برنامه هاى ماهواره اى در ارتباط بااصل حاكميت دولت هاواصل آزادى اطلاعات

وسايل ارتباطات جمعى از جمله ماهواره، گرچه مى تواند وسيله اى براى رشد و شكوفايى جوامع باشد، اما اينك وسيله اى است براى تهاجم فرهنگى و تهديدى عليه امنيت ملى و اقدامى در جهت نقض حاكميت كشورها.
مقدمه
يكى از چيزهايى كه موجبات رشد و تكامل انسان ها را فراهم مى سازد، حق آزادى اخبار و اطلاعات است. يكايك شهروندان حق دارند به درست ترين و صادقانه ترين اخبار و اطلاعات داخلى و خارجى دست رسى داشته باشند تا بدانند در كشورشان يا ديگر نقاط جهان چه مى گذرد. علاوه بر اين، بايد بتوانند از راه روزنامه ها، نشريات ادوارى، راديو و تلويزيون و ديگر رسانه هاى جمعى از انواع تفسيرها، تحليل ها و ابعاد مختلف قضاياى سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى اطلاع يابند، آن ها را با هم مقايسه كنند و طبق برداشت خود به كنه واقعيات پى ببرند. دولت ها حق ندارند به بهانه مصلحت اجتماعى از طريق پرده پوشى و سانسور، مردم را در بى خبرى قرار دهند يا آنان را از حقايق منحرف سازند يا گمراه كنند.
موضوع اين بحث آن است كه عده اى با تكيه بر اصل "آزادى اطلاعات " معتقدند كه اين حق افراد است كه بتوانند آزادانه و با بهترين وسايل ارتباطى در تماس باشند; اين به رشد و شكوفايى جوامع كمك خواهد كرد. عده اى ديگر با استناد به اصل حاكميت دولت ها، اعتقاد دارند كه دول ارسال كننده برنامه هاى ماهواره اى بايد رضايت دول گيرنده اين برنامه ها را از قبل اخذ كرده باشند.
حال بر اساس تحليل حقوقى، كدام يك از اين دو نظر را مى توان تأييد كرد؟ آيا ماهواره تجاوز به حق حاكميت دولت هاست يا موجب رشد و شكوفايى ملت ها؟
آزادى اطلاعات و برنامه هاى ماهواره اى
1ـ آزادى كسب و ارسال اطلاعات
نوعى از آزادى، كه در مغرب زمين از حداكثر ترويج و تبليغ و بيان برخوردار گشته، "آزادى بيان و تبليغ " است. شايد بتوان گفت چشمگيرترين جمله اى كه درباره اين آزادى گفته شده همان جمله معروف نقل شده از ولتر است كه گفته: "من با اين سخنى كه تو مى گويى مخالفم، ولى حاضرم به خاطر اين كه تو اين سخن را آزادانه بيان كنى زندگى خود را از دست بدهم. "1
يكى از حقوقى كه بر مبناى آزادى، در اعلاميه جهانى حقوق بشر مقرر شده همين حق است. ماده 19 اعلاميه مى گويد: "هر كس حق آزادى عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آن است كه از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابى نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسايل ممكن و بدون ملاحظات مرزى آزاد باشد. "2
آيا آزادى در كسب اطلاعات و افكار و انتشار آن با تمام وسايل ممكن و بدون ملاحظات مرزى، مطلقاً بدون هيچ محدوديتى به رشد و شكوفايى جوامع كمك خواهد كرد و نبايد نسبت به آن هيچ ممنوعيتى اعمال داشت؟ يا اين كه آزادى مطلق در هيچ زمينه اى معقول نيست، بلكه از نظر حقوقى با توجه به اصل حاكميت دولت ها، كه يكى از اصول اساسى منشور ملل متحد و نيز در روابط بين المللى است، ارسال اطلاعات ـ به نحو اطلاق ـ چه بسا منافى با حاكميت بوده و بايد در انتشار آن، محدوديت هاى جغرافيايى و رضايت دولت هاى گيرنده برنامه ها، از قبل اخذ شده باشد؟
اطلاعات
گرچه در بدو امر، به ذهن مى رسد كه مراد از "اطلاعات " علم و دانش مفيد است، هر تخصّصى كه باشد، اما عملكرد بسيارى از كشورها با استناد به اين اصل بيانگر آن است كه هر نوع اطلاعاتى را كه به نحوى جهل زدايى كند، هر چند در قالب مبتذل ترين فيلم ها يا مضرترين دانش ها باشد، دربرمى گيرد; مثلاً، آموزش سرقت، خراب كارى، درگيرى، ايجاد نفرت و مانند آن.
آزادى اطلاعات
اسلام نه تنها از آزادى فكر جلوگيرى نمى كند و در بى اطلاع نگه داشتن مردم كوشش ندارد، بلكه اطلاع از حقايق زندگى را جزو وظايف هر شخص مى داند و معتقد است هر كس آراء گوناگون و نظرات مختلف را آزادانه مورد مطالعه و بررسى قرار دهد، حقيقيت را بهتر به دست خواهد آورد و راه و رسم زندگى را به نحو صحيح تشخيص خواهد داد. حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: "كسى كه با آراء گوناگون روبه رو شود، موارد خطاى آن ها را از درست بازخواهد شناخت "3
اسلام خير دنيا و آخرت را در سايه علم و شرّ دنيا و آخرت را در سايه بى خبرى و جهل از اسرار هستى مى داند، آن جا كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: "خيرُ الدّنيا و الآخرةِ مع العلمِ و شرُّ الدّنيا و الآخرةِ مع الجهلِ. "4
اسلام طلب علم را بر هر زن و مردى واجب مى داند و اين منحصر به علوم دينى نيست، بلكه كسب تخصص در همه رشته هاى مورد نياز را واجب كفايى مى شمارد; همانند علم پزشكى. اين در حالى است كه دولت هاى استعمارى كه اينك دم از آزادى اطلاعات و افكار مى زنند، تلاش داشته اند تا همواره مردم كشورهاى تحت استعمار را از حقايق و اطلاعات محروم نمايند، و امروزه هم اطلاعات نادرست را با شگردهاى گوناگون به آن ها تزريق مى كنند. با وجود آن كه در كشورهاى پيشرفته، يك تا چهار درصد جمعيت بالاتر از ده سال بى سوادند، آمار بى سوادان كشورهاى تحت استعمار بين 80 تا 96 درصد است. پاتريس لومومبا طى نطقى كه در جشن استقلال كنگو در حضور پادشاه استعمارگر بلژيك ايراد كرد، گفت: در سراسر مملكت ما، تعداد تحصيل كرده ها از 200 نفر تجاوز نمى كند و براى هر پنجاه هزار نفر يك دكتر نداريم. هنوز در سراسر كنگوى چهارده ميليون نفرى، يك طبيب يا يك مهندس سياه پوست ـ كه مردم اصلى كنگو هستند ـ وجود ندارد. در آنگولا ـ مستعمره پرتغال ـ كه چهارميليون و نيم نفر جمعيت دارد، فقط 750 نفر، آن هم با برنامه قرون وسطايى مشغول تحصيل هستند و در مدت 350 سال دوره استعمار، فقط 4 نفر آنگولايى توانسته اند خود را به دانشگاه برسانند و تازه اين ها هم خود محروم شده اند.
