IRNON.com
برگي ديگر از تشابهات منافقين و سران فتنه؛
همه شهداي زنده مسعود رجوي و ميرحسين موسوي
 

پس از اولين ملاقاتم موضوع را از مادرم شنيدم و بعد براي هم بندي هايم آن را نقل كردم. دوستي از ميان بچه ها با شوخي و خنده گفت: تو هم يك شهيد زنده ديگر!


 

شبكه ايران نوشت؛ از جمله موضوعاتي كه در ايام فتنه پس از انتخابات سال گذشته در كشورمان مطرح و به سوژه اصلي بسياري از رسانه‌هاي معاند انقلاب اسلامي تبديل شده بود، ادعاي كشته شدن تعداد زيادي از حاميان آقاي موسوي در جريان اغتشاشات خياباني بود.
اين پروژه كه تحت عنوان "72 شهيد " و با بهره گيري از عددي مقدس كليد خورده بود، پس از مدتي روشن شد كه تنها هدف آن "تحريك احساسات و عواطف مردم " و توجيه آشوبهاي خياباني است.
هر چند طي آشوب هاي مختلف تعدادي از مردم و همچنين بسيجيان در نتيجه تحريكات دو ميرحسين موسوي و مهدي كروبي و حاميان افراطي شان به شهادت رسيده بودند، اما سواستفاده سران فتنه از برخي كشته شدگان و حتي حضور در مراسم ختم كساني كه پس از مدتي معلوم شد زنده اند، موجب زير سوال رفتن ادعاي آنان شد و نه تنها نتيجه مورد نظر فرقه سبز كسب نشد كه حتي ريزش شديدي گريبان آن را گرفت.

* برگي ديگر از دفتر تشابهات منافقين اول انقلاب با فتنه گران اخير
هرچند از اين دست كشته هاي دروغين ديگري هم مطرح گرديد اما نكته اي كه شايد كمتر به آن پرداخته شد موضوع تشابه اين تاكتيك سران فتنه با منافقين اول انقلاب است.
عدم صداقت در شعار و عمل، حمايت صريح بيگانگان، ايستادگي در برابر راي مردم و قانون و روي آوردن به اغتشاش و اردوكشي هاي خياباني، از جمله تشابهات منافقين اول انقلاب با سران ففتنه عنوان شده است كه پروژه شهيدسازي را نيز بايد به آن افزود.
در همين راستا مرور خاطرات كساني كه در اوايل انقلاب با سازمان مجاهدين خلق همكاري داشتند، تشابه مذكور را روشن تر خواهد ساخت:
طاهره باقرزاده از اعضاي قديمي سازمان مجاهدين خلق در كتاب خاطراتش تحت عنوان "قدرت و ديگر هيچ " مي نويسد: "...در سال 60 براي آشنا شدن شرايط درون زندان و نحوه بازجويي ها گزارشات متعددي ميخواندم. در يكي از اين گزارشات سازمان نوشته بود كه " پروين پرتوي در زير شكنجه جان خود را از دست داده است ". همچنين نامي از "فرشته مصلحي " در يكي از گزارشات سازمان بود كه وي نيز كشته شده است.
پس از دستگيري فرشته و پروين را ديدم و از اينكه خبر ناقص و كذب بوده درون خودم به خاطر تاثيراتي كه در نتيجه اين گزارشات در من ايجاد شده بود رنج ميبردم. "

*تو هم يك شهيد زنده ديگر!
اين عضو سابق سازمان مجاهدين خلق در بخش ديگري از خاطراتش نوشته است: "وقتي دستگير شده بودم چون در شرايط خاص و طي درگيري اين امر صورت گرفته بود، لذا مدت 4ماه ممنوع الملافات بودم.از آنجا كه خانواده ام از چگونگي درگيري و احوالم مطلع نبودند تصور كرده بودند كه طي درگيري كشته شده ام. از طرفي چون اطلاعاتم محفوظ مانده بود اين تصور به باور تبديل شده بود و مرا در ليست كشته شدگان قرار داده بودند.
پس از اولين ملاقاتم موضوع را از مادرم شنيدم و بعد براي هم بندي هايم آن را نقل كردم. دوستي از ميان بچه ها با شوخي و خنده گفت: تو هم يك شهيد زنده ديگر! مثل پروين پرتوي و فرشته مصلحي و البته از اين شهدا !! در ميان كشته شدگان سازمان (منافقين) بسيار بودند! "
اما هرچند پروژه "شهيد سازي " در سال گذشته توسط مشاورين آقاي موسوي و به طور خاص از سوي عليرضا بهشتي پيگيري و رسانه اي شد.

*چند ميگيري شهيد بشي؟!
از جمله كساني كه در سال گذشته در راستاي سياست شهيدسازي مورد سواستفاده واقع شده بود، خانم ترانه موسوى بوده كه رسانه هاى وابسته به ضد انقلاب و همچنين رسانه هاي وابسته به موسوي و كروبي سعى كردند با انتشار عكس و جعل خبر مرگ و تجاوز به او، جار و جنجال تبليغاتى شديدى به پا كنند. ترانه موسوي زني 40 ساله بود كه چند سال است در كانادا زندگى كرده و حتي از خبر كشته شدن خود به شدت متعجب شده بود!
در همان ايام صدا و سيماي جمهوري اسلامي گزارشى از ديدار با خانواده ترانه موسوى پخش كرد كه نشان مي داد ترانه موسوى كه عكس او در سايت‌هاي ضدانقلاب آمده، نه ?? يا ?? ساله، كه ?? ساله و ساكن كانادا بوده و حداقل يك سال و نيم است كه به ايران نيامده بود!

*حضور موسوي در ختم دختر زنده!
سعيده پورآقايي، ديگر سوژه رسانه هاي حامي آقاي موسوي در جهت پروژه كشته سازي بود كه سبزها مدعي شده بودند پس از دستگيري، شكنجه و هتك حرمت توسط بسيجيان، سوزانده شده و در قطعه 302 بهشت زهرا دفن شده است!
از جمله نكات جالب توجه درباره اين شهيد زنده سبزها، حضور شخص ميرحسين موسوي در مراسم ختم وي در 7 شهريور سال گذشته در مسجد قلهك بود كه همگان را به تعجيب و ميزان صحت ادعاهاي آقاي موسوي آگاه كرد.
اما چندي بعد كه اين دختر فراري به خانواده اش تحويل شد، در گفت و گو با رسانه ملي ماجراي فرار خود را و تلاش برخي براي سواستفاده از او را اينگونه روايت كرد: "روز 13 تير از خانه بيرون رفتم. چون در قفل بود و مادرم ممانعت مي‌كرد از تراس پريدم و پايم شكست، وقتي رفتم بيرون خيلي حالم بد بود و بدنم زخمي شده بود من را به بيمارستان بردند و از من پرستاري كردند. در اين مدت يك بار يكي از افراد به من گفت كه عكس من را به عنوان كسي كه در تظاهرات كشته شده در سايت‌ها زده‌اند "!
گفتني است در حالي كه سعيده پورآقايي تنها فرزند خانواده خود بود برخي سايت هاي ضدانقلاب، او را خواهر يكي از اعضاي فعال حقوق بشر ايران معرفي كرده و از كاربران خود خواسته بودند براي شادي روح او فاتحه بخوانند!
آنان حتي در ادعايي دروغين او را فرزند شهيد معرفي كرده بودند.