ایرن‏آن

اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان به شرح زير است:

* پاسخ VOA به كنگره؛ مگر چقدر مي‌توانيم دروغ بگوييم؟!

70 عضو كنگره آمريكا با انتشار نامه‌اي به باراك اوباما از فعاليت صداي آمريكا (VOA) به شدت انتقاد كرده و مدعي شدند: ايران در مديريت شبكه VOA نفوذ كرده است.
متقابلاً مديران VOA با تكذيب اين نظر تصريح كردند كه علت پخش برخي توليدات اينترنتي عليه جمهوري اسلامي ايران در دوره اغتشاشات خياباني، غير مستند و ساختگي بودن اين طيف از توليدات بوده است.
درنامه 70 نماينده كنگره به اوباما آمده است: گرچه تحريم‌هاي اقتصادي و تلاش براي انزواي ايران در جامعه بين المللي ضروري است اما معتقديم بزرگ ترين ضربه به جمهوري اسلامي توسط مخالفان زده مي شود و دولت آمريكا بايد در كنار اين گروه مبارز بايستد... ما خواهان بررسي سوء مديريت در بخش فارسي صداي آمريكا هستيم. بودجه اين رسانه توسط دولت آمريكا تأمين مي شود اما ظاهراً از سوي دولت ايران هدايت مي شود. ضعف فاحش و آشكار در خصوص مديريت، كاركنان، محتوا و مطالب اين رسانه وجود دارد. تا جايي كه نه تنها به مبارزين راه آزادي و كساني كه در جستجوي حقوق بشر هستند كمك نمي‌كند، بلكه به آن ها ضرر هم مي‌رساند.
درباره اين ادعا آلكس بليدا مدير بخش فارسي صداي آمريكا توضيحاتي ارائه كرد و از جمله درباره اين انتقاد كه چرا شما مانند كانال چهار انگليس با فردي كه عضو بسيج در ايران و پناهنده معرفي شد و نسبت به سركوب‌ها ابراز ندامت كرد، مصاحبه نكرديد و درخواست مصاحبه را رد كرديد، گفت: سردبير ما نسبت به درستي گفته هاي آن فرد مطمئن نبود. شك ما هنگامي بيشتر شد كه از او سئوال ساده درباره هويتش كرديم و اين سئوال ساده اي است كه هر كسي در موقعيت او بايد جواب آن را مي دانست. اما او پاسخي نداشت.
وي درباره امتناع از مصاحبه با فردي به نام محمدرضا مدحي كه در بانكوك خود را سپاهي و نادم معرفي كرده بود گفت: ما تنها از يك مصاحبه (مصاحبه نامبرده با بانكوك پست) آگاهيم. هيچ رسانه‌اي نتوانست با او ارتباط برقرار كند. سردبير ما نسبت به اعتبار اين شخص كه خود را فردي مهم معرفي مي كرد، مطمئن نبود.
الكس بليدا همچنين گفت: اگر ما مرتكب خطايي شويم، آن را مي پذيريم و درصدد جبران آن برمي آييم اما به ديگران اجازه نخواهيم داد از آنچه ما انجام مي دهيم تصويري بي اساس و ناعادلانه و مزخرف ارائه دهند.
استيو رديش از ديگر سردبيران ارشد صداي آمريكا هم در واكنش به ادعاي نماينده كنگره، اين ادعا را مزخرف توصيف كرد.


* بني صدر: اپوزيسيون هم آشفته است و هم فاقد حمايت مردم
ابوالحسن بني صدر رئيس جمهور بي كفايت و بازيچه گروهك هاي نفاق كه سال گذشته اميد فراواني به فتنه پس از انتخابات بسته بود و از پيروزي آشوبگران سخن مي گفت، اكنون با نااميدي مي گويد مخالفان، آشفته و فاقد حمايت مردم هستند.
بني صدر در گفت‌وگو با سايت بلومبرگ اظهار داشت: مخالفان فاقد عزم لازم و حمايت توده مردم براي سرنگوني حكومت مذهبي هستند. در زمان انقلاب 57 نسل جوان مصمم بود از شر سلطنت خلاص شود، اما امروز مخالفان آشفته هستند. تفاوت اصلي اين است كه شهرها و توده ها طرف مخالفان را نگرفتند و برخي طبقات نظير كارگران به مخالفان نپيوستند و اغلب شهرها آرام ماند. مشكل ديگر مخالفان اين است كه خواسته هاي آنان بيش از چيزي است كه سران حركت در پي انجام آن هستند.
بني صدر همچنين با تاكيد بر جدايي دين از سياست، درباره تحريم ها عليه ايران گفته است: تحريم ها براي مهار برنامه هسته اي ايران ممكن است نتيجه معكوس در پي داشته باشد.


