گفتوگوي تمثيلي با حضرت امام خميني(ره)

تازه ترين شماره نشريه پنجره در ابتكاري جالب متن گفتوگوي تمثيلي خود را با حضرت امام خميني(ره) منتشر كرد. اين گفتگو ناظر به مسائل و حوادث اخير است.
متن اين گفتگو كه از سوي سيد عباس فاطمي و با استناد به فرمايشات معظم له تنظيم شده به شرح ذيل است:
بيست سال و اندي از رحلت رهبر بزرگترين انقلاب قرن بيستم ميگذرد. مردي كه در تمامي لحظات و ايام اين دوران طولاني همواره ياد و خاطرهاش در دلهاي پير و جوان، زن ومرد و كوچك و بزرگ، جريان داشت و دارد. در تمام اين سالها حضور نظر امام(ره) را در عرصههاي سياسي، اجتماعي، اخلاقي، دفاعي و فرهنگي كشور و حتي منطقه و جهان شاهد بوديم. هربار كه در كشور انتخاباتي جريان داشت، هر وقت كه مشكلي پيش ميآمد و تهديدي داخلي يا خارجي پيش صورت ميگرفت و هرگاه كه رويدادي ويژه رخ ميداد، ناخودآگاه انسان به ياد رهنمودهاي آن يار سفركرده ميافتاد و ما براي گرهگشايي در مسايل گوناگون به انديشهها و آثار امام رجوع ميكرديم و هر بار در آثار ارزنده و صميمي نكتههاي تازه و بديع مييافتيم. هميشه سخنان او برايمان تازگي داشته و دارد. هربار كه صحيفه سخنانش را تورق ميكنيم و هر نوبت كه صدا و يا تصوير گيرا و دلنشينش را ميشنويم و يا ميبينيم، حس ميكنيم كه همينامروز با ما سخن ميگويد. تو گويي امام عزيز زنده است و بر بام جماران مسئولان را به وحدت و مردم را به استقامت دعوت ميكند. هنوز اين جمله آرامش بخش و سكينهافزاي امام در وصيتنامه سياسي - الهياش كه فرمود: "با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل الهي از خدمت خواهران و برادران مرخص، و بهسوي جايگاه ابدي سفر ميكنم و... "1 طنينافكن گوشهايمان است و ما را بهدرستي راه و مسير نهضت و انقلاب اميدوار ميكند و از نگراني برخي ريزشها و كاستيها ميرهاند.
اما سال 1388، سال ديگري در سالهاي پر تحرك و پوياي انقلاب اسلامي است. در اين سال بزرگترين انتخابات تاريخ انقلاب برگزار شد. انتخاباتي كه همه طرفهاي آن از امام مايه ميگذاشتند و همه بر يك محور تأكيد داشتند و بر يك نكته دست ميگذاشتند و آن عدالتخواهي امام، سادهزيستي و مردمي بودن امام و بازگشت به راه امام و تاكيد بر انديشهها و آرمانهاي امام بود. امام جمع همه خوبيها بود و چه زيبا در زمان حيات طيبه امام گفته ميشد: "عشق به خميني عشق به همه خوبيهاست. "
اگرچه همه براي رسيدن به رأي مردم، از امام هزينه كردند و همه بهدنبال رسيدن به مقصود و مراد خود بودند اما برخي بين گفتار و عمل آنچنان دچار تناقضگويي شدند كه براي گذر از آن راهي نيافته و در باتلاق خودساخته گرفتار آمدند. برخي هم بهدليل زيادهگويي دچار پريشانگوييهايي شدند كه راهي براي بازگشت نيافتند. در اين ميان، بهضرس قاطع ميتوان از فرزند خلف امام عظيمالشأن ياد كرد كه در همه حال راه و مرام امام را محكم و بيبديل در كلام و عمل پيگرفت و مردم نيز هماره به مقتدايشان اقتدا كردند و به همين دليل است كه پس از سالهاي سال هنوز اين سخن رهبر فرزانه، تازگي دارد و بهدرستي باور مردم و جريانات سياسي است كه فرمودند: "راه امام، راه ما، هدف او هدف ما و سخن امام مشعل فراروي ماست. "
از آنجا كه بيشتر افراد و جناحهاي سياسي در موضعگيريها و بيان اهداف و آرمان و جهت فعاليتشان امام را ملاك و نقطه حركت خود معرفي ميكنند؛ اين سئوال پيش ميآيد: كدام فرد و گروه در گفتار خود حقيقتا صداقت دارند؟ براي رسيدن به پاسخ چارهاي نداريم جز اينكه رفتار، كردار و گفتار افراد را در ترازوي انديشههاي زلال و كلمات صميمي و صادقانه امام خميني قرار دهيم. البته در اين راه سعي وافر بايد تا خداي ناكرده در اين گشت و گذار در انديشههاي امام راه به تفسير بهرأي نبريم و خود گرفتار استفاده ابزاري از سخنان و پيامهاي پير و مرادمان نشويم. از سوي ديگر، توجه به اين نكته ضروري است كه سخنان و پيامهاي امام رنگ و بو و عطر و تازگي خود را دارد. با اينحال، بهرغم آنكه بسياري از رويدادهاي زمان امام، امروز در حال تكرار شدن است ولي خطاب امام در اين سخنان مربوط به زمانايراد آن است. با اين توضيح، گفتوگويي كه در پي ميخوانيد گزيدهاي از آراي خميني كبير درباره پارهاي از مسايل روز كشور است كه جهت بازخواني امام(ره) به مانند مصاحبه اي تدوين و تنظيم شده است.
