آيا وحدت ميان "حق " و "باطل " امري ممكن است؟ (وبلاگ "شاهد" علياكبر جوانفكر)

اينك نقاب از چهره بسياري از افراد فرو افتاده و تصوير روشني از بازيگران در صحنه و حاميان و تدارك كنندگان پشت صحنه، پيش روي مردم قرار دارد؛ شفافيت اوضاع ديگر هيچ عذر و بهانهاي براي خواص باقي نميگذارد.
علياكبر جوانفكر، مشاور مطبوعاتي رئيسجمهور و نويسنده وبلاگ "شاهد "، مطلبي با عنوان "خشت خام ! " را در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:
اين سوال مهم، پاسخ درخوري را ميطلبد كه، آيا امكان مهار حوادث پس از انتخابات با پرداخت هزينههاي كمتر، وجود نداشت؟
يافتن پاسخ اين سوال، مستلزم بازانديشي عميق در مسائل پس از انتخابات و تجزيه و تحليل رويدادها و حوادث عبرت انگيزي است كه در تاريخ زنده ملت ايران ثبت و ضبط شده است.
يكي از مسائل تلخ پس از انتخابات به رفتار و مواضع قانون گريزانه نامزدهاي شكست خورده باز ميگردد كه در يك هماهنگي پنهان و مشترك، قاعده بازي را برهم زدند و فرصتي را فراهم آوردند تا دستگاههاي جاسوسي دشمنان قسم خورده ملت ايران براي ماهي گرفتن از آبهايي كه به دست خوديها گل آلود شده بود، عوامل جيره خوار و سرسپرده خود را به داخل ايران نفوذ دهند.
آقاي احمدي نژاد با روشن بيني و درك صحيح از حوادث، خيلي زود به اين حقيقت پي برد كه ادعاي تقلب در انتخابات و تاخت و تاز رقباي شكست خورده به رئيس جمهور منتخب ملت، تنها يك بهانه است و آنها از اين رهگذر، اهداف ديگري را جست و جو ميكنند لذا با هوشمندي و آرامي خود را از تيررس برخورد آنان كنار كشيد تا فرصت بروز و ظهور آنچه سران و عوامل موثر فتنه در نهاد و سرشت خويش، پنهان كرده بودند، فراهم شود و چنين نيز شد.
مهمترين سوء استفاده تبليغاتي از سخنان رئيس جمهور با رياكاري اصلاح طلبان و بي تدبيري آشكار طيفي از سياسيون موسوم به اصولگرا صورت گرفت و آن هنگامي بود كه آقاي احمدي نژاد در مراسم جشن پيروزي خود در ميدان ولي عصر تهران، تلاش كرد تا ميان راي دهندگان به نامزدهاي رقيب با عوامل اغتشاش، فاصله بيندازد و به اين ترتيب زمينه برخورد جدي و فوري با آشوبگران فراهم شود.
او گفت : در انتخابات،40 ميليون نفر خودشان بازيگر و تعيين كننده اصلي بودند حالا 4 تا خس و خاشاك در اين گوشهها يك كاري ميكنند. بدانيد كه اين رودخانه زلال ملت جايي براي خودنمايي آنها نخواهد گذاشت.
اين سخنان كاملا شفاف و روشن بيان شد و لفظ خس و خاشاك محدود به كساني بود كه اقدام به قانون شكني و برهم زدن نظم عمومي ميكنند.
به دنبال اين سخنان، جريان نيرومند رسانهاي اصلاح طلب با انعكاس وارونه سخنان رئيس جمهور، تبليغات مسموم و دروغيني به راه انداخت و آقاي احمدي نژاد را متهم كرد كه 13ميليون راي دهنده به ميرحسين موسوي را خس و خاشاك ناميده است. آنها با اين موج سازي گسترده و سنگين تبليغاتي، احساسات و عواطف راي دهندگان به نامزدهاي شكست خورده را تحريك كردند تا از همراهي و همصدايي با معترضان فاصله نگيرند.
قدرت رسانهاي اصلاح طلبان حتي بسياري از مدعيان اصولگرايي را تحت تاثير قرار داد، به گونهاي كه آنها بدون تحقيق در باره صحت و سقم مطالب ادعا شده، به انتقاد از رئيس جمهور پرداختند.
اين انتقادات در حالي صورت گرفت كه رئيس جمهور سرگرم انجام يك ماموريت خارجي بود و دستگاه اطلاع رساني دولت نيز نتوانست پاسخ مناسبي به اين تبليغات بياساس بدهد.
