IRNON.com
جنگ نرم؛
رسانه هاي رحماني و رسانه هاي شيطانى
 

مبارزات حق و باطل هميشه حالت نظامي نداشته است. معمولاً قبل از درگيري‌هاي خونين نظامي و همزمان با آن و پس از هر جنگ و جهاد نظامى، جنگ رواني و رسانه‌اي بين حق و باطل و اسلام و كفر، وجود داشته و خواهد داشت.


 

(أَ لَم تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السّماءِ تُؤْتي أُكُلَها كُلّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللّهُ اْلأَمْثالَ لِلنّاسِ لَعَلّهُمْ يَتَذَكّرُونَ وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثّتْ مِنْ فَوْقِ اْلأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ).[1]

نياز به رسانه‌ها، همانند نياز به زبان است. رسانه‌ها نقش زبان جامعه را ايفا مي‌كنند. همان گونه كه زبان، يك نعمت بزرگ الهي است كه وجود آن صدها و هزاران نياز ارتباطي انسان را تأمين مي‌كند، رسانه‌ها در زندگي اجتماعي همين نقش حياتي را دارند و نيازهاي ارتباطي جامعه را پاسخ مي‌گويند.

در روابط فرد فرد و جوامع كوچك، «زبان» ابزار ارتباطي افراد بوده و هر گونه اقدام مثبت و منفي به واسطه‌ي آن ظهور و بروز مي‌كند. امّا متناسب با بزرگ شدن جامعه‌ها و قلمرو ارتباطات و پيدايش «جامعه واحد جهاني» ابزارها تحول يافته و زبان هم بزرگتر و متنوع‌تر و به اصطلاح «درازتر»، «بلندتر» و «تندتر» شده است. زبان و بيان، يكي از بزرگ‌ترين نعمت‌هاي الهي است كه قرآن مجيد در كنار «آموزش قرآن» و «خلقت انسان» از آن ياد كرده است.

(الرّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ اْلإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ) [2]؛

«خداي رحمان، قرآن آموخت، انسان آفريد و به او بيان آموزش داد».

مثلث «قرآن»، «انسان» و «بيان» سه نعمت آسماني است كه هر سه در رحمت بيكران الهي ريشه دارد. قرآن «پيام» است و انسان «گيرنده پيام» و بيان «ابزار پيام‌رساني» است و خداوند رحمان «مبدأ فرستنده» اين پيام محسوب مي‌شود. هدف پيام‌رساني الهى، فراخواني انسان‌ها به «معرفت»، «عبادت الهي» و «عدالت اجتماعي» است.

آگاهي از قوانين خلقت، آگاهي از روند عمومي آفرينش، ضروت هماهنگي انسان با نظام جهان، بهره‌گيري درست از نعمت‌هاي الهى، شناخت آيات او و حركت در مدار فرمان او، هدف اين پيام رساني است.

واژه‌هاي بيان، قول، كلام، قلم، هدايت، ابلاغ، لسان، صدق و كذب، امر و نهي و غيره، ابعاد كار رسانه‌ها را روشن مي‌سازد. اميرمؤمنان علي(ع) ده ويژگي زبان را ضمن حديثي برشمرده است. كه اين ده ويژگي در رسانه‌ها هم جلوه مي كند:

«انَّ في الانسان عشرُ خصال يظهرها لسانه. شاهدٌ يخبر عن الضمير و حاكمٌ يفصِل بين الخطاب و ناطقٌ يردّ به الجواب و شافعٌ يدرك به الحاجة و واصفٌ يعرف به الاشياء و اميرٌ يأمر بالحَسَن و واعظٌ ينهي عن القبيح و مُعزٌّ تَسكن به الاحزان و حامدٌ تجلي به الضغائن و مونقٌ تلتذ به الاسماع؛[3]

براستي انسان ده شاخصه دارد كه در زبانش بروز مي‌كند:

زبان، شاهدي است كه از درون او خبر مي‌دهد.

داوري است كه در اختلاف‌ها داوري مي‌كند.

سخنگويي است كه در برابر سخن ديگران پاسخگوست.

ميانجي و واسطه‌اي است كه به كمك آن انسان به نيازهايش مي‌رسد.

توصيف‌گري است كه با كمك آن اشيا را مي‌شناسد.

فرماندهي است كه به كار نيك فرمان مي‌دهد.

واعظي است كه از كار زشت باز مي‌دارد.

