اخبار ويژه روزنامه كيهان (21/01/1389) زد و بند آمريكا با اسرائيل در پشت پرده نمايش خلع سلاح اتمي

كمك از گاوچرانها براي توجيه ورشكستگي موسوي و كروبي، شناسايي مرغوبترين سنگ پا پس از حوادث قرقيزستان، زد و بند آمريكا با اسرائيل در پشت پرده نمايش خلع سلاح اتمي و ... بخشي از اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان را تشكيل ميدهد.
اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان به شرح زير است:
* كمك از گاوچرانها براي توجيه ورشكستگي موسوي و كروبي
عضو تيم اصلي هدايت كننده كروبي در انتخابات رياست جمهوري سال گذشته، از تقسيم بندي شهروند درجه 1 و درجه 2 دفاع كرد و گفت: هر چند كه اصلاح طلبان رأي كمتري در آن انتخابات آورده اند اما رأي هاي آنها با كيفيت تر است و در مقابل رأي اكثريت رأي بي كيفيت و سطح پايين است!
عباس عبدي بي آن كه به علت اصل شكست فاحش مهدي كروبي (حتي در قياس با آراء ميرحسين موسوي و محسن رضايي و با وجود شعارهاي راديكالتر) بپردازد، به آراي 5/24 ميليوني، رئيس جمهور حمله كرد.
او در گفتوگو با دويچه وله ضمن زير پا گذاشتن همه موازين علمي و منطقي بحث و برخلاف واقعيت آشكار ريزش آراي افراطيون (كه به ويژه در 22 بهمن هويدا شد)، ادعا كرد: قطعاً رأي طرف دولت به نسبت آن 13 ميليون ريزش كرده ضمن اينكه كيفيت اين دو رأي با هم بسيار متفاوتند. كيفيت رأي كسي كه انتخاب شده هم به لحاظ افراد رأي دهنده كه كيفيت اجتماعي-اقتصادي شان پايين تر است و هم به لحاظ انگيزه ها و دفاع از آن رأي كه غالب آنان كم انگيزه و منفعل هستند، با رأي طرف مقابل متفاوت است. رأي دهندگان طرف مقابل و آن 13 ميليون كه مي گويند، به لحاظ كيفيت و سطح اجتماعي بالاتر هستند. فقط نبايد به عدد نگاه كنند.
عبدي كه پيش از اين بار ها خودباختگي خود را در مقابل آمريكا يي ها نشان داده، اين بار هم جامعه كابويي آمريكا را برتر از جامعه ايران معرفي كرد و گفت: معناي كيفيت اين است كه مثلاً اگر در آمريكا يك رئيس جمهور 52 درصد رأي مي آورد و آن كه باخته است 48 درصد و يا اگر يك طرف 60 درصد رأي دارد و ديگري 40 درصد، اين دو رأي مساوي اند. يك اكثريت وجود دارد و در كنار آن يك اقليت.اما اگر در جايي فردي 60 درصد آرا را بياورد و آن كه 40 درصد رأي آورده، رأي خود را از اقشار تحصيل كرده فعال و از طبقه اي كه اساساً مديريت اجتماع بيشتر در دست آنان است، داشته باشد. آن كه انتخاب شده نمي تواند بگويد من 60 هستم و تو 40؛ پس من پيروز شدم.
اين عضو افراطي ستاد كروبي توضيح نداد كه اين فرمول من درآوردي چه نسبتي با دموكراسي مدعايي، هر شهروند يك رأي و ايران براي همه ايرانيان دارد و او چگونه ادعا مي كند كه آراي نامزدهاي مدعي اصلاح طلبي مربوط به اقشار تحصيل كرده و آراي نامزد پيروز مربوط به طبقات بيكيفيت و منفعل است؟ آيا آنها را كه حماسه هاي 22خرداد، 9دي و 22 بهمن را رقم زدند مي توان كم انگيزه و منفعل شمرد؟
البته معلوم است كه درد اقبال آقاي عبدي وجود اقليت يا اكثريت در جامعه نيست بلكه معضل بزرگ اين طيف آن است كه با تحميل خرافه ها و خيالات خود به كروبي، وي را ته چاه انداختند به نحوي كه وي نتوانست حتي اندازه رأي باطله رأي كسب كند يا حتي با موسوي رقابت كند و بنابراين به واسطه نبوغ بالاي (!) خود در مظان اتهام بي عقلي و بي عرضگي هستند اما به جاي توضيح، ترجيح مي دهند سياست فرار به جلو و پررويي را پيشه كنند.
كيفيت قائل شدن عبدي براي مدعيان اصلاح طلبي ( براي توجيه روند رو به زوال كميت آنها) در حالي است كه وي اواخر بهمن ماه در گفت وگو با دويچه وله تصريح كرده بود: جريان سبز بيش از آن كه مبتني بر عقلانيت باشد مبتني بر احساسات است و شعارها بازيچه طرف مقابل شده است. جنبش سبز مانند كاميوني است كه در سراشيبي دنده خود را خلاص كند و ديگر قابل كنترل نباشد.
