازمان تاليف كتب درسي درباره زمان ايجاد تغييرات كتاب تاريخ به «وطن امروز» ميگويد: «قرار است شوراي علمي گروه تشكيل و موارد پيشنهادي را بزودي مورد بررسي قرار دهد كه پس از تصويب تغييرات در گروه، موارد به شوراي سازمان رفته و در صورت تصويب نهايي در شورايعالي آموزش جنبه اجرايي خواهد يافت. تغيير كتابهاي درسي مراحل طولاني دارد كه مطالعات و تغييرات در كتاب تاريخ در ابتداي كار است و در حال حاضر هيچ تغييري هم تصويب يا حتي بررسي نشده است». او يادآور ميشود طرحي براي اين تغيير تدوين نشده و آنچه بيان و جنجالي بر مبناي آن برپا شد، همه بر مبناي حرفهاي پوچ بود.
براي پيگيري خبر به سراغ حجتالاسلام ذوعلم، مدير كل سابق سازمان تاليف كتب درسي و عضو فعلي شورايعالي انقلاب فرهنگي ميرويم. وي ضمن بيان اين مطلب كه بين استعفاي او و خبر اشتباه حذف پادشاهان ارتباطي وجود ندارد، ميگويد: «ما درس تاريخ را به عنوان يك دانش تخصصي مطرح نميكنيم. درست است كه در دانشگاه، تاريخ به عنوان يك علم تخصصي مطرح ميشود اما در آموزش و پرورش هدف از آموزش تاريخ، هدف هويتي و فرهنگي است، به اين معني كه ما بايد از گذشته استفاده كنيم تا دانشآموزان بتوانند هويت ملي امروزشان را تقويت كرده و با استفاده از عبرتها و درسهاي تاريخ، بصيرت اجتماعي پيدا كنند. بنابراين هويتيابي دانشآموزان در تقويت بصيرت اجتماعي آنها و بهرهبرداري فرهنگي از تاريخ مدنظر است». او هدف از درس تاريخ را ايجاد «قدرت تحليل» در دانشآموزان ميداند و معتقد است: «ما بايد بتوانيم با توصيف تاريخ در دانشآموزان، قدرت تحليل ايجاد كنيم تا نسبت به عناصر اصلي هويت خود به داوري مثبتي دست يافته و در جهت خودباوري ملي و رشد همهجانبه جامعه و ساختن آينده جامعه مشاركت فعال داشته و با بصيرت عمل كنند».
مگر اين كتاب تاريخ خودمان چه ايرادي دارد كه نتواند فرهنگسازي و هويتيابي كند؟ ذوعلم معتقد است كتاب درسي تاريخ فعلي تا حدي اين وظيفه را ايفا ميكند، البته نه به طور جامع و مطلوب. راهكار اين كارشناس فرهنگي براي رسيدن به اين مطلوب اين است: «بايد چرخشي در نگاه به مقوله تاريخ در دانشآموزان ايجاد كنيم؛ به اين معنا كه اگر در حال حاضر تصور ميشود كتاب تاريخ چهره سياسي- نظامي دارد بايد آن را تعديل كنيم و يك چهره جامعنگر با رويكرد چندبعدي به تاريخ بدهيم. واقعيت اين است كه تاريخ را نخبگان، دانشمندان، فرهنگسازان و اهل هنر ساخته و در ساختن آن سهم بسياري داشتهاند و آنچه به عنوان پادشاهان و حاكمان در تاريخ مطرح شده، به اين علت است كه در زمان پادشاهان، كساني تاريخ را نوشتهاند كه در دربار حضور داشتند و تاريخ ما «شاهزاده» و البته قدري هم شاهزده است و غلبه چهره سياسي- نظامي در تاريخ بر بقيه جنبهها سايه افكنده، بنابراين اگر بناست تاريخ با همان نگاه دنبال شود، بايد اين تغيير رويكرد را ايجاد كنيم».
بخش عملي اين طرح همان بخش پرسر و صداي ماجراست چرا كه ممكن است اجراي طرح كتاب تاريخ، مستلزم حذف پادشاهان و حاكمان از كتابهاي تاريخ باشد. حجتالاسلام علي ذوعلم بشدت با اين نكته مخالفت ميكند و ميگويد: «مساله حذف، يك بحث انحرافي است. ما نميتوانيم از تاريخ چيزي را حذف كنيم. در حال حاضر جنبههاي اساسي مثل مردم و انديشمندان را از تاريخ حذف كردهايم اما بايد قسمتهاي حذف شده مكتوب شود. مساله سياسي - نظامي تاريخ، گرچه جنبه زيبايي نيستند و پادشاهان غالبا جنبههاي منفي را تشكيل ميدهند، اما واقعي هستند و بحث حذف مطرح نيست. موضوع در حال بحث آموزش و پرورش بازسازي و بازنگري در رويكرد به درس تاريخ و به رسميت شناختن جنبههاي مغفولي است كه تا الان حذف شده بودند».
