خيمهسوزان و هلهله يزيديان در روز عاشوراي حسيني تكرار شد

در مقاتل معتبر و تاريخي نقل شده كه پس از شهادت امام حسين (ع) در عصر روز عاشورا، يزيديان به خيمههاي اهلبيت (ع) حملهور شدند و به غارت، پايكوبي، هلهله و آتشسوزي پرداختند كه حادثهاي مشابه آن در عاشوراي امسال تكرار شد.
پس از شهادت امام حسين (ع) در روز عاشورا، لشكريان يزيد به خيمههاي حسيني حملهور شده، خيام را آتش زدند و به غارت اهلبيت امام پرداختند.
* آتش به آشيانه مرغى نمىزنند / گيرم كه خيمه، خيمه آل عبا نبود
خوارزمى در مقتل خود مىنويسد: دشمنان آمدند و خيمهگاه را محاصره كردند. «شمر» هم با آنان بود. گفت: وارد شويد و لباسهايشان را غارت كنيد. آن گروه وارد شده و هر چه در خيمه بود برداشتند. حتى گوشواره از گوش امّكلثوم خواهر امام حسين (ع) هم در آوردند و گوش او را زخمى كردند. بر سر لباسهايى كه بر تن زنان بود نزاع بود نزاع مىكردند. قيس بن اشعث ، قطيفهاى را كه حسين (ع) روى آن مىنشست برداشت. از اين رو به «قيس قطيفه» معروف شد.
ابننما نيز ميگويد: آنگاه به غارت خانواده و همسران امام حسين پرداختند. روسرى از سرها و انگشتر از انگشتها، گوشواره از گوشها و خلخال از پاها در مىآوردند. به خيمهها آتش زدند. آنان گريزان از خيمهها بيرون آمدند.
در «لهوف» سيد بن طاووس آمده است كه راوى ميگويد: پس از غارت خيمه طاهرات، آن گروه شقاوت سمات، زنان آل طاها را از خيمهها بيرون نمودند و آتش ظلم و عدوان بر آن خيمهها كه مهد امان و پناهگاه عالميان بود، بر افروختند و زنان با سر و پاى برهنه و غارتزده، گريهكنان بيرون آمدند و در حالى كه با خوارى به اسارت گرفته شده بودند، مىگفتند: شما را به خدا قسم مىدهيم كه ما را بر قتلگاه حسين (ع) بگذرانيد، دشمنان نيز اين تقاضا را قبول كردند و چون چشم زنان به آن شهيدان افتاد، فرياد صيحه بر آوردند و سيلى به صورت خود زدند.
* گر شما را به جهان دينى و آئينى نيست / لااقل مردم آزاده به دنيا باشيد
در «مقتلالحسين» آمده است: سيدالشهدا (ع) در حالى كه صدها زخم شمشير و نيزه و تير بر پيكر دارد، بر زمين افتاده است و آن قدر خون از بدن مباركش رفته، كه توانايى حركت ندارد. آفتاب گرم عربستان بر تن پارهپارهاش مىتابد و سوزش زخمها را چندين برابر مىكند. تشنگى و عطش جگر او را مى دازد و رمقى در پيكر ناتوانش نمانده است، از ضعف و ناتوانى نمىتواند چشم باز كند.
ناگاه صداى سمّ ستوران و هلهله دشمن و ضجّه نواميس خود را مىشنود. چشم باز مىكند، مىبيند دشمن به خيمههاى او حمله كرده است. تمام كوشش خود را به كار مىبرد كه از جاى برخيزد و از حرم خود دفاع كند، هنوز مقدارى از زمين بلند نشده كه در اثر ضعف بر زمين مىخورد، ديگر توانايى حركت ندارد. در آن بىحالى فرياد مىزند و مىفرمايد: يا شيعة آل ابىسفيان! ان لم يكن لكم دين وكنتم لا تخافون المعاد فكونوا احراراً فى دنياكم.
گزارش خبرنگار آئين و انديشه فارس