زندگینامه وحید یامینپور و متن مصاحبه وی با روزنامه جوان

وحید یامینپور
متولد: ۱۳۵۹
محل تولد: دزفول
تحصیلات: دکتری حقوق جزا
چه شد که وارد صدا و سیما شدید؟
از سال ۱۳۸۱ با کار پاره وقت در مرکز نظارت سازمان شروع کردم و بعد از یک سال به معاونت صدا در رادیو جوان منتقل شدم و در رادیو جوان با سردبیری برنامه های اجتماعی کارم را آغاز کردم همزمان به عنوان کارشناس مجری برخی برنامه های صدا فعالیت می کردم و در سال ۱۳۸۵ برای رادیو ایران و رادیو جوان برنامه ساختم ،سال ۱۳۸۵ مدیر گروه اندیشه رادیو جوان شدم. کار تلویزیون را از سال ۱۳۸۳ با شبکه یک سیما شروع کردم جسته و گریخته کار تلویزیونی انجام می دادم ولی بیشتر تخصص من در زمینه رادیو می باشد خلاصه سال ۸۶ رادیو را ترک کردم و به عنوان مشاور رئیس شبکه سه سیما و عضو شورای مدیران این شبکه مشغول به کار شدم ولی در آن دو سال درگیر درسهای دوره دکتری و تدریس بودم تا اینکه امسال که مشغله کاریم کمتر شد و مجددا فعالیتم را با تلویزیون بیشتر کردم.
وحید یامینپور چهره شناختهشدهای است كه دیگر نیاز به معرفی آنچنانی ندارد. كافی است یك بار به پنجره جادویی منزلتان رجوع كنید تا چهره خندان وی را ببینید. هر چند عدهای به علت ظاهر و عقیدهاش صلاح میدانند دكتر خطابش نكنند اما بیشك همگی بر اجرای قوی وی در برنامه «ایران 88»، «روبه فردا» و «دیروز امروز فردا» مهر تأیید میزنند.
در ابتدای كار، نام برنامه وی را عدهای 90 سیاسی گذاشتند اما هم اكنون با توجه به استقبال مخاطبان میتوان این انتظار را داشت كه به برنامه 90، روبه فردای فوتبالی بگویند. یامینپور پای افراد و مباحثی را به صدا و سیما باز كرد كه برای مردم تازگی داشت. البته مجریگری و حمایت اصولی وی از آرمانهای انقلاب در پربینندهترین برنامه سیما، مخالفتهایی را نیز ایجاد كرد اما او همچنان مصمم و استوار ایستاده است.
--------------------------------------------------------------------------------
بعضی از نشریات و رسانهها اعلام كردهاند كه حضور شما در صدا و سیما با یك فشار سیاسی شروع شده و علت این انتخاب هم تخریب اصلاح طلبان به واسطه جنابعالی بوده است، برای تنویر افكار عمومی بفرمایید كه شما از چه زمانی فعالیت خود با صدا و سیما آغاز كردید و اصولا سلسله برنامههای شما چگونه شروع شد؟
ورود من به صدا و سیما به سال 81 بر میگردد و جالبتر آنكه من از سال 83 اجرای برنامه را آن هم با محور سیاسی شروع كردم نه سال 88؛ در طول این مدت با برنامههای امین ملت وخانه ملت روی آنتن رفتم، بعد از آن هم به كار اصلی خود یعنی رادیو بازگشتم.
در رادیو نیز برنامههایم به شدت سیاسی بود پس قبل از اینكه احمدینژاد و دولت مطرح باشند من در صدا و سیما كار سیاسی میكردم؛ لذا حضور من در صدا و سیما ربطی به فشار سیاسی ندارد.
پس حساسیتها از چه زمانی شروع شد؟
دقیقاً از آن هنگام كه من ایران 88 را بعد از دو سال دوری از تلویزیون شروع كردم.
چرا از تلویزیون دو سال دور بودید، چه شد كه به سیما بازگشتید؟
فشار درسهای دانشگاه خصوصاً در دوره دكتری فرصت اجرای یك برنامه تمام عیار تلویزیونی را در كنار دیگر مشغلههایم به من نمیداد اما همزمان با سبك شدن دروسم مسؤولان صدا و سیما با توجه به نیاز خود به فردی كه خود نسبت به جریانهای سیاسی شناخت داشته باشد و ارتباط خوبی هم با سیاسیون داشته باشد از من دعوت به همكاری كردند. من نیز با توجه به شرایط ویژه كشور، فضا را مهیا و برخود واجب دیدم كه این مسؤولیت را به عهده گیرم.