آقاي احمد توكلي نماينده محترم مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي و از مدعيان اصلي اصولگرايي، در زمره افرادي بود كه رئيس جمهور را هدف تندترين انتقادات قرار داد.
وي در گفتگوي زنده خود با شبكه 5 سيما، رئيس جمهور را متهم كرد كه الفاظ و لحن وي يكي از دلايل ناآراميها بوده است.
توكلي گفت: بايد بپذيريم 14 ميليون نفر به آقاي احمدينژاد راي ندادهاند و اينها الان درست يا نادرست سوال دارند و احساس اهانت ميكنند، اينها نه خس و خاشاك هستند و نه اراذل و اوباش.
تكرار اينگونه سخنان از سوي طيف همفكران آقاي توكلي از يك سو و تبليغات دروغين و فريب كارانه رسانههاي اصلاح طلب از سوي ديگر، مانند بنزيني بود كه بر روي آتش ريخته ميشد زيرا نه فقط صداي اعتراضات بياساس را بلندتر كرد، بلكه فرصت تنفس دوباره اي براي عوامل اغتشاش بوجود آورد.
آقاي حبيب الله عسگراولادي در آن هنگام، درجه انتقاد از رئيس جمهور را به حدي بالا برد كه او را به خاطر خس و خاشاك ناميدن اغتشاشگران، خارج از بندگي خدا دانست و آقاي قدرت عليخاني نماينده مردم قزوين در مجلس شوراي اسلامي، رئيس جمهور را متهم كرد كه "مردم قهرمان تهران " را خس وخاشاك ناميده است.
آنچه رئيس جمهور منتخب ملت در همان روزهاي اول حوادث پس از انتخابات در خشت خام ميديد، بسياري از مدعيان ديروز و امروز، اكنون پس از گذشت هفت ماه، در آيينه ميبينند و آن را فرياد ميكنند.
آقاي احمد توكلي روز چهارشنبه نهم دي ماه و پس از حوادث دردناك روز عاشورا، در مصاحبه با شبكه العالم گفت: ما از اصل مخالفت آنها (اغتشاشگران) با جمهوري اسلامي تعجب نميكنيم ، اينها خس و خاشاكي بيش نيستند كه از درون ملت پس زده ميشوند و به خاطر اين اقدام، حتما از سوي ملت و دولت محكوم خواهند شد.
اكنون زمان پاسخگويي به اين سوال مهم فرارسيده است كه آيا به راستي و از همان روزهاي اول، امكان پيشگيري مقتدرانه از بروز خسارات وارده به كشور، نظام و مردم وجود نداشت؟! آيا اغتشاشگران را بايد تنها مقصراني دانست كه به واسطه رفتار قانون شكنانه شان، باعث شدند امروز زبان بدگويي و جسارت دولتهاي تبهكار غربي به روي نظام مردمسالار و مقتدر جمهوري اسلامي ايران باز شود؟ كساني كه رئيس جمهور منتخب مردم را به دليل واقع بيني و درك صحيحاش از مسائل كشور، مورد شديدترين انتقادات و حملات قرار دادند، آيا امروز از شجاعت كافي براي برعهده گرفتن مسووليت رفتار و مواضع خود برخوردارند؟ به راستي چه سهمي از حوادث تلخ پس از انتخابات برعهده آنهاست ؟
اينك نقاب از چهره بسياري از افراد فرو افتاده و تصوير روشني از بازيگران در صحنه و حاميان و تدارك كنندگان پشت صحنه، پيش روي مردم قرار دارد و البته براي آن نيز هزينه سنگيني پرداخت شده است. شفافيت اوضاع ديگر هيچ عذر و بهانه اي براي خواص باقي نمي گذارد.
اينك فصل انتظار است. انتظار از كساني كه به واسطه رفتار و مواضع شان در دوران پس از انتخابات، بايد به پيشگاه ملت ايران عذر تقصير بياورند و دست كم مسووليت شناسي خود را با برعهده گرفتن سهم خويش در حوادث پس از انتخابات، نشان دهند.
