سير تاريخي مواضع سياسي منتظري - قسمت اول

با توجه به دخالتهاي پي در پي حسينعلي منتظري در حوادث پس از انتخابات و حمايت ايشان از اغتشاشگران و سران كودتاي مخملي و محكوم كردن دادگاه اغتشاشگران، مروري هر چند كوتاه بر «احوال و سرگذشت» وي ضروري است.
فصل اول: منتظري سرمايه امام و اميد ملت
منتظري از مبارزان برجسته دوران مبارزات ضد رژيم شاه بود. او از شاگردان خاص امام خميني(ره) محسوب مي گردد به گونه اي كه امام درباره ايشان فرمودند: "من ايشان را بزرگ كرده ام ".همين امر نشان از عمق محبت امام نسبت به وي دارد. او در دوران زندگي متحمل شكنجه ها و تبعيد هاي فراواني شد و در ميان مبارزين از جايگاه والايي برخوردار شد. اما عصر طلايي زندگي منتظري با پيروزي انقلاب اسلامي آغاز مي شود. ايشان بر مسند رئيس مجلس خبرگان تدوين قانون اساسي تكيه مي زند. با فوت آيت الله طالقاني و حكم امام خميني به عنوان امام جمعه تهران برگزيده مي شود و سالها نيز رياست هيئت امناي دانشگاه امام صادق عليه السلام را بر عهده مي گيرد.
امام خميني در شهريور 1358 هنگامي كه او را به عنوان امام جمعه تهران منصوب مي كنند چنين مي نويسند: «بسم الله الرحمنالرحيم. خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاي منتظري دامت افاضاته. مرحوم مجاهد بزرگوار آقاي طالقاني، پس از عمري مجاهدت و پاسداري از اسلام به رحمت خداوند پيوست و ما را سوگوار كرد. تكليف پاسداري از اسلام به عهده همه ماست و من شما را -كه مجاهدي بزرگوار و فقيهي عاليقدر ميدانم- براي دژ محكمي كه آن فقيد سعيد پاسدار آن بود انتخاب و منصوب نمودم...» (21 شهريور 1358).
همچنين در جاي ديگر درباره شخصيت ايشان فرمودند: «من ايشان را ساليان درازى است كه مىشناسم، ايشان امروز از علماى بزرگ ايران و مورد احترام مردم مسلمان است.» (صحيفه نور، ج 4، ص 216، 1357/10/23)
اوج قدرت نمايي منتظري، اعلام قائم مقام رهبري او توسط مجلس خبرگان رهبري است. با اين انتخاب وي شخص دوم كشور بعد از امام مي شود. بخش زيادي از اختيارات حكومتي و اداره كشور از سوي امام خميني(ره) به ايشان تفويض مي شود:
- عزل و نصب قضات سراسر كشور
- ارجاع بسياري از احتياطات فقهي از سوي امام خميني به منتظري
- بسياري از عزل و نصب هاي نمايندگان رهبري در نهادهاي انقلابي و وزارتخانه ها
و در نهايت امام در وصيت نامه مورخ 29 دي ماه 58 او را به عنوان وصي خودشان در همه امور تعيين كرده بودند.
فصل دوم: نظريه پرداز "ولايت فقيه " در آزمون "ولايت " و مداراي شگرف امام
ايام گذشت تا اينكه شواهد خطرناكي از وجود يك باند تروريستي آن هم در بيت منتظري بهدست آمد و آن چيزي نبود جز باند مهدي هاشمي كه مورد حمايت و اعتماد بي حد و حصر منتظري قرار داشت.
