IRNON.com
آسيب‌شناسي‌انقلاب‌اسلامي و راه‌هاي آسيب‌ناپذيري آن از منظر امام‌خميني(ره)
 

هنوز بانگ هشيار باش امام (ره ) درگوشمان طنين انداز است كه "من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مي كنم كه نگذاريد اين انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد "


 

در اين سخن كوتاه و پر مغز ، امام با فرض حذف يكي از اركان ثلاثه انقلاب (رهبري ) ، كار حفظ و حراست از انقلاب وممانعت از آسيب پذيري آن را اولاً به مردم مي سپارد (گرچه در نگاه او ، ولايت بسي اوج ومنزلت دارد )؛ ثانياً غير خودي ها ( نااهلان و نامحرمان ) را خطر عمده معرفي مي كند ؛ ثالثاً بر خطر داخلي تاكيد دارد ؛ رابعاً جلوگيري از افتادن انقلاب به دست غير خوديها را ممكن و در نتيجه واجب مي شمارد ؛‌خامساً با تاكيد بر وجود نا اهلان و نامحرمان ، ما را به شناخت و پرهيز از آنها ترغيب مي كند ؛ سادساً خط نفوذ و نقشه دست اندازي آنها بر انقلاب را پيشاپيش افشا مي سازد ؛ سابعاً ما را به شناخت راههاي نفوذ و دست اندازي غير خوديها و انسداد آنها فرمان مي دهد ؛ ثامناً اعتماد و ايمان عميق خودرا به مردمش براي حفظ انقلاب ابراز مي دارد ؛ تاسعاً انقلاب را وابسته به شخص نمي شمارد و آن را مستقل از افرادي مي داند ( هر چندكه رهبر انقلاب باشد )؛‌ عاشراً درخصوص حفظ انقلاب ، عمل به تكليف را كافي ندانسته و به نتيجه رسيدن ( ممانعت از افتادن انقلاب به دست خوديها )را الزامي معرفي مي فرمايد - گرچه دكترين اصلي امام عمل به تكليف است نه رسيدن به نتيجه - اما اين استثنا حاكي از اهميت موضوع و اهتمام جدي امام (ره) به حفظ انقلاب و نظام است كه مصلحت آن مقدم بر همه چيز است .

بخش نخست - نگاهي به آسيب شناسي انقلاب و عوامل آسيب ناپذيري از منظر امام (ره)
امام قدس سره مي فرمايند : " ملت ماچه بكند كه در مقابل اين سيل توطئه هاي خارجي و داخلي بتواند آسيب ناپذير باشد؟ " باتوجه به دو كليد واژه توحيد ( و توابع آن يعني اسلام ، ايمان ، توكل و توجه به خدا ) و توحيد كلمه ( و توابع آن يعني انسجام ، حضور و 0000 ) ، پاسخ اول امام (قدس سره ) اين است كه قيام براي خدا و پايداري در قيام ، مايه آسيب ناپذيري است و مي فرمايند ؛‌ " ملتي كه براي خدا قيام كند از هيچ چيز نمي ترسد و آسيب نمي بيند ". اين معنا به اشكال گوناگون ياد شده است : از ايمان و توجه به خدا تا اتكال بر او و جهت الهي ؛ لذا مي فرمايند : " تا جهت الهي و خدايي است اين ملت ديگر آسيب پذير نيست " ، تا اين ايمان را حفظ كرديد و تا اين تعهد به اسلام را حفظ كرديد ، هرگز آسيب نخواهيد ديد . امام (ره ) مي فرمودند ؛ " رمز پيروزي توجه به خدا بود " ورمز آسيب ناپذيري انقلاب نيز همين است ؛ چرا كه " كاري كه براي خداست ، خدا توجه مي كند " . مادامي كه روابط با خداي تبارك وتعالي محكم است ، كسي نمي تواند به ما آسيب برساند . اگر خدا به عنوان سرچشمه نصرت وياري در نظر باشد ، برنامه او براي رشد و تعالي انسان ؛‌يعني ، دين اسلام كه فصل مشترك انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي است ، نيز عامل دوم در آسيب ناپذيري ماست . به فرموده او " اسلام ارش دارد كه همه چيز در راه او داده بشود . " لذا واژه كليدي اسلام ، امام شناسي است . امام مي فرمودند : " ما تابع اسلام هستيم " و معتقد بودند كه : " پيروزي اصيل آن است كه ما بتوانيم متبدل بشويم به يك موجود انساني الهي اسلامي كه همه كارهايمان ، همه عقايدمان ، همه اخلاقمان ، همه اسلامي باشد " و خود چنين بود. و در ساخت اجتماعي - فردي نيز مي فرمود : " ما اسلام و احكام و احكام اسلامي را مي خواهيم 000 جديت كنيم كه قوانين اسلامي را از خودمان شروع كنيم ، اگر چنانچه ماخودمان را اصلاح نكنيم و قوانين اسلامي را نسبت به خومان اجرا نكنيم ، نمي توانيم يك حكومت اسلامي تشكيل بدهيم ؛ اگر اسلام تحقق پيدا كند ، اين سعادتي است براي ملت و ساير ملتها ، چرا كه ( برنامه دولت اسلامي آن است كه همه بشر به سعادت برسند و در كنار هم به طور سلامت و رفاه زندگي كنند ) "
امام (ره )در پاسخ به اين پرسش كه بزرگترين آرزويتان براي ايران چيست ؟ فرمودند : " بزرگترين آرزوي من اين است كه مردم ايران از چنگال ظلم نجات پيدا كند و صاحب كشوري باشند آزاد ومستقل ، داراي نظامي اسلامي كه در آن حقوق انسانها آنچنان كه اسلام دستور داده است ، رعايت شود و در راه پيشرفت و ترقي و سعادت انساني ، سرمشق براي همه ملتها باشند . " با اين توضيح معلوم مي شود كه چرا امام فرموده اند : " اگر اسلامي بودن نهضت محفوظ باشد ، ديگر آسيب نمي بينيد " ؛ بايد همه چيز اسلامي بشود ، اگر همه چيز اسلامي بشود ، يك جامعه اي پيدا مي شود غير قابل فساد ؛ آسيب ديگر نمي بيند جامعه . اگر ما مشي مان را اين طور قرار بدهيم (توجه به خدا و حسن نيت و توجه به مسائل اسلامي )‌، مطمئن باشيد كه آسيبي به ماها نمي رسد و شما بدانيد كه اگر ما در تحت لواي اسلام و پرچم توحيد باشيم ، از آسيب دشمنان مصون خواهيم بود . اگر همچو مطلبي (عنايات خدا و خدمتي كه تمام ملت ما براي اسلام وميهن اسلامي مي كند ) ان شاءالله مستدام باشد ، آسيب نخواهد ديد و سرانجام اينكه (ما بايد خط معنويتي را كه براي آن انقلاب كرديم ، فراموش نكنيم ؛ زيرا " اگر مكتب را ما فراموش بكنيم و هر كس بخواهد دنبال كار خودش باشد ، اين آسيب پذير خواهد بود ، فهذا بر هم ما ، بر همه روساي (نظامي و انتظامي ) وهمه روشنفكران و همه نويسندگان لازم است كه ما ، همه را ، به يك وجه سوق بدهيم ، اين ملت را ما به سوي اسلام و به سوي الله سوق بدهيم ، چرا؟ چون وقتي مي توانيم با قدرتهاي بزرگ مقابله كنيم و آسيب پذير نباشيم كه متعهد به اسلام و متعهد به احكام اسلام باشيم "
امام راهكار مهمي براي حفظ مكتب ارائه داده اند و آن توجه به صحت عمل است كه مي فرمايند : " همه ما اگر كارهايي كه محول به خودمان است ، آن را به طور صحيح انجام ندهيم ما اسلامي نيستيم ، طاغوت هستيم . ما موظفيم كه اين مكتب را حفظش كنيم كه اگر حفظ نكنيم آسيب بر مي دارد . بايد كاري كنيم كه آسيب بر ندارد و آن كار اين است كه اگر چنانچه در هر جا هستيم به وظايفي كه آنجا هست ، عمل بكنيم ، ( اگر همه ) وظيفه شناش بودند و 000 و كاري كه به او محول است خوب انجام بدهند ، آن كشور زود اصلاح مي شود . اگر چنانچه يك ملتي بخواهد آسيب نبيند ، بايد اين ملت اولاً با هم متحد باشند ، و ثانياً در هر كاري كه اشتغال دارد ، او را خوب انجام بدهد . امروز كشور محتاج به كار است (تا محتاج اجانب و دشمن نباشيم ) ".