در جنبش مرتباً بر مطالبات افزوده و از نفرات كاسته شد. جنبش سبز رهبري ندارد و اين مسخره است كه گفته شود اين نقطه قوت ما است. من با بنيان هاي اين حركت مشكل دارم و معتقد بودم چنين حركت هايي در ايران جواب نمي دهد و نمي تواند جلو برود.
عبدي پس از اين سخنان با انتقادهاي تند همقطاران مواجه شد كه وي را به تضعيف روحيه وسط گرفتاري ها متهم مي كردند و ظاهراً اظهارات كيفي! اخير براي جبران اظهارات قبلي ادا شده است.
* شناسايي مرغوبترين سنگ پا پس از حوادث قرقيزستان
سرنگوني رژيم وابسته به آمريكا و برآمده از كودتاي مخملين در قرقيزستان به دست مردم آثار بسياري را مي تواند در پي داشته باشد اما يكي از اولين آثار و خواص آن، معرفي مرغوب ترين نوع سنگ پاي جهان است!
ماجرا از اين قرار است كه 5 سال پيش وقتي مخملي ها در قرقيزستان با هدايت آمريكا و به تبعيت از عملكرد مخملي ها در گرجستان و اوكراين، حكومت وقت را كنار زدند و روي كار آمدند، طيف رسانه هاي زنجيره اي ضد انقلاب (از برخي مطبوعات مدعي اصلاح طلبي در داخل گرفته تا سايت ها و وبلاگ ها و شبكه هاي ماهواره اي وابسته) اين رويداد را جشن گرفتند در حالي كه مفهوم رويداد مذكور، تبديل قرقيزستان به پايگاه آمريكا بود.
آمريكايي ها براي مديريت بحران افغانستان و كنترل نظامي منطقه استراتژيك اطراف قرقيزستان، به تأسيس پايگاه نظامي در ماناس دست يازيدند.
اين پايگاه از آن جهت اهميت دارد كه ماه گذشته قرار بود در آن پايگاه ريچارد هالبروك مقام آمريكايي با عبدالمالك ريگي ديدار و مذاكره كند اما ريگي هرگز به بيشكك نرسيد و مأموران اطلاعاتي ايران با نشاندن هواپيماي قرقيزي، ريگي را زنده شكار كردند.
سالها پس از كودتاي گل لاله و در حالي كه مردم معترض بساط حكومت مخملي را جمع كرده اند، رسانه هاي زنجيره اي مورد اشاره با دست كم گرفتن شعور مخاطبان و بي آن كه خود را از تب و تاب بيندازند از "پيروزي مردم معترض بر دولت " سخن مي گويند و برخي از آنها با وقاحت بيشتر سعي مي كنند به شبيه سازي اتفاقات ايران و قرقيزستان بپردازند حال آن كه در قرقيزستان هم مردم پس از تجربه اندوزي 5 ساله به همان نقطه اي رسيده اند كه ملت ايران از 30 سال پيش در قبال سياست هاي فريبكارانه و سلطه جويانه آمريكا رسيده اند و در واقع آمريكا در قرقيزستان هم شكستي مشابه را (ولو در ابعادي محدودتر از جبهه ايراني) تجربه كرده است.
رسانه هاي ضد انقلاب در خبرها و تحليل هاي خود از تعابيري نظير "شورش پيروزمندانه ملت قرقيزستان "، "قيام در قرقيزستان "، و... بهره جسته اند.
آنها همچنين از گروهك هاي ضد انقلاب خواسته اند از حوادث قرقيزستان براي تجربه گرفتن عليه جمهوري اسلامي استفاده كنند، سايت بالاترين كه مديريت آن را منوشه امير برعهده دارد و به عنوان يكي از سايت هاي رژيم صهيونيستي بيشترين آسيب را از سقوط دولت مخملي قرقيزستان متحمل شده است، يكي از همين كانون هاي رسانه اي بود كه با پررويي سنگ پاگونه سعي داشت ماجراي ياد شده را وارونه جلوه دهد.
اما لابلاي انبوه هياهوها در بالاترين، يكي از پيغام گذاران نوشت "جو نگيردمان! ايران قرقيزستان نيست ".
يكي ديگر از عناصر ضد انقلاب هم در اين باره تصريح كرد: قياس ايران و قرقيزستان، مع الفارق است و كاري اشتباه و دور از واقع نگري است.
شايان ذكر است رزا آتانبايوا سركرده مخالفان در قرقيزستان از اعضاي سابق كمونيست و وزير خارجه دولت قرقيزستان قبل از كودتاي گل لاله است.
* زد و بند آمريكا با اسرائيل در پشت پرده نمايش خلع سلاح اتمي
موضع تازه رژيم صهيونيستي، از پوشالي بودن كنفرانس امنيت اتمي در واشنگتن پرده برداشت.
