بازخواني بيانات رهبري درباره محرم و عاشورا - قسمت دهم

يك جهت بارز محرم، تبليغ است؛ فرصتى است براى اينكه به بركت خون مطهّر و ناحق ريخته حسينبنعلى(ع) و اصحاب و خانواده آن بزرگوار، مردم نسبت به حقايق آن دينى كه اين دماءِ مطهّره به پاس آن ريخته شد، آگاه شوند.
مقام معظم رهبرى در ديدار علما و روحانيون و مبلّغان در آستانه ماه محرّم سال 1378ضمن بيان اينكه مبلّغ، با زبان خود، با دل خود، با جان خود، با روح خود، با همّت خود و با روشنبينى خود حركت مىكند، فرمودند: «همين چارچوبى كه الان آقاى بوشهرى فرمودند ـ كه خيلى هم خوب تنظيم شده بود ـ همين چارچوب مورد قبول ماست. مبلّغان با همين روش، با همين شيوه، با همين روحيه، با همين اهداف بايد حركت الهى خود را ادامه دهند؛ انقلاب هم همينطور پيروز شد؛ بيشتر شما جوانان، آن روزها را درك نكردهايد؛ آن روزها هم مبلّغان دينى همين طلبههاى بىنام و نشان و بىادّعا و بىتوقّع رفتند اطراف عالم اسلام را، اطراف كشور را، روستاها را، شهرها را، مسجدها را، محلات را، داخل خانهها را روشن كردند، هرجا رفتند چراغى از آن خورشيد فروزانى كه مركز همه اين شعاعها بود يعنى امام بزرگوار ما و او خود شعلهاى از خورشيد فروزان اباعبداللَّهالحسين (ع) بود، روشن كردند و همه جا نورباران شد؛ دلها كه روشن شد، جانها كه آگاه شد، جسمها و زبانها به حركت مىافتد و ارادهها كار مىكند؛ امروز هم همينطور است، فردا هم همينگونه است؛ منتها در هر زمانى، هنر مبّلغ دين اين است كه مخاطب را با آنچه كه نياز اوست، آشنا كند؛ بنابراين، نياز زمانه را بايد شناخت.»
ايشان در بخش ديگري از سخنان خود افزودند: «چه فايدهاى دارد كه كشورى ثروتمند باشد، اما در آن گرسنگان زيادى وجود داشته باشند؛ توليد بالا داشته باشد، اما تبعيض و تفاوت در جامعه وجود داشته باشد؛ عدّهاى باشند كه بتوانند با كمك آن ثروتى كه اين كشور دارد، بر جمع كثيرى از مردم ظلم كنند، زور بگويند و آنها را استثمار نمايند! براى اين، انسان جا دارد كار كند؟! براى اين، انسان بايد فداكارى كند؟ فداكارى، براى عدالت و آزادى و شادى و بهجت روح انسانى است و اينها را دين تأمين مىكند، فداكارى براى اين است كه انسانها اخلاق حسنه و فضيلت پيدا كنند؛ در محيط انسانيت، بهشت صفا باشد، براى اين بايد كار كرد؛ براى اين تبليغ كنيد؛ در اين جهت تبليغ كنيد.»
رهبر فرزانه انقلاب در خصوص امربه معروف و نهى از منكر نيز فرمودند: «حديثى ديدم كه از جمله چيزهايى كه براى آمر به معروف و ناهى از منكر ذكر مىكند، «رفيق فيما يأمر و رفيق فيما ينهى» بود؛ آن جايى كه جاى رفق است كه غالب جاها هم از اين قبيل است، انسان بايد با «رفق» عمل كند؛ براى اين كه بتواند با محبّت آن حقايق را در دلها و در ذهنها جا بدهد و جايگزين كند؛ تبليغ براى اين است؛ براى زنده كردن احكام الهى و اسلامى است».
ايشان در توضيح دغدغه ديني مسئولان كشور نيز فرمودند: «امروز بحمداللَّه اين فرصت در كشور ما هست و دولتمردان «درد دين» دارند؛ بله، تبليغات خارجى مىخواهد اين طور وانمود كند كه مسئولان و متشخّصان كشور يا بعضى از آنها، به مسائل دينى كارى ندارند! نخير؛ اينطور نيست؛ بعضى از آنها نمىفهمند، بعضيشان عمداً تعميه مىكنند؛ مىخواهند اينگونه تبليغ كنند؛ مىخواهند ذهن اشخاص را خراب كنند؛ امروز در كشور ما، مسئولان طراز اوّلِ كشور درد دين دارند؛ آنچه كه از دين مىفهمند، مىخواهند آن را اجرا كنند، زمينهها فراهم است؛ هرچند كه رسانههاى تبليغى انصافاً قصور دارند؛ شما اين رسانه تبليغى خودتان را مغتنم بشماريد؛ البته همه آنها هم وظيفه دارند خودشان را اصلاح كنند؛ ليكن شما اين منبر تبليغ و اين پايگاه عظيم تبليغ مسجد و حسينيه و زير خيمه امامحسين (ع) را قدر بدانيد؛ اين چيزِ بسيار نافذ و مؤثّر و مباركى است.
