بازخواني هشدارهاي فرهنگي رهبر معظم انقلاب

رهبر انقلاب همواره نارضايتي خود را از وضع توليدات فرهنگي ابراز داشتهاند. مطبوعات زنجيرهاي، كتاب و سينما حوزههايي بود كه در دوران حاكميت دوم خرداد و يكهتازي طيف استحالهطلب در فرهنگ كشور، همواره رهبر انقلاب از آن انتقاد ميكردند. در سالهاي اخير هم آيتا... خامنهاي بر لزوم كار فرهنگي تأكيد داشتهاند.
نگاهي به روزهاي آغازين رهبري آيتا... خامنهاي در سال 1368 واقعيت مهمي را در مورد نوع نگاه ايشان به مسايل جمهوري اسلامي و راههاي تقابل دشمنان با اين نظام كه تنها يازده سال از پيروزي آن ميگذشت، براي ناظران بيروني روشن ميسازد. بحرانهاي فرهنگي، اولين نكتهاي بود كه ايشان نسبت به آن هشدار دادند. هرچند رهبر انقلاب پيش از دوران رهبري هم جسته و گريخته و در سخنرانيهاي مختلف نسبت به تهاجم فرهنگي غرب به جهان اسلام هشدار داده بودند، ولي تنها كمتر از شش ماه از آغاز دوران رهبريشان، بر اين نكته بهعنوان يكي از اساسيترين حربهها براي ضربه زدن به اسلام و انقلاب تأكيد كردند: "در حال حاضر، يك جبههبندى عظيم فرهنگى كه با سياست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانهها همراه است، مثل سيلى راه افتاده تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامى نيست. بسيج عمومى هم در آنجا هيچ تأثيرى ندارد. آثارش هم به گونهاى است كه تا بهخود بياييم، گرفتار شدهايم. مثل يك بمب شيميايى نامحسوس و بدون سروصدا عمل مىكند. فرض كنيد در محوطهاى يك بمب شيميايى بيفتد كه احدى نفهمد كه اين بمب در آنجا افتاد؛ ولى پس از هفت، هشت ساعت ببينند صورتها و دستهاى همه تاول زده است. الان در مدرسهها و داخل خيابانها و جبههها و حوزههاى علميه و دانشگاههاى ما، ناگهان نشانههاى اين تهاجم تبليغى و فرهنگى را خواهيد ديد. الان مقدارى هم آن را مىبينيد و بعدا هم بيشتر خواهد شد. يك كتاب چاپ مىشود، يك فيلم توليد مىشود و بهصورت ويدئو داخل كشور مىآيد و زمينه چنين تهاجمى را فراهم مىكند. " ايشان در جاي ديگري از همين سخنراني فرمودند: "امروز تهاجم فرهنگى عظيمى عليه اسلام هست كه ارتباط مستقيمى با انقلاب ندارد. اين تهاجم، وسيعتر از انقلاب و عليه اسلام است. چيز عجيب و فوقالعادهاى است كه با تمام ابعاد فرهنگى و اجتماعى و سياسى، عليه اسلام - و حتى اسلامى كه در توده مردم الجزاير نفوذ دارد - وارد كارزار شده است. فقط يك استثنا دارد و آن اسلام وابسته به دستگاههاى استعمارى و فهدگونه است؛ والا حتى اسلامهاى بهمعناى اعتقاد عوامانه مردم هم مورد تهاجم است؛ چه برسد به اسلام ناب و انقلابى - و به تعبير آنها اسلام ايران - كه ديگر وضعش روشن است. "
پايان جنگ كه با رخت بربستن "فرهنگ جهادي - انقلابي " حاكم بر جامعه توأم شد، زمينه را براي ظهور دوباره عناصري كه به علل مختلف، در سالهاي اوليه پيروزي انقلاب و جنگ تحميلي حضور چنداني در عرصه فعاليتهاي فرهنگي ايران نداشتند، فراهم كرده بود و فعاليتهاي آنان بهوضوح در فضاي فعل و انفعالات حوزه فرهنگي كشور قابل مشاهده بود. علاوهبر اين، سياستهاي متساهلانه فرهنگي دولت هم مزيد بر علت شد تا وضعيت حوزه فرهنگ كشور بهكلي دگرگون شود.
