IRNON.com
برخي ناگفته‌هاي 18 تير به روايت زاكاني
 

عليرضا زاكاني در گفت‌وگويي تفصيلي به بيان برخي ناگفته‌هاي 18 تير، جنبش دانشجويي، دانشگاه آزاد، عملكرد برخي خواص و... پرداخت.


 

به گزارش خبرنگار سرويس "فضاي مجازي" خبرگزاري فارس، خبرنامه دانشجويان ايران با عليرضا زاكاني نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي و فعال دانشجويي سابق، گفتگويي داشته است كه متن آن در ذيل مي‌آيد:
علي رضا زاكاني متولد 1344 پايتخت ايران، دوارن جنگ تحميلي 8 ساله را با يادگاري جانبازي 50 درصدي پشت سر گذاشته است.
وي با آغاز دوره تحصيلي پزشكي عمومي در دانشگاه علوم پزشكي تهران در سال 1368، در تابستان سال 1376 دكتراي عمومي‌ را اخذ و بعد از آن با شركت در آزمون تخصص، به‌عنوان دانشجوي دوره تخصصي پذيرفته مي شود.
زاكاني در سال 1380 دوره تخصصي پزشكي هسته‌اي را آغاز و در اسفند 1382 آن را به پايان مي رساند و هم‌اينك در مؤسسه پزشكي هسته‌اي بيمارستان شريعتي تهران مشغول است.
نماينده فعلي مجلس كه سابقه 4 سال نمايندگي مجلس در دوره هفتم را نيز در كارنامه خود دارد درباره فعاليت هاي دانشجويي خود در وبلاگ شخصي‌اش نوشته است: " سابقه حضور داوطلبانه در جبهه‌هاي جنگ تحميلي بنده را بر آن داشت تا از بدو ورود به دانشگاه، فعاليت‌هاي اجتماعي داوطلبانه خويش را در قالب حضور در تشكل‌هاي دانشجويي سامان بخشم كه از جمله آنها مي‌توان به عضويت در شوراي مركزي انجمن اسلامي، تأسيس و قبول مسئوليت بسيج دانشجوئي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران به مدت هفت سال به ‌همراه ديگر مسئوليت‌ها در دانشگاه اشاره كرد. اينجانب در اواخر سال 1377 مسئوليت بسيج دانشجوئي دانشگاه‌هاي استان تهران و از سال 1379 تا 1382 مسئوليت سازمان بسيج دانشجوئي كشور را بر عهده گرفتم و همچنين در اواخر دهه هفتاد افتخار عضويت در دو دوره هيئت منصفه مطبوعات را كسب نمودم. "
خبرنگار "خبرنامه دانشجويان ايران " با هدف تبين وضعيت فعلي دانشگاه ها و بررسي آنچه در دوران فعاليت زاكاني در جنبش دانشجويي گذشته است به سراغ يكي از معروفترين چهره هاي فعالين دانشجويي كشور در سال هاي اخير رفته است كه ماحصل اين گفت و گو در ذيل آمده است.
روند گفت و گو با "صاحب نظران " و "فعالين " جريان دانشجويي در آينده نزديك در "خبرنامه دانشجويان ايران " ادامه خواهد داشت.
خبرنامه دانشجويان ايران: آقاي دكتر! در آغاز مي‌خواستيم كمي درباره فضاي سال‌هاي نه چندان دور جنبش دانشجويي، يعني آن زماني كه شما در بسيج دانشجويي مسئوليت داشتيد صحبت كنيم.
با توجه به اينكه اين سال ها مصادف با روي كار آمدن دولت موسوم به اصلاحات در دوم خرداد 76 بود، به عنوان سوال اول به نظر شما شاخصه‌هاي جريان دانشجويي در آن سال‌ها چه بود؟