تسليت دهنده‌اي است كه غم‌ها را كاهش مي‌دهد و آرام مي‌كند.

ستايشگري است كه كينه‌ها را مي‌زدايد.

و زيبائي است كه گوش‌ها از آن بهره مي‌برد».

رسانه‌ها در سطح ارتباطات اجتماعى، امروز بسياري از اين نقش‌ها را ايفا مي‌كنند.

هدف‌داري رسانه‌ها
رسانه‌ها به دو گروه «ارزشي» و «ضد ارزشي» تقسيم مي‌شود. مهم‌ترين مسأله در زندگي انسان‌ها، واقع‌بيني و جهان‌بيني درست و داشتن اهداف عالي الهي و خردمندانه است. مديران رسانه‌ها، بيش از آنكه به ابزارها و روش‌ها و قالب‌ها بيانديشند، بايد به اهداف و آرمان‌ها و وظايف و رسالت خويش فكر كنند.

اگر رسانه‌ها در انتخاب اهداف و آرمان‌ها، گام‌هاي اوليه را دقيق و درست بردارند، چشم‌انداز حركت آنان روشن مي‌شود و خداوند دست آنان را مي‌گيرد و از لغزش و خطا مصون مي‌دارد. انتخاب هدف، مهم‌ترين گام در هر حركت فرهنگي است. اصولا آنچه اقدامات انسان را الهى، انسانى، فرهنگي و ارزشي مي‌سازد، برگزيدن مقاصد عالي معنوي و الهي است. و آنچه تلاش‌هاي انسان را به بيراهه مي‌برد، اهداف نامقدس و شيطاني است.

اهداف رسانه‌هاي رحماني چيست؟
رسانه‌هاي رحمانى، پيام‌هاي خدايي را به جوامع بشر ابلاغ مي‌كنند. همان اهدافي كه از نزول قرآن و كتب آسماني و آمدن پيام‌آوران الهي مورد توجه بوده، در رسانه‌هاي رحمانى تبليغ و ترويج مي‌شود.

1. رسانه‌ها و خردورزى
تأسيس و پيدايش رسانه‌ها براي رشد خردورزي است. رسانه‌ها براي تقويت عقل و انديشه جوامع بشري و افزايش دانش و بينش انسان‌ها، پديد آمده‌اند.

هدف رسانه‌هاي رحمانى، سرگرمي و بازي و وقت‌كشي و غفلت‌آفريني و پر كردن اوقات فراغت و تأمين اقتصادي خود و باند و گروه همكاران به هر قيمت و هر شكل نيست، هدف بازي با افكار عمومي و قتل عام عمر ديگران نيست!

وظيفه رسانه‌ها، بيان آيات خدا، نعمت‌هاي خدا، قوانين الهى، معرفي خدا، روشنگري در زمينه راه خدا، معرفي دشمنان و دوستان خدا، ايجاد انس و الفت و همكاري و همفكري بين بندگان خدا و تقويت حركت عمومي در مسير اهداف بلند الهي است. رسانه‌هاي رحمانى صداي خدا در جهان هستي است، رسانه‌هاي رحمانى آواي آگاهي، آزادى، عدالت، فضيلت، اخلاق، عبادت، احسان و ايثار است. رسانه‌هاي رحمانى براي تفكر است:

(قَدْ بَيّنّا لَكُمُ اْلآياتِ لَعَلّكُمْ تَعْقِلُونَ)،[4] (قَدْ بَيّنّا لَكُمُ اْلآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ) [5]؛ (كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ اْلآياتِ لَعَلّكُمْ تَتَفَكّرُونَ) [6].

اصولاً سخن بايد از عقل و انديشه برخيزد و حامل پيام خردمندانه باشد و عقل و انديشه ديگران را تقويت كند. گفتار بايد از روي انديشه و تفكر صادر شود و بر تفكر و انديشه ديگران اثر بگذارد. رسانه‌ها، كانال ارتباط قلب و مغز انسانهاست. رسانه‌هايي كه آب انديشه و زلال وحي و پيام اخلاق و فضيلت و آواي فطرت را به جامعه مي‌رساند، مقدس است، بوسيدني و بوييدني است. رسانه‌هاي رحمانى، رسانه‌هايي هستند كه تمام ظرفيت مغز و قلب انسان‌ها را به كانون پر انرژي هستي متصل مي‌كنند. اين رسانه، پايگاهي است كه خون مقدس ايمان و آگاهي و عشق الهي را به شبكه گسترده هدايت پمپاژ مي‌كند. از اينجاست كه پيامبر(ص) فرمود:

«وُزِنَ حبر العلماء بدم الشهداء فرُجِحَ عليه[7]؛ مركب قلم عالمان را با خون شهيدان سنجيدند، بر آن برتري يافت».

