IRNON.com
سخنان آيت‌اللـه محمدعلي گرامي درباره حوادث عاشوراي حسيني
 
 

آيت‌اللـه محمدعلي گرامي قمي گفت: در روزهاي اوليه اغتشاشات پس از انتخابات بسياري[از معترضين] با بنده تماس گرفتند و فشار آوردند كه پيام يا بيانيه‌اي در اين باب بنويسم. بنده هم هيچ پيامي ندادم و اين افراد دائماً از تهران تماس مي‌گرفتند و مي‌گفتند چرا ساكت هستيد.


 

آيت‌اللـه محمدعلي گرامي قمي از مدرسين مبرز حوزه علميه قم در پيامي به مناسبت حوادث عاشوراي حسيني، آشوبگران را عده‌اي نهيليست دانست كه در روزي كه پيروان ساير اديان و فرق نيز احترام آن را نگه مي‌دارند، اقدام به حمله به عزاداران و تكاياي حسيني كردند. اين بيانيه اگرچه در رسانه‌ها انعكاس چنداني نيافت اما در موضوع خود اهميتي درخور داشت. آيت‌آللـه گرامي از شاگردان ديرين و مبارز حضرت امام خميني(ره) است كه در دوران نهضت اسلامي بارها طعم زندان و تبعيد را چشيده و از شاهدان اين رويداد بزرگ معاصر است. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عرصه تحقيق و تدريس بازگشت و در اين عرصه به تلاش‌هاي ارزنده‌اي دست زد. آيت‌اللـه گرامي در گفت‌وگو با روزنامه "جوان " از تلاش جريان موسوم به اصلاح‌طلب براي فشار بر حوزه‌هاي علميه و علما براي صدور بيانيه به نفع آنان خبر داد، چيزي كه همواره اين جريان طيف مقابل را بدان متهم ساخته است.


عده‌اي در آشوب‌هاي خياباني شعار "استقلال، آزادي، جمهوري ايراني " سر مي‌دهند به عقيده شما شانس اين افراد براي رسيدن به خواسته‌‌هايشان چقدر است؟

بنده در بعضي مصاحبه‌ها هم عرض كرده‌ام، اعتقاد اسلامي در دل و جان مردم ايران بسيار عميق و ريشه‌دار است و از بين نخواهد رفت. از زماني كه اهل بيت (ع) عشقشان در دل مردم ايران جا گرفته است (حتي با مشكلات قبل از آل‌بويه كه براي شيعيان به وجود آوردند) زندگي مردم با آنها مأنوس شده است و اين ارتباط و همبستگي به راحتي قابل گسست نخواهد بود.

جالب است در زمان رضاخان كه خفقان ديني وجود داشته است مردم به خاطر ارادت به ائمه اطهار(ع) مجالس روضه را در نيمه شب برگزار مي‌كرده‌اند، حتي امام راحل، مجلس روضه داشته كه قبل از نماز صبح برگزار مي‌شده است و مردم در آن زمان در مجلس حضور مي‌يافته‌‌اند، در تهران هم حاج شيخ مهدي معزي با شرايطي سخت و بحراني روضه مي‌خواندند ايشان حتي فرش زير پايشان را هم فروخت براي تهيه قند و چاي مجلس روضه. در شرايط سخت و دشوار مردم ايمان خود را حفظ كرده‌اند و اين اعتقادي كه نسل به نسل منتقل شده است را به راحتي از دست نمي‌دهند. بنده عرض مي‌كنم كه اين افراد كه اينچنين شعارهايي مي‌دادند، بعيد مي‌دانم كه اهل ايمان و تقوا باشند. اگر كسي اهل سياست باشد در ايران اينجور شعارها را مطرح نمي‌كند، اينها دشمن ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي ايران هستند.
اين گروه به هيچ وجه به نتيجه نخواهند رسيد، شبهه نفي دين باعث شد مصدق به زمين بخورد و اين افراد بايد از مصدق پند بگيرند. يقيناً اين شعارها را عده‌اي قليل داده‌اند كه تأثيري بر ملت متدين و سلحشور ايران نخواهد گذاشت.

