رياستجمهوري اوباما يك داستان علمي-تخيلي است؛ يادداشت انتقادي فيدل كاسترو در مطبوعات كوبا

رهبر انقلاب كوبا اقدامات رئيسجمهور آمريكا و تلاشهاي وي را يك داستان علمي-تخيلي دانسته و معتقد است قدرت اصلي ايالات متحده در دستان اوباما نيست.
"فيدل كاسترو "، رهبر انقلاب كوبا، چندي پيش با نگارش يادداشتي در مطبوعات اين كشور، با شرم آور خواندن عملكرد اوباما و دولت آمريكا در قبال كودتاي هندوراس، از تلاش آمريكا براي منضم ساختن كلمبيا به خاك خود از مسير برپا داشتن هفت پايگاه نظامي در آن كشور انتقاد كرد. كاسترو نوشت، من بر اين عقيدهام كه پيش از اينكه اوباما دوران رياستجمهوري خود را به پايان برساند، شش تا هشت حكومت دستراستي متحد با امپراطوري آمريكا در آمريكاي لاتين خواهيم داشت.
متن كامل يادداشت مذكور در ادامه ميآيد./
............ ***** ............
بسيار متاسفم از اينكه از اوباما انتقاد ميكنم! من ميدانم كه در ايالات متحده روساي جمهور بالقوهاي وجود دارند كه بدتر از او هستند. من ميدانم كه در زمان حاضر پست رياست جمهوري در آمريكا كار بسيار پردردسري است. شايد هيچ چيز بهتر از اطلاعاتي كه ديروز در گرانما* ارائه شده بود آن را توضيح نميدهد و آن اينست كه 237 نفر از اعضاء كنگره آمريكا يعني 44% از كل اعضاء كنگره، ميليونر هستند. اين به اين معني نيست كه يكيك اين افراد الزاماً مرتجعين شفاناپذيري هستند. ولي براي آنها بسيار مشكل است كه احيانا مانند يكي از ميليونها شهروند آمريكائي فكر كنند كه از مراقبتهاي پزشكي محروم بوده، يا بيكار هستند و يا اينكه بايد براي تامين معاش خود به شدت كار كنند. البته، اوباما آدم نداري نيست! او صاحب ميليونها دلار پول است. او، بعنوان يك فرد متخصص در سطح ممتازي قرار داشت. تسلط او بر زبان، فصاحت و هوش و فراست او انكار ناپذير است. عليرغم اينكه يك آمريكائي آفريقاييتبار است، براي نخستين بار در تاريخ آن كشور به رياستجمهوري انتخاب شد. اين اتفاق در جامعهاي نژادپرست اتفاق افتاد كه در حال حاضر دچار يك بحران اقتصادي عميق جهاني است كه مسووليت آن بر دوش او افتاده است.
برخلاف آنكه نظام اجتماعي ايالات متحده و رسانههاي غولآساي آن سعي دارند مخالفين خود را "ضد آمريكائي " بنامند، ولي موضوع بر سر ضد آمريكائي بودن يا نبودن نيست. مردم آمريكا مسئول اين نظام تحملناپذير نيستند، بلكه قربانيان آن هستند و از آن بدتر آنكه، اين نظام ديگر با زندگي بشريت سازگار نيست. اوباماي باهوش و عاصي كه به ناچار بايد تحقير و نژادپرستي را در دوران كودكي و نوجوانياش تحمل كند موضوع فوقالذكر را ميفهمد، ولي اوبامائي كه تحصيل كرده است و نسبت به اين نظام و روشها و اسلوبهاي آن، كه او را به رياستجمهوري آمريكا رسانده، متعهد است نميتواند در مقابل وسوسه خود نسبت اعمال فشار و تهديد ديگران و حتي فريب دادن آنها مقاومت كند.
