IRNON.com
بازخواني فرمايشات رهبري؛
انكار بسيج و بي‏احترامي به آن يا نابخردانه است يا خائنانه
 

رهبر معظم انقلاب فرمودند: انكار بسيج، انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براي كشور است و انكار بسيج و بي‏احترامي به آن يا نابخردانه است يا خائنانه.


 

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با گروه كثيري از سپاهيان و بسيجيان در مشهد 6/10/ 78 با تأكيد بر ضرورت حفظ بسيج در كشور مي‌فرمايند:«انكار بسيج، انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براي كشور است. ما در ميدان جنگ هم اگر بسيج را نداشتيم، كُميتمان لنگ بود.در دوران بعد از پايان جنگ هم اگر بسيج نمي‏بود و اگر امروز هم نباشد، كميت اين انقلاب و اين نظام و همه حركت‌هاي سازنده اين كشور لنگ است. انكار بسيج و بي‏احترامي به آن يا نابخردانه است يا خائنانه تا زماني كه براي اين كشور امنيت لازم است و تا وقتي كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد - يعني هميشه؛ چون هميشه احتياج به امنيت هست - به نيروي بسيج، به انگيزه بسيجي، به سازماندهي بسيجي و به عشق و ايمان بسيجي احتياج هست.»
همزمان با هفته بسيج به بازخواني بخشي از فرمايشات معظم‌له در اين ديدار پرداخته‌ايم:
«....ببينيد؛ عزيزان من! جوانان! اين مطالبي كه من به شما عرض مي‏كنم، جزو بيّنات و واضحات فضاي عمومي كشور در 15 سال قبل است. در 15 سال قبل، اين حرف‌هايي كه الان عرض مي‏كنم، براي هيچ‏كس در اين كشور تازگي نداشت؛ چون همه با تمام وجود آن را لمس مي‏كردند؛ اما امروز نسل جواني كه آن روز را به ‏درستي لمس و درك نكرده، در ميدان است. ناامني تبليغاتي و سياسي از طرف دشمن به ‏قدري پرفشار است كه مي‏خواهد مانع شود و نسل جوان امروز، اين حقايقي را كه 10 سال قبل، 15 سال قبل جزو واضحات بود، انكار كند و پوشيده بدارد. من مي‏خواهم ذهن شما نسل جوان امروز را به اين حقيقت متوجّه كنم كه حتّي حقايق به اين روشني را - كه براي كساني كه آن روز در اين مملكت صحبت مي‏كردند و امروز هم اكثر مردم مملكت را تشكيل مي‏دهند، چيزهاي جديدي نيست - دشمن مي‏خواهد با حمله سنگين تبليغاتي و سياسي خود بپوشاند. آن روز به نفع عراق كه با ما وارد جنگ شده بود تا مرزهاي ما را نا امن كند، همه قدرت‌هايي كه در دنيا مي‏توانستند در اين زمينه كاري بكنند، وارد شدند. عده‏اي - يا ناخردمندانه و يا خائنانه - مي‏خواهند از ياد اين ملت ببرند كه دشمني رژيم آمريكا با ملت ايران، چقدر براي اين ملت خسارت ايجاد كرده است و هنوز هم خسارت ايجاد مي‏كند؛ مي‏خواهند اين را انكار كنند! همين رژيم آمريكا - كه آن روز ما به صورت تحليل مي‏گفتيم و بعد از جنگ، اخبار و آمار و اطلاعات ريز آن منتشر شد - به عراق كمك كرد؛ كمك الكترونيكي، كمك تسليحاتي، كمك در روش‌هاي جنگيدن، كمك مالي، كمك مستقيم و غيرمستقيم! ناتو هم كمك كرد؛ بسياري از كشورهاي عربي هم كمك كردند؛ براي اينكه بتوانند با فشار ناامني، نظام انقلابي را از پا بيندازند و يا به زانو درآورند. باز هم همت جوانان اين مملكت، دل‌هاي پاك و با ايمان اين كشور، همين بسيج، همين سپاه، همين ارتش، همين انسان‌هاي مؤمن و پاك‏نهادي كه در پشت جبهه‏ها كانونِ همت را گرم نگه مي‏داشتند، توانست بر تمام توطئه‏هاي دشمن فائق آيد و به رژيم مهاجم و به همه پشتيبانانش - از آمريكا و شوروي آن روز و ديگران - تودهني بزند و ملت ايران را به ‏عنوان قهرمان اين برهه، در مقابل چشم جهانيان قرار دهد و امنيت را به‏عنوان بزرگترين نعمت به اين مملكت برگرداند؛ مرزها را آرام كند و براي شهرهايي كه زير بمباران بودند - كه در دوران جنگ، تقريباً نيمي از جغرافياي اين كشور در زير بمباران بود - اعاده امنيت كند؛ براي زن و مرد، براي كاسب، براي عالم، براي دانشجو، براي كارگر، براي سياستمدار، براي رئيس، براي مرؤوس و براي همه كساني‏ كه به امنيت نياز دارند، امنيت ايجاد كند؛ حتي براي آن‌هايي كه ناشكرانه اين امنيت را انكار مي‏كنند. بنابراين، دل‌هاي با ايمان و عزم ايماني و راسخ اين جوانان، امنيت را براي همه مردم به‏وجود آورد.
