چند ملاحظه پيرامون آشوب يكشنبه روز عاشورا در تهران

آنچه در كف خيابان انقلاب در روز عاشورا جمع شد آدمهاي عادي نبودند كه تحريك شده و يا مطالبات محدودي داشته باشند و يا حس قهرمانبازي آنان را به ميدان كشيده باشد، روند ماجرا به صراحت نشان ميدهد كه به فرمان آمده اند و آن را اجرا كرده و زير پوششهاي اطلاعاتي عمل كردهاند و به مراكز تصميمگير تعهد سپردهاند و احيانا خطرات ناشي از حضور خود را هم پذيرفتهاند.
آشوب روز يكشنبه - عاشورا- تهران و كساني كه در اين آَشوب "نقش آفريني " كردند در مقياس با تجمعات مذهبي مردم تهران در اين روز، برجسته نيست و عدد شركت كنندگان در آن هم در مقايسه با مردمي كه مساجد، حسينيهها و تكاياي فراوان تهران را پر كرده بودند قابل ملاحظه نبود اما آن آشوب و تجمع كوچك به مدد دهها رسانه الكترونيكي و ماهوارهاي مخالف نظام هزاران بار اگرانديسمان - برجسته - شدند تا بر "متن " ماجرا غلبه كند و "مهمتر " ديده شود.
تجمعات مذهبي تهران در روز عاشورا از 8 ميليون نفر - تقريبا به عدد جمعيت شهر -بود و نسبت آن با "مردم " - حتي غير مسلمانها- ، "دين "، "انقلاب " و "رهبري نظام " كاملا روشن بود و ميتوان با قطعيت گفت ميان مراسم عاشورا با مردم، اسلام، انقلاب و رهبري هيچ فاصلهاي نبود اما آنچه در زماني 2 تا 3 ساعته در يكي از خيابانهاي تهران - خيابان انقلاب - رخ داد نسبت كاملا معكوس و حتي متضادي با مردم، اسلام، انقلاب و رهبري داشت.
آشوب روز يكشنبه تهران در غياب مردم در خيابان بزرگ انقلاب و آزادي رخ داد و اين كاملا حساب شده بود. رهبران و ستاد آشوب به خوبي ميدانستند كه مردم تهران در روز عاشورا در تجمعات بزرگ و جدا جدا در محلات و شهركها به عزاداري مشغول هستند و نيروي انتظامي به رتق و فتق امور انتظامي هزاران هيات، مسجد، حسينيه و تكيه سرگرم هستند بنابراين بيدفاع بودن خيابان بزرگ انقلاب و آزادي در روز عاشورا براي آشوب طلبان از قبل مشخص بود از اين روز بعضي از تحليلگران سياسي نوشتهاند كه يك "ذهن امنيتي " در پشت آشوب روز يكشنبه وجود داشته است، امنيتي شدن آشوب مورد اشاره هم بر اين نكته دلالت دارد، با اين وصف بايد گفت آَشوب طلبان، - اعم از رهبران و بازيگران - ميدانستهاند كه در ميدان خالي جولان خواهند داد.
نكته ديگر اين است كه رسانههاي انتقال دهنده فرمان آشوب - نظر بيبيسي فارسي- در اولين خبرهاي خود كه بلافاصله پس از آغاز آَشوب منعكس كردهاند از دو چيز خبر دادهاند
1 - آرام بودن تجمعات 2 - رو به فزوني بودن جمعيت
در واقع اين رسانهها از يك سو به آشوب طلبان اطمينان دادهاند كه تجمعات بدون خطر برگزار ميشود و مانعي بر سر راه آن وجود ندارد از سوي ديگر به آَشوبطلبان قوت قلب دادهاند كه نيروهاي بيشتري به آنان ميپيوندند و جمهوري اسلامي ياراي مقابله با آن را ندارد. سايت فارسي بيبيسي متعلق به دولت استعمارگر انگليس در خط دهي آشكار نوشته است: "دولت جمهوري اسلامي كنترل اوضاع را از دست داده است و ديگر توانايي مهار ندارد " و به همين رو آشوب طلبان با يك پيروزي قطعي روبرو خواهند بود. اين موضوع به تنهايي بيان كننده ماهيت "بيگانه " و "آلت دست بودن " شركت كنندگان در آشوب روز يكشنبه است.