اما فشارها دقیقاً از همین جا به واسطه شناختی كه خصوصاً خبرنگاران با من داشتند، شروع شد.
یعنی ماجرا انتقام گیری شخصی بوده؟
قسمتی از آن به همین نحوه بود، یعنی این برخورد بیشتر برگرفته از یك سابقه سیاسی ناشی از حضور من در دانشكده خبر بود، بسیاری از مسؤولان سایتهایی همچون، جمهوریت، قلم نیوز، سلام نیوز و كلمه، دانشجویان دانشكده خبر بودند كه مرا به خوبی میشناختند.
در واقع من را بهانهای برای تخریب صدا و سیما قرار دادند و چنان حرفهای درشتی در رابطه با من میزدند كه تعجب آنان را كه مرا میشناختند برمیانگیخت.
عدهای موضع گیریهای صریح جنابعالی و قلم زدن در بعضی از سایتهای حامی دولت را موجب عدم حضور سیاسیون اصلاح طلب در برنامه شما میدانند به راستی تا چه میزان حضور كمرنگ اصلاحطلبان در برنامه روبهفردا به این موضوع بر میگردد؟
تنها یك نفر از اسامی كه در حضور مردم اعلام شد، شخص من را بهانه عدم حضور خود قرار داد ولی اكثریت از اینكه مجری برنامه با ادبیات سیاسی و رسانه آشناست حتی استقبال هم میكردند. كسانی كه به مناظرات دعوت شدند و حضور نیافتند تنها منحصر به جبهه اصلاحطلب نبودند یعنی ملاحظات سیاسی برخی چهرههای اصولگرا هم مانع از حضور آنها شد.
اصولگرایان دیگر چرا؟
برنامه تلویزیونی دارای مخاطب دهها میلیونی است ضمن اینكه این برنامه و مدل مناظرهای آن ملاحظات بسیاری را برای نخبگان به وجود میآورد.
بسیاری از آقایان هراس آن را دارند كه طی یك برنامه چالشی زنده جملهای را بگویند كه تبعات ناخواسته سیاسی را برای آنها به وجود آورد، لذا صلاح دیدند شانس خود را امتحان نكنند چرا كه ممكن بود به بدشانسی تبدیل شود.
البته این رد دعوت به صورت گسترده در جبهه اصلاحات وجود داشت.
جدا از اسامی كه اعلام كردید فرد دیگری هم بود كه دعوت شما را رد كند؟
من لیستی را تهیه كرده بودم كه در آن افراد منطقی و در چارچوب نظام در آن جای میگرفتند بنابر این مثلاً اپوزیسیون خارج از نظام در آن جایی نداشتند اما من در یكی از روزنامهها دیدم اسامی پیشنهاد شده به خاطر ضعف مواضع سیاسی شاید در ردیف چهارم و پنجم ما قرار میگرفتند و حتی بعضی از آنها در ذهن ما هم نبود.
هنگامی كه فردی به تلویزیون دعوت میشود باید برای مردم به عنوان عضوی شناخته شده از آن جریان جایگاهی داشته باشد و به یك معنا فرد دعوت شده باید چهره باشد تا مخاطب بداند شخصیت میهمان به كدام طیف سیاسی متعلق است.
من یقین دارم كه اگر ما از ابتدا سراغ این چهرهها میرفتیم به ما خرده میگرفتند كه چرا به دنبال افراد شاخصتر نیامدید.
اعلام شد بعضی از افرادی كه به برنامه دعوت میشدند شرط و شروط غیر قابل اجرایی را مطرح می كردند، این شرطها چه بود؟
اكثریت آنها كه از ابتدا دعوت را رد میكردند و دسته دیگر هم برای نفر مقابل شروع به ملاحظه كاری میكردند كه از این طیف و آن طیف نباشد، برخیها اسم هم میآوردند.
ما در روند مناظرات به دنبال چند گزینه خوب بودیم كه صراحتاً آقایان از مناظره با این افراد گریزان بودند.
