علوم انساني و بايستههاي آن از ديدگاه مقام معظم رهبري

يكي از دغدغههاي مقام معظم رهبري كه در سخنرانيهاي مختلف به ويژه در چند سال اخير بر روي آن تأكيد ورزيدهاند مسئله "علوم انساني " و مشكلات آن ميباشد. ايشان بارها گلايه خود را در مورد وضعيت موجود اين علوم ابراز داشته و تحول اساسي در محتواي درسي رشتههاي مختلف اين علوم را لازم شمردهاند.
يكي از دغدغههاي مقام معظم رهبري كه در سخنرانيهاي مختلف به ويژه در چند سال اخير بر روي آن تأكيد ورزيدهاند مسئله "علوم انساني " و مشكلات آن ميباشد. ايشان بارها گلايه خود را در مورد وضعيت موجود اين علوم ابراز داشته و تحول اساسي در محتواي درسي رشتههاي مختلف اين علوم را لازم شمردهاند. بدون آنكه به مناقشات مربوط به تعريف علوم انساني وارد شويم. براي روشن شدن حوزه اين علوم همين مقدار اشاره ميشود كه علومي مانند: جامعه شناسي، روانشناسي، روانشناسي اجتماعي، علوم سياسي، اقتصاد، مردم شناسي، تاريخ، جغرافيا، علوم ادبي، فلسفه، هنرهاي زيبا و.. ذيل عنوان علوم انساني قرار ميگيرند.1
حضرت آيت الله خامنهاي علاوه بر اينكه بر توليد علم و نهضت نرم افزاري ـ به شكل عام ـ براي رسيدن به استقلال و اقتدار كشور در موارد متعدد تأكيد ميكنند نگاه ويژهاي نيز به علوم انساني دارند. مهمترين نكاتي كه ايشان دربارة علوم انساني فرموده اند از اين قرار است:
1. اهميت علوم انساني
از ديدگاه مقام معظم رهبري علوم انساني به اندازه علوم صنعتي و پزشكي مهم است و پيشرفت و نظريه پردازي در آنها از اهميت ويژهاي برخوردار است. ايشان بسياري از حوادث و اتفاقات دنيا را ناشي از نظريهپردازيهاي دانشمندان اين رشتهها ميدانند و ميفرمايند: "بسيارى از حوادث دنيا حتّى در زمينههاى اقتصادى و سياسى و غيره، محكومِ نظرات صاحبنظران در علوم انسانى است؛ در جامعهشناسى، در روانشناسى، در فلسفه؛ آنها هستند كه شاخصها را مشخص ميكنند. "2
ايشان همچنين در پاسخ يكي از دانشجويان كه از كم ارزش بودن اين علوم در جامعه گلايه ميكند ميفرمايند: " در همين علوم انسانى، مثلاً تاريخ، جامعهشناسى و روانشناسىاى كه خودتان گفتيد، پيشرفت كنيد، حقيقتاً بدانيد ارزش شما در جامعه و در سطح بينالمللى، از يك پزشك پيشرفته يقيناً كمتر نيست؛ بلكه بيشتر هم هست. شما الان نگاه كنيد، ببينيد در اين چهرههاى علمى معروف دنيا چند تا پزشك هستند، چند تا جامعهشناس يا مورخ وجود دارند. مىبينيد كه تعداد و برجستگى اين دومى بيشتر است. منتها بايد كار كنيد تا پيش برويد. "3
از ديدگاه معظم له علوم انساني جهت دهنده و فكرساز است و مسير و مقصد حركت جامعه را تعيين ميكند. ميتوان گفت يكي از دلايل مهم تأكيد ايشان بر علوم انساني اين است كه ايران كشوري در حال توسعه است و براي پيشرفت و توسعه، الگوي كاملي لازم است كه مقصد و مسير براساس آن روشن ميشود تعيين اين الگو و معيارها و شاخصهاي توسعه بر عهده علوم انساني ميباشد. چگونگي تفسير هستي شناسانه از انسان و اينكه او را موجودي تتك ساحتي و يا دو بعدي بدانيم تأثير عميقي بر نظام اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي دارد و بر همين اساس الگوي توسعه تعيين ميشود. به همين دليل رهبر بزرگوار ميفرمايند: " اسلام انسان را موجودي دوساحتى ميداند؛ داراى دنيا و آخرت؛ اين پاية همة مطالبى است كه در باب پيشرفت بايد در نظر گرفته شود؛ شاخص عمده اين است؛ فارقِ عمده اين است. اگر يك تمدنى، يك فرهنگ و آئينى، انسان را تك ساحتى دانست و خوشبختى او را فقط در زندگى مادىِ دنيائى به حساب آورد، طبعاً پيشرفت در منطق او، با پيشرفت در منطق اسلام - كه انسان را دو ساحتى ميداند ـ به كلى متفاوت خواهد بود. كشور ما و جامعة اسلامى آن وقتى پيشرفته است كه نه فقط دنياى مردم را آباد كند، بلكه آخرت مردم را هم آباد كند. پيغمبران اين را ميخواهند: دنيا و آخرت. "4
2. وضعيت اسفبار علوم انساني
علي رغم اهميت و تأثير گسترده علوم انساني بر ساحتهاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي، وضعيت گذشته و حال اين علوم در ايران بسيار ناگوار است. اين علوم از طريق ترجمه متون غربي و به شكل كاملاً وارداتي وارد كشور شده است. و از آنجا كه واردكنندگان آنها از علوم و انديشههاي اسلامي بيبهره يا كمبهره بوده اند آنچه را در متون غربي بوده كاملاً پذيرفتهاند و به شكلهاي مختلف وارد كشور كرده اند، بديهي است كه نتيجه اين علوم، بياعتقادي يا سستي در باورهاي ديني ميباشد چون اساساً بر مباني ماديگرايي و تجربهگرايي پوزيتويستي استوار ميباشند.
