ژرفاي سياستهاي هاليوود؛ ارتباط نزديك با پنتاگون

در اين مقاله ارتباط دراز مدت و تأثيرگذاري گسترده پنتاگون و سيا بر فعاليتهاي فيلم سازيهاليوود مورد بررسي قرار گرفته است.
چكيده:
توجه ديرينه دولت آمريكا و به ويژه ارتش و سازمان اطلاعاتي اين كشور به موضوع بشقاب پرندهها، چهار چوب اصلي اين مقاله را شكل مي دهد. نويسنده با كندوكاو در پيشينه برخوردهاي دولت آمريكا با فيلمهايي كه موضوع آنها موجودات فرازميني است و تلاش هميشگي آن براي نظارت و كنترل اين فيلمها، نتيجه ميگيرد كه در پشت پرده سينما حتماً واقعيتهايي وجود دارد كه دولت آمريكا مجدانه تلاش دارد، آنها را از چشم مردم پنهان نگاه دارد. مقاله به بهانه اين موضوع، ارتباط دراز مدت و تأثيرگذاري گسترده ارتش و سيا بر فعاليتهاي فيلم سازيهاليوود را نيز مورد بررسي قرار ميدهد.
قريب 60 سال است كه موجودات فضايي از طريق برخي از محبوبترين فيلمهاي ماندگار، تأثير خود را بر گيشههايهاليوود گذاشته اند: از "روزي كه جهان از حركت ايستاد "(1951)، "اي تي: موجود فرازميني "(1982) و "روز استقلال "(1996) گرفته تا فيلم بسيار جذاب "هيولاها در برابر موجودات فضايي "(2009). دنباله جديد "ترانسفورمرها "، " انتقام فالن "(2009) نيز در تابستان جاري با صرف بودجهاي هنگفت و آميزهاي از جلوههاي ويژه چشمربا، تخيل تماشاچيپسند و اسطورههاي بشقاب پرنده اي، توانسته است گيشه را تصاحب كند. اما جالبترين جنبههاي فيلمهاي ترانسفورمرها، آنقدر كه در پشت پرده جريان دارد، روي نوار سلولوئيد مشهود نيست. در روند توليد اين قبيل فيلمها، رابطه نزديكي بينهاليوود، نيروهاي نظامي ايالات متحده و ادارات دولتي گوناگون شكل گرفته است. اگرچه جزئيات دقيق تر اين رابطه، نسبتاً خوب مستند شده است، اما قصه عجيب دخالت دولت در فيلمهاي بشقاب پرندهايهاليوود، نشانگر فصلي از ياد رفته از تاريخچه سينماي آمريكاست.
مديريت بينش: گذشته و حال
عجيب ـ و بنا به دلايلي نه كاملاً روشن ـ اينكه دولت آمريكا از روزهاي نخست پيدايش اين پديده، علاقه مشتاقانهاي به فيلمهاي بشقابپرندهايهاليوود داشته است. منشأ گزارشهاي رسمي مربوط به UFOها (اشياء پرنده ناشناس) كه در رسانهها بازتاب يافته اند، به پنل رابرتسون بر ميگردد كه سيا نيز در شكل گيري آن نقش داشت و در سال 1953 به اين نتيجه رسيد كه هيجان عمومي نسبت به بشقابپرندهها را بايد فعالانه كاهش داد. پنل توصيه كرد: "ادارات امنيت ملي بايد گامهايي فوري در جهت زدودنهاله رازي كه متأسفانه به دور اشياء پرنده ناشناس تنيده شده، بردارند. " توصيه ديگر پنل اين بود كه اين كار بايد "با فعاليتهاي رسانههاي گروهي نظير تلويزيون و سينما تكميل شود... " و در اين جهت، اشارهاي ويژه به "والت ديزني " داشت.