با توجه به اينكه اين افراد با عكس ميرحسين و رنگ سبز دست به آشوب و شعارهاي هنجارشكن زده‌اند، موضع ميرحسين موسوي در اين رابطه بايد چگونه باشد؟

حتماً لازم است كه ميرحسين موسوي اگر اين شعارها و حركات را قبول ندارد به صورت صريح اعلام برائت كند و خيلي زود اين كار را انجام بدهد. بايد با اين افراد صحبت كرد كه چرا سكوت كرده‌اند. كسي كه تا الان سكوت كرده‌ كار بد و قبيحي انجام داده است و بايد صف خود را از اينچنين افرادي جدا كنند چرا كه عقل مي‌گويد كسي كه اهل سياست باشد نمي‌آيد در ايران دست به اينچنين كارهايي بزند چرا كه مردم ايران به انقلاب، نظام و ارزش‌هاي ديني‌شان پايبند هستند.

همه جهانيان مي‌دانند كه انقلاب ما انقلاب مذهبي است و مذهبي خواهند ماند، اگر كساني فكر مي‌كنند كه انقلاب از دست مذهب بيرون مي‌‌رود سخت در اشتباه هستند.

ضمن آنكه همه انقلاب‌هاي جهان مذهبي بوده‌ا‌ند و با مذهب به سرانجام رسيده‌اند؛ مثلاً در روسيه (همان شوروي سابق) انقلاب مذهبي رخ داد و ديگران با كودتا سركار آمدند، در چين هم وضعيت به همين شكل بود، "مائو " در چين مدت‌ها بعد از انقلاب براي افسرهاي مسلمان احترام زيادي قائل بود چرا كه آنها در به سرانجام رسيدن انقلاب كمك كرده بودند. اين رفتارها ناسپاسي نسبت به شعائر امام حسين (ع) و اهل بيت (ع) است و پشت كردن به مصالح و منافع جمهوري اسلامي ايران است.

شما آشوبگران و اغتشاشگران عاشورا را نهيليست ناميده بوديد، بر چه اساسي به اين باور رسيديد؟

همانطور كه در آن پيام هم اشاره كردم، گروهي كه به اغتشاش و درگيري و توهين به ارزش‌هاي ديني دست زدند و در روز عاشورا حرمت‌شكني كرده بودند را نهيليست ناميديم. اين افراد با حمايت مالي و روحي دول مستكبر غربي دست به اين كار زده‌اند و اين هم يكي ديگر از شاخصه‌هاي اين تعبير براي افراد هتاك و حرمت‌شكن بوده است. اينكه امثال آقاي ميرحسين موسوي و ديگر افراد اين حركت را محكوم نكرده‌‌اند كار اشتباهي صورت داده‌اند. اين جاي سؤال دارد كه چرا آقاي موسوي و ديگر چهره‌هاي هم‌فكر ايشان اين كار را محكوم نكردند. در روزهاي اوليه اغتشاشات پس از انتخابات بسياري با بنده تماس گرفتند و فشار آوردند كه پيام يا بيانيه‌اي در اين باب بنويسم. بنده هم هيچ پيامي ندادم و اين افراد دائماً از تهران تماس مي‌گرفتند و مي‌گفتند چرا ساكت هستيد.

