سلفيهاي وهابي نقاب از چهره برميدارد

وهابيت كه در روند و تاريخ شكلگيري آن ابهامات و معماهاي زيادي وجود دارد، اكنون نقاب از چهره برداشته و منويات سازندگان اين ايدئولوژي را اجرا ميكند. آگاهان و خاورميانه در زمينههاي مختلف نسبت به سلفيگري و تحركات آن در منطقه ترديد و شك دارند.
شيخ سلمان العوده از روحانيون سلفي و مدير وب سايت «الاسلام اليوم» اخيراً در مصاحبهاي از وهابيها خواست تا براي نابودي كفار دعا نكنند ولي دعا عليه كفار محارب مجاز را دانست. شيخ سلمان العوده (كه از منتقدان دولت سعودي بوده ولي در زمره حاميان معنوي القاعده و بنلادن است) جهت موجه جلوه دادن اظهارات خود به اسنادي شرعي از قرآن و حديث متوسل شده است. در همين حال وزارت كشور عربستان سعودي در اوايل ماه مبارك رمضان به مديران مساجد و حسينيههاي شيعي دستور داد تا به مناسبتهاي مهم اين ماه به ويژه ليالي قدر و سوگواري شهادت اميرمؤمنان علي (ع) مراسم مذهبي ويژه برگزار نكنند. گزارشهاي رسانهاي حاكي از افزايش حضور نيروهاي پليس و مطاوعه در شهرهاي شيعهنشين منطقه الشرقيه (الاحساء) ميباشد.
وهابيت كه در روند و تاريخ شكلگيري آن ابهامات و معماهاي زيادي وجود دارد، اكنون نقاب از چهره برداشته و منويات سازندگان اين ايدئولوژي را اجرا ميكند. آگاهان و پژوهشگران منطقه خاورميانه در ابعاد و زمينههاي مختلف به سلفيگري و تحركات آن در منطقه ترديد و شك دارند.
سلفيها خود را پيرو مكتب «اهل حديث» ميدانند كه در دوران عباسيها و پس از اختلاف با معتزله و اهل كلام و شيعيان پديد آمد. احمد بن حنبل (متوفي 241 هـ) مؤسس مكتب اهل حديث بوده و ابوالحسن اشعري (متوفي 324 هـ) احياگر اين مكتب ميباشد.
در طول دوران عباسي پيروان مكتب اهل حديث و اشاعره مركز سلفيه به عنوان مذهب مطرح نبودند تا اينكه ابنتيميه (متوفي 728 هـ) دعوت به شيوه «سلف» را شعار مكتب خود ساخت. شاگردان مكتب ابنتيميه همچون ذهبي (متوفي 748 هـ)، ابنقيم (متوفي 751 هـ) و ابنكثير (متوفي 774هـ) به تثبيت آئين سلفي كوشيدند.
بعدها محمدبن عبدالوهاب (متوفي 1207 هـ) در سرزمين نجد كه فاقد فرهنگ اسلامي و علماي برجسته بود مكتب اهل حديث و عقايد ابنتيميه را احيا و در ميان قبايل نجدي ترويج داد. با حمايتهاي اميران سعودي سلفيگري به صورت مذهب رسمي درآمد و با تسخير حرمين شريفين در پرتو حمايتهاي استعمار بريتانيا، اين مذهب بر تمام مناطق عربستان سعودي تحميل شد و تمام مراكز علمي، دانشگاهها، مساجد و منابر وعظ و خطابه رسمي در اختيار وهابيها قرار گرفت.
در روشهاي فكري سلفيها شبهات زيادي وجود دارد از جمله:
1-آنها فقط كتاب و سنت را حجت دانسته و از داوريهاي عقل كمك نميگيرند.
2-به نظر آنها قرآن و سنت وقتي براي آنها حجت است كه با فهم و درك سلف همراه باشد زيرا آنها معتقدند كه عقايد خود را از سلف ياد گرفتهاند.
شبهات فكري مطرح شده درباره انديشهها و ايدئولوژي سلفيگري را ميتوان به طور خلاصه تبيين كرد:
1-آنان ميگويند بايد از صحابه و تابعان پيروي كرد، زيرا فهم آنان مقياس حق و باطل است و به حديثي منقول از رسول خدا (ص) استدلال ميكنند كه «خير القرون قرني، ثم الذين يلونهم، ثم الذين يلونهم» (بهترين مردم، مردم زمان من هستند، سپس مردمي كه پس از آنان ميآيند، سپس مردمي كه بعد از آن گروه ميآيند) ابنتيميه و پيروان مكتب او با اين حديث سه قرن نخست اسلامي را ملاك حق و باطل شمرده و آنچه را كه در اين زمان انجام گرفته، كاملاً ميپذيرند. در صورتي كه در اين سه قرن گروهها و فرقههاي منحرف مذهبي همچون خوارج، قدريه، مرجئه و معتزله پديد آمده.
2-اصحاب و تابعان رسول خدا، برداشتهاي مختلفي از اسلام داشته، پس از كدام نحله فكري سلف بايد پيروي كرد؟
3-اگر بناست (بر اساس انديشههاي سلفي) بر فهم و درك سلف صالح در سه قرن اول مراجعه كنيم پس چرا فهم اهل بيت (ع) و سخنان آنان ميزان حق و باطل نباشد؟
4-به شهادت قرآن، رسالت پيامبر (ص) را خاتم رسالات بوده و با توجه به اين اصل اسلامي، چگونه ميتوان «فهم صحابي» را براي ديگران حجت دانست؟
5-سلفيها غالباً روي سلف صالح تكيه ميكنند، آيا حكام اموي كه خون اهل بيت پيامبر (ص) و هزاران مسلمان بيگانه را ريختند نيز از سلف صالح هستند؟
6-اگر ميزان فهم و درك، سلف است، نتيجه ميشود كه عقل و شعور خود را تعطيل كرده و تنها گوش به سخنان سلف داده.
ملك عبدالعزيز مؤسس دولت سوم سعودي انديشههاي سلفي و وهابي را به يك ايدئولوژي حاكم تبديل كرد و با شمشير قبايل و انديشه وهابي سراسر عربستان سعودي را تصرف و پادشاهي خود را بنا كرد. در و دوران جنگ سرد انديشه وهابي در خدمت بوقهاي تبليغاتي آمريكا جهت مقابله با شوروي و ماركسيسم بوده است. در دهه هشتاد افغانستان به عرصه رقابت آمريكا و شوروي تبديل شده و اين بار انديشه وهابي و دلارهاي نفتي سعودي در خدمت آمريكا بود تا عليه شوروي در افغانستان بجنگد. سيا و اسامه بنلادن (خانواده بنلادن شريك نفتي خاندان بوش بوده است) در سازماندهي جوانان مجاهد مسلمان و عرب در جبهه مجاهدين افغاني، نقش كليدي داشتند. پس از رهايي افغانستان از چنگال ارتش سرخ شوروي، جوانان سلفي عرب به كشورشان بازگشته و مشكلات امنيتي زيادي ايجاد كردند كه به نحوي به سود سياستهاي منطقه آمريكا بوده است. تأسيس طالبان در افغانستان با انديشه سلفي و پولهاي سعودي بوده و امنيت ايران را تهديد ميكرد؛ ايران اسلامي كه به تازگي از جنگ تحميلي هشت ساله رهايي پيدا كرده بود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، انديشه وهابيت در خدمت اهداف سياسي و اجتماعي سعودي چه در كوتاه مدت و چه در بلند مدت قرار گرفت. در دهه هشتاد زماني كه با حمايت دلارهاي نفتي صدام حسين جنگي هشت ساله عليه ايران اسلامي تحميل ميكرد سعودي در سراسر جهان اسلام هستههاي وهابي تشكيل داد. مدارس و تشكيلات و سازمانهاي وهابي چون قارچ روييدن گرفت و منابع مالي داخلي سعودي براي تقويت آنها افزايش چشمگيري يافت.
مقابله با اهداف حيات
بخش انقلاب اسلامي ايران و آرمانهاي متعالي آن مهمترين هدف راهبردي مرجعيت سلفي و وهابي بوده است و سعوديها جهت ترميم جايگاه منطقهاي خود و مقابله با افزايش نقش بازيگري ايران در منطقه از هستههاي سلفي كمال استفاده را ميكنند. پرسشهاي زيادي در قبال فعاليت سلفيهاي منطقه مطرح است از جمله: 1-چرا زماني كه مقاومت اسلامي لبنان به رهبري حزبالله در نبرد با ارتش شكستناپذير اسراييل بوده روحانيون وهابي فتواي عدم كمك به مجاهدين مسلمان در قبال صهيونيستي حتي با يك دعا دادهاند؟
2-چرا زماني كه غزه در لهيب آتش نفرت و كينه ارتش شكستناپذير
اسراييل ميسوخت علماي وهابي فتوايي مبني بر تحريم كمك و يا تظاهرات به سود مبارزات فلسطيني دادند. و هستههاي مسلح آنها در ميان تظاهركنندگان سني در شهر موصل و تظاهر كنندگان شيعي در شهر بغداد (كه ميخواستند حمايت معنوي از مقاومت غزه بنمايند) عمليات انتحاري انجام داده و حاميان غزه و قدس به خاك و خون غلطيدند؟
4-چرا گفتوگو ميان مذاهب اسلامي حرام و گفتوگو با صهيونيستها حلال است؟
نويسنده:شكيب جاويد