IRNON.com
گفت‎وگوي تمثيلي با حضرت‎ امام خميني(ره)
ولايت فقيه هديه اي كه خداي تبارك و تعالي براي شما درست كرده است
 

تازه ترين شماره نشريه پنجره در ابتكاري جالب متن گفت‎وگوي تمثيلي خود را با حضرت‎ امام خميني(ره) منتشر كرد. اين گفتگو ناظر به مسائل و حوادث اخير است.


 

متن اين گفتگو كه از سوي سيد عباس فاطمي و با استناد به فرمايشات معظم له تنظيم شده به شرح ذيل است:

بيست سال و ‎اندي از رحلت رهبر بزرگترين انقلاب قرن بيستم مي‎گذرد. مردي كه در تمامي لحظات و ‎ايام‎ اين‎ دوران طولاني همواره ياد و خاطره‎اش در دل‎هاي پير و جوان‎، زن ومرد و كوچك و بزرگ، جريان داشت و دارد. در تمام‎ اين‎ سال‎ها حضور‎ نظر امام(ره) را در عرصه‎هاي سياسي، اجتماعي‎، اخلاقي‎، دفاعي و فرهنگي كشور و حتي منطقه و جهان شاهد بوديم. هربار كه در كشور انتخاباتي جريان داشت، هر وقت كه مشكلي پيش مي‎آمد و تهديدي داخلي يا خارجي پيش صورت مي‎گرفت و هرگاه كه رويدادي ويژه رخ مي‎داد، ناخودآگاه انسان به ياد رهنمود‎هاي آن يار سفركرده مي‎افتاد و ما براي گره‎گشايي در مسايل گوناگون به‎ انديشه‎ها و آثار امام رجوع مي‎كرديم و هر بار در آثار ارزنده و صميمي نكته‎هاي تازه و بديع مي‎يافتيم. ‎هميشه سخنان او برايمان تازگي داشته و دارد. هربار كه صحيفه سخنانش را تورق مي‎كنيم و هر نوبت كه صدا و يا تصوير گيرا و دلنشينش را مي‎شنويم و يا مي‎بينيم، حس مي‎كنيم كه همين‎امروز با ما سخن مي‎گويد. تو گويي‎ امام عزيز زنده است و بر بام جماران مسئولان را به وحدت و مردم را به استقامت دعوت مي‎كند. هنوز‎ اين‎ جمله آرامش بخش و سكينه‎افزاي‎ امام در وصيتنامه سياسي - الهي‎اش كه فرمود: "با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري ‎اميدوار به فضل الهي از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به‎سوي جايگاه ابدي سفر مي‎كنم و... "1 طنين‎افكن گوش‎هايمان است و ما را به‎درستي راه و مسير نهضت و انقلاب ‎اميدوار مي‎كند و از نگراني برخي ريزش‎ها و كاستي‎ها مي‎رهاند.
اما سال 1388، سال ديگري در سال‎هاي پر تحرك و پوياي انقلاب اسلامي است. در‎ اين‎ سال بزرگترين انتخابات تاريخ انقلاب برگزار شد. انتخاباتي كه همه طرف‎هاي آن از‎ امام مايه مي‎گذاشتند و همه بر يك محور تأكيد داشتند و بر يك نكته دست مي‎گذاشتند و آن عدالت‎خواهي‎ امام‎، ساده‎زيستي و مردمي بودن‎ امام و بازگشت به راه‎ امام و تاكيد بر‎ انديشه‎ها و آرمان‎هاي‎ امام بود. امام جمع همه خوبي‎ها بود و چه زيبا در زمان حيات طيبه‎ امام گفته مي‎شد: "عشق به خميني عشق به همه خوبي‎هاست. "