چه گروه يا اشخاصي براي پيام دادن به شما فشار مي‌آوردند و از شما مي‌خواستند چه موضعي پيش بگيريد؟

آنها ادعا مي‌كردند ديگر افراد در قم و تهران موضع گرفته‌اند چرا شما سكوت كرده‌ايد. بنده هم به آنها گفتم از شيعيان ساير نقاط جهان با من تماس گرفته‌اند (از استراليا، عربستان، كشمير، فرانسه و ...) و از آشوب‌ها و حركت‌هايي كه باعث متشنج نشان دادن ايران مي‌شود ابراز نگراني و دلخوري مي‌كنند.
آنها (شيعيان ساير نقاط دنيا) مي‌گفتند زماني كه اختلافات در ايران پيش مي‌آيد ما در برابر حكومت‌هاي محلي در فشار و محدوديت قرار مي‌گيريم. افرادي كه با بنده تماس مي‌گرفتند خودشان را كه معرفي نمي‌كردند اما آنها در تماس‌هايشان سعي مي‌كردند اين را نشان بدهند كه افراد مورد هجوم و تاخت و تاز پليس و مأمورهاي امنيتي قرار گرفته‌اند و شماها (علما و روحانيون) چرا دفاع از مظلوم نمي‌كنيد، حرف آنها اين بود.

شما چرا پيامي در اين رابطه ندارد؟

ما كه در صحنه خيابان نبوده‌ايم، هر چند كساني كه در چارچوب قانون اساسي و ولايت فقيه حركت نكنند از وظايف نيروهاي امنيتي است كه با آنها به صورت قانوني و انساني برخورد كند. ديگر آنكه شيعيان ديگر كشورها از اختلافات كشورمان زجر مي‌كشيدند و ما حتي‌المقدور بايد كاري بكنيم كه شيعيان كل دنيا را در نظر داشته باشيم. در كشمير و بسياري از شهرهاي عربي شيعيان مشكل دارند و در اروپا و آمريكا هم وضع به همين منوال است ما بايد سعي كنيم موضوعات مورد اختلاف را در چارچوب قانون و ولايت‌فقيه حل كنيم كه برادران و خواهران ايماني‌ ما آسيب نبينند.

مقام معظم رهبري شاخصه‌هاي وحدت و همبستگي در شرايط كنوني را تبيين كردند، شما به عنوان يكي از مدرسين حوزه كه سابقه انقلابي داريد، رسيدن به وحدت را در چه مسيري قابل دسترسي مي‌دانيد؟

ما شك نداريم كه وحدت و همبستگي در هر شرايطي براي ما مهم است و با فضاي ايجاد شده پس از انتخابات مقام معظم رهبري معيارهايي را براي دوستي و برادري كه همان وحدت است بيان فرمودند و اگر همه افراد و گروه‌ها فرموده‌هاي ايشان را سر لوحه قرار بدهند وحدت و يكپارچگي هرچه بيشتر دور از دسترس نيست.
حصول وحدت بايد طوري باشد كه وحدت واقعي باشد وقتي دو نفر با هم اختلاف و عدم تفاهم دارند و هيچ كدام حرف ديگري را قبول ندارد بايد فردي كه هر دو نفر او را قبول دارند در جلسه‌اي آنها را جمع كند و موضوعات مورد مناقشه را حل و فصل نمايد.
البته باز هم عرض مي‌كنم در شرايط كنوني افرادي كه معترض و گلايه‌مند هستند بايد در جهت وحدت و همبستگي ملي تلاش كنند و خواسته‌هاي خود را در جهت قانوني پيش بگيرند و معيارها و شاخصه‌هاي رهبر معظم انقلاب را در جهت نيل به همبستگي و يكدلي بيشتر پيشه كنند.
به عقيده من همه بايد دراين مسير تلاش كنند و قدم‌هاي مثبت بردارند و آنان كه از قانون تخطي كرده‌اند مسير حركت خود و اطرافيان خود را بر قانون منطبق كنند و از بيگانگان و مستكبران جهان تبري بجويند و مواضع خود را با صراحت بيشتري بيان كنند.
حتي در رژيم گذشته مرحوم آيت‌الله بروجردي زماني كه مشكلاتي با حكومت داشت آن را به صورت علني و آشكارا بيان نمي‌كردند ايشان زماني كه قهر بودند و گلايه و اعتراض نسبت به حكومت داشتند آن را با پيغام و نامه آن هم به صورت پنهاني به حكومت وقت منتقل مي‌كرد.
بنده يادم هست در قضيه رسميت دادن به بهائيت بود يا قضيه اصلاحات ارضي، زماني كه آيت‌الله بروجردي موضوع را شنيد قهر كرد بعد به شاه پيغام داد كه به من (آيت‌الله بروجردي) گذرنامه بدهيد چرا كه تصميم دارم به نجف اشرف بروم.
شاه قبل از اين موضوع به مسؤولان گفته بود هر موقع آيت‌الله بروجردي گذرنامه مي‌خواستند در اختيارش قرار بدهيد و زمينه مسافرت ايشان را فراهم كنيد، تا اينكه اين موضوع پيش آمد. به هر حال مردم در قم دسته‌هاي عزاداري سينه‌زني و زنجيرزني به راه انداختند به حمايت از آيت‌الله بروجردي؛ شاه زماني كه فضا را اينگونه ديد گفت هر چه شما (آيت‌الله بروجردي) مي‌خواهيد برآورده مي‌كنم ؛ در كل عقب‌نشيني كرد.
آيت‌الله بروجردي در هيچ زماني مطرح نكردند كه موضوع از چه قرار بوده است و بدون اينكه مردم اطلاع پيدا كنند شاه را در مواضع نادرست خود وادار به عقب‌نشيني كرد. حتي آيت‌الله بروجردي در آن روز به مردم گفت من خواستم تنها براي زيارت به قم بروم تا آنكه فضاي كشور ناامن نشود.

پس شما مي‌فرماييد اگر مسؤولي از نظام گلايه يا اعتراضي دارد آن را از طريق قانوني و به صورت پنهاني پيگيري كند تا فضاي جامعه ناامن نشود؛ درست است؟

بله، اين عقيده بنده است چرا كه آشكارا عمل كردن باعث به وجود آمدن هرج و مرج مي‌شود و هرج و مرج به كشور و همه مسؤولان نظام صدمه و لطمه وارد مي‌‌كند. بنده يادم است در اواخر سال 41 يا 42 قبل از دستگيري امام(ره)، يكي از روحانيون شيراز به ما پيغام داد كه خوانين آن شهر پيغام داده‌اند كه اگر امام (ره) از ما رفع اتهام كند ما شيراز را تصرف مي‌كنيم و بعد از آن هم تهران را به دست مي‌آوريم. آنها تنها به دنبال اين بودند كه امام (ره) بيانيه بدهد در جهت عدم آشوبگر و غارتگر بودن اين گروه.
بنده به امام (ره) گفتم پيشنهاد خوبي است، اما امام (ره) فرمودند هرگز اجازه چنين كاري را نمي‌‌دهم، اگر اين افراد كه خوانين شيراز هستند شيراز و تهران را تصرف كنند به هيچ كس رحم نخواهند كرد، حتي عباي ما را هم در خواهند آورد. حتي‌المقدور سياسيون در درجه اول خودشان بايد موضوع را حل كنند و مشكلات و اختلافات في‌مابين را به سطح جامعه و كشور نكشانند.
حداقل ضرر اين كار اين است كه جوان ديگر نمي‌تواند در جهت علم و دانش قدم بردارد و اين به معناي پسرفت و در جا زدن كشور ما خواهد بود و اين همان خواسته دشمنان نظام و انقلاب است. پس ما نبايد ناخواسته آب به آسياب دشمن بريزيم و آنها را نسبت به خواسته‌هاي شومشان اميدوار كنيم چرا كه در طول 30 سال اخير دشمنان كشور و نظام نسبت به اهداف خود در قبال جمهوري اسلامي ايران نااميد شده بودند.

در شرايط كنوني چه بايد كرد كه آرامش و ثبات بيشتر در كشور حاكم بشود؟

بنده عقيده دارم نبايد كار به اينجا مي‌رسيد و حالا هم اگر كار به اينجا رسيده است خوب است از همه گروه‌ها دعوتي صورت بگيرد و با دوستي و يكدلي همه را در جهت پيروي و حركت در چارچوب قانون ترغيب و تحريض كنند. اين اختلافات هر چه زودتر بايد جلويشان گرفته بشود، چرا كه ضربات و لطمات فراواني به كشور در وجوه مختلف خواهد زد.

همانطور كه شما اشاره فرموديد انقلاب ما با شعارها و اهداف ديني به وقوع پيوست و در اين راه هم شهيدان بسياري را فدا كرد، به عقيده شما با كساني كه در جهت نفي اسلام در حكومت هستند و مخالفت با ولي فقيه را سرلوحه قرار داده‌اند چه برخوردي بايد صورت بگيرد؟

همانطور كه عرض كردم مذهب و دين در اعماق جان و دل مردم ما ريشه دارد و اگر هر گروه يا شخصيتي مقابل اسلام و ركن ركين ولايت‌فقيه قرار بگيرد و سعي در كمرنگ كردن آن در سطح جامعه داشته باشد به جايي راه نخواهد برد و عرض مي‌كنم با ملاطفت، مهرباني و البته در ذيل قانون با افراد هتاك و فتنه‌جو برخورد بشود.

عده‌اي سعي مي‌كنند با دامن زدن به فتاواي نادر و حيرت‌آور نام خود را شهير و بر سر زبان‌ها بيندازند، نظر شما در اين رابطه چيست؟

همانطور كه در كتب بزرگ شيعه آمده است فتوا از مجتهد صادر مي‌شود و اجتهاد مقدمات و مراحل سختي دارد، اين مقدمات را همه مجتهدان بايد به خوبي و جامعي فرا بگيرند تا بتوانند دست به صدور فتوا بزنند. در مقدمات اجتهاد طلاب بايد منطق، فلسفه، كلام، علم رجال، حديث و تفسير را به خوبي فرا بگيرد و بعد از اين مقدمات اصول و بعد هم فقه است.
فقه هم همانند درياي بيكران است و همانطور كه امام(ره) نقل كرده‌اند، ابن‌سينا كه درياي علوم را كسب كرده بود زماني كه به فقه رسيد گفت در برابر درياي بي‌ساحل قرار گرفته‌ام. معمول فقهاي بزرگ اين است كه مواظب باشند از اقوال مشهور فقها تخطي نكنند، براي اينكه خطر و احتمال اشتباه در آن بيشتر است. لذا پيگيري از فتاوي نادر از هر كسي كه باشد خلاف احتياط است. مرحوم آقاي محقق داماد به بنده مي‌گفت، حتي من به آقاي آيت‌الله بروجردي اعلم نمي‌گفتم ولي فتواي ايشان طبق احتياط بود.
بنده سه چهار سال محضر آيت‌الله بروجردي بوده‌‌ام و روزي مطلبي را در منبر فرمودند و در همان منبر روي آن تأكيد كردند زماني كه به پايين منبر آمدند، از ايشان سؤال كرديم فتواي شما همين موضوع شد كه روي منبر فرموديد، ايشان فرمودند فتواي من همان است كه در كتاب نوشته شده است. معناي اين مطلب آن است كه علما و مراجع بزرگ شرط احتياط را واجب مي‌دانستند و با ترس و وسواس موضوعات را دنبال مي‌كردند، چرا كه از شب اول قبر هراس داشتند. پيگيري فتاواي نادر از سوي برخي از مراجع خيلي خطرناك است. خواه از هر گروه يا از هر شخصي باشد كارش خلاف احتياط است و بايد عدول از مشهور فتاوي علما و مراجع مشهور نشود.

شما از فتاواي نادر براي مرجعيت و حتي تشيع احساس خطر نمي‌كنيد؟

ما هميشه گفتيم كه همه طلبه‌ها بايد خوب درس بخوانند به آنها متذكر شده‌ايم كه اجتهاد بسيار دشوار است و آنها بايد در اين جهت زحمات و مشقت‌هاي بسياري را تحمل كنند، اينها را ما مكرر توصيه كرديم و كار امثال بنده هم توصيه كردن و ترغيب و تشويق طلبه‌هاست.
بنده بيشتر از سوي حوزوي‌ها احساس خطر مي‌كنم كه خوب و شايسته درس نمي‌خوانند و كارطلبه‌ها هم در آينده به اينجا (صدور فتاواي نادر) خواهد كشيد. مرجعيت بعد از اجتهاد است و اجتهاد منوط است بر درس خواندن،‌اگر كسي خوب و عميق درس نخواند مجتهد نمي‌شود.

حكم كساني كه به عنوان مقلد از فتاواي اينگونه افراد تقليد و پيروي مي‌كنند چگونه است؟

اگر كساني به فتواي چنين افرادي عمل مي‌كنند كار خلاف انجام داده‌اند. اين افراد را حتي‌المقدور بايد آگاه كرد، منتها روشنگري هم طوري بايد باشد كه ضربه به استقلال و ثبات حوزه نخورد، اين مسأله مهمي است. استقلال حوزه اگر از بين برود مرجعيت در انقلاب و نظام از بين رفته است. اگر انقلاب ما به نتيجه رسيد به خاطر احترام و تكريم مرجعيت بود.
آيت‌الله كاشاني نامشان خيلي زود از بين رفت اما امام (ره) نامشان در تاريخ ماندگار و جاويدان شد، به دليل آنكه آيت‌الله كاشاني به‌رغم آنكه مجتهد بود اما مسير حركتش مرجعيت نبود بلكه كار سياسي بود، اما مسير حركت امام (ره) مرجعيت بود.
ميرزاي شيرازي چرا توانست با نوشتن دو خط ناصرالدين شاه قاجار را زمين‌ بزند؛ دليلش آن بود كه ايشان هم مسير حركتش مرجعيت بود.
اينكه دشمنان، غيرمسلمان‌ها و اقوام ديگر كشورها روي مرجعيت حساس شده‌‌اند آن هم پس از فتواي ميرزاي شيرازي به اين دليل است كه به قدرت مرجعيت پي برده‌اند و از خود سؤال مي‌كنند چطور مي‌شود با نوشتن دو خط يك پادشاه سقوط كند و حتي انگليس هم دچار مشكل شد.

وظايف علما و مراجع در اين بين چه مي‌تواند باشد؟

مراجع بايد همانطوري كه بنده عرض كردم طلبه‌ها را سفارش به تلاش و كوشش بيشتر در جهت درس خواندن كنند و در جامعه دست به روشنگري بزنند و اين را هم تأكيد كنند كه فتاوي نادر خلاف احتياط است و همه بايد در برابر آن حساس باشند.
اگر علما و مراجع به صورت صريح از شخصي اسم ببرند، مردم عوام از ديد درست و منطقي به موضوع نمي‌نگرند بلكه مي‌گويند فلان مرجع به خاطر رونق بازار خود فلان مرجع را مورد تهمت و اهانت قرار داده است (آن هم به اين دليل است كه عامه مردم شايد فكر كنند مرجعيت هم مانند سوپرماركت است كه هر مرجع مي‌خواهد جنس خودش به‌فروش برسد) در حالي كه اينطور نيست. به هر حال سفارش در سطح كلي مناسب‌تر است.
بايد دقت كنيم كه سخن‌ ما (مراجع و علما) در اين رابطه نبايد حمل بر موضوع‌هاي ديگر بشود و نبايد اجازه بدهيم در ذهن عوام موضوع‌هاي خلاف واقع شكل بگيرد.
مثلاً اگر عامه علما فتوا بدهند كه سن بلوغ فلان است و مرجعي بر خلاف فتاواي علما سن ديگري را بگويد، اين خلاف مشهور فقهاست و خلاف احتياط است.

ما با يك پديده روبه‌رو هستيم و آن اين است كه عده قليلي دست به چاپ و انتشار توضيح المسائل مي‌زنند و خود را مرجع به حساب مي‌آورند؛ نظر شما در اين رابطه چيست؟

عده محدودي به اينگونه عمل مي‌كنند و بعد از مرحوم آيت‌الله بروجردي يكدفعه تعدادي از افراد دست به اين كار زدند و اين موضوع را باب كردند. علتش اين است كه افرادي دچار توهم مي‌شوند و سطح علم خود را در اين جهت بسيار بالا و دقيق ارزيابي مي‌كنند، در حالي كه اينطور نيست.
در قديم رسم بر اين بوده است كساني كه مي‌خواهند اجتهاد خود را بفهمند آن را ارائه مي‌دادند بر ديگران (علما و مراجع معتبر) و نظر آنها را در رابطه با مجتهد بودن خود مي‌پرسيده‌اند. مرحوم ميرزاي قمي زماني كه مي‌خواسته رساله (توضيح المسائل) بدهد فرموده بود در ايران اعلم‌تر از من نيست و بايد به نجف بروم، شايد در آنجا كسي باشد كه عالم‌تر و فقيه‌تر از من باشد.
در كل پديده‌هاي شبيه به اين به جايي نخواهند رسيد. در گذشته شخصي بود كه چاي ريز منزل مرحوم حجت‌كوه‌كمره‌اي از مراجع بزرگ زمان آيت‌الله بروجردي بود. بعد از مدتي همين خادم منزل مرحوم حجت‌‌رساله‌اي چاپ كرد.

اثر اينگونه حركات در تشيع چه مي‌تواند باشد؟

اثري ندارد؛ چرا كه علماي برجسته و قابل اعتماد مردم كمك به آگاه‌سازي مي‌كنند و خطر اين خود به خود از بين مي‌رود. حتي نياز به علما نيست و اگر مردم از همان طلبه‌ها هم بپرسند كافي است.
البته مراجع به صورت صريح و علني به اين موضوعات نمي‌پردازند اما طلبه‌هايي كه پاي درس مراجع و عالمان مختلف مي‌نشينند به راحتي در اين مورد مي‌توانند نظر بدهند.

مرجعيت چطور مي‌تواند در عين حفظ استقلال و ثبات حوزه‌ها به حمايت از نظام جمهوري اسلامي بپردازد؟

مرجع بي هيچ ترديدي به دنبال حاكميت اسلام و دين است. مرجع خواسته‌اش اين نيست كه كفر حاكم بشود. بنابراين هر جايي كه احساس مي‌كند مي‌تواند به حاكميت اسلام كمك كند به عنوان طبقه اول حامي نظام وارد صحنه خواهد شد.
ما نبايد فقط كشور خود را ببينيم بلكه بايد شيعيان سرتاسر جهان را هم ببينيم. توقع ما از نظام اين است كه احكام اسلام به صورت كامل و جامع اجرا شود. بعضي از قوانين در مجلس تصويب مي‌شود كه با دين و اسلام همخواني زيادي ندارد؛ به عنوان مثال اجرت المثلي كه براي زنان قرار داده‌اند باعث شده است بسياري از جوانان از ازدواج صرفنظر كنند، اين موضوعات و امثال آن مبناي شرعي ندارد.
همه علما و مراجع خيرخواه اسلام مسلمين و حكومت اسلامي هستند و هيچ شك و شبهه‌اي در اين نيست، ولي دوست داريم حكومت اسلامي در جهت تحقق خواسته‌هاي مردم عمل كند و گلايه‌هاي آنها را كم كند. اگر در بين مردم گلايه وجود داشته باشد، مرجعيت هم تحت فشار و محدوديت قرار مي‌گيرد، تشنج در مملكت به استقلال حوزه‌ها ضربه مي‌زند. اجمالاً عرض مي‌كنم اگر مرجعيت ضربه بخورد اسلام و انقلابي نخواهد ماند و ما بايد در اين جهت (ضربه نخوردن مرجعيت) كوشش بسيار انجام بدهيم.

 

 

 

گزارش خبرنگار "سرويس فضاي مجازي " خبرگزاري فارس