مثل آقای شریعتمداری و مقدم فر؟
[خنده] نمیخواهم وارد مصداقها و اسامی شوم یا مثلاً رسماً میگفتند ما با طرفداران احمدی نژاد مناظره نمیكنیم حتی نفر مقابل را نیز برای خود معین میكردند و به دنبال طراحی زین بازی خودشان بودند نه یك زین بیطرف و میخواستند بازی را با او شروع كنند.
به دنبال آقای موسوی و كروبی هم برای حضور در مناظرات بودید؟
به آنها فكر نكردیم چرا كه باید اینها قبل از ورود به گفتمان سیاسی به سؤالات جدی دیگری پاسخ میدادند.
تا به چه میزان در مصاحبههای خود بیطرف بودید؟ آیا اصولاً در ادبیات دینی ما بیطرفی جایگاهی دارد یا اینكه بیطرفی نیز یك نوع تفسیر سكولاریسمی است؟
دو نكته در رابطه با بیطرفی پیش فرض است؛ نخست آنكه آیا مجری در فراهمكردن موضوع و بحث و دادن فرصت عدالت را رعایت میكند یا نه؟ این تفسیر با طرح عنوان عدالت، بحثی حرفهای و صحیح است. من به ضرورت رعایت این قواعد اذعان میكنم.
اما اشكالاتی كه در رابطه با بیطرفی من وارد میشود به نوع ادبیاتم بازمیگردد. من صراحتاً اعلام میكنم كه طرفدار نظام هستم و از سخنان حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری به كرات استفاده میكنم و خواهم كرد.
من حرفهای مردم را در برنامه خود یادآور میشوم و نسبت به قانون اساسی كشور احساس وفاداری میكنم.
اما وقتی عدهای با این نوع ادبیات مواجه میشوند به مذاقشان این حمایتها خوش نمیآید چرا كه آنان اساساً ادبیات وفادار به نظام را طرفداری از یك جناح سیاسی میدانند!
من ادعای رعایت كامل عدالت را نمیكنم لیكن اكثر انتقادها در باب بیطرفی به تفسیر دوم باز میگردد.
البته در یك برنامه زنده نمیتوان توقع همه را برآورده ساخت و قطعاً ضعفهایی وجود داشته اما من بهترین داور را مردم میدانم كه بنا به نظرسنجیهای صورت گرفته رضایت خود را اعلام كردند.
به نظرسنجیها اشاره داشتید؛ با توجه به ارزیابیهای صورت گرفته اقبال مردم به برنامه شما تا به چه میزان بوده و این اقبال چه افت و خیزهایی داشته است؟ به نظر میرسد بعد از آنكه روند مناظرات یك سویهتر شد افت قابل توجهی از این نظر داشتهاید.
نظرسنجیهای ما مطالب شما را تایید میكند، چراكه برنامه روبهفردا پر بینندهترین برنامههای سیما قرار گرفت.
تعداد مخاطبین این برنامه به شدت از فرم معمول برنامههای گفتوگو محور سیما فاصله گرفت و یك ركورد را ثبت كرد.
به تعداد مخاطب برنامههای ورزشی همچون 90 رسیدید؟
آن را پشت سر گذاشتیم.
اما افت و خیزها؟
هنگامی كه برنامه در نیمه آخر دیماه وارد یك فضای جدی شد دائماً از مسؤولان ارشد سازمان فرصت میخواستم تا یك بازنگری جدی در روند برنامه خود با یك تیم قوی اتاق فكر داشته باشیم. بنا به درخواست ما اجرای برنامه به صورت هفتگی بود.
پس هفتگی شدن برنامه جزو درخواستهای خودتان بود؟
بله اما مقتضیات 9 دی ایجاب میكرد كه برنامه 3 تا 4 بار در هفته پخش شود. بعد از مناظره داغ آقای كواكبیان- شریعتمداری و زاكانی- اطاعت قرارمان دعوت از آقایان ولایتی و محسن رضایی بود كه متأسفانه این برنامه پا نگرفت.
به علت عدم حضور آقای ولایتی و نبود شخصیت همتراز به ادعای آقای رضایی؟
دقیقاً.
آقای ولایتی چرا نیامد؟
اعلام نكردند.
و رو به فردا تعطیل شد؟
برای دهه فجر از ما اجرای برنامه مستقل و روتین را خواستند و طبیعی بود كه ما توان اجرای دو برنامه همزمان را نداریم، بنابراین من درخواست تعطیلی 3 هفتهای برنامه را كردم.