حضرت امام! همواره در سخنرانيهاي حضرتعالي و بيانيههاي شما، شاهد استكبارستيزي و حمله قاطع به اردوگاه استكبار بوده ايم. جمله مشهور شما در توصيف قدرتهاي ظالم كه فرموديد آمريكا از شوروي بدتر شوروي از آمريكا بدتر وانگليس از هردوي آنها بد تر است را همواره در يادمان داريم.
اما اين روزها ما شاهديم برخي از افراد مواضع متفاوتي اتخاذ كردهاند و شعارهاي تازهاي سر ميدهند؛ شما دشمن اصلي جمهوري اسلامي را كدام كشور ميدانيد و چرا؟
آقا! تمام گرفتاريهاي شرق از اين اجانب است؛ از اين غرب است؛ از اين آمريكاست.
الان تمام گرفتاري ما از آمريكاست. تمام گرفتاري مسلمين از آمريكاست. از اين آمريكايي است كه صهيونيسم را آنطور تقويت كرده است و آن طور دارد تقويت ميكند و برادرهاي ما را فوج فوج ميكشند. (صحيفه امام، جلد 10، ص 391و392)
اين روزها پس از فروپاشي شوروي و با وجود تكرويهاي آمريكا در مسايل جهاني و حمله نظامي آمريكا به عراق و افغانستان و حمايت مطلق از جنايات سبوعانه صهيونيزم، گاهي ما شاهديم برخي افراد نشانههاي غلط ميدهند و حتي افراد جوان و كم تجربه را به جلو سفارت كشورهاي ديگر هدايت ميكنند. نظر شما در اين رابطه چيست؟
خط اين بود كه اصلا آمريكا منسي بشود. يك دسته شوروي را طرح ميكردند تا آمريكا منسي بشود. (صحيفه امام جلد 15 ص29.)
گاهي افراد از تبعات ايستادگي در برابر زيادهخواهي آمريكا ميگويند و سعي ميكنند مردم را بترسانند. جنابعالي چه ميفرماييد؟
آمريكا هم هيچ غلطي نميتواند بكند و جوانها هم مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند...
غلط ميكند دخالت نظامي بكند.
نترسيد، نترسانيد، همين تعبيري كه جوانهاي ما از روي احساسات جواني كردند كه اگر چنانچه آمريكا بخواهد دخالت نظامي بكند، ما چه خواهيم كرد، اصلا اين "اگر "ش را هم نبايد بگويند.
آمريكا عاجز از اين است كه دخالت نظامي در اينجا بكنند... (صحيفه امام، جلد 10، صص 516و517)
يك كسي، يك كشوري كه براي خدا قيام كرده است، فريادش ا...اكبر بوده، او را از چه ميترسانند اينها؟ يك كشوري است كه جوانها در ميدان رفتند و با تانكها
مقابله كردند.
نه جوانها، بچهها، [در روزهاي قبل از پيروزي انقلاب] يكي از دوستان ميگفت كه من خودم شاهد بودم كه يك موتور سواري، بچهاي ده، دوازده سالهاي حمله كرد به تانك و رفت زير تانك. يك همچو مملكتي را نميتوانند اينها خوف در آن ايجاد كنند. كي را ميترسانند؟
ماجراي شهادت شهيد فهميده در سال 1359 نيز شبيه همين موردي است كه جنابعالي فرموديد و اتفاقا در سالهاي جنگ ما شاهد صدها مورد مشابه و حماسههاي بينظير بودهايم.
در مورد حضور شما در جنگ بهويژه در دوران جواني چه خاطراتي داريد؟
من از بچگي در جنگ بودم، تا حالا نگفتم. ما مورد هجوم "زلقي "ها(زلقيها؛ طايفهاي ياغي در اواخر دوره قاجار بودهاند) بوديم.
مورد هجوم "رجبعلي "ها (رجبعلي نيز يكي از ياغيان معروف همان دوره بوده كه اصلا از چهار لنگ بخيتاري بوده و بههمراه گروهي سوار در منطقه كمره و بلوك بختياري به غارت اموال مردم بيپناه ميپرداخته است) بوديم و خودمان تفنگ داشتيم و من در عين حالي كه تقريبا اوايل شايد بلوغم بود، بچه بودم دور اين سنگرهايي كه بسته بودند در محل ما، و اينها ميخواستند هجوم كنند و غارت كنند، آنجا ميرفتيم سنگرها را سركشي ميكرديم.
اينها از چي ما را ميترسانند؟ ما برايمان مطرح نيست اينامر. ما شيعه آنها هستيم كه بچههاي كوچكشان را فدا كردند براي اسلام. ما از چه بترسيم؟ مملكت اسلام پيشمان مطرح است. هيچ چيزي مطرح نيست پيشمان جز اسلام. و يك ملتي فرياد ميزنند، ا... اكبر ميگويند و جمهوري اسلامي را ميخواهند. ما پيشمان چيز ديگر مطرح نيست.
ما نميترسيم از اينكه آمريكا توطئه كند، يا فرض كنيد تهديد كند ما را.
ما از تهديد او نميترسيم، ملت ما هم نميترسند، آن كسي ميترسد كه اين دنيا را دار قرار(جايگاه ثبات و ماندگاري) ميداند. (صحيفه امام، جلد 11، صص 12و13)
حضرتعالي زماني فرموديد "امروز غرب و شرق بهخوبي ميدانند كه تنها نيرويي كه ميتواند آنان را از صحنه خارج كند، اسلام است.
آنها در اين ده سال انقلاب اسلامي ايران ضربات سختي از اسلام خوردهاند و تصميم گرفتهاند كه به هر وسيله ممكن آن را در ايران كه مركز اسلام ناب محمدي(ص) است، نابود كنند.
اگر بتوانند با نيروي نظامي، اگر نشد، با نشر و فرهنگ مبتذل خود و بيگانه كردن ملت از اسلام و فرهنگ ملي خويش و اگر هيچكدام از اينها نشد، ايادي خودفروخته خود از منافقين و ليبرالها و بيدينها را كه كشتن روحانيون و افراد بيگناه برايشان چون آب خوردن است و در منازل و مراكز ادارات نفوذ ميدهند كه شايد به مقاصد شوم خود برسند " اما امروز شاهديم برخي از افراد بهظاهر موجه، حرفهاي دشمنان را در لواي پيروي از خط و راه شما بر زبان جاري ميكنند! نظر شما درباره اين افراد چيست؟ آيا ممكن است افرادي كه زماني جزو بزرگان و ياران شما بودند و شما آنها را مورد حمايت قرار ميداديد، فريب دشمن را بخورند؟ آيا صرف نزديكي يك فرد در زمان حيات مادي شما براي او ارزش است؟ وظيفه مردم در قبال اين افراد چيست؟
ميزان حال افراد است... من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بستهام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آنها در ميان گذارم.
تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تأثير دروغهاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش ميكنند نگردند. از خدا ميخواهم كه به پدر پير مردم عزير ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و او را بخشيده و از اين دنيا ببرد تا طعم تلخ خيانت دوستان را بيش از اين نچشد.