پيش از آن كه، الجزاير به چنگال فرانسه بيفتد، به اعتراف ژنرال فاتح آن كشور، تقريباً تمام مردم الجزاير سواد خواندن و نوشتن داشتند، ولى بر اثر فجايع استعمار و مبارزه با آزادى فكرى مردم، در سال 1887 م.، طبق آمار رسمى دولتى، از پانصدهزار الجزايرى كه در سن تحصيل بوده اند، فقط 963 نفر مشغول تحصيل بوده، آن هم در مدارس مخصوص فرانسويان.5
از ديدگاه اسلام، بيان واقعيات مفيد به حال بشر، چه در قلمرو مادى و چه در قلمرو معنوى، نه تنها آزاد است، بلكه كسى كه از واقعيات و حقايق اطلاعى داشته باشد و قدرت بيان و تبليغ آن ها را در خود احساس كند و با اين حال ساكت بماند و مردم را از دريافت آن حقايق و واقعيات محروم سازد، مجرم است و هم در اين دنيا و هم در آخرت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.6
خداوند متعال بهترين ارمغان را براى بندگانى مى داند كه اقوال و افكار مختلف را شنيده، بهترين آن ها را انتخاب مى كنند.7 اما سؤال مهم اين است كه آيا با تكيه به اصل آزادى بيان و نشر اطلاعات و افكار، مى توان هر چيزى را كه دلخواه باشد، خواه دروغ و مضر و خواه صحيح و سودمند و به هر شكلى، بيان نمود؟
اگر اعتلاى فكر بشر به حدى رسيده بود كه هم بيان كننده غير از حق و واقعيات ابراز نمى كرد و هم مخاطب از اطلاعات كافى برخوردار بود، هيچ مشكلى در آزادى بيان به طور مطلق وجود نداشت. ولى آيا اكنون چنين است؟
واقعيت آن است كه همه افكار، حق و صحيح نيست; همه اطلاعات، درست نيست. عقايد و افكار باطل كه در واقع، نوعى مرض فكرى به شمار مى رود، فراوان است. امراض فكرى و عقيدتى بسيار مهم تر و خطرناك تر از بيمارى هاى جسمانى است و زمانى كه عقل، انتشار امراض جسمانى را در اجتماع تجويز نمى كند، سزاوار است كه در انتشار امراض روانى نيز مسامحه نكند و آن ها را تجويز ننمايد.
از سوى ديگر، همه اطلاعات صحيح نيز براى همه كس و در همه شرايط مفيد نيست; همچون شمشيرى است دو دَم كه احياناً اگر در دست زنگىِ مست قرار گيرد دمار از روزگار افراد بشر درخواهد آورد.
بنابراين، طرح مسأله "آزادى فكر و بيان " حربه اى است براى عرضه هرگونه فكر و انديشه، آن هم با شگردهاى خاص. علاّمه محمدتقى جعفرى در اين زمينه مى گويد: "در يكى از جملات آموزنده اى كه از مشهورترين دانشمندان قرن اخير در خاطر دارم، چنين آمده است: "معمولاً آزادى بيان و تبليغ، در طول تاريخ، موقعى مورد شديدترين دفاع قرار گرفته است كه جمعى مى خواستند عقايد خود را مطرح سازند و آن را بقبولانند. "8
بدون شك، انقلاب در "عمليات با اطلاعات " يكى از ويژگى هاى مهم عصر حاضر به شمار مى آيد كه در به وجود آوردن وضعيت آينده، نقش مهمى ايفا مى كند. اكنون از يك سو، جمع آورى، آماده سازى و در دسترس قرار دادن اطلاعات، بسيار متحول شده و از سوى ديگر، در جايى كه اطلاعات وجود دارد، در تصميم گيرى براى عمل مؤثر است، چه در رفتار فردى و چه جمعى. همين رفتار است كه جوامع را به رشد و يا به نابودى مى كشاند و مبناى سعادت و شقاوت قرار مى گيرد.
آزادى انديشه از مختصات اسلام بوده و دليل آن صدها آيه از قرآن مبنى بر دستور به تفكر و تعقل است. به قول مولوى:
"جان نباشد جز خبر در آزمون هر كه را افزون خبر، جانش فزون
اقتضاى جان چو اى دل، آگهى است هر كه آگه تر بود جانش قوى است
جان ما از جان حيوان بيش تر از چه رو، زان كو فزون دارد خبر "9
اما، بايد توجه داشت كه آلودگى هاى اطلاعاتى به مراتب از آلودگى هاى زيست محيطى خطرناك تر است و انتشار اين آلودگى نيز از راه هاى بسيار زيركانه و از روى قصد و عمد به منظور خاصى از سوى افراد و شركت هاى متخصص با شگردهاى گوناگون صورت مى گيرد.
گاندى مى گويد: "من دلم مى خواهد كه از پنجره خانه من، تمام فرهنگ ها مانند نسيم به داخل خانه بوزد، ولى اگر آن نسيم به طوفانى تبديل شود كه بخواهد مرا جاكن كند، تمام پنجره ها را خواهم بست. "10
2ـ تبليغات
تعريف "تبليغات "
تبليغ در فرهنگ ما، به معناى رساندن يك پيام و يك سلسله افكار صحيح و اطلاعات درست به مخاطب است، به گونه اى روشن و به دور از حيله و فريب. اما اين كلمه در فرهنگ غربى مفهوم خاص خود را دارد.11
كيمبال يونگ "پروپاگاندا " يا تبليغات را چنين تعريف مى كند: "نشر افكار و عقايد و وضع هاى رفتارى كه موضوع واقعى را براى شنونده يا خواننده به روشنى بيان نمى كند. "12
دوب آن را "اقدامات متوالى و منظمى كه افراد ذى نفع از راه تلقين براى نظارت بر وضع هاى روانى گروه هايى از افراد و در نيتجه، نظارت بر اعمال آنان به عمل مى آورند " مى داند.13
درست است كه واژه "پروپاگاندا " در اصل احترام آميز بوده است، اما امروزه معناى ناپسندى از آن استفاده مى شود: دخل و تصرف در عقايد به منظورهاى معيّنى. در امريكا، معمولاً "تبليغ " را از "تربيت " تفكيك مى كنند، به اين دليل كه موضوع تربيت حقيقت است و حال آن كه در تبليغات، حقيقت يا عدم حقيقت تفاوتى ندارد.14
دوب معتقد است كه ماهيت "تربيت " نظر عينى آن نسبت به حقايق علمى است كه در هر عصرى رواج دارد، در صورتى كه "تبليغات " عبارت است از اقدامى عمدى يا غيرعمدى براى نظارت و تفتيش عقايد مردم. حال اگر چنين باشد، تبليغات را در صورتى مى توان محكوم كرد و مذموم شمرد كه از لحاظ اجتماعى زيانبخش باشد. به عبارت ديگر، تبليغات به خودىِ خود، نه خوب است و نه بد; خوبى و بدى آن بسته به استفاده اى است كه از آن مى شود.15
آثار و نتياج تبليغات و اطلاعات آلوده
امروزه كه بحث "رسانه سالارى و نقش جهانى مطبوعات " مطرح مى شود، هزينه هاى تبليغاتى بيش از هزينه هاى تسليحاتى است.16 در اين جا، بايد به مسأله مهم حدود و نتايج تبليغات اشاره كرد. بسيارى از كسانى كه شاهد وقايع گوناگون در آلمان نازى بوده اند، معتقدند كه "تبليغات بر هر كارى قادر است. " مبارزه تبليغاتى مؤثر نازى ها در آلمان يكى از دلايل پيروزى آن ها بود. البته تبليغات تنها در شرايط معيّنى موفق است; هنگامى كه وضع روانى مردم با آن موافق باشد، هرچند تبليغات هم به نوبه خود، در تغيير وضع روانى و راه هايى كه در پيش مى گيرد، مؤثر است. خلاصه آن كه تبليغات در تغيير وضع رفتارى (يعنى آمادگى براى بعضى واكنش ها) اثرى عميق دارد.17
يكى از سلاح هاى برنده عصر حاضر، قدرت پيام است كه از طريق تلويزيون، راديو، ماهواره، انواع مطبوعات، ويديو و تلكس ها به صورت مستمر در جهان پراكنده مى شود. اين وسيله قادر است گروه، قوم، كشور و حتى جهان را چنان تحريك كند كه منجر به جنگ ها و قتل نفوس شود و يا در چند ساعت، يك نفر بى گناه را به نحوى جنايت كار نشان دهد كه بلافاصله توسط مردم كشته شود يا يك فرد عادى را به سرعت مشهور و صاحب نام كند.18
در كشورهاى تك حزبى، به خصوص در اردوگاه شرق، تبليغات چنان يك طرفه است كه مردم امكان قياس و قضاوت را از دست مى دهند و اين بدترين و سياه ترين نحوه تبليغ است. اگرچه در غرب هم رسانه هاى گروهى در دست ثروتمندان و خداوندان سرمايه است و افكار عمومى به سرعت در لابهلاى برنامه هاى تفريحى جالب به سويى كه لازم باشد هدايت مى شود، ولى گاه به گاه افكار متفاوتى نيز منتشر مى شود.
نظريه هاى ارتباط شناسى جديد تأكيد دارد كه در رسانه اى همانند تلويزيون، اگر بسترى از ناهنجارى ها وجود داشته باشد مى تواند با برنامه هاى تخريبى خود، اثرات فوق العاده وحشتناكى بر جا بگذارد.19
مجله پيام يونسكو نكته اى را مطرح مى كند كه قابل تعمق است: "همه ما در مواجهه با تلويزيون ـ اين جعبه اسرارآميز ـ كه تنها چند دهه پيش از اين، ناگهان ظهور كرد، راه خود را در هر دو صفحه آن مى يابيم: در يك سو، تكنيك هاى مداخله و نفوذ، توسعه و افزايش مى يابند و در سوى ديگر، بينندگان به تدريج ياد مى گيرند تا دروغ ها را برملا سازند، شواهد دروغ تصوير را كشف كنند و در مقابل موانع ايجاد شده توسط تلويزيون (كه تاكنون مطيع و منقاد آن بوده اند) مقاومت كنند. "20
شكل گيرى برداشت ها و اثر تقدم
نخستين اطلاعاتى را كه ما دريافت مى كنيم بيش ترين اثر را در برداشت هاى كلّى ما دارد. اين پديده به "اثر تقدّم " (Primacy Effect) معروف است. اثر تقدم مكرر در تحقيقات مربوط به زمينه شكل گيرى برداشت ها، از جمله در تحقيقاتى كه در آن ها به جاى افراد فرضى اشخاص واقعى مطرح بوده، ديده شده است. براى مثال، از آزمودنى هايى كه شاهد كوشش هاى يك دانشجوى مرد براى حل يك رشته مسائل چندگزينه اى دشوار بودند، خواسته شد استعداد عمومى دانشجوى مزبور را ارزيابى كنند. گرچه اين دانشجو هميشه دقيقاً از 30 مسأله، 15 مسأله را درست حل مى كرد، آزمودنى ها او را بيش تر در مواردى با استعداد تلقى مى كردند; زيرا وى به سؤال هاى آغازين پاسخ درست مى داد. علاوه بر آن، وقتى از آزمودنى ها خواسته شد كه تعداد پاسخ هاى درست دانشجو را به خاطر بياورند، گروهى كه شاهد 15 پاسخ درست دانشجو در بخش آغازين مسائل بودند، به طور متوسط، موفقيت او را 6/20 مسأله تخمين زدند، اما گروهى كه شاهد پاسخ هاى درست دانشجو در بخش پايانى بودند، به طور متوسط موفقيت دانشجو را 5/12 مسأله تخمين زدند.21
هر چند عوامل متعددى در اثر تقدم دخيل است، اما به نظر مى رسد كه اين پديده بيش تر ناشى از پردازش طرحواره اى است. ما در آغاز كوشش هاى خود براى تشكيل برداشتى از يك شخص، فعّالانه در جستوجوى طرحواره اى برمى آييم كه بيش ترين هم خوانى را با او دارد. از اين رو، يكى از كاستى هاى پردازش طرحواره اى اين است كه سبب مى شود ادراكات ما زير سلطه طرحواره قرار گيرد و به همين دليل نيز در برابر تغيير، مقاوم و در مقابل داده هاى تازه، نسبتاً نفوذناپذير گردد.
مى توان با هشدار به آزمودنى ها، درباره خطرات قضاوت بر مبناى اطلاعات ناكافى يا با منظور كردن يك دوره زمانى با نوعى تكليف مزاحم در فاصله زمانى بين دريافت دو مجموعه اطلاعات، مانع به وجود آمدن اثر تقدم شد.22 شيوه اخير گاهى "اثر تأخر "23 را به وجود مى آورد; به اين معنا كه اطلاعات پيشين فراموش مى شود و اطلاعات جارى جاى آن را مى گيرد و برداشت نهايى را شكل مى دهد... اما در مجموع، نقش اصلى با اثر تقدم است.24
تبليغات بين المللى
دكتر محمدعلى العوينى مى گويد: تبليغات عبارت است از تلاش براى تأثيرگذاشتن بر ديگران; برقرارى ارتباط از طريق وسايل تبليغاتى به منظور اقناع ديگران و تغيير آراء آنان در قبال مسائل معين. به طور كلى، تبليغات، نشر افكار يا مواضعى است كه بر رفتار يا افكار و يا هر دو تأثير دارد.
تبليغات بين المللى يكى از ابزارهاى سياست خارجى دولت هاست كه با وسايل ديگر، تأثير و تأثر را دارد. عوامل گوناگونى در سياست خارجى كشورها مؤثر است; همچون ميراث تاريخى، موقعيت جغرافيايى، امكانات اقتصادى، قدرت نظامى، جمعيت،فن آورى،نظام بين المللى، ايدئولوژى و نظام داخلى.25
شمارى از ابزارهاى سياسى، اقتصادى، نظامى، تبليغاتى، اجتماعى و فرهنگى در جهت تحقق اهداف سياست خارجى عمل مى كنند; يعنى تبليغات بين المللى نيز يكى از ابزارهاى سياست خارجىِ دولت ها به شمار مى رود.
نكته حايز اهميت اين است كه تبليغات بين المللى نيازمند امكانات اقتصادى بسيار است. اين مسأله تفاوت بين كشورهاى غنى و كشورهاى فقير را از نظر توان استفاده از وسايل تبليغاتى پيشرفته روشن مى سازد. اين موضوع در تبيين و تشريح توان تبليغات كشورهاى بزرگ دخالت دارد و ذهن را از ميزان واقع گرايى دلايل اين تبليغات باز مى دارد.26
برخى محدوديت ها در تبليغات بين المللى
تبليغات يكى از وظايف سازمان هاى بين المللى به شمار مى آيد. به عنوان مثال، سازمان ملل متحد نسبت به مشكلات ارتباطات بين المللى و گسترش جريان آزاد اطلاعات و تحقق همكارى مسالمت آميز بين ملت ها اهتمام مىورزد. سازمان ملل متحد برخى از مسائل را كه هنوز مشكل اساسى در ارتباطات بين المللى است مورد بحث قرار داده; مثلاً، شناخت بين المللى حقوق مترتب بر آزادى27 و اجراى آن در زمينه بين المللى. اين مشكل در سال هاى اولِ برپايى سازمان ملل متحد، همواره در دستور كار سازمان بود. مجمع عمومى نيز با بعضى از قطعنامه هاى ويژه حقوق مدنى و حقوق سياسى ـ مثل آزادى بيان ـ موافقت كرد.