اسم برنامه دهه فجر خود را نیز «دیروز امروز فردا» گذاشتیم تا در ذهن مخاطب مشابهتی ایجاد شود.
آیا تعطیلی و برگزاری یك نوع دیگر برنامه موجب فاصله گرفتن مخاطب با شما نمیشود؟
مخاطب میفهمد كه جنس كار دهه فجر متفاوت است.
كس دیگری نمیتوانست این مسؤولیت را قبول كند و شما همان برنامه را ادامه میدادید؟
شرایط سازمان به این سمت رفت و به نحوی من در عمل انجام شده قرار گرفتم؛ البته فكر میكنم برنامه دهه فجر هم خوب از آب درآمد. البته قضاوت اصلی با مخاطبان است.
اما هرگز برد برنامه روبه فردا را به دست نیاورد.
طبیعی است؛ مناظره در آن فضا تبدیل به یك بمب رسانهای شده بود.
احساس میشد دكور برنامه روبه فردا شایسته پربینندهترین برنامه سیاسی كشور نباشد. آیا شروع این برنامه خلق الساعه نبود؟
این برنامه و دكور آن جدید نبود بلكه ماهها با همین نام به صورت هفتگی پخش میشد اما بعد از 9 دی تنها ما یك روز فرصت داشتیم لذا با همان تیم تهیه و دكور سری جدید را شروع كردیم.
پس در سری جدید باید خیلی چیزها تغییر كرده باشد.
در مراحل آخر طراحی و اجرای آن همیشه قطعاً برنامهای متفاوتتر و قویتر را مردم كشور شاهد خواهند بود.
آیا در دور جدید به مردم قول میدهید همان روند چالشی را ادامه دهید یا آنكه تسلیم فشارها میشوید.
ما بنا نداریم مناظرهها را تعطیل كنیم.
با وجود اینكه برنامههای گفتوگو محور و حتی منظرهای در صدا و سیما كم نیستند اما هیچ كدام نتوانستند نظیر برنامه شما با مخاطب ارتباط برقرار كنند؛ به نظرتان علت این تفاوت در چه امری بوده است؟
برنامههای سیاسی سازمان غالباً كلیشهای است. یكبار سازمان با بخش خبری 20:30 این قالب را شكسته بود و اتفاقاً بسیار هم مورد توجه مخاطبان شد. شروع نوع دیگر این سنت شكنی در برنامه ما رخ داد؛ یعنی به جای طرح مسائل سیاسی در یك قالب دانشگاهی صرف، شما دغدغه ذهنی را متوجه مخاطبین عام قرار میدهی.
مسائل سیاسی بیشتر دغدغه عامه مردم است اما تا به حال صدا و سیما كمتر به این دغدغه توجه نشان داده بود. صدا و سیما به موقع فهمید كه باید مسائل را برای تمامی جامعه مطرح كرد نه فقط دانشجویان علوم سیاسی، نمایندگان مجلس یا خبرنگاران؛ مخاطبین ما مردم كوچه و بازار بودند كه رأی داده و حالا در جامعه درگیر یك شبهه و ابهام نیز شده بودند. با اجرای این برنامه اثبات شد صدا و سیما هیچ منعی برای شنیدن حرفهای مختلف ندارد.
بسیاری معتقدند اجرای این برنامه خیلی دیر بود؛ در واقع روند مناظراتی كه از ابتدای انقلاب با حضور شهید بهشتی و مطهری در مقابل حتی ماركسیستها و تودهایها شروع شده بود سالها تعطیل بود.
قبول ندارم؛ صدا و سیما یك رسانه بسیار فراگیر و تأثیرگذار است. كوچكترین اشتباه میتواند تبدیل به یك التهاب سیاسی شود. ما باید دقت كنیم كه كی و كجا چه حرفی را میزنیم، حتی اگر همین برنامههای ما در تابستان یا بعد از انتخابات برگزار میشد میتوانست منجر به سوءاستفاده سیاسی و اجتماعی شود ولی در مقطعی كه ما شروع كردیم هیچ اتفاق ناخوشایندی رخ نداد.
اگر این برنامه زودتر شروع میشد نمیتوانست باعث روشنگری عدهای كه در توهم بودند، بشود؟
در آن فضای احساسی بیشتر به التهاب كمك میكرد تا روشنگری و من بر این امر معتقدم اما بعد از 9 دی ظرفیت جامعه متفاوت شده بود.
