اخبار ويژه روزنامه كيهان (16/12/1388)

گاف تازه موسوي مستخدمان BBC و VOA را به مخمصه انداخت، كيهان را آتش ميزنيم، وقتي دموكراسي و انتخابات باعث اضطراب آمريكا ميشود، شعار نده! همه ما براي اسرائيل كار ميكنيم و ... بخشي از اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان را تشكيل ميدهد.
اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان به شرح زير است:
* دعواي اسبهاي درشكه و لو رفتن ارتباط بهاءالله مهاجراني با لابي اسرائيل
يك سايت ضدانقلابي ضمن تسويه حساب درون حلقهاي فاش كرد عطاءالله مهاجراني در اجلاس ساليانه انستيتو واشنگتن وابسته به نئوكان ها (نومحافظه كاران) و لابي اسرائيلي ها شركت نموده اما خبر آن را كتمان كرده است.
خودنويس ضمن حمله به حلقه جرس كه از سوي مهاجراني به عنوان اتاق فكر جنبش سبز در خارج كشور معرفي شد، نوشت: براساس شواهد، اتاق فكر تشكيل شده توسط مهاجراني و كديور و سروش و بازرگان و گنجي، نمايشي بود چون اتاق فكر اصلي از مدت ها پيش در لندن فعال بوده و در آن نمايندگاني از چريكهاي فدايي (فرخ نگهدار) و فعالان رسانهاي حاضر بودند.
اتاق فكر لندن برخلاف اتاق فكر نمايشي كه دو روزه تعطيل شد، چند سالي سابقه دارد و سايت جرس ارگان رسانه اي آن است.
خودنويس كه همكاران زنجيره اي آن از تهران رقابت و دلخوري هايي با تيم مهاجراني داشته اند، ادامه ميدهد: يكي از توليدات اتاق فكر لندن شركت عطاءالله مهاجراني در اجلاس ساليانه واشنگتن اينستيتوت بود كه اتاق فكر نئوكانها و لابي اسرائيليها است.
عطاءالله مهاجراني در اجلاس 2009 آنها سخنراني كرد و با اينكه خبر آن توسط بعضي از رسانه هاي آمريكا منتشر شد، اما در جرس، هيچ اشارهاي هم به اين موضوع نشد كه ميتوانست خبر اختصاصي اختصاصي باشد.
اشارهاي هم به ميزان حق سخنراني و حضور در اين مراسم نشده است. دليل آن هم روشن بود؛ پس از آشكار شدن اين موضوع، چند تن از اعضاي شوراي سياست گذاري جرس، از جرس جدا شدند كه يكي از آنها، استاد يكي از دانشگاههاي شيكاگو (حميد دباشي) است.
اين گزارش ميافزايد: خبرهاي اختصاصي جرس همان اخبار سايت هاي كلمه (ميرحسين موسوي)، امروز (سازمان مجاهدين انقلاب) و مشاركت، پارلمان نيوز (وابسته به اقليت مجلس كه توسط برخي همكاران ايلنا اداره مي شود)، نوروز و اميركبير است كه بدون ذكر منبع منتشر ميشود.
اما نوع دوم توليدات سايت جرس، اختصاصي اختصاصي است. در يكي از اين خبرهاي اختصاصي اختصاصي، جرس اعلام كرد: سپاه پاسداران، موسوي و كروبي را به يكي از شهرهاي شمال كشور برده و محبوس كرد. اين خبر همان شب تكذيب شد.
خبر دوم اين بود كه جرس نوشت: پنج شنبه 13اسفند قرار است بازداشت شدگان را طي يك مراسم رسمي، به حضور رهبر جمهوري اسلامي ايران برده و در آن مجلس، ابطحي، عطريانفر، شريعتي و تاجيك به عنوان تواب سخنراني كنند و در پايان آيت الله خامنهاي همه را عفو و از زندان آزاد كند.
اتاق فكر لندن، در اين خبر اختصاصي اختصاصي، توليد خود، نوشته بود كه از سعيد حجاريان نيز خواسته شده كه در اين مراسم شركت كند. اما او مشكل حرف زدن را بهانه كرده تا در مراسم شركت نكند. اين روز هم گذشت و اتفاقي كه جرس نوشته بود نيفتاد.
و اما گفتني است، فارغ از اينكه اسب هاي درشكه ضدانقلاب در سربالايي با هم چگونه رفتار مي كنند، ارتباط اطلاعاتي و كاري بهاءالله مهاجراني (وزير فرهنگ و ارشاد دولت خاتمي) با موسسه وابسته به تندروها و لابي اسرائيل در آمريكا حائز اهميت است و نشان مي دهد پروژه احمقانه سرنگوني نظام در 22بهمن با تئوري احمقانه تر اسب تروا، فقط از ذهن چند نفر مزدور ايراني در داخل و خارج كشور تراوش نكرده است.