2. رسانه‌ها و هدايتگري
«رسانه‌هاي رحمانى» انوار الهي را در عالم رله مي‌كنند و بازتاب مي‌دهند. رسانه‌هاي رحمانى، پژواك صداي آسمان در زمين‌اند. اين رسانه‌ها عامل توليد نور، تقويت نور، توزيع نور و انتقال نور به جامعه جهاني‌اند. بشريت و شايد جنيان و فرشتگان هم از اين انوار رحماني بهره‌ مي‌گيرند. بي‌شك بخشي از اين شبكه نور آفرين جهانى، فرشتگان الهي هستند و انسان در فعاليت‌هاي رسانه‌اي همكار فرشتگان خداست. همه مي‌دانيم روح الامين در انتقال آيات و انوار الهي نقش دارد؛ از اين رو، اصحاب رسانه‌هاي رحمانى، همكار جبرئيل امين‌اند.

قالب‌هاي سخن و ابزار‌هاي پيام‌رساني معيار اول نيست، رسانه به هر زباني كه باشد و در هر قالبي كه پخش شود (مكتوب يا مصوّر، سنتي يا ديجيتال، آنالوگ يا چند رسانه‌اى، راديويي يا تلويزيوني و سينمايى، رايانه‌اي و نرم‌افزاري يا بر تار جهان‌گستر و اينترنت، از طريق خط يا نقاشي و حجّاري و منبت كاري و نمايشگاه و مجسمه‌سازى، در حوزه‌هاي بين‌المللي يا منطقه‌اي و كشوري و استاني)، آنچه در اين رسانه‌ها مهم و معيار اول ارزيابي هاست، پيامي است كه به جامعه منتقل مي‌كنند و دعوتي است كه ابلاغ مي‌گردد.

اگر بر امواج صوتي تصويرى، پيام رحماني پرواز كند، توليد كننده اين امواج و فرستنده و گيرنده آن و بازتاب دهنده آن، تمام مقدس‌اند و مبدأ و مقصد و پايگاه و فرودگاه آن، محترم و ارزشمند و معنوي و الهي است. و كار در اين گونه رسانه‌ها، عبادت الهي و خدمت اجتماعي است. و اگر پيام شيطان بر رسانه‌اي سوار شود، راكب و مركب و مبدأ و مقصد آن، تمام پليد و ناپاك‌ اند و فعاليت در اين گونه‌رسانه‌ها، همكاري با شياطين پيدا و پنهان است.

امام صادق(ع) فرموده است:

«من اصغي الي ناطق فقد عبده فان كان الناطق عن الله فقد عبدالله و ان كان الناطق عن ابليس فقد عبد ابليس»[8].

راه شناخت رسانه‌هاي رحمانى و شيطاني چيست؟

رسانه‌هاي شيطاني بر دروغ، فريب، ابهام‌گويى، مبهم نويسي و تزوير استوار‌اند؛ رسانه‌هاي رحمانى از صداقت، واقع‌بينى، روشن‌گري و حق‌نمايي بهره‌ مي‌گيرند.

(هذا بَيانٌ لِلنّاسِ وَ هُدًى وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتّقينَ)[9]؛

«اين كتاب روشنگري براي مردم و مايه هدايت و اندرز براي پارسايان است».

رسانه‌هاي رحمانى ده‌ها، ويژگي‌ شاخص دارند كه به برخي از آن اشاره مي‌شود:

رسانه‌هاي رحمانى به تفكر و انديشه فرامي‌خوانند؛ رسانه‌هاي شيطاني فقط عواطف و احساسات را تحريك مي‌كنند.

رسانه‌هاي رحمانى به تذكّر و يادآوري آگاهي‌هاي نهفته بشري دعوت مي‌كنند؛ رسانه‌هاي شيطانى با غوغا سالاري و جنجال اجتماعى، فرصت تذكر و يادآوري تاريخ و اطلاعات قبلي را از انسان مي‌گيرند.

رسانه‌هاي رحمانى به تقوا و پارسايي فرامي‌خوانند؛ رسانه‌هاي شيطاني با سخن و عمل خويش گناه و عصيان الهي را تشويق مي‌كنند.