تا چه حد میخواهید پیش بروید؟ آیا سقف و حد زمانی یا شخصیتی برای خود مد نظر قرار دادهاید و آیا خط پایان شما مشخص شده؟
جنس برنامه به نحوی نیست كه بتوان برای آن اهداف بلند مدت متصور شد. ما حتی موضوعات را نمیتوانیم بیش از 2 هفته طراحی كنیم.
اما مقام معظم رهبری درنماز جمعه صراحتاً بر استمرار مناظرهها تأكید داشتند.
در حوزه جدید ما علاوه بر مناظرات سیاسی به سراغ موضوعات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم خواهیم رفت.
اما چرایی علت عدم طراحی بلند مدت به شرایط روز بر میگردد و این به روز بودن نه تنها فقط ضعف به حساب نمیآید بلكه برگ برنده ما نیز هست.
ما باید دغدغه روز مردم را بیان كنیم، لذا هر چقدر هم كه لیست تهیه كنیم نمیتوانیم پاسخگوی نیاز روز و ضرورت آن باشیم.
منطقه ممنوعه صدا و سیما تا به كجاست و آیا شما در روند برگزاری برنامههای خودتان تا به حال پا روی این خط قرمزها گذاشتهاید یا نه؟
اینكه صدا و سیما خط قرمزش تا به كجاست، من اطلاعی ندارم.
شما كه مشاور رئیس شبكه هستید؟
من كارمند صدا و سیما نیستم لذا باید از مدیران ارشد آن بپرسید اما قطعاً این محدوده صلب و سخت نیست و به شرایط زمان تغییر پیدا میكند.
تا به حال پایتان روی خط قرمز رفته كه به موجب آن اخطار بگیرید؟
هیچ وقت، حتی یك اخطار هم با این مضمون نگرفتم و حمایت مسؤولان صدا و سیما از من و برنامههایم بیش از حد تصور و توقعم بوده است.
در روند نقد و بررسی گروهها به طور مثال نهضت آزادی كه هنوز در كشور باقی مانده و دست به اقدامات خارج از عرف آنچنانی هم نزده میتوان از آنان برای بررسی نقششان در حوادث اخیر دعوت به عمل آورد یا اینكه این روند خارج از قاعده بازی است؟
تا به حال كه موضوع نهضت آزادی را به مناظره نگذاشتهایم.
اما در برنامه «دیروز، امروز فردا» به طور مفصل درباره آنان سخن گفتید.
خب ساختار دهه فجر مناظره محور نبود و انجام كار چالشی یك حدی دارد. بسیاری از امور را بهتر است با توجه به ظرفیت جامعه با یك متخصص در میان بگذاریم، با این وجود اگر روزی موضوع نهضت آزادی در برنامه روبهفردا مطرح شد میتوان به این فكر كرد كه یك نفر از اعضای این نهضت جهت دفاع از خود حضور یابد.
صدا و سیما منعتان نمیكند؟
تا به حال مطرح نشده اما صدا و سیما بعید میدانم منعی داشته باشد.
در طی دو برنامهای كه با حضور آقایان شجونی و دهنمكی برگزار میكردید نویزها در صدا اخلال ایجاد كردند؛ حتی برنامه آقای دهنمكی كه احساس میشد صحبتهای تندی میكنند قطع شد، ماجرا چه بود؟
ما چند شب بود كه حوالی ساعت 24 دچار نقص فنی بودیم و مسؤولان صدا و سیما به دنبال علت آن بودند كه آیا این موضوع به ماهواره برمیگردد یا تجهیزات داخلی. به هر حال ما متوجه این اشكال در طی اجرای برنامه نبودهایم.
برنامه آقای دهنمكی نیز كه قطع شد سریعاً بعد از 2 دقیقه ادامه پیدا كرد.
بهترین و جذابترین برنامهای كه در طول این مدت اجرا كردهاید كدام برنامه بود؟
مناظره آقای كواكبیان و شریعتمداری.
و ضعیفترین آن؟
ناراحت میشوند؛ البته نظر من ملاك نیست چرا كه چندین بار اتفاق افتاد كه من احساس میكردم برنامه قوی اجرا نشده و لیكن همان برنامه به شهادت مردم و صاحب نظران برنامه خوبی ارزیابی میشد و البته عكس این ماجرا هم رخ داده است.