عمر كتاب تاريخ
جالب است كه درباره رويه كتابهاي تاريخ در سالهاي پس از انقلاب هم بدانيم. دكتر محمد رجبي كه در سال 1360 معاونت پژوهشي و برنامهريزي وزارت آموزش و پرورش ابتدايي را عهدهدار بوده، درباره وضعيت كتابهاي تاريخ در آن دوران به «وطن امروز» ميگويد: «كتابهاي تاريخ و علوم انساني در سالهاي ابتدايي پس از انقلاب منسوخ و كتاب جديدي تاليف ميشد و اين به دليل تعويض پي در پي مديران بود. آن زمان همه چيز در حال تغيير بود از جمله كتابهاي تاريخ دستخوش تغييراتي بود بدون اينكه ثباتي پيدا كرده باشد. درباره كتابهاي تاريخ نظرهاي مختلفي مطرح بود؛ كتابهايي كه از دوره قبل باقي مانده بود را اصلاح ميكردند چرا كه زمان زيادي از پيروزي انقلاب نگذشته بود». رجبي كه مسؤوليتهاي گوناگون فرهنگي را در آموزش و پرورش و ديگر مراكز و سازمانهاي فرهنگي عهدهدار بوده، روش تدريس و امتحان تاريخ را به كلي غلط ميداند و ميگويد: «در درس تاريخ افراد را وادار به خواندن كتاب تاريخ ميكنند، استاد هم سر كلاس تاريخ را بيان ميكند؛ در صورتي كه تاريخ گفتني نيست، خواندني است، استاد يا معلم سر كلاس فقط بايد تحليل كند. در كتاب چيزي نيست كه استاد بخواهد درس بدهد، او بايد كلياتي را بيان كند و چشماندازي از يك دوره تاريخي بدهد و دانشآموز و دانشجو خود كتاب را مطالعه كنند. تاريخ، رياضيات نيست كه استاد سطر به سطر آن را درس بدهد و دانشجو يا دانشآموز به عنوان امتحان محفوظاتش را بيان كند».
عمر يك كتاب
كتاب تاريخ دوره راهنمايي حدود 15سال است كه تغيير كلي نكرده است اما كتاب تاريخ دوره متوسطه 3سال پيش توسط دكتر ولايتي و تيم پژوهشي وي مورد بازنگري كلي قرار گرفت. با اين وجود نياز تغيير كتاب تاريخ به طور جدي احساس ميشود. حجتالاسلام ذوعلم درباره بازه زماني تغيير كتابهاي درسي بويژه تاريخ معتقد است:« اگر به برنامه كاملي برسيم و بر اساس آن كتاب هنرمندانه و عالمانه و با نگاه فرهنگي و تربيتي تاليف شود، نياز نيست كه كتاب تاريخ در فاصلههاي كوتاه تغيير كند چون تاريخ تغيير نميكند مگر اينكه ما تيمهاي تاليف خلاقتري را پيدا كنيم كه آنها بتوانند با ابتكار و خلاقيت عميقتري كار بهتري ارائه بدهند». نگاه ايدهآل او در اين زمينه چنين است: «فكر ميكنم بايد در عرصه تاليف كتاب بتوانيم مبحث چندتاليفي را دنبال كنيم و به تيمهاي مختلف تاليف كتاب مجال بدهيم كتاب را با سرفصلهاي مشترك و برنامه واحد تاليف كنند و معلمان كتابي را كه به نظرشان بهتر ميرسد انتخاب كنند و ميدان رقابت علمي براي مولفان فراهم شود». آيا همين كتاب تاريخ كه 3 سال پيش با تغييرات كلي اصلاح شد، بر ديدگاههاي جديد منطبق است؟ ذوعلم در اين باره ميگويد: «اين كتاب نسبت به كتاب قبلي نقاط مثبتي دارد، ولي به نظر ميرسد، ميتوانيم همان كتاب را با به كارگيري بعضي از معلمان علاقهمند و دغدغهمند غنيسازي كنيم. البته معتقدم هر قدر هم روي كتابهاي درسي كار كنيم، جاي كار بيشتري هست چون در كتاب درسي ابعاد مختلفي مطرح است كه سازماندهي به موضوع و پرداختن به مسائل آموزشي هر قدر با ذوق و سليقه بيشتري انجام شود، قطعا كتاب بهتري خواهد شد. ما نميتوانيم بگوييم وضعيت كتاب درسي ما از اين بهتر نميتواند باشد، براي كتاب فعلي هم زحمت زيادي كشيده شده است اما در هر وضعيتي كه باشيم بايد به وضعيت بهتر از آن فكر كنيم».
شايد لازم باشد بازنگري به كتابهاي علوم انساني را كه رهبري به آن تاكيد دارند به عرصه دانشگاهي محدود نكرده و با نگاه كلانتري موضوع آن را به عرصه كتابهاي مدارس هم تعميم دهيم.
حجتالاسلام ذوعلم در اين باره معتقد است: «تاكيد رهبري نسبت به تغيير منابع علوم انساني قطعا بايد در حيطه كتابهاي درسي علوم انساني مدرسه هم وارد شود. خوشبختانه در سالهاي اخير اقدامات خوبي در اين زمينه انجام شده است، اما بدون اينكه پشتوانههاي قوي علمي حوزوي و دانشگاهي آنها را پشتيباني كنند، نميتواند با قوت پيگيري شود چرا كه آموزش و پرورش در اين زمينه مصرفكننده نظرياتي است كه در محافل پژوهشي و آموزش عالي توليد ميشود. قطعا ما هم در نگاه به علوم انساني بايد به مباني و نظريههاي فلسفي آن هم توجه داشته باشيم كه خوشبختانه در چند سال اخير ايجاد شده و ثمرات آن در سالهاي آينده مشخص ميشود».
شايد اگر به همان خبر اوليهاي كه از حذف پادشاهان سخن ميگفت دقيقتر نگاه ميكرديم، نگاههاي عميق و اصلاحي را كه كارشناسان كتاب تاريخ براي شاگرد مدرسهها دارند، ميديديم اما نگاهمان در همان چند سطر نخست خبر گرفتار شد و همان چند كلمه بهانهاي شد كه كارشناسان تاليف كتب درسي را كساني بناميم كه از سر بيكاري به اين كار روي آوردهاند و تقاضا كنيم برايشان كاري جور كنند و در تمام اين سالها كسي از خودش نپرسيد سهم فردوسي، ابوعلي سينا، محمدبن زكرياي رازي، ابوريحان بيروني و فارابي كجاي تاريخ ماست!