عامل بعدي در نظر امام ، حفظ وحدت است و مي فرمايند : " تا اين وحدت و انسجام و اين هدف عالي اسلامي پابرجاست ، كشور شما آسيب نخواهد ديد . تا اين هماهنگي ميان همه قشرها هست ، آسيب نخواهد ديد اين جمهوري اسلامي .يك ملت وقتي همه با هم منسجم شوند ، ديگر قابل آسيب نيست 000 اگر جمعيت با هم منسجم نشوند 000 آسيب بر مي دارد ؛ اصلاً خودشان آسيب خودشان مي شوند 000 هر چه وحدت زيادتر باشد ، آسيب كمتر مي شود .اگر متحد با هم بشويم ، آسيب پذير نيستيم . "
دو سخن اخير قابل تأمل فراوان است : يكي از نظر تبديل يك گروه به ضد خود در اثر عدم انسجام و گسيختگي ، و دوم از نظر نسبت عكس بين وحدت و آسيب پذيري . سخنان بلند و ژرف نگرانه امام (ره) در تبيين و تشريح مكانيسم و ساز و كار آسيب پذيري و آسيب شناسي انقلاب و دشمن شناسي و جريان شناسي ضد انقلاب ، انسان را به تعجب وا مي دارد . در اين خصوص توجه به نكات ذيل ضروري است :
در عين توجه به پديده " توطئه " و ابعاد داخلي وخارجي آن ، امام (ره) بربعد داخلي و دشمن نفوذي و دروني تكيه دارند . " سيل " توطئه ها در نگاه الهي امام (ره) چيزي نيست ، اگر به منبع قدرت و اقتدار حقيقي - خدا - توجه شود . اصل " چه بايد كرد . " به عوملي وابسته است كه امام (ره )حسب مورد آنها را معرفي كرده اند . نهايتاً اين فرض آسيب و خطر آسيب پذيري جدي است و غفلت از آن جايز نيست و غفلت ، خداي ناكرده مايه شكست مكتب خواهد شد ، و اكنون به شرح مختصر اين نكات مي پردازيم :
امام (ره) در روز پاسدار ، خطاب به آنها و همه ملت مي فرمايند : " به هوش باشيد كه از تفاله هاي رژيم طاغوتي و مكتبهاي انحرافي آسيب نبينيد كه دشمنان اسلام در كمنند و قلمهاي زهرآگين از غلافهاكشيده شده تاجمهوري اسلامي را از صحنه به در كنند و بجز جمهوري اسلامي به هر چه باشد ، گردن نهند . ( گروههاي منحرف مي خواهند با توطئه ونقشي كه در زمان رضا خان بازي كردند ) و با شكست حتمي روحانيت متعهد و آسيب رساندن به قواي انتظامي ، كشور عزيز را به دامن چپ و يا راست بكشانند و با ملت آن كنند كه درزمان رژيم طاغوتي كردند و اين خطر عظيمي است كه غفلت از آن و بي تفاوتي در مقابل آن ، به هدم اسلام و كشور منتهي مي شود . ( اگر مسلمين يد واحده علي من سواهم باشند ) اين ديگر آسيب بردار نيست . آسيب از داخل خود آدم و اهل خود ملت و كشور بر ما وارد مي شود و برشما ، از خارج هيچ ترسي نداشته باشيد ؛ از داخل خودتان بترسيد ؛ از اينكه با توطئه ها شماها را از هم جدا كنند 000 اين آسيب يك آسيب بزرگي است كه خود به خود ما تحليل مي رويم 000 اين آسيب ، آسيب مهم است .( دشمن فهميد از دو حيث ضربه خورد ؛ يكي اسلام و دومي انسجام مردم ) اين دو تا هر دو مورد نظر است 000 كوشش مي‌كنندبا قلمها و يا قدمها ، باتبليغات ، اسلام را از دستمان بگيرند ؛ نگذارند حكومت اسلامي پيدا شود ، از اين طرف هم انسجام را مي خواهند از دست شما بگيرند ، با اسلام هم مي آيند با اسلام مي خواهند جدا كنند از هم 000 بايد اين دو تا مطلب در نظر گرفته شوند كه يكي حفظ وحدت ما ، يكي هماين جهت اسلاميت كه توجه به مقصد اسلام بود ، توجه به خدا ".
تأمل درنكات‌عرضه شده ،دههانكته‌جديدبه ماعرضه مي دارد :تفرقه از راه اسلام ، امري بس قابل توجه است ؛‌همينطور "طرح تحليل از دورن " ،‌ " طرح هر حكومتي بجز جمهوري اسلامي "، "طرح تشكيك وشبهه آفريني در مباني اسلام " ، "طرح انزواي اسلام " ،‌ " طرح اسلام عليه اسلام " و امثال اينها كه مجال بحث از آنها نيست .
امام (ره)به " اسلاميت نهضت " به عنوان ضامن وحدت مي نگريستند و مي فرمودند : " اسلام ضامن وحدت كشوردرعين آزادي و استقلال است ، اما وراي اين وحدت ، وحدت در مقصد و راه را پايه و اساس مي دانستند ووحدت جمع را نشانه آن ، و اگر مي فرمودند : كاري بكنيد كه اين كلمه يدا000 مع الجماعه از دستتان نرود . راه را اتحاددرمسيرومقصدي‌دانستند( اگر )‌همه‌همان راهي كه ملت دارند بروند همه همان راه را بروند ديگر آسيب نمي بينند و راه ملت يا سبيل المؤمنين به تعبير قرآن ( نساء /115) همان راه اسلام است ".لذا امام (ره) مي فرمايند : " اگر چنانچه نهضت از اسلاميتش بيرون رفت ، هركس يك راهي دارد ؛‌ راهها مختلف خواهدشد ، وقتي راهها مختلف شد ، آسيب مي بينند و اين دقيقاً تعبير قرآني است كه ولا تبعوا السيل فتقرق بكم عن سبيله ". ( انعام /153)
راهكارهاي امام (ره) براي عدم آسيب پذيري از ناحيه دشمنان داخلي و خارجي ، و عدم امكان خدشه در وحدت و انسجام ، قابل توجه است :
1- عدم توجه به قدرت پوشالي دشمن : " ايده آسيب ناپذيري تبليغاتي ابر قدرتها گولتان نزند ، آسيبها را پشت آسيبها وارد كنيد " .در اين راهكار ضمن پرهيز از تبليغات زدگي و برخورداري از هشياري انقلابي ، امام (ره) تهاجمي بودن انقلاب در برابر دشمنان و ضربه هاي مناسب و پي در پي را يك راه آسيب ناپذيري مي دانند . (چه در استراتژي و چه در تاكتيك ) به آسيب خواهد انجاميد .
2- اتكال به خدا در عين تجهيز جوانان به سلاح و صلاح :
" جوانهاي ملت مجهز باشيد 0000 بيست ميليون ارتش ، يك چنين ملتي آسيب پذير نيست 000 پشتيبانمان خداست ".
3- ادب اسلامي : " اگر چنانچه ادب اسلامي در بين ملت ما تحقق بشود ، همه قشرها يك قشر اسلامي بشوند ، آسيب ديگر دراين ملت نخواهد تحقق پيدا كرد ".
4- انقلاب آموزشي اسلامي : " خط مشي فرهنگي دانشگاهها بر اساس فرهنگ اسلامي و انتخاب و آماده سازي اساتيدوديگر امور‌مربوط به انقلاب‌آموزشي‌اسلامي 000تافرزندان‌عزيزم‌از آسيب و انحراف مصون گردند ".(فرمان تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي )
5- فرهگ عاشورايي : "عاشورا را زنده نگه داريد كه با نگهداشتن عاشورا ، كشور شما آسيب نخواهد ديد . "
6- تعليمات و تربيتهاي اسلامي : " توجه كنيد كه كودكها را ،‌جوانها را به تعليمات اسلامي و تربيتهاي اسلامي تربيت كنيد تا ان شاء ا000 كشور شما از آسيب مصون باشد ".
7- حركت اسلامي بازار : " اجتماع بازار يك اجتماعي است كه اگر در يك مسير اسلامي حركت كند ، مملكت را از آسيب نگه مي دارد ".
8- شهيد پروري و شهادت طلبي : "مادامي كه اين روحيه (شهادت طلبي )‌هست و (خدمتگذاري به مردم )، مطمئن باشيد كه اين كشور بيمه است و هرگز آسيب نخواهد ديد . شهادتهاي پي در پي ، جمهوري اسلامي را آن چنان بيمه كرد كه از آسيب دهر مصون گرديد . ملتي كه شهيد در راه اسلام ، هم از بانوان دارد و هم از مردها ، و شهادت راهم بانوان طلب مي كنند و هم مردها ، آسيب نخواهد ديد ".
9- حضورزنان درصحنه : " ملتي كه بانوانش در صف مقدم براي پيشبرد مقاصد اسلامي هست ، آسيب نخواهد ديد
( همانجا ) " .
10-باتوجه به جمهوري اسلامي و مسائل داخلي : "آن مسائلي كه ممكن است از آن مسائل آسيب ببينيم ، آن مسائل داخلي است ؛‌توطئه ها اين طور است ( مثل همين تهديد به حصر اقتصادي و مداخله نظامي ) كه اذهان از داخل كشور متوجه به خارج بكنند ، غافل بشوند از توطئه 000 از شيطان داخل . تمام اين مسائل دور مي زند به اينكه اين جمهوري اسلامي آن طور كه بايد تحقق پيدا نكند 000 ملت ما بايد آن قدري كه بايد ، توجه به اين آشفتگي هاي داخلي داشته باشند توجه به چيزهاي ديگر نداشته باشند 000 آن كه صدمه بيشتر بهمامي زند همين اختلافات داخلي است 000 همين هواهاي نفساني 000 همين خودخواهيهاو خودپسندي 000 همين گروه ديدن و خودگرايي به گروه ".امام پيش از بيانات ، به مشكلات داخلي و اختلافاتي كه از اول تاحالا توسط دشمن ايجاد شده و ايجاد تشنج كرده هم اشاره دارند و آنها را براي عدم تحقق جمهوري اسلامي و ناشي از شيطنت مي دانند .
11- جلب رضاي ولي مطلق : " رضاي او (امام زمان سلام ا000 عليه ) به رضاي خداست و اگر آن به دست آمد ، ما ديگر آسيب نمي بينيم . "
امام (ره) به منظور عملي شدن و تحقق عيني راهكارها راهبردي حضور مردمي ، دكترين خدمتگزاري ونظريه جامعه توحيدي را عرضه داشتند ، اين سه با هم مثلث دفاعي انقلاب را در برابر آسيبها طراحي مي كنند .
الف - جامعه توحيدي : " بايد به خدا توجه كنيم وهمبستگي با هم داشته باشيم ؛ يك مملكتي باهم جوش بخورد تانتوانند آسيب به او برسانند ، اگر ما فرد فرد باشيم ، گروه گروه باشيم ، همه مان آسيب مي بينيم ، براي اينكه همه ضعيفيم .اما اگر چنانچه انسجام پيدا بكنيم ، همه گروهها پشتيبان هم باشند ، يكنظر باشند ، جامعه توحيدي به اين معنا پيدا شود كه همه پشتيبان هم و همه با وحدت نظر (پيروزيم و آسيب ناپذير ). همانطوري كه بدن انسان جامعه توحيدي است ، جامعه هم يك بدن بشود ، اگر اينطور بشود ، آسيب ديگر بر نمي دارد . جامعه توحيدي 000 آسيب بردار نيست ".(همانجا) البته امام (ره ) توضيح داده اند كه جامعه توحيدي به معناي صحيح آن را درنظر دارند و نه يك جامعه بدون سلسه مراتب ؛‌چون اين معنا معقول نيست ، لذا درجاي ديگر مي فرمايند : " معناي آن ( انسجام ) اين نيست كه ما دوتا به هم بچسبيم ، معناي آن اين است كه ماهمه باهم يك مقصد داريم و روي آن قصد راه برويم ؛‌ اگر اين طور شد جامعه توحيدي است ، 000 جامعه توحيدي اين است كه همه كار خودشان را انجام بدهند ؛ روي نظام و همه هم مقصودشان يكي باشد 000 جامعه توحيدي معناي آن اين است كه همچو باهم پيوست باشند كه آسيب ديگر نبينند كه يكي بشوند ، كانه يك موجود 000 اما اگر چنانچه ماهابه
جان هم بيفتيم باهم مختلف باشيم ،ماهابخواهيم هركدامي يك كاري راانجام بدهيم ازنظم اسلامي بيرون برويم ازتحت فرمان حكومت اسلامي بيرون برويم ، ازفرمان خدابيرون برويم آسيب مي بينيم ،ازباطن ماراازاهم منفصل مي كنندوآسيب پذيرمي كنند.امام روزپيش ازاين سخنراني نيزفرموده بودند‹‹اگروحدت نباشدايجادبي نظمي است توطئه اي است ازجانب دشمنان براي ازبين بردن ووحدت وانسجام اگرهمه مومنين درتمام كشورهاي اسلامي همين يك دستورخداراكه خداعقد اخوت بينشان انداخته است همين يك دستورراعمل بكنندقابل آسيب ديگرنيست برادري رابراي اين درست كردندكه منسجم بشوندبه هم وباهم يك نداپيش بروند.
نكات مهم اين بيانات مشهوداست توجه به خدابه عنوان اساس،همبستگي وپيوستگي وبلكه جوش خوردن افرادممكت درساخت پيكرجامعه توحيدي وحدت كلمه ونظرتوجه به اصل ضعيف بودن افرادبه تنهايي وقدرت ناشي ازاجتماع واتحادلزوم پرهيزازگروه گروه شدن ودرصورت پيدايش گروهها،لزوم پشتيباني گروههانسبت به هم كه تجلي روح برادري است وهربرادردرعين هويت مستقل پشتيبان برادرلزوم انجام كارهاروي نظام ونظم اجتماعي عدم خشونت وبه جان هم افتادن لزوم حفظ نظم اسلامي رعايت شئون حكومت اسلاميونيزحركت تحت فرمان خداودرراستاي اوامراو،همه اين مواردگستردگي دامنه آسيبهاوآفتهاي انقلاب رانشان مي دهندشايداين آخري علت العلل سايرمسائل باشدهمچنانكه توجه به خدانيزاساس توحيدكلمه است وسرانجام هم ضربه اي كه مي خوريم وهرآسيبي كه مي بينيم ازماست كه برماست چه دشمن دروني ونفس اماره بالسوء دربدن وچه دشمن نفوذي درپيكره جامعه توحيدي اگرباطن ودرون درست بودازخارج خطري متوجه مانيست لذاامام (ره )مي فرمايند‹‹شمانگران آسيبهاي خارجي نباشيدازخارج نمي توانندشماراآسيب برسانندمادمي كه خودتان منسجم هستيد››
ب : حضورمردم ومشاركت آنهاحضورزن ومردجامعه اسلامي مااميدبخش است واين حضورشماهادرصحنه اميداين رامي دهدكه نه توطئه هاي داخلي موفق بشوندبه آن طرحهاي شيطاني خودشان ونه هجوم خارجي بتواننداين ملت راآسيب برساننديك همچوكشوري كه تمام افرادش حاضردرصحنه هستندوتمام افرادش براي پيشبرداسلام ومقاصداسلامي مهياهستنديك همچوكشوري آسيب نخواهدديدهمين حضوراست كه موجب اين است كه آسيب نبينداين انقلاب تا(ملت )درصحنه حاضرنداين كشورآسيب نخواهدديد.
ابعاداين حضورومشاركت مختلف است لذاامام مي فرماينداگرشماكارگران وكشاورزان سراسركشورقيام كنيدبه امري كه مصلحت كشورشمااستقلال كشورشما،آزادي شمابه اووابستگي دارداين كشورآسيب نخواهدديدبه پيش خواهدرفت وآسيب نخواهدديدشمابايدبيدارباشيدوبحمدا… ملت امروزهوشياراست وگول جمعيتهارانمي خورداميدواريم كه بافعاليت شماعزيزان (متبكران ومخترعان و…) بافعاليت همه جوانهاي ايران همه قشرهاي ملت ،زن ومرد،اين كشورديگرازآسيب دهرمصون باشدكشوري كه همه مشغول كار خودودرعين حال آماده دفاع باشندآسيب نمي بيند.
ج - مردمي بودن وخدمتگزاري اصل دولت هم همين است (كه براي كشوروملت خدمتگزارباشدنه حاكم) حتي مثل دولت حقه حضرت اميرسلام ا…عليه كه ولي امربرهمه چيزبودمع ذلك آن حكومتي كه درصدراسلام بوددرخدمت مردم بوداينطورنبودكه بخواهدحكومت كندومردم همينطوربيخوداطاعت كنندحكومتهايايدخدمتگزارمردم باشنددولت واتباع دولت خدمتگزاربه مردم هستندنه آقاي ملت
نكته مهم اين است كه به فرموده امام (ره)دولت اسلامي مجري احكام خداست بديهي است هراندازه ملت وحكومت طبق موازين اسلامي وبراي خداعمل كنندتدريجاً نقايص خودرابيشتربرطرف م يكنندودائماً درتعالي وترقي بيشتري قرارخواهندگرفت درمجموع جامعه به ارزشهاي خدايي بيشترنزديك مي شودواين مسيرنهايت ندارد.
اگربين اصول خدمتگزاري (به عنوان دكترين عقيدتي اما)وتحقق حكومت اسلامي ( به عنوان دكترين مبارزاتي ياراهبردي مبارزاتي امام)جمع كنيم پايه اعمال ولايت فقيه ومقبوليت آن را‹‹مردمي بودن ›› نظام وگارگزاران آن مي يابيم وسخن بلنداماام(ره)كه پشتيبان ولايت فقيه باشيدتابه مملكتتان آسيبي نرسددرخاطرمان نقش بسته باشداين پشتيباني راهم دربعدحضوروهم مردمي بودن نظام عميقتردركت خواهيم كرد.
امام(ره) باذكراثرمردمي بودن درهمه چيزحتي عفوالهي ،براساس شهادت چهل مومن درحق يك مسلمان ازدنيارفته وتعميم آن به ابعاداجتماعي مي فرمايندشماخوف ازاينكه يك آسيبي به جمهوري اسلامي برسدازاين خوف نداشته باشيدشماهرچه خوف داريدازخودتان بترسيدازاينكه مباداخداي نخواسته مسير،يك مسيرديگربشودمردمي بودن ازدستتان برودو… آن وقت بدانيدكه آسيب مي بينيديعني آن وقت است كه خارجيهابه شماطمع مي كنندآنهامي دانندكه ازچه راه بايدكشوري رابه تباهي بكشانندآنهامي دانندكه ازچه راهي بايدازراه خودحكومت ازراه خوددولت ،ازه خودمجلس .. اين كارهاراانجام دهندآنها(دشمنان) آسيب رابايك نقش هايي درست مي كنندبين دولت وملت شكاف ايجادمي كنند،بين دولت وروحانيت شكاف ايجادمي كنند، اين شكاف كم كم اگرزيادشداسباب نارضايتي شدمردم ازدولت منحرف مي شوندشمايابايدباسرنيزه بامردم رفتاركنيديابرويدكنار(وهردوشكست است) اين موهبت الهي (جمهوري اسلامي ) راهمينطوربگيريدومحكم نگهداريد(واحساس خدمتگزاري داشته باشيد)احساس قلبي تان اين مطلب باشدكه واقعاآمديم كه به اين مردم خدمت كنيم امام (ره ) يكي ازدوپايه بيمه شدن كشورازآسيب راهمين خدمت به خلق كه ازبزرگترين عبادتهاي الهي است واحساس اينكه مردم ولي نعمت ماهستدمي داننددرعين حال يك توجه بسيارمهم امام (ره )حفظ مكتب درراستاي خدمتگزاري است اصل محفوظ ماندن مكتب است نه پيروزي ظاهر،لذامي فرماينداگربه جاي آن ظلمه ،چپاولگراني ديگربيايندشكست درمكتب است كه جبران ندارد.اگرمحتوا(درهمه جابازارودانشگاه) تغييرنكندخوف اين است كه مكتب مامورداهانت واقع بشودمردم ازمكتب مابرگردندواين بالاترين شكستني است كه ممكن است بماواردشودلذاكارگزاران نظام بايدباحفظ روحيه مردمي بودن وخدمتگزاري به مردم مايه پيروزي مكتب شوندكه درنتيجه آن ،آسيب ناپذيرخواهيم شدچراكه مردم براساس نظرات دين خواهي پشتيبان حكومت وحاكم ديني هستندوخواهندبود.
براين اساس امام (ره)نكات ديگري راهم اشاره داشته وفرمودند‹‹همه مي دانيدوبايدبدانيم مادامي كه ملت پشتيبان مجلس ودولت وقواي مسلح هستندودولت ومجلس وقواي مسلح درخدمت ملت به نويژه قشرهاي محروم باشندوجلب رضاي خداوندرادراين خدمت متقابل مي نمايندهيچ قدرتي توانايي آسيب رساندن به اين نظام مقدس راندارواگرخداي نخواسته يكي ازاين دوياهردوازخدمت متقابل دست بردارند،شكست جمهوري اسلامي واسلام بزرگ،اگرچه دردرازمدت حتمي است براين اساس امام اين خدمت راازواجبات بزرگ وترك آن راازبزرگترين گناهان مي دانند(همانجا) ومي فرمايندالان حكومت ايران آسيب نداردبراينكه براي مردم داردخدمت مي كنندومردم هم دنبال اوهستندمردم حافظ هستندچرا؟بدليل خوشرفتاري ومراعات جهات اسلامي واين دومايه آسيب ناپذيري حكومت وكارگزاران آن ازديدامام (ره )است (همانجا) براي همين امام محفوظ ماندن روح وحدت وروح انسانيت رامايه محفوظ بودن ازآسيبهاي احتمالي آينده مي دانستند.
امام(ره) نكات ديگري نيزابرازفرموده اندكه بررسي وتحقق پيرامون آنهامجالي ديگرمي طلبدخوب است كه دراينجااززاويه اي ديگرنيزبه موضوع امام(ره) وانقلاب وآسيب شناسي انقلاب نگاه كنيم .
بخش دوم - نگاهي ديگربه آسيب شناسي انقلاب ازمنظرميراث امام(ره) وآراي ديگران
قرآن مي فرمايد‹‹لماذابعدالحق الاالضلال (يونس/32) وازآن سوي مقابله اين دوراچنين به تصويرمي كشد(بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فاذاهوزاهق››وتصويرنهايي آمدن حق است ‹‹وقل جاءالحق وزهق الباطل ان الباطل كان زهوقاء›› بي امام (ره) ماگمگشته بوديم وچون اودماغ باطل به خال ماليدوخودآمدبالطل كه رفتني بودرفت كه ديوچوبيرون رودفرشته درآيدازاين ديدنيزهرچه باحق است اگرموردآسيب واقع شودجاي برگشت باطل هست (باطلي كه زاهق است ) وهرچه ازحق فروگذاركنيم به ضلال درمي افتيم جدول زيربخشي ازآن چيزهاست كه امام به مادادوبخشي ازآنهاكه باآمدن اورفت.

*جاء
نور
ايمان
ولايت الله
اسلام ناب محمدي
برائت از مشركين
خدا محوري
عزت
ساده زيستي
هويت معنوي
عدل علوي
جنگ فقر و غنا
ارزشهاي الهي
استقلال
آزادي
جمهوري اسلامي
نظام ولايي
وحدت
انسجام
خودباوري
صلاح
ستيز با ستم
استكبار ستيزي
مسووليت همگاني
حزب الله
مردم باوري
مشاركت
اتكا به آراي عمومي
عدالت اجتماعي
فرهنگ استقلالي
فرهنگ خلاقيت توليد
فرهنگ جهادي و شهادت
ديانت عين سياست
روحيه خدمتگزاري
بسيج (مدرسه عشق)
امر به معروف و نهي از منكر
امام آمد

* زهق
ظلمات
كفر
ولايت طاغوت
اسلام آمريكايي
تولي مشركين
خود محوري
ذلت
تجمل گرايي و اشرافيگري
هويت مادي
عدل آمريكايي
تكاثر و پول سالاري
ضد ارزشها
وابستگي
خفقان
حكومت شاهنشاهي
نظام سلطنتي
تفرقه
گسيختگي
خود باختگي
فساد
ستم پذيري و ستمگري
استكبار پذيري
بي تفاوتي مردم
حزب شيطان
تحقير ملت و اتكاي به بيگانه
عدم مشاركت
استبداد فردي
تبعيض
فرهنگ استعماري
فرهنگ روزمرگي و مصرف زدگي
فرهنگ خمودگي و ترس از مرگ
جدايي دين از سياست
خود مخدوم پنداري
گارد جاويدان
امر به منكر و نهي از معروف
شاه رفت
امام با تصحيح اعتقادات ديني و عرضه اسلام ناب محمدي (ص)، مقام زن را احيا كرد، به مستضعفان حرمت نهاد و توده مردم را ولي نعمت معرفي كرد. او مايه تفسير نو بلكه حقيقي و معقول اسلام شد. با مهيا بودن براي ظهور به فلسفه انتظار محتوايي نو بخشيد . عاشورا، احيا شد و فرهنگ عاشورا حماسه ها آفريد. همانطور كه قرآن از مهجوريت درآمد (كه با فقد ولايت ،‌قرآن مهجور مي شود)، نهج البلاغه نيز احيا شد و راهي نو به بشريت عرصه گشت . توگويي تاريخ با آمدن خميني كبير دوپاره شد: تاريخ پيش از خميني و تاريخ پس از خميني ، مهنويت و دين جلوه اي نو يافت و زنده ، سازنده ، رزمنده و توفنده در صحنه پيكار انسان با شيطان گشت و معيارهاي دشمن شناسي در پرتو صحيفه نور ، پرچم هدايت ما و آيندگان شد و امروز ميراث امام :
1- حكومت اسلامي ، در چهره جمهوري اسلامي
2- امامت ديني ، در چهره ولايت فقيه
ترديد نبايد كرد كه حكومت از احكام اوليه و مقدم بر ساير احكام است . همانطور كه از پنج پايه اسلام ، ولايت افضل و مفتاح ، و والي ، دليل و راهنماي آنهاست . سد آسيب ناپذير ولايت فقيه ، با پشتيباني ملت ، مايه آسيب ناپذيري مملكت مي باشد و هر رخنه و خللي در اين سد وآن پشتيباني ، به آسيب انقلاب ، نظام ، كشور ، دين و مردم منجر خواهد شد .
اگر در اين ميراث كه بازمانده گرانبهاي اوست ، نيك نظر كنيم ، مايه ها و پايه هاي آسيب را از نگاه امام (ره) آمد ، حفظ اين دو از سوي مردم و كارگزاران نظام و انقلاب است .
به تعبير مقام معظم رهبري ، " انقلاب بزرگتر از نظام است " و فصل مشترك هر دو ، اسلام و اسلام ، كليدي ترين واژه فرهنگ امام . اسلام بود كه امام و رهبر را به ما داد. انقلاب تعبير نظام و ساختار اجتماعي است و هويت اصلي ساختار اجتماعي ، ساختار و نظام انساني است . هيچ نظام اجتماعي بدون نقش مردم معنا ندارد و تغيير نظام در انقلاب با تغيير در مردم ، ارزشها و آرمانهايشان رخ مي دهد ( ان ا… لا يغير مابقوم حتي يغير و اما بانفسهم ) . انقلاب ، حركتي پويا ، بنيادين ، متحول ، تغيير دهند (تخريب كننده ) و تهاجمي است كه سه ركن اساسي آن حضور و مشاركت گسترده مردمي ، رهبري و مكتب شكل دهنده آن است و نظام ، همه آنچه در قانون اساسي به تصوير كشيده شده است . نظام كه از آن به عنوان دولت و حكومت هم ياد مي كنند، مجموعه اي از نهادهاي سياسي ، اداري ، قضايي ، اقتصادي و نظامي است كه اداره جامعه معيني را بر عهده دارد و برآن حكومت نموده و سلطه مي يابد. (همانجا ) در انقلاب اسلامي معلوم شد كه الگوي مطلوب مورد نظر (جمهوري اسلامي ) فقط يك الگوي داخلي نيست ، بلكه انقلابي ها با نفي الگوهاي رايج و موجود جهاني در قالب شرق كمونيست و غرب امپرياليست ، معتقدند كه مناسبترين الگو براي جامعه جهاني تبعيت از " مدل جمهوري اسلامي " است و هر نظامي چهار ركن دارد : ركن نظامي ، ركن اقتصادي ، ركن قانوني و ركن فرهنگي و هر چه اركان قويتر ، نظام قدرتمند است و اقتدار هر نظامي را با بررسي قوت و ضعف قدرتمند است و اقتدار هر نظامي را با بررسي قوت و ضعف اين اركان مي توان سنجيد . نكته مهم آنكه انقلاب اسلامي ايران از سنخ انقلابهاي بزرگ است و به طور تمام و كمال ، مراحل انقلابها را تجربه كرده است . چنانكه دكتر منوچهر محمدي در بررسي نظريه تبديل انقلاب به نظام نشان داده است ، انقلاب ما در عين ثبات ، استحكام و قدرتمندي به نظام - آنگونه كه صاحبنظران و نظريه پردازان انقلابهاي جهاني از آن ياد مي كنند يعني ايستايي و محافظه كاري و نهادينگي و وضع تدافعي - تبديل نشده است و انقلاب به دليل ظلم ستيزي ، كفر ستيزي و استكبار ستيزي و در عين حال لزوم تأمين امنيت فرهنگي ، اجتماعي ، اقتصادي و استفاده از تمامي منابع اعم از مادي و معنوي و بسيج همه نيروها ، همچنان اركان سه گانه انقلاب (مكتب ،‌رهبري و مردم ) را با خود همراه دارد كه تداوم بخش انقلاب اسلامي است .
به قول پروفسور مولانا ، انقلاب اسلامي ايران ، انقلابي مقدس و وحدت گراست و ويژگي آن در همين ذات مقدس وحدتگرا بودن مي باشد . لذا سياستگزاري نظام آن نبايد منطبق بر ارزشهاي ليبراليسم غربي باشد و بايد مستقل پيش رود. بزرگترين تهديد و تحديد انقلاب اسلامي ، مقايسه آن با ساير انقلابها و در چارچوب انديشه ها و معادلات عرفي امروزي است . بايد اصالت انقلاب اسلامي ، مقايسه آن با ساير انقلابها و در چارجوب انديشه ها و معادلات عرفي امروزي است . بايد اصالت انقلاب اسلامي را شناخت و با الگوهاي ابتكاري و اسلامي - و نه انفعال و تكراري - آن را تبيين كرد و توسعه داد. علوم اجتماعي ، سياست ، اقتصاد ، جامعه شناسي ، روان شناسي ، مردم شناسي ، ارتباطات و … عاجز از تبيين ماهيت قدس و وحدت گراي انقلاب اسلامي است . ما بايد به ريشه هاي قرآني و منابع اسلامي انقلاب توجه كنيم . در حالي كه انقلابهاي چند قرن اخير نفي تاريخ بود،انقلاب اسلامي اثبات تاريخ بود. هدف آن حفظ و احياي انقلاب توجه كنيم . در حالي كه انقلابهاي چند قرن اخير نفي تاريخ بود، انقلاب اسلامي اثبات تاريخ بود. هدف آن حفظ و احياي انقلاب مقدس و وحدت گرايي بود كه قبلاً صورت گرفته است ، يعني اولين انقلاب اسلامي به رهبري آخرين پيامبر (ص) سوره نصر به پيروزي اين انقلاب اشاره دارد و مي گويد كه فتح ، تنها با نصر و ياري خدا امكان دارد و پيروزي انقلاب ديني اجتناب ناپذير است . توجه كنيد كه نصرت الهي مقدم بر پيروزي نهايي و سپس گسترش اسلام و بسيج قشرهاي مردم در اين نظام مقدس و وحدت گراست . ويژگي امام خميني (ره) اين بود كه در چارچوب هيچ يك از مفاهيم سياسي و بين المللي متداول امروزي كار نمي كرد . الگوها ، مفاهيم و اصول اسلامي بر ساير الگوهاي سياسي ، اقتصادي ، نظامي و فرهنگي و اولويت داشت و به همين خاطر ابتكار عمل در دست او بود و اصالت فكري از او بود . اين امام و انقلاب اسلامي را نمي توان با مفاهيم و الگوهاي عرفي و غيراسلامي درك كرد. براي درك ابعاد مقدس و وحدت گراي انقلاب كافي است به انديشه ها و كاركردهاي رهبر آن بنگريم . براي مثال امام در سراسر مبارزات خود در موقع انقلاب اسلامي ، عوامل الهي و انساني را در چارچوب دكترين احساس مسئوليت و تكليف با يكديگر تلفيق كرد. اين مسئوليت و تكليف از نگاه فقه و اصول اسلامي يك منشور با اصالت و اسلامي بود . رعايت و پاسداري از قوانين الهي و مصلحت مردم نيز مورد توجه امام بود . او ولايتي آورد كه در آن فقاهت و تصميم گيري را با حكمت و خرد گرايي اسلامي در هم آويخت . و خود تجسم آميختگي فقه ،‌حكمت ، عرفان ،‌ تعبد ، تشرع ، عشق ، فرزانگي ، رهبري و فرماندهي بود .
