واكاوي پشت پرده گروهك تروريستي ريگي

در اين نوشتار سعي شده تا درابتدا با تبيين ماهيت گروهك تروريستي «ريگي» ، عمليات تروريستي منطقه پيشين مورد تحليل و بررسي قرار گيرد، سپس نقش كشورهاي غربي خصوصاً آمريكا و دول عربي منطقه همچون عربستان سعودي در حمايت از گروهك تروريستي ريگي در ايجاد ناامني در ايران مورد كنكاش قرار گيرد.
در آخرين روزهاي مهرماه و در جريان برگزاري پنجمين همايش وحدت درشهر پيشين كه از سوي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و در ميان عشاير و قبايل مختلف منطقه سيستان و بلوچستان با رويكرد همگرايي و وحدت برگزار مي شد، عامل انتحاري به نام «عبدالواحد محمدزاده» يكي از اشرار با سابقه سراوان ، طي يك عمليات انتحاري تعدادي از فرماندهان سپاه از جمله سردار شوشتري و سردار محمدزاده و شماري از سران طوايف و قبايل منطقه را به شهادت رساند.« عبدالواحد» كه در حدود چهار ماه قبل در آموزشگاه ها و مقرهاي گروهك ريگي در پاكستان انواع آموزش هاي بمب گذاري را سپري كرده بود، روز قبل از حادثه وارد مرزهاي ايران شده و با حمايت چهار تبعه پاكستاني توانست با حضور در محل نمايشگاه صنايع دستي مجاور محل برگزاري همايش «هم انديشي سران طوايف» نيت شوم خود را عملي سازد.
در اين گزارش سعي شده تا در گفت وگو با كارشناسان مسائل منطقه اي و امنيتي ، ابتدا با تبيين ماهيت گروهك تروريستي «ريگي» ، عمليات تروريستي منطقه پيشين مورد تحليل و بررسي قرار گيرد، سپس نقش كشورهاي غربي خصوصاً آمريكا و دول عربي منطقه همچون عربستان سعودي در حمايت از گروهك تروريستي ريگي در ايجاد ناامني در ايران مورد كنكاش قرار گيرد و در آخر رويكرد سپاه در منطقه سيستان و بلوچستان و عمليات رواني گروهك ريگي بعد از اين عمليات تروريستي بررسي شود.
مروري بر ماهيت گروهك تروريستي ريگي
در رابطه با ماهيت گروهك تروريستي ريگي، اميرعلي سراياني كارشناس مسائل قومي ايران چنين مي گويد: گروهك «ريگي» موسوم به «جندالله» گام در راهي نهاده است كه پيامدي جز «شرارت سياسي» و شعله ور ساختن خصومت ها تحت حمايت بيگانگان نخواهد داشت. رهبري اين گروه در اختيار فردي به نام «عبدالمالك ريگي» است كه فاقد تحصيلات كلاسيك بوده و از 19 سالگي شروع به شرارت كرده است. او كه طلبه اخراجي مدرسه علميه «گشت سراوان» است و با 26 سال سن يكي از سفاك ترين افراد منطقه محسوب مي شود، در بيانيه هاي گروهك تروريستي ريگي از عبدالمالك به « امير عبدالمالك بلوچ» و از گروه «جندالله به جنبش مقاومت مردمي ايران» نامبرده مي شود. طايفه ريگي كه از طوايف بزرگ سيستان و بلوچستان است در حدود يكصد و پنجاه هزار نفر جمعيت دارد. « سردار ميرالله خان» از بزرگان اين طايفه بوده و در نزد مردم منطقه سيستان و بلوچستان از احترام زيادي برخوردار بوده است. بخشي از طايفه ريگي در درون پاكستان ساكن بوده و طي سال هاي اخير «امان الله خان ريگي» به عنوان رئيس طايفه ريگي ها شناخته مي شده است.