اگرچه همه براي رسيدن به رأي مردم، از‎ امام هزينه كردند و همه به‎دنبال رسيدن به مقصود و مراد خود بودند ‎ اما برخي بين گفتار و عمل آن‎چنان دچار تناقض‎گويي شدند كه براي گذر از آن راهي نيافته و در باتلاق خودساخته گرفتار آمدند. برخي هم به‎دليل زياده‎گويي دچار پريشان‎گويي‎‎هايي شدند كه راهي براي بازگشت نيافتند. در‎ اين‎ ميان، به‎ضرس قاطع مي‎توان از فرزند خلف‎ امام عظيم‎الشأن ياد كرد كه در همه حال راه و مرام‎ امام را محكم و بي‎بديل در كلام و عمل پي‎گرفت و مردم نيز هماره به مقتدايشان اقتدا كردند و به همين دليل است كه پس از سال‎هاي سال هنوز‎ اين‎ سخن رهبر فرزانه، تازگي دارد و به‎درستي باور مردم و جريانات سياسي است كه فرمودند: "راه امام، راه ما، هدف او هدف ما و سخن امام مشعل فراروي ماست. "
از آن‎جا كه بيشتر افراد و جناح‎هاي سياسي در موضع‎گيري‎ها و بيان اهداف و آرمان و جهت فعاليتشان‎ امام را ملاك و نقطه حركت خود معرفي مي‎كنند؛‎ اين‎ سئوال پيش مي‎آيد: كدام فرد و گروه در گفتار خود حقيقتا صداقت دارند؟ براي رسيدن به پاسخ چاره‎اي نداريم جز‎ اين‎‎كه رفتار‎، كردار و گفتار افراد را در ترازوي‎ انديشه‎هاي زلال و كلمات صميمي و صادقانه‎ امام خميني قرار دهيم. البته در‎ اين‎ راه سعي وافر بايد تا خداي ناكرده در‎ اين‎ گشت و گذار در‎ انديشه‎هاي‎ امام راه به تفسير به‎رأي نبريم و خود گرفتار استفاده ابزاري از سخنان و پيام‎هاي پير و مرادمان نشويم. از سوي ديگر، توجه به‎ اين‎ نكته ضروري است كه سخنان و پيام‎هاي‎ امام رنگ و بو و عطر و تازگي خود را دارد. با‎ اين‎‎حال، به‎رغم آن‎كه بسياري از رويداد‎هاي زمان‎ امام‎، امروز در حال تكرار شدن است ولي خطاب‎ امام در‎ اين‎ سخنان مربوط به زمان‎ايراد آن است. با اين توضيح، گفت‎وگويي كه در پي مي‎خوانيد گزيده‎اي از آراي خميني كبير درباره پاره‎اي از مسايل روز كشور است كه جهت بازخواني امام(ره) به مانند مصاحبه اي تدوين و تنظيم شده است.
حضرت‎ امام! همواره در سخنراني‎هاي حضرت‎عالي و بيانيه‎هاي شما، شاهد استكبارستيزي و حمله قاطع به اردوگاه استكبار بوده ايم. جمله مشهور شما در توصيف قدرت‎هاي ظالم كه فرموديد‎ آمريكا از شوروي بدتر شوروي از ‎آمريكا بدتر وانگليس از هردوي آنها بد تر است را همواره در يادمان داريم.‎
اما‎ اين‎ روز‎ها ما شاهديم برخي از افراد مواضع متفاوتي اتخاذ كرده‎اند و شعار‎هاي تازه‎اي سر مي‎دهند؛ شما دشمن اصلي جمهوري اسلامي را كدام كشور مي‎دانيد و چرا؟
آقا! تمام گرفتاري‎هاي شرق از‎ اين‎ اجانب است؛ از‎ اين‎ غرب است؛ از‎ اين‎‎ آمريكاست.
الان تمام گرفتاري ما از‎ آمريكاست. تمام گرفتاري مسلمين از‎ آمريكاست. از‎ اين‎‎ آمريكايي است كه صهيونيسم را آن‎طور تقويت كرده است و آن طور دارد تقويت مي‎كند و برادر‎هاي ما را فوج فوج مي‎كشند. (صحيفه امام، جلد 10، ص 391و392)