باید با این مقوله به طور علمی مواجه شد اما اگر سلیقه من را جویا شوید مناظره كواكبیان و شریعتمداری را مناظرهای كامل و با حفظ ادب دیدم و در نهایت مخاطب نكات جدیدی را آموخت و در عین حال جذابیت كار نیز حفظ شد.
بزرگترین نقص برنامهتان كه در روند جدید باید اصلاح شود چه بود.
مناظره یك اصل رسانهای و یكی از جذابترین ابزار رسانه و تلویزیون است كه مردم نیز نسبت به آن اقبال خوبی را نشان دادند و حتی ظرفیت خود را به همگان اثبات كردهاند اما آنچه كه موجب تهدید برنامههای مناظرهای است عدم رعایت قاعده اجرای یك مناظره از طرف آنانی كه در برنامه میهمانند به حساب میآید.
كسانی كه در یك مناظره حاضر میشوند باید بپذیرند كه در یك برنامه زنده در پیشاپیش چشم دهها میلیون مخاطب قرار گرفتهاند و نباید از این موقعیت سوءاستفاده كنند.
متأسفانه در برخی از مناظرات بعضی از میهمانان از این فرصت سوءاستفاده كردند. گاهی من سوال میپرسیدم و علناً آنان میگفتند ما با سوال شما كاری نداریم و حرف خود را مطرح میكردند و حرفی را میزدند كه برای دیگران حق و حقوقی را ایجاد میكرد و نیاز به مدرك و سند داشت و طبیعی بود كه در یك برنامه زنده پیدا كردن این اسناد امری غیر ممكن است.
بنابر این مهمترین تهدید برای برنامه مناظرهای عدم رعایت اخلاق از سوی میهمانان است.
اما قبول دارید كه مردم ما باهوشتر از این تعبیرها هستند؛ یعنی این قبیل اظهارات را به عنوان نكته منفی در كارنامه آن فرد ثبت میكنند؟
من قبول دارم اما شما نمیتوانید ناراحتی مردم را منكر شوید. مردم ناراحت و حتی عصبی از سوء استفاده یك عده منفعت طلب میشوند.
اما اگر بخواهیم با این روند هم مقابله كنیم باید به نحوهای برنامه خودمان را تعطیل كنیم. بنابر این در این روند بیشتر از آنكه صدا و سیما دخیل باشد میهمانان نقش اصلی را بازی میكنند.
تا به حال در روند برنامههایتان از دعوت كردن فردی پشیمان شدهاید.
[بعد از سكوت یك دقیقهای]
بله.
بله و ...
نه به خاطر اینكه از سخنان میهمانم خوشم نیامده بلكه از اتلاف وقت مردم ناراحت شدهام.
در یكی از برنامههای «دیروز امروز فردا» احساس شد میهمان برنامه از ادبیات مبتذل استفاده میكند كه مطبوعات و رسانهها هم نسبت به این موضوع واكنش نشان دادند، با این تفسیر رسانهها موافقید؟
قبول دارم كه برنامه صدا و سیما قطعاً یك عده را راضی میكند و در مقابل عدهای را هم ناراضی میكند.
خیلی دشوار است كه در یك برنامه زنده 120 دقیقهای شما تمام جملات خود را حساب شده بگویید و در این جهت بیشترین فشار به نماینده صدا و سیما برای حفظ شرایط مطلوب وارد میشود.
در برخی از برنامهها من به طور مستمر هنگام پخش آیتمها تذكر میدادم كه حدود رعایت شود و این مربوط به طیف خاصی هم نیست چرا كه ادبیات بعضی، مخاطبین را فراری میدهد.
البته پیدا كردن فردی كه همه را خوشحال كند هم محال است چرا كه این اقتضای برنامههاست.
برخورد مردم و واكنش آنها با شخص شما در خیابان چگونه است؟
ابتدای شروع برنامه نگران و مضطرب این ماجرا بودم اما به مرور برخورد محبتآمیز مردم از هر دو جریان مرا شوكه كرد.
حتی كسانی كه به صدا و سیما انتقاد داشتند، وجود این برنامه را نعمتی فرض میكردند البته عده كمی هم نه در فضای اجتماعی بلكه در محیط سایبر به برنامه و شخص من حمله كردند.
حمله آنها به برنامه ناشی از به خطر افتادن حیات سیاسی بعضی از افراد مجهول الهویه بود چرا كه آنان حیاتشان را در بیبصیرتی مردم میدیدند حتی كار آنها به فحاشی و تهدید فیزیكی هم رسید.