ما همه راضي هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزي نداريم، هرچه هست اوست... . (صحيفه امام، جلد 21، ص 332)
نفوذيها بارها اعلام كردهاند كه حرف خود را از دهان سادهانديشان موجه ميزنند. (صحيفه امام، جلد 21، صص 326و 327) من بارها اعلام كردهام كه با هيچكس در هر مرتبهاي كه باشد، عقد اخوت نبستهام. چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است... (صحيفه امام، جلد 21، صص 326و327) اگر ايادي بيگانه و ناآگاهان گولخورده كه بدون توجه بلندگوي ديگران شدهاند، از اين حركات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هيچگونه گذشتي طرد خواهند كرد. (صحيفه امام، جلد 21، صص 326و327)
چنانچه افراد مدعي آرمان و راه شما اقداماتي كنند كه منجر به تضعيف نظام شده و دشمن شاد شد، چه بايد كرد؟ شما چه توصيههايي در اينباره داريد؟
... من به بعضي از مسئولين هشدار ميدهم كه بهشدت بايد مراقب بود كه خداي ناكرده آب به آسياب دشمنان نريزيم و آنان را با اقوال و جبههگيريهايمان شادمان نگردانيم.... و اگر مصلحت نظام و اسلام سكوت است، دردمندانه سكوت كنيد كه اجر سكوت براي پيشبرد اهداف نظام و اسلام بهمراتب بيشتر از دفاع از اتهام وابستگي است.... اين مسئله كه نظام در اهداف خود جدي است و با هيچكس شوخي ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزشهاي اسلامي، با هر كس در هر موقعيت قاطعانه برخورد مينمايد، بايد بهعنوان يك اصل خدشهناپذير براي تمامي دستاندركاران و مردم تبليغ گردد. (صحيفه امام، جلد 21، صص 339 و 340)
اخيرا برخي طرفداران يك طيف سياسي نيز شعار نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران را سر دادند و خواستار تمركز بر مسايل داخلي بهجاي مسئله قدس شدند. اين شيوه عمل و موضعگيري را چگونه ارزيابي ميفرماييد؟
بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنافداه ـ است... (صحيفه امام، جلد 21، صص 326و327) مسايل اقتصادي و مادي اگر لحظهاي مسئولان را از وظيفهاي كه برعهده دارند منصرف كند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را بهدنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنمايد، ولي اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است منصرف كند. (صحيفه امام، جلد 21، صص 326 و 327)
اساسا ملاك ما براي شناخت افراد چيست؟ آيا صرف نزديك بودن يك فرد و يا حمايت حضرتعالي در مقطع زماني خاص از او و جريان سياسي وي كفايت از درستي انديشه و گفتار و رفتار او دارد؟
من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسي و اسلامنمايي بعضي افراد ذكري از آنان كرده و تمجيدي نمودهام، كه بعد فهميدم از دغلبازي آنان اغفال شدهام. آن تمجيدها در حالي بود كه خود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مينماياندند، و نبايد از آن مسايل سوءاستفاده شود و ميزان در هر كس حال فعلي او است.
(صحيفه امام، جلد 21، ص 452 (آخرين فراز از وصاياي حضرت امام(ره))
بهنظر ميرسد در كشور وضع طوري شده كه يك عده حقيقتا بهدنبال حاكم كردن نظر اقليت بر اكثريت هستند و در اين راه برخلاف شعارهاي خودشان عمل ميكنند. شما چه نظري داريد؟
... معنا ندارد كه يك اقليتي بخواهد تحميل كند به يك اكثريتي؛ اين خلاف دموكراسي است كه شما به او عقيده داريد، و خلاف آزادي است. خلاف همه انسانيت است كه بخواهند يك عدد معدودي ـ كه اقليت هستند ـ تحميل كنند بر يك عده [بيشتر]. اين همان است كه زمان رضاخان هم بود، كه يك عده معدودي بودند و با سرنيزه تحميل ميكردند به ملت يك چيزهايي را.