اين هشدار در حالي داده ميشد كه كمكم زمزمههاي بعضي اعضاي دولت در مورد تعديل اقتصادي به گوش ميرسيد. تعديل و يا بهعبارت بهتر كاهش نقش دولت در اقتصاد كه از سوي عدهاي بهعنوان حركت به سمت الگوهاي ليبرالي اقتصاد هم از آن نام برده ميشد، كمكم بهعنوان گفتمان غالب بعضي نخبگان سياسي حاكم در دولت، در حال حاكم شدن بر فضاي جامعه بود و بالطبع آن در بعد سياستهاي فرهنگي هم چنين نگاهي بهشدت در حال رشد و گسترش در فضاي فرهنگي بود.
طيفهاي مختلفي نسبت به اين وضعيت فرهنگي اعتراض داشتند. روزنامه كيهان با محوريت مهدي نصيري و روزنامه جمهوري اسلامي از جمله مهمترين منتقدين وضع فرهنگ در آن روزها بودند كه به بهانههاي مختلف و از جمله انتشار يك رمان و يا آغاز نمايش يك فيلم كه در چهارچوب ارزشهاي انقلاب جايي نداشته و يا در تعارض با آنها بودند، به انتقاد از وضع فرهنگي كشور ميپرداختند.
نخستين اعتراض از سوي يك مقام رسمي از سوي "آيتا... جنتي " صورت گرفت. وي پيش از اين مواضع انقلابي و مستحكمينسبت به "انجمن حجتيه " گرفته بود و به همين سببب هم يك فقيه انقلابي مستقل به شمار ميآمد، در خطبههاي نماز جمعه قم در مقابل سياستهاي فرهنگي دولت موضعگيري كرد. سخنان آيتا... جنتي را بايد سرآغاز انتقادات از وضع فرهنگي كشور دانست. آيتا... جنتي در اين سخنان با انتقاد از ايجاد زمينه حضور مجدد عناصر غربزده و طاغوتي در صحنه فرهنگ و هنر كشور، تبليغات سوء برعليه فرهنگ شهادت و جبهه، تحقير بسيج و شهدا و همچنين تلاش براي كمرنگ كردن ارزشهاي انقلاب و نظام در برخي محافل و با پوشش فعاليتهاي هنري را بهشدت محكوم كرد.
وزير و مسئولين فرهنگي وقت كشور معتقد بودند كه استراتژي فرهنگي كشور نميتواند بر منع قرار گيرد و اينگونه نيست كه كانال انتقال افكار فقط كانالهاي رسمي باشد و نبايد هيچانديشه مخالفي در قالب كتاب و يا فيلم در كشور انتشار يابد. البته انتقاد از وضع فرهنگي آن دوره بهعلت مطرح شدن تفكرات مخالف با نظام نبود. منتقدين وضع فرهنگ در آن دوره كه از طيفهاي مختلف سياسي از محتشميپور تا موتلفه در ميان آنها ديده ميشدند، به سياستهاي دولت انتقاد داشتند. هرچند گروهي از آنان همانند محتشميپور و طيف ارزشگراي چپ سنتي، ناهنجاريهاي فرهنگي و نفوذ فرهنگ بيگانه را ناشي از فرهنگ اقتصاد ليبرال حاكم در دولت ميدانستند، اما همه آنها انتقاد خود را متوجه تساهلات فرهنگي دولت و از جمله حمايت از فيلمها، رمانها، بازيگران و نويسندگاني كه در جهت مقابل ارزشهاي انقلابي گام بر ميداشتند، كرده بودند.
علاوهبر اين، در صحنه مطبوعات نيز هنجارشكنيهايي صورت ميگرفت كه در تاريخ جمهوري اسلامي بيسابقه بود. شايد بتوان اوج اين حركت را در رشد قارچگونه بعضي مطبوعات هنجارشكن در آن دوره در سال 1371 مشاهده كرد كه موجبات انتقادات تند بعضي نخبگان از فضاي آن روز كشور را هم فراهم آورد.
يكي از شديدترين انتقادات در مورد فضاي فرهنگي كشور از سوي آيتا... مشكيني، رييس مجلس خبرگان رهبري و امام جمعه قم در انتقاد به انتشار تصوير موهني بر روي جلد نشريه "فاراد " كه حاوي توهين به رهبر كبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) بود، صورت گرفت.
مرحوم آيتا... مشكيني در حالي از اين نشريه و موضع وزارت ارشاد در قبال آن انتقاد كرد كه دولت و وزير ارشاد هيچ موضعي در قبال اين تصوير توهينآميز اتخاذ نكرده بودند. ايشان با انتقاد از سياستهاي فرهنگي و جناح حاكم بر كشور گفت: "مجلسيان عزيز كه اين همه نشست و برخاست كرديد تا شرايط التزام عملي به اسلام را براي نمايندگان مجلس حذف كنيد و تاكنون وزرايي را هم استيضاح كردهايد، چرا اكنون به كسي نميگوييد بالاي چشمت ابروست؟! " پس از اين انتقاد از نمايندگان مجلس، نوبت خود وزير بود؛ آيتا... مشكيني در ادامه سخنانشان تأكيد كردند: "از نظر ما بيش از اين يكي دو نفري كه اين جسارت را كردهاند، شخصي كه زير نظر وي چنين جوي پيدا شده است، مسئول است. " هرچند "سيد محمد خاتمي " وزير ارشاد و معاون وي "امينزاده " در مصاحبههاي مختلف سعي داشتند تا دامان خود را از اتهام بيتوجهي نسبت به اين توهين به ساحت حضرت امام پاك كنند، ولي بهدليل اينكه مدت زمان زيادي از انتشار اين مطلب گذشته بود و اقدام درخور توجهي بهعنوان مقابله و يا برخورد در حافظه جامعه و يا حداقل در سطح آرشيو روزنامهها و رسانههاي ارتباط جمعي ثبت نشده بود، اين تلاشها راه به جايي نبرد و بهعبارت بهتر زنگ خطر تهاجم فرهنگي براي بسياري از نخبگان سياسي هم به صدا درآمد؛ هرچند بسياري از دولتمردان همچنان بر عقيده خود استوار بودند و خطري بهعنوان تهاجم فرهنگي را احساس نميكردند. در اين شرايط، رهبر انقلاب در سخنرانيهاي خود سعي داشتند ويژگيهاي تهاجم فرهنگي دشمن و الزامات مقابله با آن را بيان كنند تا شايد به كار متوليان فرهنگ آيد:
"تهاجم فرهنگى، مثل خود كار فرهنگى، اقدام آرام و بىسر و صدايى است. يكى از راههاى تهاجم فرهنگى، اين بوده است كه سعى كنند جوانان مؤمن را از پايبنديهاى متعصبانه به ايمان، كه همان عواملى است كه يك تمدن را نگه مىدارد، منصرف كنند. همان كارى را كه در اندلس، در قرنهاى گذشته كردند. يعنى جوانان را در عالم، به فساد و شهوترانى و ميگسارى و اين چيزها مشغول كردند. اين كار، حالا هم انجام مىگيرد. من بارها گفتهام عدهاى وقتى در خيابان نگاه مىكنند و زنانى را مىبينند كه حجابشان قدرى ناجور است، دلشان خون مىشود. بله؛ اين كار بدى است. اما كار بد اصلى، اين نيست. كار بد اصلى آن است كه شما در كوچه و خيابان نمىبينيد! كسى به كسى گفت: "چه كار مىكنى؟ " گفت: "دهل مىزنم. " گفت: "چرا صداى دهلت در نمىآيد؟ " گفت: "فردا صداى دهل من در مىآيد! " صداى فروريختن ايمان و اعتقاد ناشى از تهاجم پنهانى و زيرزيركى دشمن - اگر شما ملت و عناصر فرهنگى بيدار نباشيد - خداى نخواسته، آن وقتى در مىآيد كه ديگر قابل علاج نيست! جوان جبهه رفته ما را اگر محاصره كردند؛ اگر اول يك ويدئو در اختيارش گذاشتند و بعد او را به تماشاى فيلمهاى جنسى وقيح وادار كردند؛ شهوت او را تحريك كردند و بعد او را به چند مجلس كشاندند، چه خواهد شد؟! وقتى تشكيلاتى وجود داشته باشد، جوان را در اوج نيروى جوانى، فاسد مىكنند. و حالا دشمن اين كار را مىكند. هدف اين تهاجم با چنين ابعادى، اسلام و انقلاب و ما هستيم. البته، شكى نيست كه مقابله با اين تهاجم، پول و بودجه و امكانات و پشتيبانيهاى سياسى دولت را مىخواهد؛ اما دولت پول بدهد و پشتيبانى بكند كه چه بشود؟ طبيعى است كه فكرى پخش بشود. آن فكر كجا توليد خواهد شد؟ آيا آن هم در دولت است يا در حوزه؟ اينها انتظاراتى است كه از حوزه مىرود. " سخنان رهبري نشان از آن دارد كه اين هشدارها آنچنان كه بايد و شايد جدي گرفته نشده است. شدت تهاجم غرب به فرهنگ اين ملت به مرحلهاي رسيد كه رهبر انقلاب از لفظ "شبيخون فرهنگي " بهجاي "تهاجم فرهنگي " استفاده كردند: "دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشا - سعى مىكند جوانهاى ما را از ما بگيرد. كارى كه دشمن از لحاظ فرهنگى مىكند، يك "تهاجم فرهنگى " بلكه بايد گفت يك "شبيخون فرهنگى " يك "غارت فرهنگى " و يك "قتلعام فرهنگى " است. امروز دشمن اين كار را با ما مىكند. چه كسى مىتواند از اين فضيلتها دفاع كند؟ آن جوان مؤمنى كه دل به دنيا نبسته، دل به منافع شخصى نبسته و مىتواند بايستد و از فضيلتها دفاع كند. كسى كه خودش آلوده و گرفتار است كه نمىتواند از فضيلتها دفاع كند! اين جوان با اخلاص مىتواند دفاع كند. اين جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضايل و ارزشهاى اسلامى مىتواند دفاع كند. لذا، چندى پيش گفتم: "همه امر به معروف و نهى از منكر كنند. " الآن هم عرض مىكنم: نهى از منكر كنيد. اين، واجب است. اين، مسئوليت شرعى شماست. امروز مسئوليت انقلابى و سياسى شما هم هست. " ايشان در سخنراني ديگري همچنين فرمودند: "مبارزه براى استقلال فرهنگى، از همه انواع استقلالها سختتر است. من يك وقت گفتم دشمنان "شبيخون فرهنگى " مىزنند. اين ادعا راست است و خدا مىداند كه راست است. بعضى نمىفهمند؛ يعنى صحنه را نمىبينند. كسى كه صحنه را مىبيند، ملتفت است كه دشمن چهكار مىكند و مىفهمد كه شبيخون است، و چه شبيخونى هم هست! " هشدارهاي فرهنگي رهبر انقلاب به سالهاي ابتدايي دهه هفتاد و دوران بعد از جنگ تحميلي محدود نمانده و تا سالهاي اخير نيز ادامه يافته است. هرچند از سال 1371 و با تغيير وزير وقت فرهنگ و ارشاد و متعاقب آن سال 1373 تغيير رييس سازمان صدا و سيما، كم و بيش نگاه متساهلانه در قبال فرهنگ مهاجم غرب تغيير يافت، اما باز هم بدنه اين دستگاهها همان نگاه سابق را دنبال ميكرد. از طرف ديگر، هيچ نگاه مثبت و سازمانيافتهاي براي توليدات فرهنگي مبتني بر ارزشهاي انقلاب و اسلام كه بتواند در مقابل تهاجم فرهنگي غرب نقش متقابلي را بازي كند و فرهنگ ايراني - اسلامي را ترويج و توسعه دهد، وجود نداشت.
اين شرايط ادامه يافت تا بعد از دوم خرداد 1376، دولت و وزارت ارشاد رسما سياست تساهل و تسامح را در قبال تهاجم فرهنگي غرب در پيش گرفتند. هر چند در اين سالها رهبر انقلاب بهكرات نگراني و انتقاد خود را از وضعيت فرهنگي كشور اعلام كردند و حتي در ديدار با هيئت دولت، رسما از وزير ارشاد دولت آقاي خاتمي و سياستهاي اتخاذ شده در حوزه فرهنگ بهشدت انتقاد كردند، اما بهطور كلي هشدارهاي فرهنگي رهبر انقلاب در اين سالها رنگ و بوي تازهاي يافت و مستقيما با جوانان يعني اهداف اصلي تهاجم فرهنگي غرب در ميان گذاشته شد. رهبر انقلاب در اين سالها تأكيد ميكردند كه سياست غرب براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي، "سياستاندلسي كردن ايران " است.
"امروز شما جوانان هدف توطئهاى بسيار خطرناك هستيد. اين خطرات هر جايى كه اسلام و ايمان هست و نسل جوان دل به سوى معنويت و حقيقت دارد، وجود دارد. راه رهايى از آنها هم وجود دارد و اين چيزى است كه من و شما بايد به آن فكر كنيم. من مثل پدر شما هستم. چه در سنين جوانى و چه در دورانهاى بعد، دهها سال از عمرم را با جوانان گذراندهام. مىدانم جوانى چقدر مبارك و جوشش جوانى چقدر با ارزش است. مىدانم كه كليد حل مشكلات كشور بهدست جوانان است؛ اما به شرطى كه جوانان براى كشور ما باقى بمانند و اراده، روحيه و ايمان جوانان ما - چيزهايى كه دشمنان ما آنها را هدف گرفتهاند - محكم و پابرجا باشد. يكى از مسئولان طراز اول كشور صهيونيستى غاصب اسراييل، در سال گذشته توصيهاى به آمريكاييها كرد. اين توصيه كاملا در مطبوعات خارجى و اينترنت منعكس شد و امر پنهانى و مخفيانهاى نيست. توصيه وى به آمريكاييها اين بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كره شمالى و كشورهايى از اين قبيل تلف نكنيد. مسئله اصلى شما ايران است. اگر خاورميانه را مىخواهيد، وقتتان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد؛ كانون و سرچشمه آنجاست؛ اما ايران مثل عراق و كره شمالى و افغانستان نيست كه بتوان با حمله نظامى آن را تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامى به مردم متكى است، مردم آن را حفظ كردهاند. بايد كارى كنيد كه مردم آن را رها كنند. راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيات غربى و فرهنگ و تربيت آمريكايى، به واگرايى نسبت به دين و فرهنگ و سنت و تاريخشان سوق داد. وقتى مردم اين تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اينكه سرمايهاى صرف كنيد، با يك حمله و تحرك احيانا نظامى مختصر مىتوانيد اين مانع بزرگ، يعنى نظام اسلامى را از سر راه برداريد! پيش از اين در سال گذشته نيز، وقتى روستاها و شهرهاى افغانستان بر اثر موشكهاى آمريكايى ويران مىشدند و ملت مظلوم افغانستان زير بمباران آمريكاييها دست و پا مىزد، يك استراتژيست نظامى آمريكا گفت: اگر به جاى اين موشكها، براى جوانان افغان لباس زير زنانه و وسايل شهوترانى و پوششهاى سبك غربى و آمريكايى بفرستيد، بدون صرف اين هزينهها مىتوانيد افغانستان را تصرف كنيد و خرج تسليحات در كيسهتان باقى مىماند! بهجاى بمب و موشك و راكت، سىدىهاى پورنوگرافى و منظرهها و ادبيات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج كنيد، آن وقت كار بر شما آسان مىشود.
اين يك سياست اساسى است. اين امر را دستكم نگيريد. 20ميليون دلار براى مبارزه با ايران هزينه تعيين كردند. مگر مىتوان با صرف 20ميليون دلار با ايران مبارزه و بر آن غلبه كرد!؟ آنها ميلياردها دلار خرج مىكنند و برايشان هم مىارزد. ايران با منابع غنى، بازار مصرف، موقعيت استراتژيك و نيروى انسانى سرشار، گنجينهاى است كه فناورى، صنعت و كارخانجات غربى براى زنده ماندن، به آن احتياج دارند. مغز جوان ايرانى، نفت و بازار فروش ملت ايران براى آنها حياتى است و هدف آنها نيز همين موارد است. سياست امروز، سياستاندلسى كردن ايران است! موضوعى كه من با شما در ميان مىگذارم شكل موعظه ندارد؛ بلكه موضوعى اساسى است كه با بهترين عناصر يك ملت - كه شما جوانان باشيد - در ميان گذاشته مىشود. فقط شما مخاطب من نيستيد؛ اين سخن را جوانان سراسر كشور هم خواهند شنيد. نسل جوان كشور كه بيش از نيمى از ملت و جمعيت كشور است، بايد بداند در مقابل آرزوهاى بزرگ، آرمانهاى بلند و هدفهاى مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعى وجود دارد. روزگارى مسلمانان در جنوب اروپا و در اسپانيا تا جنوب فرانسه، كشورى اسلامى بهوجود آوردند. اين كشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدناندلسى قرون اوليه اسلام شكوفا گرديد. شكوفايى علم در آن سرزمين، داستانهايى دارد و خود غربيها نيز به آن معترفند. البته اكنون سعى مىكنند اين ورق را از تاريخ علم حذف و نام مسلمانان را به كلى پاك كنند؛ اما خود آنها، اين تاريخ را ثبت كردهاند و البته در تواريخ ما هم ثبت شده است. اروپاييها وقتى خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگيرند، اقدامى بلندمدت كردند. آن روز صهيونيستها نبودند؛ اما دشمنان اسلام و مراكز سياسى، عليه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد كردن جوانان پرداختند و در اين راستا انگيزههاى مختلف مسيحى، مذهبى يا سياسى داشتند. يكى از كارها اين بود كه تاكستانهايى را وقف كردند تا شراب آنها را بهطور مجانى در اختيار جوانان قرار دهند! جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده كنند! گذشت زمان راههاى اصلى براى فاسد يا آباد كردن يك ملت را عوض نمىكند. امروز هم آنها همين كار را مىكنند. البته دشمن هدفهاى اقتصادى، فرهنگى و سياسى هم دارد. هدفهاى اقتصادىاش معلوم است؛ براى آنها تسلط اقتصادى بر منطقه خاورميانه حياتى است. امروز در حال راهاندازى يك جنگ بزرگ در همسايگى ما و در كشور عراق هستند. همه دنيا مىدانند كه هدف آنها در درجه اول هدف اقتصادى است. تسلط بر اُپك، نفت عراق و سلطه نهايى بر نفت خاورميانه از جمله اين اهداف است. اقتصاد، خداى امروز دنياى مادى است؛ خداى واجبالاطاعهاى كه همه بايد در مقابل او زانو بزنند و هر كارى براى بهدست آوردن ثروت بكنند. اين اقدامات براى بهبود اقتصاد بشر صورت نمىگيرد؛ بلكه در جهت پر كردن جيب كمپانيهاى نفتى و تسليحاتى و امثال آنها كه مظهر فرعونيت و قارونيت هستند، صورت مىپذيرد. آنها اهداف فرهنگى هم دارند. به فرهنگ اسلامى كينه مىورزند و با آن عناد دارند. فرهنگ اسلامى آراي روشنفكران اروپا را به چالش كشيده و ليبرال دمكراسى را كه پرچم برافراشته غرب است، مورد ترديد قرار داده است. فرهنگ اسلامى روح استقلالطلبى و رشادت را در جامعه بزرگ و يك ميليارد و چند صدميليونى مسلمانان، ترويج مىكند و اين امر در حساسترين منطقه دنيا از لحاظ استراتژيك و منابع نفتى و زير زمينى، شدت بيشترى دارد. فرهنگ اسلامى، اين جامعه بزرگ را به فكر حيات مجدد خود انداخته است؛ بنابراين به آن كينه مىورزند و قصد كوبيدن آن را دارند. " رهبر انقلاب در خصوص عدم توجه به هشدارها درباره بحث تهاجم فرهنگي ميفرمايند: " ما يك روزى گفتيم دارد تهاجم فرهنگى انجام مىگيرد. اين صحبت دوازده، سيزده سال قبل است. اگر از من مىخواستند كه تهاجم فرهنگى را نشان بدهم، من كه با چشم خودم كأنه دارم تهاجم فرهنگى را مىبينم، مىتوانستم موارد را نشان بدهم. در چندين سخنرانى نشان هم دادم؛ اما بعضيها شروع كردند به انكار تهاجم فرهنگى! و گفتند: نه آقا، چنين چيزى وجود ندارد! بنده به ياد بنىصدر افتادم. در اول جنگ تحميلى عراق، دلسوزهاى محلى مىآمدند و مىگفتند عراقيها به خاك ما حمله كردند؛ به مرز ما نفوذ و تجاوز كردند. ما به بنىصدر مىگفتيم: رييس جمهور! شما چه خبر داريد؟ مىگويند عراقيها حمله كردند؛ مىگفت دروغ مىگويند؛ اين سپاه براى اينكه خودش امكانات دست و پا كند، اين حرفها را مىزند! آنها را متهم مىكردند. بعد هم به دهلران رفت - كه هنوز آن وقت دهلران را نگرفته بودند - ايستاد و مصاحبه كرد؛ گفت: من الان در دهلرانم؛ مىگويند عراقيها آمدهاند؛ عراقيها كجايند؟! از دهلران بيرون آمد و دو ساعت بعد دهلران به وسيله عراقيها تصرف شد. نمىشود كه واقعيات را با چشم روى هم گذاشتن انكار كرد. پادشاه معاصر حافظ، شاه شيخ ابواسحاق - كه البته شاه بود، اما شيخ نبود؛ اسمش شيخ ابواسحاق است - يك جوان خوشگذران خوشقيافه بود كه از شعرهاى حافظ فهميده مىشود كه به او خيلى علاقه داشته، وقتى امير مبارزالدين آمده بود اطراف بيابانهاى شيراز اردو زده بود و داشت خودش را آماده حمله به شيراز مىكرد، اين حاكم بدبخت شيراز كه غرق در عيش و نوش خودش بود، خبر نداشت، وزيرش هم جرئت نمىكرد به او چيزى بگويد. اگر چيزى مىگفتند، مىگفت شماها بيخود مىگوييد. وزيرش يك روز تدبيرى انديشيد و مثلا گفت: جناب اعلىحضرت مايل نيستيد كه در اين فصل بهار، بالاى پشت بام برويم و اين بيابان را نگاهى بكنيم و از اين سبزه بيابان استفادهاى بكنيم؟ آن هم كه چنين آدمى بود، گفت: چرا؛ برويم. بالاى پشت بام قصر رفت، نگاه كرد و ديد در بيابان اردو زدهاند. گفت: اينها چيست؟ گفت: اردوى مبارزالدين كرمانى است؛ آمده پدر شما و همه دربارتان را در بياورد. به اين بهانه و تدبير، وجود دشمن را به او نشان داد. بعضى اينطورىاند؛ چشمشان را روى هم مىگذارند؛ گفتند تهاجم فرهنگى نيست. بعد كه قبول كردند تهاجم فرهنگى هست، به دنبال بحثهاى ذهنى رفتند! "تهاجم يعنى چه؟ "، "فرهنگ يعنى چه؟ "، "فرهنگى چه چيزهايى را شامل مىشود و چه چيزهايى را شامل نمىشود؟ " ما به اينها چه كار داريم! "
هشدارهاي رهبر انقلاب كه بر لزوم توجه به وضعيت فرهنگي كشور تأكيد دارد، به موارد فوق محدود نميشود و در طول سالهاي گذشته رهبر انقلاب همواره نارضايتي خود را از وضع توليدات فرهنگي ابراز داشتهاند. مطبوعات زنجيرهاي، كتاب و سينما حوزههايي بود كه در دوران حاكميت دوم خرداد و يكهتازي طيف استحالهطلب در فرهنگ كشور، همواره رهبر انقلاب از آن انتقاد ميكردند. در سالهاي اخير هم آيتا... خامنهاي بر لزوم كار فرهنگي تأكيد داشتهاند. درباره مظلوميت رهبر انقلاب همين بس كه ايشان همواره بر ضرورت توجه به حوزه فرهنگ تأكيد كردهاند، ولي متأسفانه مطالبات رهبري از مسئولين در حوزه فرهنگ هيچگاه محقق نشده است
نويسنده: هادي سجاديپور
منبع: پنجره - شماره22