رسانه‌هاي رحمانى منادي تعقّل و خردورزي‌اند؛ رسانه‌هاي شيطانى، از آمال و آرزوهاي پست و حيواني سخن مي‌گويند.

رسانه‌هاي رحمانى از لغو و لهو و سرگرمي‌هاي بيهوده بيزارند؛ رسانه‌هاي شيطانى پر از اخبار و مصاحبه‌ها و گزارش‌ها و تحليل‌هاي سياسي، ورزشي و اقتصادي لهو و بي‌ثمراند.

رسانه‌هاي رحمانى منادي اميد و اعتماد به نفس و توكل بر خدايند؛ رسانه‌هاي شيطانى ترانه يأس و خودكم بيني و حيرت و سرگرداني را تكرار مي‌كنند.

رسانه‌هاي رحمانى حق و وظيفه را با همديگر مي‌بينند و از هر دو سخن مي‌گويند؛ رسانه‌هاي شيطانى فقط از حقوق خود يا مردم دم مي‌زنند.

رسانه‌هاي رحمانى كوشش‌ها و تلاش‌هاي مثبت ديگران را مي‌بينند و تشكر مي‌كنند؛ رسانه‌هاي شيطانى فقط عيب و نقص و كمبودهاي ديگران را بر مي‌شمارند و بزرگ نمايي و سياه نمايي مي‌كنند.

رسانه‌هاي رحمانى منادي توحيد و ولايت‌اند؛ رسانه‌هاي شيطانى از توحيد و ولايت مي‌گريزند و آنجا كه بتوانند با آن مي‌ستيزند.

رسانه‌هاي رحمانى منادي عدالت و ضد ظلم و بيداد و تجاوز‌اند؛ رسانه‌هاي شيطانى با ستمگران و متجاوزان دست در يك كاسه دارند و در كتمان ظلم و عادّي سازي آن مي‌كوشند.

رسانه‌هاي رحمانى منادي و مبلّغ و مدافع شريعت الهي و قانون خدايند؛ رسانه‌هاي شيطانى قوانين الهى را با شبهه‌افكني و ترديد آفريني و تأويل نادرست از اجرا بازمي‌دارند.

رسانه‌هاي رحمانى منادي و حامي معروف و يار و ياور آمران به معروف‌اند؛ رسانه‌هاي شيطانى دشمن معروف و يا بي‌تفاوت در برابر معروف و منكر‌اند.

رسانه‌هاي رحمانى در برابر منكرات فرهنگى، اقتصادي و سياسي فرياد بر مي‌آورند؛ رسانه‌هاي شيطانى فقط براي منافع گروهي و شخصي به تكاپو مي‌افتند.

در رسانه‌هاي رحمانى رضاي خدا، معيار و مدار ارزيابي‌هاست؛ در رسانه‌هاي شيطانى همه تلاش‌ها و جاذبه‌ها براي شكار و جذب مخاطب (بينندگان، شنوندگان و خوانندگان) است.

نقش رسانه‌ها
اگر روح انسان را بسان يك كشور بزرگ فرض كنيم، اين كشور نيز «صادرات» و «وارداتي» دارد. كشوري كه صادرات و وارداتي آن كنترل شده و حساب شده باشد، عزت و عظمت آن دستخوش بازي‌هاي ديگران قرار نمي‌گيرد. روح و روان ما هم صادرات و وارداتي دارد.

«رسانه‌ها» حامل محصولات فكري فرهنگي است كه بدون حقوق گمركي وارد و صادر مي‌شود. اگر محصولات ياد شده الهي و اخلاقي و انسانى باشد، استقلال و آزادى و ايمان و آگاهي انسا‌ن‌ها محفوظ مي‌ماند و اگر محصولات فرهنگى، به نام فرهنگ و هنر و ورزش و دانش، ولي آلوده به اهداف و آرمان‌ها و پيام‌ها و خواسته‌هاي شيطاني باشد، ذهن زمين و فكر و قلب بشريت را به ويروس‌هاي گوناگون آلوده مي‌سازد. رسانه‌هاي هر كشور نقش «ارتش فرهنگي» آن را ايفا مي‌كنند. دشمنان هميشه قبل از «فتح نظامي» به «فتح رسانه‌اي و فرهنگي» مي‌انديشند. وقتي سربازان يك جبهه شيفته و شيداي انديشه‌‌ها، موازين و اخلاق و رفتار جبهه دشمن شوند، در حقيقت به اردوي دشمن مي‌پيوندند. و اگر به دليل ترس و يأس توان رقابت و قدرت مبارزه را از دست بدهند، ديگر نيروي مدافع و سرباز محسوب نمي‌شوند. «رسانه‌ها» در جنگ فرهنگي يا قلب دشمن را فتح مي‌كنند كه اين، پيروزي بزرگ است و يا انگيزه مبارزه و دفاع را از آنان سلب مي‌كنند كه سربازان از ميدان دفاع و جهاد كنار مي‌روند.