فرصت تبليغ در ماه محرّم الحرام، يك فرصت بسيار بزرگ و استثنايى است و اين به بركت خون سيّد شهيدان و سرور آزادگان عالَم حضرت اباعبداللَّهالحسين (ع) و ياران پاكباخته آن بزرگوار است، اثر آن خون به ناحق ريخته، يك اثر ماندگار در تاريخ است؛ چون شهيد كسى كه جان خود را در طَبق اخلاص مىگذارد و تقديم اهداف عاليه دين مىكند از صفا و صدق برخوردار است.»
همچنين رهبر معظم انقلاب در ديدار با روحانيون و مبلّغان اعزامى در آستانه ماه محرّمالحرام سال 1376نيز رهنمودهايي فرمودند: «در قضيه محرّم كه در تاريخ اسلام از همه جهت قضيه نمونه و بىنظيرى است يك جهت بارز، همين قضيه تبليغ است؛ فرصتى است براى اين كه به بركت خون مطهّر و نابحق ريخته حسينبنعلى (ع) و اصحاب و خانواده آن بزرگوار و واقعه مظلومانه آنها، مردم نسبت به حقايق آن دينى كه اين دماءِ مطهّره به پاس آن ريخته شد، آشنا و آگاه شوند؛ اين هم يكى از بركات ماندگار حادثه كربلاست و بايد آن را قدر دانست.»
ايشان همچنين در تشريح تفاوت تبليغ در دوران حاكميت اسلام و غير آن ميفرمايند: «چند صد سال است كه در ايران و شايد در بقيه نقاطِ پيرو مذهب اهل بيت (ع) در عالم، سنّت تبليغ در ماه مهمّ محرّم جارى است؛ تبليغ در دورانى كه حاكميّت اسلام نيست، يك تفاوت اساسى با تبليغ در دوران حاكميت اسلام دارد، در دوران حاكميت اسلام، تبليغ هر بخشى از دين، مىتواند درست در جاى خود واقع شود؛ يعنى بيان يك بخش از مجموعهاى كه براى اداره زندگى مردم لازم است، در حالى كه وقتى حاكميت اسلام وجود ندارد، اين طور نيست؛ بخشها از هم جداست، به هم بىارتباط است و همه مجموعه، كامل نيست.
فرضاً اگر كسى درباره احكام فقهى در دوره حاكميت اسلام كار مىكند، آن احكام را دوگونه مىتواند مورد مطالعه و ملاحظه قرار دهد: يك طور احكام فقهى مربوط به اداره يك فرد، منهاى اين كه اين فرد در كجاى عالم زندگى مىكند؛ يك وقت هم انسان همين حكم فقهى را به عنوان بخشى كوچك يا بزرگ از چگونگى اداره يك جامعه بررسى مىكند، اينها با هم متفاوت است؛ حتى در استنباط حكم فقهى هم تفاوتهايى به وجود مىآيد؛ حتّى در مسئله طهارت و نجاست؛ حتّى در مسائل شخصى؛ يك وقت به عنوان جزئى از مجموعه اداره كننده فرد و جامعه در حاكميت اسلام مطرح مىشود؛ يك وقت هم نه، مجرّد از مجموعه اسلام و فقط به عنوان يك حكم كه براى يك فرد مطرح است، مىباشد؛ اى كاش فضلاى روشنبين بنشينند، تفاصيل اين تفاوتها را براى پژوهشگران خودِ حوزههاى علميه تشريح كنند.
مسأله اخلاق نيز همين طور است مثلاً راجع به گذشت و صبر حرف مىزنيم؛ يك وقت يك مسئله شخصىِ محض است و به عنوان اخلاق اسلامى و يك دستور اخلاقى و روحى صرفاً فردى، يك ارزش مطرح مىشود: در مقابل مصائب صبر كنيم، اين، يك طور است؛ يك وقت هم صبر در سطح جامعهاى كه با انواع مشكلات و فشارها و موانع و عوائق در كار و راه خود مواجه است، مطرح مىشود؛ بايد افراد در قبال اين موانع و اين شدايد، صبر بورزند، در اينجا، صبر يك طور ديگر مطرح مىشود، حقيقت صبر يك چيز است؛ چگونگى طرح قضيه مهمّ است.