شواهد آشكار تأثير پنهاني پنل رابرتسون بر حضور UFOها در رسانهها را ميتوان در برنامه تلويزيون CBS درباره UFOها: "دوست، دشمن يا فانتزي؟ "(1966) برنامه مستندي با روايت گري والتر كرونكيت مشاهده كرد. دكتر ثورنتون پيج در نامهاي شخصي خطاب به منشي سابق پنل رابرتسون، فردريك سي.دورانت، تأييد ميكند كه او "به گنجاندن نتيجه گيريهاي پنل رابرتسون در برنامه مستند CBSكمك كرده است. " با اينكه اتفاق سيزده سال بعد رخ داد و با وجود اين واقعيت كه او شخصاً نسبت به وجود بشقاب پرندهها نگاه مثبتي داشته است. نگراني دولت در ارتباط با اين فيلمها يا دخالت آن در فيلمهايي كه UFOها موضوع آنها بوده اند، در بيشتر محصولات جديدترهاليوود، كماكان مشهود است. براي مثال، فيلم پر فروش سال 1996 با موضوع حمله موجودات فضايي يعني "روز استقلال " را در نظر بگيريد كه با وجود اعمال قهرمانانه غرورآميز در جهت حفظ ارزشها و مشاركت رهبري آمريكا در اين اعمال، وزارت دفاع حاضر به همكاري با اين فيلم نشد. مخالفتي كه عمدتاً ناشي از وجود يك خط داستاني مربوط به " منطقه 51 " در فيلم ميشد (يك تأسيسات فوق محرمانه نظامي در صحراي نوادا كه شايعات زيادي پيرامون آن وجود دارد مبني بر اينكه، آنجا يك مركز آزمايشهاي زيرزميني بر روي فنآوريهاي فرازميني است كه به چنگ انسان افتادهاند.) دليل ديگر اين عدم همكاري، اشاره فيلم به اصطلاحاً "حادثه رزول " بود. پنتاگون به طور مشخص درخواست كرد كه "هر گونه ارتباط دولت " با منطقه 51 يا حادثه رزول از فيلم حذف شود؛ درخواستي كه مشخص است، بر اساس اين فرض مضحك انجام گرفته كه گويا هم حادثه رزول و هم منطقه 51، تا قبل از آن براي نيمي از آمريكا شناخته شده نبوده است. شايد وزارت دفاع نتوانسته باشد تغييراتي را در فيلمنامه روز استقلال ديكته كند، اما دخالت آن در هر دو فيلم ترانسفورمرها ( 2007 و 2009) ريشههاي عميق تري داشته است. فيلم نامه اصلي اين فيلم پر است از اشارات منطقي به UFOها و سخنسراييهاي مصرانه براي مبرا كردن ارتش ايالات متحده با همكاري در آنچه كه معلوم شد براي سرپوش گذاشتن بر ديدارهاي مكرر موجودات فضايي از زمين انجام گرفته است. در عوض، انگشت اتهام رو به "بخش 7 " نيمه دولتي نشانه رفت كه دهههاست تحقيقات "فوق محرمانه " خود را درباره موجودات فضايي در چهارچوب "پروژههاي دسترسي ويژه " مخفي ميكند و همه اين كارها را با اطلاع و رضايت يك وزير دفاع شوكزده و نگران انجام ميدهد.
نيروي هوايي ايالات متحده، سخت افزارهاي جنگي به ارزش صدها ميليون دلار را در اختيار كارگردان ترانسفورمرها، مايكل بيقرار داده تا در فيلم سال 2007 خود از آنها استفاده كند، از جمله جنگنده استيلت اف ـ 117 و جنگنده ريپتور اف ـ 22 ـ در اولين حضور خود بر پرده نقرهاي. حمايت وزارت دفاع از دنباله ترانسفورمرها(2009) نيز دست كمي از بار اول نداشت و كليه مزاياي "همكاري كامل " پنهاني پنتاگون به بي، اعطا شد.