شواهد نشان از اين امر داشت كه قبل از انقلاب، آيت الله شمس آبادي از روحانيون سرشناس اصفهان به همراه تني چند از مردم اين شهر به دست باند مهدي هاشمي به قتل رسيده اند. همچنين مداركي دال بر همكاري مهدي هاشمي با ساواك بهدست آمد كه تمامي اينها ضرورت رسيدگي هرچه سريع تر به اعمال وي را نشان مي داد. اما منتظري از آنجايي كه اعتماد صد در صد به مهدي هاشمي داشت، از دستگيري او ممانعت به عمل مي آورد و وي را زير چتر حمايت خود قرار داده بود. امام از منتظري مي خواهند تا به حمايت از مهدي هاشمي و منافقين پايان دهد و در نامه خود به صراحت در خصوص باند مهدي هاشمي و منافقين به وي هشدار مي دهند:
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم. حضرت حجت الاسلام و المسلمين، فقيه عاليقدر، آقاى منتظرى- دامت ايام بركاته. پس از اهداى سلام و تحيت، علاقه اينجانب به جنابعالى بر خود شما روشنتر از ديگران است. به حسب قاعده طول آشنايى صميمانه و معاشرت از نزديك، مقام ارجمند علمى و عملى شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران، و رنجهاى فراموش نشدنى جنابعالى در سال هاى طولانى براى اهداف اسلامى، قداست و وجاهت و وارستگى كم نظير آن جناب، و بالاتر حيثيت بلند پايهاى كه دنباله اين امور به خواست خداوند تعالى براى شما فعلاً حاصل است، و احتياج مبرمى كه جمهورى اسلامى و اسلام به مثل جنابعالى دارد، انگيزه علاقه مبرم است. لهذا اين حيثيت مقدس بايد از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ اين حيثيت به جهات عديده بر شما و همه ماها واجب، و احتمال خدشهدار شدن آن نيز منجز است براى اهميت بسيار آن. با اين مقدمه بايد عرض كنم اين حيثيت واجب المراعاة به احتمال قوى، بلكه ظن نزديك به قطع، در معرض خطر است؛ خصوصاً با داشتن مخالفين مؤثر در حوزه قم، كه ممكن است دنبال بهانهاى باشند. اين خطر بسيار مهم از ناحيه انتساب آقاى سيد مهدى هاشمى است به شما. من نمىخواهم بگويم كه ايشان حقيقتاً مرتكب چيزهايى شدند؛ بلكه مىخواهم عرض كنم ايشان متهم به جنايات بسيار، از قبيل قتل، مباشرت يا تسبيباً، و امثال آن مىباشند. و چنين شخصى، ولو مبرا باشد، ارتباطش موجب شكستن قداست مقام جنابعالي است كه بر همه حفظش واجب موكد است... آنچه از شما مىخواهم در رتبه اول پيشنهاد مستقيم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسيدگى به اين امور است. و اگر براى شما محذور دارد، به طورى كه تكليف شرعى از شما ساقط است، سكوت است. حتى در محافل خصوصى دفاع از يك همچو شخصى كه خطر براى حيثيت شما است و احتمال فساد و خونريزى بيگناهان است، سَم قاتل است. بايد تمام فعاليت ها كه به اسم كمك به سازمان هاى به اصطلاح آزاديبخش است، قطع شود، و تمام كسانى كه در اين امور دخالت داشتهاند، محاكمه شوند. و آنچه مسلّم است و مايه تأسف، حسن ظن جنابعالى به اعمال و افعال و گفتهها و نوشتههاست كه به مجرد وصول به شما ترتيب اثر مىدهيد و در مجمع عمومى صحبت مىكنيد و به قوه قضاييه و غيره سفارش مىدهيد. و من از شما، كه دوست صميمى سابق و حال من هستيد و مورد علاقه ملت، تقاضا مىكنم كه با اشخاص صالح آشنا به امور كشور مشورت نماييد، پس از آن ترتيب اثر بدهيد، تا خداى نخواسته لطمه به حيثيت شما، كه برگشت به حيثيت جمهورى است، نخورد. آزادى بىرويّه چند صد نفر منافق، به دستور هيأتى كه با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدي ها را بالا برده است. ترحم بر پلنگ تيز دندان، ستمكارى بود بر گوسفندان. من تأكيد مىكنم كه شما دامن خود را از ارتباط با سيد مهدى پاك كنيد كه اين راه بهتر است؛ و الّا هيچ عكس العملى در رسيدگى به امر او از خود نشان ندهيد كه رسيدگى به امر جناياتِ مورد اتهام حتمى است. سلامت و توفيق جنابعالى را خواهانم. 12 مهر ماه 65. روح اللَّه الموسوى الخمينى»
اما منتظري هيچ توجهي به سخنان امام و استاد خود نكرد و بر حمايت بي حد و حصرش از مهدي هاشمي افزود. وي معتقد بود: سيد مهدي آدم درستي است و او را فردي سودمند و مفيد مي شناسم.
امام در پيام ديگري بازهم به وي تذكراتي را گوشزد كردند: «بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايت پيشگان بيش از هر كس چشم طمع به شما دوخته اند و با اشخاص منحرف نفوذي در بيوت شما به چهره هاي صد در صد اسلامي و انقلابي ممكن است خداي نكرده، فاجعه به بار آورند. با يك عمل انحرافي نظام را به انحراف كشانند و با دست شما به اسلام و جمهوري اسلامي سيلي بزنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود. الله الله در تعجيل در تصميم گيري خصوصا در امور مهمه، و بايد بدانيد و مي دانيد كه انسان از اشتباه و خطا مامون نيست، به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگرديد و اقرار به خطا كنيد كه آن كمال انساني است و توجيه و پافشاري در امر خطا، نقص و از شيطان است. در امور مهمه با كارشناسان مشورت كنيد و جانب احتياط را مراعات نماييد.»
ولي اين تذكر نيز مانند تذكرهاي قبلي، منتظري را متقاعد نكرد تا از دستورات ولي فقيه كه خود يكي از نظريهپردازان مكتب آن بود، پيروي كند.
امام باز هم مدارا كرد. چون از يك سو مي دانست كنار گذاشتن فردي چون منتظري چه آسيب هايي را براي انقلاب دارد و از سوي ديگر، بناي بر جذب حداكثري داشت. اما هر چه گذشت نفوذ منافقين و باند مهدي هاشمي بيشتر و بيشتر شد.
سيد احمد خميني در رنجنامه تاريخي خود خطاب به منتظري مي نويسد: «حضرت آيت الله: نامه هاي اخير شما در دفاع از منافقين خيال مي كنيد كار خودتان بوده است بعداً سخنان آقاي مهدي هاشمي را مي آورم كه چگونه اين طيف در طول چند سال كار روي شما موضع شما را به طرف دفاع از منافقين سوق دادند و جنابعالي را به سقوط كامل پيش حزب الله كشيدند. يادتان هست در ملاقات آخر خود با امام، شما نيم ساعت حرف زديد و امام سكوت كردند. وقتي بلند شديد برويد امام فرمودند: "بيشتر حرف هاي شما درست نبود، خدا انشاءالله مرا ببخشايد و مرگم را برساند. " امام تنها همين دو جمله را فرمودند آيا از خود پرسيده ايد كه چه كرديد كه امام مرگ خود را از خدا خواسته است و آن را به اطلاع شما رسانده است؟»
پاسخ گستاخانه منتظري به امام خميني(ره)
مهدي هاشمي در بازجويي هاي خود مي گويد: روز آخري كه قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفي كنم، آقا (منتظري) مرا احضار كردند و گفتند حضرت امام، نامه اي براي من نوشته اند و قسمتي از آن را كه درباره من بود خواندند. بعد اضافه كردند كه من هم يك نامه اي براي امام نوشتم و آن قسمتي را كه درباره من بود، برايم خواندند. بعد گفتند:« امام با نامه خودشان خواب را از چشم من گرفته اند. من هم نامه اي نوشتم كه خواب را از امام بگيرد.» (پرونده بازجويي مهدي هاشمي ص 23)
اوج مداراي امام با منتظري
منتظري در كتاب خاطرات سياسي خود مي نويسد: «به دعوت آقاي حاج سيد احمد خميني، در تاريخ 27/7/67 آقاي سيد هادي هاشمي (داماد و مسئول بيت ايشان) با مرحوم امام ملاقات مي كند... امام مي فرمايند: «ايشان (منتظري) -ان شاء الله- از مراجع بزرگ مي شوند و از آنجا كه امروز، قدرت تدريس هم دارند، مفيد فايده هستند. روي اين جهت، آقاي منتظري براي مرجعيت بايد حفظ شوند و صدمه اي به ايشان وارد نشود. من احساس مي كنم دست هايي در غير معممين، نظير نهضت آزادي و بيشتر در معممين هست كه مي خواهند مرجعيت آقاي منتظري صدمه بخورد و ايشان ملكوك شوند و بايد نگذاشت اينها چنين كاري كنند. در بين معممين افرادي هستند كه حسادت مي ورزند و روي آقاي منتظري و مرجعيت ايشان حساسيت دارند. شما در بيت آقاي منتظري هستيد. بايد نگذاريد اينگونه افراد به مرجعيت ايشان صدمه اي بزنند و موجب ناراحتي بشوند. چراكه شكي نيست اينگونه افراد به آينده ايشان ضربه مي زنند.» (خاطرات آقاي منتظري ص 619)
اين سخنان كه حدودا شش ماه قبل از بركناري منتظري بيان شده است نشان دهنده اوج مداراي امام نسبت به شاگردشان است. شاگردي كه بعدها طوري عمل كرد كه امام(ره) از خداوند تقاضاي مرگ خود را كردند تا خيانت دوستان را نبينند.
خبرگزاري فارس
نويسنده: محمد شاكري
ادامه دارد...
مطالب مرتبط:
سير تاريخي مواضع سياسي منتظري - قسمت پنجم - شنبه بیست و هشتم آذر 1388
سير تاريخي مواضع سياسي منتظري - قسمت چهار - شنبه بیست و یکم آذر 1388
سير تاريخي مواضع سياسي منتظري - قسمت سوم - سه شنبه هفدهم آذر 1388
سير تاريخي مواضع سياسي منتظري - قسمت دوم - دوشنبه شانزدهم آذر 1388