اين‎ روز‎ها پس از فروپاشي شوروي و با وجود تك‎روي‎هاي‎ آمريكا در مسايل جهاني و حمله نظامي‎ آمريكا به عراق و افغانستان و حمايت مطلق از جنايات سبوعانه صهيونيزم، گاهي ما شاهديم برخي افراد نشانه‎هاي غلط مي‎دهند و حتي افراد جوان و كم تجربه را به جلو سفارت كشور‎هاي ديگر هدايت مي‎كنند. نظر شما در‎ اين‎ رابطه چيست؟
خط‎ اين‎ بود كه اصلا‎ آمريكا منسي بشود. يك دسته شوروي را طرح مي‎كردند تا‎ آمريكا منسي بشود. (صحيفه امام جلد 15 ص29.)

گاهي افراد از تبعات ‎ايستادگي در برابر زياده‎خواهي‎ آمريكا مي‎گويند و سعي مي‎كنند مردم را بترسانند. جنابعالي چه مي‎فرماييد؟
آمريكا هم هيچ غلطي نمي‎تواند بكند و جوان‎ها هم مطمئن باشند كه‎ آمريكا هيچ غلطي نمي‎تواند بكند...
غلط مي‎كند دخالت نظامي بكند.
نترسيد، نترسانيد، همين تعبيري كه جوان‎هاي ما از روي احساسات جواني كردند كه اگر چنان‎چه‎ آمريكا بخواهد دخالت نظامي بكند، ما چه خواهيم كرد، اصلا‎ اين‎ "اگر "ش را هم نبايد بگويند.‎
آمريكا عاجز از‎ اين‎ است كه دخالت نظامي در‎ اين‎جا بكنند... (صحيفه امام، جلد 10، صص 516و517)
يك كسي، يك كشوري كه براي خدا قيام كرده است، فريادش ا...‎اكبر بوده، او را از چه مي‎ترسانند‎ اين‎ها؟ يك كشوري است كه جوان‎ها در ميدان رفتند و با تانك‎ها
مقابله كردند.
نه جوان‎ها، بچه‎ها، [در روز‎هاي قبل از پيروزي انقلاب] يكي از دوستان مي‎گفت كه من خودم شاهد بودم كه يك موتور سواري، بچه‎اي ده، دوازده ساله‎اي حمله كرد به تانك و رفت زير تانك. يك همچو مملكتي را نمي‎توانند‎ اين‎‎ها خوف در آن ايجاد كنند. كي را مي‎ترسانند؟

ماجراي شهادت شهيد فهميده در سال 1359 نيز شبيه همين موردي است كه جنابعالي فرموديد و اتفاقا در سال‎هاي جنگ ما شاهد صد‎ها مورد مشابه و حماسه‎هاي بي‎نظير بوده‎ايم.
در مورد حضور شما در جنگ به‎ويژه در دوران جواني چه خاطراتي داريد؟
من از بچگي در جنگ بودم، تا حالا نگفتم. ما مورد هجوم "زلقي "‎ها(زلقي‎ها؛ طايفه‎اي ياغي در اواخر دوره قاجار بوده‎اند) بوديم.
مورد هجوم "رجبعلي "‎ها (رجبعلي نيز يكي از ياغيان معروف همان دوره بوده كه اصلا از چهار لنگ بخيتاري بوده و به‎همراه گروهي سوار در منطقه كمره و بلوك بختياري به غارت اموال مردم بي‎پناه مي‎پرداخته است) بوديم و خودمان تفنگ داشتيم و من در عين حالي كه تقريبا اوايل شايد بلوغم بود، بچه بودم دور‎ اين‎ سنگر‎هايي كه بسته بودند در محل ما، و‎ اين‎‎ها مي‎خواستند هجوم كنند و غارت كنند، آن‎جا مي‎رفتيم سنگر‎ها را سركشي مي‎كرديم.
‎ اين‎‎ها از چي ما را مي‎ترسانند؟ ما برايمان مطرح نيست‎ اين‎‎امر. ما شيعه آن‎ها هستيم كه بچه‎هاي كوچكشان را فدا كردند براي اسلام. ما از چه بترسيم؟ مملكت اسلام پيشمان مطرح است. هيچ چيزي مطرح نيست پيشمان جز اسلام. و يك ملتي فرياد مي‎زنند، ‎ا... اكبر مي‎گويند و جمهوري اسلامي را مي‎خواهند. ما پيشمان چيز ديگر مطرح نيست.
ما نمي‎ترسيم از ‎ اين‎كه‎ آمريكا توطئه كند، يا فرض كنيد تهديد كند ما را.
ما از تهديد او نمي‎ترسيم، ملت ما هم نمي‎ترسند، آن كسي مي‎ترسد كه‎ اين‎ دنيا را دار قرار(جايگاه ثبات و ماندگاري) مي‎داند. (صحيفه امام، جلد 11، صص 12و13)

