IRNON.com
پژوهشي درباره بازنمايي ايران و انقلاب اسلامي در رسانه هاي غربي
 

رسانه هاي غرب و استكباري، متناسب با اهداف و ايدئولوژي خاص خود، تصويري از ايران و انقلاب اسلامي بازنمايي مي كنند كه نسبت اندكي ميان واقعيت و تصوير بازنمايي شده و روايت شكل گرفته از آن وجود دارد. در اين تحقيق اهداف اين رسانه ها را در ايجاد و تكميل‌ تصوير ذهني‌ منفي‌ از ايران بررسي شده است.


 

امروزه رسانه ها نقشي اساسي در ايجاد و تغيير نگرش افراد نسبت به جهان پيرامون و واقعيت­هاي زندگي دارند، زيرا جهان را آنگونه كه مي­خواهند، بازنمايي مي­كنند.

از همين رو رسانه ها يكي از عوامل موثر در ساخت ذهنيت تك­تك افراد جامعه نسبت به يك موضوع مشخص و به عنوان ابزار بازنمايي جهان واقعي و پيراموني به شمار مي روند.

در اين راستا رسانه­هاي غرب و استكباري، متناسب با اهداف و ايدئولوژي خاص خود، تصويري از ايران و انقلاب اسلامي بازنمايي مي­كنند كه نسبت اندكي ميان واقعيت و تصوير بازنمايي­شده و روايت شكل گرفته از آن وجود دارد. در اين تحقيق اهداف اين رسانه ها را در ايجاد و تكميل‌ تصوير ذهني‌ منفي‌ از ايران بررسي شده است.

ناديده گرفتن نقش روحانيون و امام­ خميني ­(ره)، طرح عناصر فرهنگ غربي(دموكراسي، آزادي) به­عنوان مهمترين مطالبات مردم، سهيم دانستن عوامل خارجي در پيروزي انقلاب، القاء ناتواني انقلاب اسلامي در تربيت ديني مردم، اعتراض مردم به نبود دموكراسي در جامعه، گسترش فساد و انحطاط اخلاقي جامعه، روي­گرداني جوانان و نسل­هاي بعد از انقلاب و اهداف آن و... از عمده ترين محورهاي القائي بازنمايي شده از سوي اين رسانه­هاست.

به باور پژوهشگر امروزه رسانه هاي غربي وقايع و حوادث جهان را با نگاه خود رصد و به مخاطبان منعكس مي­كنند و مخاطبان­شان عموماً واقعيتي تخريب شده را درمي­يابند و فهم ناقصي از يك رويداد واقعي كسب مي­كنند.

پژوهشگر در بررسي هاي خود به اين نكته اشاره مي كند كه هدف‌ اصلي‌ از مقابله‌ با جمهوري‌ اسلامي‌ ايران، مهار و جلوگيري‌ از گسترش‌ و نفوذ معنوي‌ ايران‌ در منطقه‌ است؛ تئوري‌پردازان‌ غرب‌ و جهت‌دهندگان‌ به‌ رسانه‌هاي‌ ارتباط‌ جمعي‌ كاملاً به‌ اين‌ نكته‌ اساسي‌ واقفند كه‌ تغيير در واقعيت‌ها دشوار و گاهي‌ عملاً‌ ناممكن‌ است، اما تغيير دنياي‌ ذهني‌ انسان‌ها و افكارعمومي‌ با ارائه‌ داده‌هاي‌ غلط‌ به‌ آنها امكان‌پذير است.

بنابراين، كاملاً مشخص‌ است‌ كه‌ هدف‌ از القاي‌ سوژه هاي‌ تكراري‌ غيرواقعي، ايجاد يك‌ تصوير‌ منفي‌ وارونه ذخيره‌ و بازيابي‌ اطلاعات‌ در مورد محرك ها و داده‌هاي‌ مربوط‌ به‌ آن‌ تصوير‌ است‌ و در مقابل‌ داده‌هاي‌ عيني، حتي‌ اگر اين‌ داده‌هاي‌ جديد مغاير با تصاوير ذخيره شده‌ باشند، نوعي‌ سوگيري‌ در پردازش‌ اطلاعات‌ جديد به‌ نفع‌ تصاوير‌ ذخيره شده‌ قبلي‌ ديده‌ مي‌شود.

با عنايت‌ به‌ اين‌ سوگيري‌ها و تحريف‌هاست‌ كه‌ تصورات‌ قالبي‌ نسبت‌ به‌ ايران‌ و مردم‌ شكل‌ مي‌گيرند، درحالي‌­كه‌ واقعيت‌ چيز ديگري‌ است. اينجاست‌ كه‌ رسالت‌ دستگاه‌هاي‌ خبري‌ و ارتباطي‌ ايران‌ در تقابل‌ با اين‌ حملات‌ رواني‌ بيشتر مي شود و ضروري‌ است‌ آنها اطلاعات‌ غلطي‌ كه‌ غرب‌ ضد‌ ايران‌ ارائه‌ مي‌دهد، دريافت، تجزيه و تحليل‌ و تفسير كرده‌ و ماهيت‌ واقعي‌ آن‌ را نشان‌ دهند. ارائه‌ داده‌هاي‌ عيني‌، مستند و روشنگري‌ها، بهترين‌ حربه‌ دفاعي‌ در مقابل‌ تهاجمات‌ تبليغي‌ است.

زماني‌ كه‌ توانايي‌ نشان‌ دادن‌ واقعيت ها در ابعاد داخلي‌ و خارجي‌ (كه‌ با كارها و اقدامات‌ فرهنگي‌ مناسب‌ حاصل‌ مي‌شوند) به‌ صورت‌ عيني‌ و واقعي‌ به‌ مردم‌ ارائه‌ شود، ماهيت‌ و چهره‌ واقعي‌ تبليغات‌ غرب‌ بيان‌ مي‌شود و به طور طبيعي‌ تصاوير‌ منفي‌ و الگوي‌ پردازش‌ تصاوير‌ درخصوص‌ ايران‌ به‌ سود تصاوير‌ مثبت‌ تغيير مي‌يابد.

برخي از محورهاي عمده بازنمايي ايران و مصاديق آن در رسانه هاي غربي عبارتند از:

- بازنمايي تصويري اغراق آميز و غلط از دين و دستورات ديني در ايران

- القاء مورد ظلم واقع شدن زنان در جامعه ايران

- القاء فقر و اوضاع نامساعد اقتصادي در ايران

- تحريف تاريخ و تمدن ايران و ترسيم چهره اي خونريز و وحشي از اقوام ايراني

- ترسيم فضايي قديمي و عقب­مانده از ايران و ... از جمله اين محورها هستند.