IRNON.com
اخبار ويژه روزنامه كيهان
در خر تروا براي شما هم جا رزرو شده بود
 

ريگي بارها در تيررس بود اما خواستيم زنده دستگير كنيم، فائزه هاشمي عمله‌هاي جرج سوروس را به پدرش ترجيح داد، قدرت سربازان گمنام را دست كم نگيريد، در خر تروا براي شما هم جا رزرو شده بود و ... بخشي از اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان را تشكيل مي‌دهد.


 

اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان به شرح زير است:

* من خودم اين كاره‌ام چاه نكنده، مناره دزديديد؟!

روزنامه‌نگار سلطنت طلب مقيم لندن از نااميدي تازه در محافل ضدانقلاب پس از حوادث اخير خبر داد و تصريح كرد: كم هستند در ايران آنها كه خيال تغييرنظام در سر مي پرورانند.
مسعود بهنود مي‌نويسد: اگر هم خيال تغيير نظام در سرهايي باشد، عبرت آموزي روزگار كار خود را كرده و همان ها معتقدند ابتدا بهتر است چاه كنده و بعد منار دزديده شود.
نامبرده البته خود از عناصر آلوده به افراطي گري و كينه ورزي عليه جمهوري اسلامي هم در اوج التهابات پس از انتخابات و هم در دوره اصلاحات بود تا جايي كه مهاجراني وزير وقت ارشاد در انتقاد از مواضع تند و موهن و دروغ پراكنانه اش در روزنامه جامعه و توس، مصاحبه كرد و وي را سلطنت طلب توصيف نمود. با اين حال بهنود هر گاه كه كار بيخ پيدا كرده، خود را كنار كشيده و تندروهاي مجهول را تخطئه كرده است.
او در نوشته اخير خود نيز تلاش كرد تندروها را بخشي خاص از فتنه سبز قلمداد كند و بدين ترتيب به بقاياي جريان ورشكسته فتنه روحيه دهد كه شما از آن راديكال‌هاي نااميد نيستيد!
وي در ادامه مقاله خود مي‌نويسد: اين روزها فضاي مجازي پر است از كساني كه خشمگين اند و گاهي نااميد. بيشتر همان ساده دلان دورمانده از واقعيت هاي جامعه‌اند كه منتظر بودند با يك تكان ديگر بناي نظام فرو ريزد و نريخت.نوميدي متعلق به كساني است كه صحنه را نمي‌شناسند و در خيالي بودند كه نشد.
بهنود چند سال پيش هم در مصاحبه اي اكبر گنجي و ابراهيم نبوي را به عنوان آدم هايي تسمه پاره كرده كه از چراغ قرمز گذشتند معرفي كرده بود. اما متقابلاً عناصر گروهكي آشنا با بهنود، او را فردي فرصت طلب با اخلاق ژله اي و خودشيفتگي مفرط مي شناسند كه حاضر است براي اثبات خود، هم قطاران را ضايع كند.


* ريگي بارها در تيررس بود اما خواستيم زنده دستگير كنيم

ريگي بارها در تيررس نيروهاي اطلاعاتي ايران بود اما ماموران امنيتي به توصيه مقامات عالي رتبه نظام سعي در زنده بازداشت كردن وي داشتند كه همين امر نيز نهايتا اتفاق افتاد.
يك مقام امنيتي ضمن بيان اين خبر گفت: هنگامي كه خلبان هواپيماي قرقيزستاني از دستور فرود اضطراري استنكاف مي‌كند، دو هواپيماي جنگي نيروي هوايي وي را مجبور مي‌كنند در فرودگاه فرود بيايد. در فرودگاه بندرعباس براي اينكه به مسافران آسيبي نرسد اعلام مي‌شود مسافران به دليل احتمال فعاليت تروريستي (يا بمب گذاري) بايد هواپيما را ترك نمايند. در هنگام پياده شدن ريگي و همراهش "ملامحمدجان " معروف به حمزه (معاون ريگي) ماموران ايراني اين دو فرد را بازداشت مي‌كنند.
جهان به نقل از مقام امنيتي مذكور اضافه كرد: ريگي ادعا مي‌كند كه هنگام مشاهده هواپيماي جنگي ايران، به احتمال بازداشت شدنش شك كرده بود و بنا داشته كه از هواپيما بيرون بپرد و خودكشي نمايد كه بعداً استخاره نموده و با توجه به بد آمدن استخاره‌اش از اين كار منصرف شده است!
ريگي همچنين به ارتباط گسترده با سرويس امنيتي پاكستان و افغانستان اعتراف كرده و اعلام مي‌كند پس از ترور (شهيد) شوشتري پاكستان اقدامات وي را محدود كرده و به وي توصيه مي‌كند كه از كويته خارج شده و در كوه‌ها مستقر شوند اما چندي بعد با هماهنگي دوباره به شهر باز مي‌گردند.
گفته مي‌شود در هنگام بازداشت ريگي، وي پيشنهاد معامله و پرداخت رشوه براي آزادي خود را به ماموران مي‌دهد و حتي شنيده شده وي در ابتداي بازداشت خود به شدت گريه كرده است.