«عبدالمالك ريگي» تا قبل از سال 1382 در وزيرستان پاكستان با القاعده ارتباط داشت اما پس از آن با توجه به ارتباط گيري با آمريكا از اين ارتباطات كاسته شده و به عنوان عامل با مأموران اطلاعاتي و امنيتي آمريكا فعاليت كرده كه در مقابل از آمريكا تقاضاي حمايت مالي داشته است. وي طي ديدارهاي خود با سرويس هاي امنيتي آمريكا اطلاعات بيشتري در مورد القاعده و همچنين فعاليت هاي «جندالله» در ايران به آنها ارائه مي كند. گفته مي شود بنا به اعتراف برخي اعضاي اين گروه، هر يك از آنها بابت هر عمليات بيش از يكصد هزار دلار از سرويس امنيتي آمريكا دريافت مي كردند. سابقه گروهك تروريستي نشان مي دهد، اين گروهك قبل از سال 1382 يكي از كانال هاي نفوذ سرويس اطلاعات پاكستان در شبكه القاعده بوده است. در جريان فعاليت سه ساله اين كانال نفوذي، تعدادي از اعضاي ارشد القاعده در عراق شناسايي و بازداشت مي شدند. از آنجا كه هم اكنون اعضاي گروهك ريگي از ميان افراد شرور و با سابقه سوء جذب مي شوند، تنوع و تخصص عملياتي اين گروهك تروريستي بسيار افزايش يافته و قادر است طيف وسيعي از فعاليت ها اعم از قاچاق اسلحه، سوخت و مواد مخدر، كشتار، انفجار و بمب گذاري ، گروگانگيري و آدم ربايي را انجام دهد. سراياني ساختار تشكيلاتي گروهك تروريستي ريگي را اين چنين تشريح مي كند:
1-شوراي مركزي: احتمالاً اين گروهك براي اينكه نشان دهد به طور سازماندهي شده و قوي عمل مي كند بارها مطرح كرده است كه داراي ساختار سازماني منسجم و برنامه ريزي شده است. اين شورا، نقش مشاوره دهي به فرماندهي گروه را دارد. رياست اين شورا نيز در اختيار عبدالمالك ريگي بوده كه در غياب وي عبدالحميد ريگي تا قبل از دستگيري ايفاي نقش مي كرده است.
2-شاخه سياسي: به رغم اينكه گروهك ريگي جز ادبيات خشونت و كشتار چيزي نمي فهمد اما به نظر مي رسد طراحي اين شاخه به منظور ارتباط گيري و پيگيري آن با قدرت هاي حامي گروه و همچنين فراهم كردن مقدمات مذاكره با دولت مركزي صورت گرفته است كه هم اكنون عضوگيري و جذب نيرو نيز توسط اين شاخه صورت مي گيرد.
3-شاخه نظاي: آنچه عملاً از گروهك ريگي وجود دارد، همين شاخه نظامي است كه در قتل و عام و كشتار تخصص و يژه اي دارد. شاخه نظامي داراي هسته هاي عملياتي است كه جهت مأموريت هاي برنامه ريزي شده وارد خاك ايران مي شوند. از جمله اين موارد،« هسته عملياتي احمد دهمرده» بوده است كه در 25 بهمن ماه 1385 عمليات انفجار سرويس كاركنان قرارگاه شهيد ميرحسين نيروي زميني سپاه در زاهدان را برعهده داشته است.
4-شاخه فرهنگي: قرار بود اين شاخه توسط «يعقوب مهرنهاد» و كمك 200 هزار دلاري فردي به نام «بليده» مسئول جبهه متحد بلوچ در سوئد، در سال 1386 شروع به فعاليت كند. پس از دستگيري و اعدام مهرنهاد در زاهدان، وظايف طراحي شده براي شاخه فرهنگي يعني عضوگيري از بين جوانان و زنان از طريق تأسيس NGOها كه هم اكنون توسط شاخه سياسي و نظامي اجرا مي شود.
5-شاخه قضايي: اين شاخه حكم اعدام گروگان ها و افراد در بند گروهك ريگي را صادر مي كند. گفته مي شود برخي شخصيت ها و سوژه هاي سياسي، مذهبي و نظامي نيز توسط اين شاخه به طور غيابي به اعدام محكوم شده و بعداً توسط شاخه نظامي به اجرا در مي آيد.