مديريت مريخيها
دولت در توليد يك فيلم پر فروش متأخرتر كه استقبال نسبتاً كمتري از آن به عمل آمد نيز كمكهايي كرده است. استيون اسپيلبرگ كه يك بار درباره فيلم بشقاب پرندهاي كلاسيك خود يعني " برخورد نزديك از نوع سوم "( 1977) سخن ميگفت، در يك مجله فيلم استراليايي فاش كرد كه او زماني به وجود موجودات فضايي اعتقاد آورده كه متوجه شده است، دولت با فيلم او مخالفت كرده است. اسپيلبرگ گفت: "وقتي ديدم اين موضوع براي ناسا آنقدر اهميت دارد كه وقت گذاشته و نامهاي بيست صفحهاي براي من نوشته است، آن وقت بود كه متوجه شدم، حتماً بايد چيزي وجود داشته باشد. وقتي آنها فيلمنامه را خواندند، خيلي عصباني شدند و گفتند كه اين فيلمي خطرناك خواهد بود. من احساس كردم كه آنها عمدتاً به اين خاطر آن نامه را براي من نوشتهاند كه ديدهاند، فيلم "آروارهها "ي من افراد بسياري را در گوشه و كنار جهان متقاعد كرده كه كوسهها در توالتها و وانهاي حمام نيز وجود دارند نه فقط در اقيانوسها و رودخانهها. آنها ميترسيدند كه نظير همين باور درباره UFOها نيز در بين مردم همه گير شود ".
برخورد نزديك در برابر قدرتهايي كه سر راه آن قرار داشتند، پرچم قرمز برافراشت؛ اما اين اولين فيلم درباره UFOها نبود كه اين اتفاق براي آن ميافتاد. در طول دهه 1940، دولت ايالات متحده به موضوع بشقابپرندهها با ترسي قابل ملاحظه ميپرداخت؛ در 1948، نيروي هوايي آمريكا "ارزيابي وضعيت " فوق محرمانه و مجادلهانگيز خود را منتشر كرد. گزارشي رسمي كه نتيجه ميگرفت، بشقاب پرندهها منشأيي فرازميني دارند. با اين حال، ساير جناحهاي نيروي هوايي آمريكا در آن زمان طرفدار اين ايده قابل قبول تر(اگرچه نه هشداردهنده) بودند كه حضور بشقابپرندهها، نشانه يك تهاجم ناجوانمردانه از سوي اتحاد جماهير شوروي است. با در نظر داشتن چشم اندازي كه هم سرخها و هم مريخيها در آن نقش داشتند، نبايد هم اين موضوع تعجب زيادي را بر ميانگيخت كه وقتي در سال 1949 توليد اولين فيلم بشقابپرندهاي آمريكايي با نام "بشقابپرنده "(1950) آغاز شد، به سرعت در رادار نيروي هوايي آمريكا به ثبت رسيد.
كارگردان اين فيلم ميكل كنراد، هنگامي كه اين فيلم هنوز در مرحله توليد قرار داشت، علناً اعلام كرد كه او در نظر دارد، از چند تكه تصوير واقعي از يك بشقاب پرنده واقعي نيز در فيلم خود استفاده كند. در سپتامبر سال 1949، كنراد به "اوهايو جورنال هرالد " گفت: "من صحنههايي از فرود، به حركت در آمدن، پرواز و اجراي مانور يك بشقاب پرنده را در اختيار دارم. " كنراد بعداً ادعا كرد كه تكههاي تصاوير با ارزش او "در صندوق امانات يك بانك محفوظ است " و تا قبل از به اكران درآمدن فيلمش، آنها را به هيچ كس نشان نخواهد داد. اندكي پس از آن، كنراد موضوع يك تحقيقات رسمي دو ماهه از طرف نيروي هوايي قرار گرفت، مداركي كه در چهارچوب "قانون آزادي اطلاعات " انتشار يافت، فاش كرد كه يك مأمور دفتر تحقيقات ويژه نيروي هوايي، نه تنها براي بازجويي از كنراد پيرامون ادعاهايش، بلكه براي شركت در نخستين جلسه نمايش خصوصي فيلم تكميل شده او در نظر گرفته شده است.
زماني كه ثابت شد، ادعاهاي خيالي كنراد ـ پس از به چالش كشيده شدن از سوي نيروي هوايي ـ بدون پشتوانه بوده، تعجب هيچ كسي برانگيخته نشد. او پذيرفت كه داستان بشقابپرندهاش چيزي بيش از يك حقه بازاريابي ماهرانه جهت ايجاد هياهوي رسانهاي براي كشاندن مردم به سالنهاي سينما براي تماشاي فيلمي كه در عالم واقعيت فيلمي خسته كننده و بيتحرك بوده، نبوده است. با اين حال، طبق نظر نيك ردفرن پژوهشگر، آنچه قضيه كنراد نشان ميدهد "اين است كه نيروي هوايي در آن زمان اشتياق شديدي به فيلمهاي تخيلي درباره UFOها داشته است. ردفرن كه مدارك اصلي در قضيه كنراد را مطالعه كرده ميگويد، احتمال دارد نيروي هوايي آمريكا اين موضوع را "موضوعي مشكل آفرين تلقي كرده باشد. يعني ساختن فيلمي درباره UFOها كه دربردارنده برشهايي از تصاوير يك بشقاب پرنده واقعي نيز باشد. " ردفرن ميگويد كه از اين منظر، نيروي هوايي دريافته كه بايد مراقب تمام فيلمهاي مزاحمي كه درباره UFOها ساخته ميشود باشد و به دقت محتواي آنها را در ارتباط با مسائل مربوط به امنيت ملي نظارت ـ و حتي كنترل ـ كند.
به نظر ميرسد كه سناريوي فوق در پرتو توليد يك فيلم مستند منطقي بزرگ درباره UFOها در سال 1956 با عنوان "يو.اف.او " باوركردني باشد، فيلمي كه نيروي هوايي آمريكا را واداشت تا طرحهاي احتمالي را براي مقابله با درگيريهاي ناشي از به نمايش درآمدن فيلم تهيه كند. مدير واحد تحقيقات رسمي پيرامون UFOها در نيروي هوايي آمريكا يا پروژه "كتاب آبي " كاپيتان جرج تي. گريگوري ، وظيفه يافت كه نه تنها روند توليد اين قبيل فيلمها بلكه برخورد جامعه و منتقدان با آنها را زير نظارت خود بگيرد. نيروي هوايي با اين اعتقاد كه فيلم ميتواند "توفاني از مجادلات اجتماعي مردمي " را دامن بزند، ترتيبي داده بود تا تك تك موارد مشاهده بشقابپرندهها كه در فيلمها گنجانده ميشود، مورد بررسي قرار گيرد و حتي بسيار فراتر رفته و سه تا از مأموران كتاب آبي به بهانه ارائه "كمكهاي فني " به فيلم سازان، در تلاش براي كنترل محتواي فيلمهاي مستند در كنار اين فيلمها قرار گيرند.
يك سيب زميني داغ
در يك مورد ديگر، نيروي هوايي دستكاريهاي زيادي را در فيلم نامه يكي از قسمتهاي به ظاهر بيضرر مجموعه تلويزيوني "استيو كانيون "(1958 تا 1959) انجام داد. اين سريال كه با حمايت مالي سيگار "چسترفيلد " در استوديوهاي يونيورسال و با همكاري كامل نيروي هوايي ايالات متحده توليد ميشد، با كمك يك شخصيت تلويزيوني معروف، در هر يك از قسمتهاي آن به وقايعنگاري يكي از اتفاقات واقعي ميپرداخت و هر قسمت آن با نمايش مهر دپارتمان نيروي هوايي خاتمه مييافت و صدايي بر روي تصوير اعلام ميكرد: "استيو كانيون! سلام بر مردان نيروي هوايي آمريكا! " عنوان قسمتي كه نيروي هوايي با آن مخالفت كرده بود "پروژه UFO " نام داشت و در آن سرهنگ استيو كانيون مجادلهاي را مورد تحقيق قرار ميداد كه بر سر مشاهده بشقاب پرنده در يك پايگاه محلي نيروي هوايي گزارش شده بود. طبق گفته مورخ هوانوردي جيمز اچ.