آيا واقعا اين اندازه بد هستيم؟ (نقد حداد عادل به فيلم سينمايي كتاب قانون)

انصاف حكم ميكند كه بگوييم فيلم «كتاب قانون» محصول مشترك يك «نيت خوب» و يك «اجراي بد» است. در اين فيلم قصد تهيهكننده آن بوده كه به اسلام خدمت كند، اما متأسفانه به مسلمانان و بهخصوص به ايرانيان مسلمان جفا شده است.
فرصتي بهدست آمد تا به تماشاي فيلم «كتاب قانون» بنشينم و ضرورتي احساس شد تا يادداشتي در نقد آن بنويسم. تهيه كننده «كتاب قانون» آقاي محسن علياكبري است كه پيش از اين چند فيلم درباره «دفاع مقدس» و نيز فيلمهاي خوب «مريم مقدس» و «اصحاب كهف» را ساخته و اخيرا نيز مجموعه تلويزيوني خوشساخت و دلنشين «نردبان آسمان» را از او مشاهده كردهايم. كارگردان فيلم مازيار ميري است و نقش اول بازيگر مرد را در آن، پرويز پرستويي بر عهده دارد.
«كتاب قانون» در حدود دو سال اجازه نمايش پيدا نميكرد و اخيرا با تحولي كه در مديريت و مسئوليتهاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي حاصل شده، مجوز گرفته و در سينماهاي كشور به نمايش درآمده است.
داستان فيلم به صورت خلاصه از اين قرار است:
رحمان توانا (پرويز پرستويي) كه سابقه حضور در جبهه نيز دارد، همراه با هيئتي در قالب يك مأموريت براي شركت در يك جلسه مذاكره به بيروت ميرود و در آنجا با يك خانم جوان مسيحي بهنام «ژوليت خمسه» كه صاحب يك رستوران است، آشنا ميشود. اين خانم زبان فارسي را آموخته و با ادبيات ايراني، بهويژه اشعار حافظ آشنايي دارد و لفظ قلم صحبت ميكند. اين آشنايي به عشقي ميان اين دو مبدل ميشود و با مسلمان شدن ژوليت و تغيير نام او به «آمنه»، به ازدواج منتهي ميشود. «مرد ايراني» همسر خارجي تازهمسلمان خود را به ايران ميآورد و زندگي با او را در محيط ايراني در كنار خانواده سنتي خود آغاز ميكند و از اينجا ماجراي اصلي فيلم و پيام آن شكل ميگيرد. فيلم جنبهها و جهات گوناگوني دارد كه قابل بحث و بررسي است. ما توضيح ميدهيم تنها به بحث درباره پيام اصلي فيلم بپردازيم و توجه خواننده اين نقد و بينندگان فيلم را به اين جنبه معطوف كنيم. «كتاب قانون» ميخواهد تناوب اسلام حقيقي را با «رفتار مسلمانان» نشان دهد. رفتار غلطي كه آكنده از جهل و تعصب و آلوده به خرافات و به نام دين در قالب «سنت» ظهور و بروزهاي گسترده دارد. منبع و مأخذ اسلام حقيقي، «قرآن» است كه «كتاب قانون» است و آمنه نومسلمان، اسلام خود را از آن گرفته و ميخواهد براساس آن عمل كند. فاصله ميان اسلام قرآني و افكار و اعمال مسلمانان سنتي در چنين فضايي به نمايش گذاشته ميشود. خانواده رحمان توانا با عروس خارجي تازهمسلمان خود دچار تعارض ميشوند. زندگي آنها يكسره با دروغ و غيبت و تهمت و اسراف و كجفهمي و خرافات همراه است و آمنه امروزي و ژوليت ديروزي به همه اين رفتارها با استناد به قرآن اعتراض ميكند و با واكنشهاي غيرمنطقي خانواده شوهرش روبهرو ميشود. همه اعضاي اين خانواده به استثناي يك دختر جوان (كوكب) كه خواهر رحمان تواناست، با او دشمني ميكنند. اما آمنه با اسلام قرآني خود تنها با خانواده شوهرش مشكل ندارد، بلكه با قصاب و بقال و ميوهفروش محله هم مشكل دارد. كاسبهاي محله هم بياستثنا كمفروش و متقلب و بدجنس و حقهبازند و همه اين بانوي نومسلمان مؤمن به اسلام حقيقي را كه با امر به معروف و نهي از منكرهاي خود از آنها انتقاد ميكند، از خود ميرانند. ميتوان گفت كه در بطن انديشه حاكم بر فيلم «كتاب قانون» انديشه قابل فهم و نيت پاك و مقدسي وجود داشته كه همانا نقد رفتار عامه مردم در ترازوي اسلام و قرآن بوده است. علياكبري در دفاع از فيلمي كه ساخته ميگويد:
«اگر روزي سلمان فارسي تازه مسلمان شده در كنار حضرت رسول(ص)، حتي نزديكان پيامبر را براساس كتاب ا... نقد ميكرد، صحابه بايد ناراحت ميشدند كه چرا يك ايراني قوم عرب را به مسخره گرفت و ما را موعظه ميكند؟»
اما بايد گفت اين فكر خوب و اين نيت پاك، خوب اجرا نشده و فيلم «كتاب قانون» عيبهاي اساسي دارد. مهمترين عيب اين فيلم سياه ديدن يك طرف و سفيد ديدن طرف ديگر است. البته سفيد ديدن ژوليت يا آمنه به خودي خود عيب نيست، اما فيلم در بيان كجانديشيها و كجرفتاريهاي خوديها دچار افراط غيرقابلقبولي شده است. اين افراط سبب شده تا كتاب قانون از جانب مسلمانان ايراني، تصويري سياه و كاملا منفي ترسيم كند. در اين فيلم همه بد عمل ميكنند. رييس هيئت اعزامي ايران به لبنان و رفيق رحمان توانا، مظهر يك مسلمان عقبمانده و مرتجع و كجفهم است كه با ناراحتي و حتي بدجنسيهاي خود به آمنه جفا ميكند و ابروي مسلماني را ميبرد. زنها و كسبه محل هم، همه بدجنس و نادان و خرافاتياند. دلسوزيهاي كوكب براي آمنه هم تأثيري در تحليل اين سياهنمايي ندارد. حتي خود «رحمان توانا» هم كه آمنه در اثر عشق به او مسلمان شده است، با همسرش همراه نيست و از او دفاع نميكند، بلكه اسير وسوسههاي ديگران ميشود و با آمنه نامهرباني ميكند. بيننده ايراني «كتاب قانون» حتي بايد از خود بپرسد، آيا ما واقعا اين اندازه بد هستيم كه يك خانم جوان مسيحي كه بعد از عشق به يك مرد ايراني مسلمان شده و معلوم نيست اسلام را از چه كسي و به راهنمايي كدام معلم و مرشدي فراگرفته، ميآيد و معلم همه ما ميشود و همه ما در امتحان او مردود ميشويم؟
اما اينكه بسياري از ما اسلام را چنانكه هست نميشناسيم، ترديدي نيست و در اينكه بسياري از ما برخلاف ادعاي مسلماني، رفتار و كرداري غيراسلامي داريم نيز ترديدي نيست. همچنين بايد قبول كرد كه هيچ عيبي ندارد كه يك تازهمسلمان از اسلام چيزهايي بفهمد كه ما از آن غافل ماندهايم. چنانكه مولانا نيز گفته است:
بهتر آن باشد كه سر دلبران/ گفته آيد در حديث ديگران
اينها جنبههاي مثبت و محاسن قابلفهم و قابلقبول فيلم «كتاب قانون» است. اما آنچه مايه تعجب و تأسف است، تصويري است كه از جامعه ما، آن هم سي سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در اين فيلم ترسيم ميشود. اگر يك غيرايراني ناآشنا با ايران، اين فيلم را ببيند، از خود خواهد پرسيد آيا اين مردم با چنين درك غلط و كج و معوجي از اسلام، توانستهاند در كشورشان به نام «اسلام» انقلاب كنند و جمهوري اسلامي ايجاد كنند. آيا اين مردم براي چنين فرهنگ زشت و مشمئزكنندهاي چندصدهزار شهيد و جانباز و ايثارگر تقديم كردهاند؟
انصاف حكم ميكند كه بگوييم فيلم «كتاب قانون» محصول مشترك يك «نيت خوب» و يك «اجراي بد» است. در اين فيلم قصد تهيهكننده آن بوده كه به اسلام خدمت كند، اما متأسفانه به مسلمانان و بهخصوص به ايرانيان مسلمان جفا شده است. جا داشت در كنار اينهمه رفتار منفي و سياهنمايي افراطي، نمونههايي روشن و جذاب از حقايق و واقعيتهاي ايران اسلامي هم آورده ميشد تا پيام «كتاب قانون» پيام يأس و نااميدي نباشد. بيگمان اين واقعبيني ميتوانست فيلم را جذابتر و موثرتر كند.
منبع: پنجره