* گاف تازه موسوي مستخدمان BBC و VOA را به مخمصه انداخت
اظهارات چندي پيش ميرحسين موسوي در تخطئه رسانه هاي ماهواره اي و اينترنتي بيگانه، تبديل به يك گاف شد. يكي از عناصر مخالف مقيم آمريكا با اعتراض به موسوي و دفاع از همكاران ايراني رسانه هاي بيگانه از موسوي توضيح خواست.
داريوش سجادي در وبلاگ خود (سخن) مينويسد: ميرحسين موسوي در قسمتي از مصاحبه اخيرش با سايت كلمه اظهار داشت: نميدانم چگونه ملت ما ميتواند از خود در مقابل امواج برون مرزي كه قطعا به فكر مصالح ملي خودشان هستند، محافظت نمايد. مضحك است اگر تصور كنيم با پخش پارازيت، هك كردن ها و فيلتركردن ها، اين امواج را مي توانيم كنترل كنيم.
يافتن انگشت اشاره موسوي به امواج برون مرزي امر دشواري به نظر نميرسد. با توجه به اهتمام دولت در پاراتيزه كردن سيگنالهاي دو تلويزيون فارسي زبان بي.بي.سي و صداي آمريكا (بويژه تلويزيون بي.بي.سي) طبيعي خواهد بود كه بتوان بي.بي.سي و صداي آمريكا را منظور موسوي گمانهزني كرد.
اكنون با اعتقاد بر اهتمام 2رسانه بي.بي.سي و صداي آمريكا جهت تامين مصالح ملي دول متبوع خود، تكليف روزنامهنگاران ايراني و شناخته شده منسوب به اصلاحات و جنبش سبز شاغل به خدمت در اين دو رسانه چه ميشود؟
سجادي اضافه ميكند: اين دو رسانه به ويژه بي بي سي محل تجمع روزنامه نگاراني شده كه در تحليل نهايي خود را ايراني و منسوب به اصلاحات و جنبش سبز دانسته و پيشتر عموم ايشان در داخل ايران مشغول به كار در نشريات اصلاح طلب بودند و اكنون نيز بنا بر اعتقاد خود در حال خدمت در يك رسانه و تمشيت امر اطلاع رساني اصلاح طلبانه هستند.
حال با توجه به داوري موسوي مبني بر ارباب جمعي بودن روزنامه نگاران اين دو رسانه به دولت هاي تحت امرشان در حالي كه اتفاقاً عموم اين روزنامهنگاران از انس و الفت و دلبستگي به موسوي و جنبش سبز برخوردارند آيا بايد داوري موسوي را نارفيقانه تلقي كرد؟يا روزنامه نگاران مزبور خواسته يا ناخواسته مطابق گفته موسوي ذيل ماشين رسانه اي دول خارجي در راستاي تامين مصالح ملي اين دو كشور در اين رسانهها مشغول به كارند؟ روزنامهنگاران مزبور بايد از موسوي توضيح بخواهند يا موسوي بايد از ايشان توضيح بطلبد؟
* سيا: كيهان را آتش ميزنيم
سايت فريند فيد FRIEND FEED كه بودجه آن از سوي تشكيلات راديو فردا (وابسته به سازمان سيا) تامين ميشود و از فتنه سبز حمايت ميكند با چاپ صفحه اول كيهان در صدر اخبار خود نوشت: از روزنامه كيهان به عنوان هيزم آتش چهارشنبه سوري استفاده ميكنيم!
اين سايت حامي موسوي و خاتمي و كروبي كه از گزارش ها و اخبار مستند و افشاگرانه كيهان درباره هويت فتنهگران و وابستگي آنها به آمريكا و اسرائيل به شدت آتش گرفته است، از يكسو تاكيد ميكند كه براي حمايت از آزادي و دموكراسي بايد روزنامه كيهان را روز چهارشنبه سوري به آتش كشيد و از سوي ديگر در اقدامي ناشيانه، صفحه اول روزنامه كيهان 20/8/85 با تيتر "بوش سيلي خورد، پايان 6 سال ياغيگري " را به عنوان كليشه خبر خود برميگزيند! و با اين اقدام ناشيانه اولاً نشان ميدهد كه از مواضع كيهان عليه آمريكا و موساد عصباني است و ثانياً بر وابستگي قطعي سران فتنه به آمريكا و موساد تاكيد مي ورزد و چه حكيمانه است اين سخن حضرت سجاد عليه السلام كه به خاطر احمق بودن دشمنان، خدا را سپاس ميگويد.
