آیا همه چیز از مناظره شروع شد؟ (تحلیلی مستند از وقایع پس از انتخابات)

تحلیلی مستند از وقایع پس از انتخابات
آیا همه چیز از مناظره شروع شد؟
اکنون که گرد وغبار انتخابات و حوادث پس از آن فرو نشسته است با نگاه مجدد به مواضع، سخنرانی ها، مناظره ها و فیلم های انتخاباتی، راحت تر می توان به تحلیل موضوع پرداخت وعامل اصلی فتنه ها را شناخت.
حجت الاسلام و المسلمين قاسم روانبخش دبير سياسي پرتو در آخرین به روز رسانی وبلاگ شخصی خود مطلبي را با عنوان "آیا همه چیز از مناظره شروع شد؟" منتشر و به برسی مستند از وقایع پس از انتخابات پرداخته است كه متن آن در ذيل ميآيد:
اظهارات آقای علی مطهری در برنامه "رو به فردا " که به نحوی به مناظره با وحید جلیلی تبدیل شده بود حاوی مطالبی بود که از فردی مثل ایشان به دور از انتظار بود. از آن جایی که شاه بیت سخن ایشان همان اظهارات اصحاب فتنه است که برای توجیه عملکرد منفی خود همه چیز را به گردن مناظره احمدی نژاد و میرحسین موسوی می اندازند، بر خود لازم دیدیم تا کنکاشی درباره آن داشته باشیم. آقای مطهری در این برنامه می گوید: "نقطه آغاز آن در مناظره تلويزيوني بود که برخي حرمت ها شکسته شد، پرده حيا ميان مردم و حکومت تا حدودي دريده شد و در ادامه شاهد عکس العمل ها بوديم که در نهايت به لج و لجبازي کشيده شد و شايد حتي خيلي جنبه اختلاف بينش و تقلب در انتخابات هم نباشد."(جهان نیوز20/10/88)
این گونه اظهارات در مصاحبه ها و مقالات به وفور به چشم می خورد. براستی مگر در آن مناظره چه اتفاقی افتاده که ملت ایران باید از آن تاریخ تاکنون که بیش از 7 ماه می گذرد تا این اندازه هزینه آن را بپردازد؟ می گویند در آن مناظره به آقای هاشمی و خانواده اشان اهانت شده و کار به لجاجت و عناد کشیده شده و هم چنان این روند ادامه پیدا خواهد کرد. برخی می گویند اگر چنان چه احمدی نژاد د رآن مناظره از آقای هاشمی نام نمی برد یا پس از مناظره رسما از ایشان عذر خواهی می کرد این همه اتفاقات در کشور نمی افتاد. این افراد از این نکته غافلند که با این گونه تحلیل ها عملا تمام عواقب فتنه های پس از انتخابات را به گردن آقای هاشمی انداخته، ایشان راعامل آن ها معرفی می کنند! این درست همان نکته ای است که آقای احمدی نژاد در مناظره در صدد اثبات آن بود که صحنه گردان همه این مسایل آقای هاشمی است.
اما ماجرا از این قرار بود که آقای هاشمی که در انتخابات 84 در برابر رقیب نه چندان مطرح، شکست سختی خورد و تا مدت ها حاضر به رسمیت شناختن آن نبود طی بیانیه ای که با تاخیر زیادی صادر شد اعلان کرد که از آن جایی که در کشور جایی نیست که شکایتم را به آن ببرم ، شکایتم را به خدا می برم! وی تا پایان دوره چهار ساله اول احمدی نژاد هم چنان به عنوان منتقد جدی دولت، البته بدون مستند، باقی ماند و حاضر به همکاری با ایشان نشد. در پایان مرداد سال 87 درست در سالی که به انتخابات دهم نزدیک می شدیم و زنگ تبلیغات غیر رسمی انتخابات در مطبوعات به صدا در آمده بود آقای هاشمی در سفر به مشهد اعلام کرد" مقام معظم رهبري در ابتداي فعاليت دولت نهم از ما خواستند مدتي با اين دولت مدارا كنيم، ما هم در اين سه ساله با قوه مجريه مدارا كرديم اما ميتوانيم بگوييم اين مدت تمام شده است."(جراید30/5/87)...این اعلام رسمی گر چه مورد انتقاد جدی مقام معظم رهبری در هفته دولت قرار گرفت و آن را به جنگ احزاب علیه دولت تشبیه کردند و فرمودند: «دولت نهم به اين علت، هدف حملات بيوقفه قرار دارد كه گفتمان آن گفتمان امام و انقلاب است"»
با اعلان پایان مدارا، عملا فرمان حمله به دولت و شخص رییس جمهور صادر شد و به دنبال آن، تهاجم گسترده ای از سوی مدعیان اصلاحات و به ویژه کارگزاران به دولت صورت گرفت. این تهاجم به حدی گسترده بود که کوچک زاده ،نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي گفت: آن چه آنان با ادعاي قرار داشتن تحت لواي ارشادات آقاي هاشمي رفسنجاني در رسانه ها و تريبون ها مطرح مي كنند، اگر مدارا بوده است، پس بايد از اين پس منتظر كودتا بود."( پرتو 30/5/87) در ماه های نزدیک به انتخابات، نامزدهای انتخاباتی که به دون مجوز قانونی سفرهای تبلیغاتی خود را آغاز کرده بودند محور تبلیغات خود را نقد عملکرد دولت قرار داده و شب ها نیز در اخبار 30/8 انعکاس می یافت. این در حالی بود که احمدی نژاد تا روزی که رسما تبلیغات انتخاباتی آغاز شد به همان کارهای روزمره و سفرهای استانی و کاری خودش مشغول بود. مقام معظم رهبری نیز درباره اقدامات صدا وسیما در پخش زود هنگام تبلیغاتی به شدت انتقاد کردند و آن را در راستای جنجال آفرینی در کشور دانستندو فرمودند:"در همين قضاياى انتخابات، تبليغات انتخاباتى مثلاً بايد يك ماه يا بيست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگيرد؛ اما از پيش از عيد نوروز تبليغات انتخاباتى شروع شد! همين تلويزيونى هم كه مورد انتقاد بعضى از دوستان است، متأسفانه منعكس مي كرد. بنده موافق هم نبودم. اين را هم شما خيال نكنيد كه حالا بنده چون رئيس صدا و سيما را انتخاب ميكنم، همهى برنامههاى صدا و سيما را مىآورند، دانه دانه بنده نگاه كنم، امضاء كنم. نخير، از خيلى از برنامههاى صدا و سيما بنده راضى هم نيستم؛ از جمله، از همين من راضى نبودم كه از سه ماه قبل از انتخابات - انتخابات بيست و دوم خرداد بود - از ماه اسفند، بلكه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبليغاتى و حرف هائى كه زده شد و تظاهراتى كه مي شد و مجادلاتى كه انجام مي گرفت، از تلويزيون پخش شود، كه متأسفانه از تلويزيون پخش شد؛ به خاطر همين، كه يعنى ما آزادانديشيم! اين ها توهم است؛ اين جنجالآفرينى در داخل كشور است. جنجال فكرى غير از مباحثات صحيح است"(6/8/88 در جمع دانشجویان)
استراتژی جریان مدعی اصلاحات به رهبری کارگزاران که با انتخاب رنگ سبز به جنبش به اصطلاح سبز تغییر عنوان داده بودند بر وحدت در جبهه اصلاحات و کثرت در جبهه اصول گرایی قرار گرفته بود ولی با تلاش دلسوزان نظام این تیر به سنگ خورد و جز آقای محسن رضایی که از آقای هاشمی اطاعت پذیری خاصی دارد و همواره در سفرنیز یار غار ایشان است، هیچ کس به میدان نیامد. آن روزها در خبرها آمده بود که هاشمی گفته است اگر رضایی یک میلیون رای احمدی نژد را کاهش دهد قابل ستایش است. ا زسوی دیگر کروبی نیز که همانند رضایی در سال 84 یک بار بخت خود را آزموده بود برای باقی ماندن در صحنه نیاز به روحیه داشت؛ از این رو حزب کارگزاران دبیر کل خود یعنی کرباسچی را به ریاست ستادش منصوب و خود حزب د رپشت سر میر حسین قرار گرفت و در روز انتخابات او نیز به کروبی خیانت کرد و با نشان دادن رایش به خبرنگاران به میرحسین رای داد! طراح این سناریو که از پشت صحنه آن را اداره می کرد، سناریو را طوری نوشته بود که پایگاه اجتماعی احمدی نژاد در همه کشور از جمله روستاها و استان های دوردست که کمتر روزنامه می خوانند نیز منهدم کند. در همین راستا طوری برنامه ریزی شد که پس از گذشت چندین ماه از شکستن دوره به اصطلاح مدارا، در مناظرات تلویزیونی بتوانند میوه مطلوب خود را بچینند. نطق های تلویزیونی کاندیداها به صورت سه بر یک شکل گرفت در تمام این نطق ها به جای ارایه برنامه از عملکرد احمدی نژاد انتقاد می شد و بر اساس تئوری نظریه پرداز جنگ روانی سعی می شد رییس جمهور را دروغگو جلوه دهند! مناظره ها نیز بر حول همین محور شکل گرفت. مناظرات ضربدری کروبی و میرحسین و رضایی به دون کمترین انتقاد از برنامه های یک دیگر به نقد عملکرد دولت پرداخته، مواضع انقلابی رییس جمهور در زیر سؤال بردن صهیونیسم و هولوکاست و حمایت ایران اسلامی از غزه و لبنان و ارتباط با کشورهای آمریکای جنوبی و آفریقایی را زیر سؤال می بردند ودایما اتهام دروغگویی را نیز تکرار می کردند. مردم از این وضعی که در صدا وسیما می گذشت به شدت ناراحت بودند تا این که نوبت به اولین مناظره احمدی نژاد یعنی با میر حسین فرارسید. بنای مناظره کنندگان این بود که احمدی نژاد را در جایگاه متهم بنشانند و به صورت تهاجمی او را استیضاح کنند. که در همان اولین مناظره، نتیجه عکس شد.