حال سرنيزه تبديل شده به نطق، و تبديل شده است به قلم، و تبديل شده است به توطئه و اينها. و اينطوري بخواهند كه به مردم اغفال كنند، تحميل كنند، اين صحيح نيست. (صحيفه امام، جلد 10، ص 322)
در ماههاي اخير برخي از افراد منتسب به انقلاب و نظام اتهامات اثبات نشدهاي به نظام مقدس جمهوري اسلامي وارد كردند و براي هفتهها و ماهها خوراك تبليغاتي براي دشمنان انقلاب فراهم كردند. اگرچه مردم و بسياري از مسئولين خواهان برخورد قانوني و قاطع با اين قبيل هتك حرمت انقلاب بزرگ شدهاند، برخي نيز با استناد اينكه اين فرد يا آن فرد در انقلاب سوابق دارد سعي در عدم اجراي عدالت و رسيدگي به تخلفات او را دارند. آيا اجراي عدالت خاص اقشار خاصي است يا همه را در بر ميگيرد. آيا استثنا قابل قبول است؟ شما در اين زمينه چه رهنمودي داريد؟
از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراي حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژهاي بهدست دشمنان كار آساني نيست. با اينكه در كشور ما در اجراي عدالت بين روحاني و غير آن امتيازي نيست، ولي وقتي با متخلفي از روحانيت خوشسابقه و بدسابقه برخورد شرعي و قانوني و جدي ميشود، فورا باندها فرياد ميزنند كه چه نشستهايد، جمهوري اسلامي ميخواهد آبروي روحانيت را ببرد... مردم عزيز ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفين از بهاصطلاح روحانيون سوء استفاده نكنند و با موجآفريني و تبليغات اذهان را نسبت به روحانيون متعهد بدبين نمايند. و اين را دليل عدالت نظام بدانند... اگر تخلفي از من هم سر بزند مهياي مؤاخذهام. حال بحث اين است كه براي جلوگيري از تكرار آن حوادث تلخ و رسيدن به اطمينان از قطع نفوذ بيگانگان در حوزهها چه بايد كرد؟ (صحيفه امام، جلد 21، ص 282)
در يكي دو سال اخير، شاهد فرار و اقامت برخي از كساني هستيم كه تا چند سال قبل در نظام پست وزارت و معاونت داشتند.
برخي از اين افراد به عنوان بلندگوي رسانههاي استكباري با اين رسانه و آن رسانه مصاحبه ميكنند و به تخطئه گذشته انقلاب ميپردازند. يكي از اين افراد، اين روزها همسو با قائم مقام معزولتان اشك تمساح بر اجراي حدود الهي و اعدام خائنين به ملت و جيرهخواران صدام حسين عفلقي ميريزد و برخي سادهلوحانه نظام را متهم به ناتواني در حفظ اين افراد ميكنند. آيا اين نگاه به ريزش افراد سست ايمان صحيح است؟
امروز هيچ تاسفي نميخوريم كه آنان در كنار ما نيستند، چرا كه از اول هم نبودهاند. انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد و ما هنوز هم چوب اعتماد فراوان خود را به گروهها و ليبرالها ميخوريم، آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است، ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول، كه چرا مرگ بر آمريكا گفتيد! چرا جنگ كرديد! چرا نسبت به منافقين و ضد انقلابيون حكم خدا را جاري ميكنيد؟ چرا شعار نه شرقي و نه غربي دادهايد؟ چرا لانه جاسوسي را اشغال كردهايم و صدها چراي ديگر و نكته مهم در اين رابطه اينكه نبايد تحت تاثير ترحمهاي بيجا و بيمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متخلفين نظام به گونهاي تبليغ كنيم كه احكام خدا و حدود الهي زير سئوال برود. من بعض از اين موارد را نه تنها به سود كشور نميدانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره ميبرند... (صحيفه امام، جلد 21، ص 286)
شما در دوران حيات پربارتان شاهد ريزشهايي در بين ياران و همراهانتان بوديد و از همينامر چندين بار گله كرديد و حتي از عملكرد يكي از نزديكترين يارانتان از خدا طلب مرگ نموديد. امروز نيز انقلاب به همان افراد مبتلاست. عدهاي كه خود را نزديك به جنابعالي ميدانستند و در زمان شما سعي در مطيع نشان دادن خود در برابر ولي فقيه داشتند، امروز آشكارا راهي غير از راه شما ميروند. جوانها را به خيابانها ميكشانند و در پيشرفت كشور اخلال ميكنند. شما چه صحبتي با آنها داريد؟
كسي كه در بين انقلاب با انقلاب مخالفت ميكند، كسي كه در بين انقلاب شروع ميكند چيزهايي را گفتن كه در آمريكا عمال صهيونيزم ميگويند - اينها نيستند، من نميگويم اينها عمال او هستند، نفهم هستند بعضيشان! همان حرفهايي كه آنجا ميزنند اينها ميزنند - خوب وقتي اين انقلاب به آخر رسيد، ديگر جاي شما را نميگذارند.
