IRNON.com
انگيزه قيام كربلا از زبان امام حسين(ع)
 

من نه از روي خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري از شهر خود بيرون آمدم، بلكه هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهي از منكر و خواسته‏ام از اين حركت، اصلاح مفاسد امت و احياي سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم، علي بن ابي طالب عليه السلام است.


 

امام حسين(ع) كنار قبر رسول‏خدا صلي‏اللّه عليه و آله:
«اَللّهُمَ اِنّي اُحِبُّ المَعرُوف وَ انكِرُ المُنكَرَ وَ اَسأَلُكَ يا ذَاالجَلالِ وَ الاِكرامِ بِحَقِّ هذَا القَبرِ وَ مَن فيهِ اِلّا اختَرتَ لي ما هُوَ لَكَ رِضيً وَ لِرَسُولِك َرِضيً»(مقتل خوارزمي، ج 1، ص 186)

خدايا! من معروف را دوست دارم و از بدي و منكر بيزارم. اي خداي ذوالجلال و كرامت بخش به احترام اين قبر و كسي كه در آن است از تو درخواست مي‏كنم راهي را پيش روي بگذاري كه مورد رضا و خشنودي تو و پيامبرت است.

امام حسين(ع) در وصيتش به محمد حنفيّه:
«و اني لَم أَخرُج أَشِراً وَ لابَطراً وَ لامُفسِداً وَ لاظالِماً و اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فِي امّة جدّي أُرِيدُ أَن آمُر بِالمَعرُوفِ وَ أَنهي عَنِ المُنكَرِ وَ أَسيرَ بِسيرَةِ جَدّي وَ أبي علي بن ابي‏طالب فمَن قَبِلَني بِقَبُولِ الحَقِّ فَاللّه أولي بِالحَقِّ و َمَن رَدّ عَلَيِّ هذا أَصبِرُ حَتّي يقضِيَ اللّهُ بيني و بين القَومِ وَ هُوَ خَيرُالحاكِمِينَ وَ هذِهِ وَصِيَّتي اِلَيكَ يا أَخي! وَ ما تَوفِيقي اِلّا بِاللّه عَلَيهِ توكلت وَ اِليهِ أُنِيب».(مقتل خوارزمي، ج 1، ص 188)

من نه از روي خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري از شهر خود بيرون آمدم، بلكه هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهي از منكر و خواسته‏ام از اين حركت، اصلاح مفاسد امت و احياي سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم، علي بن ابي طالب عليه السلام است. پس هر كس اين حقيقت را از من بپذيرد (و از من پيروي كند) راه خدا را پذيرفته است و هر كس رد كند (و از من پيروي نكند) من با صبر و استقامت (راه خود را) در پيش خواهم گرفت تا خداوند در ميان من و بني اميّه حكم كند كه او بهترين حاكم است. و برادر! اين است وصيت من به تو و توفيق از طرف خداست. بر او توكل مي‏كنم و برگشتم به سوي اوست.»

سخنان امام در منزل بيضه:

«أيّها النّاس إنّ رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله قال: «من رأي سلطانا جائراً مستحلّاً لحرام اللّه، ناكثاً عهده مخالفاً لسنّة رسول اللّه، يعمل في عباداللّه بالإثم و العدوان فلم يغيّر عليه بفعل و قول كان حقّاً علي اللّه أن يدخله مدخله.» ألا و انّ هؤلاء قد لزموا طاعة الشّيطان و تركوا طاعة الرّحمن، و أظهروا الفساد، و عطّلوا الحدود، و استأثروا بالفي‏ء، و احلّوا حرام اللّه و حرّموا حلاله، و أنا أحق ممّن غيّر و قد أتتني كتبكم و قدمت عليّ رسلكم ببيعتكم إنّكم لاتسلّموني و لاتخذلوني فان أتممتم عليّ بيعتكم تصيبوا رشدكم فأنا الحسين بن عليّ و ابن فاطمة بنت رسول اللّه نفسي مع أنفسكم و أهلي مع أهلكم و لكم فيّ أسوة، و أن لم تفعلوا و نقضتم عهدكم و خلّفتم بيعتي من أعناقكم ما هي لكم بنكرٍ لقد فعلتموها بأبي و اخي و ابن عمّي مسلم، فالمغرور من اغترّ بكم فحظّكم أخطأتم و نصيبكم ضيّعتم و من نكث فانّما ينكث علي نفسه و سيغني اللّه عنكم. والسّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته.»

(انساب الاشراف، ج 3، ص 171)

«مردم! پيامبر خدا صلي اللّه عليه و آله فرمود: هر مسلماني با سلطان زورگويي مواجه گردد كه حرام خدا را حلال نموده و پيمان الهي را درهم مي‏شكند و با سنت و قانون پيامبر از در مخالفت درآمده و در ميان بندگان خدا راه گناه و معصيت و دشمني در پيش مي‏گيرد و او در مقابل چنين سلطاني با عمل و يا با گفتارش اظهار مخالفت ننمايد بر خداوند است كه اين فرد(ساكت) را به محل همان طغيانگر، در آتش جهنم داخل كند.

مردم! آگاه باشيد اينان (بني اميه) اطاعت خدا را ترك و پيروي از شيطان را بر خود فرض و فساد را ترويج و حدود الهي را تعطيل نموده‏اند و في‏ء را(كه مختص خاندان پيامبر است) به خود اختصاص داده‏اند. حلال و حرام و اوامر و نواهي خدا را تغيير داده‏اند و من به رهبري جامعه مسلمانان شايسته هستم نه اين مفسدين كه دين جدم را تغيير داده‏اند.

گذشته از اين حقايق، مضمون دعوت نامه‏هايي كه از شما به دست من رسيده و پيك‏هايي كه از سوي شما به نزد من آمده‏اند اين بود كه شما با من بيعت كرده و پيمان بسته‏ايد كه مرا در مقابل دشمن تنها نگذاريد و دست از ياري من برنداريد، اكنون اگر به پيمان خود باقي و وفادار باشيد به سعادت و ارزش انساني خود دست يافته‏ايد، زيرا من حسين فرزند دختر پيامبر و فرزند علي هستم كه وجود من با شما مسلمانان در هم آميخته است و فرزندان و خانواده شما به حكم فرزندان و خانواده خود من هستند( در ميان من و مسلمانان جدايي نيست) كه شما بايد از من پيروي كنيد و مرا الگوي خود قرار دهيد. و اگر با من پيمان شكني نموديد و بر بيعت خود باقي نمانديد به خدا سوگند! اين عمل شما نيز بي‏سابقه نيست و تازگي ندارد كه با پدرم و برادرم و پسرعمويم مسلم نيز اين چنين رفتار نموديد و با آنان از در غدر و پيمان شكني درآمديد. پس آن كس گول خورده است كه به حرف شما اعتماد كند و به پيمان شما مطمئن شود. شما مردماني هستيد كه در به دست آوردن نصيب اسلامي خود راه خطا پيموده و سهم خود را به رايگان از دست داده‏ايد و هر كس پيمان شكني كند به ضرر خودش تمام خواهد گرديد و اميد است خدا مرا از شما بي‏نياز سازد. والسلام.»

 


منبع: سايت حوزه