البته دشمن مأيوس نبوده است؛ الان هم مأيوس و منصرف نيست. اگر ما خيال كنيم كه دوران ايجاد امنيت نظامي و انتظامي تمام شده است، برداشت درستي نيست. دشمن هرجا بتواند، ايجاد ناامني مي‏كند. هر وقت دشمن بتواند، ناامني نظامي و انتظامي را بر اين ملت تحميل مي‏كند؛ كمااين‏كه ديديد يك بهانه كوچك يافتند و يا درست كردند و در همين ايام تيرماه، در تهران ايجاد ناامني كردند. يا بهانه را خودشان درست مي‏كنند، يا اگر فرض كنيم بهانه را آن‌ها درست نمي‏كنند، بهانه كوچكي مي‏يابند تا ايجاد ناامني كنند؛ به خيابان‌ها بيايند، شيشه بشكنند، مغازه آتش بزنند، ماشين آتش بزنند و مردم را تهديد كنند! بنابراين، دشمن از ايجاد ناامني مأيوس و منصرف نيست. اين‏كه عدّه‏اي بيايند، لزوم وجود و اهميت عناصر و عوامل مؤمني را كه ضامن امنيتند و از اوّلِ انقلاب تا امروز هم نشان داده‏اند كه امنيت را براي اين ملت به‏وجود مي‏آورند، انكار كنند، اين يا نابخردانه و يا خائنانه است؛ از اين دو حال خارج نيست. وجود نيروهايي كه بتوانند براي اين ملت و اين كشور و براي هر فعاليت سازنده و حياتي در اين مملكت امنيت به وجود آورند، براي هر ملتي مثل هوا و آب ضروري است. عدّه‏اي مي‏خواهند اين‌ها را انكار كنند. نيروهاي نظامي و انتظامي و بسيج عمومي مردم ما، مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه‏اي كه هيچ خدشه‏اي در آن راه ندارد، محسوب مي‏شوند. نيروهاي نظامي با اخلاص ما - سپاه و ارتش - الحمدلله كم نيستند. اين‌ها سازمان‌هاي مبتني بر ايمانند. در اين بحثي نيست؛ اما فرق است بين آن نيروهايي كه به عنوان وظيفه سازماني وارد ميدان دفاع مي‏شوند، با نيروهايي كه به دنبال وظيفه ايمان و عشق و به دنبال دستور قاطع عواطف برخاسته از اعماق جان وارد ميدان مي‏شوند. اين بسيج است. انكار بسيج، انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براي كشور است. ما در ميدان جنگ هم اگر بسيج را نداشتيم، كميتمان لنگ بود. در دوران بعد از پايان جنگ هم اگر بسيج نمي‏بود و اگر امروز هم نباشد، كميت اين انقلاب و اين نظام و همه حركت‌هاي سازنده اين كشور لنگ است. انكار بسيج و بي‏احترامي به آن، يا نابخردانه است، يا خائنانه است. تا زماني كه براي اين كشور امنيت لازم است و تا وقتي كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد - يعني هميشه؛ چون هميشه احتياج به امنيت هست - به نيروي بسيج، به انگيزه بسيجي، به سازماندهي بسيجي و به عشق و ايمان بسيجي احتياج هست.
امنيت سياسي هم يك نوع از امنيت است. البته اين روزها بحث امنيت اقتصادي هم مطرح است؛ كه حرف درستي هم هست و ما هم آن را تأييد مي‏كنيم. ما هم درباره امنيت اقتصادي در اين كشور، اعتقاد راسخ داريم كه بايد طوري باشد كه در اين كشور، كار اقتصادي، حركت اقتصادي، تلاش اقتصادي، رونق اقتصادي و سازندگي اقتصادي - از هر نوعش - امكان‏پذير باشد و كساني كه اراده اين كار را دارند، با امنيت بتوانند اين كار را انجام دهند. بحمدالله، هم دستگاه قضايي و هم دستگاه اجرايي بر اين مطلب توافق كردند و من هم به آن‌ها كمك خواهم كرد تا بتوانند اين مقصود را كه براي كشور مهمّ است، انجام دهند. اما اين نكته را بگويم: مبادا كسي خيال كند كه ايجاد امنيت اقتصادي، يعني باز گذاشتن راه براي مفتخورهاي اقتصادي، سوءاستفاده‏‌چيهاي اقتصادي و زالوهاي اقتصادي! امنيت اقتصادي، به معناي اين نيست كه قوانين و مقرّرات سالم كشور، نديده گرفته شود. امنيت اقتصادي يعني اين‏كه انسان‌ها و آحاد مردم اين كشور، از هر قشري، بخواهند كار اقتصادي بكنند - چه كار صنعتي، چه كار كشاورزي، چه سرمايه‏گذاري، چه تجارت - بدانند كه كسي مزاحم آن‌ها نخواهد شد؛ اما اين معنايش آن نيست كه آن كساني كه چه در دوران جنگ و چه در دوران سازندگي، توانستند از پيچ و خم‌هاي اقتصادي استفاده‏هاي نامشروع بكنند و ثروت‌هاي نامشروع به وجود آورند، اين امكان را داشته باشند كه بتوانند چنين حركت نامشروعي را به عنوان امنيت اقتصادي انجام دهند. معناي امنيت اقتصادي، هُرهُري مسلك بودن در مسأله اقتصاد نيست؛ معنايش ميدان دادن به زرنگ‌ها و سوءاستفاده‏چيها و كساني كه منتظرند از هر فرصتي براي پر كردن كيسه خود از راه نامشروع - نه راه مشروع - بهره ببرند، نيست؛ اين را توجّه داشته باشند. هر نوع سرمايه‏گذاري‏اي كه قانون آن را اجازه دهد، بايستي امنيت داشته باشد. تصوّر هم نشود كه تا به‏حال ناامني اقتصادي از ناحيه‏ي مسؤولان كشور يا بخش‌هاي قانوني كشور بوده است؛ نخير، ناامني اقتصادي هم بيشتر از قِبَل آدم‌هاي سوءاستفاده‏چي بوده است. هر جا كه يك سوءاستفاده‏چي هست، يك نوع اختلال در كارها هست و يك طور ناامني هم وجود دارد. بنابراين، امنيت اقتصادي هم مسأله مهمّي است و ما هم به آن اعتقاد داريم.
و اما امنيت سياسي. امنيت سياسي معنايش اين است كه تفكرات و معارف سياسي در جامعه، معارف واضح و دور از نفاق و دوگونه‏گويي و دوگونه‏انديشي باشد. معنايش اين است كه كساني كه متصدّي بيان مسائل سياسي براي مردم هستند، نسبت به مردم امانت به‏خرج دهند. معنايش اين است كه كساني كه متصدّي نوشتن و پخش كردن و منتشر كردن معارف فكري جامعه هستند، دروغ نگويند، فريب ندهند، تقلّب نكنند و در طعامي كه علي‏الظّاهر شيرين هم هست، زهر مخلوط نكنند؛ اين امنيت سياسي است. آن قلمي كه برمي‏دارد بيست سال تلاش و مجاهدت مظلومانه و فداكارانه اين ملت را در مقابله با قدرت‌هاي زورگوي چپاولگرِ دشمنِ ظالم انكار مي‏كند، اين امنيت سياسي كشور را به هم مي‏زند و ناامني فكري ايجاد مي‏كند. آن كسي كه در داخل كشور، با استفاده از امكاناتي كه قانون و بيت‏المالِ اين مردم در اختيار او گذاشته است، برمي‏دارد خواسته‏هاي دولتمردان و سياستمداران فلان كشور دشمن را توجيه مي‏كند و با قالب‌هاي علي‏الظّاهر پسنديده، به خورد يك عده مي‏دهد، اين ناامني سياسي و فكري ايجاد مي‏كند. اين هم مثل همان دزد سرگردنه است - فرقي نمي‏كند - مثل همان اشرار لب مرز است. آن‌ها مگر چه كار مي‏كنند؟ آن‌ها هم جنس قاچاق مي‏آورند و جوانان مردم را دچار انواع بدبختي‌ها و بيماري‌ها و اعتياد مي‏كنند. آن‏كه اين كار را مي‏كند، از او كه كمتر نيست؛ اگر خطرناكتر نباشد! اين‌ها ذهن‌ها را منحرف و گمراه مي‏كنند. بنده درباره مطبوعات و نوشتن‌ها، صحبت‌هاي زيادي كرده‏ام. هيچ‏كس هم نمي‏تواند منكر اين بشود كه بنده طرفدار فكر آزاد، قلم آزاد، بيان آزاد و معارف منتشر شده گونه‏گون در اين كشورم؛ اعتقاد من اين است. من مي‏گويم بايستي افكار و آراء و سلايق مختلف در كشور، به صورت صحيح و درست مطرح شود؛ اما گفتنِ معارف گوناگون يك حرف است، دروغ گفتن به مردم و دروغ نوشتن و تحريف كردن حقايق و بلندگوي دشمن شدن، حرف ديگري است؛ آنچه كه من درباب مطبوعات نمي‏توانم قبول كنم و بپذيرم، اين دومي است.
عوض بيست روزنامه، دويست روزنامه هم منتشر شود، طوري نيست. يك عدّه اگر توانايي داشته باشند و حرفي براي گفتن داشته باشند، لابد خواننده‏هايي هم پيدا خواهند كرد؛ مانعي هم ندارد؛ اما اگر قرار باشد روزنامه‏اي كه منتشر مي‏شود، با استفاده از امكانات اين مردم، با استفاده از بيت‏المال اين مردم، با استفاده از كمك اين مردم، عليه مصالح اين مردم بنويسد - آن هم به شكل دروغ و افتراء؛ نه اين‏كه عقيده‏اي دارد و مي‏نويسد - و بنا باشد بلندگوي راديو اسرائيل يا راديو امريكا در اين كشور شود، اين قابل قبول نيست. كساني بيايند احكام و ضروريّات اسلام را انكار كنند - مثلاً قصاص را منكر شوند - اين هم يك مقوله ديگر است؛ نوع ديگري از ايجاد ناامني است. البته من در اين ايام سفر و اشتغالات آن نتوانستم به طور مسجّل و دقيق به كنه اين مطلب برسم؛ گفتم رسيدگي كنند. اگر كسي پيدا شود كه به انكار ضروريّات دين - كه از جمله ضروريّات دين، قطعاً قصاص اسلامي و شرعي است - تجاهر كند، اين مرتّد است و حكم مرتد هم در اسلام معلوم است. اگر كساني خيال مي‏كنند كه با پشتيباني دستگاه‌هاي تبليغاتي استكباري و شبكه و امپراتوري تبليغاتي صهيونيستي در دنيا، مي‏توانند كارشان را در اين مملكت از پيش ببرند، اشتباه مي‏كنند؛ چنين چيزي نيست. در اين مملكت، با اين ملت زنده و بيدار، با اين جوانان مؤمن، همه چيز در مجراي اراده و خواست و ايمان اين ملت بايد حركت كند. همه آن‌هايي كه به مزدوران خودشان در اين‏جا دل خوش كرده‏اند و هم اين كساني كه به حمايت اربابان بيگانه دل خوش كرده‏اند، بدانند كه چنين چيزي امكان ندارد. اين ملت، يك ملت مؤمن و مسلمان است. اين ملت، ملتي است كه براي حفظ و امنيت اين نظام و اين كشور، براي اين‏كه دولتمردان اين كشور بتوانند كار كنند، عالم و دانشجو و متعلّم و اهل هر فعّاليت سازنده‏اي بتواند كار كند، جان داده‏اند. مگر مي‏شود در قبال اين ملت و در قبال اين اراده ديني عظيم، اراده دستگاه‌ها و عناصر اطّلاعاتي و سياسي دشمن بر سرنوشت اين كشور حاكم باشد؟! بدانند اين كشور، كشور اسلام است و اين ملت براي اسلام قيام كرده است. امروز هم اراده اين ملت بر استقرار نظام اسلامي است.
نظام اسلامي، بيّنات و واضحات و امر و نهي‏اي دارد. نظام اسلامي، نظام عدالت است؛ هر بي‏عدالتي‏اي محكوم است. نظام اسلامي، نظام قسط است، هر تبعيضي محكوم است. نظام اسلامي، نظام استقلال ملي است؛ هر نوع وابستگي‏اي محكوم است. نظام اسلامي، نظام اخوّت و برادري و پيوندهاي قلبي آحاد ملت است؛ هر نوع تفرقه‏افكني محكوم است. نظام اسلامي، نظامي است كه مسؤولان، خدمتگزار مردم و براي مردمند؛ هر نوع جدايي‏بين مسؤولان و مردم محكوم است. اين‏طور نيست كه بشود در اين نظام كساني بيايند كه بر طبق ميل دشمنان اين ملت و برخلاف جهّت كلي اين نظام و اين مردم و حركت مردم در جهت اسلام، تلاش كنند و نظام اسلامي هم بي‏كار و ساكت و بي‏تفاوت بماند. مگر چنين چيزي ممكن است؟! همه آحادي كه اهل فكر و اهل تأمّل در مسائلند، بايد برروي اين مسأله فكر خود را متمركز كنند. امروز اين كشور با اين امكانات وسيع، با اين جمعيت جوان، با اين آفاق روشن آينده، با اين پيشرفت‌هايي كه بحمدالله در زمينه‏هاي مختلف در اين بيست سال به وجود آمده است، با زمينه‏هاي مضاعفي هم كه براي پيشرفت وجود دارد، مصحلتش در اين است كه حكيمانه و خردمندانه و شجاعانه، راه اسلام را - كه دنيا و آخرتِ او را تأمين مي‏كند - پي‏بگيرد و دنبال كند. دشمن، فريب و تبليغات اغواگر خود را هم قطع نمي‏كند؛ نبايد تسليم تبليغات اغواگر دشمن شد. آن كساني كه سعي مي‏كنند با شعارهاي انحرافي در ميان مردم، ذهن مردم را از حركت عمومي اسلامي و ايماني آن‌ها جدا كنند، به نفع دشمن كار انجام مي‏دهند؛ چه بفهمند، چه نفهمند؛ چه بدانند، چه ندانند.
امروز وحدت در زير سايه اسلام، حركت در جهت سازندگي اسلامي، حركت در جهت محكم كردن پايه‏هاي استقلال اين كشور و حركت در جهت تهذيب معنوي و روحي ضروري است. جوانان عزيز! از تهذيب و تزكيه روحي و قلبي غافل نشويد. پايه همه بدبختي‌هاي ملت‌ها، مسؤولان، بزرگ‌ها و كوچك‌ها، خودخواهي و خودپرستي و خود را عمده كردن و خدا كردن و ايجاد فرعونيّت در درون دل است. گاهي انسان در بيرون قالب جسم خود - يعني در ظاهر خود - هيچ نشانه فرعونيّت ندارد؛ اما در دل، فرعون است. خودخواهي‌ها، خود پرستي‌ها، خود محوريها، عمده كردن خود و خواست‌ها و تمايلات و شهوات و سود و منفعت خود، اين‌هاست كه منشأ اغلب مفاسد زندگي است؛ لذا به سمت تهذيب نفس حركت كنيد. اين حركتهاي عمده - چه حركت‌هاي در جهت سازندگي فضاي كشور، سازندگي محيطهاي گوناگون، سازندگي درون دل - امروز فرضيه‏اي است كه بر دوش همه ماست.
اميدوارم كه خداي متعال به همه شما عزيزان توفيق دهد و دعاي ولي عصر ارواحنا فداه شامل حال همه شما باشد....»
(بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با گروه كثيري از سپاهيان و بسيجيان در مشهد 6/10/ 78)