تقابل اسلام ناب و التقاطي در انتخابات 88

از 15 خرداد 1342 هـ . ش. حركت جديدي در ايران آغاز شد كه در قالب هيچكدام از تئوري ها و روش هاي اصلاحاتي مرسوم و رايج دنيا نبود و آن ورود "اسلام ناب " برگرفته از مكتب تشيع به عرصه مبارزات سياسي كشور بود. از اين تاريخ تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي ما شاهد سه جريان مبارزاتي در ايران هستيم.
مقدمه
درماههاي اخير بخصوص درجريان انتخابات رياست جمهوري درايران، شرايط فتنه و فضاي غبار آلود بر كشور حاكم شد كه مقام معظم رهبري راه حل خروج از اين شرايط را روشنگري دانستند . مقاله حاضر كوششي در جهت شفاف سازي اهداف جريانات سياسي رايج در كشور مي باشد.
نقش ملل مختلف در ايجاد تمدن بشري
علوم، فنون و دستاوردهاي بشري حاصل تلاش اقوام وملل مختلف درطول تاريخ بشري بوده است . درطول تاريخ در هر دوره اي يك قوم يا يك منطقه از دنيا سردمدار و پيشتاز حركت علمي و فرهنگي در دنيا بوده است . دوره اي يونان، دوره اي ايران و در دوره اي اروپا در اوج شكوفايي فرهنگ و تمدن بسر مي بردند . نكته حائز اهميت در رابطه با موضوع اين مقاله اين است كه هر تمدني در اوج شكوفايي خود، ساير نقاط دنيا را تحت تاثير خويش قرار مي داده است . بعنوان مثال، دوران شكوفايي تمدن اسلامي مصادف با دوره انحطاط قرون وسطايي در اروپا بوده است و وقوع جنگهاي صليبي بين مسلمانان و مسيحيان منجر به آشنايي اروپائيان با فرهنگ وتمدن اسلامي گرديد و اين آشنايي در ايجاد نهضت پروتستان در اروپا موثر بود.
تأثير تمدن غرب بر ساير ملل عالم
نهضت پروتستان، يك دوره انتقالي و گذرا در تاريخ تمدن غرب محسوب مي شود و نارسايي مفاهيم فلسفي ،انگيزاسيون ( تفتيش عقايد )، استثمار مردم توسط امپراطوران اروپايي باهمكاري دستگاه كليسا و ميل به تحليل پديده ها از طريق عقلانيت تجربي منجر به كنار گذاشتن مذهب در اروپا و پيدايش رنسانس گرديد.رنسانس موجب ايجاد انقلابي در علم و صنعت در اروپا شد و بدنبال آن تمدن غرب تمام دنيا را تحت تأثير خويش قرار داد . قرون 18 و 19 ميلادي اوج شكوفائي تمدن غرب و مدرنيته محسوب مي شود و انواع نظريات و ايدئولوژيهاي بشري از قبيل اومانسيم، پلوراليسم، سكولاريسم، ليبراليسم، ماركسيم وكاپيتاليسم دراين دوره ظهور يافتند.
قرن بيستم با يك خوشبيني فراينده نسبت به مدرنيسم و تمدن غرب شروع شد و انتظار اين بود كه بشر در قرن بيستم بتواند بهشت را در زمين ايجاد نمايد . اما قرن بيستم هرچه به جلو رفت؛ اشكالات مدرنيته آشكارتر شد.جنگهاي جهاني اول و دوم بفاصله مدت زمان كوتاهي از هم منجر به كشتارهاي ميليوني انسانها در اين قرن گرديد.عدم كارايي و اشكالات اساسي سيستم هاي اجتماعي مدرنيته در جوامع اروپا كم كم آشكارتر شد و ياس از ايجاد يك مدينه فاضله در اردوگاه غرب سايه افكند.
