IRNON.com
وبلاگ "مصائب احمدي‌نژاد"
چه بگوييم از سال 88
 

88 با تمام خوبي‌ها و بدي‌هايش تمام شد و سبزها تقريباً به تاريخ پيوستند. اما در اين ميان چه كسي بايد پاسخگوي زيان‌هاي وارده به مردم و كشور باشد.


 

"هادي سلطانيه " نويسنده وبلاگ "مصائب احمدي‌نژاد "، مطلبي را با عنوان "از 88 چه بگوييم " در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:

شايد در فروردين 88 هيچ‌كس حتي بدبين‌ترين افراد فكر نمي‌كردند كه در آينده نه چندان دور يعني دو ماه آينده ايران صحنه آشوب و درگيري و زياده‌خواهي گروهي شود كه تصور كردند برنده انتخابات رياست جمهوري شده‌اند.
در واقع آنان مي‌دانستند كه هيچ شانسي براي برنده شدن در انتخابات نخواهند داشت و با برنامه‌ريزي گسترده‌اي كه از چند وقت پيش از انتخابات صورت داده بودند كوشيدند فردي كه بر اساس راي ملت انتخاب شده است را سرنگون كنند كه البته نتواستند.
سال 1388 مي‌توانست سالي خوب براي ايران در عرصه داخلي و خارجي باشد ولي عده‌اي با سوء استفاده از بي‌سوادي برخي از مردم تهران را به مدت چند ماه درگير آشوب و هرج و مرج كردند ولي سرآخر به هيچ جا نرسيدند.
سبزها همان گونه كه پيشتر اشاره كرديم از خيلي وقت قبل تمام شده بودند و جريان رسانه‌اي سازماندهي شده آنان عليه احمدي نژاد خيلي زود فروكش كرده بود اما نخواستند اين واقعيت را بپذيرند كه مرگشان فرا رسيده است.
به همين سبب آشوب‌هاي خياباني به قول خودشان دمكراتيك را كش دادند كه سبب آسيب‌هاي فراواني به كشور شد.
از خرداد 88 تا تقريباً شهريور 88 اقتصاد ايران به گفته بسياري از فعالان اقتصادي خوابيد و امور روزمره اقتصادي مردم نيز مختل شد.
البته اين واقعه خللي در عزم راسخ سبزهاي مرفه بي‌درد كه زياني از اين واقعه نمي‌ديدند، نداشت!
به همين سبب درگيري‌هاي پراكنده خود را در روزهاي به خصوص سال ادامه دادند تا به روز مقدس عاشورا رسيدند.
در كليه آشوب‌هاي دارو دسته سبز كه در گذشته رخ داده بود ساختارشكني‌ها و حرمت‌شكني‌هاي گسترده‌اي همان‌گونه كه در ايام تبليغات رياست جمهوري صورت گرفت، انجام شد ولي كاري كه آنان در روز عاشورا كردند با بقيه روزها تفاوت داشت.
رقص و آواز و كف و سوت ناشي از هيجانات كاذب اين دارودسته در عزاي عاشورا و درحالي كه بيشتر مردم در حال عزاداري بودند از يك سو و خسارت به اموال عمومي و مردمي و برهنه كردن نيروهايي كه براي حفظ آرامش آمده بودند از سويي ديگر سبب شد تا بيش از پيش اين دارودسته در چشم مردم ايران بد جلوه كند.
راهپيمايي 9 دي در ابراز انزجار از حرمت‌شكني سبزها در روز عاشورا تقريباً پاياني برفتنه انگيزي آنان بود؛ هر چندآنان مردم را گرسنه كيك و سانديس معرفي كردند!
پس از 9 دي ديگر فراخوان‌هاي اين دارودسته حتي از سوي حاميان خانه‌نشين و ساكت آنان اجابت نشد زيرا ديگر چيزي براي سبزها نمانده بود.
آنان اعتراضات خود با كثيف كردن ديوارهاي شهر ادامه دادند و تصور كردند با اين كار احمدي‌نژاد سرنگون مي‌شود ولي در اشتباه بودند.
22 بهمن ديگر تير خلاص را بر پيكر اسب ترواي سبز وارد كرد تا ديگر رمقي براي اين دار و دسته نماند.
آنان كه از رو نرفته بودند، چهارشنبه سوري را به عنوان روزي براي آشوب برگزيدند كه البته بازهم ناكارآمد بود.
اما صداوسيما در طول اين چند ماه ثابت كرد كه در مواقع بحران و يا حتي در مواقع عادي كارآيي ندارد.
حجم گسترده مدارك و تصاوير و فيلم‌هاي به دست آمده از جنايات سبزها هيچ‌گاه از رسانه ملي پخش نشد و بالاتر از آن بهانه از سبزها در زمينه تقلب در انتخابات گرفته نشد.
با يك برنامه‌ريزي مي‌شد به اتهامات دروغين موسوي در زمينه تقلب در انتخابات جواب داده شود تا اين همه زيان به بار نيايد اما صداوسيما از اين كار سر باز زد تا چند ماه پس از آن اين بهانه به دست آنان باشد.
برنامه‌هاي بي‌سر و ته و تكراري و خسته كننده صداوسيما نيز سبب شد تا روز به روز بر تعداد ديش‌هاي ماهواره افزوده شود.
امري كه مسئولان اين سازمان مدعي‌اند 30 تا 40 درصد از اقبال مردم به ماهواره كاسته شده است!
88 با تمام خوبي‌ها و بدي‌هايش تمام شد و سبزها تقريباً به تاريخ پيوستند.اما در اين ميان چه كسي بايد پاسخگوي زيان‌هاي وارده به مردم و كشور باشد؟
چه كسي بايد مسئول خون‌هاي ريخته شده باشد؟
چه كسي بايد مسئول قتل خانم آقاسلطان (كه نامزدش در اسرائيل خوش مي‌گذراند) باشد؟
آيا جمهوري اسلامي مقصر بود كه وظيفه‌اش حفظ آرامش كشور است يا موسوي كه براي سخنانش مبني بر تقلب در انتخابات هيچ مدركي نياورد؟
بهرحال ملت ايران چشم به آينده دارد و اميد به آنكه ديگر فتنه‌اي انگيخته نشود.
اما آيا ممكن است؟