نكته ديگر اين است كه تجمعات روز يكشنبه در خيابان انقلاب ابتدا بصورت "لكههاي كوچك " در حد فاصل ميدان امام حسين (ع) تا ميدان آزادي ظاهر شدهاند.
بعد هر لكه كمي بزرگتر شده و در نهايت بهم پيوستهاند - در حد فاصل تقاطع حافظ، انقلاب تا ميدان انقلاب - و در اين مرحله عمليات تخريب و تعرض شروع شده و با كشتن چند نفر و مضروب شدن دهها نفر به اوج رسيده است. اين موضوع بيانگر آن است كه آشوب طلبان و ستاد آشوب بصورت پلكاني - مرحلهاي- عمل كردهاند. ابتدا لكههاي كوچك ظاهر شدهاند و وقتي با مانع مردمي و نيروي انتظامي مواجه نشدهاند بزرگتر شدهاند. در مرحلهي دوم نيز مانعي بر سر راه نديدهاند و به هم ملحق شدهاند. با اين وصف كاملا معلوم است كه آشوب طلبان بشدت نگران حضور مردم و نيروي انتظامي بودهاند و بصورت احتياطي و گام به گام عمل كردهاند.
اين موضوع پرده از ضعف تدبير در نيروهاي مسئول امنيت تهران بر ميدارد و تجديد نظر در اين خصوص را يادآور ميشود.
نكته ديگر اين است كه تعرض هتاكانه عوامل آشوب در روز عاشورا و حضور نزديكان بعضي از چهرههاي سياسي كه در طول ماههاي گذشته به هدايت آشوب طلبان متهم بودهاند ولي در عين حال از پاسخ به قانون و مردم معاف بودهاند نشان ميدهد كه جداسازي عوامل داخلي از دستهاي خارجي خطاست و به نتايج خسارت بار و احيانا جبران ناپذير منتهي ميشود در واقع دو دسته كردن عوامل آشوب - به نيروهاي معترض و نيروهاي برانداز - اين امكان را براي آَشوب طلبان فراهم كرده است كه با عنوان و تابلوي اعتراض به ميدان بيايند و درعمل به تخريب و آشوب و هتاكي به مقدسات ديني و انقلابي روي آورند و در واقع واژه "نيروهاي معترض " دست نيروهاي كنترل كننده را ميبندد و دست آشوب طلبان را باز ميگذارد. آشوب روز يكشبه اين درس را داد كه در واقع ما با يك نيرو و نه دو نيرو مواجهايم و آن يك نيرو و هم همان براندازان هستند كه به غلط به دو دسته تقسيم شدهاند و يكي به سپر و ديگري به نيزه تبديل شده است و اين در حالي است كه نيروي كنترل كننده نظام فاقد سپر بوده و از سوي مخالفان داخلي و خارجي به سركوب گري و كشتار متهم بوده است. وقت آن است كه دستگاههاي مسئول امنيتي و انتظامي از دو دسته كردن آشوب طلبان صرف نظر كنند و واقع بينانه مانع تحميل هزينههاي سنگين به نظام شوند.