فارمر: "اين قسمتي از سريال بود كه نيروي هوايي اصلاً تمايل نداشت پخش شود. " فارمر در تفسيري كه بر دي وي دي استيو كاتيون كه به تازگي منتشر شده نوشته، يادآور ميشود كه نيروي هوايي با اين قسمت راحت نبود چون UFOها در آن حضور داشتند. فارمر ميگويد، در زمان توليد اين مجموعه، اين قسمت "موجب بروز مشكلات روابط عمومي بسياري براي آنها شد... از رزول در سال 1947 تا مشاهده مكرر UFOها بر فراز آسمان واشنگتن در سال 1952... نيروي هوايي نميخواست هيچ اشارهاي به موضوع UFOها شود. " زماني كه نيروي هوايي كار خود با فيلم نامه را تمام كرد، به گفته فارمر، "اين فيلم نامه در مقايسه با نمونههاي قبلي خود، كاملاً بيآزار شده بود .... " در واقع در اين قسمت سريال، زماني كه نهايتاً تصاوير مشاهده UFOها پخش شد، براي پرهيز از ايجاد هراس عمومي ـ و در حمايت از گزارش اصلي رزول نيروي هوايي ـ اين طور عنوان شد كه آنها در اصل بادكنك بودهاند كه با بشقابپرنده اشتباه گرفته شده اند. " جان اليس توليدكننده، پس از مشاهده حجم اصلاحاتي كه در اين فيلمنامه انجام شده بود، به خشم آمد: "جالب است كه وقتي آن را با فيلمنامههاي اصلي مقايسه ميكنيد... ميبينيد كه تك تك صفحات بارها و بارها و بارها بازنويسي شده اند... " ديويدهافت، توليد كننده اين مجموعه، بيشتر در معرض اين مشكلات قرار داشت.هافت نيز اشاره كرده كه نيروي هوايي در تصميم گيري درباره آنچه كه براي پخش قابل قبول بوده، با مشكلاتي مواجه بوده است.
ديزني و موجودات فضايي
پيام موجود در لابه لاي اين سطور را برنده اسكار ديزني، وارد كيمبال كامل تر ميكند. كيمبال بيش از همه به خاطر جان بخشيدن به شخصيتهاي محبوب ديزني نظير جيمي سوسكه، گربه چشاير وهاتر ديوانه و براي طراحي دوباره ميكي موس در سال 1938، شناخته شده است. او همچنين به عنوان انيماتورـ كارگردان در كلاسيكهاي ديزني مثل سفيد برفي و هفت كوتوله(1938)، پينوكيو(1940) و فانتزي(1940) كار كرده است.
كيمبال در سال 1979 ادعا كرد كه در اواسط دهه 1950، نيروي هوايي آمريكا خود را به ديزني نزديك كرد و به اين شركت پيشنهاد كرد كه در توليد يك فيلم مستند درباره UFOها با اين نيرو همكاري كند. هدف ادعا شده از سوي نيروي هوايي از توليد اين فيلم، مأنوس شدن بيشتر جامعه آمريكا با واقعيتهاي فرازميني بود. جالب تر اينكه، نيروي هوايي پيشنهاد كرد، در ازاي اين همكاري، تكههايي از تصاوير واقعي از UFOها را نيز براي استفاده اختصاصي در اين فيلم مستند، در اختيار ديزني قرار خواهد داد. طبق گفته كيمبال، ديزني اين معامله را پذيرفت و بيدرنگ مشغول كار روي پروژه نيروي هوايي شد كه با توجه به رابطه تثبيت شده ديزني با دولت آمريكا، چيز غير معمولي نبود( در طول جنگ جهاني دوم، ديزني بالغ بر هشتاد فيلم كوتاه تبليغاتي براي ارتش ساخته بود).
در حالي كه ديزني صبورانه در انتظار بود تا نيروي هوايي برشهاي تصاوير UFOهاي واقعي را در اختيار آنها بگذارد، انيماتورهاي اين شركت طرحهاي مفهومي اوليه را از آنچه كه ميتوانست به يك موجود فضايي شباهت داشته باشد، تهيه كردند. قابل پيش بيني بود كه پيشنهاد ارائه برشهاي تصاوير UFOهاي واقعي به تدريج به محاق رفت. اين اتفاق كيمبال را تحريك كرد تا رابط نظامي رسمي در آن پروژه را به چالش بگيرد. اين رابط كه يك سرهنگ نيروي هوايي بود كه به كيمبال گفته بود، "راستش برشهاي تصاوير واقعي بسيار زيادي از UFOها وجود دارد، اما نه او و نه هيچ كس ديگري نميتواند به آنها دسترسي پيدا كند. " لازم به گفتن نيست كه اين پروژه تعطيل شد و فراموش شد و همه به جز چند نفري كه روي آن كار ميكردند، آن را از ياد بردند.