زاكاني: بحث از 2 خرداد كرديد و نتايج 8 ساله پس از آن. به نظرم درباره حضور گسترده همراه با شور و نشاط و اميد، كه مردم در سال 76 پاي صندوق رأي داشتند، كفران و ناسپاسي شد.خصوصا پيرامون جنبش دانشجويي.
حركت و جهت‌گيري‌هاي غلطي كه در آن دوران اعمال شد و انتظارات نادرستي كه از دانشجويان طلب شد شرايط جنبش دانشجويي را به سمت و سويي برد كه فاصله بسياري با خاستگاه اين جنبش داشت.
يعني اين جهت‌گيري‌ها موجب شد كه جريان دانشجويي كه در نهضت اسلامي ملت ايران جهت‌گيري‌هاي مناسبي اتخاذ كرده و پس از انقلاب نيز در جريان تسخير لانه جاسوسي به اوج رسيده بود، بخشي از آن به نوعي دچار انحراف شود.
به عبارت ديگر حركتي كه در 2 خرداد سامان دهي شد منجر به اين شد كه عملا جريان دانشجويي از جهت گيري هاي خودش به عنوان جهت گيري هاي اساسي كه در طول تاريخ پس از انقلاب لحاظ كرده بود، فاصله بگيرند و بخشي از جريان دانشجويي به سمت وسويي بروند كه ماحصلش بر ضد آرمان ها و بنيادها و اساس هايي باشد كه جريان دانشجويي در ايران به ويژه پس از انقلاب معطوف به آن توانسته بود حركت و حياتي پر بركت داشته باشد.
لذا مي‌بينيم كه بخشي از جريانات دانشجويي رابه سمت و سويي سوق دادند كه ماحصلش اين شد كه جنبه‌هاي استكبار‌ستيزي و در واقع مخالفت با نظام سلطه، شور و نشاط در جهت عدالت‌طلبي و بسط آزادي‌هاي قانوني در جامعه را كه هميشه دانشجويان پيگيري مي‌كردند به فراموشي بسپارند و متأسفانه برخي از رهبران جنبش دانشجويي آن موقع نيز امروزه به عنوان بلندگوهاي نظام سلطه در خارج از كشور فعاليت مي‌كنند و بر ضد ايران و نظام اسلامي تبليغات مي‌نمايند.
بنابراين بزرگترين آسيبي كه جريان دانشجويي در آن زمان خورد، رسوخ چنين جرياني بود كه تقريباً از سال 72 شروع گشت، اما تجمع و تفوق آن به صورت جدي از سال 75تا 76پيدا شد و كم كم سيطره خود را به سمت وسويي برد كه مجموعه پر ارزش دفتر تحكيم وحدت را مصادره كرد.
نكته دوم كه قابل تامل است در واقع نزديك شدن بخش فعال جنبش دانشجويي به قدرت و آميختگي با احزاب و حكام بود. چرا كه مجموعه‌اي كه مي‌بايست فعال و نقاد باشد به مجموعه‌اي مجيزه‌گو تبديل شد كه عملا در حقيقت به عناصر در دست قدرت و يك ابزار تبديل شد كه از آنها به عنوان ابزارها و عناصر در صحنه بهره مي¬بردندو هرچه كه در حوزه سياسي اجتماعي كم مي آوردند با فعاليت آنها دنبال جبران آن بودند و از همين منظر يك عده از فعالين جريان دانشجويي وقت، بسته به قدرت و شرايطي كه در قدرت تعريف مي شد تصميم مي‌گرفتند. اين موجب شد كه استقلال خودشان را از دست داند.
نكته سوم و مشكل ويژه‌اي كه اتفاق افتاد، از نظر عناصر بيروني و كساني كه در دوم خرداد كار را برعهده داشتند دانشجو به عنوان ابزار، حق توليد نداشت و مصرف كننده صرف بود. لذا پايين آمدن شان يك دانشجو از يك موضع فعال و پويا به يك موضع پيروي محض مشكل بعدي بود كه اتفاق افتاد.
نهايتا با افزايش به كارگيري تمام پتانسيل دانشگاه در جهت اميال عناصر و احزاب دوم خردادي، كار به جايي رسيد كه دانشگاه دچار يك فرسودگي ،خستگي مفرط و به هم ريختگي شد. مثل يك عضله، كه در واقع بيش از توان خود از آن اگر بار بكشند، عملا يك دوره ركود خواهد داشت و به جريان عصبي پاسخ نخواهد داد.
چهارمين نكته آنكه كه قرار گرفتن دانشگاه در يك مسير پرالتهاب، مطالبه‌گري‌هاي نادرست و ايجاد تنش‌هاي مكرر در دانشگاه موجب حاكم شدن نوعي سرخوردگي و ياس در فضاي دانشگاه شد.
اين آسيب موجب شد كه موج بي‌قيد و بندي را در دانشگاه‌ها شاهد باشيم كه اين موج بنيان‌برافكن كه به آن كمتر توجهي شد، دانشگاه‌ها و خوابگاه‌هاي ما را تبديل به مجموعه‌اي فرسوده كرد كه با حداقلي از آرمان‌خواهي خود حركت كند.

* خبرنامه دانشجويان ايران: نقاط قوتي هم وجود داشته يا اينكه در مقابل اين مسائلي كه فرموديد كوچك بوده؟

- بله، در همان دوران نقاط قوتي هم وجود داشت، جدي‌ترين نقطه قوت خود‌باوري بود. جريان فعال و ارزش‌مدار دانشجويي كه با اسامي مختلف در جريان واحد، حيات و مجد پيدا كرد. چه مجموعه گسترده بسيج، چه جامعه اسلامي و چه انجمن اسلامي دانشجويان مستقل كه سال 78 از درون دفتر تحكيم وحدت در اعتراض به انحراف نامطلوب دفتر تحكيم وحدت خارج شد و بعد از آن نيز طيف شيراز دفتر تحكيم قرار داشت. اينها جريانات فعال آن ايام بوده كه امروز نيز از ثمرات فعاليت‌هاي آنها دانشگاه¬ها بهره مي¬برند.
بنابراين مي‌توان گفت در آن زمان براي دانشجويان و به تبع آن براي دانشگاه اتفاقي نادر افتاد كه نكات مثبتي نيز از آن براي جريان ارزشي دانشجويي قابل برداشت است كه از آنها مي‌توان به عنوان محاسن نام برد.

* خبرنامه دانشجويان ايران: آقاي دكتر! نسبت دانشجويان با دولت اصلاحات به چه صورت بود؟
- ببينيد، يك توضيحي كه بايد براي پاسخ به اين سوال شما بدهم اين است كه از سال 1372 يك جريان انحرافي در دفتر تحكيم وحدت نفوذ كردند يعني از بستر دفتر تحكيم وحدت براي كاشتن بذر انحراف خود استفاده كردند تا بتوانند اين جريان انحرافي را در دانشگاه‌ها به سامان برسانند. محيط هم كاملا مساعد شد و بعد از انتخاب آقاي خاتمي در سال 76، توانستند فعاليت خود را تشديد كنند.
اين طيف در ابتداي دهه 70 دچار يك ركود بود، اما ماجراهايي كه در اواخر 74 و اوايل 75 اتفاق افتاد،‌موجب تجديد حياتشان شد.
بخش ساختار شكن تحكيم در آن ايام بر يك موج سوار شدند، اما واقعش اين بود كه اين موج‌سواري‌ها نه به اين جهت بود كه بخواهند فقط خاتمي را حمايت كنند، بلكه در واقع مي‌خواستند از خاتمي در جهت ساختارشكني‌هاي خود استفاده كنند. يعني مي‌خواستند با استفاده از اين موج، محيط كاملا جديد و متفاوتي از محيطي كه ارزش‌هاي انقلابي در آن متجلي بود، ايجاد كنند.