* مواجب از دولت آمريكا گرفتيد به اسرائيل كه رسيد آسمان تپيد؟!
به دنبال تظاهر برخي رسانه هاي حامي فتنه سبز و ضد انقلاب به مخالفت با سفر نامزد خانم ندا آقا سلطان (يكي از قربانيان ترورهاي پس از انتخابات) به تل آويو و ملاقات وي با شيمون پرز، صهيونيست ها پاسخ قابل تأملي ارائه كردند.
سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي با اشاره به انتقادها از اقدام كاسپين ماكان، نوشت: روشنفكراني كه خواستار تحريم اسرائيل مي شوند (نظير سايت جرس و شماري ديگر) بايد به اين پرسش پاسخ دهند كه چرا از تماس با اسرائيل برمي آشوبند؟
اين سايت با اشاره به ملاقات برخي مخالفان با مقامات آمريكايي و اروپايي نوشت: اگر ديدار با مقامات دولت اسرائيل به معني تأييد سياست هاي اين دولت است، همين منطق را بايد در مورد ساير دولت ها نيز به كار بست. يعني ملاقات آنها با مقامات آمريكايي به معني تأييد سياست هاي آمريكاست و ديدار با سياستمداران اتحاديه اروپا يعني تأييد همه سياست هاي اروپا.
اين رسانه صهيونيستي آنگاه كار را به تهديد و افشاگري كشاند و نوشت: چرا پذيرفتن دعوت يك شبكه تلويزيوني اسرائيلي (از سوي ماكان) جرمي سنگين است اما دريافت پول از يك رسانه متعلق به دولت آمريكا VOA (و راديو فردا) حساسيتي برنمي انگيزد؟ چرا كسي رسانه هاي فارسي زبان دولتهاي اروپايي درگير جنگ افغانستان را تحريم نمي كند؟ پاسخ اسرائيل ستيزانه بدين پرسش ها اين است كه بار هيچ يك از فجايع جهان به سنگيني بار گناهان اسرائيل نيست.
جز اين گونه، نمي توان به پرسش هاي فوق پاسخ داد اما كافي است به ياد آوريم حملات نيروهاي غربي تنها ظرف يك سال گذشته از غير نظاميان افغانستان بسيار بيش از كشته هاي جنگ اخير در غزه قرباني گرفته است. براي جلوگيري از هر گونه تعبير نادرست، تذكر اين نكته ضروري است كه موضوع اين نوشته، ارزيابي از سياستهاي اسرائيل، جنگ افغانستان يا اوضاع عراق نيست(!) تنها مي خواهيم توجه را به ضديت غير منطقي با اسرائيل جلب كنيم كه در ميان ايرانيان بسيار رايج است.
گفتني است بهاءالله مهاجراني سركرده حلقه لندن و باند جرس اخيراً به خاطر حضور در موسسه صهيونيستي "واشنگتن " كه طرفدار دو آتشه رژيم اسرائيل است مورد انتقادات و اتهامات شديد از سوي ديگر محافل ضد انقلاب قرار گرفته كه معتقد بودند بدين ترتيب آبروي ضد انقلاب مدعي حقوق بشر بيش از گذشته زير سأال مي رود. به همين دليل سايت وابسته به مهاجراني ترجيح داد در اقدامي تاكتيكي و براي رد گم كني، از سفر نامزد خانم آقا سلطان به تل آويو انتقاد كند.
با اين حال صهيونيست ها با پيچاندن به موقع گوش اپوزيسيون به آنها گوشزد كردند كه حق ندارند هر موضعي را ولو تاكتيكي اتخاذ كنند.