انتظارها مربوط به خوديهاست و الا از كساني كه براي تصاحب مناصب قدرت، حاضر شدند كشور را به آشوب بكشانند و بيشترين فرصت را براي سوء استفاده دشمنان ملت ايران فراهم آورند، انتظار نميرود كه به جبران رفتار و مواضع اشتباه خود بپردازند زيرا دشمنان انقلاب پيوندهاي خود را با برخي از مدعيان اصلاحات، آنچنان گره زدهاند كه حتي اگر آنان انگيزهاي براي بريدن از دشمن داشته باشند، باز كردن اين گره و گسستن پيوندهاي زشت و خيانت بار آنان و بازگشت به دامان ملت، با عبور از پلهايي كه آنها در پشت سر خود ويران كردهاند، سخت و ناممكن به نظر ميرسد.
به راستي آيا تا به حال به اين موضوع انديشيدهايم كه اگر مردم در انتخاب خود اشتباه ميكردند و امروز آقاي موسوي يا آقاي كروبي عهدهدار رياست جمهوري شده بود، چه سرنوشتي انتظار مردم را ميكشيد؟ چه تلخ است كه افرادي در كشور به جاي تكيه كردن بر حمايت ملت خويش به عنوان پشتوانه اصلي هرگونه پيشرفتي در سطح ملي و بينالمللي، به جايي برسند كه جز مشتي تبهكار بين المللي، كس ديگري را براي تكيه كردن، در پشت سر خود نبينند!
تلخ تر از آن، اظهارات كساني است كه به جاي درس گرفتن از رويدادهاي عبرت آموز گذشته و پاي فشردن بر اصول و مباني انقلاب اسلامي ، بدون آنكه متوجه تبعات مواضع و اظهارات غيرمنتظره خود باشند، آب به آسياب دشمن ميريزند.
آقاي حبيبالله عسكراولادي با اشاره به برخي از شعارهاي مطرح شده در راهپيمايي مردم عاشورايي تهران گفته است: در اين راهپيمايي، شعارهايي عليه شخصيتها و چهرههاي سياسي سر داده شد كه من اين شعارها را انحرافي ميدانم و به آنان ميگويم كه ما امروز به وحدت نياز داريم و الآن وقت اين شعارها نيست.
نگارنده از هرگونه توهيني نسبت به افراد بيزار و رويگردان است اما آقاي عسگراولادي بايد به برخي از سوالها پاسخ دهد كه در جست وجوي وحدت با چه كساني است؟ آيا وحدت ميان حق و باطل ، امري ممكن است؟ آيا ميتوان ميان وفاداران به نظام با همصدا شدگان با دشمنان كينه توز انقلاب وحدت ايجاد كرد؟ آيا درهم آميخته شدن خطوط و ديدگاههاي ناهمگون و نامتجانس عامل اصلي پيدايش وضعيت امروز كشور نبوده است ؟ چرا افراد خوش سابقه به دنبال بازگردان آب به همان جويي هستند كه ملت ايران براي خشكاندن آن از جان خويش مايه گذاشته است؟ محور اصلي وحدت در جامعه اسلامي كسي جز ولايت فقيه و رهبر فرزانه انقلاب نيست. آيا مي توان ميان كساني كه حول اين محور مي چرخند با كساني كه براي قلع و قمع كردن آن مجدانه و در صحنه عمل به تلاش و توطئه مشغولند وحدت ايجاد كرد؟
آقاي عسگر اولادي و همفكران ايشان به اين معنا توجه دارند كه انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي برآمده از اراده هاي يك ملت زجر كشيده ، شهيد داده ، سختي كشيده و در عين حال مقاوم و سربلند است و به هيچكس هم بدهكاري ندارد، بنابراين كساني كه در كسوت دلسوزي مردم قرار دارند، بايد از خود هوشمندي و درايت بيشتري نشان دهند و از تحميل هزينه هاي بيشتر بر مردم بپرهيزند.
نظام مردم سالار ديني در ايران ، اينك بيش از هر زمان ديگري، آبديده و شكست ناپذير به نظر ميرسد و به خوبي دريافته است كه چگونه از سنگلاخها و ناهمواريها عبور كند و راه خود را هموار سازد.
همه كساني كه دل در گرو سرافرازي، پيشرفت و رفاه و آسايش ملت ايران دارند، در دامان ملت ايران جاي ميگيرند اما كساني كه ميخواهند همچنان از موضع قيم مابي و برخورداري از مصونيتهاي پيدا و پنهان با نظام و مردم تعامل كنند، بدانند كه اينك زمانه ديگري فرارسيده است و اگر مي خواهند در آغوش ملت خويش پناه بگيرند، چارهاي جز اصلاح باورها و رفتارهاي غير ارزشي خود ندارند. آنها بايد از اسب زين كرده خويش پايين بيايند و همراه با مردم پياده راه بروند.