رضا قدياني، كارشناس مسايل پاكستان و شبه قاره هند درباره مباني ايدئولوژيك گروهك ريگي مي گويد: به لحاظ محرك ها و ريشه هاي اعتقادي مي توان گروهك ريگي را نوعي تفكر انحرافي و متأثر از رويكردهاي ضد شيعي القاعده و طالبان دانست. مجموعه موضع گيري هاي منتشر شده از گروهك تروريستي ريگي نشان مي دهد كه عبدالمالك ريگي با طرح برخي ادعاها اقدام به تشديد فرقه گرايي در منطقه كرده است. وي هدف عمليات هاي گروهش را « توهين به اصحاب رسول الله و مقدسات اهل سنت و جهاد در راه اسلام و از بين بردن مشركين (شيعيان) » اعلام كرده است. اين نوع مواضع عقيدتي در دسته بندي تفكرات سلفي- تكفيري ضد شيعي قرار مي گيرد كه هم اكنون يزيدي ها و القاعده تكفيري در « پاراچنار» پاكستان و عراق پيگيري مي كنند.
ترويج مكتب « ديوبندي» شبه قاره در سيستان و بلوچستان نيز در تقويت رويكردهاي ضد شيعي تأثير زيادي داشته است. به موازات تأثيرات اين مكتب، وهابيت نيز با تزريق اسلام متحجر به برخي مناطق محروم پاكستان و ايران، حربه خطرسازي را عليه اسلام ميانه رو و منطقي خلق كرده است. به نظر مي رسد گروهك ريگي نمايندگي جريان انحرافي ترويج شده توسط آمريكا، انگليس و عربستان را در منطقه پيگيري مي كند. اين جريان تفرقه افكن در راستاي تخريب اهل سنت و شيعه اقدام به ترويج تكفير گرايي و فرقه گرايي كرده كه حاصل آن چيزي جز دين ستيزي نيست.
تأملي بر عمليات تروريستي گروهك ريگي در منطقه پيشين
در رابطه با تحليل عمليات انتحاري منطقه پيشين كه آخرين مورد از جنايت هاي ريگي محسوب مي شود، مهدي جهرمي كارشناس ارشد مسايل خاورميانه معتقد است:
1- استفاده گروهك ريگي از حمله انتحاري، حاكي از اين است كه نفوذ و تأثيرگذاري فرقه هاي تندرو و ضد شيعه بر اين گروه افزايش يافته است. آمريكا و عربستان تجربه وافري در تكثير بحران از طريق عمليات هاي انتحاري از نوع القاعده اي دارند و به خوبي مي دانند كه اين نوع عمليات به سلاحي كنترل ناپذير تبديل شده است. لذا احتمالاً تلاش خواهند كرد توان امنيتي و اطلاعاتي ايران را از اين طريق به چالش كشيده و ثبات مرزهاي جنوب شرقي را برهم بزنند. به باور دشمنان ايران، جمهوري اسلامي چنانچه بدور از حملات تروريستي باشد، مي تواند بسيار قدرتمند باشد.
2- دشمنان منطقه اي ايران به خوبي مي دانند كه چنانچه قدرت اجتماعي ، فرهنگي سپاه پاسداران با پتانسيل مردمي و بومي طوايف و قبايل سيستان و بلوچستان تلفيق شود، قدرت هم افزايي بسيار بالايي ايجاد مي كند. لذا در شرايط ناكامي آمريكا و انگليس در افغانستان و پاكستان و همچنين شيعه ستيزي عربستان، آنها نمي توانند ايران امن و با ثبات را در منطقه اي كاملاً بي ثبات تحمل كنند. بر اين اساس مشغول سازي ايران در مرزها قادر است بخشي از نفوذ بين المللي ايران را كاهش دهد.
3- قبايل و طوايف منطقه پيشين از قدرت تخصصي و اجرايي و جايگاه مردمي سپاه در راستاي امنيت سازي در منطقه استقبال كرده و با اشتياق اقدام به فراگيري آموزش هاي نظامي و فرهنگي سپاه نموده اند. ماهيت اين رويكرد رقباي منطقه اي ايران را بسيار نگران كرده است. در اين ميان گروهك ريگي دريافته است كه چنانچه روند تسليح قبايل و طوايف وفادار به نظام با موفقيت همراه شود و فرايند امنيت زايي بومي شود، ديگر جايي براي شرارت هاي امثال ريگي باقي نمي ماند.