حضرت‎عالي زماني فرموديد "امروز غرب و شرق به‎خوبي مي‎دانند كه تنها نيرويي كه مي‎تواند آنان را از صحنه خارج كند، اسلام است.
آن‎ها در‎ اين‎ ده سال انقلاب اسلامي‎ ايران ضربات سختي از اسلام خورده‎اند و تصميم گرفته‎اند كه به هر وسيله ممكن آن را در‎ ايران كه مركز اسلام ناب محمدي(ص) است، نابود كنند.
اگر بتوانند با نيروي نظامي، اگر نشد، با نشر و فرهنگ مبتذل خود و بيگانه كردن ملت از اسلام و فرهنگ ملي خويش و اگر هيچ‎كدام از ‎اين‎‎ها نشد،‎ ايادي خودفروخته خود از منافقين و ليبرال‎ها و بي‎دين‎ها را كه كشتن روحانيون و افراد بي‎گناه برايشان چون آب خوردن است و در منازل و مراكز ادارات نفوذ مي‎دهند كه شايد به مقاصد شوم خود برسند "‎ اما‎ امروز شاهديم برخي از افراد به‎ظاهر موجه، حرف‎هاي دشمنان را در لواي پيروي از خط و راه شما بر زبان جاري مي‎كنند! نظر شما درباره‎ اين‎ افراد چيست؟ آيا ممكن است افرادي كه زماني جزو بزرگان و ياران شما بودند و شما آن‎ها را مورد حمايت قرار مي‎داديد‎، فريب دشمن را بخورند؟ آيا صرف نزديكي يك فرد در زمان حيات مادي شما براي او ارزش است؟ وظيفه مردم در قبال‎ اين‎ افراد چيست؟
ميزان حال افراد است... من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بسته‎ام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آن‎ها در ميان گذارم.
تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تأثير دروغ‎هاي ديكته شده كه‎ اين‎ روز‎ها راديو‎هاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش مي‎كنند نگردند. از خدا مي‎خواهم كه به پدر پير مردم عزير‎ ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و او را بخشيده و از‎ اين‎ دنيا ببرد تا طعم تلخ خيانت دوستان را بيش از‎ اين‎ نچشد.
ما همه راضي هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزي نداريم، هرچه هست اوست... . (صحيفه امام، جلد 21، ص 332)
نفوذي‎ها بار‎ها اعلام كرده‎اند كه حرف خود را از دهان ساده‎انديشان موجه مي‎زنند. (صحيفه امام، جلد 21، صص 326و 327) من بار‎ها اعلام كرده‎ام كه با هيچ‎كس در هر مرتبه‎اي كه باشد، عقد اخوت نبسته‎ام. چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است... (صحيفه امام، جلد 21، صص 326و327) اگر ‎ايادي بيگانه و ناآگاهان گول‎خورده كه بدون توجه بلندگوي ديگران شده‎اند، از‎ اين‎ حركات دست برندارند، مردم ما آن‎ها را بدون هيچ‎گونه گذشتي طرد خواهند كرد. (صحيفه امام، جلد 21، صص 326و327)

چنان‎چه افراد مدعي آرمان و راه شما اقداماتي كنند كه منجر به تضعيف نظام شده و دشمن شاد شد‎، چه بايد كرد؟ شما چه توصيه‎‎هايي در‎ اين‎‎باره داريد؟
... من به بعضي از مسئولين هشدار مي‎دهم كه به‎شدت بايد مراقب بود كه خداي ناكرده آب به آسياب دشمنان نريزيم و آنان را با اقوال و جبهه‎گيري‎هايمان شادمان نگردانيم.... و اگر مصلحت نظام و اسلام سكوت است، دردمندانه سكوت كنيد كه اجر سكوت براي پيشبرد اهداف نظام و اسلام به‎مراتب بيشتر از دفاع از اتهام وابستگي است....‎ اين‎ مسئله كه نظام در اهداف خود جدي است و با هيچ‎كس شوخي ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش‎هاي اسلامي، با هر كس در هر موقعيت قاطعانه برخورد مي‎نمايد، بايد به‎عنوان يك اصل خدشه‎ناپذير براي تمامي دست‎اندركاران و مردم تبليغ گردد. (صحيفه امام، جلد 21، صص 339 و 340)

اخيرا برخي طرفداران يك طيف سياسي نيز شعار نه غزه نه لبنان جانم فداي‎ ايران را سر دادند و خواستار تمركز بر مسايل داخلي به‎جاي مسئله قدس شدند. اين‎ شيوه عمل و موضع‎گيري را چگونه ارزيابي مي‎فرماييد؟
بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به‎ ايران نيست. انقلاب مردم‎ ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنافداه ـ است... (صحيفه امام، جلد 21، صص 326و327) مسايل اقتصادي و مادي اگر لحظه‎اي مسئولان را از وظيفه‎اي كه برعهده دارند منصرف كند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به‎دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنمايد، ولي‎ اين‎ بدان معنا نيست كه آن‎ها را از اهداف عظيم انقلاب كه‎ ايجاد حكومت جهاني اسلام است منصرف كند. (صحيفه امام، جلد 21، صص 326 و 327)

اساسا ملاك ما براي شناخت افراد چيست؟‎ آيا صرف نزديك بودن يك فرد و يا حمايت حضرت‎عالي در مقطع زماني خاص از او و جريان سياسي وي كفايت از درستي‎ انديشه و گفتار و رفتار او دارد؟
من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسي و اسلام‎نمايي بعضي افراد ذكري از آنان كرده و تمجيدي نموده‎ام، كه بعد فهميدم از دغلبازي آنان اغفال شده‎ام. آن تمجيد‎ها در حالي بود كه خود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مي‎نماياندند، و نبايد از آن مسايل سوءاستفاده شود و ميزان در هر كس حال فعلي او است.
(صحيفه امام، جلد 21، ص 452 (آخرين فراز از وصاياي حضرت امام(ره))

به‎نظر مي‎رسد در كشور وضع طوري شده كه يك عده حقيقتا به‎دنبال حاكم كردن نظر اقليت بر اكثريت هستند و در‎ اين‎ راه برخلاف شعار‎هاي خودشان عمل مي‎كنند. شما چه نظري داريد؟
... معنا ندارد كه يك اقليتي بخواهد تحميل كند به يك اكثريتي؛‎ اين‎ خلاف دموكراسي است كه شما به او عقيده داريد، و خلاف آزادي است. خلاف همه انسانيت است كه بخواهند يك عدد معدودي ـ كه اقليت هستند ـ تحميل كنند بر يك عده [بيشتر]. ‎ اين‎ همان است كه زمان رضاخان هم بود، كه يك عده معدودي بودند و با سرنيزه تحميل مي‎كردند به ملت يك چيز‎هايي را.
حال سرنيزه تبديل شده به نطق، و تبديل شده است به قلم، و تبديل شده است به توطئه و‎ اين‎ها. و‎ اين‎‎طوري بخواهند كه به مردم اغفال كنند، تحميل كنند،‎ اين‎ صحيح نيست. (صحيفه امام، جلد 10، ص 322)

در ماه‎هاي اخير برخي از افراد منتسب به انقلاب و نظام اتهامات اثبات نشده‎اي به نظام مقدس جمهوري اسلامي وارد كردند و براي هفته‎ها و ماه‎ها خوراك تبليغاتي براي دشمنان انقلاب فراهم كردند. اگرچه مردم و بسياري از مسئولين خواهان برخورد قانوني و قاطع با‎ اين‎ قبيل هتك حرمت انقلاب بزرگ شده‎اند، برخي نيز با استناد ‎ اين‎كه ‎ اين‎ فرد يا آن فرد در انقلاب سوابق دارد سعي در عدم اجراي عدالت و رسيدگي به تخلفات او را دارند. آيا اجراي عدالت خاص اقشار خاصي است يا همه را در بر مي‎گيرد.‎ آيا استثنا قابل قبول است؟ شما در اين زمينه چه رهنمودي داريد؟
از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراي حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژ‎هاي به‎دست دشمنان كار آساني نيست. با‎ اين‎كه در كشور ما در اجراي عدالت بين روحاني و غير آن ‎امتيازي نيست، ولي وقتي با متخلفي از روحانيت خوش‎سابقه و بدسابقه برخورد شرعي و قانوني و جدي مي‎شود، فورا باند‎ها فرياد مي‎زنند كه چه نشسته‎ايد، جمهوري اسلامي مي‎خواهد آبروي روحانيت را ببرد... مردم عزيز‎ ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفين از به‎اصطلاح روحانيون سوء استفاده نكنند و با موج‎آفريني و تبليغات اذهان را نسبت به روحانيون متعهد بدبين نمايند. و‎ اين‎ را دليل عدالت نظام بدانند... اگر تخلفي از من هم سر بزند مهياي مؤاخذه‎ام. حال بحث‎ اين‎ است كه براي جلوگيري از تكرار آن حوادث تلخ و رسيدن به اطمينان از قطع نفوذ بيگانگان در حوزه‎ها چه بايد كرد؟ (صحيفه امام، جلد 21، ص 282)