تحولات سياسي اجتماعي صد سال اخير در ايران
ايران نيز مانند ساير نقاط دنيا در صد سال اخير تحت تاثير تمدن غرب بوده است؛ و در طي اين مدت، چه پادشاهان و چه سياسيون و روشنفكران خواهان اصلاحاتي در كشور به سبك و سياق غرب بوده اند؛ منتهي گروهي طرفدار افكار ليبراليستي تمدن غرب و گروهي طرفدار افكار ماركسيستي آن تمدن شدند؛ كه هر دو طرز تفكر در حقيقت دو روي يك سكه تمدن غرب مي باشد.
از 15 خرداد 1342 هـ . ش. حركت جديدي در ايران آغاز شد كه در قالب هيچكدام از تئوري ها و روش هاي اصلاحاتي مرسوم و رايج دنيا نبود و آن ورود اسلام ناب برگرفته از مكتب تشيع به عرصه مبارزات سياسي كشور بود. از اين تاريخ تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي ما شاهد سه جريان مبارزاتي در ايران هستيم:
1- جريان متأثر از مدرنيته چه در قالب ليبراليسم مثل جبهه ملي و چه در قالب ماركسيسم مثل حزب توده و چريك هاي فدائي خلق
2- جريان اسلام ناب متأثر از فرهنگ تشيع كه حضرت امام خميني (ره) منادي آن بود.
3- جريان التقاطي كه هم متأثر از تمدن غرب و هم متأثر از فرهنگ اسلامي جامعه بود؛ نظير نهضت آزادي، سازمان مجاهدين خلق ، فرقان ، آرمان مستضعفين و جنبش مسلمانان مبارز
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ، جبهه ملي ، حزب توده و چريكهاي فدائي از صحنه مبارزات سياسي داخل كشور خارج شدند و عملا دو جريان اسلام ناب و اسلام التقاطي به فعاليت خود ادامه دادند .
انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام (ره) موقعيتش در كشور تثبيت شد؛ و توانست اسلام را به عنوان يك قدرت سياسي در عرصه بين الملل مطرح نمايد . به دنبال انقلاب اسلامي ايران موجي از نهضت ها و جنبش هاي اسلامي در كشورهاي منطقه بوجود آمد؛ و انديشه ديني مجدداً در دنيا احيا شد.
جريان انقلاب اسلامي، اميد دارد كه زمينه ساز انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) باشد زيرا :
1- اسلام به عنوان يك قدرت سياسي در عرصه بين المللي ظاهر گشته است.
2- ناكارآمدي انواع ايدئولوژي هاي ساخته بشر هر روز در حال آشكار تر شدن هستند
3- انسانهاي سرگشته عصر حاضر به خصوص در غرب دنيا به دنبال پيدا كردن يك راه جديد هستند و ايدئولوژي اسلامي مي تواند جوابگوي نيازهاي انسان عصر حاضر باشد. پروفسور ياس اوس معاون دانشكده فني دانشگاه برمن آلمان مي گويد: " در اين وادي سرگرداني جمهوري اسلامي ايران يك نظام ارزشي به جهانيان ارائه كرده است . "(1)
4- رشد تكنولوژي ارتباطات مي تواند نهايتاً منجر به معرفي بيشتر اسلام گردد.
5- ظلم و ستم استكبار جهاني موجب گرايش محرومان و مستضعفين دنيا به سمت اسلام و انقلاب اسلامي ايران شده است.
مجموعه عوامل فوق، ويژگي هاي ممتازي را براي جهاني شدن اسلام فراهم مي آورد .
اما با وجود اين ،از حدود سال 1368 هـ . ش. و بعد از پايان جنگ تحميلي و ارتحال حضرت امام(ره) كم كم روند غرب زدگي و غرب باوري در بدنه مجموعه هاي دولتي نظام نفوذ كرد. از اين تاريخ به بعد، شاهد دو جريان اصلي در صحنه سياسي اجتماعي كشور هستيم:
1- جريان اسلام ناب
2- جريان التقاطي ( اسلام + مدرنيته ) كه در دولت سازندگي بيشتر به شكل ليبراليسم اقتصادي و در دولت اصلاحات بيشتر به شكل ليبراليسم سياسي ظاهر شد .