رهبر معظم انقلاب در موارد متعددي به اين وضعيت ناگوار اشاره ميفرمايند: "بسياري از مباحث علوم انساني، مبتني بر فلسفههائي هستند كه مبنايش ماديگري است، مبنايش حيوان انگاشتن انسان است، عدم مسئوليت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوي به انسان و جهان است. خوب، اين علوم انساني را ترجمه كنيم، آنچه را كه غربيها گفتند و نوشتند، عيناً ما همان را بياوريم به جوان خودمان تعليم بدهيم، در واقع شكاكيت و ترديد و بياعتقادي به مباني الهي و اسلامي و ارزشهاي خودمان را در قالبهاي درسي به جوانها منتقل كنيم؛ اين چيز خيلي مطلوبي نيست. "5
ايشان با ابراز گلهمندي از تعارض علوم انساني در دانشگاهها با آموزههاي ديني و قرآني ميفرمايند: " من دربارة علوم انساني گلايهاي از مجموعههاي دانشگاهي كردم - بارها، اين اواخر هم همين جور - ما علوم انسانيمان بر مبادي و مباني متعارض با مباني قرآني و اسلامي بنا شده است. علوم انساني غرب مبتني بر جهانبيني ديگري است؛ مبتني بر فهم ديگري از عالم آفرينش است و غالباً مبتني بر نگاه مادي است. خوب، اين نگاه، نگاه غلطي است؛ اين مبنا، مبناي غلطي است. "6
مقام معظم رهبري گرچه چندين بار در سال جاري درباره اين مسئله سخن گفتهاند ولي اين مهم در چند سال اخير دائماً از سوي ايشان تذكر داده شده است. ايشان در سال 84 در ديدار با اعضاي محترم شوراي عالي انقلاب فرهنگي ميفرمايند: " با اين همه تأكيدي كه بر علوم انساني شده، تقريباً علوم انساني هم به همان شكلِ علوم پايه اداره ميشود و باز همچنان همان اشكال به قوّت خودش باقي است. ما آغوشمان را باز كردهايم و حرفهايي كه الان در زمينههاي جامعهشناسي، روانشناسي، تاريخ و حتّي فلسفه و ادبيات مطرح است، از خارج براي ما ديكته ميشود! "7
ايشان به دنبال اين مطلب اضافه ميكنند اين حرف جديدي نيست بلكه سالهاست كه گفته شده است. شايسته توجه است كه با اين همه مشكلات در حوزه علوم انساني، بيشترين فعاليت دانشگاهها از جهت جذب دانشجو و تعداد هيأت علمي و امكانات آموزشي مربوط به همين رشتههاي علوم انساني است و اين مسئله به تعبير مقام معظم رهبري بسيار نگران كننده است. " طبق آنچه كه به ما گزارش دادند، در بين اين مجموعة عظيم دانشجوئي كشور كه حدود سه ميليون و نيم مثلاً دانشجوي دولتي و آزاد و پيام نور و بقية دانشگاههاي كشور داريم، حدود دو ميليون اينها دانشجويان علوم انسانياند! اين به يك صورت، انسان را نگران ميكند. ما در زمينة علوم انساني، كار بومي، تحقيقات اسلامي چقدر داريم؟ كتاب آماده در زمينههاي علوم انساني مگر چقدر داريم؟ استاد مبرزي كه معتقد به جهانبيني اسلامي باشد و بخواهد جامعهشناسي يا روانشناسي يا مديريت يا غيره درس بدهد، مگر چقدر داريم، كه اين همه دانشجو براي اين رشتهها ميگيريم؟ اين نگران كننده است. "8
3. آسيبشناسي علوم انساني
در آسيب شناسي از وضعيت فعلي علوم انساني بايد گفت گرچه هم محتوا و هم متن و هم بسياري از استادان اين دروس داراي مشكل ميباشند ولي از ديدگاه مقام معظم رهبري مشكل اصلي از ناحيه استادان ضعيفالنفس ميباشد كه قدرت تحليل نظريههاي دانشمندان غربي را ندارند و مقهور اقتدار علمي غرب شده اند. ايشان ميفرمايند: " امروز غربيها يك منطقة ممنوعهاي در زمينة علوم انساني به وجود آوردهاند؛ در همة بخشهاي مختلف؛ از اقتصاد و سياست و جامعهشناسي و روانشناسي بگيريد تا تاريخ و ادبيات و هنر و حتي فلسفه و حتي فلسفة دين. يك عده آدم ضعيفالنفس هم دلباختة اينها شدهاند و نگاه ميكنند به دهن اينها كه ببينند چه ميگويند؛ هر چه آنها گفتهاند، برايشان ميشود وحي مُنزل؛ اين است كه بد و غلط است. مثلاً چند تا فكر داراي اقتدار علمي، در يك نقطة دنيا به يك نتيجهاي رسيدهاند، اين معنايش اين نيست كه هر آنچه كه آنها فهميدهاند، درست است! "9
شيفتگي و تبعيت تام اين استادان نسبت به انديشههاي غربي به اندازهاي است كه رهبر فرزانه انقلاب از آن با تعبير بت پرستي ياد ميكنند و ميفرمايند: " اساتيدي هستند كه فرآوردههاي انديشههاي غربي در علوم انساني، بت آنهاست. در مقابل خدا ميگويند سجده نكنيد؛ اما در مقابل بتها به راحتي سجده ميكنند؛ دانشجوي جوان را دست او بدهي، بافت و ساخت فكري او را همانطوري كه متناسب با آن بت خود او است، ميسازد؛ اين ارزشي ندارد و درست نيست. بنده به اينطور افراد، هيچ اعتقادي ندارم. اين استاد هر چه هم دانشمند باشد، وجودش نافع نيست، مضرّ است. "10
به گفته ايشان، مشكل اين گونه استادان اين است كه علاوه بر اينكه تقليد كوركورانه از غرب ميكنند از دستاوردهاي جديد علمي هم بياطلاع هستند و در واقع فقط با نظريههاي منسوخ غربي آشنا هستند. " درهاي بسياري از اين دانشها بر روي كشورهايي مثل كشور ما و غيردارندگانش بسته است و وقتي اجازه ميدهند دانش منتقل شود كه كهنه و دستمالي شده است و از نويي و طراوت افتاده است. البته در همة زمينهها همينطور است؛ در زمينههاي علوم انساني هم همينطور است. من آنروز به دوستاني كه در زمينههاي اقتصاد و مديريتهاي گوناگون كشوري كار ميكنند و در اينجا بودند، گفتم كه مطالبي را امروز بعضيها در اينجا دنبال ميكنند، كه منسوخ شده است. نظريات برتر آنها به بازار آمده و مورد عمل قرار گرفته و آنها مشغول كار هستند، ولي تعدادي در اينجا - كساني كه مجذوب حرف آنها هستند - تازه دارند آن دنبالهها را مطرح ميكنند! "11
جالب است كه رهبر معظم اين هشدارها را در سال 83 داده اند و عدهاي گمان ميكنند دغدغه علوم انساني همين امسال از سوي ايشان طرح شده است. معظم له در ديدار ديگري در همان سال ميفرمايند: "آن طوي كه مؤمنين نسبت به قرآن و كلام خدا و وحي الهي اعتقاد دارند، اينها به نظرات فلان دانشمند اروپايي همان اندازه يا بيشتر اعتقاد دارند! جالب اينجاست كه آن نظريات كهنه و منسوخ ميشود و جايش نظريات جديدي ميآيد؛ اما اينها همان نظريات پنجاه سال پيش را به عنوان يك متن مقدس و يك دين در دست ميگيرند. اينها دو عيب دارند: يكي اين كه مقلدند، دوم اينكه از تحولات جديد بي خبرند؛ همان متن خارجي را كه براي آنها تدريس كرده اند، مثل يك كتاب مقدس در سينة خود نگه داشته اند و امروز به جوانهاي ما ميدهند. كشور ما مهد فلسفه است، اما براي فهم فلسفه به ديگران مراجعه ميكنند. "12
البته بايد توجه داشت اين فكر مقلدانه، خود به خود به وجود نيامده است و نميتوان همه تقصير را بر عهده اين گونه اساتيد گذاشت. عقب ماندگي علمي جهان سوم و تعبد در مقابل نظريههاي غربي يك برنامه استعماري است كه توسط كشورهاي غربي طراحي و اجرا شده است و از ديدگاه مقام معظم رهبري از ابعاد و لايههاي پنهان و عميق تهاجم فرهنگي است.
"من كه ميگويم تهاجم فرهنگي، عدهاي خيال ميكنند مراد اين است كه مثلاً پسري موهايش را تا اينجا... بلند كند. خيال ميكنند بنده با موي بلند تا اينجا مخالفم. مسئلة تهاجم فرهنگي اين نيست. البته بيبند و باري و فساد هم يكي از شاخههاي تهاجم فرهنگي است؛ اما تهاجم فرهنگي بزرگتر اين است كه اينها در طول سالهاي متمادي به مغز و باور ايراني تزريق كردند كه تو نميتواني؛ بايد دنبالهرو غرب و اروپا باشي. نميگذارند خودمان را باور كنيم. الان شما اگر در علوم انساني، در علوم طبيعي، در فيزيك و در رياضي و غيره يك نظرية علمي داشته باشيد، چنانچه بر خلاف نظريات رايج و نوشته شدة دنيا باشد، عدهاي ميايستند و ميگويند حرف شما در اقتصاد، مخالف با نظرية فلاني است؛ حرف شما در روانشناسي، مخالف با نظرية فلاني است.13
از همين رو ايشان هشدار ميدهند كه بايد مراقب تئوريهاي وارداتي غربي باشيم "من ميخواهم محيط دانشگاه و جوان دانشجوي خودمان را توجه بدهم كه مواظب تئوريهاي وارداتي غربي كه هيچ هدفي جز حفظ آن روابط تحكم آميز غرب با كشورهايي از قبيل كشور ما را ندارند، باشند. "14
ايشان همچنين ميفرمايند: "دستهاي فعال در سياستهاي بين المللي روي اين مسئله كار كردهاند كه كشورها را به همين خرج روزانه سرگرم كنند، تا آنها را از كارهاي سياسي و از آن چيزهايي كه ميتوانند جهت آنها را مشخص كند و فرهنگ مستقل آنها را بارور كند، معرض كنند. لذا داخليها هيچ گونه همتي نكردند. تلاشي نكردند. آنها هم ديدند زمينه اين است، عمل كردند. بنابراين بايد مسئولان هم اهميت علوم انساني را بفهمند. وقتي اين معرفت و باور به وجود آمد، كار شما آسان خواهد شد. "
كارشكني غربيها نسبت به توسعه علمي ملتهاي ديگر تا جايي است كه رهبر معظم ميفرمايند: "برخلاف مباني خودشان ـ دموكراسي و آزادي بيان ـ از چاپ مقالات، تا آنجا كه بتوانند اجتناب ميورزند. همان طور كه ذكر كردند، حجم مقالاتي كه از ما چاپ شده، خوب است؛ اما من اطلاع دارم ـ به خصوص در زمينة علوم انساني ـ كه بعضي از مجلات I.S.I اصلاً مقالة محقق ما را چاپ نميكنند؛ چرا؟ به خاطر اينكه با مباني آنها سازگار نيست. بله ممكن است ما دربارة فلسفه، روانشناسي، تربيت و ديگر مباحث حرفهايي داشته باشيم؛ پژوهشگر ما تحقيقي كرده و به نقطهاي رسيده ـ همان چيزي كه ما ميخواهيم ـ و مرزي را باز كرده كه با خاستگاه اين دانش ـ كه غرب است و با ارزشهاي آن هماهنگ است ـ سازگار نيست. لذا مقاله را چاپ نميكنند! اين هم پاسخ ساده لوحيِ بعضيها كه خيال ميكنند دنياي ليبرال ـ دموكراسي به معناي واقعي كلمه باز است و هر كس هر چه ميخواهد، ميتواند بگويد؛ نه، آنها حتي پژوهش علمي را هم با ميزان كار ميكنند! اين، از جملة چيزهاي هشدار دهنده و عبرت انگيز است. اگر شما اطلاع نداريد، تحقيق كنيد؛ به آنچه من عرض ميكنم خواهيد رسيد. "15
به همين دليل ايشان در ادامه اين سخن، پيشنهاد ميدهند يك مركز I.S.I اسلامي با حضور كشورهاي مختلف مسلمان تشكيل شود تا پژوهشگران مسلمان علاوه بر رابطه با مجلات I.S.I جهاني، وابستگي كمتري به آنها داشته باشند.
4. بايستههاي علوم انساني
بديهي است كه فقط با گفتن نارساييهاي علوم انساني مشكلي حل نخواهد شد و ضرورت دارد پس از توجه به وضعيت ناگوار علوم انساني، به فكر چاره بود. رهبر معظم انقلاب نيز به ذكر عيوب اكتفا نكرده و در بيانات مختلف خويش راهكارهايي را براي برون رفت از وضعيت موجود ارائه فرموده اند. البته لازم است سياستگزاران و برنامهريزان مربوطه برنامههاي اجرايي لازم جهت عملي كردن اين بيانات گهربار را تدوين كنند.
مهمترين ارشادات رهبري در اين رابطه به قرار ذيل ميباشد:
1. توليد علم و نظريه پردازي
يكي از مهمترين اركان استقلال و پيشرفت كشور توليد علم در همة ابعاد آن است و بديهي است كه از جمله اين علوم، علوم انساني ميباشد و همان گونه كه پيشتر اشاره شد از ديدگاه مقام معظم رهبري اهميت استقلال دراين علوم اگر بيشتر از علوم پزشكي و فني نباشد يقيناً كمتر از آن نيست زيرا اين علوم نقشه راه و الگوي توسعه را مينماياند. بنابراين تأكيدات مقام معظم رهبري در زمينه توليد علم و نهضت نرم افزاري ـ كه نيازمند بحث مستقلي است ـ شامل علوم انساني نيز ميشود. ايشان در ديدار با استادان و دانشجويان دانشگاههاي كردستان در سال جاري به همين نكته اشاره ميفرمايند: "البته منظورم فقط هم علوم طبيعي نيست؛ اهميت علوم انساني كمتر از آن نيست: جامعهشناسي، روانشناسي، فلسفه. ... بنشينيد فكر كنيد؛ نظريهپردازي كنيد... "16
ايشان همچنين ميفرمايند: " البته وقتي از علم صحبت ميشود، ممكن است در درجه اوّل، علوم مربوط به مسائل صنعتي و فنّي به نظر بيايد - كه در اين دانشگاه هم بيشتر مورد توجّه است - اما من به طور كلّي و مطلق اين را عرض ميكنم. علوم انساني، علوم اجتماعي، علوم سياسي، علوم اقتصادي و مسائل گوناگوني كه براي اداره يك جامعه و يك كشور به صورت علمي لازم است، به نوآوري و نو انديشي علمي - يعني اجتهاد - احتياج دارد. "17
معظم له در ديدار با اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي شيراز ميفرمايند: "... تحقيق كنيد، به فكر نظريهسازي باشيد. الگو گرفتن بي قيد و شرط از نظريهپردازيهاي غربي و شيوة ترجمهگرائي را غلط و خطرناك بدانيد. ما در زمينة علوم انساني به نظريهسازي احتياج داريم. "18
2. دوري از تحجر علمي
بديهي است كه از مهمترين مقدمات نوانديشي علمي اين است كه محقق، بر نظريههاي گذشتگان جمود نداشته باشد تا بتواند در فضايي باز و بدون تعصب به تحقيق علمي بپردازد. چنانچه نظريههايي ارائه شده در هر علمي به عنوان پيشفرض تلقي شود راه هر گونه رشد علمي بسته ميشود. همان گونه كه گذشت رهبر معظم انقلاب يكي از مصائب علوم انساني را پذيرش بي چون و چراي نظريههاي دانشمندان غربي دانسته و از آن به نوعي بتپرستي ياد كردند. ايشان همچنين ميفرمايند: " يكي از وظايف مهم دانشگاهها عبارت است از نوانديشي علمي. مسأله تحجّر، فقط بلاي محيط و افكار ديني نيست؛ در همة محيطها، تحجّر، ايستايي و پايبند بودن به جزميگراييهايي كه بر انسان تحميل شده ـ بدون اينكه منطق درستي به دنبالش باشد ـ يك بلاست. آنچه براي يك محيط علمي و دانشگاهي وظيفه آرماني محسوب ميشود، اين است كه در زمينه مسائل علمي، نوانديش باشد. معناي واقعي توليد علم اين است. توليد علم، فقط انتقال علم نيست؛ نوآوري علمي در درجه اوّلِ اهميت است. "19
3. شهامت علمي
از آنجا كه نوانديشي علمي و دوري از جمودگرايي، نيازمند ساختارشكني است اين امر علاوه بر داشتن معلومات گسترده نيازمند جرئت و شجاعت علمي است. رهبر معظم انقلاب ميفرمايند: " البته براي نوآوري علمي - كه در فرهنگ معارف اسلامي از آن به اجتهاد تعبير ميشود - دو چيز لازم است: يكي قدرت علمي و ديگري جرأت علمي. البته قدرت علمي چيز مهمي است. هوش وافر، ذخيره علمي لازم و مجاهدت فراوان براي فراگيري، از عواملي است كه براي به دست آمدن قدرت علمي، لازم است؛ اما اين كافي نيست. اي بسا كساني كه از قدرت علمي هم برخوردارند، اما ذخيره انباشته علمي آنها هيچ جا كاربُرد ندارد؛ كاروان علم را جلو نميبرد و يك ملت را از لحاظ علمي به اعتلا نميرساند. بنابراين جرأت علمي لازم است. "20
4. فرهنگ سازي
در فضاي كنوني دانشگاهها كه علم بيشتر حالت تقليدي دارد، نظريه پردازي بسيار دشوار است. اين مسئله نيازمند ايجاد يك نگاه خاص به علوم انساني در همه سطوح ـ استادان و دانشجويان ـ است.
رهبر معظم به دنبال تأكيد بر نوانديشي و پرهيز از تحجر ميفرمايند: "اين را من از اين جهت ميگويم كه بايد يك فرهنگ بشود. اين نو انديشي، فقط مخصوص اساتيد نيست؛ مخاطب آن، دانشجويان و كلّ محيط علمي هم هست. "21
5. استفاده از دانشهاي روز با نگاه نقادانه
رهبر فرزانه انقلاب بارها متذكر شدهاند كه انتقادي كه به شيوه اخذ علوم از غربيها دارند به معناي نفي كامل اين علوم نميباشد. ايشان ارتباط با علوم روز را لازم ميدانند ولي هشدار ميدهند كه اين رابطه به شكل يكطرفه و پذيرش تام نباشد. بنابراين بايد با نگاه نقادانه آنها را ارزيابي كرد تا معلوم شود قابل پذيرش هستند يا خير و در صورت پذيرش آيا نيازمند اصلاح هستند يا خير.
"بنشينيد فكر كنيد؛ نظريهپردازي كنيد؛ از موجودي اين دانشها در دنيا استفاده كنيم؛ بر آن چيزي بيفزاييم و نقاط غلط آن را برملا كنيم. اين از جملة كارهائي است كه جزو الزامات حتمي پيشرفت است. "22
اين تذكر ـ استفاده از علوم غربي همراه با نقد آنها ـ سالهاست كه توسط معظم له مورد تأكيد ميباشد. ايشان در سال 1378 در ديدار با نخبگان علمي كشور چنين ميفرمايند: " آن چيزي كه در فضاي علمي ما مشاهده ميشود ـ كه به نظر من يكي از عيوب بزرگ محسوب ميگردد ـ اين است كه دهها سال است كه ما متون فرنگي و خارجي را تكرار ميكنيم، ميخوانيم، حفظ ميكنيم و بر اساس آنها تعليم و تعلّم ميكنيم؛ اما در خودمان قدرت سؤال و ايجاد خدشه نمييابيم! بايد متون علمي را خواند و دانش را از هركسي فرا گرفت؛ اما علم بايد در روند تعالي خود، با روحهاي قوي و استوار و كارآمدي كه جرأت پيشبرد علم را داشته باشند، همراه شود تا بتواند پيش برود. انقلابهاي علمي در دنيا اينگونه بهوجود آمده است. "23
ايشان همچنين تأكيد ميورزند كه رابطه ما با غرب در حوزه علوم نيز بايد يك رابطه دوسويه باشد. يعني همان گونه كه برخي از نظريههاي آنان را ميپذيريم، آن قدر قوي باشيم كه بتوانيم نظريههايي مطرح كنيم و آنان بپذيرند. " رابطة بين كشورها در زمينة علم بايد رابطة صادرات و واردات باشد؛ يعني در آن تعادل و توازن وجود داشته باشد. همچنانيكه در باب مسائل اقتصادي و بازرگاني، اگر كشوري وارداتش بيشتر از صادراتش شد، ترازش منفي ميشود و احساس غبن ميكند، در زمينة علم هم بايد همين جور باشد. علم را وارد كنيد، عيبي ندارد؛ اما حداقل به همان اندازه كه وارد ميكنيد - يا بيشتر - صادر كنيد. بايد جريان دو طرفه باشد. والّا اگر شما دائماً ريزهخوار خوان علم ديگران باشيد، اين پيشرفت نيست. "24
6. استفاده از ميراث علمي ـ فرهنگي داخلي
از ديگر اموري كه بايد مورد توجه قرار گيرد، مواريث گرانبهاي علمي گذشتگان ايراني و اسلامي است. البته چگونگي استفاده از اين منابع عظيم علمي و فرهنگي و به روز كردن آنها فعلاً مورد نظر نميباشد و بايد در جاي خود به تفصيل بررسي شود، آنچه در اينجا مهم است اصل توجه به اين سرمايه ملي ـ اسلامي ارزشمند است. اين مسئله بسيار مهم بارها مورد تأكيد رهبري معظم قرار گرفته است.
"ما در بخشي از رشتههاي علوم انساني، قرنها جلوتر از دنيا هستيم. خيلي جلوتر از كساني هستيم كه امروز در اين رشته در دنيا سرآمد به حساب ميآيند. چرا اينها را دنبال نكنيم؟ در رشتههاي گوناگون علوم انساني؛ ادبيات، فلسفه، تاريخ، هنر، ما خيلي سابقه داريم. بعضي از علوم انساني ديگر هم هست كه اگرچه از غرب آمده، اما اگر درست دقت كنيم، خميرماية آن كه عبارت از عقلانيت و تجربهگرائي است، از تفكر و روح ايراني - اسلامي است. اروپاي خرافاتي نميتوانست زيستشناسي و اقتصاد و مديريت و روانشناسي و جامعهشناسي را به اين شكل تنظيم كند. اين، سوغات تفكر علمگرايي و تجربهگرائي شرق و عمدتاً ايران اسلامي بود كه رفت در آنجا و به اين تحول منتهي شد. "25
ايشان پس از انتقاد از تقليد كوركورانه از دستاوردهاي علمي غرب در زمينه علوم انساني ميفرمايند: "شما به مباني خودتان نگاه كنيد؛ ما تاريخ، فلسفه، فلسفة دين، هنر و ادبيات، و بسياري از علوم انساني ديگري كه ديگران حتي آنها را ساختهاند و به صورت يك علم در آوردهاند - يعني يك بناي علمي به آن دادهاند - مواد آن در فرهنگ و ميراث علمي، فرهنگي و ديني خود ما وجود دارد. بايد يك بناي اينچنيني و مستقل بسازيم. "26
ايشان همچنين اضافه ميكنند: " شكي نيست كه بسياري از علوم انساني، پايهها و مايههاي محكمي در اينجا دارد؛ يعني در فرهنگ گذشتة خود ما. "27
7. توجه ويژه به آموزههاي قرآني