* تحريمها موثر باشند تصويب نميشوند و تصويب كه شدند خاصيتي ندارند
وزارت خارجه رژيم صهيونيستي اعلام كرد: احتمال برقراري تحريم هاي كارساز و موثر عليه ايران ضعيفتر شده است.
سايت رسمي اين وزارت با اشاره حذف تحريم بانك مركزي و تحريم صنايع نفت و گاز ايران از پيش نويس پيشنهادي آمريكا نوشت: شماري از تحليلگران ميگويند اين شيوه تحريم حتي اگر تصويب شود كارساز نخواهد بود و ايران را از ادامه برنامههاي هستهاي باز نخواهد داشت.
در عين حال احتمال ميرود همين طرح تعديل شده نيز همچنان با مخالفت روسيه و چين روبرو باشد.
سايت مذكور با اشاره به عقب نشيني كشورهاي غربي از تحريم بانك مركزي ايران و احتمال جايگزيني نظارت بر فعاليتهاي بانك مركزي ايران تصريح كرد: دولتهاي غربي مي توانند به طور مستقل به تحريم اين بانك ايراني اقدام كنند هرچند كه احتمال ميرود روسيه و چين هم روابط بازرگاني و مالي خود با ايران را گسترش دهند و در نتيجه كارآمدي تحريمها مختل شود.
پايگاه اينترنتي وزارت خارجه رژيم صهيونيستي همچنين از مخالفت كشورهاي مختلف با تحريم صنايع نفت و گاز ايران خبر داد و نوشت: واكنش روسيه به اين پيش نويس بسيار منفي بود. از سوي ديگر اعلام چين مبني بر خروج از بحران اقتصادي و بازگشت به رشد اقتصادي سابق، بلافاصله موجب افزايش بهاي نفت در بازار جهاني شد. ايران از تامين كنندگان سوخت چين است و چين به همين دليل از ايران جانبداري ميكند.
گفتني است براساس پيش نويس پيشنهادي آمريكا بر شمول تحريمها عليه ايران در حوزههاي بانك و بيمه و كشتيراني افزوده ميشود و مقامات بيشتري من جمله از سپاه مورد تحريم قرار ميگيرند.
راديو فردا نيز در تحليل تحريمهاي پيشنهادي از قول امانوئل اتولنگي كارشناس مسائل ايران نوشت: بهاي كسب قطعنامه تحريم عليه ايران در رقيقتر شدن آن است. احتمالا تحريم هاي فعلي قدري گستردهتر ميشود و افراد تحت شمول تحريم افزايش مييابد اما بعيد است با خواستهايي چون تحريم صدور بنزين به ايران موافقت شود.
چينيها با تحريم هاي شديد موافقت نميكنند اما خواستار تعديل حكومت ايران هستند چرا كه خطر ايران هستهاي متوجه آنها هم خواهد بود. همچنين چين نميخواهد منزوي شود.
از سوي ديگر يان برمر رئيس آمريكايي مركز پژوهشي و تحقيقاتي اوراسيا در مصاحبه با ريانووستي، با تاكيد بر اينكه هيچ تحريمي، تهران را به امتناع از بلندپروازيهاي هستهاي متقاعد نخواهد كرد، گفت: در نهايت ايران قدرتي هستهاي خواهد شد. آمريكا مايل است جريان درآمدهاي دولت ايران را محدود كند اما اين آسان نخواهد بود. در عين حال به نظر نميرسد تحريم هر شكلي هم كه باشد ايران را به انصراف از بلندپروازيهاي هستهاي متقاعد كند.
وي اضافه كرد: عليرغم برخي اختلاف نظرها در ميان نيروهاي داخلي، هيچ اختلافي در ايران درباره برنامه هستهاي وجود ندارد و هم در بين مقامات ايران و هم در بين مردم عادي، حمايت گسترده و عميقي از برنامه هستهاي به چشم ميخورد.
* وقتي دموكراسي و انتخابات باعث اضطراب آمريكا ميشود
يك خبرگزاري آمريكايي از نفوذ گسترده متحدان ايران در عراق ابراز نگراني كرد.
آسوشيتدپرس با اشاره به انتخابات پارلماني عراق و احتمال پيروزي دوستان ايران نوشت: در حالي كه آمريكا خود را براي خروج نيروهايش آماده ميكند، نفوذ ايران در عراق رو به گسترش به نظر ميرسد.
آسوشيتدپرس مينويسد: ايران پيش از اين از متحدان قابل اتكايي در سوريه، لبنان و فلسطين برخوردار شده و انتخابات عراق باعث تقويت قدرت ايران در منطقه خواهد شد. چنين وضعيتي، موجب نگراني اسرائيل و تضعيف بالقوه حكومتهايي نظير مصر و عربستان سعودي ميشود.