ويژگي هاي دو جريان اسلام ناب و التقاطي
از ويژگي هاي جريان اسلام ناب ،اعتقاد به كامل و جامع بودن دين اسلام مي باشد و اينكه اين دين براي تمام شئون زندگي اجتماعي از جمله اقتصاد ، سياست ، فرهنگ و حقوق برنامه دارد . از جمله ويژگي هاي جريان اسلام ناب، اعتقاد به عدم جدائي دين از سياست است و اينكه ولي فقيه بايد رهبري جامعه اسلامي را به عهده داشته باشد .
البته همين جا لازم به يادآوري است؛ كه اعتقاد به جامعيت اسلام به معناي آن نيست كه نبايد از علوم و دستاوردهاي بشري استفاده نكرد ؛ بلكه به معناي اين است كه در عين اعتقاد به استفاده از علوم روز ، آنجا كه بين دستورات اسلام و نظريات بشري تعارضي پيش آيد ؛ اصل را بايد بر اجراي احكام اسلامي گذاشت و به خاطر يك نظريه رايج بشري نبايد حكم اسلامي را كنار گذاشت.
برعكس از ويژگي هاي تفكر التقاطي ،كنار گذاشتن بعضي از احكام اسلام بخاطر تعارض با مدرنيته است.قرآن كريم اينگونه طرز تفكر رامحكوم مي كند. " آيا به قسمتي از كتاب ايمان و به قسمتي ديگر كفر مي ورزيد . جزاي كسي از شما كه اينگونه عمل كند جز خواري در حيات دنيا و اشد عذاب در روز قيامت نخواهد بود و خداوند از آنچه انجام مي دهيد غافل نيست . "(سوره بقره ايه 85)
اين تفكر التقاطي در طول سالهاي اخير بحث هايي همچون سكولاريسم ، جدائي دين از سياست ، كنار گذاشتن ولايت فقيه، لغو حكم اعدام به بهانه خشونت ، انجام رفراندوم براي بودن يا نبودن حجاب ، سيستم بانكداري ربوي و ليبراليسم اقتصادي را مطرح كرده است .
مقام معظم رهبري در رابطه با اين نوع طرز تفكر مي فرمايد:
"آقاياني بودند كه بعد از جنگ سر كار آمدند و البته قبل از جنگ هم بصورت ديگري و با مشرب ديگري حضور داشتند و از جهت فكري دچار مشكلاتي بودند تعبيري كه در مورد اينها هست اين است كه اينها قائل به كفايت اسلام در اداره حكومت نيستند اينها به دنبال يك ضميمه و متمم هستند كه به اسلام اضافه شوند . دائماً نيازمند خارج از اسلام هستند . اگر فضاي حاكم بر جهان فضاي چپ و سوسياليزم باشد اينها اسلام را به علاوه سوسياليزم مي كنند . اگر فضاي حاكم ليبراليزم باشد اينها اسلام را به علاوه ليبراليسم مي كنند . يك اسلام به علاوه ، يك اسلام محتاج و نيازمند و ناقص را در نوع حكومت قائل هستند. "(2)
از ديگر ويژگي هاي اين جريان التقاطي ، كوتاه آمدن از اصول در مقابل تهديدات دشمنان است . خداوند در سوره مائده آيات 51 و 52 مي فرمايد : " اي كسانيكه ايمان آورده ايد يهود و نصاري را دوستان خويش مگيريد . آنها دوستان و ياوران يكديگرند و هركس از شما آنها را دوست خود گيرد از آنها خواهد بود بي ترديد خداوند ستم كاران را هدايت نمي كند- پس كساني را كه در دلهايشان بيماري است مي بيني كه در دوستي آنها شتاب مي ورزند مي گويند بيم داريم كه به ما آسيب برسد اميد است خداوند فتحي يا كاري از جانب خود پيش آورد تا آنها بر آنچه در دلهايش پنهان مي دارند پشيمان گردند . "