البته حجم بینظیر تماسهای مردم با روابط عمومی سازمان بینظیر بود و این امر موجب تقویت اراده ما شد.
بیشترین فشار از نوع بالا دستی آن در كدام برنامه به شما وارد شد؟
حقیقتاً طی این مدت فشاری از بابت مسؤولان صدا و سیما بر من وارد نشد. این فشار بیشتر از جانب جریانهای سیاسی بر من وارد میشد. من یك روز كامل را در مجلس سپری كردم تا با نظرات نمایندگان مجلس آشنا شوم.
فشار از طرف نخبگان سیاسی و رسانههای آنهاست نه از طرف مردم و مسؤولان سازمان؛ این قشر خواستههایی دارند كه متوقعند همگی در برنامه ما اجرا شود و این امر قطعاً محال است.
ممكن است مخاطب دچار ابهام شود، منظورتان از فشار تشكلهای سیاسی و توقعات آنها چیست؟
احزاب و جریانهای سیاسی قدرت محورند و رسانه یك مبلغ بسیار قوی قدرت است.
بسیاری از جریانهای سیاسی از برنامه ما سهم می طلبند و با فشار میخواستند ما را به سمتی سوق دهند كه خود میطلبند. مدتی دوستان به من پیشنهاد میكردند روزنامه و سایت نخوان اما مگر میشود خودمان را بایكوت كنیم.
اگر این امكان برایتان وجود دارد، لطفاً مصداقیتر سخن بگویید.
در یك روزنامه آن هم در یك روز هفت یادداشت و مقاله درباره برنامه و شخص من چاپ شده و اینها تأثیرگذار در كار ماست. تاكنون 4 جلد ضخیم از واكنش رسانهها به برنامه ما جمعآوری شده است.
در وبلاگ شخصی خودتان از لذت وصفناپذیر سردبیری برنامه رادیو جوان یاد كردید، مگر این برنامه چه ویژگی منحصر به فردی داشت.
من 4 تا 5 سال در رادیو سردبیر بودم. برنامه در رادیو تفاوتهای بسیاری با كار تلویزیونی دارد، كار رادیو جویباری و بلند مدت است به نحوی كه مخاطب با شما رفیق میشود.
من در آن برنامه دوساله حدود یك میلیون مخاطب دائم داشتم كه هر شب منتظر ما بودند و این همراهی و یكدلی یك لذت وصفناپذیری به دور از حاشیه و هیجان را مهیا میساخت و من این اثرگذاری را به هجمه سیلآسا برنامه تلویزیونی ترجیح میدهم.
اگر شما به جای مجری برنامه مناظره كاندیداهای ریاست جمهوری بودید، چگونه برخورد میكردید؟
آن مناظرات همان اجرا را میطلبید، حقیقتاً در روند مناظرات انتخاباتی كسی را نیاز داشت كه در تقسیم وقت عدالت را رعایت كند.
اما انتقادهای فراوانی در رابطه با آن اجرا مطرح بود.
قواعد یك مناظره در آن برنامه نیز توسط كاندیداها رعایت نشد.
اگر شما در آن برنامه بودید آیا صحبت آقای احمدینژاد یا موسوی را قطع میكردید؟
من هیچ وقت این كار را قبول نمیكردم.
در برخی از برنامههای مناظرهگونه شما در تقسیم وقت حرف و حدیثهایی بود؛ آیا در سری جدید قصد استفاده از كرنومتر را دارید؟
به هیچ وجه؛ جنس برنامه ما وقت محور نیست بلكه موضوع محور است. چه بسا كسی در 5 دقیقه 10 سؤال مطرح كند كه نیاز به پاسخ طولانی دارد و عدالت در اینجا حكم به پاسخ به سؤالات را میدهد نه تقسیم زمان، به هر حال من هرگز وارد این بازی نخواهم شد و من بحث را تقسیم میكنم نه وقت را.
شیرینترین و تلخترین خاطرهتان در روند برگزاری این برنامه چه بود؟
این برنامه كلاً یك خاطره شیرین به حساب میآمد اما لذت برنامه «دیروز امروز فردا» كه در آن سخنهای جدیدی به میان آمد برای من زایدالوصف بود. حضور آقایان پناهیان، دهنمكی و قاسمی با حرفهای متفاوت لذت عجیبی را برای من ایجاد كرد.