4- متأسفانه به رغم حسن نيت ايران در قبال پاكستان ، سرويس اطلاعاتي و ارتش اين كشور عناصر قابل اعتمادي نيستند. لذا ايران در راستاي دفاع مشروع حق دارد كه به مقر نيروهاي مهاجم در خاك پاكستان حمله كرده و مواضع تروريست ها را هدف قرار دهد.
گروهك تروريستي ريگي مجري سناريوي آمريكايي درگيرسازي ايران
براي روشن شدن ابعاد حمايت آمريكا از گروهك تروريستي ريگي، مجتبي رسايي كارشناس مسايل سياسي و امنيتي چنين اظهار مي دارد: مباحث امنيتي ايران با توجه به راهبردهايي كه دشمن به طور ويژه براي درگير ساختن نظام جمهوري اسلامي به مسايل داخلي خود دارد، در سال هاي اخير از اولويت اساسي برخوردار شده است. شاهد مثال اين مسئله، يك بررسي مطالعاتي است كه موسسه آمريكايي« بروكينگز» اخيراً انجام داده است. اين موسسه در آستانه انتخابات دهم رياست جمهوري ايران يك تحليل و بررسي را تحت عنوان « كدام مسير به سمت ايران» انجام داده كه در آن راهبردهايي را در زمينه مسايل داخلي ايران در پيش روي مقامات آمريكايي قرار داده است. در تحليل فوق، تحريك چالش هاي قومي ايران به طور ويژه مورد بررسي قرار گرفته است. كارشناسان موسسه بروكينگز به مقامات آمريكايي پيشنهاد مي كنند كه ايالات متحده آمريكا مي تواند ابتدا با گروه هاي مختلف بومي ناراضي ايران مانند كردها، بلوچ ها، اعراب و غيره كه با نظام جمهوري اسلامي، در ارتباط با مسايل مختلف از زمان آغاز انقلاب با نظام جنگيدند،آماده همكاري باشد. درگزارش تحليلي «بروكينگز» توصيه مي شود كه ائتلافي از جنبش هاي بومي مخالف به ويژه آن دسته از گروه هاي ناراضي مي تواند براي ثبات جمهوري اسلامي ايران يك تهديد جدي قلمداد شود. بطوريكه مضافاً ناآرامي هايي كه خود اين گروه ها ايجاد مي كنند، مي تواند ايران را در داخل تضعيف نمايد كه در كمترين حالت ها، نظام جمهوري اسلامي مجبور خواهد بود منافع وسيعي را براي سركوب شورشيان معطوف كند و در يك حالت حداكثري اين ناآرامي ها ممكن است كه ايران را در طي زمان بي اعتبار نموده و جايگاهش را در مقابل رقباي منطقه اي اش تضعيف نمايد. رسايي در رابطه با تحليل موسسه بروكينگز به عنوان يك راهبرد ويژه آمريكا در قبال ايران اظهار مي دارد: اين راهبردي كه موسسه آمريكايي بروكينگز دارد ارائه مي دهد، در واقع يك راهبرد استراتژيك آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران است كه راهبرد آنها معطوف به درگيرسازي ايران در مسايل داخلي از يك طرف و جلوگيري از پرداختن ما به مسايل راهبردي و بنيادين نظام از سوي ديگر است. بطوريكه مسئله ناامني در منطقه سيستان و بلوچستان و كردستان در اين چارچوب قابل ارزيابي است، چيزي كه در سه دهه گذشته نيز به تجربه ثابت شده است. طرح تجزيه قومي يك راهبرد قديمي است كه با هدف درگيرسازي ايران طراحي شده است و الان نيز همان مسير قبلي خود يعني اقدامات عليه نظام را طي مي كند. اما دور جديد اين اقدامات غرب عليه نظام به يك سري بررسي ها و مطالعات قومي در ايران معطوف شده است، البته با اين تفاوت كه در رخدادها و ناامني هاي جديد خصوصاً در منطقه سيستان و بلوچستان ، ايجاد تقابل مذهبي و قومي يك راهبرد از پيش طراحي شده براي درگير ساختن نظام است كه مي توان آن را در راستاي مسايل كلان راهبرد آمريكا در درگيرسازي جمهوري اسلامي ايران تفسير كرد.