* فائزه هاشمي عمله‌هاي جرج سوروس را به پدرش ترجيح داد

همزمان با تاكيد اخير آيت الله هاشمي رفسنجاني بر لزوم مرزبندي با ساختارشكنان و نقش منحصر به فرد رهبري و ولايت فقيه در وحدت جامعه، فائزه هاشمي با يكي از سايت هاي ضدانقلاب مصاحبه كرد تا آقاي هاشمي را در اردوگاه فتنه ضد انقلاب تصوير كند.
اين در حالي است كه سايت گويانيوز در تحليلي تاكيد كرد: اميدي به اصلاح هاشمي رفسنجاني نيست.
در حالي كه مواضع اخير آيت الله هاشمي رفسنجاني در اجلاس خبرگان، محافل ضدانقلاب و منافقين فرصت طلب را كلافه و خشمگين كرده، فائزه هاشمي به مصاحبه با فرشته قاضي خبرنگار متواري روزنامه زنجيره‌اي اعتماد پرداخت كه اكنون در آمريكا اقامت دارد و براي روزنت و صداي آمريكا كار مي‌كند.
فائزه هاشمي كه خود يكي از عناصر معركه گير در آشوب هاي خياباني مختلف بوده و از جمله عناصر تحريك كننده به آشوب در دانشگاه آزاد به شمار مي رود، با به جان خريدن عار همكاري با رسانه ضد انقلابي روزنت گفت: اتهام سازش به آقاي هاشمي نمي تواند واقعيت داشته باشد. ايشان بر سر حقوق مردم سازش نمي كند اما بايد توجه كرد هركس ويژگي، تفكر و روش خودش را دارد و بايد از هر كس مطابق شخصيت و جايگاهش انتظار داشت. خوب است صبر كنيم كه باز هم ايشان با درايت خود عمل كند. ايشان آينده نگر است و مصلحت و شرايط جامعه را مي بيند. من نمي خواهم دفاع كنم اما با توجه به نزديكي و گفت وگوهايي كه با ايشان دارم نسبت به اين موضوع متقاعد شده ام.
وي با بيان اينكه خواست آقاي هاشمي خواست سبزهاست، گفت: من نمي توانم بگويم ايشان عضوي از جنبش سبز است. بايد از خود ايشان پرسيد اما خواسته هايي كه اعلام كرده اند همان خواسته هاي جنبش است البته ايشان معمولا فراتر از تقسيم بندي ها قرار گرفته است.
وي درباره دستگيري اش در جريان اغتشاش ها گفت: بله من روز 30خرداد به اتفاق دخترم مونا، دو دختر خاله ام و يك نوه خاله ام بازداشت شدم.حدود 30 ساعت بازداشت بودم. روز تنفيذ هم همسر برادرم و دخترخاله ام در ونك بازداشت شدند كه به شدت با آنها بدرفتاري شد.
فائزه هاشمي در پاسخ به اين پرسش كه آيا آزادي سريع شما و همچنين بستگانتان به دليل نسبت شما با آقاي هاشمي رفسنجاني بود، گفت: بله اين احتمال وجود دارد كه به خاطر نسبتي كه با ايشان دارم كاري نداشته‌اند.
گفتني است خبرنگار مصاحبه كننده در كنار عناصري مانند شهرام رفيع زاده، و روزبه ميرابراهيمي جزو چند خبرنگار فراري روزنامه زنجيره اي اعتماد است كه در آمريكا اقامت گزيده اما همچنان با برخي عناصر آلوده در داخل مرتبط است. مليكا انتخابي فرد ديگر روزنامه نگار فراري، همكار فائزه هاشمي در روزنامه زن بود كه به همراه عطريانفر با جرج سوروس در ويلاي شخصي وي ملاقات كرد. انتخابي فرد همچنين به سفارش فائزه هاشمي با فرح پهلوي و بني صدر ملاقات و مصاحبه كرده بود.
شايان ذكر است آقاي هاشمي در پي انتقاد نيروهاي انقلابي از عملكرد روزنامه زن تاكيد كرده بود بارها به فائزه هاشمي تذكر داده ام اما او به حرف من گوش نمي كند.
تقلاي بيمارگونه فائزه هاشمي براي خرج كردن و قرباني نمودن پدر پيش پاي مطامع دشمنان انقلاب در حالي است كه سايت گويانيوز وابسته به سازمان سيا ضمن عقده گشايي عليه آيت الله هاشمي رفسنجاني نوشت: اميدي به اصلاح هاشمي رفسنجاني نيست
او با چه زباني بگويد به دنبال تغيير و اصلاح حكومت اسلامي و ميراث (...) آيت الله خميني نيست. او در راستاي پاسداري از كيان اسلام در 5 پرونده ترور از 6 كشتار حكومت ايفاي نقش كرده است.
او همچنين راهگشاي حكومت در عبور از بحران هاي نخست وزيري بازرگان، رياست جمهوري بني صدر، جنگ عراق و عزل منتظري بوده است. او به دليل درگيري هاي شخصي و فاميلي با احمدي نژاد در حمايت ضمني از جنبش سبز سياست به نعل و به ميخ پيشه كرد اما اندك اندك كه جنبش آغاز به غلطيدن در افت اجباري كرد، در حمايت از يار ديرينه اش آقا خامنه اي از ارتجاعيون اصولگرا هم سبقت گرفته است.
هاشمي با سخنان اخيرش در مجلس خبرگان، ضمن نزديك تر شدن به مذهبي ها به روشني تكليفش را با اصلاح طلبان روشن كرد. او با زباني صريح و بي تكلف، فاتحه خوان خوش بيني و خوش خيالي اصلاح طلباني شد كه بيش از ديگران بازي خورده روش و منش امثال ايشان هستند.


