انقلابیون پشیمان، پیاده نظام جنگ نرم

انقلابیون پشیمان، پیاده نظام جنگ نرم
امروز آمریكا و دیگر دولتهای سلطهگر میدانند كه حمله نظامی به ایران همان پایانی را در بر خواهد داشت كه سال 59 در صحرای طبس رخ داد. بنابراین جنگ نرم را برگزیدهاند تا در این میدان به هر ریسمانی تمسك جویند كه شاید بتوانند عدهای ساده لوح را از راه به در كنند.
شاید نخستین بار پس از انقلاب اسلامی كه آمریكا و كشورهای مستكبر به عدم توانایی خود برای حمله نظامی به ایران پی بردند، روزی بود كه خبر انهدام جنگندههای آمریكایی در صحرای طبس به گوش جهانیان رسید. كمتر كسی در آن زمان میتوانست باور كند كه شكست قدرت نظامی آمریكا در صحرای طبس از بابت شنهای شناوری بوده است كه از جانب خداوند قهار ماموریت داشتند و آن توفان خارج از اراده تسلیحاتی ایران به پاخاست. امروز اما ناتوانی كشورهای زورگو برای حمله نظامی به ایران روشن تر از سال 59 شده است؛ چنانكه خود نیز این حقیقت را دریافتهاند و مشاهده میكنیم برژینسكی كه در زمان وقوع انقلاب ایران به عنوان مشاور امنیت ملی در كاخ سفید فعالیت میكرد و در آن زمان به عنوان محرك سیاست خارجی آمریكا به شمار میآمد در حال حاضر این نكته را فهمیده است و در همین راستا به مقامات آمریكایی تأكید دارد كه آمریكا با اندیشه تغییر رژیم در ایران خود را فریب ندهد و حتی برای حمله به ایران فكر هم نكند. بنابراین اگرچه امروز تهدیدات نظامی به مانند گذشته ادامه دارد اما این حقیقت جاری است كه بیگانگان اهداف خود را از خطوط دیگر رهبری میكنند و تهدیدات نظامی تنها نمایشی است برای پوشاندن آن خطوط نرم.
قدرت برتر جنگ نرم
كمی به این پاراگراف دقت كنید: برژینسكی به طور قاطعانه معتقد است كه نیروهایی در ایران در حال كار هستند كه با گذر زمان رژیم را تضعیف میكنند و این موضوع تا هنگامی خواهد بود كه آمریكا و غرب اقداماتی را اتخاذ نكنند كه در این روند تداخل ایجاد شود.
به راستی منظور برژینسكی از فعالیت برخی نیروهای داخلی ایران برای تضعیف رژیم و اقدامات تداخلی آمریكا و غرب چیست؟ محققا پیداست كه این رویكرد از همان اندیشه جنگ روانی و نبرد نرم نشات گرفته است و این سیاستمدار كهنهكار معتقد است كه آمریكا و نظام سلطه باید همچنان امواج روانی را در فضا بپراكنند تا جامعه مورد هدف سوار بر آن امواج، اعمال و رفتار خویش را برنامهریزی كند تا در مرحله آخر همان پیش آید كه خواست سلطه گران است یعنی تضعیف جمهوری اسلامی. اما چرا وی تأكید دارد كه آمریكا و غرب اقداماتی را اتخاذ نكنند كه در این روند تداخل ایجاد شود. این نكته حكایت از این واقعیت دارد كه برژینسكی روحیات جامعه ایران را به خوبی شناخته است. وی میداند كه خاصیت ایرانی در این است كه در شرایط سخت و بحرانی و برای دفاع از خاك و نوامیس چنان رفتار میكند كه 30 سال گذشته در جنگ تحمیلی رفتار كرد. به عبارت رساتر، كارشناسان آمریكایی میدانند كه با حمله نظامی علیه ایرانیان، نیروهای گریز از مركز، همگی جذب مركز میشوند و حتی سخت ترین معترضان داخلی كه ذرهای به ایران دلبسته باشند، خود را برای همراهی با جمع و رای اكثریت مسؤول میدانند تا از خاك میهن و نوامیس خود دفاع كنند. اما در شرایط جنگ نرم، نیروهای گریز از مركز و معترض نظام، بیش از هر موضوعی خود را مسؤول دفع شدن از مركز میدانند؛ چون طبق القائات غرب عاقبت به خیری خویش را در این امر میدانند.