سازمان ملل متحد مشكل محكوميت تبليغاتى كه صلح و يا حقوق اساسى انسان را تهديد مى كرد، مورد مطالعه قرار داد. منشور سازمان ملل متحد، تشويق و آمادگى روانى بر جنگ را از طريق تبليغات و مطابق با حقوق بين الملل رد مى كند. بنابراين، برنامه ريزى جنگى و آمادگى براى جنگ و اعلان جنگ يكى از جرايمى است كه بر ضد بشريت صورت مى گيرد و صلح بين المللى را تهديد مى كند. فعاليت هاى تبليغاتى كه راه را براى دشمن هموار مى كند با انتشار دشمنى و نارضايتى بر ضد ملت هاى ديگر و انتشار اطلاعات نادرست براى توجيه عوامل دشمنى صورت مى پذيرد.
مجمع عمومى سازمان ملل متحد در نوامبر 1974 م. اشكال گوناگون تبليغات، كه صلح را تهديد مى كند، ممنوع كرد و از اعضاى سازمان خواست كه وسايل لازم براى مقاومت در مقابل اين قبيل تبليغات را در كشورهاى خود به كار گيرند. سازمان ملل متحد تبليغات جنگى و محكوميت آن را مورد مطالعه قرار داد و در اين زمينه، منع جريان اطلاعات و گفتار تحريف شده، و دروغ نيز مورد بحث قرار گرفت.28 در اين سازمان، طرح نظام بين المللى اخلاقيات شاغلان تبليغاتى29 مورد بحث قرار گرفت.
در زمينه اخلاق تبليغات اقتصادى و آگهى هاى تجارى نيز مشكلاتى وجود دارد. هر چند از تبليغات اقتصادى بى نياز نيستيم، اما عامل ناهنجارى براى مصرف كنندگان به حساب مى آيد; بعضى آن را براى پيشرفت فرهنگى بشر خطرناك مى دانند. اين گونه تبليغات آثار بين المللى نيز دارد كه صرف نظر از مراحل پيشرفت و اوضاع و احوال آن به معناى تحميل شيوه ها، ارزش ها و معتقدات يك كشور معيّن به كشورهاى ديگر است. از جمله مشكلاتى كه كشورهاى در حال رشد هم اكنون با آن روبه رو هستند، مشكل مصرف كالاهاى تجمّلى و تقليد از كشورهاى پيشرفته بدون ملاحظه اوضاع و احوال و اولويت هاى مراحل گوناگون رشد و توسعه مى باشد.
مجمع عمومى سازمان فرهنگى ملل متحد (يونسكو) جريان آزاد اطلاعات را مورد بحث قرار داد و در چهارم نوامبر 1966 م. با اصول همكارى بين المللى30 موافقت كرد. ماده هفتم يونسكو تأكيد دارد كه "انتشار وسيع نظرات و دانش بر اساس مبادله و بحث آزاد، براى فعاليت خلّاق و پيروى از حقيقت و رشد شخصيت ضرورى است. در همكارى فرهنگى، بايد بر نظرها و ارزش هايى كه موجب ايجاد جوّدوستى وصلح مى شودتأكيد گردد; از هرگونه خصومت در بينش ها و ابراز عقيده اجتناب شود. بايد درارائه اطلاعات و تضمين اعتبار آن هرگونه كوششى انجام گيرد. "31
اين مسأله اقدام كشورهاى بزرگ نسبت به دخالت فرهنگى و سياسى در كشورهاى كوچك را تبيين مى كند و به معناى امكان خطراتى در ارتباطات بين المللى است; يعنى اگر در عملى كردن جريان اطلاعات، بد عمل شود، به خطر بزرگى تبديل خواهد شد.
امپرياليسم تبليغى
در بسيارى از مواقع، تبليغات بين المللى مانعى در راه تفاهم بين المللى است; زيرا تبليغات بين المللى ملتزم به واقع گرايى نمى باشد، بلكه حقايق را مسخ مى كند، نظر ديگرى را كه مورد تأييد آن است آشكار مى كند و معمولاً با دروغ و وضع جنبه هاى ديگر موضوع، كه برايش مفيد است، عمل مى نمايد.
تبليغات بين المللى بر مسخ حقايق و خدمت به يكى از طرف هاى درگير و هجوم يا رويارويى با طرف ديگر تكيه دارد. مى توان اين مسأله را چنين تبيين كرد كه تبليغات بين المللى يكى از ابزارهاى سياست خارجى كشورهاست و در نتيجه، در برخورد با وسايل ديگر، تلاش مى كند تا در خدمت اين سياست باشد.
از اين جاست كه واقع نگرى يا عدم تحريف حقايق و دروغ (كه معمولاً دشمن سعى دارد طرف مقابل متوجه آن نشود) و تبديل جنبه هاى موضوع به شكل معيّن در چارچوب تحقق اهداف سياست خارجى كشورها قرار مى گيرد. اين عمل به تشريح سوء توزيع منابع جهانى خبر كمك مى كند; زيرا با وجود امكانات اقتصادى، پيشرفت فن آورى و سياست هاى خارجى پيشرفته تر، امكان تأسيس خبرگزارى هاى بين المللى بانفوذ، مجلات و روزنامه ها در محدوده جهانى، امكان استفاده از ماهواره ها و ارسال اطلاعات در يك لحظه به مسافت هاى بسيار دور را در اختيار بشر قرار مى دهد. بدين گونه، وسايل تبليغاتى به سلاحى خطرناك در دست قدرت هاى بزرگ تبديل گرديده است.
همچنين پيشرفت فن آورى تبليغات و علوم ارتباطات موجب بالارفتن حجم امكانات تبليغات بين المللى شده است. بدين روى، اين وسايل در تشويق به جنگ و برانگيختن تعصّبات ملى، نژادى و مذهبى مورد استفاده قرار مى گيرد. تبليغات وسيله اى براى هدايت افكار عمومى كشورهاى ديگر است; تفكر افراد درانحصار وسايل تبليغات درآمده و موجب گرديده تا آن ها بدون درك، به مفاهيمى روى آورند كه دربردارنده يك جنبه از حقيقت است و با تكرار اين جنبه به اين عقيده پايدار مى رسند كه تمام حقيقت همين است و بس. اين كار پاسخ به جنبه هاى ديگر حقيقت را مشكل مى نمايد، اگرچه به طريقى بتوان متعرض آن گرديد. معمولاً روش هاى تربيتى، كه به گونه اى با تبليغات ارتباط دارد، به اين مسأله كمك مى كند و اين خود عاملى اساسى در پيشرفت اجتماعى است.
به عنوان مثال، قدرت تبليغات صهيونيستى و تاريخ طولانى آن، كه بر تبليغات عربى پيشى دارد، موجب گرديده است كه افراد زيادى در كشورهاى جهان به يك جنبه از حقايق مربوط به مسأله فلسطين و درگيرى اعراب و اسرائيل دست يابند. با تكرار اين بخش از حقيقت توسط تبليغات صهيونيستى، افراد به اين عقيده مى رسند كه حق همين است و بس. اين كار مشكلى را كه تبليغات عربى با آن مواجه است، تفسير مى كند.
اگر وسايل تبليغاتى به عنوان وسيله اى براى تحميل مفاهيم گروه حاكم بر محكومان و يا تحميل صاحبان قدرت اقتصادى به كار گرفته شود، نيرويى به وجود خواهد آورد كه اقليتى مى تواند مفاهيم خود را بر اكثريت تحميل نمايد. همچنين منجر به سقوط ارزش فرد در بسيارى از اجتماعات خواهد شد; زيرا نقش انسان در گرفتن اخبار در يك جريان خودكار غيرارادى محصور خواهد شد و بلكه موجب خواهد گرديد نظر خود را پنهان دارد و يا به گونه اى پنهان از ترس نخبگان حاكم به ابراز آن بپردازد. بدين گونه، رشد اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى نابرابر جهان به نوبه خود، موجب رشد نابرابر وسايل تبليغات مى گردد.
در بررسى يونسكو در سال 1955 ميلادى آمده است: "تمركز وسايل تبليغاتى، در كشورهاى پيشرفته است و 70 درصد ساكنان جهان از حداقل امكانات در حصولِ بر اطلاعات اساسى برخوردارند و اگر نسبت جهانى بى سوادى را در كشورهاى مختلف جهان مدّ نظر قرار دهيم، خواهيم ديد كه ميان كشورهاى پيشرفته و كشورهاى عقب مانده در زمينه آزادى تبليغات فاصله اى عميق وجود دارد، نتيجه آن كه مادامى كه بخش وسيعى از افراد بشر از مشاركتِ برابر در ارتباطات بين المللى ناتوان باشند، آنچه كه به حقوق برابر آزادى ها خوانده مى شود، چيزى جز سخريه نخواهد بود. "32
افكار عمومى
"افكار عمومى " ـ يعنى افكار عموم مردم و نه گروه هاى كوچك ـ همان عقايدى مى باشد كه در جامعه رايج است; باورهاى بيش تر مردم، اعتقاداتى كه متعلق به اكثريت جامعه بوده و در حقيقت، همان صداىِ مردم است.33
افكار عمومى پديدارى است كه نتايج اجتماعى آن را از همه پديدارهاى روانى جمعى ديگر وسيع تر و آشكارتر است. در آثار نويسندگان لاتينى، بارها به اين اذعان شده كه افكار عمومى درتحكيم يا تخريب قدرت، بسيار مؤثر است.
سيسرون خطاب به سناى رُم مى نويسد: "در برابر كاتيلينا، پشتيبانى ملت از آنِ شماست. "34
نويسندگان دوره جديد نيز در اين باره نظر ديگرى ندارند. هابز نيز بر اين عقيده است كه افكار عمومى، دنيا را اداره مى كند. سروبليام تمپل هم نظريه "افكار عمومى " را به صورت منبع واقعى قدرت سياسى درآورد.35
رسانه هاى جمعى به عنوان سلاح سياسى
راديو، تلويزيون و سينما از جمله رسانه هاى جمعى ارتباطى به شمار مى رود كه تأثير بسيارى بر مردم دارد. راديو و تلويزيون ميان مردم و حكومت تماس زنده برقرار مى كند.
دوورژه مى گويد: "... عادت بر آن جارى شده كه اين طرق نشر اخبار و افكار را، كه نتيجه شيوه هاى فنى جديد است، به نام "وسايل خبرى توده گير " بنامند. اين ها سلاح سياسى بسيار نيرومندى را تشكيل مى دهند. "36
اين مسأله با توجه به انقلاب اطلاعات، كه در سراسر جهان صورت گرفته است، روشن تر خواهد شد. منظور از "انقلاب اطلاعاتى " آن است كه مردم مى توانند نهادهايى مانند دولت ها را پشت سر بگذارند و به هرگونه اطلاعاتى دست يازند، به گونه اى كه پيش از اين توانايى چنين كارى را نداشتند و تصور آن را هم نمى كردند. تفاوت اين گونه رسانه هاى اطلاعاتى با تلويزيون به سبب دوسويه بودن و حتى چندسويه بودن آن هاست و از اين رو، تأثير آن ها بر انديشه و تفكر مردم بيش تر است و هرگاه انديشه كسى دگرگون شود و اين دگرگونى بر جامعه حاكم گردد، فرهنگ اجتماعى و مشترك جامعه را دگرگون مى سازد و در برابر، فرهنگى را جايگزين مى كند كه سازندگان اين فن آورى خواستار آن هستند.
مك لوهان بر اين باور است كه در عصر حاضر، به انسان "برون راهبر " يا "دگرراهبر " اطلاق مى شود; چرا كه در عصر ارتباطات جمعى و نفوذ اين گونه رسانه ها به حريم خانه هاى شخصى، هر كس از اين وسايل الگو مى گيرد; زيرا انسان اصولاً الگوپذير است و براى اعمال و رفتار خويش، به دنبال الگوها مى گردد. از اين رو، به راهى مى روند كه از طريق اين وسايل تجويز مى شود. بنابراين، صاحبان و طرّاحانِ اين گونه وسايل راهبران انديشه و عمل انسان ها به شمار مى آيند.37
رسانه ها از چند سو بر فكر و انديشه انسان احاطه پيدا مى كنند، آن ها به گونه اى در يكديگر آميخته اند كه توان انديشيدن را از انسان سلب مى كنند. حمله برق آساى رسانه هاى گروهى و همگانى جديد به گونه اى است كه مغز انسان ها را در انقياد خود قرار مى دهد.
نگرش ها
"نگرش ها " عبارتند از: پسندها و بيزارى ها، دوست داشتن يا دوست نداشتن موقعيت ها، اشيا، اشخاص، گروه ها و هر جنبه مشخصى از محيط، از جمله انديشه هاى انتزاعى و خط مشى هاى اجتماعى.
با اين كه نگرش ها، بيانگر احساسات هستند، با شناخت هاى ما و به ويژه اعتقادات ما درباره اشيا پيوندى نزديك دارند. علاوه بر اين، نگرش ها با اعمالى هم كه ما در ارتباط با اشيا موضوع نگرش هاى خود انجام مى دهيم، پيوند دارند.38
نگرش هاى هر كس داراى انسجام است; زيرا از يك مجموعه ارزش هاى زيربنايى ريشه مى گيرد.39 از نظر روكيچ، "ارزش " عبارت است از نگرش بنيادى درباره برخى شيوه هاى گسترده رفتار (از قبيل شهامت، شرافت و درستى) يا بعضى حالات شبيه هدف هستى (مانند برابرى، رستگارى، آزادى و خود شكوفايى.) بدين روى، ارزش ها نوعى نگرش است، اما بر هدف ها اطلاق مى شود نه بر وسيله ها.40
نفوذ اجتماعى
نفوذ اجتماعى بيانگر كوشش هايى است عمدى كه فرد يا گروه معيّنى براى تغيير عقايد و رفتارهاى ديگران انجام مى دهد. نفوذ اجتماعى نقش محورى درتعامل هاى انسانى و زندگى جمعى دارد. هم يارى، هم زيستى، نوع دوستىو...، همه مستلزم نفوذاجتماعى است.
