چهارشنبه سوري پايان توهم بيشمار بودن سبزها (وبلاگ نگراني)

چهارشنبهسوري 88 پاياني قطعي بود بر توهم بيشمار بودن سبزها. ديگر خودشان به اين نتيجه رسيدهاند كه "چيز " خاصي از جنبش آْنها باقي نمانده است.
نويسنده وبلاگ "نگراني "، مطلبي را با عنوان "چهارشنبهسوري پايان توهم بيشمار بودن سبزها " در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:
از ماهها پيش كه سبزها در مراسمهايي چون 13آبان، 16آذر و 22بهمن ناكام شده بودند، ميگفتند در چهارشنبهسوري ديگر كار نظام را تمام ميكنيم چرا كه اين بار ما نارنجك دستساز و كوكتل مولوتوف خواهيم داشت و نيروهاي امنيتي تنها باتوم دارند؛ و ميگفتند امروز جلوي ما را گرفتيد، چهارشنبهسوري چه خواهيد كرد؟
بر همين اساس بسياري از مطالب سايتهاي سبز از حدود يك ماه پيش به چهارشنبهسوري اختصاص پيدا كرد و مطالبي در اين زمينه منتشر ميشد تا كمكم تتمه سبزها براي تبديل مراسم چهارشنبهسوري به اعتراض توجيه شوند.
" چهارشنبه سوري را به يك حركت ضد حكومتي تبديل كنيم "، "سياسيترين چهارشنبه سوري پس از انقلاب "، "چهارشنبه سوري، جشنواره نور عليه زور "، "اعتراض سراسري در چهارنشبهسوري " تنها بخشي از تيترهاي اين مطالب بود.
آشفتگي اين جريان سبز سبب شد كه اين بار نيز ناهماهنگيهاي زيادي بين آنها وجود داشته باشد؛ برخي مطالب منتشر شده در بعضي از سايتهاي سبز به سبزها گفته بود كه به خيابانها نيايند زيرا چهارشنبهسوري يك تله است! ( و بدين طريق پس از ناكامي بگويند ما اصلاً قرار نبود بيايم!!)
البته سران خارجي سبز با همه سر و صداهايي كه براي اين مراسم برپا كرده بودند، خود با توجه اتفاقات 22بهمن پيشبيني ميكردند كه شايد اين بار هم مردم استقبالي از فراخوانهاي آنها نكنند؛ شايد به همين خاطر بود كه ده روز پيش سايت راديو فردا نوشت: "كاركردهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي و رنگ ناسيوناليستي آئين چهارشنبه سوري در ايران سي ساله اخير، و به ويژه نقش اين مراسم چون مفر، فضا و آكسيوني جمعي براي بيان اعتراض به فرهنگ تك صداي حكومتي، چندان بارز است كه حتي غيبت خواسته يا ناخواسته معترضان نيز از بار اعترضي و سياسي اين مراسم نميكاهد. "
حتي روز سهشنبه ميرحسين موسوي اعضاي حزب مشاركت را فراخواند تا با او ديدار كنند و حرف خود را اين بار در قالب گفتگو (و نه بيانيه) بيان كند. (تا شمار بيانيههاي فلهاي افزايش پيدا نكند) او در اين ديدار از حاميان خود خواست كه براي پيروزي دست به يك "مبارزه اجتماعي گسترده " بزننند.
همسر وي نيز كه سبزها او را روشنفكرترين زن ايران مينامند نيز چهار روز پيش از اين به طور تلويحي از سبزها خواسته بود كه چهارشنبه سوري به خيابانها بريزند و جنبش اعتراضي خود را نشان دهند: "به پاس نوروز، جنبش سبز، در روز چهارشنبه سوري شاد و سرفراز خواهد بود. "
او حتي دست پيش را گرفته بود كه پس نيفتد: "هيچ خشونتي از سوي اين جنبش به كار گرفته نميشود و چنانچه خشونتي روي دهد، از سوي آنان نيست و ديگران مسئول آن هستند. "
مسعود رجوي سركرده گروهك منافقين نيز كه پيشتر به تحسين اقدامات موسوي پس از انتخابات پرداخته بود در شبكههاي ماهوارهاي حاضر شد و گفت كه هوادارانش ساعت 9:30 به بعد به خيابانها بيايند و نيروهاي انتظامي و بسيج را مورد هدف قرار دهند.
با اين پيش فرضها انتظار بر اين بود كه حداقل به اندازه سال گذشته خيابانها شلوغ شود و مياديني كه در فراخوانيهاي سايتها و شبكههاي ضد انقلاب به آن اشاره شده بود محل درگيري باشد. ميدانهايي چون انقلاب، آزادي، پونك و صادقيه.
اما آنهايي كه در شب آخرين چهارنشبه سال در خيابانهاي اصلي و يا در ميادين اصلي بودند شك كرده بودند كه آيا آن شب چهارشنبهسوري است؟ جالب اينجاست كه تقريباً هيچ نقطهاي از تهران شاهد درگيري و شعارهاي اعتراضي نبود.
پس از اين ناكامي سايتهاي مهم سبزها سعي كردند نگويند كه شكست خوردهاند و نوشتند: در مراسم چهارشنبه سوري در تهران و برخي شهرهاي بزرگ صداي انفجار ترقهها شنيده ميشد و مردم از فشفههاي رنگي استفاده ميكردند (و اين يعني ما هنوز زندهايم!)
برخي هم ممكن است بگويند به دلايل حضور نيروهاي انتظامي مردم به خيابانها نيامدند، اما سوال اينجاست كه مگر در 25خرداد نيروهاي انتظامي حضور نداشتند. پس چه شد آن بيشمار بودن؟ آيا اين عقبنشيني تاكتيكي بود يا يك شكست تاكتيكي؟
اكنون اين سوال در ذهن سران داخلي و خارجي سبز بيجواب است كه بعد از ناكامي در چهارشنبه سوري ديگر چه كنيم؟وقتي روزهاي مهمي چون 22بهمن و چهارشنبه سوري سوري با توفيقي همراه نبوده و از سوي ديگر مردم در 9دي و 22بهمن با قدرت از نظام پشتيباني كردند، ديگر آنها چه اميدي به جنبش سبز خود دارند؟
ديگر به چه روزي دل ببندند؟ مثلاً به حاميان خود بگويند به نشانه اعتراض در عيد نوروز به سفر بروند يا در سيزدهم فروردين به نشانه اعتراض به پاركها بروند و براي باز بخت خود سبزههاي سبز گره بزنند!
چهارشنبهسوري 88 پاياني قطعي بود بر توهم بيشمار بودن سبزها. ديگر خودشان به اين نتيجه رسيدهاند كه "چيز " خاصي از جنبش آْنها باقي نمانده است.