نكته ديگر اين است كه سران شناخته شده داخلي آشوب تاكنون در عمل حساب خود را از ستاد خارجي آشوب و نيروهاي برانداز جدا نكردهاند. البته اين جريان بسيار حقيرتر از آن است كه در عمل بتواند به نظام آسيب جدي وارد كرده و خواب براندازي را محقق گرداند ولي به هر حال نميتوان ميان امثال موسوي و ستاد خارجي آشوب تفاوت قايل شد و بر اين اساس تحليل كرد كه برخورد با امثال موسوي برجسته كردن امثال اوست و يا برخورد با عناصر داخلي سبب انحراف در مبارزه با ستاد خارجي آشوب ميشود چرا كه جنس فعاليتهاي اين دو متفاوت نيستند و ميتوان گفت امثال موسوي نقشي را ايفا مينمايند كه در ستاد خارجي آشوب براي آنان در نظر گرفته شده است. وقت آن است كه دستگاههايي نظير وزارت اطلاعات در اين تحليل بيدليل خود تجديد نظر كنند كه : "موسوي، كروبي و .. در بدر دنبال دستگيرشدن هستند. " بايد دانست كه امثال موسوي به شهادت بيانيهها و نامهها و مصاحبههايشان در همه حوادث تلخ پس از انتخابات اخير رياست جمهوري نقش برجستهاي دارند كه عليرغم آن هيچ هزينهاي ندادهاند. تحليل بعضي از دستگاههاي مسئول براي آنان حاشيه امني را به وجود آورده است و به ديگران هم جرات ورود و تجري داده است.
نكته ديگر اين است كه افراد شركت كننده در آشوب روز يكشنبه بر اساس يك "سازماندهي " وارد كار شدهاند اينها دقيقا ميدانستهاند در چه ساعتي و در كجا بايد حضور يابند و چه كاري بايد بكنند و سپس چه وضعيتي پيدا ميكنند. علائم زيادي وجود دارد كه نشان ميدهد بخشي از اين نيروها همان "سازمان راي " هستند كه عدد آنان در تهران به حدود 4500 نفر ميرسيد. علاوه بر آن در فاصل 23 خرداد تا روز عاشورا سازمان جديدي هم با هدايت و برنامهريزي آمريكا و انگليس به اين جمع اضافه شدهاند كه عمدتا از عناصر شرور و زخم خورده هستند نيروهايي كه چيزي براي از دست دادن ندارند ولي اگر غنائمي فراهم شود سهم فراواني خواهند داشت. عدد اين سازمان جديد احيانا به چند هزار نفر ميرسيد كه با توجه به هزينه ها و تلاشهاي شبانهروزي دولتهاي شرور آمريكا و انگليس غير منتظره و عجيب نيست. بنابراين بايد يقين داشت كه آنچه در كف خيابان انقلاب در روز عاشورا جمع شده آدمهاي عادي نبودند كه تحريك شده باشند و يا مطالبات محدودي داشته باشند و يا حس قهرمانبازي آنان را به ميدان كشيده باشد. روند ماجرا كه شرح داده شد به صراحت نشان ميدهد كه اينها به فرمان آمدهاند و فرمان را اجرا كردهاند و زير پوششهاي اطلاعاتي عمل كردهاند و به مراكز تصميمگير تعهد سپردهاند و احيانا خطرات ناشي از حضور خود را هم پذيرفتهاند.
اينها مطمئنا آمادگي دارند كه در صحنههاي ديگر هم حضور يابند وبه ايفاي نقش جنايتكارانه بپردازند.
نكته ديگر اين است كه جريان آشوب به صورت انگلي عمل ميكند يعني در شرايط وارد عمل ميشوند كه مردم بر مبناي مناسبتهاي ديني و انقلابي در صحنه حضور ميآيند - با فراخوان يا بدون فراخوان رسمي از سوي نظام - حضور اين جريان پس از آشوب 25 خرداد تا امروز همواره اينگونه بوده است. مراسم بازگشايي دانشگاهها، مراسم روز قدس، مراسم 13 آبان، مراسم 16 آذر و مراسم عاشورا. نيك ميدانيم كه همه اين مراسم و مناسبتها به انقلاب و نظام و مردم تعلق دارند و هيچ كدام از آنان هيچ نسبتي با ضد انقلاب ندارند. جريان انگليسي براي اينكه فرصتهاي مناسب نظام را مخدوش كنند و آنان را - مذبوحانه - به تهديد تبديل نمايند به ميدان ميآيند از اين رو بايد در اين خصوص تمهيدات لازم انديشيده شود.
سعدالله زارعي