اگر یادتان باشد گفتم من مدتی تلویزیون را رها كردم چرا كه احساس میكردم تلویزیون ظرفیت تمامی حرفها را ندارد اما در روند برنامههای اخیرم حرفهایی زدم كه در رادیو هم نزده بودم و این برایم شیرین و به یاد ماندنی بود.
و تلخترین آن؟
بعد از یكی از مناظرات من به نماز جمعه تهران رفته بودم كه بعد از نماز چندنفر اطراف من را گرفتند و به شدت با من برخورد كردند كه چرا شما از چارچوب نظام دفاع نمیكنید؛ و برای من بسیار تلخ بود كه چطور مرا حامی انقلاب نمیدانند! در واقع آنها چندان متوجه ملاحظات اثرگذار كار رسانه نبودند.
در برنامه آقای سعید قاسمی اعلام كردید كه 5 دقیقه بیشتر وقت ندارید لیكن با تشر ایشان نزدیك 30 دقیقه به ایشان وقت دادند، ماجرا از چه قرار بود؟
در تمامی برنامهها ما از سقف برنامه تجاوز میكردیم اما سه تا از برنامههایمان تا 30 دقیقه بامداد ادامه پیدا كرد. در برنامه آقای قاسمی هم تا 15 دقیقه بامداد به ما وقت داده بودند كه بعد از حرفهای آقای قاسمی بلافلاصله مدیر پخش پیام داد كه بگذارید حرفهای ایشان به پایان برسد و آن شب حدود 38 دقیقه از سقف برنامه تجاوز كردیم.
اگر فرد دیگری هم اینچنین سخن میگفت باز هم به او وقت اضافه میدادید.
اصلاً آن شب ما برنامه را حدود 11:5 و خیلی دیر شروع كردیم یعنی 20 دقیقه با تأخیر؛ البته حضور آقای قاسمی در تلویزیون برای ما هم مغتنم بود.
با این روند فكر كنم پس آقای حسن عباسی را هم تا چند روز دیگر دعوت كنید.
من ایشان را هم دعوت كرده بودم، چون مردم، دانشجویان و برخی از نخبگان دائماً خواستار حضور ایشان بودند به همین جهت با هماهنگی با آقای ضرغامی و میرباقری ما از ایشان هم دعوت كردیم. من نیز با ایشان تماس گرفته و به طور مفصل در رابطه با برنامه سخن گفتم، البته ایشان هم نكات خود را داشتند، به هرحال با وجود تمامی شرایط با اصرار بنده ایشان راضی شدند در برنامه «دیروز امروز فردا» حضور پیدا كنند اما در نهایت استخاره ایشان بد آمد و با وجود ناراحتی خود نتیجه استخاره را به نظر خویش مقدم دانستند. البته ما این قول را از آقای عباسی گرفتیم كه در آینده میزبان ایشان باشیم.
اتاق فكر شما را چه كسانی تشكیل میدهند؟
ما با طیف وسیعی مشورت رسمی و غیر رسمی داریم. اما اتاق فكر با حضور رئیس شبكه و گاهی با ریاست صدا و سیما با حضور اساتید برجسته برگزار میشود.
به نظرتان میتوان منتظر مناظرهای با حضور آقایان كروبی و موسوی باشیم؟
این تصمیم از اختیارات من خارج است اما من به شخصه احساس میكنم مردم قبل از حضور آنها در تلویزیون خواستار امر دیگری هستند، این دو نفر باید در مراجع قانونی به سؤالات اساسی پاسخ بگویند تا مراحل دیگر هم متصور باشد.
برنامهریزی شما برای آینده چگونه است و آیا قصد دارید از اصلاحطلبان برای حضور در برنامه دعوت مجدد به عمل آورید یا نه؟
اصلاحطلبان تنها یك جریان سیاسی هستند، این در حالی است كه ما در كشور از مجلس شورای اسلامی تا دولت طیفهای گسترده با نظرات متفاوتی را داریم در نتیجه ما به دنبال آن هستیم كه برای همه آنها تریبونی ایجاد كنیم. در سری جدید، دیگر مسائل انتخاباتی پایهكار ما نخواهند بود بلكه ما مطالب متنوعی را مورد بحث قرار خواهیم داد.
وبلاگ "کیستی ما" نوشته هاي وحيد يامين پور