او نسبت به انجام وظايف خود بسيار مقيد و وسواسي است. احتمالاً هيچ رئيسجمهور ديگر آمريكا نميتواند انجام چنان برنامه سنگيني را بر عهده گيرد كه او در نظر دارد در عرض هشت روز آينده انجام دهد. مطابق اين برنامه، او طي يك سفر طولاني به آلاسكا خواهد رفت و با نظامياني كه در آنجا مستقر هستند مذاكره خواهد كرد. سپس به ژاپن، سنگاپور، جمهوري خلق چين و كره جنوبي خواهد رفت. در آنجا، او در كنفرانس همكاري اقتصادي، آسيا، اقيانوس آرام (آپك) و هم چنين در اجلاس سازمان كشورهاي جنوب شرق آسيا (آسهآن) شركت خواهد كرد. او، در سرزمين آفتاب تابان(ژاپن) با نخستوزير اين كشور و اعليحضرت امپراطور "آكي هيتو " مذاكره و ملاقات خواهد كرد. او همچنين با "سوسيلو بامبانگ " رئيسجمهور اندونزي ديدار خواهد كرد. او همچنين با "ديمتري مدودف " رئيسجمهور روسيه، و با "هو جين تائو " رئيسجمهور جمهوري خلق چين ملاقات خواهد كرد. او سخنرانيها و كنفرانسهاي خبري مختلف برگزار خواهد كرد. در تمام اين مدت، او كيف بمب هستهاي خود را در اختيار خواهد داشت كه اميدواريم در اين سفر فشرده به آن نيازي پيدا نكند!
مشاور امنيتي او اعلام كرده است كه او قرار است با رئيسجمهور روسيه درباره تمديد قرارداد استارت-1، كه در تاريخ 5 دسامبر 2009 پايان مييابد، گفتگو كند. بدون شك آنها در مورد كاهش مشخصي در تعداد عظيم انبارش سلاح هستهاي به توافق خواهند رسيد، كه در واقع اهميت چنداني براي اقتصاد و صلح جهاني ندارد.
دوست نامآور ما در اين سفر دور و دراز و برنامه فشرده به چه مسائلي خواهد پرداخت؟ كاخ سفيد رسما اعلام كرده است كه اين مسائل عبارتند از: تغييرات جوي، بهبود اقتصادي، خلع سلاح هستهاي، جنگ در افغانستان، خطرات جنگ در ايران و جمهور دموكراتيك خلق كره. اين قدر مطلب در اين موارد موجود است كه ميتوان با آنها يك كتاب داستان به رشته تحرير درآورد.
ولي، اوباما چگونه ميخواهد مسئله تغييرات جوي راهحل كند در حالي كه موضع نمايندگان او در جلسات مقدماتي و آماده سازي براي اجلاس سران در كپنهاك در مورد توليد و انتشار گازهاي گلخانهاي بدترين موضع در ميان كليه كشورهاي صنعتي و ثروتمند، هم در اجلاس بانكوك و هم در اجلاس بارسلون، بوده است؟ چرا كه ايالات متحده آمريكا نه پيمان كيوتو را امضاء كرده و نه اينكه اليگارش حاكم بر اين كشور راغب به همكاري راستين براي حل اين معضل است.
او چگونه ميخواهد به حل مسائل وخيم اقتصادي كه بخش مهمي از بشريت را تحت تاثير قرار داده كمك كند، وقتي كه جمع كل بدهي ايالات متحده كه شامل بدهي دولت فدرال، دولتهاي ايالتي و محلي، شركتها و خانواده است، در پايان سال 2008 به 57 تريليون دلار، يعني معادل 400 درصد توليد ناخالص داخلي (GDP) آن كشور رسيده، و يا هنگامي كه كسري بودجه اين كشور قريب به 13 درصد توليد ناخالص داخلي (GDP) در سال مالي 2009 رسيد؟ اين رقمي است كه اوباما بدون شك از آن اطلاع دارد.
او چه پيشنهادي ميتواند به "هو جين تائو " بكند وقتي كه سياست او، براي ضربه زدن به صادرات چين، علنا حمايت از صنايع داخلي بوده است و يا در حالي از دولت چين ميخواهد كه به هر قيمتي بايد ارزش يوان را بالا ببرد كه اين اقدام بر واردات افزاينده كشورهاي جهان سوم از چين اثر ميگذرد.