* تقلاي مذبوحانه در برابر آري 98 درصدي به جمهوري اسلامي
وكيل مدافع گروهك تروريستي منافقين ادعا كرد: 12 فروردين نه رفراندوم، كه بيعت با جمهوري اسلامي بود.
عبدالكريم لاهيجي (معروف به كريم بغدادي) در گفت وگو با دويچه وله و در اظهاراتي متناقض، گفت: هرگز آنچه را در ايران انجام شد نمي توان رفراندوم ناميد بلكه در اصطلاح غربي به آنچه انجام شد Plebiscite مي گويند حكومتي كه به مردم كشور مستولي است، راي مثبت مردم را بخواهد. يعني به اصطلاح گذشته مردم با او بيعت كنند. حاكمان ايران آن زمان كه در پي يك انقلاب به حكومت رسيدند هرگز از مردم نپرسيدند شما مي خواهيد چه نظامي جانشين آن نظام باشد بلكه نظام را تعيين كردند و بعد از مردم پرسيدند كه آيا شما اين نظام را مي خواهيد يا نظام گذشته را؟ آنها مي خواستند چه از نظر ثبات داخلي و چه از نظر بين المللي مردم آنها را تاييد كنند. بنابراين كساني كه نه به جمهوري اسلامي و نه نظام گذشته را مي خواستند هرگز نتوانستند نظر خود را اعلام كنند. به اعتقاد من تعداد آنها كم هم نبود. يعني اگر به تعداد قبل از انقلاب توجه كنيم فكر مي كنم بيشتر مردم در پي استقرار جمهوري اسلامي نبودند.
وكيل مدافع گروهك منافقين و همكار حزب بعث در روزگار صدام در حالي مدعي شد همه پرسي جمهوري اسلامي، رفراندوم نبود كه درباره نمونه رفراندوم به دويچه وله گفت: مثلاً در اكثر كشورهاي عضو اتحاديه اروپا براي پيوستن به اتحاديه اروپا يا تصويب قانون اساسي اتحاديه اروپا به مردم از طريق رفراندوم نظر خودشان را اعلام كردند.
معلوم است كه در اين همه پرسي ها هم نظر موافق يا مخالف مردم با الحاق به اتحاديه اروپا يا پذيرش قانون اساسي آن مورد پرسش قرار گرفته بود، همچنان كه در رفراندوم جمهوري اسلامي، آري يا نه به اختيار راي دهندگان گذاشته شده بود.
از سوي ديگر بايد گفت حكومت بر ايران مستولي نشده بود.بلكه ملت ايران با انقلاب خود اين حكومت را روي كار آورده بودند و با وجود آن كه در اغلب كشورهاي انقلابي، حكومت برآمده از انقلاب خود را بر همه پرسي و رفراندوم نمي گذارد اما جمهوري اسلامي اين شجاعت و اعتماد به نفس را داشت كه خود را به همه پرسي بگذارد.
همچنين درباره مغالطات كريم بغدادي بايد به اين واقعيت اشاره كرد كه مردم كاملا مختار بودند به "نه " به جمهوري اسلامي به جاي "آري " راي دهند يا اصلاً در رفراندوم شركت نكنند اما همين ملت با حضور در رفراندوم، ركورد "آري " 2/98 درصدي را به ثبت رساندند و مدتي بعد هم ركوردي مشابه را براي قانون اساسي جمهوري اسلامي بر جاي گذاشتند و البته ملت ايران متوجه بودند كه ضمن اين رفراندوم، جانبداري خود از نظام و بيعت با امام امت را بار ديگر به نمايش مي گذارند.
اما درباره مخالفان جمهوري اسلامي كه كريم بغدادي مدعي است: كم هم نبودند اما نتوانستند نظر خود را اعلام كنند و اينكه بر اساس شعارهاي پيش از انقلاب، بيشتر مردم در پي استقرار جمهوري اسلامي نبودند بايد گفت مروري بر مطبوعات در ايام همه پرسي نشان مي دهد اتفاقا مخالفان جمهوري اسلامي بيشترين سهم از تبليغات را داشتند حال آن كه مردم شعار "استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي " و "نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي " سر داده بودند.
شايد بهترين پاسخ به گزافه گويي كريم بغدادي، مصاحبه ديروز محمدعلي عمويي عضو مركزيت حزب منحل توده و حامي فعلي "فتنه سبز " در گفت‌وگو با راديو زمانه باشد. وي با انتقاد از مخالفت برخي گروه ها با جمهوري اسلامي در آستانه رفراندوم برخلاف موج عمومي ملت مي‌گويد: دوستاني كه موافق نبودند راي آري به جمهوري اسلامي بدهند، پيش از آن كه اطلاعي پيدا كنند چه نظامي جايگزين نظام گذشته شده، موضع‌گيري كردند. ايراد غالب اين دوستان اين بود كه رهبري انقلابي كه در ايران به اجرا گذاشته شد و پيروز شد، مصادره شده است.ما به هيچ وجه اين استدلال را قبول نداشتيم و الان هم قبول نداريم. واقعيت اين است كه درست است كه طيف گسترده اي عليه رژيم گذشته مبارزه مي كردند اما كثرت جنبش مسلمانان با ديگر گروه هاي سياسي (غيراسلامي) قابل قياس نبود. در نتيجه، رهبري اين انقلاب نمي توانست در دست نيروهاي ديگر قرار بگيرد. اين كه گفتم به معني تاييد عملكرد جمهوري اسلامي نيست.
وي اضافه كرد: كساني كه با رفراندوم جمهوري اسلامي مخالفت كردند راه به جايي نبردند. لاجرم به اقداماتي دست زدند كه بعدها خودشان پس گرفتند؛ رفتن به كردستان و جنگيدن با جمهوري اسلامي، رفتن به تركمن صحرا و جنگيدن. يعني خودشان عملا امكان حضور علني خودشان را زير سوال بردند.