امروزه با پيشرفت فن آورى رسانه هاى جمعى و نيز استفاده از علومى همانند روان شناسى و جامعه شناسى در شگردهاى تبليغى، راديو، تلويزيون، سينما و ديگر رسانه هاى جمعى، از جمله ماهواره از برنده ترين سلاح هاى سياسى، فرهنگى و عامل مهمى در نفوذ اجتماعى به شمار مى رود و بدين روى، افكار و عقايد اجتماعى را در اختيار خود قرار مى دهند. در ذيل، بعضى از اين شگردها اشاره مى شود:
آنچه نگران كننده مى باشد قرين بودن پيشرفت هاى صنعتى همراه با انحطاط اخلاقى روزافزون است و اين به معناى مسلح نمودن دزد و چراغ دادن به دست اوست تا گزيده تر برد كالا. از يك سو، پيشرفت صنعت چنان مى شود كه "كانال هاى تلويزيونى را در شيشه يك عينك مى توان گرفت "41 و از ديگر سو، انحطاط اخلاقى و سقوط وجدان بشريت به حدى است كه مخاطب انيشتين، فيزيكدان مشهور جهان، در برابر او آزادانه از انهدام بشريت سخن مى گويد: انيشتين در سال 1949 م. درباره ملاقات خود با يكى از سران امريكايى چنين نوشت: "اخيراً با يكى از شخصيت هاى باهوش امريكايى، كه به صورت ظاهر، مردى صاحب حسن نيت بود، مذاكره مى كردم و به او تذكر دادم كه خطر جنگ جديدى بشريت را تهديد مى كند و اگر چنين جنگى درگيرد، احتمالاً نوع بشر منهدم خواهد شد و فقط تشكيلاتى كه مافوق ملت ها باشد، مى تواند از چنين خطرى جلوگيرى كند. اما با نهايت تعجب، مشاهده كردم كه مخاطب من چنين جواب داد: به چه دليل شما اين اندازه مخالف با انهدام نوع بشر مى باشيد؟ "42
و اين گفتار حاكى از فرسودگى مغزهاى بشر و پوچ تلقى كردن زندگى است; چنان كه خود انيشتين در اين مأخذ مى گويد: "چنين جواب تند و صريحى از رنج درونى و بدبختى آشكارى حكايت مى كند كه مولود جهان امروز است. "43
3ـ حقوق فضايى و برنامه هاى ماهواره اى
مقررات حقوقى ماهواره ها
اولين ماهواره (قمر مصنوعى) در 4 اكتبر 1975 م. به مدار كره زمين پرتاب شد و از آن زمان به بعد، ماهواره هاى متعددى از فضاى كشورها عبور كرده است. در طول ساليان دراز، هنوز هيچ دولتى به اين كار اعتراض نكرده است. رفتار دولت هاى پرتاب كننده ماهواره ها به دليل عدم اعتراض دول ديگر موجب به وجود آمدن قاعده جديدى در حقوق بين الملل شده است كه بر اساس آن، مى توان گفت: دولت ها حق دارند ماهواره هاى خود را به فضاى قلمرو دولت هاى ديگر بفرستند و بدين روى، قواعد حقوقى فضا با قواعد حريم هوايى دولت ها فرق دارد.44
با وجود اين، چنين نبوده است كه فضاى ماوراى جوّ فاقد هرگونه قاعده و مقرراتى باشد. مجمع عمومى سازمان ملل در سال 1972 در قطعنامه شماره 2916 (XXVII) خود، بر لزوم تدوين اصول حاكم بر نحوه استفاده كشورها از ماهواره هاى زمينى براى پخش مستقيم برنامه هاى تلويزيونى تأكيد نمود. همچنين در قطعنامه هاى بعدى، از جمله در قطعنامه شماره 35/36 خود به تاريخ 18 نوامبر سال 1981 مقرّر كرد تا در سى و هفتمين اجلاس سازمان ملل توافقى در زمينه پيش نويس اصول حاكم بر چگونگى استفاده كشورها از ماهواره هاى زمينى براى پخش مستقيم برنامه هاى تلويزيونى در سطح بين المللى به عمل آيد. اين تلاش ها منجر به تدوين اصولى شد كه در ذيل به آن ها اشاره مى شود:45
ـ بر اساس مواد 1 و 2 و 3، فضاى باز براى بهره بردارى و استفاده كليه دول آزاد است... اكتشاف و استفاده از فضا بايد با توجه به منافع همه دولت ها صورت گيرد... و كار آن ها مطابق با قواعد حقوق بين الملل باشد.46
ـ فعاليت ها در زمينه پخش مستقيم برنامه هاى تلويزيونى در سطح بين المللى با استفاده از ماهواره، بايد به روشنى انجام گيرد كه با حق حاكميت كشورها، از جمله اصل عدم دخالت و نيز حق هر كس براى جستوجو، دريافت و رساندن اطلاعات و نظرات (چنان كه در اسناد سازمان ملل، محترم شمرده شده است) منافات نداشته باشد.
ـ چنين فعاليت ها بايد مشوّق نشر آزاد و مبادله دو طرفه اطلاعات و دانش در زمينه هاى فرهنگى و علمى باشد، به توسعه برنامه هاى آموزشى، اجتماعى و اقتصادى، و به ويژه در كشورهاى در حال توسعه، كمك كند، كيفيت زندگى همه انسان ها را ترقى دهد و با احترام به تماميت حقوق سياسى و فرهنگى كشورها، برنامه هاى سرگرم كننده اى پخش كند.
ـ اين فعاليت ها بايد مطابق روش سازگار با توسعه تفاهم دوجانبه و تقويت روابط دوستانه و همكارى صميمانه بين همه كشورها و مردم در راه حفظ صلح و امنيت بين المللى انجام شود.
ـ فعاليت هاى پخش مستقيم برنامه هاى تلويزيونى در سطح بين المللى با استفاده از ماهواره، بايد مطابق با حقوق بين الملل، از جمله منشور سازمان ملل متحد، پيمان اصول حاكم بر فعاليت هاى كشورها در اكتشاف و استفاده از فضاى فراجو، از جمله ماه و ساير سياره هاى خاكى (مصوب 27 ژانويه 1967) و مقررات مربوط به كنوانسيون ارتباطات بين المللى و مقررات راديويى آن و اسناد بين المللى مربوط به ايجاد روابط دوستانه و همكارى در ميان كشورها و حقوق بشر باشد.47
تذكر: پخش "تلويزيون ماهواره " داراى همان ويژگى هاى تلويزيون است، با توانمندى بيش تر در ميزان قلمرو حركت گسترده تر پيام. از اين رو، آنتن هاى بشقابى براى دريافت برنامه هاى تلويزيونى ماهواره اى يك وسيله ارتباط جمعى جديد به حساب نمى آيد، بلكه گسترش قابليت هاست. بنابراين، اگر بخواهيم به آثار مسأله آنتن هاى ماهواره اى از حيث محتواى برنامه ها در يك كشور بينديشيم، قطعاً بايد ابتدا به تلويزيون در آن كشور و وضعيت و جايگاه اين جعبه سحرآميز در آن جامعه توجه كنيم.48
برنامه هاى ماهواره اى
برنامه هايى كه از طريق ماهواره پخش مى شود، دو دسته است:
1. دسته اول مربوط به برنامه هايى است كه اطلاعاتى را از فرهنگ ها و تمدن هاى گوناگون به ما مى دهد; از قبيل اخبار، گزارش، فيلم هاى مستند يا آموزنده، ورزش، اطلاعات علمى و مانند آن.
2. دسته دوم برنامه هاى مبتذل اخلاقى، مذهبى و سياسى در قالب مصاحبه، فيلم و گزارش است.
در بدو نظر،49 مى توان به دسته اول، از زاويه روابط ميان فرهنگ ها نگاه كرد و به دسته دوم، از زاويه تقابل فرهنگ ها.
برنامه هاى دسته دوم، مورد اعتراض حتى كارشناسان خارجى هم مى باشد; زيرا بسيارى از شبكه هاى ماهواره اى در دست دولت ها نيست، بلكه در اختيار بخش خصوصى است و غالب آن ها براى جلب مشترى بيش تر و سودآورى افزون تر، به تهيه اين گونه برنامه هاى تخريبى مبادرت مىورزند.