"لئوناردو بوف "، روحاني برزيلي كه پيرو "كارل ماركس " نيست، بلكه يك كاتوليك صادق و يكي از كساني است كه حاضر به همكاري با امپرياليسم در آمريكاي لاتين نيست، اخير اعلام كرد كه "... ما دست به خطر كردن تخريب و نابودي تنوع حيات زدهايم... نزديك به نيمي از افراد بشر اكنون زير خط فقر زندگي ميكنند. قشر 20 درصدي غنيترين جمعيت دنيا 82.49 درصد كل ثروت كره زمين را به مصرف ميرساند و قشر 20 درصدي فقيرترين جمعيت دنيا فقط با سهم بسيار كم 1.6 درصد از ثروت و توليد دنيا سر ميكند. " او به نقل از فائو (سازمان خواروبار سازمان ملل ـ م) هشدار ميدهد كه "... در سالهاي آتي در اثر تغييرات جوي 150 الي 200 ميليون مهاجر خواهيم داشت. " او اضافه ميكند كه به برآورد او "بشريت در حال حاضر 30 درصد بيشتر از ظرفيت باز توليد خود را مصرف ميكند... كره زمين اكنون علائم صريحي از خود بروز ميدهد دال بر اينكه باري بيش از اين را نميتواند تحمل كند. "
چيزي كه او ميگويد يك واقعيت است. ولي اوباما و كنگره ايالات متحده هنوز آن را نشنيدهاند. اوباما براي ما در اين نيمكره چه به ارمغان آورده است؟ مسئله شرمآور هندوراس و منضم ساختن كلمبيا به خاك آمريكا كه ايالات متحده در حال برپا داشتن هفت پايگاه نظامي در آن است. آمريكائيها بيش از صد سال پيش پايگاهي نظامي در خاك كوبا تاسيس كردند و هنوز هم به زور آن را در اشغال خود دارند. آنها در همين پايگاه مركز شكنجههاي وحشتناك را بر پا كردند كه معروفيت جهاني دارد، و اوباما هنوز نتوانستند آن را تعطيل كند.
من بر اين عقيدهام كه پيش از اينكه اوباما دوران رياستجمهوري خود را به پايان برساند، شش تا هشت حكومت دستراستي متحد با امپراطوري آمريكا در آمريكاي لاتين خواهيم داشت. در همين راستا، در آيندهاي نزديك دست راستيترين جناح سياسي در آمريكا سعي خواهد كرد دوران رياستجمهور اوباما را به همان دوره چهار ساله اول محدود سازد. يك "نيكسون " ديگر، يك "بوش " ديگر و يا كسي مانند "چني " بار ديگر به رياستجمهوري خواهد رسيد. آن وقت اهميت اين پايگاههاي نظامي مطلقا بدون توجيه كه مردم آمريكاي لاتين را به بهانه مبارزه با سوادگري مواد مخدر تهديد ميكنند، ميتوان به روشني كامل مشاهده كرد. در حالي كه مسئله مواد مخدر مسئلهاي است كه با تزريق دهها ميليارد دلار از (بازار) آمريكا به بزهكاري سازمان يافته و توليد مواد مخدر در آمريكاي لاتين به وجود آمده است.
كوبا نشان داده است كه مبارزه با مواد مخدر مستلزم گسترش عدالت و توسعه اجتماعي است. در كشور ما، آمار بزهكاري در هر 000 ,100 نفر يكي از پائينترين آمار در سطح جهان است. هيچ كشور ديگري در اين نيمكره نميتواند چنين شاخصهاي پائيني از خشونت و بزهكاري را نشان دهد. اين يك واقعيت مشهود است كه، عليرغم محاصره اقتصادي كوبا، هيچ كشور ديگري داراي چنين ميزان بالائي از سطح تحصيلات نيست.
مردمان آمريكاي لاتين ميدانند چگونه در مقابل حملات بيامان امپراطوري آمريكا ايستادگي كنند!
به نظر ميرسد رياستجمهوري اوباما يك داستان علمي-تخيلي است.
--------------------------------------------------------------------------------------------
* روزنامه رسمي دولت كوبا
مترجم: علي مفرح