مشكل اين است كه به هر مقداري كه در مقابل دشمن كوتاه بيائيم ؛ باز دشمن قانع نمي شود. خداوند در سوره بقره آيه 120 مي فرمايد : " و هرگز يهود و نصارا از تو خشنود نخواهند شد تا آن كه از آنان پيروي كني بگو به يقين تنها هدايت خداوند حقيقي است و اگر پس از اينكه به علم و شناخت رسيدي باز از هواهاي انها پيروي كني هرگز از جانب خداوند براي تو سرپرست و ياوري نخواهد بود. "
از ديگر خصوصيات اين جريان التقاطي انجام رفتارهاي منافقانه مانند دوستي با دشمنان مي باشد.خداوند در سوره نسا ايات 138و139ميفرمايد: "منافقان را بشارت ده كه بر انان عذابي دردناك خواهد بود-ان گروه كه كافران را دوست گيرند و مومنان را ترك گويند،ايا نزد كافران عزت مي طلبند؟همه عزت نزد خداست. " مقام معظم رهبري مي فرمايد : "امروز براي شناسائي منافقين جديد نشانه وجود دارد و نشانه آن همراهي با دشمن شناخته شده است . جمهوري اسلامي دشمنان معروفي دارد كه هيچ پرده پوشي در دشمني خود ندارند مانند جهان استكبار كه رأس آنها آمريكاست . منافق را مي شود از همراهي با دشمن شناخت . "(3)
بهر حال اين جريان التقاطي بعد از جنگ و در دوره سازندگي و اصلاحات رشد كرد . دو دليل عمده رشد افكار التقاطي در دوران ذكر شده ، يكي خودباختگي در مقابل تمدن غرب و ديگري رواج تمايلات دنيائي بين خواص جامعه بود . حضرت امام علي (ع) آغاز پديد آمدن فتنه ها را دو عامل بدعت گذاري در احكام آسماني و هوا پرستي مي دانند. ايشان مي فرمايند : " همانا آغاز پديد آمدن فتنه ها ، هواپرستي و بدعت گذاري در احكام آسماني است . نوآوريهايي كه قرآن با آن مخالف است ... اگر باطل با حق مخلوط نمي شد بر طالبان حق پوشيده نمي ماند و اگر حق از باطل جدا مي گشت زبان دشمنان قطع مي گرديد . اما قسمتي از حق و قسمتي از باطل را مي گيرند و بهم مي آميزند . "(4)
فقر كتابهاي دانشگاهي بخصوص در زمينه علوم انساني از نظريات اسلامي و پر بودن فضاي كتابهاي درسي دانشگاهي از انواع نظريات نظريه پردازان غربي را مي توان يكي از عوامل خود باختگي و رشد جريان التقاطي دانست . رهبر معظم انقلاب در طي سالهاي اخير چندين نوبت به مسئله ضعف نظريه پردازي در كشور اشاره و ايجاد كرسيهاي نظريه پردازي را در حوزه و دانشگاه مطرح كرده اند . ايشان در ديدار اخيرشان با اساتيد دانشگاه در تاريخ 10/06/88 فرمودند : " بسياري از علوم انساني مبتني بر فلسفه هائي است كه مباني آنها باعث ماديگري و بي اعتقادي به تعاليم الهي و اسلامي مي شود و آموزش اين علوم انساني در دانشگاهها منجر به ترويج شكاكيت و ترديد در مباني ديني و اعتقادي خواهد شد . "
از رواج دنيا طلبي بين بعضي از خواص جامعه به عنوان يكي از دو عامل كلي رشد جريان التقاطي نام برده شد. اين دسته از خواص با مطرح نمودن نظرياتي همچون مانور تجملات و توجيهاتي نظير به دست گرفتن قدرت اقتصادي كشور توسط افراد طرفدار نظام خواسته يا ناخواسته موجب رشد افكار التقاطي در طي سالهاي بعد از جنگ شدند .