قابل انكار نيست كه در شبكه هاى تلويزيونى ماهواره، مطالب جالب و موضوعات مفيدى نيز مطرح مى شود; همانند نحوه پيش گيرى يا مهار حوادث و بلاياى طبيعى،50 كمك مؤثر دو ماهواره علمى به كار تحقيق دانشمندان در قطب،51 و پيش بينى وقوع زلزله.52
اما واقعيت اين است كه در برنامه هاى دسته اول نيز اخبار و گزارش و حتى فيلم هاى آموزنده با القاى انديشه هاى خاص سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى و شگردهاى گوناگون خبرپراكنى و دغل بازى مانند سانسور و بزرگ نمايى ـ در موارد دلخواه ـ يا بى اهميت انگاشتن ـ در موارد غيرمطلوب ـ تجزيه و تحليل هاى نادرست و تحميل فرهنگ پوچ غربى همراه است.
درباره برنامه هاى دسته دوم، كافى است به چند گزارش در اين زمينه توجه شود: "يكى از مسلمانان هندى در نامه اى به روزنامه اردوزبان Revolution نوشته است: امروز ماهواره ها مشكل كسانى را كه به خاطر حفظ آبرو، زنان و دختران خود را به سينما نمى برند، دو چندان كرده است; چون فسادى كه در سينماها محبوس بود، اينك به داخل خانه ها آمده است و ماهواره ها زنان برهنه و يا نيمه عريان را، كه در آغوش مردان جاى گرفته اند، به نمايش مى گذارند و ما نيز با محارم خود در خانه هايمان به تماشاى آن ها مى نشينيم. اهل دنيا تحت پوشش هنر، اين گونه هنرپيشه ها را ارج مى نهند، اما آن ها در واقع، عزّت و آبرو ندارند. اين برنامه هاى تلويزيونى، مسلمانان را از مذهب و دين دور مى كند و لذا، قبل از هر كارى بايد اين شيطان را از خانه دور انداخت و كمى هم به فكر آخرت افتاد. "53
شيخ عبدالعزيز بن باز، مفتى بزرگ اسلامى عربستان سعودى، اظهار مى دارد: "آنتن هاى بشقابى با اصول اسلام مغايرت دارد و همه جور پليدى و مفاسد را به بار مى آورد. "
ـ يكى از روزنامه هاى كشور عربستان به نام المسلمون در سلسله گزارش هاى خود با عنوان "مهاجمان از پشت بام ها مى آيند " پيامدهاى منفى اين گونه برنامه ها را از زبان متخصصان مطرح كرد.54
براى پى بردن به محتواى برنامه هاى ماهواره اى و ـ دست كم برنامه هاى جذّاب آن، كه عمده هدف پيام هاى ماهواره اى مى باشد ـ كافى است ببينيم رقابت اين برنامه ها در چيست؟ آيا جز در مجموعه هاى تلويزيونى و فيلم هاى سينمايى و سرگرم كننده است؟ و اين بدان معناست كه برنامه هاى ماهواره اى عمدتاً علمى و آموزشى نيست. و از اين رو، تبليغات غربى مبنى بر اين كه منع استفاده از ماهواره به منزله مخالفت با آزادى و برنامه هاى علمى است، بدون پايه و اساس مى باشد; زيرا مسأله ممنوعيت آنتن هاى ماهواره اى، ممنوع كردن بخشى از معارف و يا فنون بشرى نيست، مسأله اتخاذ تصميم درباره يك "رفتار اجتماعى " است.
شگردهاى تبليغى ـ هنرى براى نفوذ
در اين جا، به شگردهاى گوناگون تبليغى و نكات قابل توجه در زمينه برنامه هاى ماهواره اى، كه در سرزمين اسلامى ما دريافت مى شود، به اختصار اشاره مى گردد تا مشخص شود كه آيا اين برنامه ها به رشد جوامع بشرى كمك مى كند يا انحطاط اخلاقى آن ها را تسريع مى بخشد:
الف. اگر اخبار و گزارش ها و همچنين مصاحبه هايى را كه در واقع منابع اطلاعاتى بينندگان تلويزيون هاى ماهواره اى هستند، به دقت بررسى كنيم، متوجه مى شويم كه آن ها همواره در انتخاب اخبار، سياست "سانسور حقايق " را در قالب هاى گوناگون به شدت دنبال مى كنند; از آن جمله:
ـ بزرگ نمايى واقعيات كوچك براى مخفى نمودن واقعيات بزرگ تر;
ـ انكار يا حذف نيمى از حقايق يك موضوع براى تحريف كل آن حقيقت;
ـ ابراز يك حقيقت همراه با تجزيه و تحليل ويژه از آن براى تخريب اصل موضوع در جهت جلوگيرى از جاذبه هاى آن حقيقت;
ـ اظهار يك حقيقت و تركيب آن با اكاذيب گوناگون براى محو آثار و نتايج آن حقيقت;
ـ انتخاب واژه هاى منفى براى بيان يك حقيقت ارزشمند براى ايجاد دافعه در شنوندگان نسبت به آن حقيقت;
ـ القاى انديشه هاى خاص سياسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، نظامى، تاريخى و علمى در قالب "خبر و گزارش ";
ـ تخريب شخصيت هاى مفيد و ترويج عناصر فاسد به وسيله انتشار مطالبى درباره آن ها تحت عنوان مزبور.
نتيجه آن كه حتى اخبار و گزارش هاى خبرى اين فرستنده ها هم براى عموم مردم مفيد نيست، بلكه به عكس، خطرات بزرگى به همراه دارد; زيرا هر كس با اين منابع ـ به اصطلاح ـ خبرى مرتبط شود، گرچه فقط اندكى از اكاذيب و تحريفات آن ها را به مروز زمان باور كند و انديشه هاى خود را بر اساس آن بنا نهد، خواسته يا ناخواسته از اهداف آن ها پيروى خواهد كرد، به خصوص با توجه به برخى اصول روان شناسى مانند "نقش اثر تقدم " در شكل گيرى برداشت ها كه حتى اگر اطلاعات صحيح بعدى هم در اختيار مخاطبان قرار گيرد، اطلاعات ناصحيح اوليه اثر خاصِ خود را خواهد بخشيد.
ب. برنامه هاى ورزشى بخش عمده اى از محتواى تلويزيون هاى ماهواره اى را تشكيل مى دهد كه توجه به نكات ذيل در بررسى آن ها ضرورى است:
ـ غالب اين برنامه ها، بيش از آن كه "ورزش " را ارائه دهد، بر جنبه هاى "نمايشى " تكيه مى كند;
ـ در حين برنامه هاى ورزشى و در لابهلاى آن، ترويج الگوهاى لباسى و ديگر وسايل ورزشى، رقص و آواز، پخش شعارهاى منفى بسيار ديده مى شود;
ـ از ورزشكارانى كه بسيارى از آن ها از نظر افكار و اعمال فاسد و ناشايست اند بت ساخته مى شود كه اين خطر عمده اى براى نسل جوان در پى دارد;
ـ برهنگى زنان در قالب ورزش، به نحوى كه زن ورزشكار در ذهنيت بيننده تنها در پرتو برهنگى او پذيرفته مى شود و به مروز زمان، برهنگى زنان براى بينندگان مقبول و بديهى مى نمايد;
ـ ورزش هدف اصلى مطرح مى شود و در نتيجه، پيروزى در آن، پيروزى در همه چيز و باخت در ميدان ورزش از دست دادن همه چيز تلقى مى شود.