اساس فرق بين دوگونه تبليغ كه عرض كرديم، اين است كه در دوران حاكميت اسلام، دين عبارت از مجموعه مسائل زندگى است كه سياست هم جزو آن است، اداره حكومت هم جزو آن است، مسائل ارتباطات خارجى و موضعگيريهاى مسلمانان در مقابل جناحهاى مختلف دنيا هم جزو آن است، مسائل اقتصادى هم جزو همين مجموعه است، ارتباط اشخاص با يكديگر و رعايت اخلاق در امور مختلف زندگى هم جزو آن است. دين، يك مجموعه است كه شامل مسائل شخصى و فردى، مسائل اجتماعى، مسائلى كه دستهجمعى بايد انجام گيرد، مسائلى كه ولو اجتماعى است ولى يك يك افراد مىتوانند آن را انجام دهند و مسائلى كه مربوط به سرنوشت دنيا يا سرنوشت آن كشور است، مىشود. وقتى كه مىخواهيم تبليغ كنيم، يعنى تبليغِ همه اينها».
رهبر معظم انقلاب شناخت جامعه را براي مبلغ ضروري دانستند و در اين باره فرمودند: «ببينيد اين تبليغ، با نوع تبليغى كه ما در گذشته قبل از اقامه حكومت حق و حكومت الهى مىكرديم، چقدر متفاوت است، آن روز كافى بود ما همين موضوعى را كه مىخواهيم تبليغ كنيم، درست بلد باشيم؛ آن گاه يك مبلّغ خوب مىشديم؛ امروز اگر جهان، يا لااقل جامعه خود را درست نشناسيم، هر چه هم كه آن موضوع را خوب بلد باشيم، نمىتوانيم يك مبلّغ خوب باشيم،بايد بفهميم اين حرفى كه ما مىزنيم، به كجا ارتباط پيدا مىكند؛ چه جناحى را در سطح جهان نه در سطح كشور، تقويت مىكند؛ چه جناحى را تضعيف مىكند؛ مثل يك جبهه نبرد، يك وقت يك نفر انسان، با دشمنى مواجه مىشود و مىخواهد از خودش دفاع كند، اين، يك طور دفاع است؛ يك وقت هم انسان در مجموع يك جبهه چند كيلومترى در سنگرى قرار گرفته است و مىخواهد دفاع كند، اين دفاع، طور ديگر است؛ يك وقت بايد به مصلحت جلو رفت، يك وقت هم بايد به مصلحت عقب آمد، يك وقت انسان خيال مىكند كه در حال حمله به دشمن است اما ناگهان مىبيند كه به خودى تيراندازى مىكند!»
ايشان در توضيح بيشتر اين موضوع فرمودند: «از اوّل تشكيل اين نظام تا امروز، بعضى از افراد بودند و هستند كه در گوشه و كنار مىنشينند و زبان انتقادشان مرتّب روى اين نظام و حقايق آن باز است، اشتباه اساسى آنها اين است كه مثل كسانى هستند كه در سنگرهاى خود، خوابشان برده است؛ بعد كه از اطراف جبهه پيشرفتهايى صورت گرفته است و عدّهاى رفتهاند مواضع دشمن را آن جلو جلوها گرفتهاند، اين آقا حالا از خواب پا شده است و آن جايى را كه خوديها گرفتهاند، زير رگبار مىگيرد؛ به خيال آن كه دشمن آنجاست! آنجا خوديهايند اما اين آقا خواب بوده و خبر ندارد! خواب ماندن در مسائل سياسى، گاهى اين طور نتايجى مىدهد، تبليغ، اين قدر اهميّت پيدا مىكند.
گاهى شنيده مىشود كه در گوشه و كنار، كسانى اظهاراتى مىكنند و حرفهايى مىزنند و بدون توجّه، به جايى ضربه وارد مىكنند، اين بر اثر عدم توجّه به وضع و محاذات سياسى دنيا و وضع و محاذات دوست و دشمن است، نمىدانند كه جبهه خودى كجاست، جبهه دشمن كجاست؛ كافى نيست كه ما چهار تا مسئله ياد بگيريم و بخواهيم آنها را بگوييم، گاهى بيان يك مسئله، شيوه خاصى دارد كه اگر آن شيوه رعايت نشود، ممكن است ضربه وارد بيايد، بايد هوشيار بود، اين خصوصيّت فضاى اقامه دولت حقّ است؛ در فضايى كه دولت حق قائم است، همه اهل حق، مسئوليتشان مضاعف مىشود، وقتى كه دولت و نظام اجتماعى بر اساس دين است، مسؤوليت مبلّغان دين مضاعف مىشود، اساس همه اينها هم همان طور كه عرض كرديم اين است كه دين و سياست از هم منفك نيستند.
گزارش خبرنگار باشگاه خبري فارس «توانا»