خبرگزاري آمريكايي كه ميكوشيد با پررنگ كردن تقابل شيعه و سني، نفرت مردم عراق از اشغالگران را بپوشاند، با نگراني نوشت: در صورت تحقق پيشبينيها درباره نتايج انتخابات و نيز عملي شدن وعده خروج نيروهاي آمريكا در عراق، نيل به يك هدف حياتي ميسر ميشود و آن عراقي عاري از نيروها و نفوذ آمريكا و متمايل به مصالحه با يك همسايه بزرگ است.اين يك چرخش كامل نسبت به دهه 1980 است كه عراق با ايران مي جنگيد تا سد راه اين كشور شود.
گفتني است جمهوري اسلامي ايران با اغلب طوايف سياسي و مذهبي عراق روابط دوستانه و برادرانه دارد و برخلاف رژيم استكباري آمريكا كه در پي سيطرهجويي است، شيوه اعتمادسازي متقابل را پيشه سياست خارجي خود كرده است.
* شعار نده! همه ما براي اسرائيل كار ميكنيم
سردبير اخراجي راديو زمانه كه مدتها در خدمت شبكه بي.بي.سي انگليس هم بوده، تاكيد كرد جنبش سبز از كسي كارت هويت نميخواهد و قرار نيست اعضاي اين جنبش عليه آمريكا يا اسرائيل موضع بگيرند.
مهدي جامي با وجود اطاعت و سرسپردگي كامل به مديران هلندي راديو زمانه، با وضعي تحقيرآميز از اين راديو اخراج شد و مديران مذكور به وي تصريح كردند شماها بردگان ما هستيد و ما هرگونه كه بخواهيم با مستخدمان راديوي خود برخورد مي كنيم.
جامي به تازگي به اظهارات حميد دباشي(از عناصر آمريكانشين فعال در فتنه سبز) واكنش نشان داد.
باشي در تحليل خود خواستار مخالفت سبزها با آمريكا و اسرائيل براي كسب وجهه و اعتبار شده بود.
دباشي در جمع گروهي از مخالفان گفته بود: لابد هر آدم منصفي سر اين اصل توافق خواهد كرد كه هر ايراني كه امروز در آمريكا دارد براي جنبش سبز سينه چاك ميكند ولي در عرض حداقل 8 سال سياهي و تباهي و خباثت رياست جمهوري جرج بوش لام از كام عليه جنگ افغانستان و جنگ عراق باز نكرده جانبداري او از جنبش سبز از ضريب محدودي از اعتبار برخوردار است... 60 سال است كه دولت غاصب نژادپرست آپارتايد استعمارگر اسرائيل خون ملت فلسطين را در شيشه كرده، فرزندان آنها را كشته، زنان آنها را بيوه و عزادار كرده و سرزمين آنها را روز روشن از زير پاي آنها دزديده است.
لابد منصفانه است اگر به اين حرف ساده معتقد باشيم كه هيچ فعال سياسي ايراني كه در آمريكا و يا اروپا زندگي ميكند و طي اين مدت دراز هرگز بر عليه اين ظلم وقيحانه لام از كام نگشوده سينه چاك كردنش براي فقدان حقوق بشر در جمهوري اسلامي از بيخ و بن بياعتبار است.
جامي در واكنش به اين موضع مصلحت انديشانه، از موضع وكيل مدافع آمريكا و اسرائيل برآشفت و در وبلاگ خود(سيبستان) نوشت: من تلاش ميكنم يكي از خوشفكرترين انديشوران جنبش سبز يعني حميد دباشي را نقد كنم. در قلب جنبش، دور باش و كور باش راه ندارد. سخنان دباشي به نحوي ترسناك يادآور خطاهاي قرن بيستمي روشنفكران است. سخنان دباشي رونويسي از دستور زباني كهنه است كه جنبش سبز زوال و خاموشي آن را نويد ميدهد. من آدم منصفي هستم اما منطق دباشي را درك نميكنم. جنبش سبز از كسي كارت هويت نميخواهد. حمايت او از اين جنبش، خود كارت هويت است. چرا بايد اين را مشروط به حمايت هايي كه پيش از اين كرده يا نكرده بكنيم؟.
گفتني است براساس همين منطق بود كه در فتنه سبز و در كنار مدعيان اصلاح طلبي و جمهوري خواهي و قانون گرايي و ضديت با خشونت، عناصر بدنام و بدسابقهاي نظير سلطنت طلبان، تروريست هاي منافقين و ريگي و تندر، بهائيان، كودتاچيان و مفسدان سياسي و اقتصادي گوناگون قرار گرفتند و با هم يك جبهه شترمرغي تشكيل دادند، كه اگر قرار بود طرفين از هويت و سابقه و مرام و جاذبه و دافعههاي هم بپرسند نميتوانستند هم پيمان و هم كاسه شوند.