بر پايه اين راهبرد ايالات متحده آمريكا در درگير ساختن ايران در مسايل داخلي است كه سرويس هاي امنيتي آمريكايي براي اجراي اين استراتژي كاخ سفيد، به سراغ گروه هاي مخالف داخلي چون گروهك تروريستي ريگي مي روند كه در اين رابطه مجتبي رسايي معتقد است: صراحتي كه ريگي در پذيرفتن مسئوليت يك حركت تروريستي دارد، جاي ترديد باقي نمي گذارد كه حادثه تروريستي منطقه سرباز يك اقدام مشترك با محوريت گروهك تروريستي ريگي و با هدايت مستقيم سرويس جاسوسي آمريكا ( سازمان سيا) است. در واقع ريگي يك عنصر مشترك چند سرويس جاسوسي است. يعني هم عامل امنيتي عربستان، هم عامل اسيوسي پاكستان و هم عامل اطلاعاتي سرويس هاي امنيتي و جاسوسي آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي است و هدف همه طراحان اين سناريو مختل كردن و حذف تأثير راهبرد نظام جمهوري اسلامي يعني ايجاد امنيت و ثبات در مرزهاي خود است.
تلاش مأموران امنيتي آمريكا مبني بر كسب اطلاعات دقيق از شمار اعضاي گروهك ريگي، امكانات آن، ميزان حمايت مردم محلي بلوچ از اين گروهك، نيازهاي گروهك در زمينه سلاح، كمك هاي مالي، آموزشي و توانمندي هاي آن در بسيج نيروهاي معارض ضد حكومتي با حمايت مستقيم ايالات متحده آمريكا حاكي از برنامه ريزي كاخ سفيد در راستاي راهبرد درگير سازي ايران جهت بهره گيري از گروهك ريگي جهت ايجاد بي ثباتي در شرق ايران مي باشد.
ريگي در مقام دست نشاندگي وهابيت در ايران
اميرعلي سراياني در رابطه با حمايت حكومت رياض از گروهك ريگي مي گويد: عربستان سعودي نيز كه شاهزادگانش از جمله «بندر بن سلطان» در خلق گروه هاي موسوم به القاعده نقش ويژه اي داشته اند، از طريق ترويج وهابيت در مرزهاي شرقي ايران، بعد نرم افزاري و مذهبي خشونت ها را تأمين مي كند. عربستان علاوه بر حمايت معنوي از گروهك ريگي، از طريق پخش تصاوير جنايت هاي ريگي توسط شبكه العربيه، حمايت رسانه اي وسيعي از اين گروهك تروريستي به عمل آورده است. بطوريكه گفته مي شود عبدالمالك ريگي در سفر به عربستان به بهانه حج در ديدار با برخي نيروهاي امنيتي اين كشور مورد حمايت گسترده قرار گرفته است. رياض از طريق نفوذ گسترده در سرويس امنيتي پاكستان كه در پي كنترل ورود و خروج القاعده از اين كشور است توانسته در كسب حمايت هاي پاكستان از ريگي نيز موفق عمل كند.
بومي سازي امنيت رويكرد سپاه در سيستان و بلوچستان
يكي از مسئولان سپاه پاسداران ، رويكرد و راهبرد اين نهاد در سيستان و بلوچستان را بطور ويژه ايجاد يك امنيت پايدار با استفاده از توانمندي هاي بومي استان دانسته و مي گويد كه: اين راهبرد در كردستان پاسخ داد، وقتي كه درگيري با گروهك هاي دموكرات و كومله اوج گرفت سپاه راهبرد بومي سازي امنيت را عملياتي كرد و نظام از اين طريق توانست بر كردستان مسلط بشود. اين راهبرد خصوصاً بعد از شروع به كار سردار شوشتري، در منطقه سيستان و بلوچستان اتخاذ شد و سپاه با تكيه بر عشاير منطقه راهبرد بومي سازي امنيت را در دستور كار قرار داد. بطوريكه سپاه در اين راستا اقدام به برگزاري همايش هايي در جهت همگرايي و وحدت در ميان عشاير و قبايل مختلف منطقه سيستان و بلوچستان نمود. اين همايش ها در فراهم آوردن زمينه هاي همكاري بين سپاه و عشاير منطقه بسيار موثر بود. اين كه سردار شوشتري بدون هيچ حفاظ امنيتي به جاهايي كه قبلاً مناطق كاملاً بحراني بود، تردد مي كرد ، نشان دهنده اعتماد مردم منطقه و افزايش سطح روابط سران قبايل و عشاير و سپاه بود كه اين امر مطلوب دشمن و ضد انقلاب نبوده و نخواهد بود. پذيرش مسئوليت اين جنايت از سوي ريگي ناشي از نگراني نسبت به رويكرد وحدت آفريني سپاه است. در بخشي از اين اعلاميه ادعا شده است كه سردار شوشتري با جذب سران عشاير و قبايل درصدد ايجاد اختلاف ميان قبايل و عشاير منطقه است.درحالي كه برداشت درست اين است كه سردار شوشتري با پذيرش همه احتمالات در دل مناطق سيستان و بلوچستان كار مي كرد، هدفش همگرايي و وحدت بود.