بي‌شك دفاع از حق و عدالت در برابر قدرتمندان ستمگر، يكي از برترين انواع جهاد است. در احاديث مشترك شيعه و سني از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود:

«افضل الجهاد كلمة عدل عند سلطان جائر».[10]

جهاد رسانه‌اى، امروز همان جهاد لساني در فرهنگ اهل بيت(ع) است. اميرمؤمنان در نامه‌اي كه پس از ضربت خوردن براي امام حسن و امام حسين(ع) نوشته‌اند، جايگاه جهاد به طور عام و جهاد رسانه‌‌اى، را چنين يادآوري كرده است:

«والله الله في الجهاد بأموالكم و أنفسكم و ألسنتكم؛[11] خدا را، خدا را، در جهاد مالي و جاني و زباني در نظر داشته باشيد».

بدون ترديد «جهاد زباني» شامل جهاد قلمي و جهاد تصويري و هر گونه جهاد رسانه‌اى مي‌شود. هر گونه امر به معروف و نهي از منكر، نمونه‌اي از جهاد زباني و رسانه‌اي است.

توقف و تعطيل جهاد رسانه‌اى، يكي از مراحل كوتاهي در وظيفه جهاد است كه پيشواي پارسايان نسبت به آن هشدار مي‌دهد:

«أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ؛ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً، وَ لَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً، قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلاَهُ؛[12] اولين مرحله جهاد كه در آن مغلوب مي‌شويد، جهاد عملي و يدي است. دومين مرحله كه از آن شكست مي‌خوريد، جهاد با زبان‌هايتان «جهاد رسانه‌اى» است. سپس از جهاد قلبي مغلوب مي‌گرديد. پس هر كس با قلبش معروف را نشناسد و منكر را منكر نداند، وارونه شده است و بالاي او پايين و پايين او بالا قرار گرفته است».

جنگ رسانه‌اي
مبارزات حق و باطل هميشه حالت نظامي نداشته است. معمولاً قبل از درگيري‌هاي خونين نظامي و همزمان با آن و پس از هر جنگ و جهاد نظامى، جنگ رواني و رسانه‌اي بين حق و باطل و اسلام و كفر، وجود داشته و خواهد داشت.

نمونه‌هاي هجوم و دفاع رسانه‌اي در تاريخ اسلام و مسلمين در هر يك از كشورهاي اسلامي به چشم مي خورد. آن قدر شواهد و نمونه تاريخي وجود دارد كه براي هر كشور و در هر قرن بايد پژوهشي مستقل انجام شود و كتابي جداگانه تدوين گردد. در اينجا كافي است به مواردي از آن اشاره شود:

1. اتهامات و تبليغات مشركان عليه پيامبر(ص) و مسلمين.

2. تبليغات امويان و عباسيان عليه نظام علوي و دفاع فرهنگي اهل بيت(ع).

3. تبليغات حاميان كليسا در جريان سقوط اندلس اسلامى.

4. تبليغات روزنامه‌هاي غربي در جريان مشروطيت و مواضع عالمان دين.

5. تبليغات نظام بعثي عليه اسلام و فعاليت‌هاي مرجعيت ديني در عراق.

6. تبليغات روزنامه نگاران وابسته در حمايت از رضاخان و حكومت پهلوى.

7. تبليغات رسانه‌هاي مكتوب و مصوّر (راديو، تلويزيون) غربي در سي سال حيات نظام جمهوري اسلامى.

8. تبليغات رسانه‌هاي غربي و وابسته در مسائل فلسطين، لبنان، عراق و جريان بيداري اسلامى.

9. تبليغات روزنامه‌هاي زنجيره‌اي و مدعي اصلاحات عليه انديشه امام و تفكر ولايت فقيه.