* هشدار منوشه‌اي! قدرت سربازان گمنام را دست كم نگيريد

سايت وابسته به منوشه امير (منوچهر ساچمه چي مهره كارچاق كن رژيم صهيونيستي) معتقد است جنبش سبز، جنبش الهي نيست كه ضمانتي داشته باشد بنابراين براي چهارشنبه سوري بايد به نحوي برنامه ريزي كرد كه قدرت سربازان گمنام جمهوري اسلامي دست كم انگاشته نشود.
بالاترين در مطلبي كه گرگيجه و فلاكت گروهك هاي ضدانقلاب و حاميان خارجي آنها را نشان مي دهد، مي نويسد: توصيه اخير آقاي موسوي در مورد چهارشنبه سوري منجر به برداشت هاي ناصحيح و سردرگمي شده است، انگار كه آقاي موسوي گفته باشد مراسم چهارشنبه سوري با آرامش و سكوت برگزار شود.
بگذاريد صريح بگويم! جداً احساس خطر مي كنم كه اگر هرچه زودتر به اين موضوع رسيدگي نشود چهارشنبه سوري را هم مثل 22 بهمن به مكر سربازان گمنام جمهوري اسلامي ببازيم. فراموش نكنيم كه جنبش سبز ما پديده اي الهي نيست، امام زمان هم سرنخش را در دست ندارد، و هيچ ضمانتي، تكرار مي كنم هيچ ضمانت تاريخي وجود ندارد كه اگر ما مكرر اشتباه كنيم و حركتهاي خودمان را غلط يا ضعيف برنامه ريزي كنيم به جائي برسد. پس بيائيد چشمهايمان را باز كنيم و فكرهايمان را به كار بياندازيم. دشمنمان هم خدعه گر است، هم تجربه دارد، هم قدرت دارد، و هم امكانات اجتماعي و مطبوعاتي كامل در دسترس، خردش نيانگاريم كه بد اشتباهي خواهد بود.
سايت ساچمه‌چي نوشت: حرف ميرحسين اين نيست كه شلوغ نبايد كرد در چهارشنبه سوري، كه بچه ها آتش به پا نبايد بكنند و ترقه در نبايد بكنند و خودشان را طبق سنت مرسوم خالي نبايد بكنند. حرفش اين نيست كه اين چهارشنبه سوري آرام باشيد و شمع دست بگيريد و راهپيمائي سكوت بكنيد!!
ميرحسين حرفش اين است كه برويد در كوچه پس كوچه هايتان و آتش بزنيد به جان تاريكي و اعلام كنيد خشم و انزجار خودتان را، بسوزانيد عكسهايشان را و منفجر كنيد افكارشان را، اما مراقب باشيد به كسي آسيب نرسانيد.
گفتني است پيشنهاد سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي براي سر دادن شعار نه غزه، نه لبنان در راهپيمايي روز قدس از سوي آشوبگران كه اتفاقاً اطاعت هم شد، رسوايي بزرگي براي سران فتنه به بار آورد و ماهيت حقيقي آنها را روشن كرد. خط زدن اسلام و طرح شعار جمهوري ايراني سياه بازي مشابه فتنه گران بود.