در يك كلام هر آسيبي به اركان اسلام ، نظام ، شخص امام و رهبر ، جمهوريت و مردم باوري مايه آسيب به انقلاب است . دكتر حاتم قادري در آسيب شناسي انقلاب به وجود سه گروه موافقان پديده انقلاب (نحله هاي فكري چپ و راديكال ) ، مخالفان پديده انقلاب ( نحله هاي فكري راست ) و علاقه مندان پژوهش بدون ارزش در مورد پديده انقلاب اشاره مي كند و با تسامح مي نويسد : " معمولاً منافقان انقلاب آسيب شناسي انقلاب را در قالب رخنه دشمنان ، ضد انقلابيان ، كم رنگ شدن ارزشها و … بيان مي كنند ". و مي گويد : "به نظر مي رسد كه (فهم) بر هرگونه موضع گيري ، تقدم معرفتي داشته باشد. هر چند نمي توان از اين نكته ناگفته گذشت كه بحث آسيب شناسي انقلاب در مورد فعلي ، انقلاب اسلامي ايران ، در معرض اين خطر است كه چه بسا بيشتر از اين كه جاذب افكار بوده باشد، از قالب و فضاي احساسات و انديشه هاي موافق و مخالف عبور كند ". ايشان سپس به بعد ديني انقلاب ) به تأمل مي پردازد.
با اشاره به سوره ياد شده و آيه كريمه " و رأيت الناس يد خلون في دين ا… افواجاه " وضعيت رواني و همچنين حضور گسترده مردم را نقاط قوت يك انقلاب ديني مي داند، و در عين خال مي نويسد : " همين دو ، بذر آسيب را با خود به ارمغان مي آورد . در انقلابهاي ديني ، حضور و روي آوردن توده هاي عظيم مردم به دين امري بديهي است . اين روي آوري ، انتظارات گسترده اي را مقابل دين و دين آوران قرار مي دهد كه نتيجه منطقي خصلت رواني - اعتقادي انقلاب ديني است . بدون ترديد بالاترين سطح انتظار از دين درشرايط انقلاب است. در اين مرحله است كه انتظار مي رود دين با حضور هر چه بيشتر در ابعاد اجتماع به طور معجزه گونه اي واقع مشكلات و مصايب و جاذب بهروزي و سعادت بوده باشد. به جهت رواني اوج غليان ديني و انتظار از دين در اينجاست . اين روي آوري و تمركز اذهان و قلوب بر دين در خود بذر آسيب و آفت را به همراه دارد و مشكل زاست . وضعيت رواني ، سبب آن مي گردد كه سرريزي از انتظارات مقدور و يا نامقدور ، موهوم يا واقعي متوجه دين گردد. در جريان سرريز كردن انتظارات و همچنين در معرض تجربه قرار گرفتن نظام ، مرحله ظهور تكثر مفاهيم و تفاسير دين را شاهديم كه همزمان با عبور از وضعيت ما قبل (واگذار از آنچه بود) است . در دوران گذار كه تغييرات جهت گيرانه در ابعاد گوناگون جامعه است ، اقتصاد اهميت بيشتري يافته و تسامح هاي بيشتري در مسائل اخلاقي و رفتاري در جامعه به وجود مي آيد و كم كم دو گروه پديدار مي شوند: گروهي خواستار كاهش هر چه بيشتر فضاي اوج انقلاب و گروهي كه دور شدن از آن فضا را انحراف از اصول مي شمارند، گروهي واقع گر و گروهي اصول گر، شقاق و شكاف اين دو تنها يكي از بحرانهايي است كه بر سر راه جامعه ديني در مرحله گذار قرار دارد. به جز اين آسيب ، خطر نقد و يا تعرض ديدگاههاي ديگر نه تنها منتفي نيست كه بعضاً چشمگير و جدي هم خواهد بود. دوگروه اول خودي و از درون نظام برآمده اند. اما گروههاي منتقد از همان ابتدا يا از مراحل بعدي با نظام مستقر فاصله داشته و در " حفظ و افزايش فاصله " (دقت شود ) هم كوشا هستند. اين گروههاي منتقد در مجموع دو طيف مي شوند : يك طيف ، جريانهاي غير مذهبي كه نمي توانند موافق دين با هر گونه تفسيري باشند و طيف مدعي دين مداري كه آموزه هاي متفاوتي دارند و همين آموزه هاست كه آنها را تلويحاً و يا تصريحاً در نقطه مقابل تفسير دين مستقر قرار مي دهد. مدرنيته و مراحل متنزل آن يعني مدرنيسم و مدرنيزاسيون به طرز اجتناب ناپذيري در بستر تحولات و مؤلفه هاي انقلاب و حيات ديني حضور دارند (مدرنيسم اشاره به خصلت شموليت مدرنيته و مدرنيزاسيون به پذيرشهاي متجددانه و يا روز آمدانه مدرنيته تاكيد دارد. اين پذيرش عمدتاً در مظاهر و مصنوعات خود را جلوه گر مي سازد و كمتر از عناصر مركزي و اصلي كه اركان كليدي مدرنيته هستند يعني عقلانيت و فرديت و … بهره مند هستند ) حضور و نمايش مدرنيته و يا شبه مدرنيته در مرحله انقلاب كمتر چشمگير است ، هر چند كه در تار و پود جامعه فعال است ، ولي در مرحله گذار عيان مي شود . جوامع ديني به نسبت تماس و آشنايي شان با مدرنيته ، ناگريز از تأمل در مورد آن بوده و ناگريز از ارائه و توليد صورت بندي هاي متناسب با الزامات ذهني و عيني نشأت گرفته از مدرنيته هستند . جوامع ديني در گذشته چنين الزاماتي نداشتند ، ولي
امروزه نمي توانند نسبت به نيرو و تبعات مدرنيته غفلت نمايند.بي توجهي در اين مقوله ، يعني ناخواسته به استقبال نارسايي تفسير ديني مستقردر جامعه در قبال مستحدتات رفتن ، كه به كوتاهي عمر چنان حكومتي منجر خواهد شد و اين آسيب بسيار جدي است . دكتر قادري در ادامه اين هماني دين و سياست را از قويترين نقاط يك جامعه ديني و در عين حال پاشنه آشين آن به ويژه در عصر‌جديد مي‌داند ، علاوه بر اين نكته ، آسيب رساني " قدسي مآبي حكومتگر " و نيز ارزيابي افعال و افراد بر اساس نيات قلبي و باطني آنها را دو نكته مهم قابل توجه مي داند. ايشان براي جلوگيري از آسيب اين سه مورد مي نويسد كه به جاي اين هماني دين و سياست يا اعم شدن يكي نسبت به ديگري كه در معرض انتقال خطرات متوجه به يكي از عناصر (دين و سياست ) به ديگري است ، شق چهارم يعني جدايي دين از سياست مربوط به جامعه لائيك است و تنها شق پنجنم يعني " اشتراك ابعاد و وجوه دين و سياست همانند دو دايره مماس بر هم و يا متداخل " نقاط ضعف ساير شقوق را ندارد و يك رابطه سيال ميان دين و سياست را بهتر از رابطه مكانيكي و سازگار با جوهر سيال اين دو مي داند و معتقد است در اين حالت ،سياست ملهم از ديانت است ، اما يكسره قداست ديني ندارد و در عين ارتباط با عالم ديني ، "بشري " و زميني و نقدپدير و مسئول است.در چنين حالتي ، آسيب سياسي جوامع ديني از ناحيه توأمان بودن دين و سياست يا " اين هماني " آنها تا حد بسيار زيادي منتفي و مرتفع مي گردد.در مورد نكته دوم نيز درست تر و عاقلانه تر مي داند كه تصوير " تشرع و متشرعانه بودن حكومتگر " جاي تصوير " قدسي مآبي " او را بگيرد تا خارج از حيطه نقد و مسئوليت انساني قرار نگيرد چرا كه خطر پذيري اين حالت (قدسي مآبي حكومتگر) از وضعيت اين هماني دين و سياست هم بيشتر است و به دين آسيب بيشتري مي رساند و در شرايط گسترش مدرنيته اين آسيب برجسته تر و ملموستر مي گردد . در مورد نكته سوم ضمن تصديق ارزش ايمان و نيات دروني اعضاي تشكيل دهنده يك جامعه ديني ، تذكر مي دهد كه " اداره جامعه و نحوه ارتباط اعضاي آن ، نمي تواند بر املاك ياد شده استوار گردد ". جامعه نيازمند هنجارها و سنجه هاي بيروني است .جامعه ديني نيازمند آن است كه شكل بدي هاي رفتاري اعم از فردي و گروهي را با ملاكهاي خارجي ترسيم و قضاوت كند.در عين حال ، پديرش تفاوتهاي رفتاري براي هدايت اصولي جامعه و ممانعت از تنشهاي برخاسته از تنگ نظري ، يك فرضيه است.در شرايط مدرنيته ، كه اجتماعات انبوه در شهرهاي متورم ، يك پديده عادي است و همچنين با توجه به قدرت اطلاعاتي و ارتباطي ميان جوامع ، تيره ها و فرهنگهاي مختلف ، پذيرش حداقل ظواهر و تكيه بر آنها ، به جاي انتظار يكدست كردن و يا قلب خواني ، اجتناب ناپذير است.او در اين راستا ، بالا بردن تحمل و صبر تفسير ديني از يك سو و پايين نگهداشتن حداقل انتظارات در ظواهر رفتاري از ديگر سو را مؤيد به تأييدات ديني و مفيد در ايجاد هنجار هاي متناسب رفتاري و عملكرد در سطح جامعه مي داند و مي گويد: "جوامع ديني همواره در آستانه اين خطر و آسيب قرار دارند كه گروههايي با شعله ور كردن احساسات و نمايشهاي دين نمايانه، خواست و پسند خود را بر ديگران تحميل نمايند ". به همين خاطر او مي گويد : "با دين را (دين تساهل و تسامح) معرفي كرد ، و مهمتر آنكه انسان بر جاي خدا يا كساني كه به اذن او به رموز باطني آدميان واقفند ، ننشيند.
آقاي سيد صادق حقيقت در "آسيب شناسي انقلاب اسلامي ايران " (جرعه جاري ، ص 541-561) با نقد اصطلاح ترميدور (حركت دوري انقلابها) آسيبها را چنين دسته بندي كرده است.
1- فرهنگي اجتماعي:
1) نفوذ انديشه هاي بيگانه ،
2) تغيير جهت دادن انديشه ها
3) تجددگرايي افراطي ،
4) جدا كردن دين از علم و سياست و تفرقه بين حوزه و دانشگاه،
5) بروكراسي مفرط و فساداداري
6) دنيا طلبي و اشتغال به زينتهاي دنيوي،
7) اشاعه فحشا و مراكز فساد و تأثيرپذيري از جنگ رواني و تبليغات دشمن ،
8) فراموش كردن اهداف فرهنگي قيام ملت و مكتب الوهيت به معني وسيع آن ، و ايده توحيد با ابعاد رفيع آن

2- سياسي
1) ناتمام گذاشتن تحقق آرمانهاي نهضت ،
2) ابهام طرحهاي آينده،
3) رخنه فرصت طلبان "و غير خوديها "،
4) تفرقه و درگيرشدن در گرداب اختلافات داخلي و استفاده نكردن از نيروهاي بالقوه مردمي ،
5) بي تفاوتي مردم نسبت به سرنوشت اجتماعي خويش
6) ايجاد ترديد نسبت به آرمانهاي انقلاب ،
7) جاه طلبي هاي غلط و نامشروع
8) تحت الشعاع قرار گرفتن استقلال و آزادي،
9) در خطر قرار گرفتن امنيت مظلومان،
10) بازگشت استعمار به طرق آشكار و نهان ، و وابستگي نظام و "وابستگي " سياسي به ابر قدرتها

3- اقتصادي
1) وابستگي اقتصادي به ابر قدرتها بالاخص آمريكا
2) تحت الشعاع قرار گرفتن توسعه اقتصادي يا عدم توجه به بحرانهاي ناشي از توسعه اقتصادي ،
3) وابستگي به نفت به عنوان مهمترين اقلام صادرات و منبع ارزي كشور،
4) عدم وجود فرهنگ كار و انضباط اجتماعي ،
5) جدا شدن مردم از برنامه هاي دولت در طرحهاي سازندگي،
6) مال اندوزي و تكاثر ثروت اندوزان،
7) تحت الشعاع قرار گرفتن عدالت اجتماعي و زياد شدن فاصله فقير و غني،
8) بي توجهي به مستضعفان و ولي نعمتان انقلاب و عنايت علي حده به اغنيا،
نگارنده اين سطور در خصوص موارد يادشده به نكات جالبي در بيانات امام (ره) برخورده است كه تشريح آنها به مجال واسع نيازدارد. درخصوص مسائل اقتصادي به "خوب كاركردن " اشاره كرديم، براي مشاركت مردم در نهادسازي و برنامه هاي سازندگي و برخي نكات ديگر به اين سخنان آن پير فرزانه دلاور بايد توجه كرد: " مادامي كه اين معنا باشد كه مردم خودشان موظف مي دانند خودشان را براي ساختن، آسيب نخواهند ديد، " 86 و امام (ره) هشيارانه مي فرمود: "اگر مجهز به علم و تقوا و شعور انقلابي شديد، پيروزيتان حتمي است. " 87 و مي گفت: "ارزش حيات به آزادي واستقلال و پيروي از دستورات مذهبي است؛ 88 چرا كه " " سعادت و كمال انسان وجوامع تنها در گرو اطاعت از قوانين الهي است… و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادي او و تسليم در برابر ساير انسانها " " 89 براي همين، اساس جمهوري اسلامي را استقلال، آزادي و مبارزه با فساد و فحشا، اصلاح امور با مشاركت مردم و از بين بردن فقر مي دانست . 90
در ويژه نامه يكصدمين سال ميلاد حضرت امام خميني (ره) به نام "تبيين ارزشها وآسيب شناسي انقلاب اسلامي از ديدگاه حضرت امام خميني (ص 55- 116) نويسنده به آسيبهاي دروني وبيروني انقلاب پرداخت كه طرح آنها به قرار ذيل است:

1- آسيبهاي دروني انقلاب :
1-1- نفوذ افكار وانديشه هاي انحرافي
2-1- عدم حضور روحانيت در صحنه
- اقامه حكومت و استقرار احكام الهي در جامعه
- مقابله با فرهنگ شرق و غرب و تهاجم آنها
- ورود در همه شؤون با حفظ شأن روحاني
- نزديكي با دانشگاهيان و صميميت با آنان
- حساسيت نسبت به جريانات مهم سياسي كشور
3-1- نفوذ فرصت طلبان
- جلوگيري از نفوذ فرصت طلبان به اركان حكومت و دستگاه هاي نظام
- جلوگيري از نفوذ روحانيان فرصت طلب
4-1 - پيروي از تمايلات نفساني و گرايش به زندگي اشرافي
5-1- به مصدر رسيدن راحت طلبان
6-1- ايجاد تفرقه و اختلاف
7-1- فراموش شدن هدف
8-1 - دورشدن از ولايت فقيه
9-1- تضعيف ارزشها و نهادهاي انقلاب اسلامي
- روحانيت وحوزه هاي علميه
- نهادهاي انقلاب اسلامي
- اعتقادات و مقدسات ديني
10- 1- نفوذ نااهلان در دستگاههاي اجرايي
2- آسيبهاي بيروني
1 -2- شبيخون و تهاجم فرهنگي
2-2- بحرانهاي سياسي
در مقاله "تحليلي تطبيقي از قيام امام حسين (ع) و قيام امام خميني (ره) " 91 نويسنده به آسيبهاي جامعه اسلامي در زمان قيام اين دو بزرگوار و راههاي اصلاح آن پرداخته است كه انواع آسيبهاي به طور مقايسه اي به شرح زير است:
1- اعتقادي و ديني:برداشت نادرست از دين و فهم غلط معارف اسلامي كه به ترويج نوع انديشه جبرگرايانه در كنار مقدس نمايي عاقبت جويي در زمان قيام امام حسين (ع) منجر شد و خود باختگي، الگو گيري از جوامع غربي ، طرح جدايي دين از سياست و روحيه تسامح و راحت طلبي در زمان قيام امام (ره).
2- سياسي و اجتماعي: تحت الشعاع قرار گرفتن معيارها وضوابط اسلامي توسط ارزشهاي قومي و نژادي،نضج گيري ارزشهاي دوران جاهلي ،تجمل گرايي و تبديل خلافت به ملوكيت و سلطنت در زمان قيام امام حسين (ع) و سلطه حكومت فاسد شاهنشاهي ، غلبه حكومت باطل ، عدم تشكيل حكومت حق عدم حاكميت معيارهاي اسلامي در زمان قيام امام(ره)
3- اقتصادي و غارت بيت المال: نابودي اصل عدالت اجتماعي و موازنه هاي اقتصادي اسلام ،رواج تكاثر و مال اندوزي و اشرافيگري،ايجاد نظام طبقاتي و تبعيض و غارت بيت المال توسط حزب اموي براي تجهيز سپاه شام در زمان قيام امام حسين (ع)و فاصله طبقاتي و بهره كشي سرمايه داران و ثروتمندان از طبقات محروم و مستضعف ،چپاول نفت و منابع طبيعي كشور و استثمار محرومان در زمان قيام امام(ره)
4- فرهنگي و اخلاقي: بروز فرهنگ بدوي ، جاهلي و هواهاي نفساني ،روحيه برتري جويي،حذف تدريجي ارزشها و اصول اخلاقي اسلام، احياي روحيات و اخلاق جاهلي و رواج ميگساري ،فسق و فجور در زمان قيام امام حسين(ع) و خودباختگي فرهنگي و فرنگي مآبي، گسترش مراكز فساد،هرزگي و خرابيهاي معنوي كه مايه هلاكت نسل به ويژه جوانان بود در زمان قيام امام (ره)
نويسنده ، راههاي اصلاح جامعه را از ديد آن دو عزيز چنين معرفي مي كند:
1- اصلاح انديشه ديني و تغيير نگرش مردم نسبت به دين:
امام حسين (ع) مي فرمايند : "انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي " و فرزند برومندش مي فرمايد: "ما موظفيم ابهامي را كه نسبت به اسلام به وجود آورده اند ، برطرف سازيم تا اين ابهام را از اذهان نزداييم هيچ كاري نمي توانيم انجام بدهيم ".
2- نفي سازش با حكومت جوز: امام (ع) مي فرمايند : (يا معاويه )اني لا اعلم فتنه اعظم علي هذه الامه من ولايتك عليها ،و فرزند دلاورش مي گويد: "حضرت سيدالشهدا (ع) به همه آموخت كه در مقابل ظلم در مقابل ستم در مقابل حكومت جائز چه بايد كرد. "
3- اهميت دادن به نقش مردم: ابا عبدالله (ع) در پاسخ به درخواستها و نامه هاي مردم كوفه وبا فراهم ديدن شرايط ، اقدام به حركت نمودند و پيرو راستينشان نيز چنين كرد و خود فرمود : "اگر ما مي توانيم … مردم را بيدار و آگاه سازيم .. حتماً او " طاغوت " را با شكست مواجه خواهيم ساخت.بزرگترين كاري كه از ما ساخته است ، بيدار كردن و متوجه كردن مردم است. آن وقت خواهيد ديد كه داراي چه نيروي عظيمي خواهيم بود كه زوال ناپذير است. "
4- تشكيل حكومت اسلامي: امام خميني (ره) حكومت را از واجبات مطلق و مقدم بر ساير احكام مي دانستند و فرمودند: " زندگي سيدالشهداء (ع) … زندگي همه انبياء عالم … همه شان به اين معنا بوده است كه در مقابل حكومت جور ، حكومت عدل را مي خواستند درست كنند ". و در جاي ديگر فرموده اند : " توده هاي آگاه وظيفه شناس و ديندار اسلامي متشكل شده ، قيام كنند و حكومت اسلامي تشكيل دهند ".
5- تبيين و تصريح ارزشهاي اسلامي: اين بحث بسيار گسترده است.نمونه اي از ارزشهاي مشتركي كه توسط آن دو بزرگراه احيا گرديد، عبارتست از:ايمان به جهاد و احياي روح مجاهده، احياي روحيه شهادت طلبي ، استقامت و مقاومت و پشتكار و مبارزه ،احياي روحيه آزادگي و ذلت ناپذيري ، احياي روحيه برادري و برابري ، احياي امر به معروف و نهي از منكر ، احياي جنبه هاي اخلاقي چون مروت ، ايثار ، شجاعت ، شهامت و پرهيز از مصلحت انديشي ، راحت طلبي و توجيه‌گري "ولو بلغ ما بلغ به هنگام احساس تكليف "
در يك كلام احياي همه خوبيها ، كه با خوبان عالم خوبيت خود را جلوه گر مي سازند ، و راستي كه عشق به خميني عشق به همه خوبيهاست(مقام معظم رهبري).
با تأمل در اين آراء و مقايسه آن با سيره عملي و نظري امام(ره) گزيده اي از بيانات آن عزيز سفركرده، به ويژه وصيت نامه الهي سياسي ايشان ، گستردگي ، ژرفا و بلنداي آراي نوراني امام (ره) تا حدودي مي توان وقوف يافت. بلكه آرا و رهنمودهاي امام (ره) به دليل پشتوانه هاي عرفاني ، حكمي ،فقهي،
فرهنگي ، اجتماعي ، سياسي و تجربي ناشي از عمر پريركت و خالصانه آن رهبر بي بديل و پيشواي فرزانه و عادل از مرتبتي بس والاتر و كارشناسانه تر برخوردار است.
پي نويس:
1- صحيفه نور،ج2 ص 227 به بعد (سخنراني مورخ 29/4/67)
2- صحيفه نور ، 11/145.
3- صحيفه نور،13/30.
4- صحيفه نور، 13/28.
5- صحيفه نور ، 12/186.
6- صحيفه نور، 16/273.
7- صحيفه نور،6/39.
8- صحيفه نور، 80/88.
9- صحيفه نور ، 19/72.
10-صحيفه نور ،17/194.
11-صحيفه نور، 7/257.
12-صحيفه نور، 7/194.
13-صحيفه نور،7/257.
14-صحيفه نور،8/114.
15- صحيفه نور،4/212.
16-صحيفه نور،12/191.
17-صحيفه نور،11/165.
18-صحيفه نور،7/193.
19-صحيفه نور،16/113.
20-صحيفه نور،16/163.
21-صحيفه نور،15/190.
22-صحيفه نور، 12/248.
23-صحيفه نور،19/192.
24-صحيفه نور،12/163.
25-صحيفه نور،11/214.
26-صحيفه نور،11/179.
27-صحيفه نور،16/133.
28-صحيفه نور،16/231.
29-صحيفه نور،11/163.
30-صحيفه نور،11/143.
31-صحيفه نور،14/265.
32-صحيفه نور،12/13.
33-صحيفه نور،12/156.
34-صحيفه نور،11/165.
35-صحيفه نور،3/51.
36- صحيفه نور،12/186.
37-صحيفه نور،11/165.
38-صحيفه نور،12/191.
39-صحيفه نور،11/50.
40-صحيفه نور،10/238.
41-صحيفه نور،12/156.
42-صحيفه نور،12/177.
43-صحيفه نور،15/194.
44-صحيفه نور،13/279.
45-صحيفه نور،16/30.
46-صحيفه نور،16/45.
47-صحيفه نور،13/30.
48-صحيفه نور،11/160.
49-صحيفه نور،11/165.
50-صحيفه نور،12/220.
51-صحيفه نور،11/100.
52-صحيفه نور،11/135.
53-صحيفه نور،11/153.
54-صحيفه نور،11/145.
55-صحيفه نور،11/160.
56-صحيفه نور،14/179.
57-صحيفه نور،14/188.
58-صحيفه نور،16/52.
59-صحيفه نور،14/211.
60-صحيفه نور،18/146.
61-صحيفه نور،19/129.
62-صحيفه نور،13/183.
63-صحيفه نور،13/199
64-صحيفه نور،9/41
65-صحيفه نور ،4/188
66-صحيفه نور ،16/263
67-صحيفه نور ،16/30
68- صحيفه نور ،7/20
69- صحيفه نور ،17/225
70-صحيفه نور ، 18/66
71- صحيفه نور ،17/230
72-همايش بسيجيان درمشهد ، تابستان 77
73-جرعه جاري ،بررسي نظريه تبديل انقلاب به نظام ، ص 445، كيهان 21/10/78
74-همان
75- ره يافتهاي نظري بر انقلاب اسلامي ، تامل نظري در مفهوم انقلاب ص 248
76-كيهان 21/10/78 ص 6ب
77- ره يافتهاي نظري بر انقلاب اسلامي ص 249
78- جرعه جاري ص 465
79- براي اصل مقاله نك كيهان 21/10/78ص آخر
80- انديشه هاي ديگر هاشم قادري ، بقعه ،1378 ، ص 183-199
81- همان ص 186
82-همان
83- جرعه جاري به اهتمام علي ذو علم ،پژوهشگاه فرهنگ وانديشه ،تهران 1377ص 541- 561
84- صحيفه نور ، 12/186
85-صحيفه نور ،5/98
86- صحيفه نور ، 5/114
87- صحيفه نور 4/166
88- صحيفه نور 3/6
89- ره يافتهاي نظري بر انقلاب اسلامي ص 91-109

نويسنده: دكتر محمد هادي مؤذن جامي

منبع: سايت hamshahrionline.com