* خبرنامه دانشجويان ايران: منشأ مشكلاتي كه بعدها با خاتمي پيدا كردند، و طرح‌هايي مانند عبور از خاتمي و ... كه از سوي اين طيف مطرح شد را هم بايد در همين انگيزه آنها در حمايت از خاتمي جستجو كرد، درست است؟
- زاكاني: بله؛ اعتراضاتشان و عبورشان از خاتمي به اين دليل بود كه در اين مسير ناكام ماندند. مسيري كه ما حصل آن ساختار شكني و مقابله با ارزش هاي متجلي نظام و انقلاب اسلامي بود.
در واقع، علت اصلي عبور آنها از خاتمي آن بود كه اين طيف اهداف ديگري را مدنظر خود قرار دادند و از ديگران به عنوان ابزارهايي براي خود استفاده مي كردند؛ يكي از اين ابزارها به زعم خودشان دولت وقت بود.
وقتي كه در سالن چمران به خاتمي اعتراض كردند علتش آن بود كه احساس مي كردند خاتمي ظرفيت هاي ساختارشكنانه مدنظر آنها را ندارد، به همين دليل بحث عبور از خاتمي را مطرح كردند تا با استفاده از آن مواضع ساختار شكنانه خود را مطرح كنند.

* خبرنامه دانشجويان ايران: و كار را به جايي رساندند كه دانشجويان مسلمان معتقد به نظام با وجود همه مشكلاتي كه با خاتمي داشتند، در برابر ساختارشكنان افراطي از رئيس‌جمهور وقت دفاع كردند. چرا؟ منظورم جلسه خاتمي با دانشجويان در دانشكده فني دانشگاه تهران است.
- زاكاني: محصول اين جريان افراطي كه وصفشان را گفتم هجده تير سال 78 بود ولي تقريبا از اوايل دهه 80 چهره و ظهور اصلي خود را به نمايش گذاشت.
اما حمايت بخشي از دانشجويان از خاتمي در دانشكده فني، در جهت حمايت كردن از جايگاه رئيس‌جمهور ايران بود، چرا كه كه دستگاه اجرايي كشور در دست او بود و شكست جايگاه وي، راه را براي ساختار شكنان باز مي‌كرد لذا اين حمايت دانشجويان با خواندن دست طرف مقابل اتفاق افتاد. عناصر افراطي به آقاي خاتمي به عنوان ابزار نگاه مي كردند و اين عبور براي ساختار شكني و عبور از قانون اساسي بود.

* خبرنامه دانشجويان ايران: و دانشجويان مسلمان؟
- زاكاني: اما در خصوص نقش دانشجوي مسلمان بايد مي‌ديديم كه چه اتفاقي قرار بود بيفتد و چه اتفاقي افتاد.

اتفاقي كه قرار بود بيافتد اين بود كه در صدد بودند با استفاده از ابزار رسانه اي، به ويژه رسانه‌هاي مكتوب يعني "روزنامه " و از طريق دانشگاه‌ها فشاري به نظام اسلامي تحميل كنند و آن را از درون به تسليم بكشانند.

اين ظرفيتها را مشخصا در جهت خلاف جهت گيري هاي نظام و بر خلاف رويه اسلام ناب با تمام ابعاد به كار ببرند و براي اين كار برنامه ريزي كنند كه جامعه را از جهت‌گيري هاي انقلابي دور كنند و به سمت جهت گيري‌هاي ليبرالي سوق دهند و انقلاب را وادار به پيروي از خواسته‌هاي نظام سلطه نمايند.

ابزار فشار هم روزنامه‌ها و دانشگاه بود. يعني جريان دانشجويي در جامعه وسيله‌اي بود براي يك جريان سياسي كه قصد داشت از اين طريق به اهداف خود برسد.

اما كم كم خود باوري و احساس حضور در صحنه دانشجويان باعث شد خود دانشگاه به يك محيط فعال و پويا و مطالبه گر تبديل شود. يعني خود دانشگاه مانع از رسيدن آنها به اهداف ساختار شكنانه مي شد.

لذا شما شاهد بوديد كه راهپيمايي هاي 10000تا 12000نفره شكل گرفت براي مثال در ارديبهشت 77 يا 78 شاهد بوديم تجمع 20000 نفري از دانشجويان در مقابل مجلس برگزار شد و با توجه به اينكه قبلاً تجمعات مكرري در دانشگاه ها برگزار مي شد اما اين جمعيت تا قبل از آن سابقه نداشت .

خبرنامه دانشجويان ايران: در دل دولت خاتمي افرادي چون وزير علوم وقت يعني دكتر معين به همراه برخي معاونين وي مثل خانيكي با ترتيب دادن دستور العمل هايي به روساي دانشگاه ها كه البته اكثر آنها از همسو هاي جريان فوق بودند برنامه اي براي برخورد با انجمن اسلامي دانشگاه هايي كه با خط آن روزهاي تحكيم مشكل داشتند تدارك ديدند، نمونه‌هاي آن در اهواز ديديم.

روساي دولت اصلاحات همه از آزادي بيان حرف مي‌زدند در حالي كه پس از تجمع اعتراض‌آميز دانشجويان در مقابل دفتر دكتر معين، ايشان نامه مي دهد و تقاضاي برخورد قضايي امنيتي با اين دانشجويان مي كند. چگونه بود كه اين آقايان اين حركات تند و زشت و زننده را در خصوص دانشجويان انجام مي‌دادند، اما داعيه‌دار آزادي بيان بودند و شعار آن را مي‌دادند.

ضمن اينكه سوال ديگر آن است كه امروز ديگر كاملا مشخص شده كه دولت اصلاحات در جريان ماجراهايي همچون قتل‌هاي زنجيره‌اي هدفي جز فلج و بدنام كردن نيروهاي امنيتي نداشت تا يكي از نقش¬نماهاي اين طيف براي ضربه زدن به نظام فراهم شد. همچنانكه در ماجراي نوارسازي نيز هدفي جز تضعيف سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عنوان يكي از مهمترين نهادهاي انقلابي كشور را در دستور كار داشتند. در ماجراي 18 تير نيز نيروهاي نظامي و انتظامي به نوعي هدف به اصطلاح اصلاح‌طلبان براي بدنام كردن قرار داده بودند، اما چگونه‌ است كه اين دولت با آن همه ادعاي آزادي بيان كار را به جايي مي‌رساند كه از دانشجويان مظلوم و بي‌گناه براي رسيدن به اين هدف شوم استفاده كند؟

زاكاني: بله؛ همانطور كه گفتيد؛ قول و عمل آنها يكي نبود. در واقع قصد داشتند دانشگاه را درخدمت خود به كار ببرند. براي رسيدن به هدفشان از هر چيزي استفاده كردند كه نمونه عملي آن 18 تير بود كه تلخي حادثه به حدي بود كه رهبر انقلاب فرمودند 18 تير خنجري به قلب ايشان زد.

افشاري و امثال وي به دنبال اين بودند كه دانشگاه را به سمت و سويي ببرند تا يك موج كشوري را به راه بياندازند و به تنش در جامعه دامن بزنند، روز به روز درجه مطالبات را بالا ببرند، شهيد سازي كنند و پيراهن مشكي بپوشند.

من يادم است بعد از آن كه مشخص شد در حادثه هجده تير دانشجويي كشته نشده است اينها باز در دانشگاه شهيد بهشتي ختم گرفتند. با اين نقشه در اوج ايجاد بحران و آشوب در پايتخت نظام اسلامي بودند كه ما براي 22تير ماه درخواست تجمع كرديم. روز 20 تير ماه درخواست تجمع را به وزارت كشور داديم، برداشت ما اين بود كه اين افراد سعي دارند آشوب را ادامه بدهند و به نظر ما دانشجويان بايد جواب اين عده را مي دادند. لذا درخواست تجمع داديم؛ آقاي حق‌شناس مدير مسئول حال حاضر اعتماد ملي كه مدير كل سياسي وقت وزارت كشور بود با من تماس گرفت و بعد از ظهر گفت: آقاي تاج‌زاده مي خواهد با شما جلسه‌اي داشته باشد و ضمنا از موضع قانون‌گرايي شما بسيار خشنود است. من گفتم: كدام موضع؟ گفت: شما اولين تشكلي هستيد كه در آن فضا براي تجمع مجوز درخواست كرديد. چون در آن ايام پايم شكسته بود گفتم نمي‌توانم بيايم، درخواست تاج زاده اين بود كه تجمع¬مان را با دفتر تحكيم وحدت مشترك بگذاريم(!) من اعلام كردم كه با اينها اختلاف هدف داريم لذا جهت‌گيري‌هاي آنها التهاب را در جامعه بيشتر مي‌كند، اما ما مي‌خواهيم كار به سر و سامان برسد و اگر حقي ضايع شده است احقاق حق شود و سپس بحث خودي و غير خودي را كردم. حق شناس گفت: چرا شما اين طور مرزبندي مي‌كنيد. مرزبندي را تغيير بدهيد تا در تجمعات شما نهضت آزادي هم شركت كند!

من گفتم متأثرم كه شما كه مديركل سياسي كشور هستيد نمي دانيد كساني كه در حال حاضر كشور را به هم ريخته‌اند سر سفره نهضت آزادي رشد كرده‌اند. بعد از آن در روز 21 از ما دعوت شد برويم وزارت كشور؛ آقاي خاتمي گفته بود كه مسئولين بسيج دانشجويي بايد باشند و من آن زمان مسئول بسيج دانشجويي استان تهران بودم. در آن جلسه هم آقاي معين بود، هم وزير بهداشت آقاي فرهادي و هم رئيس سازمان صدا وسيما و وزير كشور؛ آقاي تاج¬زاده و آقاي عباد هم بودند در ضمن علي افشاري هم آمد. تمام فشارها را به ما وارد كردند كه با دفتر تحكيم وحدت تجمع مشترك بگذاريد. اعلام كرديم نمي‌توانيم تجمع مشترك بگذاريم.

بالاخره در پايان آقاي تاج زاده اعلام كردند مجوز نمي‌دهيم؛ ما هم گفتيم به شرطي تجمع نمي‌كنيم كه اعلام كنيد كار ما غير قانوني است. صبح همان روز وزارت كشور اعلام كرد هرگونه تجمعي غيرقانوني است.

حتي سه‌شنبه شب بعد از آن رهبري به وزير كشور تذكر دادند كه "شما كه مانع اين هياهوها نيستيد ، چرا حال كه دانشجويان مسلمان مي‌خواهند اححقاق حقوق حقه خود كنند، شما مانع مي‌شويد. "

اگر يك بازخواني از 18 تير داشته باشيم مي‌بينيم اينها دانشجويان را به عنوان ابزاري براي خود قرار دادند و هيچ كس فكر نمي كرد دانشجويان چقدر صدمه مي‌بينند. در همان زمان بچه‌هاي مسلمان دانشگاه¬ها وقتي مي خواستند وارد شوند همين افراد مانع مي شدند. در مقام قول يك حرف مي‌زدند و در مقام عمل كار ديگري مي‌كردند.

تلاش مي‌كردند شرايط را به سمت وسويي ببرند كه با كساني كه بخواهند در واقع تلاش و فعاليت داشته باشند برخورد فيزيكي بكنند. امروز اين افراد شعارهايي سر مي‌دهند و فكر مي‌كنند خاطره تاريخي مردم فراموش كردند و دانشجويان فراموش كردند كه در دانشگاه چگونه اعمال فشار مي كردند و مانع مي شدند. لذا اين طيف اگر امروز شعار مي دهند به دنبال اهداف سياسي خود هستند.

خبرنامه دانشجويان ايران: آقاي دكتر! به نظر مي رسد درباره واقعه 18 تير به اندازه كافي صحبت نشده است؟ به هرحال خيلي از دانشجويان از نقش دولت وقت و بخصوص وزات علوم آقاي معين در ساماندهي اين واقعه اطلاع كافي ندارند.

زاكاني: ببينيد؛ مدل 18 تير 78 در آشوب‌هاي اخير نيز اتفاق افتاد. در گزارش اولم در مجلس برخي جوانب اين اتفاق را ارايه كردم و يكساني‌ها و شباهت ها را برشمردم. اساسش اين بود كه عناصر سياسي وقتي در عرصه سياسي اجتماعي كم مي آوردند كاستي خود را به دانشجو تحميل مي كردند تا دانشجو بيايد آن را جبران كند. براي مثال آقاي كروبي زماني كه رئيس مجلس بودند، در پاسخ به ارايه نقطه نظر توسط آقاي هاشمي شاهرودي، اعلام كرد كه اگر جرأت داريد اين حرف ها را در دانشگاه بزنيد. البته در جواب اين تهديد آن زمان بيش از 1500نفر از دانشجويان دانشگاه تهران تجمع كردند و آقاي شاهرودي 3 ساعت در مسجد دانشگاه سخنراني و پرسش و پاسخ خوبي نمود. اين حركت نشان داد دانشگاه ملك شخصي كسي نيست، بلكه يك مجموعه پويا است. هر چند يك عده مي‌خواهند آن را ملك طلق خود كنند.

قضيه 18 تير همين اتفاق افتاد؛ يعني در حوزه سياسي اجتماعي كه به بن بست خوردند، به دانشگاه متوسل شدند تا از آن سوءاستفاده كنند. قبل از آن وقتي روزنامه "طوس " بسته شده بود من يادم هست كه معاون مالي اداري دانشگاه تهران كه قبلا معاون دانشجويي بود بيانيه صادر كرد!

اما در زمينه سازي 18 تير نامه منتشر شده سعيد امامي با آن همه اهميت با فاكس به دفتر سلام رسيده بود و سلام چاپ كرده بود. حجاريان زمان درج اين نامه در صبح امروز بود، از درج اين نامه در روزنامه خودش امتناع كرد و گفت در سلام كه مدير مسئولش موسوي خوييني‌هاست، منتشر شود.

روزنامه ي سلام تعطيل شد هشدار دادند كه شما نتيجه عمل خود -توقيف سلام- را خواهيد ديد. فرداي آن شب، شب 18 تير، يك سلسله اقدامات صورت گرفت كه در واقع روي ديگر سكه مشخص شد. حادثه سياسي اجتماعي - حقيقت كم آوردن در تقابل با موج ارزشي- باعث شد از دانشجويان استفاده كنند. بعد از آن، يك اتفاق تلخ افتاد كه ورود نيروهاي انتظامي به كوي بود و اتفاقات تلخي كه پس از آن روي داد. يعني مقدمه اتفاقات و ايجاد سلسله اتفاقات بعدي نشان داد يك عده به اسم دانشجو و يا يك عده دانشجوي جمع شدند و مقدمه¬اي شد تا حق ساير دانشجويان تضييع شود.

اگر داخل كوي را در آن روز بررسي مي كرديد مي‌ديد كه حلقه آنها ابتدا با 20نفر شكل ‌گرفت و در ادامه نيز در زمان درگيري چند ده نفر بيشتر نبودند كه اول 4 نفر از نيروي انتظامي را گرفتند و به ساختمان 14بردند. همين اتفاق هم اين بار يعني در جريان حادثه كوي دانشگاه در سال 88 افتاد. اين بار 2 نفر كه داخل كوي آمده بودند را گرفتند بردند كتابخانه كوي. سناريو‌ها عين هم است. اين سناريو ها 2 بخش دارند يكي زمان اعتراضات و ورود نيروهاي انتظامي به كوي است و قسمت ديگر كه قبل از اعتراضات است به يك حادثه سياسي اجتماعي برمي¬گردد. توجه كسي به بخش قبل از اعتراضات معطوف نمي شود كه اين حوادث 2 روي سكه دارد، يك بخش كاملا سياسي است و يك بخش اعتراض برخي از دانشجويان و سپس برخورد در كوي دانشگاه رخ مي¬دهد.

همان شب در 18 تير آقاي سليماني كه بعدا نماينده مجلس ششم شد ساعت 12 وارد صحنه شد و به دانشجويان مي گفت ما كه نشستيم توي سرمان مي زنند واي به حال شما كه بلند شده¬ايد. اتفاقي كه افتاد اين بود كه دو دسته سريعا از اين قضايا سوء استفاده كردند ؛ يك دسته گروه اراذل و ديگري عناصر سياسي. شب 19 تير آقايان شمس الواعظين و تاج زاده در خيابان اصلي جلال آل احمد بودند سعي مي كردند دانشجويان را داخل كوي هدايت كنند. حتي شمس الواعظين مي گفت: برويد داخل اعتراضات خود را داشته باشيد ولي بيرون نياييد. يك آدم گردن كلفت بلند شد گفت: نه! ما آمده‌ايم به حمايت از دانشجويان اين اراذل مي خواستند همه چيز را زيرو رو كنند و بروند. روز 19 توسط انجمن تهرات جلوي سردر دانشگاه تجمعي گذاشته شد كه فضاي بسيار بدي داشت.

فرداي آن روز در 20 تجمع داخل كوي گذاشته شد، فضا ملتهب بود حتي وقتي عبدالله نوري را آوردند تا براي دانشجويان صحبت كند، كار از دست بچه‌هاي انجمن اسلامي خارج شده بود. به همين دليل عبدالله نوري را سه بار "هو " كردند كه وي مي خواست قهر كند و برود. افشاري هم آنجا بود. البته ماحصل اين تجمعات اين بود كه دانشجويان و دانشگاه مي بايست هزينه محيط سياسي بيرون دانشگاه را مي‌پرداخت. لذا آنچه تنها مانع استفاده ابزاري از دانشجويان بود همان بيداري دانشجويان و پرچمداري دانشجويان مسلمان بود كه كم كم در پس اين حوادث اتفاق افتاد و نهايتا با اقدام آنها كوي دانشگاه از شب 21 شرايط با ثباتي را پيدا كرد.

روز 21 كار در دانشگاه تهران دنبال شد كه منجر به آتش زدن امكانات نماز جمعه در سر در دانشگاه شد كه از عصر اين روز شرايط به تدريج وضع با حضور ديگر دانشجويان و دغدغه مندان به ثبات رسيد و نهايتاً در 23 تير با حماسه حضور مردم موضوع فيصله يافت. البته هيچ كس سخنراني پرسوز آقا را در صبح 21 فراموش نمي¬كند كه ضمن تقبيح حمله به كوي نكات بسيار مهمي را فرمودند.

خبرنامه دانشجويان ايران: آقاي دكتر زاكاني! اگر بخواهيم به اوضاع فعلي دانشگاه ها بپردازيم بايد اذعان به اين نكته كرد كه گفتمان فعلي دانشگاه مطالبه عدالت است. حتي رهبري نيز در ديدار هاي خود بر اين امر تأكيد كردند كه روي كار آمدن گفتمان عدالت در دولت مرهون تلاش دانشجويان است، اما در خصوص مطالبه عدالت تناقضاتي وجود دارد، اينكه دانشجويان چطور و به چه شكل به مسائل ورود كنند و تا كجا بايد پيش بروند؟ چرا كه به هرحال برخورد با دانشجويان در هر دو جناح و چپ و راست را شاهد بوديم.

زاكاني: جريان دانشجويي سه مولفه الويت دار براي پيگيري دارد عدالت، استقلال و آزادي كه اين مهم جز در سايه توجه به معنويت و ارزش‌هاي اسلامي محقق نخواهد شد. دانشجويان بايد همواره در خصوص اين امور مطالبه‌گر باشند. افق‌گذاري آينده نظام و مطالبات و توسعه در ابعاد مادي و معنوي در راستاي همين افق‌ها و ارزشهاست كه پيرامون آنها بايد مطالبه گري جدي توسط دانشجويان بايد صورت گيرد.

بحث عدالت خواهي وقتي همه گير شود و دچار افراط و تفريط نشود و مطالبه عمومي شود جامعه در مسير درست حركت خواهد كرد، خود اين تذكرهاي پي در پي باعث مي‌شود خيلي از امور اصلاح شد. فقط بايد دچار افراط و تفريط نشد. برخي افراد ريز مي‌شوند و در مصاديق بدون اطلاع يا با اطلاعات ناقص وارد مي شوند و يك حقي را تضييع مي كنند. جنبه تفريطي قضيه اين است كه بعضي‌ها با توجيهات مختلف كم توجهي مي¬كنند. يك بخشي از آسيب ها اين است كه عدالت خواهي آنقدر در جامعه گسترش نيافته است كه به يك مطالبه عمومي تبديل شود و صدايش در همه دانشگاه ها بلند شود. در صورتي كه تبديل شدن اين موضوع به يك مطالبه عمومي موجب مي‌شود كه عملا كسي نتواند رفتار تبعيض آميز و غير عادلانه داشته باشد.

خبرنامه دانشجويان ايران: درباره بحث دانشگاه آزاد، همان طور كه مي دانيد جنبش دانشجويي با تمام ظرفيت خود پاي كار آمد تا دانشگاه آزاد اصلاح شود ولي بيرون از جنبش دانشجويي فقط دو نفر هستند كه به اين مسئله به عنوان يك مشكل نگاه مي كنيد، يكي شما و ديگري مهندس سليمي نمين، اولا چرا بقيه ورود نمي‌كنند؟ وابستگي دارند؟ آيا مشكلي در مديريت دانشگاه آزاد نمي‌‌بينند؟ علت چيست؟ و بحث ديگر اينكه بحث تحقيق و تفحص دانشگاه آزاد چه شد؟

زاكاني: بعضي دوستان اطلاع ندارند.البته بخشي از آن ايراد ماست. ما ارتباط را به سمت‌وسويي نبرديم كه اتفاقاتي كه داخل دانشگاه آزاد مي افتد و اولين قرباني اش خود دانشجويان يعني يك ميليون و سيصد هزار دانشجو و اساتيد عزيز و كارمندان محترم دانشگاه هستند را كسي بداند. البته شايد عده اي هم حوصله دردسر را ندارند و يا اصل ورود به اين مسئله را لازم نمي دانند.

ببينيد؛ ابزار‌هاي كمي هم در دست مديران دانشگاه آزاد نيست. قريب 3 دهه فعاليت يعني بيش از ربع قرن فعالند. عناصر و ابزار هايي در دست دارند كه مي توانند با آن عناصر و ظرفيت ها هياهويي به پا كنند. نكته ديگر اين كه برخي آدم‌ها هستند كه وابسته اند و اجازه ورود سايرين را براي اين كه سامان پيدا كند و دانشگاه آزاد اصلاح شود نمي دهند.

كسي كه با اصل دانشگاه آزاد مخالفت كند كشور را از سرمايه اي بزرگ محروم مي‌كند و غلط است، ولي اگر كسي در جهت اصلاح دانشگاه آزاد حركت كرد اقدام مناسب انجام داده است. ما بحثمان اين است كه دانشگاه آزاد بايد اصلاح شود و از نظر كيفي و كمي شرايطي را ايجاد كند كه اين ظرفيت در راستاي رشد مادي و معنوي كشور باشد.

عدم اطلاع، وجود ابزارها و هياهوسازي و وجود افراد وابسته كه عده‌اي معدود هستند عملا موجب مي‌شود تا اين مفاسد علني نشود.

به عنوان نمونه بحث زمين و تجاوز به حريم آقاي هادوي را مثال مي‌زنيم. يك بار كارشناس حق را به آقاي هادوي مي دهد، دادگاه حرف وي را قبول نمي‌كند، سه نفر را مي فرستند براي بررسي، حق را به دانشگاه آزاد مي دهند. آقاي هادوي دادستان اول انقلاب بوده است و بعلت وقوف خود بر قانون، شكايت مي كند و به واسطه اين شكايت پنج نفر مامر بررسي‌ مجدد مي‌شوند.

مامورين رسيدگي به اين نتيجه مي رسند كه 1 نفر از 3نفر هيات قبلي صلاحيت رسيدگي نداشته است، 2 نفر ديگر هم نظرخلاف واقع داده‌اند. اسناد موجود است. حتي مرحوم كريمي‌راد دستور دادند تا با آن دونفر برخورد قانوني شد. اما دادگاه قبول نمي كند و به گزارش 3نفري كه خلاف گزارش داده بودند توجه مي‌كند و براي اطمينان مجدد 1 نفر را دادگاه به محل مي فرستد كه وي اعلام كرده است آنقدر سنگ بزرگ انداختند كه من از جانم ترسيدم. ولي اظهار نظر وي نيز به نفع آقاي هادوي است.

نهايتا با كمال تاسف دادگاه به نفع دانشگاه آزاد راي مي دهد. اين سير را كه نگاه مي كنيد اعمال نفوذ جدي را در آن مي بينيد. در اين رسيدگي دانشگاه آزاد اسلامي به دروغ اعلام مي كند رئيس اينجا مقام معظم رهبري است و دادگاه به 2 دليل به نفع دانشگاه آزاد راي مي دهد؛ 1 راس آن رهبري است!!! و 2 نامه سران سه قوه براي انتقال اين زمين ها به دانشگاه آزاد. اما وقتي به نامه مذكور نيز مراجعه مي كنيد مي بينيد كه اين نامه صورتجلسه شهرداري منطقه 5 است!

از سوي ديگر مي بينيم كه رئيس پاسگاه محلي كه مانع تعدي دانشگاه آزاد اسلامي به زمين‌ها نمي شود! نيروي انتظامي كه بررسي مي كند متوجه مي شوند كه وي ابتدا تهديد شده است و سپس از راه تطميع به وي 2 ملك ويلايي داده اند كه البته با اين فرد برخورد مي‌شود.

آقاي محمودزاده بعنوان نماينده ويژه فرماندهي ناجا در گزارشات خود آورده‌اند كه در جلسه‌اي كه با جاسبي و معاونينش برگزار شد، وقتي صحبتي در خصوص قانون شكني‌ها شد، آنها گفتند: دروغ است!حتي زماني كه اعلام كردم خودم -محمود زاده- شاهد بودم، معاونان جاسبي گفتند دروغ است! قهركردم كه از جلسه بيرون بروم، اما جاسبي مانع شد! ما حصل اين اتفاقات اين است كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي خود وارد صحنه شد تا طبق قانون، اساس نامه دانشگاه آزاد را بررسي كند. در اين هنگام اعلام وقف مي كنند، مطلب عجيبي است! چيزي كه مالكيت آن مال خودشان نيست وقف مي كنند و به نادرستي استناد مي كنند به استفتاء رهبري. در حالي كه اين فتوا مقدمه‌اي دارد.

وقف اساسش معلوم است يا بايد مالك باشي يا از طرف مالك وكالت گرفته باشي . هيئت موسس نه مالك است نه دانشجوياني كه با پولشان دانشگاه آزاد ساخته شده است به اين افراد وكالت داده‌اند و نه در ارتباط با امكانات عمومي و دولتي به آنها وكالت داده شده است كه اين آقايان حق وقف را براي خود قائل هستند.

بنابراين موضوع وقف دانشگاه آزاد از اساس اشتباه است و خلاف مباني فتوا است ولي آنقدر تلبغ مي كنند كه بتوانند كار خود را جا بياندازند.

خبرنامه دانشجويان ايران: آقاي دكتر! رهبري فرمودند كه نبايد به مسئولان رده يك از جمله رئيس مجمع و رواساي قوا خدشه وارد كرد، اين از يك طرف و از طرف ديگر جريان دانشجويي از سوي ايشان موظف به نقد منصفانه مسئولين هستند، بر اين اساس ما درباره عملكرد برخي مسئولين كه برخي از آنها سران قوا هستند سوالاتي داريم.

با وجود اين كه در كشور ما اتفاقاتي افتاد، بين نمايندگان مجلس كساني بودند كه توانستند از اين آزمون سربلند بيرون بيايند ولي خيلي از آقايان آنطور كه مي‌بايست از ظرفيت مجلس استفاده نكردند. در راس آنها علي الخصوص شخص آقاي لاريجاني. رئيس مجلس نتوانست از اين ظرفيت در جهت منافع و مصالح نظام استفاده كند. اين برداشت وجود دارد كه دكتر لاريجاني با وجود اين كه رئيس يكي از قواي ماست از خودشان مايه نگذاشتند.

در اين بين ابهامات و پرسش‌هاي اساسي نيز در خصوص عملكرد لاريجاني مطرح است. قضايايي مثل نامه‌هاي ايشان. علاوه بر اين صحبت هايي كه فائزه هاشمي مقابل صدا و سيما در رابطه با نقش علي لاريجاني در حوادث اخير داشت و يا بحثي كه به نقل از موسوي مطرح مي‌شود مبني بر اينكه آقاي موسوي گفته است كه بعد از ظهر روز انتخابات لاريجاني و ناطق نوري تماس گرفته اند و به من تبريك گفته‌اند. اساسا آيا اين مسائل صحت دارد؟

زاكاني: مخاطب فرمايش رهبري همه هستند و هيچ كس نبايد از زير بار مسئوليت خود شانه خالي كند و در خصوص سران و مسئولين قوا بايد جوري نباشد كه اعتماد عمومي خدشه دار شود و در حقيقت نبايد اعتماد به مسئولين سست شود.

بحث اوليه در خصوص مسئولين، پرهيز از تهمت و شايعه درباره آنهاست، ولي نقد را هيچ كس مانع نشده است. رهبر معظم انقلاب همواره اشاره دارند كه دفاع واقع بينانه و نقد منصفانه داشته باشيد لذا تا اين حدود هست محدوديت ندارد الا اين كه بخواهد به تخريب كشيده بشود و همراه تهمت و شايعه باشد.

راجع به رئيس مجلس هم در مورد اين كه در روز انتخابات با آقاي موسوي تماس گرفته و تبريك گفته باشد، مستندي ندارم. خود ايشان هم تكذيب كردند. لذا در اين بخش كه در خصوص آقاي موسوي است چون خود آقاي لاريجاني تكذيب كرده است بايد حرف ايشان را قبول نمود. اما در خصوص مشي رئيس محترم مجلس بنده به ايشان نقدهايي داشتم؛ نقدهايي كه بخشي را با وي صحبت نمودم و انشاء الله آينده نيز موارد ديگري را نيز با ايشان مطرح مي‌كنم.

خبرنامه دانشجويان ايران: 16 آذر امسال به اذعان دوست و دشمن انقلاب اسلامي نشان دهنده عمق علاقه دانشجويان به يادگار حضرت امام خميني(ره) بود، اولا نظر شما درباره حضور تاريخي دانشجويان در صحنه ي 16 آذر امسال چيست؟ ثانيا به نظر شما چرا برخلاف آنچه برخي مي پنداشتند دانشجويان بسيار پرشور تر از هرسال 16 آذر را به عنوان يك روز ازادي خواهي و استكبار ستيزي گرامي داشتند؟

زاكاني: امسال در خصوص بزرگداشت روز 16 آذر دانشجويان انقلابي تلاش بسيار خوبي نمودند تا هم روح حاكم بر روز دانشجو را كه همانا جنبه‌هاي آزادي‌خواهي، استقلال طلبي ، عدالتجويي و استكبار ستيزي و نفي سلطه پذيري است را پاس دارند و هم تلاش‌هاي ديگراني كه مي‌خواستند از اين روز محملي براي رسيدن به اهداف نادرست خود فراهم كنند را ناكام گذارند و به نظر بنده در اين مسير دانشجويان توفيقات خوبي داشتند.

خبرنامه دانشجويان ايران: به نظر شما توهين و جسارت به ساحت مقدس امام خميني (ره) از سوي حاميان يك كانديداي شكست خورده نشان دهنده چيست؟

زاكاني: اين جسارت اوج حق ناسپاسي و عمق حقد و كينه عده¬اي معلوم الحال را مشخص مي‌كند كه اينگونه به داشته‌ها و سرمايه‌هاي ملت‌هاي مسلمان جفا كرده و در حق انقلاب و ملت ما خيانت مي¬كنند اما در زمان حيات امام هم برخي مواقع كه موضوع مهمي بود يكي از راه‌كارها براي تخريب امام همين اقدام خائنانه بود كه هم در سال 43 و هم در سال 59 نمونه‌هاي آن را مي‌بينيم كه در اين خصوص امام هميشه ملت را متوجه دشمن اصلي يعني شيطان بزرگ مي‌كرد اينجا نيز هم دانشجويان و هم مردم عزيز عكس‌العمل مناسبي داشتند و هم پيكان اعتراض خود را متوجه آمريكا و دنباله‌هاي او در داخل كردن، اميدوارم با حضور در صحنه ديگر شاهد اين جسارتها نباشيم.