رهبر انقلاب از سال 68 به بعد چه به صورت علني و چه به صورت غير علني به خطر عامل ديگر ترويج افكار التقاطي يعني دنيا طلبي اشاره داشته اند. ايشان در آن سالها مي فرمايند : " يك جبهه بندي عظيم فرهنگي با سياست و صنعت و پول مثل سيلي راه افتاده است. "(5) ايشان در سال 71 مي فرمايند : " آنچه باعث آن فاجعه عظيم كربلا شد يكي فراموش كردن خدا و معنويت و دوم دنيا طلبي و فراموش كردند آرمانها بود. "(6) ايشان در همان سال 71 فرمودند : " يك عده به نام سازندگي خودشان را غرق پول كرده اند. "(7) و در سال 75 در بحث عوام و خواص مي فرمايند : " ويژه خواري خشت اول حادثه كربلا بود . "(8)
عليرغم تذكرات رهبري جريان تفكر التقاطي تا آنجا پيشرفت كه در دوره اصلاحات با طرح بحث سكولارسيم و جدائي دين از سياست ، حذف ولايت فقيه را در دستور كار خويش قرار داد و شروع به اعتراض و حمله به نهادهائي كه به نوعي مستقيماً زير نظر رهبري قرار داشتند از قبيل سپاه، بسيج، شوراي نگهبان، صدا و سيما و قوه قضائيه نمود.
در سال 84 آقاي احمدي نژاد به طور غير قابل پيش بيني و با وجود تبليغات وسيع و هزينه هاي گزاف ميلياردي ساير كانديداهاي رياست جمهوري در انتخابات پيروز شد .
انتخاب آقاي احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور، رشد جريان التقاطي را در مجموعه بدنه دولتي نظام متوقف نمود . علت حمايتهاي بي سابقه رهبري از آقاي احمدي نژاد را بايد در حركت رئيس جمهمور در راستاي احياي گفتمان امام راحل و اسلام ناب جستجو كرد . رهبري در تاريخ 13/10/84 در ديدار شوراي عالي انقلاب فرهنگي مي فرمايند : " اين وضع جديدي كه در كشور بوجود آمده است و تشكليل دولت و گرايشي كه امروز در عموم مردم و دولتمردان مشاهده مي شود ، اين نويد را مي تواند بدهد كه اوضاع براي برگرداندن جهت گيري غلط اوضاع مساعدي است . "
ايشان در تاريخ 2/6/87 در ديدار اعضائ هيئت دولت مي فرمايند : "روند غرب باوري و غرب زدگي را كه متأسفانه داشت در بدنه مجموعه هاي دولتي نفوذ مي كرد ، متوقف گرديد اين چيز مهمي است . " و نيز در تاريخ 24/9/87 در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه علم و صنعت مي فرمايند : " انحراف در هدفها ، در آرمانها در جهت گيري ها را بايد مراقبت كرد كه پيش نيايد . و اين چيزي است كه ما در طول سالهاي طولاني بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام درگيرش بوديم. "
در حوادث اخير انتخابات رياست جمهوري نيز واقعيت اين است كه بحث آقاي احمدي نژاد يك بحث فرعي بود و موضوع اصلي دشمنان ونيز جريان تفكر التقاطي، تضعيف موقعيت ولايت فقيه و جريان اسلام ناب بود.به بعضي از صحبت هاي سران اين جريان به نقل از سخنراني سردار جعفري فرمانده سپاه در تاريخ 9/6/88 در مسجد ولي عصر تهران دقت فرمائيد: موسوي خوئيني ها در بهمن 87 : " ما بايد بيائيم و توان بگذاريم تا به هر قيمتي رهبر را از تخت پائين بكشيم. "
بهزاد نبوي : " بايد سعي كنيم احمدي نژاد را كانديداي رهبري معرفي كنيم كه اگر شكست خورد ، رهبري شكست خورده باشد اكنون بايد ضربه نهائي را به رهبري بزنيم. "
مصطفي تاج زاده : "اگر بتوانيم ببريم با تجربياتي كه در اين سالها كسب كرده ايم به راحتي مي توانيم رهبري را مهار كنيم . "
در وسايل الشيعه ج16ص179 در حديثي ،حضرت امام رضا (ع) به فتنه اي اشاره مي نمايد كه از فتنه دجال بيشتر است. حضرت مي فرمايند : " برخي از كساني كه مودت و دوستي ما اهل بيت (ع) را دستاويز ساخته اند زيان و فتنه انگيزيشان بر شيعيان ما از دجال بيشتر است . " از حضرت پرسيدند: اي فرزند رسول خدا (ص) چرا فتنه شان از دجال بيشتر است . حضرت امام رضا (ع) فرمودند : "زيرا با دشمنان مهر و مودت مي ورزند و نسبت به دوستان، دشمني و عداوت مي نمايند . هر گاه چنين شد حق و باطل بهم مي آميزد و حقيقت مشتبه مي گردد . در نتيجه انسان مومن از منافق باز شناخته نمي شود . "
در فتنه اخير بعضي از خواص جامعه سردرگم شدند. بعضي سكوت ، بعضي موضع گيري غلط و بعضي به نفع دشمن سخن راندند . به عنوان مثال آيت اله يوسف صانعي در سخنراني اخيرش در گرگان در انتقاد از عملكرد نظام در جريان حوادث اخير مي گويد : "الحمدلله جوري شديم كه در يك ذره از گناهان اين آقايان شريك نيستيم سپاس خدا را . "(9)
در صدر اسلام هم حضرت علي (ع) گرفتار چنين فتنه هائي بود . هنگامي كه امام حسن (ع) به همراه عمار براي بسيج مردم كوفه براي جنگ با ناكثين به كوفه آمدند؛ ابو موسي اشعري حاكم كوفه بود . ابو موسي تحت تأثير القائات عايشه و وجاهت وي كه همسر پيامبر اسلام (ص) و ام المومنين بود به مردم گفت : اين فتنه يك فتنه كور است لذا در اين فتنه انسان خواب بهتر از بيدار و نشسته بهتر از ايستاده و ايستاده بهتر رونده است . "(10) وي در جاي ديگر مي گويد: " سكوت راه بهشت و جنگ در ركاب علي راه دنيا است . "
حضرت علي (ع) در مورد ناكثين مي فرمايد : " به 4 نفر گرفتار شدم كه هيچ كس به مانند آنان دچار نشده است . گرفتار شدم به شجاعترين مردم زبير و زيرك ترين مردم طلحه و مطاع ترين مردم عايشه و ثروتمندترين مردم يعني يعلي بن مينه "(11)
در جريان سقيفه بني ساعده از 44 نفر صحابه پيامبر (ص) كه قرار بود براي احقاق حق حضرت علي (ع) قيام كنند فقط 4 نفر در خانه علي (ع) حاضر شدند ؛و يكي از آنها زبير بود . زبير معروف به سيف السلام بود؛ اما همين زبير با آن سوابق درخشان، در جنگ جمل مقابل حضرت علي (ع) قرار گرفت. حضرت علي (ع) فرمودند : " زبير با ما بود تا اينكه فرزند نامباركش عبداله پا به جواني گذاشت . "(12) در فتنه ناكثين شخصي به نام حارث بن هوط به حضرت علي (ع) مي گويد: " من باور نمي كنم اينها دشمن باشند. " حضرت علي (ع) به او فرمودند : " سرت كلاه رفته تو قبل از اينكه حق را بشناسي سابقه در نظرت جلوه گر شده است بنابراين سابقه سابقه داران را به عنوان حق پذيرفته اي . " در نهج البلاغه آمده است كه حضرت علي (ع) به وي فرمود: " تو زير پاي خود را ديدي اما به پيرامونت نگاه نكردي " در تاريخ انبيا و ائمه اطهار(ع) نمونه هاي زيادي از شخصيتهاي بزرگ بودند كه بعداً منحرف شدند . بلعم باعور از حواريون حضرت موسي (ع) مستجاب الدعوه بود؛ اما مقابل حضرت موسي (ع) ايستاد و سقوط كرد . شمر كه در حادثه كربلا حضرت امام حسين(ع) را شهيد كرد؛ از رزمندگان پاي ركاب حضرت علي (ع) در جنگ خوارج بود . در پايان اين مقاله به چند ملاك اساسي كه مي تواند حق جويان را از گرفتاري به انحراف در شرايط فتنه باز دارد اشاره مي شود:
1- پيدا كردن بصيرت و شناخت نسبت به جريانات سياسي جهت تميز جريان اسلام ناب از جريانات انحرافي و التقاطي
2- اطاعت از ولايت فقيه و توجه به رأي ايشان در اختلافات سياسي و اجتماعي :
حضرت امام خميني (ره) فرمودند : " پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به كشور شما آسيب نرسد. " جرج تنت از كارشناسان سيا مي گويد: "اطلاعات ما در مورد ايران كامل است اما آنچه محاسبات ما را بهم مي زند آقاي خامنه اي است كه نمي دانيم چه واكنشي نشان مي دهد. " خداوند در سوره نسا در آيات 59 و 60 مي فرمايد : "اي كسانيكه ايمان آورده ايد از خدا و رسول و اولي الامر كه در بين خودتان است پيروي كنيد و اگر در موضوعي اختلاف پيدا كرديد آن را به خدا و رسولش ارجاع دهيد اگر به خدا و آخرت ايمان داريد . اين براي شما بهتر و خوش عاقبت تر خواهد بود. - آيا نمي بينيد كساني را كه به گمان خويش به آنچه به تو و آنچه قبل از تو نازل شده ايمان دارند ولي مي خواهند قضاوت و داوري را نزد طاغوت برند در صورتي كه امر شده اند كه به طاغوت كفر ورزند و شيطان مي خواهد آنها را در گمراهي دور افكند. "
3- عدم اطاعت از كفار و گوش ندادن به حرف دشمنان:
خداوند در سوره آل عمران آيه 149 مي فرمايد : " اي كسانيكه ايمان آورده ايد اگر از كساني كه كافر شده اند اطاعت نمائيد شما را به گذشته ( جاهليت ) باز مي گردانند و در اين صورت از زيان كاران خواهيد شد " امام خميني (ره) فرمودند : " هر وقت دشمن شما را تأئيد كرد روز بدبختي شماست. "
به علاوه داشتن روحيه ايستادن عزتمدارانه در مقابل دشمن از ديگر ملاك هايي است كه قرآن بر روي آن تأكيد دارد. خداوند در سوره مايده ايه 54 مي فرمايد : "اي كسانيكه ايمان آورده ايد هر كه از شما از دين خود مرتد شود به زودي خدا قومي را كه بسيار دوست دارد و آنها نيز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان خاضع و در برابر كافران ايستاده و مقتدرند برانگيزد كه در راه خدا جهاد كنند و از نكوهش و ملامت احدي باك ندارند . اين است فضل خدا به هركه خواهد عطا كند و خدا را رحمت وسيع بي منتهي و داناست. "
منابع
1- مير احمد رضا حاجتي ، عصر امام خميني (ره)-ص363
2- بيانات رهبري در رابطه با طرح دولت اسلامي-سال1379
3- بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با لشكر 10 سيد الشهدا (ع)-سال1377
4- نهج البلاغه ترجمه محمد دشتي-خطبه 50
5- بيانات رهبر انقلاب در رابطه تهاجم فرهنگي-سال1368
6- بيانات رهبر انقلاب در ديدار با فرماندهان گردانهاي عاشور-سال1371
7-همان
8-بيانات رهبر انقلاب در ديدار با فرماندهان لشكر محمد رسول الله(ص)-سال1375
9- سخنان ايت الله صانعي در حسينيه شريف موسوي گرگان-21/5/1388
10-تاريخ طبري-ج4-ص486
11-تاريخ مفصل اسلام-ص103
12-نهج البلاغه-ترجمه محمد دشتي-حكمت 452
13-همان- حكمت 262
نويسنده: دكتر منصور سلطانزاده
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي