شعري درباره كليپ اين عمار

شعري درباره كليپ اين عمار
محمد علي مهران فر در آخرين پست وبلاگ خود «بداهه»، در واکنش به انتشار کليپي از سخنان مقام معظم رهبري با عنوان «اين عمار»، سروده جديد خود را پيرامون اين موضوع منتشر کرده و مي نويسد:
ديگر از اين همه نيرنگ به تنگ آمــده است
با علي لشکر شبرنگ به جنگ آمـده است
هان ببينيد چه دندان به غضب مي سـايند
کـه به پيکـار «علـي» شيـر عـرب مـي آينـد
فـاش پيـداست کـه از غيـظ برافـروختـه اند
و چه کيـن ها که در انبان دل اندوخته اند *
ظـــاهـــرا غصــهء ميراث پـيـمـبـــر دارنـــد
تــا علــي را مـگـر از مسنـد ديـن بـر دارنـد
پس چه در خانه نشستيم؟ علي تنها ماند
منتظــر بهـر چـه هستيم؟ علـي تنهـا مـاند
پـاي در معـرض حفـره اسـت، مراقب باشيم
کـوفــه آبستـن کفــر اسـت، مراقـب باشيـم
با ولـي باش مگـو راه ولايـت سخــت اسـت
آنکــه هـم پـاي ولايـت نـرود بـدبخــت اسـت
اين چه فتنه است که آفت زده ايمــان ها را
«اَيْـنَ عَمّــار» کـه روشـن بکنــد جــان هـا را.
«اَيْـنَ عَمّــار» کــه تـبـيـيــن حقــايق بکند**
«اَيْـنَ عَمّــار» کــه از دسـت شمــا دق بکند؟
خصم در گوشه نشسته است که تزوير کند
نکـنــد بــاز تــو را فـتـنــه زمـيــن گـيــر کـنــد
نکـنــد بــا شـتـــر مـعــرکــه هـمـــراه شـوي
نکـنـــد مـثـل «بني ساعده» گـمــراه شـوي
خـصــم، خـصــم است ولو يار نمــايد خود را
در پــس ديــن تــو انـکــار نـمـــايـد خـــود را
دشمن اين مرتبه قرآن سر ني خواهـد بـرد
آنکه مرد است به اين مسئله پي خواهدبرد
نـيــزه نـيــزه اسـت ولـو بـر ســر او قـرآن هـا
کفر کفري است که بر خواستـه از ايمان ها
نيزه نيزه است و دراين قائله خون خواهد ريخت
کفر از اين سجده بي مغز برون خواهد ريخت
شک نکن بعـد ولي روح ولا خواهد سوخت
کودکي در کبد کرب و بلا خواهد سوخـت...