* دوستي با ايران عيب است نوكري اسرائيل كه جرم نيست
مدير سعودي شبكه العربيه (العبريه) نسبت به روابط خوب اغلب احزاب و گروه هاي عراقي با جمهوري اسلامي ايران ابراز ناراحتي شديد كرد.
عبدالرحمن الراشد طي مقاله اي در روزنامه سعودي الشرق الاوسط و براي تخريب وجهه فعالان سياسي گوناگون عراقي كه روابط دوستانه اي با ايران دارند مدعي شد احزاب عراقي گوش به فرمان ايران هستند.
وي در اين مقاله (تحت عنوان سفر زيارتي عراقي ها به ايران) با ادعاي اينكه ما نمي توانيم ترس همسايگان عراق از تبديل شدن اين كشور به يك لبنان ديگر را ناديده بگيريم، نوشت: پس از انتخابات پارلماني در عراق و بحث هاي پيش آمده درباره تقسيم مجدد قدرت، مقام هاي عراقي با سفر به ايران به ديدار ژنرال قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس مي روند(!)
اين سعودي طرفدار رژيم صهيونيستي همچنين جلال طالباني رئيس جمهور عراق را به خاطر سفر اخير به تهران (كه براي شركت در جشن منطقه اي نوروز صورت گرفت) مورد حمله قرار داد و با ادعاي اينكه سفر طالباني به تهران براي جلب حمايت ايران و باقي ماندن در رياست جمهوري انجام شد، نوشت: سفر طالباني به تهران نشان مي دهد حتي آن گروه از سياستمداران كه پيش از اين توجهي به رهبران مذهبي در تهران نداشتند، اكنون براي كسب قدرت وارد اين تونل شده‌اند.
شايان ذكر است شبكه العربيه به خاطر مديريت خيانت آلود عبدالرحمن الراشد در ميان كشورهاي عربي و اسلامي منطقه به عنوان «العبريه» شناخته مي شود.
الراشد در جريان جنگ 33روزه از صهيونيست ها دفاع كرد و در جنگ 22روزه نيز به پشتيباني از قاتلان كودكان بي گناه غزه پرداخت. به همين دليل برخي محافل صهيونيستي ضمن دعوت از الراشد، جايزه هايي به وي اهدا كردند.
با اين اوصاف معلوم است نزديكي ملت هاي مسلمان منطقه همان قدر كه صهيونيست ها و انگليسي ها و آمريكايي ها را آزار مي‌دهد، براي امثال آقاي الراشد سعودي- عبري نيز تلخ تلقي شود و اين در حالي است كه امثال وي اشاره اي به زشتي نوكري براي صهيونيست ها نمي‌كنند.


* اعتراف آمريكا به عمليات مشترك آدم ربايي با آل سعود
مقامات آمريكايي پس از 9 ماه سكوت درباره ربودن شهرام اميري (تبعه ايراني) در عربستان، به برنامه ريزي و ربايش نامبرده، اعتراف كردند.
شبكه تلويزيوني اي.بي.اس با انتشار اين خبر از قول مقامات آمريكايي و در تلاش براي پوشاندن ابعاد رسوايي اين آدم ربايي، به دروغ مدعي شد اميري به آمريكا پناهنده شده و با سازمان جاسوسي سيا همكاري مي كند. اين شبكه ادعا كرد اميري با همكاري داوطلبانه، برخي اطلاعات هسته‌اي را به مقامات آمريكايي داده است.
اين در حالي است كه شهرام اميري يك محقق فيزيك محسوب مي شود نه دانشمند يا تكنسين هسته اي كه بتواند اطلاعاتي در زمينه برنامه هسته اي ايران به آمريكا بدهد.
از سوي ديگر مقامات آمريكايي توضيح نداده اند كه اگر در ادعاي خود صادقند چرا اجازه نمي دهند شهرام اميري كه احتمالاً تحت فشار و شكنجه و آزار قرار دارد، مستقيماً با خبرنگاران مواجه شود و ادعاي آنها مبني بر همكاري اين تبعه ايراني با سازمان سيا را تاييد كند.
آنها همچنين بايد توضيح دهند كه چرا ادعاي پناهندگي تبعه ربوده شده ايراني در عربستان (خرداد ماه سال گذشته) را با 9 ماه تعلل مطرح مي‌كنند.
گفتني است با توجه به آشكار شدن دروغ بودن ادعاهاي 7-6 ساله گذشته مقامات آمريكايي مبني بر غيرقانوني و غيرصلح آميز بودن برنامه هسته اي ايران، سازمان سيا و برخي دستگاه هاي اطلاعاتي مشابه تلاش دارند اين دروغ را با دروغ و صحنه سازي ديگر بپوشانند و چنين القا كنند كه اطلاعات واقعي درباره ادعاهاي هرگز ثابت نشده خود به دست آورند.

گزارش سرويس "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس