بازخواني سخنان مقام معظم رهبري درباره فعاليت سياسي دانشجويان

مقام معظم رهبري همواره بر راه و روش فعاليت سياسي دانشجويان در برهههاي مختلف تاكيد كردهاند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي همواره بر ضرورت كسب آگاهيهاي سياسي و هوشياري دانشجويان تاكيد داشتهاند. همزمان با روز دانشجو گزيدهاي از فرمايشات رهبر معظم انقلاب اسلامي را ميخوانيد؛
* دانشجو بايد بر سرآمريكا و قدرتهاي مزاحم فرياد بكشد
.....ما قوى هستيم و به عزت پروردگار عزيزيم؛ منتها شما دانشجويان نقش خودتان را فراموش نكنيد. آگاهى سياسى كسب كنيد و نسبت به آنچه كه مىگذرد، هوشيار باشيد و انگيزه و تپش جوانانه انقلابى متناسب با قشر شما در خدمت هدفهاى نظام قرار گيرد.
عدهاى از افراد سادهانديش خيال مىكنند كه اگر دانشجو بخواهد حضور انقلابى داشته باشد، راهش اين است كه بر سر مسؤلان خود داد بكشد؛ خير، اين كه انقلابيگرى نيست. آنجايى كه مىبينيد دانشجو بر سر مسئولان امر داد مىكشد، مسئولان با دانشجويان همجهت نيستند؛ آنها مزدور آمريكا هستند و اين جوانان نمىتوانند طاقت بياورند و بالاخره فرياد اعتراض مىكشند؛ كما اينكه در رژيم گذشته همينگونه بود و دانشجو و طلبه و مردم و وجدانهاى بيدار و انسانهاى شجاع و روحهاى سالم بر سر مسئولان امر داد مىكشيدند.
مبادا عدهاى به صورت فريبانگيز و با ترفندهاى گوناگون بيايند و به چند جوان ساده تفهيم كنند كه دانشجو بايستى فرياد بكشد! بله، فرياد بايد كشيده شود؛ ولى بر سر آمريكا و قدرتهايى كه مزاحم مسئولان و ادارهكنندگان نظام هستند.در هر دانشگاهى كه تحصيل مىكنيد، حضور دانشجويى خود را به صورت قوى و با خط درست حفظ كنيد.....
[سخنرانى در مراسم بيعت جمع كثيرى از دانشجويان و دانشگاهيان (23/3/68)]
*بينش سياسى لازم است اما خودتان را دينى بسازيد
....چيزى كه آمريكا از آن مىترسد، حتى لفاظيهاى سياسى هم نيست؛ البته شما بايد قدرت تحليل سياسى پيدا كنيد. اگر جوانانى و ملتى بينش سياسى نداشته باشند، فريب مىخورند؛ آنها را از صحنه خارج مىكنند و با ابزار دين، آنها را كنار مىزنند؛ مثل خيلى از كسانى كه متظاهر به دين و مقدسمآب هستند و بينش سياسى ندارند و خيلى راحت اينها را برمىدارند، كنار مىگذارند. هنوز هم در گوشه و كنار يك عده وجود دارند كه خودشان را ديندار و متدين مىدانند و با اين انقلابى كه براساس دين است، سر سازگارى ندارند. پس بينش سياسى لازم است؛ اما همه چيز نيست؛ اصل قضيه، آن ايمان الهى معنوى است كه بايد در دلهاى شما باشد؛ خودتان را دينى بسازيد.....
[سخنرانى در ديدار با گروه كثيرى از دانشجويان و دانشآموزان به مناسبت سيزدهم آبان ماه (روز ملى مبارزه با استكبار) (15/8/70)]
*خدا لعنت كند آن دستهايى را كه تلاش كردهاند و مىكنند كه قشر جوان و دانشگاه ما را غيرسياسى كنند
....بنده دلم مىخواهد اين جوانان ما شما دانشجويان چه دختر، چه پسر و حتى دانشآموزان مدارس - روى اين ريزترين پديدههاى سياسى دنيا فكر كنيد و تحليل بدهيد. گيرم كه تحليلى هم بدهيد كه خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت كند آن دستهايى را كه تلاش كردهاند و مىكنند كه قشر جوان و دانشگاه ما را غيرسياسى كنند. كشورى كه جوانانش سياسى نباشند، اصلاً توى باغ مسائل سياسى نيستند، مسائل سياسى دنيا را نمىفهمند، جريانهاى سياسى دنيا را نمىفهمند و تحليل درست ندارند. مگر چنين كشورى مىتواند بر دوش مردم، حكومت و حركت و مبارزه و جهاد كند؟! بله؛ اگر حكومت استبدادى باشد، مىشود. حكومتهاى مستبد دنيا، صرفهشان به اين است كه مردم سياسى نباشند؛ مردم درك و تحليل و شعور سياسى نداشته باشند؛ اما حكومتى كه مىخواهد به دست مردم كارهاى بزرگ را انجام دهد، نظام را مىخواهد با قدرت بىپايان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چيز نظام مىداند، مگر مردمش - بخصوص جوانان، و بالاخص جوانان دانشجويش - مىتوانند غيرسياسى باشند؟! مگر مىشود؟! عالمترين عالمها و دانشمندترين دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سياسى نداشته باشند، دشمن با يك آبنبات ترش مىتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش كند و در جهت اهداف خودش قرار دهد! اين نكات ريز را بايد جوانان ما درك كنند.
...... دانشجو بايد احساس سياسى داشته باشد، درك سياسى داشته باشد، تحليل سياسى داشته باشد. بنده در قضاياى تاريخ اسلام اين مطلب را مكرراً گفتهام كه چيزى كه امام حسن مجتبى (ع) را شكست داد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود. مردم، تحليل سياسى نداشتند. چيزى كه فتنه خوارج را به وجود آورد و اميرالمؤمنين (ع) را آنطور زير فشار قرار داد و قدرتمندترين آدم تاريخ را آنگونه مظلوم كرد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود والّا همه مردم كه بىدين نبودند، تحليل سياسى نداشتند. يك شايعه دشمن مىانداخت؛ فوراً اين شايعه همه جا پخش مىشد و همه آن را قبول مىكردند!...
[بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار دانشآموزان و دانشجويان به مناسبت «روز ملى مبارزه با استكبار» (12/8/72)]
*دانشجو بايد قدرت تحليل سياسى داشته باشد
....بنده يك وقت عرض كردم دانشگاهها بايد سياسى باشند و دانشجو بايد سياسى باشد. معناى اين حرف آن است كه دانشجو بايد قدرت تحليل سياسى داشته باشد؛ تا جبههبنديهاى دنيا را بشناسد؛ تا بفهمد امروز دشمن كجاست و از كجا و با چه ابزارى حمله مىكند. اين براى شما لازم است. اگر شما تلاش سياسى، كار سياسى، مطالعه و مباحثه سياسى نداشته باشيد، اين توانايى را پيدا نمىكنيد. البته توجه داشته باشيد كه دشمن از همين امر استفاده نكند. دشمن با كمال هوشيارى ايستاده است. اميرالمؤمنين (ع) فرمود: «و من نام لم ينم عنه (4)»؛ مراقب باشيد كه اگر شما غفلت مىكنيد، دشمن از شما غفلت نمىكند. دشمن با كمال هوشيارى مراقب است.....
[بيانات مقام معظّم رهبرى در ديدار دانش آموزان و دانشجويان (10/8/74)]
*پناه بر خدا از آن روزى كه مسئولان فهم سياسي نداشته باشند
....بلاشك درس خواندن همه وقت دانشجو را نمىگيرد؛براى او وقتى باقى مىماند كه بايد اين وقت را براى مسائل فكرى، براى مسائل سياسى - البته سياستبازى نمىگويم - استفاده كند. كار سياسى در دانشگاه نبايد حالت افراط و تفريط داشته باشد. يك وقت هست كه تفريطى وجود دارد؛ اصلاً دانشگاه همينطور مثل يك مرده است! اين همه جوان وجود دارند كه گاهى در مسائل سياسى، نه موضعى مىگيرند و نه حرفى مىزنند! بنده در موقعى گفتم خدا لعنت كند كسانى را كه دانشگاه را به اين طرف سوق مىدهند. يك وقت هم دانشجو را در همه مسائلى كه هيچ ارتباطى با او ندارد - مسائل و مشكلات گوناگونى كه مربوط به گروهها و جناحهاست - بيايند وارد كنند؛ از نيروى جوان او استفاده كنند و او را اين طرف و آن طرف بكشانند؛ اين هم به نظر من افراط است.
البته بعضى وقتها مىگويند در دنيا چنين است، در فلان كشور چنان است؛ حالا گيرم كه باشد، آيا خيلى خوب است كه فرضاً دانشجويان، دانشگاههايشان را تعطيل كنند و درسشان را نخوانند؛ بيايند به سود فلان حزب و فلان جناح، حركتى را انجام دهند كه هيچ بررسى هم نكردهاند كه اين حركت درست است يا درست نيست؟ مگر اين چيز خوبى است كه ما حالا بخواهيم از آن تقليد بكنيم؟! بنابراين كار سياسى هم كه مىگوييم، يعنى واقعاً قدرت فهم سياسى، درك سياسى و تحليل سياسى بايد در يكايك دانشجويان به وجود آيد.
پناه بر خدا از آن روزى كه كسانى مسئوليتهايى را در كشور به عهده بگيرند، در حالى كه فهم سياسى ندارند و قادر به تشخيص امواج سياسى دنيا نيستند! اين كار چه موقع بايد انجام گيرد؟ در طول زندگى؛ بخصوص در دوره جوانى. محيط دانشجويى هم محيط خيلى خوبى است؛ محيط گرم و پرشورى است؛ از اين موقعيت بايد استفاده شود. گمانم در آن ديدار قبلى اين نكته را به شما عرض كردم - اگر هم نگفتم، الان مىگويم - كه شما بايد كمك كنيد كه به وسيله نشريات شما، دانشجويان قدرت تحليل پيدا كنند؛ يعنى مسائل سياسى را بفهمند و اصلاً متوجه شوند كه اين موج سياسى چيست؛ اين كسى كه الان اين اقدام را مىكند، اين حرف را مىزند، اين حركت را مىكند، براى چيست؛ يعنى قدرت تحليل سياسى پيدا كنند؛ پشت اين پرده ظاهر را مشاهده كنند. در اوقات فراغت، دانشجويان مسائل علمى و فرهنگى را دنبال كنند. اين اردوهايى كه هست، بعضى از آنها خيلى خوب است؛ بخصوص شما كه الحمدللَّه بچههاى مسلمانى هستيد و كم و بيش با مسائل اسلامى، گسترش ديندارى، تقوا و پارسايى در دانشگاهها آشنا هستيد؛ اين خيلى مهم است.....
[بيانات در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سردبيران نشريات دانشجويي (24/12/77)]
*بعضي دانشجو را دچار تعصبها و تحجرهاى حزبى، سياسى و وارداتى مىكنند
....برداشت و توقع بنده و نظام اسلامى از جماعت دانشجو اين است كه فكر مىكنيم دانشجو يك روشنفكر تمام عيار مسلمان است؛ متدين است. در سطح دنيا جرياناتى وجود دارند - بعضيشان در ايران شعبه هم دارند كه دانشجو را نه روشنفكر مىپسندند، نه مسلمان. روشنفكر نمىپسندند، زيرا او را دچار تعصبها و تحجرهاى حزبى، سياسى و وارداتى مىكنند. ما وقتى مىگوييم تحجر، فوراً ذهنمان مىرود به تحجر مذهبى؛ بله آن هم يك نوع تحجر است، اما تحجر فقط تحجر مذهبى نيست، بلكه خطرناكتر از آن، تحجر سياسى است.
... عزيزان من! دانشگاه مركز علم و آگاهى است. هر چيزى كه مزاحم علم و آگاهى باشد، جايش در دانشگاه نيست. دانشگاه ضربه اساسى را از همين دخالتها و نقشآفرينى متحجران سياسى در محيطهاى دانشجويى مىخورد. دانشگاه بايد محيط كارِ علمى و تحقيقى باشد. دانشگاه بايد جايى باشد كه در آن امكان فريب، تقلّب و مغلطهبازى يا وجود نداشته باشد يا كم وجود داشته باشد. بايد آن كسانى كه غوغازيستند و اصلاً در فضاى غوغا مىتوانند زندگى كنند و بدون فضاى غوغا زندگى برايشان مشكل است، نتوانند در دانشگاه نقش ايفا كنند. اين انتظار از دانشگاه و جوانان دانشجو و اساتيد و مديران دانشگاه هست كه آن را عملى كنند. راهش هم اين است كه كار را با تكيه به همان پايه آگاهى انجام دهيم. مثلاً فرض كنيد بحث سياسى مطرح است، خيلى خوب؛ اختلافات سياسى و مناقشات سياسى، چيزى است كه طبيعى است و عيبى هم ندارد. اصلاً نه فقط در زمينههاى سياسى، حتى در زمينههاى مذهبى نيز اختلاف نظر و اختلاف ديدگاه به پيشرفت كمك مىكند و هيچ مانعى ندارد. بنده كه خودم طلبه هستم و عمرم را در عالم طلبگى گذراندهام و در حوزههاى علميه بودهام، ديدهام كه در حوزه علميه هرگز طرح مطلبى كه مخالف نظر مشهور است، گناه شمرده نمىشود؛ منتها شرط دارد. شرطش اين است كه مطرح شدن و پرداختن، هر دو علمى باشد. فرض كنيد در دانشگاه يك مسأله سياسى مطرح مىشود كه مورد اختلاف نظر است. چه مانعى دارد؟ از انسانهاى صاحب انديشه و فكر درخواست شود كه بيايند و در يك محيط آرام با همديگر بحث و صحبت كنند. از آنها خواسته شود كه به مسأله، علمى نگاه كنند. در زمينههاى مذهبى نيز چنين چيزى ممكن است. از طرفى خيلى از مسائلى كه براى دانشجويان مطرح است، با مسائل اسلامى و مذهبى ارتباطات نزديك دارد. اين باعث مىشود كه علما، دانشمندان و انديشمندان حوزه وادار شوند كه به اين ميدان بيايند و اين ارتقاي فكرى و فكر اسلامى را به دنبال خواهد داشت. اين را بايد بخواهيم و هر كارى كه برخلافش است، مناسب محيط دانشگاه و دانشجو نيست. غوغاگرى و مشت گرهكردن سرِ هيچ و پوچ و جنجالآفرينى و به قول بعضى از دوستان - كه زياد هم غصه مىخورند - اهانت كردن به مقدسات، مناسب نيست؛ البته بنده به اندازه برادرانى كه غصه مىخورند، غصه نمىخورم؛ چون يك خردهاش به خاطر جوانى شماست. شما جوانيد و اين چيزها را نديدهايد؛ زود دستپاچه مىشويد. ما عمرى را گذراندهايم و از اين چيزها خيلى ديدهايم؛ مىدانيم كه اينها چيزى نيست....
[بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و ممتاز دانشگاهها (7/9/81)]
*سياستزدگى و سياستبازى را به هيچوجه تأييد نميكنم
....سياست در دانشگاهها - كه بنده هميشه روى آن تأكيد كردهام - به اين معناست. ما دو كار سياسى داريم: سياستزدگى و سياستبازى؛ اين يكجور كار است. اين را من به هيچوجه تأييد نميكنم؛ نه در دانشگاه و نه در بيرون دانشگاه؛ بخصوص در دانشگاه. يكى هم سياستگرى است؛ يعنى حقيقتاً فهم و قدرت تحليل سياسى پيدا كردن؛ كه يكى از وظايف تشكلهاى دانشجويى اين است. من تأكيد ميكنم، تشكلهاى دانشجويى - كه عمده نمايندگان آنها، در اينجا تشريف داريد - نوع برنامهريزى و كار را به كيفيتى قرار دهيد كه دانشجو قدرت تحليل سياسى پيدا كند؛ هر حرفى را به آسانى نپذيرد و هر احتمالى را بهآسانى در ذهن خودش راه ندهد يا رد نكند؛ اين قدرت تحليل سياسى، خيلى مهم است. ما غالباً چوب اين را خوردهايم؛ نه ما، بلكه ملتهاى ديگر هم بر اثر خطاها و خبطهايى در فهم سياسىشان، گاهى مشكلات بزرگى را از سر گذراندهاند. اين يك مسئله مهم است....
[بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى 25/7/85]
*تشكلهاى دانشجويى نسبت به هم مداراى سياسى داشته باشند
....در محيط دانشگاه، تحمل و مداراى سياسى لازم است. تشكلهاى دانشجوئى نسبت به هم مداراى سياسى داشته باشند؛ تحمل سياسى داشته باشند. درگير كردن مجموعههاى دانشجويى با هم، نقشه خطرناكى است كه كشيده شده است؛ اين نقشه را كشيدهاند. بايد مراقب باشيد. ميخواهند تشكلهاى دانشجويى را به جان هم بيندازند. ما همين اواخر شاهد بوديم كه در چندتا دانشگاه داشتند اين كار را ميكردند؛ البته دانشجويان عاقل و باشعور و بلوغِ سياسى نگذاشتند اين اتفاق بيفتد. اما نقشه اين است. راه مواجههاش هم همين است كه مجموعههاى دانشجويى، افراد دانشجويى و تشكلهاى دانشجويى، حالت مدارا و تحمل داشته باشند....
[بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان دانشگاه فردوسى مشهد (25/2/86)]
*دانشجو بايد از افراط و تفريط پرهيز كند
....توصيه من به فضاى دانشجويى و محيط دانشجويى، همين مطلبى است كه عرض كردم؛ يعنى خواستن، مطالبه كردن، داعيه داشتن؛ هم در زمينه مسائل سياسى و اجتماعى، هم در زمينه مسائل علمى، هم در زمينه مسائل خاص دانشگاهى؛ همراه با عقلانيت.
من از اول انقلاب تا حالا، حتى در آن روزهايى هم كه روزهاى بعضى از تحركات نامتناسب بود و من به دانشگاه تهران مىآمدم و با جوانها صحبت ميكردم، عقيده و سليقهام همين بود كه دانشجو بايد از افراط و تفريط پرهيز كند؛ من با افراطكارى و زيادهرويهاى گوناگون در هر جهتى، موافق نيستم. با اعتدال، با روش منطقى و صحيح مسائل را دنبال كنيد و بدانيد كه خواست و پيگيرى شما اثر دارد.
ما راجع به نخبهپرورى علمى بحث كرديم، من حالا نخبهپرورى سياسى را توصيه ميكنم. من تأييد ميكنم كه در بخشهاى تبليغات و صدا و سيما، نخبههاى سياسى و نخبههاى اجتماعى بايد مطرح بشوند؛ يكى از دوستان اينجورى فرموديد، كه كاملاً درست است؛ مورد تأييد من است و اين كار انشاءاللَّه بايد بشود؛ ليكن بخشى از نخبهپرورى هم مربوط به شماست؛ يعنى در محيط تشكلهاى دانشجويى، نخبههاى سياسى پرورش پيدا كنند؛ فضا را آماده كنيد. اين ديگر دست دولت و دست محيط خارج از دانشگاه نيست؛ دست خود شماست. از فكر، از ذهن استفاده كنيد، ببينيد چگونه ميتوانيد محيط بحث و استدلال و ارزيابى فكرى و تقويت روحيه و تقويت اميد و محكم كردن پايههاى فكر سياسى را در اين طبقه جديدى كه بعد از شما مىآيند، برنامهريزى كنيد كه خاطرجمع باشيم كه مجموعه دانشجويى در دوره بعد و دورههاى بعد، همچنان در جهت همين هدفهاى بلند و آرمانهاى خوب پيش خواهد رفت؛ البته مراقب زاويهها بايد بود؛ كجرويها را بايستى ديد و شناخت.....
[بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نخبه، برتران كنكور و فعالان تشكلهاى سياسى فرهنگى دانشگاهها (17/7/86)]
*اينكه دانشجو حرفش را روشن بزند و دچار سياسىكارى نشود، چيز مطلوبى است
.....يكى از دوستان، اعتراضهاى صريحى كردند. خصوصيت دانشجو هم همين است. به اشخاص و دستگاهها اعتراضهايى كردند - حالا آن اعتراضها ممكن است وارد باشد، ممكن است وارد نباشد؛ من روى آن نميخواهم قضاوت بكنم - اصل اينكه دانشجو حرفش را روشن و صريح و آشكار بزند و دچار سياسىكارى نشود، چيز مطلوبى است.
بدترين اشكال و اشكال وارد بر محيط دانشجويى اين است كه دانشجو دچار محافظهكارى شود و حرفش را با ملاحظه موقع و مصلحت خيالى بيان كند؛ نه، دانشجو بايد حرفش را صريح بزند. البته در كنار اين صراحت در بيان، صداقت در نيت هم بايد وجود داشته باشد و در كنار او، سرعت در پذيرش خطا؛ اگر ثابت شد كه خطاست.
فرق شماى جوان و دانشجو و صادق و پاكيزهدل، با يك آدم سياسىكار بايد در همين باشد؛ حرفتان را صريح بزنيد؛ آنچه را كه ميزنيد، از دل بزنيد؛ و اگر چنانچه معلوم شد كه اشتباه است، سريع پس بگيريد؛ راحت. اين، به نظر من يكى از بهترين شاخصههاى دانشجويى است.....
[ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب (7/7/87)]
*قدرت سياسى براي تشكلهاى دانشجويى مطرح نيست
....يك جمله هم در باب تشكلهاى دانشجويى عرض كنم؛ البته منظور تشكلهاى سياسى، اجتماعى دانشجويان است؛ تشكلهاى علمى، بحث ديگرى دارد. تشكلهاى دانشجويى نقشآفرينند؛ بدون ترديد. منتها بايد توجه داشت كه تشكل دانشجويى، حزب به اين اصطلاحى كه امروز در دنيا هست و احزاب با آن اصطلاح شناخته ميشوند، نيست و با آن فرق دارد؛ تشكل دانشجويى با حزب فرق دارد. احزاب و سازمانهاى سياسى در وضع رايج و متعارف عالم، تشكيلاتى هستند كه براى رسيدن به قدرت به وجود آمدهاند. احزاب در دنيا اينجورند. يعنى مجموعههايى تشكيل ميشوند براى اينكه قدرت سياسى را در جامعه در دست بگيرند. اين خاصيت حزب اين است. تشكلهاى دانشجويى مطلقاً براى اين به وجود نمىآيند و نميخواهند قدرت را در دست بگيرند. تشكلهاى دانشجويى براى رسيدن آرمانها به وجود مىآيند كه فراتر از مسئله به قدرت سياسى رسيدن و حكومت را به دست گرفتن، است. اين - قدرت سياسى - برايشان مطرح نيست. البته احزاب بدشان نمىآيد كه از اين مجموعههاى دانشجويى براى رسيدن به قدرت استفاده كنند. به نظر ما اين روا نيست و خود دانشجوها بايد به اين توجه داشته باشند. احزاب ميخواهند چيزى به دست بياورند، قدرت را كسب كنند. دانشجوها غالباً با فعاليتهاى دانشجويى، جان خودشان، توان خودشان، نشاط خودشان را مايه ميگذارند و چيزى تقديم ميكنند؛ آن جايى كه لازم بشود، جان را تقديم ميكنند؛ كما اينكه ديديد.
ضمناً تشكلهاى دانشجويى فرصتى هم براى دانشجو ايجاد ميكند براى كار دسته جمعى و من به كار دستهجمعى اعتقاد دارم و اين را يك نياز دانشجو ميدانم؛ كسب مهارتهاى گوناگون؛ مهارتهاى سياسى، اجتماعى. و توجه داريد شما جوانان عزيز؛ چه برادرها، چه خواهرها، كه دانشجو محاط به انواع خدعهها و گردابهاى گوناگون است؛ محاط به انواع خطرهاست. در كشور ما لااقل اينجور است. يكى از اهداف توطئههاى استكبارى در كشور ما، بلاشك دانشجوها هستند. علتش هم معلوم است؛ در كشور ما نسبت جوان، نسبت بسيار بالايى است، نسبت دانشجو هم نسبت بالايى است و دانشجو نقشآفرين است؛ هم در زمينههاى علمى، هم در زمينههاى سياسى. آن كسانى كه براى اين كشور و براى اين ملت خوابهايى ديدهاند، ناچارند روى دانشجوى ايرانى سرمايهگذارى كنند؛ از جاذبههاى غريزى گرفته تا فريبهاى سياسى، تا دكاندارىهاى ب ظاهر معنوى - عرفانهاى ساختگى - كه انواع و اقسام اين چيزها وجود دارد. تشكلها ميتوانند مصونيتبخش باشند؛ ميتوانند دانشجو را از افتادن در گردابهاى مختلف و منجلابهاى مختلف نجات بدهند و حفظ كنند. اين نقشى است كه تشكلها ميتوانند ايفا كنند. مسئولان تشكلها كه نامهاى مختلفى دارند و با عنوانهاى مختلفى كار ميكنند، بايد همه در اين هدف، خودشان را سهيم بدانند: كمك به دانشجو.....
[ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت (24/9/87)]
*پس از تحصيل علم ارتقاي فكرى دانشجويان در زمينه سياسي در صدر فعاليتهاى دانشجويى باشد
....دلى بىآلايش جوان، هنگامى كه با نور ايمان و فروغ انديشه عالمانه روشن شود، گنجينهاى الهى است كه فرآوردههاى آن، امروز و فرداى كشور را بهرهمند ميسازد. در مرحله كنونى، آنچه ميبايد پس از تحصيل علم، در صدر فعاليتهاى دانشجويى قرار گيرد، ارتقاي فكرى دانشجويان در زمينه فرهنگ و سياست است. امروز هيچكس نميتواند انكار كند كه فوريترين هدف دشمنان جمهورى اسلامى، تسخير پايگاههاى فرهنگى در كشور است. آنان درصددند بدين وسيله، باورهاى اسلامى و انقلابى را كه اصلىترين عامل ايستادگى ملت ايران در برابر نظام سلطه استكبارى است، از ذهنها و دلها بزدايند و باورهاى سلطهپذيرى و فرودستى در برابر غرب را به جاى آن بنشانند. تلاش آشكار از سوى واسطهها و دستنشاندگان امپراتوريهاى زر و زور در بسيارى از عرصههاى فرهنگى براى ترديدافكنى در مبانى اسلام و انقلاب، امروز افراد ديرباور را نيز به دغدغه افكنده است و كسانى كه ديروز هشدار در برابر شبيخون فرهنگى را جدى نميگرفتند، امروز آن را به چشم خود مىبينيد. بيشك نخستين آماج اين شبيخون، جواناناند، بويژه آنانكه در جاده دانش و فرزانگى قدم برمىدارند و آينده فرهنگى و سياسى كشور در دست آنهاست. درست است كه دشمن به رغم تلاش و هزينه فراوان نتوانسته است به محصول مورد نظر خود دست يابد، ولى به روشنى مىدانيم كه مهمترين پاسخ كوبنده بدخواهان، معرفت و ايمان روشنبينانه و قدرت تحليل سياسى است و اينها همان است كه تشكلهاى دانشجويى شايسته همت گماشتن و پرداختن به آن ميباشند.....
[پيام رهبر معظم انقلاب به كنگره جامعه اسلامى دانشجويان در مشهد (10/6/80)]
گزارش باشگاه خبري فارس «توانا»