* در خر تروا براي شما هم جا رزرو شده بود

كاريكاتوريست خارج نشين روزنامه هاي زنجيره اي، تصويري مضحك از پروژه اسب تروا (به اصطلاح پروژه تمام كردن كار جمهوري اسلامي در 22 بهمن) ارائه كرد و نوشت: دوستان ما يك طرح پيروزي آور در يونان باستان را تبديل به عيان كننده ضعف جنبش كردند!
"ن- ك " پيش از اين هم پروژه اسب تروا را كه از سوي سازمان هاي جاسوسي استكباري طراحي شده بود، به نام مهاجراني تمام كرده و به اعتبار سابقه شير درازگوش خوردن وي، كاريكاتور درازگوش تروا را كشيده بود.
اما گويا همه ناراحتي هايش خالي نشده كه دست به قلم برده و مي‌نويسد: سياسيون و نويسندگان و بسياري از افراد شناخته شده ما دچار اين مشكل بزرگ هستند كه به جاي اين كه خود به طرف مردم بروند و دعوتشان را طرح كنند، دعوت خانه به خانه، يك جا روي برج عاج مي نشينند و بقيه بايد بيايند سراغ شان. بعد هم از پاي كامپيوترهاي شان در لندن و بوستون و پاريس و واشنگتن خط بدهند به مردمي كه داخل كشور هستند. يكي از مشكلاتي كه من با طرح "اسب تروا " دارم، اين است كه به جاي غافلگيري نظام، باعث غافلگير شدن خودمان شد.
اما مشكل بزرگترش اين بود كه "پاشنه آشيل " جنبش را هم عيان كرد؛ ضعف رهبري متمركز. جالب است! آشيل، قهرمان اسطوره اي جنگ تروا بود.
فقط يك نقطه ضعف داشت. قهرمان روئين تن با همان تيري كه بر پاشنه اش خورد، كارش تمام شد. اما يوناني ها پيروزي شان را با همان اسب چوبيني بدست آوردند كه اهالي تروا خيال كردند هديه خدايان است. كار دوستان ما را ببين كه چطور يك طرح پيروزي آور را تبديل به عيان كننده نقطه ضعف تا پاشنه آشيل جنبش كردند.
"ن- ك " همچنين با تاكيد بر برج عاج نشيني سران فتنه مي پرسد: آنها چرا نمي‌توانند جنبش را با انگيزه نگاه دارند؟ مگر نمي‌دانند يك جنبش اجتماعي نياز به كارهايي دارد كه از برج عاج نشيني به دور است؟ به خانه هاي مردم عادي سر مي‌زنند؟ به خانه كارگري در خيابان 13 آبان مي روند كه هيچ كسي شايد اسمش را نشنيده جز رئيس و همسايه‌اش؟ چرا در طول سال ها طوري رفتار كرده ايم كه هموطنان آذري، كرد، بلوچ، بندري و... خود را از ما جدا بدانند؟
گفتني است اين همكار رسانه هاي ضد انقلاب قبل از پناهندگي به آمريكا سرسپردگي خود را از طريق يك سفارتخانه اروپايي به مقامات اطلاعاتي آمريكا اثبات كرده بود و به همين علت يكي از فراريان ديگر با كنايه خطاب به او نوشته است؛ آقاي "ن-ك " اگر خر تراوا راه مي افتاد، براي شما هم زير دم آن درازگوش جايي در نظر گرفته شده بود!