در اين مملكت باشد و ما ميل داريم شما كار بكنيد توي اين مملكت، چرا خودتان را در بين ملت ضايع ميكنيد؟ چرا خودتان را از ملت جدا ميكنيد؟ چرا يك نهضتي كه تا ايناندازه جلو رفته است، شما كاري ميكنيد كه حتي خداي نخواسته اين توقف بكند، يا ديرتر به مقصد برسد؟ به مقصد ميرسد، لكن ممكن است حرفهاي شما ديرتر اينها را بهمقصد برساند. چرا هر روز يك كاري ميكنيد كه جوانهاي غافل از شما متأثر بشوند و بروند در دانشگاه و نميدانم بروند در خيابانها و آن كارها را بكنند كه خلاف مسير ملت است؟ (صحيفه امام، جلد 10 ص 377)
شما بيش از هر كس براي اجرايي شدن تئوري ولايت فقيه كوشيديد و در اين راه رنجها و مرارتها بردهايد. تا جاييكه هر دو جناح سياسي كشور تسليم فرامين شما بودند و كسي بهخود اجازه نميداد در برابر حكم فقيه حاكم، نظر خلاف بدهد.
حتي در حيات با بركت جنابعالي يك جناح كه خود را نزديكتر به شما ميدانست، هر نوع نقد و تذكر به مسئولان اجرايي را هم هر چند خيرخواهانه بود، به مخالفت با ولايت فقيه ربط ميداد و چوب تكفير را بر سر منتقد و سئوالكننده ميكوبيد و حتي با پخش شبنامه و روزنامه! اسامي فلان نماينده مجلس كه در رأي اعتماد مجلس به نخستوزير وقت راي مخالف و حتي ممتنع داده بود را افشا كرده و خواستار نابودي مطلق آن جماعت ميشد و شما برعكس هرگاه يك جناح سعي در تندروي داشت، با حمايت از جناح ديگر، سعي در ايجاد وحدت و حفظ يكپارچگي
نظام داشتيد.
سئوال اين است: پس از جنابعالي برخي افراد تندرو آن زمان، امروز با مسئله ولايت فقيه گزينشي برخورد ميكنند و برخي حتي ابايي از ابراز مخالفت با ولي فقيه حاضر ندارند. آيا ولايت فقيه مربوط به دوره خاصي است يا براي هميشه تاريخ تا قيام حضرت مهدي (عج)؟
ولايت فقيه براي مسلمين يك هديهاي است كه خداي تبارك و تعالي داده است. ولايت فقيه براي شما يك هديه الهي است... (صحيفه امام، جلد 10، ص 407) قضيه ولايت فقيه يك چيزي نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يك چيزي است كه خداي تبارك و تعالي درست كرده است. همان ولايت رسولا... هست و اينها از ولايت رسولا... هم ميترسند! شما بدانيد كه اگر امام زمان ـ سلاما... عليه ـ حال بيايد، باز اين قلمها مخالفاند با او. (صحيفه امام، جلد 10، صص 308 و 309)
عدهاي امروز شعار مرگ بر ديكتاتور سر ميدهند. آيا با وجود حاكميت ولي فقيه، بروز ديكتاتوري در كشور امكان دارد؟ آيا ديكتاتوري تنها محدود به رفتار حاكمان است؟
ولايت فقيه مخالف ديكتاتوري است و پشتيباني از آن، ضامن سلامت و آسيبناپذيري نظام است. اطمينان ميدهم كه امر دولت اسلامي، اگر با نظارت فقيه و ولايت فقيه باشد، آسيبي بر اين مملكت نخواهد وارد شد. گويندگان و نويسندگان نترسند از حكومت اسلامي و نترسند از ولايت فقيه. ولايت فقيه آنطور كه اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرمودهاند به كسي صدمه وارد نميكند؛ ديكتاتوري به وجود نميآورد، كاري كه برخلاف مصالح مملكت است انجام نميدهد، كارهايي كه بخواهد دولت يا رييسجمهور يا كس ديگري بر خلاف مسير ملت و برخلاف مصالح كشور انجام دهد، فقيه كنترل ميكند، جلوگيري ميكند. (صحيفه امام، جلد 10، ص 58)
حضرت امام(ره) اين روزها صداي شعار "استقلال، آزادي، جمهوري ايراني " بهگوش ميرسد و سردمداران جريان مزبور هم در برابر اين ساختارشكنيها سكوت كردهاند. البته شايد آنها موجي به پا كردهاند كه قدرت كنترل آن را ندارند. جنابعالي دليل اين امر را در چه چيزي ميبينيد؟
شما ديديد كه وقتي اعلام شد "جمهوري اسلامي " صدا درآمد كه اي واي، اسلاميش را ميخواهيد چه كنيد! همين "جمهوري " نخير، "جمهوري دموكراتيك "، اينها از اسلاميش ميترسند. از جمهوريش نميترسند.
خيليجاها هست. از جمهوري دموكراتيكش هم نميترسند. دموكراسي غربي كه واردات است. اينها از اسلامش ميترسند. حال يا واقعا اسلام را نشناختهاند و آنطوريكه غربيها با نقشههاي شيطاني خودشان اسلام را معرفي كردهاند، و معالاسف بسياري از جوانهاي ما و غير جوانها گول خوردند. يا خودشان اشخاصي هستند كه گول نخوردهاند، جزو همان تيپي هستند كه نقشه ميكشند براي اينكه اسلام را كنار بگذارند. (صحيفه امام، جلد 10، صص 178-179 (8 مهر 1358)
حضرت امام، با توجه به وقايع سالهاي اول انقلاب، تحولات اخير در دانشگاهها را چگونه ارزيابي مينماييد و راه و رسم عدم ايجاد تنش و حتي تنشزدايي را در چه ميدانيد؟
شما از اين به بعد انشاءاللَّه وقتى كه دانشگاهها باز بشود، مبتلاى به اين مسايل هستيد و بايد با هوشمندى و با مطالعه و با مشورت بين خودتان افرادى را كه مىبينيد يا به اسم آزادى و نمىدانم اين حرفها، كه مىخواهند يك آزادى خاصى در كار باشد، دلبخواهى در كار باشد، نه آزادى مطلق، يا به اسم دمكراسى و امثال ذلك، الفاظ جالبى كه در هيچجاى دنيا معنايش پيدا نشده تا حالا، هركس براى خودش يك معنايى مىكند، به اينطور چيزها گرفتار هستيد كه اينها مىخواهند عمل كنند و شما بايد با كمال توجه و بدون هيچ درگيرى - درگيرى صحيح نيست، نبايد ما به آنها يك صورت حقبهجانبى بدهيم.
وقتى درگيرى شد و اكثريت شما داريد و فرض كنيد كه آنها را كتك زديد و چه كرديد، اين بهنظر شايد اشخاصى بيايد به اينكه اينها حجتى نداشتند، كتك زدند، متوسل به زور شدند - اينها هركدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، يك مطلبى را گفتند، برويد جلويش بگوييد: چه مىگوييد؟ يكوقت مىخواهد هياهو كند، كه اكثرا اينطورى هستند، اينها را سرانشان كه وادار مىكنند به هياهو، جمع بشويد دورش بگوييد؛ آقا بنشين صحبتهايت را بكن. ببينيد هيچ صحبت ندارد، فقط همين است كه يك تشنجى ايجاد كند و نگذارد دانشگاه باز بشود و نگذارد دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اينكه با آنها جنگ و نزاع داشته باشيد، با آنها به اين نحو مقابله كنيد. يا آنها اگر يك اجتماع صد نفرى، هزار نفرى، مىكنند، شما ده، بيست هزار نفر را اجتماع كنيد، مسايل خودتان را بگوييد، دعوا هم نكنيد؛ اين بايد انجام بگيرد. (صحيفه امام، جلد 10، ص 69، 29 شهريور 1358)
در خاتمه اگر رهنمودي داريد بفرماييد؟
خداوند تبارك و تعالي پشتيبان شما و پشتيبان ما، پشتيبان ملتهاي اسلامي، پشتيبان ملت ايران باشد. همه با هم به پيش برويد و گرفتاريها را انشاءا... رفع كنيد.
قدرتمند باشيد. هيچ از اين حرفهايي كه زده ميشود و از اين قلمفرساييهايي كه ميشود و از اين چيزهايي كه مثلا در بعضي مكتوبات گفته ميشود... هيچ از اينها نترسيد.
هيچ خبري نيست. قدرت دست خودتان است و مملكت هم دست خودتان است و اين چهار نفري هم كه مفسده ميكنند، اينها به قبرستان فرستاده ميشوند، شما انشاءا... باقي هستيد و باقي بمانيد.
(صحيفه امام، جلد 10، ص 344)