فرافكني و جنگ نرم گروهك ريگي در قبال سپاه
اميدعبداللهي ، كارشناس بومي مسايل سياسي منطقه سيستان و بلوچستان در رابطه با توجيه و فرافكني در قبال عملكرد ريگي در عمليات تروريستي خود مي گويد: اولين واكنش گروهك تروريستي ريگي بعد از 24 ساعت از انفجار بود كه طي اطلاعيه اي مسئوليت اين عمليات تروريستي را مي پذيرد. گروهك جندالشيطان در اطلاعيه هاي بعدي خودش باز هم براي توجيه عملياتش حداقل در بين عامه اهل سنت با تكرار دروغ هايش مدعي شد كه همايش اقوام بلوچ در راستاي اختلاف اندازي بين طوايف بلوچ مي باشد.
اميدعبداللهي در رابطه با جنگ نرم و فرافكني ريگي اظهار مي دارد: اين گروهك دو روز بعد از حادثه كه از موضع گيري آحاد سران طوايف بلوچ و تعدادي از مولوي هاي هم سو با نظام به خشم آمده بود، چند تن از سران برجسته طوايف بلوچ كه دير به سالن همايش رسيده بودند را تهديد به مرگ كرده و گفته: اين عمليات درسي به سرداران مزدور بلوچ و ملاهاي درباري اش مثل سردار بشيراحمد و مولوي نذير احمد سلامي و مولوي كريمزايي است كه اين گروه به هيچ مزدور و خائني رحم نخواهد كرد و اگر سرداران بلوچ بار ديگر در چنين همايش هايي شركت كنند، لكه ننگي بر دامن آنها نشانده خواهد شد.
گروهك ريگي براي اينكه وانمود كند كه خيرخواه علماي اهل سنت بوده و از حقوق آنها دفاع مي كند و وابستگي خودش را هم به سرويس هاي جاسوسي كم رنگ نشان بدهد در اطلاعيه ديگري به احضار چند تن از مولوي هاي متهم به تشويق اذعان عمومي به دادگاه ويژه روحانيت اعتراض كرده و گفته است كه:« اين افراد مورد اهانت و بي حرمتي توسط دادگاه ويژه روحانيت قرار گرفته اند و نظام با اين كار قصد دارد تا به اصطلاح علماي اهل سنت را تحقير كند و آنها بايد ادامه فعاليت اين دادگاه را تحريم كنند.»
دروغ پردازي و جنگ رواني ريگي، كج فهمي و ناداني بيشترش را از اوضاع داخلي نمايان تر مي كند. در راستاي عمليات رواني گروهك ريگي پس از اعلام عزاي عمومي در استان ، اين گروهك تروريستي كه فكر مي كند مردم مفهوم درست عزاي عمومي را نمي دانند و گمان مي كنند كه عزاي عمومي يعني تعطيلي رسمي در كشور به زعم خود براي تحريك مردم مدعي شده كه: مغازه داران بلوچ به علت عدم توجه به عزاي عمومي و تعطيلي مغازه هايشان توسط مسئولان امنيتي تهديد به مرگ و زندان شده اند!
نويسنده: مصطفي نظري