IRNON.com

اتل متل انقلاب

يه قصه خوب و ناب


يه مرد آسموني

با لشگر ايروني


رفتن به جنگ ديوا

با پيرا و جوونا


شاخ ديو و شكستن

دست و پاهاشو بستن


بچه ديو فرار كرد

ديو بزرگ و خار كرد


اون مرد آسموني

اون سردار ايروني


 

بودش امام خميني

يه سيد حسيني


 

 

كه ماها رو رها كرد

از نكبت و غم و درد


تو يك فضاي آزاد

راه و به ما نشون داد


مكتبي نو راه انداخت

مدرسه عشقي ساخت


مكتب عشق و صفا

بسيج مستضعفا


تو اين تب و تاب بوديم

تو فكراي ناب بوديم


تو فكر يك حكومت

براي دين و امت


براي دولت يار

رهايي از انتظار


 

اما يه عده شرور

رفتن تو كار ترور


يه عده تو كردستان

جنوب و غرب و بستان


تو اين طوفان و دريا

رفتن تو خواب و رويا


خواستن كه ناخدا شن

از انقلاب جدا شن


خواستن امام تنها شه

بسوزه اين انديشه


اين آدماي مريض

اين دشمناي ناچيز


اينو نمي فهميدن

كه با كي درافتادن


 

با جانشين آقا

يار امين آقا


خود آقا يارش بود

خدانگهدارش بود


يه عده هم تو نفاق

با شور و با اشتياق


تيشه زدن به ريشه

به شاخه انديشه


خيال كردن زرنگن

اگه با دين بجنگن


اين انقلاب و ريشه

اين نهضت و انديشه


خار شد تو چشم كفار

تو چشماي استكبار


 

يهو دشمن نامرد

از چند طرف حمله كرد


يه دنيا پول و لشگر

تو جنگ با يه كشور


ياور صدام شدن

خائن و بدنام شدن


يكي با توپ و تانكش

يكي با پول بانكش


يكي با سور و ساتش

با پول نفت و گازش


هر كي با هر چي كه داشت

يه مين تو راه ما كاشت


 

 

اما امام آگاه

ترسي به دل نداد راه


حتي به ماها فرمود

سنگ يه ديوونه بود


سنگ يه مرد نادون

قصه دزدو كاهدون


امام خوب و برنا

اون پير مرد دانا


با شور و عشق و امداد

با ما حكم جهاد داد


ما از پا ننشستيم

تا دست كفر و بستيم


اين انقلاب ديروز

يه بار ديگه شد پيروز


 

 

تا درس بندگي شه

شعار زندگي شه


اما تو هشت سال جنگ

يه عده مايه ننگ


كه بي عار و نامردن

خون به دل ما كردن


اين مردم بد نهاد

به جاي جنگ و جهاد


رفتن به پشت جبهه

تو كار شك و شبهه


شايعه سازي كردن

دشمن و راضي كردن


تو جبهه سدي ساختن

چوب لاي چرخ انداختن


 

 

جنگ و جهاد تمام شد

خون به دل امام شد


از حرف خود عدول كرد

قطعنامه رو قبول كرد


با شور و عشق و فرياد

امام به ما پيام داد


جوونهاي با ايمان

افتخاراي ايران


اين جنگ كفرو دينه

دشمن توي كمينه


ادامه داره جهاد

با خودكارو با مداد


دشمن ما هميشه

ميجنگه با انديشه


 

با روح و قلبي آرام

تموم شد عمر امام


تو خرداد شصت و هشت

امام از پيش ما رفت


اما خداي كريم

نذاشت كه بي امام شيم


سيد علي امام شد

غصه هامون تمام شد


چشم و چراغ مهدي

گلي زباغ مهدي


نماينده صاحب

نائب يار غائب


ولي كل جهان

نائب صاحب زمان


منكر اين زعامت

دشمن با امامت


دشمن دين خداست

پاچه خوار امريكاست

 

 

اتل متل عشق و خون