دخالت ارتش در توليد فيلمهاي مربوط به UFOها امروزه نيز ادامه دارد. در بازسازي فيلم "روزي كه جهان از حركت ايستاد " (2008) ميتوان نام رابط رسمي وزارت دفاع وهاليوود، فيل استراب و تعدادي از مقامات نظامي عاليرتبه را در عنوان بندي پاياني فيلم مشاهده كرد كه شاهدي است از دخالت پنتاگون در ساخت اين فيلم. اين نامها در قالب سپاسگزاري ويژه توليد كنندگان فيلم از "مردان و زناني ارتش ايالات متحده براي همكاريهايشان در مراحل توليد " در عنوان بندي آمده است. به همين ترتيب، فيلم "فرار به كوهستان جادوگر "(2009) كه موضوع آن UFOها هستند نيز كمكهايي را نه تنها از ارتش بلكه از سيا نيز دريافت كرده است ـ يك قرار و مدار عجيب، چرا كه نام سيا هيچ گاه روي پرده سينما عنوان نميشود ـ. با توجه به اينكه تصاوير اين فيلم از ارتش نيز تعمداً منفي است، بر اساس سياستهاي رسانهاي وزارت دفاع و سيا، وجود چنين تصاويري باعث ميشود كه آن فيلم از شرايط لازم براي دريافت كمك از سوي اين دو نهاد برخوردار نشود. اما در اين مورد، هر دوي اين نهادها به شدت تمايل داشتند به ساخت اين فيلم ياري برسانند. آنطور كه كارگردان فيلم، اندي فيكمن به "پره مير مگزين " گفته است: "مشاوران نظامي و اطلاعاتي به طور مداوم به ما كمك ميكردند تا تك تك گامهايي را كه بر ميداريم، در جهت درست برداريم.
نتيجه گيري
به تعبير مأمور مودلر در فيلم "پروندههاي ايكس "، شايد دوست داشته باشيم گفتههاي دولت ايالات متحده را باور كنيم، وقتي كه ميگويد ديگر تمايل فعالي به UFOها ندارد. اما قطعاً همه ما دوست داريم باور كنيم كه سرگرميهايهاليوود صرفاً سرگرمي است و نه گمراه كردن. با قضاوت بر اساس نمونههايي كه در اين مقاله مطرح شد، به نظر ميرسد كه سياست رسمي دولت آمريكا در ارتباط با پديده UFOدر رسانهها، از موضوعي به موضوع ديگر و از دههاي به دهه ديگر چرخش كرده باشد. چرخش در طيفي كه در يك سر آن تلاشهاي افشا كننده هماهنگ را شاهد هستيم و در طرف ديگر، تلاشهاي مخرب براي نظارت بيسر وصدا و حتي كنترل محتواي رسانهها در ارتباط با UFOها در جهت مقاصد جنگ رواني و يا مديريت بينش. اگر هيچ يك اينها نباشد، اين مسائل بايد اين انگيزه را در ما به وجود آورد كه بنشينيم و توجه بيشتري به ناوگانهاي فيلمهاي بشقابپرندهاي كنيم كه بدون شك در سالهاي پيش رو نيز همچنان به فرود بر سالنهاي سينماي ما ادامه خواهند داد.
نويسنده: رابي گراهام و متيو آلفورد
Robbie Graham & Matthew Alford، رابي گراهام استاد دانشگاه بريستول و استاد فيلمشناسي در كالج استنفورد است. دكتر متيو آلفورد نويسنده كتاب "قدرت به نمايش درآمده؛ چگونههاليوود از سياست خارجي ايالات متحده حمايت مي كند " است. نويسندگان اين مقاله مطالب زيادي درباره سياستهايهاليوود براي نشريات مختلف از جمله گاردين و نيواستيت من نوشتهاند.
منبع:سياحت غرب شماره 72 به نقل از www.socialmedian.com