در يكي دو سال اخير، شاهد فرار و اقامت برخي از كساني هستيم كه تا چند سال قبل در نظام پست وزارت و معاونت داشتند.
برخي از‎ اين‎ افراد به عنوان بلندگوي رسانه‎هاي استكباري با‎ اين‎ رسانه و آن رسانه مصاحبه مي‎كنند و به تخطئه گذشته انقلاب مي‎پردازند. يكي از‎ اين‎ افراد،‎ اين‎ روز‎ها همسو با قائم مقام معزولتان اشك تمساح بر اجراي حدود الهي و اعدام خائنين به ملت و جيره‎خواران صدام حسين عفلقي مي‎ريزد و برخي ساده‎لوحانه نظام را متهم به ناتواني در حفظ ‎اين افراد مي‎كنند.‎ آيا‎ اين‎ نگاه به ريزش افراد سست‎ ايمان صحيح است؟
امروز هيچ تاسفي نمي‎خوريم كه آنان در كنار ما نيستند‎، چرا كه از اول هم نبوده‎اند. انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد و ما هنوز هم چوب اعتماد فراوان خود را به گروه‎ها و ليبرال‎ها مي‎خوريم‎، آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است، ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول، كه چرا مرگ بر‎ آمريكا گفتيد! چرا جنگ كرديد! چرا نسبت به منافقين و ضد انقلابيون حكم خدا را جاري مي‎كنيد؟ چرا شعار نه شرقي و نه غربي داده‎ايد؟ چرا لانه جاسوسي را اشغال كرده‎ايم و صد‎ها چراي ديگر و نكته مهم در‎ اين‎ رابطه‎ اين‎كه نبايد تحت تاثير ترحم‎هاي بيجا و بي‎مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متخلفين نظام به گونه‎اي تبليغ كنيم كه احكام خدا و حدود الهي زير سئوال برود. من بعض از‎ اين‎ موارد را نه تنها به سود كشور نمي‎دانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره مي‎برند... (صحيفه امام، جلد 21، ص 286)

شما در دوران حيات پربارتان شاهد ريزش‎هايي در بين ياران و همراهانتان بوديد و از همين‎امر چندين بار گله كرديد و حتي از عملكرد يكي از نزديكترين يارانتان از خدا طلب مرگ نموديد. امروز نيز انقلاب به همان افراد مبتلاست. عده‎اي كه خود را نزديك به جنابعالي مي‎دانستند و در زمان شما سعي در مطيع نشان دادن خود در برابر ولي فقيه داشتند،‎ امروز آشكارا راهي غير از راه شما مي‎روند. جوان‎ها را به خيابان‎ها مي‎كشانند و در پيشرفت كشور اخلال مي‎كنند. شما چه صحبتي با آن‎ها داريد؟
كسي كه در بين انقلاب با انقلاب مخالفت مي‎كند‎، كسي كه در بين انقلاب شروع مي‎كند چيز‎‎هايي را گفتن كه در‎ آمريكا عمال صهيونيزم مي‎گويند -‎ اين‎‎ها نيستند‎، من نمي‎گويم‎ اين‎‎ها عمال او هستند، نفهم هستند بعضيشان! همان حرف‎هايي كه آن‎جا مي‎زنند‎ اين‎‎ها مي‎زنند - خوب وقتي‎ اين‎ انقلاب به آخر رسيد، ديگر جاي شما را نمي‎گذارند.
در‎ اين‎ مملكت باشد و ما ميل داريم شما كار بكنيد توي‎ اين‎ مملكت‎، چرا خودتان را در بين ملت ضايع مي‎كنيد؟ چرا خودتان را از ملت جدا مي‎كنيد؟ چرا يك نهضتي كه تا‎ اين‎‎اندازه جلو رفته است، شما كاري مي‎كنيد كه حتي خداي نخواسته‎ اين‎ توقف بكند، يا ديرتر به مقصد برسد؟ به مقصد مي‎رسد، لكن ممكن است حرف‎هاي شما ديرتر‎ اين‎‎ها را به‎مقصد برساند. چرا هر روز يك كاري مي‎كنيد كه جوان‎هاي غافل از شما متأثر بشوند و بروند در دانشگاه و نمي‎دانم بروند در خيابان‎ها و آن كار‎ها را بكنند كه خلاف مسير ملت است؟ (صحيفه امام، جلد 10 ص 377)