10. تبليغات گروهك‌هاي چپ و راست در برابر جمهوري اسلامي و مقاومت رسانه‌هاي دينى.

رسانه‌هاي شيطاني در تمام اين جريان‌ها، بحران‌هاي سياسى، فرهنگى، اقتصادي و اجتماعي دردناك و فراواني آفريدند و مدّتها افكار و نيروها و امكانات مسلمين را از خدمت‌رساني و پيشرفت علمي و اخلاقي بازداشتند. در برابر رسانه‌هاي رحمانى، گر چه با عِدّه و عُدّه اندك ولي بر اساس آگاهي و اخلاص و ايثار، به مقاومت برخاستند. ذكر نام و ياد اين پيشگامان رسانه‌هاي الهي در اين ويژه‌نامه، كاري كوچك و تقديري ناتمام از مرزبانان فكر و فرهنگ اسلامي و مجاهدان حوزه خطابه و قلم و علمداران رسانه‌هاي رحمانى است، كه اميد است مسؤولان فرهنگى براي خادمان فرهنگى و شهداي رسانه نيز همايش و نكوداشت برگزار كنند.

1. شهيد سيد جمال الدين اسدآبادى.

2. شهيد شيخ فضل الله نورى.

3. شهيد سيد مجتبي نواب صفوى.

4. آيت الله سيد ابوالقاسم كاشانى.

5. سيد اشرف الدين حسيني (نسيم شمال).

6. حاج سراج انصارى.

7. شهيد مرتضي مطهرى.

8. شهيد سيد مرتضي آوينى.

ياد همه اين «پاسداران فرهنگ اسلامي» پايدار باد كه امروزه در سايه تلاش‌هاي آنان هزاران رسانه (مكتوب، شفاهى، تصويري و چند بعدي) پديد آمده و شاگردان آنان هزاران خبرگزارى، سايت، وبلاگ، نشريه و نهاد آموزشي پژوهشي را پي‌ريخته و سامان داده‌اند، و نه تنها با قلم و دوربين بلكه با لنگه كفش خود، شيطان بزرگ را «رمي» مي‌كنند.

آفات رسانه‌هاي دينى
ضمن سپاس و احترام به همه خدمتگزاران فكر و فرهنگ الهى، مديران مسؤول، سردبيران و دست‌اندركاران رسانه‌هاي اسلامى، يادآوري مي‌شود كه امروز رسانه‌هاي ديني ما با بيماري‌ها، مشكلات و آفاتي روبروست كه همه بايد در جهت ايفاي وظيفه به آفت‌زدايي و درمان بيماري‌ها بپردازيم.

در اينجا سر بسته و فشرده به عناوين اين آفات و نقيصه‌ها اشاره مي‌شود، باشد كه با همفكرى، دلسوزي و همكاري بتوانيم راز بيماري‌هاي فرهنگى جامعه را بشناسيم و به درمان آن برخيزيم. ان شاء الله.

1. شمارگان اندك.

2. توزيع غير عادلانه.

3. استفاده ابزاري از رسانه‌ها.

4. پايگاه تفاخر، نه پايگاه خدمت.

5. ورزش زدگى.

6. شرك رسانه‌اي(آميزه‌اي از حق و باطل).

7. حجم‌گرايى.

8. سرقت علمي و ادبي و ترجمه‌گرايى.

9. تكيه بر بودجه دولتى.

10. تكرار و كمبود توليد علم.

رسانه‌هاي امروز كه بحمد الله آمار بالا و تلاش فراوان و تنوع زيادي دارند، و نويسندگان و مديران و مجريان و محققان بسياري را به خدمت گرفته‌اند چنانچه بيماري‌هاي دهگانه فوق را درمان كنند، با هماهنگي و اخلاص و برنامه‌ريزي مي‌توانند از مرزهاي «فرهنگ الهي» پاسداري نمايند. والسلام

پي‌نوشت‌ها
1 . ابراهيم/24 26.

2 . الرحمن/14.

3 . ميزان الحكمه، ج4، ص2777، حديث18159.

4 . بقره/218.

5 . آل عمران/138.

6 . بقره/219.

7 . كنزالعمال، ح28714.

8 . ميزان الحكمه، ج4، ص3597، حديث22168.

9 . آل عمران/138.

10 . سنن ابن ماجه، ج2، ح4011.

11 . نهج البلاغه، نامه 47.

12 .همان، حكمت 375.

 



منبع: حوزه نت