قانون صادرات در تحریم نرم
به هر حال طبیعی است زمانی كه نمایشی بودن تهدیدات نظامی سلطهگران آشكار میشود، برنامههای جنگ نرم را در ستونهای افقی، عمودی، ضربدری و حتی زیگزاگ طراحی میكنند. شاید در این ستونها تحریم نیز به روز شده باشد و همچنان كه روشهای 31 سال گذشته تداوم یابد اما روشهای تازهای هم به عنوان راهكارهایی مطرح به میان آید. همواره آنچه به عنوان قانون اصلی تحریم شناخته میشود، منع كشورها برای صادرات برخی كالاهای اقتصادی به یك كشور مشخص است كه در واقع این نمونه از تحریم، كهنه ترین نوع آن به شمار میآید. شكست هم در به كارگیری این مدل بسیار محتمل است و در مورد جمهوری اسلامی ایران قطعی. به طوری كه ماه گذشته روزنامه آمریكایی هافینگتونپست در گزارشی به قلم جمال عبدی مدیر سیاسی شورای ملی ایران و آمریكا با اشاره به این موضوع كه آمریكا برخلاف ادعاهای پیشین خود، با تصویب تحریمها علیه ایران تنها مردم این كشور را هدف قرار داده است، تأكید كرد كه این استراتژی آمریكا در قبال ایران هماكنون نیز شكست خورده است. همچنین نشریه تخصصی اقتصادی مید در كمتر از 30 روز گذشته طی گزارشی در خصوص روابط رو به گسترش ایران با آمریكای لاتین نوشت: این امر در حالی اتفاق میافتد كه آمریكا برای تحریم ایران تلاش میكند. بر این اساس تحریم نرم به عنوان راهكاری تازه و عنصر مقوم مدل كهنه آن از درخت جنگ نرم میروید و در دستور كار قرار میگیرد كه در این سازه با حذف قانون اصلی تحریم، صادرات باز باز میشود. اما این صادرات باز برای صدور كالاهای اقتصادی نیست بلكه برای صدور سادهاندیشی، سادهلوحی، مخلوطی از ترس و نشاط و در نهایت هیجان است كه منجر به عقبماندگی نگاه تفكری و تعقلی برخی اشخاص شده و در نتیجه اجرای عملیات آشوب و اغتشاش بر مبنای اندیشههای ساده و پوچ آغاز میگردد.
تشدید دو رنگی میان اقوام
یكی از مواردی كه به طور دائم در جنگ نرم بر آن تأكید و تكیه میشود، تكرار اختلافات، شفاف ساختن دو رنگیها، دامن زدن به فرقهگرایی و بخش كردن افراد و گروهها در دستههای دهتایی و صدتایی است و اگر بتوانند از تقسیم افراد در دستههای هزار تایی هم چشم نمیپوشند. تحقق این امور قطعا اگر قرار باشد به طور عریان در برابر دیدگان قرار گیرد و با زور و فشار، برخلاف میل مردم، آنان را وادار به جدایی و خروج از صراط مستقیم نماید، پاسخی عكس میدهد و مردم نه تنها از یكدیگر جدا نمیشوند كه هر روز قوی تر و بلندتر از روز پیش آهنگ وحدت سر میدهند. لذا اینجاست كه دشمنان به فكر استفاده از روشهای به اصطلاح دموكراتیك میافتند و با ناز و نوازش، كمر همت برای ایجاد دورنگی میان افراد و گروهها میبندند. این مسیر معمولاً با همراهی اپوزیسیون داخلی یاری میشود؛ به گونهای كه در ابتدا بیگانگان پا در جای پای اپوزیسیون داخلی میگذارند و پس از طی مسافتی قابل ملاحظه و مشروعیت بخشیدن به حركت خویش، دیگر این اپوزیسیون داخلی است كه پا در جای پای بیگانگان