شما بيش از هر كس براي اجرايي شدن تئوري ولايت فقيه كوشيديد و در‎ اين‎ راه رنج‎ها و مرارت‎ها برده‎ايد. تا جايي‎كه هر دو جناح سياسي كشور تسليم فرامين شما بودند و كسي به‎خود اجازه نمي‎داد در برابر حكم فقيه حاكم، نظر خلاف بدهد.
حتي در حيات با بركت جنابعالي يك جناح كه خود را نزديك‎تر به شما مي‎دانست، هر نوع نقد و تذكر به مسئولان اجرايي را هم هر چند خيرخواهانه بود، به مخالفت با ولايت فقيه ربط مي‎داد و چوب تكفير را بر سر منتقد و سئوال‎كننده مي‎كوبيد و حتي با پخش شبنامه و روزنامه! اسامي فلان نماينده مجلس كه در رأي اعتماد مجلس به نخست‎وزير وقت راي مخالف و حتي ممتنع داده بود را افشا كرده و خواستار نابودي مطلق آن جماعت مي‎شد و شما برعكس هرگاه يك جناح سعي در تندروي داشت، با حمايت از جناح ديگر، سعي در ‎ايجاد وحدت و حفظ يك‎پارچگي
نظام داشتيد.
سئوال‎ اين‎ است: پس از جنابعالي برخي افراد تندرو آن زمان، امروز با مسئله ولايت فقيه گزينشي برخورد مي‎كنند و برخي حتي ابايي از ابراز مخالفت با ولي فقيه حاضر ندارند.‎ آيا ولايت فقيه مربوط به دوره خاصي است يا براي هميشه تاريخ تا قيام حضرت مهدي (عج)؟
ولايت فقيه براي مسلمين يك هديه‎اي است كه خداي تبارك و تعالي داده است. ولايت فقيه براي شما يك هديه الهي است... (صحيفه امام، جلد 10، ص 407) قضيه ولايت فقيه يك چيزي نيست كه مجلس خبرگان ‎ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يك چيزي است كه خداي تبارك و تعالي درست كرده است. همان ولايت رسول‎ا... هست و‎ اين‎‎ها از ولايت رسول‎ا... هم مي‎ترسند! شما بدانيد كه اگر‎ امام زمان ـ سلام‎ا... عليه ـ حال بيايد، باز‎ اين‎ قلم‎ها مخالف‎اند با او. (صحيفه امام، جلد 10، صص 308 و 309)

عده‎اي‎ امروز شعار مرگ بر ديكتاتور سر مي‎دهند.‎ آيا با وجود حاكميت ولي فقيه، بروز ديكتاتوري در كشور‎ امكان دارد؟ آيا ديكتاتوري تنها محدود به رفتار حاكمان است؟
ولايت فقيه مخالف ديكتاتوري است و پشتيباني از آن، ضامن سلامت و آسيبناپذيري نظام است. اطمينان مي‎دهم كه ‎امر دولت اسلامي، اگر با نظارت فقيه و ولايت فقيه باشد، آسيبي بر‎ اين‎ مملكت نخواهد وارد شد. گويندگان و نويسندگان نترسند از حكومت اسلامي و نترسند از ولايت فقيه. ولايت فقيه آن‎طور كه اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده‎اند به كسي صدمه وارد نمي‎كند؛ ديكتاتوري به وجود نمي‎آورد، كاري كه برخلاف مصالح مملكت است انجام نمي‎دهد، كار‎هايي كه بخواهد دولت يا رييس‎جمهور يا كس ديگري بر خلاف مسير ملت و برخلاف مصالح كشور انجام دهد، فقيه كنترل مي‎كند، جلوگيري مي‎كند. (صحيفه امام، جلد 10، ص 58)

حضرت‎ امام(ره)‎ اين‎ روز‎ها صداي شعار "استقلال‎، آزادي‎، جمهوري‎ ايراني " به‎گوش مي‎رسد و سردمداران جريان مزبور هم در برابر‎ اين‎ ساختارشكني‎ها سكوت كرده‎اند. البته شايد آن‎ها موجي به پا كرده‎اند كه قدرت كنترل آن را ندارند. جنابعالي دليل‎ اين ‎امر را در چه چيزي مي‎بينيد؟
شما ديديد كه وقتي اعلام شد "جمهوري اسلامي " صدا درآمد كه ‎اي واي، اسلاميش را مي‎خواهيد چه كنيد! همين "جمهوري " نخير، "جمهوري دموكراتيك "‎،‎ اين‎‎ها از اسلاميش مي‎ترسند. از جمهوريش نمي‎ترسند.
خيلي‎جا‎ها هست. از جمهوري دموكراتيكش هم نمي‎ترسند. دموكراسي غربي كه واردات است.‎ اين‎‎ها از اسلامش مي‎ترسند. حال يا واقعا اسلام را نشناخته‎اند و آن‎طوري‎كه غربي‎ها با نقشه‎هاي شيطاني خودشان اسلام را معرفي كرده‎اند، و مع‎الاسف بسياري از جوان‎هاي ما و غير جوان‎ها گول خوردند. يا خودشان اشخاصي هستند كه گول نخورده‎اند، جزو همان تيپي هستند كه نقشه مي‎كشند براي‎ اين‎كه اسلام را كنار بگذارند. (صحيفه امام، جلد 10، صص 178-179 (8 مهر 1358)

حضرت امام، با توجه به وقايع سال‎هاي اول انقلاب، تحولات اخير در دانشگاه‎ها را چگونه ارزيابي مي‎نماييد و راه و رسم عدم ايجاد تنش و حتي تنش‎زدايي را در چه مي‎دانيد؟
شما از اين به بعد ان‎شاء‎اللَّه وقتى كه دانشگاه‎ها باز بشود، مبتلاى به اين مسايل هستيد و بايد با هوشمندى و با مطالعه و با مشورت بين خودتان افرادى را كه مى‏بينيد يا به اسم آزادى و نمى‏دانم اين حرف‎ها، كه مى‏خواهند يك آزادى خاصى در كار باشد، دلبخواهى در كار باشد، نه آزادى مطلق، يا به اسم دمكراسى و امثال ذلك، الفاظ جالبى كه در هيچ‎جاى دنيا معنايش پيدا نشده تا حالا، هركس براى خودش يك معنايى مى‏كند، به اين‎طور چيزها گرفتار هستيد كه اين‎ها مى‏خواهند عمل كنند و شما بايد با كمال توجه و بدون هيچ درگيرى - درگيرى صحيح نيست، نبايد ما به آن‎ها يك صورت حق‎به‎جانبى بدهيم.
وقتى درگيرى شد و اكثريت شما داريد و فرض كنيد كه آن‎ها را كتك زديد و چه كرديد، اين به‎نظر شايد اشخاصى بيايد به اين‎كه اين‎ها حجتى نداشتند، كتك زدند، متوسل به زور شدند - اين‎ها هركدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، يك مطلبى را گفتند، برويد جلويش بگوييد: چه مى‏گوييد؟ يك‎وقت مى‏خواهد هياهو كند، كه اكثرا اين‎طورى هستند، اين‎ها را سرانشان كه وادار مى‏كنند به هياهو، جمع بشويد دورش بگوييد؛ آقا بنشين صحبت‎هايت را بكن. ببينيد هيچ صحبت ندارد، فقط همين است كه يك تشنجى ايجاد كند و نگذارد دانشگاه باز بشود و نگذارد دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اين‎كه با آن‎ها جنگ و نزاع داشته باشيد، با آن‎ها به اين نحو مقابله كنيد. يا آن‎ها اگر يك اجتماع صد نفرى، هزار نفرى، مى‏كنند، شما ده، بيست هزار نفر را اجتماع كنيد، مسايل خودتان را بگوييد، دعوا هم نكنيد؛ اين بايد انجام بگيرد. (صحيفه امام، جلد 10، ص 69، 29 شهريور 1358)

در خاتمه اگر رهنمودي داريد بفرماييد؟
خداوند تبارك و تعالي پشتيبان شما و پشتيبان ما، پشتيبان ملت‎هاي اسلامي، پشتيبان ملت‎ ايران باشد. همه با هم به پيش برويد و گرفتاري‎ها را ان‎شاءا... رفع كنيد.
قدرتمند باشيد. هيچ از‎ اين‎ حرف‎هايي كه زده مي‎شود و از‎ اين‎ قلمفرسايي‎هايي كه مي‎شود و از‎ اين‎ چيز‎هايي كه مثلا در بعضي مكتوبات گفته مي‎شود... هيچ از‎ اين‎‎ها نترسيد.
هيچ خبري نيست. قدرت دست خودتان است و مملكت هم دست خودتان است و‎ اين‎ چهار نفري هم كه مفسده مي‎كنند،‎ اين‎‎ها به قبرستان فرستاده مي‎شوند، شما ان‎شاءا... باقي هستيد و باقي بمانيد.
(صحيفه امام، جلد 10، ص 344)