ج. مباحث اجتماعى و فرهنگى و حتى مسائل دينى و اخلاقى در قالب هاى "مصاحبه "، "طرح نظريه "، "ميزگرد "، "نظرسنجى "، "توضيح كارشناسان "، "بررسى روان شناسان " و مانند آن آثار مخرّبى به همراه دارد و نمى توان آن را تبادل فرهنگى ناميد; زيرا گويندگان اين برنامه ها متكلم وحده هستند و مخاطبان فقط شنونده و بيننده. آن ها هرگز افكار و نظريات مخاطبان را منعكس نمى كنند، بلكه چنان بيننده را با نظريات مشابه و رنگارنگ، بمباران فكرى مى كنند كه فرصت تأمل و مقايسه حق و باطل را از او مى گيرند.
توجه به نمونه هايى از فرهنگ مهاجمان مؤيّد مدعاست:
ـ در فرهنگ ما پوشيدگى ارزش است، در القاءات آن ها برهنگى كه آن را عامل ارتقاى شخصيت زن معرفى مى كنند.
ـ رازدارى و پرده پوشى در مسائل شخصى براى ما يك فضيلت است، در برنامه هاى تلويزيونى غرب، افشاگرى و پرده درى نشانه شجاعت و استحكام شخصيت افراد.
ـ ما عفاف و پرهيز از جلوه گرى زنان را ارج مى نهيم، آن ها جلوه گرى و خودآرايى زنان را بالاترين امتياز تلقى مى كنند.
ـ ما تفاهم و حفظ آرامش و صلح را در ميان افراد، اعم از پيران، جوانان، كودكان، در كنار پيروى از ارزش هاى دينى ضرورى مى شناسيم، امّا آن ها مدام در پى طرح اختلاف و تضاد ميان نسل هاى جامعه هستند و تشنج گرايى را با پيروى از اصل "تكيه بر تضاد و تضارب ميان نسل ها " دنبال مى كنند.
ـ اگر از نظر ما رفاقت ميان زن و شوهر بر مبناى تبعيت از فرامين شرع، كه ناشى از مودّت و رحمت الهى ميان زوجين است، اساس خانواده را تشكيل مى دهد و براى ساختن انسان و اصلاح فرد و جامعه ضرورى است، آن ها تمام كوشش خود را براى تحريك زن و شوهر عليه يكديگر و ايجاد رقابت كاذب ميان آن ها و ترويج كينه توزى در نهاد خانواده به كار مى گيرند.
ـ ايثارگرى و حفظ منافع ديگران در مكتب و فرهنگ ما ارزش والايى دارد، اما در فرهنگ غرب، فردگرايى و امتيازطلبى محوريت تام دارد.
ما كمال جويى، ارزش گرايى و معنويت طلبى را موجب سعادت مى دانيم، آن ها بيننده را به سوى سرگرمى هاى بى ارزش، لذت هاى زودگذر، رؤياهاى دروغين و مادى گرى محض سوق مى دهند.
ـ براى ما "عشق " جلوه اى آسمانى دارد، اما آن ها عشق را در حيوانى ترين مرحله ممكن تعبير و تفسير مى كنند.
خلاصه آن كه همت ما در شكوفايى استعدادهاى خداداد انسان ها، تقويت قوّه عقلانى و تهذيب نفسانى است، در حالى كه تلاش غربى ها برخاسته از فرهنگشان در تحريك قواى نفسانى و تخريب نيروهاى فطرى و الهى بشر مى باشد.
د. فيلم ها و مجموعه هاى تلويزيونى كه بيش ترين بيننده را از طيف هاى گوناگون در سراسر جهان دارد، عمدتاً تركيبى از چند موضوع و عامل را در قالب هاى گوناگون عرضه مى كنند:
ـ خدشه دار كردن هر آنچه براى انسان ها تاكنون مقدس و خدشه ناپذير بوده است;
ـ محور قراردادن برهنگى زنان و شهوت گرايى مردان و محدود كردن رابطه زن و مرد به مسأله التذاد جنسى;
ـ القاى نااميدى از آينده بشريت و ايجاد يأس از روند تاريخ و حركت جوامع بشرى;
ـ ايجاد ترس و وحشت در بيننده بر اثر تماشاى صحنه هاى هولناك با بهره گيرى از تغيير نور و رنگ تصاوير و پخش آهنگ هاى هيجان زا به منظور تحريك سلسله اعصاب بينندگان تا در نهايت، اراده و استحكام روانى را از او سلب كنند;
ـ توجيه خشونت هاى وحشيانه به مثابه راه حل نهايى براى رفع اختلافات ميان آدميان، حتى در قالب فيلم هاى كارتونى و بازى هاى رايانه اى;
ـ عادى نشان دادن توطئه هاى رنگارنگ، فتنه گرى ها، كلاه بردارى ها و همه رذايل اخلاقى در قالب ارتباط ميان شخصيت هاى داستان هاى فيلم ها كه موجد بدبينى و سوء ظن در بيننده نسبت به ديگران مى شود;
ـ ترويج فحشا و منكرات در زشت ترين نوع آن در قالب داستان هاى جذاب و به كمك توجيهات روان شناسانه نظير انواع تجاوزات جنسى، هم جنس بازى در زنان و مردان، تجاوز افراد به اقارب خويش و تجاوز جنسى حتى به اجساد و مردگان;
ـ ايجاد يأس نسبت به اجراى ارزش هاى انسانى و فضايل اخلاقى در جوامع بشرى; مثلاً، در فيلم ها، افراد خيرخواه و با فضيلت همواره گرفتار مشكلات و دچار شكست شده، لاجرم از دنبال كردن اهداف مقدس پشيمان مى شوند.
ـ القاى برترى هاى نژادى يهود بر ديگران، سفيدپوستان بر سياه پوستان و سرخ پوستان; اين مسأله، به خصوص در فرهنگ امريكايى ريشه دارد امريكايى استدلال مى كند كه "?m American "; يعنى چون من امريكايى هستم، بايد از يك سلسله مزايايى كه ديگران ندارند برخوردار باشم.
ـ القاى برترى غربى ها در مقابل شرقى ها و يا القاى برترى نظام هاى سياسى غرب در برابر غير آن و ترويج افكار ـ به اصطلاح ـ بشرگرايانه و اصالت انسانى يا انسان مدارى به جاى خدامحورى در برابر انديشه هاى الهى كه در بسيارى از فيلم ها جلوه گرى مى كند.
به طور كلى، در فرستنده هاى تلويزيونى ماهواره اى مسائلى مطرح مى شود كه انسان از بيان آن ها شرم مى كند. اين برنامه ها تهديدى عليه عفت عمومى، اخلاق اجتماعى، ارزش هاى فرهنگى، اقتصاد ملى و كانون گرم خانوادگى همراه ايجاد تنش هاى روانى و مشكلات خانوادگى و آثار منفى اجتماعى و در نهايت، تهديد عليه امنيت ملى هستند.
به همين دليل در كشورهايى مثل ژاپن، ممنوعيت ماهواره به سختى اجرا مى شود. با اين كه ژاپنى ها از كشورهايى بودند كه قريب 9 سال ماهواره شان بر فراز كره جنوبى فقط فرهنگ ژاپنى را تبليغ مى كرد، ولى با اين حال، خودشان به هيچ وجه، حاضر نيستند امواج ماهواره هاى امريكايى ـ اروپايى را در كشورشان تحمل كنند.55
نويسنده:سيدابراهيم حسينى
منبع: سايت قوانين