میگذارد. بر این اساس حامیان آن حزب و جناح هم كه مورد تهاجم تحریم نرم قرار گرفتهاند، خیال میكنند كه به دنبال اهداف حزب متبوع خود میدوند؛ غافل از آنكه افسارشان به دست بیگانگانی افتاده كه همه یكرنگ در راه تشدید دورنگی و دوگانگی میان اقوام ایرانی در تلاشند و غیر از نابودی نظام جمهوری اسلامی باوری ندارند. اگر حرف از مردم، آزادی و ایران هم میزنند برای آن است كه بتوانند با فریب و نیرنگ، اقلیتی را از اكثریت جدا سازند و رنگهای تازهای از ایران و ایرانی را برای آنان مجسم كنند كه در نهایت این عاقبت پیش آید: سبز در برابر قرمز، قرمز در برابر سبز و بنفش در برابر همه رنگها. هر كدام خواسته جداگانهای را با مبانی خاصی میطلبند، اما چون جلوهای از رنگ وحدت ندارند حتی خواستههای مشروع و مقبول را نمیتوانند به كرسی بنشانند و تنها كاری كه میكنند بازی در زمین دشمن است.
پیروزی در میدان جنگ نرم
اگرچه برخی در تلاشند بازی خود در زمین دشمن را با توجیهاتی همچون صدای اعتراض، دگراندیشی، اختلاف با یك شخص و یا اختلاف نظر با تفكرات یك شخص دور از حقیقت قلمداد كنند و به عبارتی خود را از اهداف و مسیر بیگانگان سوا اعلام كنند، اما واقعیت همان است كه در گفت و گوی اخیر برژینسكی با روزنامه آمریكایی والاستریت ژورنال میخوانیم. وی در این مصاحبه تأكید دارد: آمریكا باید نوعی از رفتار تأیید كننده و حامیانه از نیروهای داخلی در ایران كه (به ادعای وال استریت) هم اكنون آشكارا با رئیس جمهور احمدینژاد مخالفت میكنند را اتخاذ كند.
از آنجا كه این نقطه نظرات را پیشتر، بسیاری از رؤسای ممالك استعمارگر مطرح كرده بودند، باید به آن دسته از افراد كه فریب عدهای خودخواه را خوردهاند و اكنون با خیالات خوش، ناخواسته در پی تضعیف نظام هستند را یادآور شد كه امروز آمریكا و دیگر دولتهای سلطهگر میدانند كه حمله نظامی به ایران همان پایانی را در بر خواهد داشت كه سال 59 در صحرای طبس رخ داد. بنابراین جنگ نرم را برگزیدهاند تا در این میدان به هر ریسمانی تمسك جویند كه شاید بتوانند عدهای ساده لوح را از راه به در كنند. حال اگر ما بخواهیم در این میدان پیروز بمانیم فقط باید به یك ریسمان چنگ بزنیم و آن ریسمان الهی است. چنانکه قرآن کریم پس از آیاتی که به تفرقهافکنی دشمنان اشاره کرده، در صریحترین آیه خود با دعوت به اتحاد، به مومنان در مورد تفرقه هشدار داده و تمام آنها را به چنگ زدن به ریسمان الهی فراخوانده است: «همگى به ریسمان الهى چنگ بزنید و پراکنده نشوید.» (آل عمران، 103) مسلماً تنها در صورت حفظ وحدت است كه میتوان به خواستههای مشروع دست یافت و با یك شخص و یا یك تفكر مخالفت كرد و انتقاد سازنده داشت. اما در صورت پراكندگی، تضعیف نظام و همگام نبودن با ولی فقیه كه راس نظام اسلامی است، حتی چارچوبی برای اعتراض و دگراندیشی هم باقی نمیماند و فریادها خواه مشروع و خواه نامشروع همه بازی در زمین دشمن محسوب میشود.
علی رضایی
به نقل از صراط نیوز