از توصيههاي اكيد مقام معظم رهبري، انجام پژوهشهاي قرآني در زمينه علوم انساني و پايه گذاري اين علوم بر مباني قرآني است. از آنجا كه قرآن كتاب هدايت انسان است، او را از جهات مختلف مورد توجه قرار داده است. بنابراين توجه به آموزههاي قرآني و ابتناء نظريههاي مربوط به علوم انساني بر قرآن نه تنها ممكن بلكه بسيار ضروري ميباشد. ايشان در ديدار با بانوان قرآن پژوه كشور ميفرمايند: " اين علوم انساني را ما به صورت ترجمهاي، بدون اينكه هيچگونه فكر تحقيقي اسلامي را اجازه بدهيم در آن راه پيدا كند، ميآوريم تو دانشگاههاي خودمان و در بخشهاي مختلف اينها را تعليم ميدهيم؛ در حالي كه ريشه و پايه و اساس علوم انساني را در قرآن بايد پيدا كرد. يكي از بخشهاي مهم پژوهش قرآني اين است. بايد در زمينههاي گوناگون به نكات و دقائق قرآن توجه كرد و مباني علوم انساني را در قرآن كريم جستجو كرد و پيدا كرد. اين يك كار بسيار اساسي و مهمي است. اگر اين شد، آن وقت متفكرين و پژوهندگان و صاحبنظران در علوم مختلف انساني ميتوانند بر اين پايه و اساس بناهاي رفيعي را بنا كنند. البته آن وقت ميتوانند از پيشرفتهاي ديگران، غربيها و كساني كه در علوم انساني پيشرفت داشتند، استفاده هم بكنند، لكن مبنا بايد مبناي قرآني باشد. "28
براساس اين سخن استفاده از نظريات ديگران متوقف بر اين است كه پيش از آن پژوهشهاي قرآني صورت گرفته باشد و نظر قرآن اخذ شده باشد. اين تأكيد گاهي به شكل عموميتر و با نگاه به آموزههاي اسلامي از سوي معظم له صورت گرفته است: "ما در زمينة علوم انساني احتياج به تحقيق و نوآوري داريم. مواد و مفاهيم اساسي اي هم كه بر اساس آن ميتوان حقوق، اقتصاد، سياست و ساير بخشهاي اساسي علوم انساني را شكل داد و توليد و فراوري كرد، به معناي حقيقي كلمه در فرهنگ عريق و عميق اسلامي ما وجود دارد كه بايد از آن استفاده كنيم. "29
8. اعتماد به پژوهشگران داخلي
انجام چنين كار بزرگي يعني توليد علم و نظريهپردازي علمي متناسب با نيازها و فرهنگ ايراني و اسلامي بايد توسط پژوهشگران ايراني انجام شود و طبيعتاً نميتوان انتظار داشت فلان پژوهشگر خارجي بيايد و اين كار را براي ما انجام دهد. مقام معظم رهبري با تأكيد بر اينكه پژوهشگران ايراني بهره كافي هوش را دارند و ميتوانند چنين كاري انجام دهند. ميفرمايند: " عقبماندگي ما از دنياي پيشرفتة از لحاظ علمي، عقبماندگي زياد و قابل توجهي است؛ اين را م?دانيم، اين را م?فهميم و از او رنج م?بريم. علت هم اين است كه ملت ما يك ملت داراي هوشِ زير متوسط نيست كه بگويد حالا حقم است. ملت ما ملتي است كه داراي هوش بالاي متوسط جهاني است؛ اين حرفي است كه ثابت شده؛ همه م?گويند. خيليها ذكر م?كنند، م?گويند، آثارش هم مشاهده م?شود. "30
ايشان با تأكيد بر استفاده از نيروهاي جوان ميفرمايند: " امروز خوشبختانه ما دانشمندان جوانِ مؤمن و تحصيلكردههاي باايمان داريم كه ميتوانند يك حركت علمي فراگير و به معناي واقعي كلمه، در عرصة علوم انساني به وجود آورند؛ از اينها بايد استفاده بشود. "31
9. توجه به هدف اصلي (مرجعيت علمي)
از ديدگاه مقام معظم رهبري مقصود از نوانديشي علمي در علوم انساني صرفاً ارائه چند نظريه در كنار نظريههاي ديگران نيست. از ديدگاه ايشان هدف اصلي اين حركت بايد فتح قلههاي علمي جهاني و رسيدن به مرجعيت علمي باشد يعني به جايي برسيم كه حرف اول را در جهان علم بزنيم و ديگران به سراغ ما بيايند و استفاده ببرند. " كشور بايد به عزت علمي برسد. هدف هم بايد مرجعيت علمي باشد در دنيا؛ همين طور كه بارها عرض كردهايم. يعني همين طور كه شما امروز ناچاريد براي علم و دستيابي به محصولات علمي به دانشمنداني، به كتابهايي مراجعه كنيد كه مربوط به كشورهاي ديگرند، بايد به آنجا برسيم كه جويندة دانش، طالب علم، مجبور باشد بيايد سراغ شما، سراغ كتاب شما؛ مجبور باشد زبان شما را ياد بگيرد تا بتواند از دانش شما استفاده كند. هدف بايد اين باشد. اين يك آرزوي خام هم نيست. اين چيزي است كه عملي است. اينجايي هم كه ما امروز از لحاظ علمي و فناوري قرار داريم، اين هم يك روزي جزو آرزوهاي خام به حساب ميآمد. "32
10. حركت بيوقفه و شتابان
بديهي است براي رسيدن به اين هدف عالي ـ مرجعيت علمي ـ نميتوان به دستيابي به برخي افتخارات هر چند بزرگ، غره شد بلكه براي وصول به اين مقصود بزرگ، حركتي سريع، مستمر و شتابان لازم است.
"در اين سالهاي اخير كه مسئلة توليد علم و نهضت توليد علم، نهضت نرمافزاري، بازگشت به خود، اهتمام به تحقيق در دانشگاهها مطرح شده، يك حالت جهشي در اين حركت به وجود آمده است؛ ... آنچه مهم است اين است كه اين جهش بايد ادامه پيدا كند. ما در زمينة مسائل علمي دچار عقبماندگي مزمن هستيم. آنچه كه اهميت دارد - كه من حالا بعد هم عرض خواهم كرد - مسئلة ادامة حركت سريع است. ما بايد اين سرعت و شتابي را كه در حركت علمي ما وجود دارد، سالها ادامه بدهيم؛ هيچ جايز نيست كه ما اندكي توقف كنيم "33
11. ضرورت برنامه ريزي و سرمايه گذاري
انجام چنين حركتي نيازمند برنامهريزي از سوي مسئولين ذيربط ميباشد. سرمايهگذاري براي انجام پژوهشهاي بنيادين، ساماندهي پژوهشها، جذب و تربيت پژوهشگران ويژه و... از جمله اموري است كه اجتناب ناپذير است. مسئول اصلي اين حركت نيز از ديدگاه مقام معظم رهبري شوراي عالي انقلاب فرهنگي است ايشان در سال 1384 در ديدار اعضاي اين شورا با لحني گلايهآميز، مسئوليت اصلي را متوجه آنان كرده و ميفرمايد: " ما بايد در زمينة علوم انساني يك كار اساسي بكنيم و اين حرف، حرفي نيست كه امروز به ذهن كسي رسيده باشد؛ نه، اين حرف، سالهاست كه گفته شده و بايد تحقق پيدا كند. چه كساني بايد اين كار را بكنند؟ اين مجموعة حاضر و همان مجموعهاي كه ما انشاءاللَّه پيش خداي متعال با آنها احتجاج خواهيم كرد و اميدواريم از عهدة احتجاج هم بربيايند؛ اگر خداي متعال سؤال كرد. "34
ايشان در همان سال در ديدار با اساتيد و دانشجويان دانشگاه امام صادق(ع) ميفرمايند: " من در جلسة شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم به آن آقاياني كه مؤثرين در فرهنگ هستند، گفتهام كه شماها جايگاه مهندسي فرهنگي را در اين كشور داريد. در آن جلسه گفتهام كه دو تا شاخة اصلي وجود دارد: علوم انساني و علوم پايه؛ هر كدام به جاي خود. اگر ما اينجا روي علوم انساني تكيه ميكنيم، معنايش اين نيست كه روي رياضي و فيزيك و شيمي و علوم زيستي تكيه نميكنيم، چرا؛ آنجا هم بنده يك تكية صددرصدي دارم؛ آنها هم براي خودشان مرداني و كساني دارند؛ علوم انساني هم بايستي مردان و كساني براي خودشان داشته باشد. بايد روي اين دو شاخه - دو شاخة اصلي؛ يعني علوم انساني و علوم پايه ـ در كشور، سرمايهگذاري فكري، علمي، پولي و تبليغي بشود تا اينكه پيش بروند. علم را بايستي در حدّ اعلا دنبال كنيد. "35
پينوشتها:
1 . مباني نظري و عملي پژوهش در علوم انساني و اجتماعي، دكتر علي دلاور، ص 36-37 و فرهنگ فارسي دكتر محمد معين.
2 . ديدار با دانشجويان و اساتيد دانشگاههاي شيراز، 14/2/87.
3 . ديدار با نخبگان جوان، 25/6/85.
4 . ديدار با استادان و دانشجويان دانشگاههاي كردستان، 27/2/88.
5 . ديدار با جمعي از اساتيد دانشگاهها، 8/6/88.
6 . ديدار با بانوان قرآن پژوه كشور، 28/7/88.
7 . ديدار با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 13/10/84.
8 . ديدار با جمعي از اساتيد دانشگاهها، 8/6/88.
9 . ديدار با اساتيد و دانشجويان دانشگاه امام صادق(ع)، 29/10/84.
10 . همان.
11 . ديدار با اعضاي هيئت علمي و كارشناسان جهاد دانشگاهي، 1/4/83.
12 . ديدار با اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي استان همدان، 17/4/88.
13 . همان.
14 . همان.
15 . ديدار با وزير علوم و رؤساي دانشگاهها، 17/10/83.
16 . بيانات در ديدار استادان و دانشجويان كردستان، 27/2/88.
17 . ديدار با دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتي امير كبير، 9/12/79.
18 . ديدار با دانشجويان و اساتيد دانشگاههاي شيراز، 14/2/87.
19 . در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتي امير كبير، 9/12/79.
20 . همان.
21 . همان.
22 . ديدار با استادان و دانشجويان دانشگاههاي كردستان، 27/2/88.
23 . در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتي امير كبير، 9/12/79.
24 . همان.
25 . ديدار با نخبگان جوان، 12/6/86.
26 . در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه امام صادق(عليهالسّلام)، 29/10/84.
27 . همان.
28 . ديدار با جمعي از بانوان قرآنپژوه كشور، 28/7/88.
29 . ديدار با جمعي از استادان دانشگاههاي سراسر كشور، 8/8/82.
30 . ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت، 24/9/87.
31 . در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه امام صادق(عليهالسّلام).
32 . ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت، 24/9/87.
33 . همان.
34 . در ديدار شورايعالي انقلاب فرهنگي، 13/10/84.
35 . در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه امام صادق(عليهالسّلام)، 29/10/84.
نويسنده: مؤلف: غ.گ
منبع: ماهنامه معارف شماره 71، آذر 1388