اکنون ببینیم که احمدی نژاد پس از شنیدن این همه توهین و اتهام و تهاجم در این مناظره چه گفته است که آقایان مدعی اند همه چیز از مناظره آغاز شده است. وی در آغاز می گوید:" من مي خواهم در ابتداي عرايضم گله بکنم از برخوردهاي بسيار غيرمنصفانه و ظالمانه بلکه دروغ پردازي هاي بزرگ و تخريب بي سابقه اي که عليه يک دولت انجام شده است درطول تاريخ بعد ازانقلاب ما نداشتيم چه در طول دوران يک دولت چه در ايام انتخابات اين قدر هجمه سنگين عليه دولت، به نظرم علتش اين است دوستاني که تصميم گرفتند وارد عرصه بشوند احساس کردند که در هيچ يک از عرصه هاي مثبت و سازنده قدرت رقابت با اين دولت را ندارند بخصوص درعرصه خدمات گسترده دولت که بي نظير بود در هربخشي که ما وارد مي شويم در مقايسه با دولت هاي قبل گرچه آن ها خدمات ارزشمندي را داشتند کار دولت به اندازه چند دولت بوده است.
به خصوص درعرصه بين الملل متاسفانه پيروزي هاي بزرگ ملت را هم انکار کردند خدمات دولت را به طور مطلق منکر شدند. اي کاش به جاي اين همه تخريب و اين تبليغات سنگين و بي سابقه يک برنامه اي ارايه مي شد ، متاسفانه در تبليغات انتخاباتي به ملت بزرگ ايران توهين شد که من بسيار متاثر شدم. ما چرا بايد مردم را از خودمان نااميد کنيم چرا بايد اين قدر خودمان را شيفته قدرت نشان بدهيم من شخصا علاقه مند به ورود به اين بحث ها نبودم چهار سال تحمل کردم و ازهمه توهين ها و افترائاتي که بخود من شد ونسبت داده شد گذشت کردم الان هم مي گذرم؛ بارها اعلام کردم که من همه را بخشيده ام اما ازتوهين به مردم، توهين به انتخاب مردم از توهين به فهم وشعور مردم ومنافع مردم نمي توانم بگذرم اجازه ندارم، مردم اين اجازه ر ا نمي دهند که وقتي که حيثيت آن ها مورد هجوم قرار مي گيرد يک خادم آن ها گذشت بکند.
درديدار هايي که من با مردم دارم در شهرهاي گوناگون قشرهاي گوناگون به طور گسترده ازمن مي خواهند که ازحق آن ها دفاع کنم از موضع آن ها دفاع کنم من بايد ريشه اين بد اخلاقي ها ، اين جفا ها و اين فريب ها را به مردم بگويم.
قبلا هم وعده کرده بودم که بگويم باور من اين است که امروز آقاي موسوي در برابر من نيست تنها اقاي موسوي نيست بلکه سه دولت پي درپي در برابر بنده قرار گرفته اند هم آقاي موسوي هم آقاي هاشمي وهم آقاي خاتمي که اين سه در گذشته باهم بودند؛ در دور گذشته هم آقاي موسوي از آقاي خاتمي حمايت کرد و هم از آقاي هاشمي حمايت کرد وهم آقاي خاتمي از آقاي هاشمي حمايت کرد در واقع اين ها همه باهم بودند؛ از روز اولي که اين دولت تشکيل شد هجوم ها بود براي ضربه زدن، البته مردم اين ها را مي دانند اما بايد جوان ها هم بدانند که بنده دربرابر يک کانديدا نيستم دربرابر يک مجموعه اي هستم که با محوريت آقاي هاشمي وهمکاري آقاي موسوي و خاتمي عليه بنده حرکت کردند.
علت اين فشار سنگين به بنده در طول چهار سال و فشارهاي سنگين تر در ايام انتخابات بنظرمن به يک مسئله برمي گردد؛ اين که در اين سه دوره يک ساختار اداري و حلقه هاي مديريتي شکل گرفت که از مسير انقلاب و ارزش هاي انقلاب فاصله گرفت نه اين که در اين سه دوره خدماتي نشد؛ چرا شد. اما آرام آرام يک جرياني شکل گرفت که خود را مالک ملت، مالک انقلاب، حاکم برمردم و دست خودش را در بيت المال ومسايل کشور باز مي ديد.
آن ها درانتخابات قبل صف آرايي کردند اما ملت برآن ها غلبه کرد در طول اين چهار سال تلاش کردند که دولت را ناموفق جلوه بدهند وبشکنند اما خداي متعال عنايت کرد با حمايت مردم تا اينجا آمديم؛ درانتخابات قبل از داخل وخارج رقيب من پشتيباني شد و کمک شد در همان اوايل اين دولت آقاي هاشمي پيغامي براي يکي از اين پادشاهان حاشيه خليج فارس فرستاد که شما نگران نباشيد ظرف شش ماه اين دولت ساقط مي شود که بعدا افرادي رفتتند توضيح دادند ومسئله تا حدودي حل شد. معناي اين حرف به روشني طراحي هاي گسترده عليه اين دولت را مي رساند در حالي که اين دولت درخدمت مردم بود، در مدت کوتاه چهار سال افتخارات بزرگ در عرصه هاي داخلي وجهاني به وجود آورد که البته کار ملت است"( خبر گزاری ایرنا 14/3/88) آقای احمدی نِِِِژاد برای اثبات مدعای خود مبنی بر محوريت آقاي هاشمي وهمکاري آقايان موسوي و خاتمي در تهاجم به دولت نهم خطاب به موسوی گفت: " اين که من مي گويم،آقاي موسوي، آقاي هاشمي و آقاي خاتمي حرف درستي است.
شما سخنراني دخترآقاي هاشمي درجلسه اي که همسرشما وجناب آقاي خاتمي هم حضور دارند را ببينيد. ايشان قشنگ تشريح مي کند و مي گويد : دوره اصلاحات ادامه راه سازندگي است.که دراين دولت آسيب ديده است. ما آقاي موسوي را مي خواهيم براي اين که استمرار همان راه است. يعني اشرافيتي که جناب آقاي هاشمي دراين کشور پايه گذاري کرد ، قرار است ادامه پيدا بکند. .
الان نگراني . آقاي موسوي مردم هم مي دانند . جنابعالي فرموديد افتخارمي کنيد به حمايت آقاي هاشمي . معنايش چيست. بالاخره يک معنايي دارد.باور ما اين است که صحنه گردان اصلي آقاي هاشمي است."(همان)
همان طور که ملاحظه می کنید مهم ترین اشکالی که به احمدی نژاد می توان وارد کرد، این است که چرا ایشان آقای هاشمی را محور تهاجم به دولت معرفی کرده است. براستی آیا این نکته بر کسی پوشیده بوده است؟ مگر نه این است که شخص آقای هاشمی بارها از جمله در مشهد بر نقش محوری خود تاکید کرده و رسما از پایان مدارای سه ساله خود سخن به میان آورده است ؟ بعضا دیده می شود که گفته می شود آقای احمدی نژاد اتهام اختلاس و ...را به آقای هاشمی زده است موضوعی که آقای صانعی در گرگان آن را با آب و تاب نقل می کند؛ لیکن در هیچ کجای این مناظره به شخص آقای هاشمی چنین اتهامی زده نشده است. آ ن چه مطرح است موضوع برخی فرزندان و مدیران ایشان است " پسرهاي آقاي هاشمي چکار مي کنند در کشور کدام يک از وزراي بنده در دوره وزارتشان ميلياردرشدند يا رانتي را خوردند يا ملکي را گرفتند.
من فهرستي دارم از زمين هايي که مديران گرفتند برايتان بخوانم 40 هکتار، 50 هکتار، 80 هکتار و 400 هکتار، در دوره واگذاري بيشترين مشکلات ما درکارگاه ها براي واگذاري هاي دوره قبل از اين دولت است. کي گرفته؟ کساني که الآن دارند از جنابعالي حمايت مي کنند اين هزينه سنگين تبليغاتي شما ازکجا مي آيد؟.
آقاي موسوي! من دوست دارم شما را ، اين چه نحوه هزينه کردن است از کجا مي آيد؟ يک مورد" رشت الکتريک "بدون هيچ مزايده اي دادند به دوستان جناب آقاي کرباسچي ، همسر آقاي کرباسچي و همسر آقاي قبه ، کارخانه را از بيخ تراشيدند و زمينش را بفروشند و ده ها مورد اين طور ، 400 هکتار زمين در هرمزگان گرفتند مردم براي دو هکتار و چهار تا جوان بتوانند بروند سرکار لنگند.
بي قانوني اين هاست جناب آقاي موسوي! استات اويل بي قانوني است که طرف مي آيد اينجا محاکمه مي شود و محکوم مي شود از زندان فراري داده مي شود و مي رود خارج و تهش پسر آقاي هاشمي است"(همان)
براستی آیا فرزندان و مدیران دولت آقای هاشمی هم باید از مصونیت قضایی برخوردار باشند که اگر رییس جمهور در جلسه مناظره درباره آن ها سخنی بگوید، باید کشور به آشوب کشیده شود؟ اگر در گذشته امکان انکار این مسایل بود آیا اکنون کسی می تواند نقش محوری آقای هاشمی و خانواده ایشان را در آشوب های خیابانی انکار کند؟ آقای هاشمی در نامه سرگشاده خود به مقام معظم رهبری که 3 روز به برگزاری انتخابات منتشر شد و به تیتر اول سایت ها و روزنامه های حامی موسوی از جمله "جمهوری اسلامی" تبدیل شد، وی خطاب به معظم له می نویسد: "اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیدههای زشت و گناهآلودی مثل تهمت ها ؛ دروغها و خلافگویی های مطرح شده در آن مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّفهای صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاقشکن علی رغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه میتوانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟" وی سپس با تهدید به وقوع فتنه و آشوب در انتخابات و پس از آن، خطاب به مقام معظم رهبری می نویسد "از جنابعالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح میدانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید."
مع الاسف این تهدید عملی شد وهمسر آقای هاشمی به هنگام رای دادن مردم را به ریختن به خیابان ها دعوت کرد و مهدی و یاسر و فایزه نیز در متن جریان آشوب ها حضور چشم گیری داشتند که فیلم های برخی از آنان موجود است. علاوه بر آن دستگیر شدگان آشوب های پس از انتخابات از جمله آقای ابطحی بر نقش محوری مهدی هاشمی اذعان کردند و از این بالاتر خود آقای هاشمی در سخنرانی خود در جمع دانشجویان به نقش پسرش مهدی در کمیته صیانت از آراء اعتراف کرد و گفت "من مطمئنم مهدي در اين انتخابات در هيچ بخشي دخالت نداشت، جز در مسئله كميته صيانت از آراء، آنها نگران بودند و او در مجلس خبرگان در اين زمينه كار كرده بود، تجربه خود را در اختيار آنان گذاشت"(سخنرانی مشهد 14/9/88) والبته بنا بر اظهارات ایشان دخترشان فائزه هم که در میان اغتشاش گران دستگیر شده بود برای تهیه ساندویچ در آن جا بوده است !
اکنون جای طرح این پرسش است که آیا برای بیان یک واقعیتی که خود آقای هاشمی نیز به آن معترف است به خاطر دستمالی باید قیطریه را به آتش کشید و زمینه را برای دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب فراهم کرد تا با کودتای مخملی، نظام اسلامی که وارث صدها هزار شهید و یادگار امام عزیز است از میان بردارند و دوباره آمریکای جنایتکار را بر جان ومال و ناموس مردم حاکم کنند؟ آیا می توان این گناه بزرگ را یک لعزش کوچک دانست ک آقایان مرتکب شده اند ؟!شایسته است آقای مطهری و دوستانش اندکی بیشتر تامل کنند و از نگاه سطحی و ساده اندیشانه به مسایل بپرهیزند. از مجموع اسناد فوق استفاده می شود که همه چیز از خرداد 84 آغاز شد نه مناظره 88 .