دولت اوباما درباره اين كنفرانس كه دوشنبه و سه شنبه هفته آينده برگزار مي شود، تبليغات زيادي به راه انداخته بود اما رژيم صهيونيستي اعلام كرد: نتانياهو در اين كنفرانس شركت نمي كند ضمن اينكه دولت اوباما، سياست اسرائيل درباره مبهم نگه داشتن توان هسته اي خود را پذيرفته و نيازي نيست تل آويو توان هسته اي خود را با سياست تازه آمريكا درباره خلع سلاح اتمي تطبيق دهد!
ماجرا از آنجا آغاز شد كه مقامات رژيم صهيونيستي اعلام كردند برنامه حضور بنيامين نتانياهو در كنفرانس امنيت هسته اي واشنگتن لغو شده و از طرف اين رژيم، وزير امنيت و انرژي (دان مريدور) در سمينار شركت مي كند.
رسانه هاي اسرائيلي از جمله هاآرتص در توضيح علت اين ماجرا گزارش دادند: نتانياهو نگران آن است كه برخي كشورهاي اسلامي و عربي از جمله تركيه و مصر، اسرائيل را به خاطر داشتن تسليحات اتمي و عدم امضاي پيمان منع گسترش تسليحات اتمي (ان.پي.تي) در كانون اعتراض ها قرار دهند.
روزنامه هاآرتص به نقل از يكي از اعضاي دولت اسرائيل نوشت: در اساس كنفرانس واشنگتن مي بايد درباره خطرات دستيابي تروريسم به مواد اتمي به بحث بپردازد، اما در روزهاي اخير اطلاع يافتيم كه برخي كشورهاي شركت كننده با انحراف گفت وگوها از مسير مبارزه عليه تروريسم، درصددند كنفرانس را به عنوان محلي براي فشار بر اسرائيل مورد سوء استفاده قرار دهند و ما را وادار به پيوستن به قرارداد منع گسترش تسليحات اتمي كنند.
خبرگزاري رويتر هم گزارش داد: نتانياهو وقتي حضور در كنفرانس واشنگتن را لغو كرد كه باخبر شد برخي از كشورهاي مسلمان از جمله تركيه و مصر خواستار امضاي قرارداد ان.پي.تي توسط اسرائيل شدند. مشاوران نتانياهو مي گويند دليل موافقت اوليه او براي شركت در كنفرانس آن بوده كه آمريكا به وي اطمينان داده است در قطعنامه پاياني كنفرانس اشاره اي به توان هسته اي اسرائيل و سياست ابهام آن نخواهد شد.
همزمان با اين خبر، خبر ديگري در رسانه هاي غربي منتشر شد.
طبق اين خبر داني ايالون معاون وزير خارجه اسرائيل با اشاره به روابط آمريكا و اسرائيل گفته است: استراتژي اتمي تازه آمريكا فشاري بر روي اسرائيل ايجاد نكرده و ما همچنان مي توانيم سياست عمدي ابهام را در مورد توانايي اتمي خود حفظ كنيم.
براساس وعده مقامات وزارت خارجه آمريكا، دولت اوباما سياست ما را در اين زمينه پذيرفته و نيازي نيست كه اسرائيل توان هسته اي خود را با سياست جديد آمريكا تطبيق دهد.
معاون وزير خارجه رژيم صهيونيستي مي افزايد: آمريكا پيش از اعلام سياست اتمي جديد خود، آن را با اسرائيل در ميان گذاشته بود و اين اطلاع دادن قبل از اعلام رسمي سياست اوباما نشان مي دهد مناسبات نزديك دوطرف همچنان پابرجاست.
آمريكا در راهبرد هسته اي جديد خود به ما اطمينان داده كه با هسته اي شدن جمهوري اسلامي كنار نخواهد آمد.
وي تاكيد مي كند: آمريكا و اسرائيل معضل هسته اي ايران را از يك چشم مي بينند و آمريكا به اسرائيل وعده داده كه براي مقابله با توان هسته اي ايران هيچ گزينه اي را رد نمي كند.
از طرف ديگر سخنان مايك همر سخنگوي امنيت ملي آمريكا، اظهارات معاون وزير خارجه رژيم صهيونيستي را تاييد مي كند.
به گزارش دويچه وله، همر با تاييد عدم حضور نتانياهو در كنفرانس واشنگتن گفت: اسرائيل متحد نزديك آمريكاست و ما خشنود خواهيم بود كه همكاري نزديك خود درباره امنيت اتمي را با اين كشور ادامه دهيم.
راديو فردا هم در واكنش به خبر لغو حضور نتانياهو در كنفرانس واشنگتن گفت: اسرائيل همواره از زمان امضاي قرارداد ان.پي.تي در سال 1970 ميلادي، از امضاي اين قرارداد سر باز زده و بازرسان آژانس را به رآكتور اتمي ديمونا راه نداده است. هنگامي كه نتانياهو اعلام كرد در كنفرانس واشنگتن شركت مي كند، همگان شگفت زده شدند چرا كه مقامات اسرائيلي همواره از شركت در كنفرانس هاي خلع سلاح سر باز زده اند.
گفته مي شود رژيم صهيونيستي دست كم 200 كلاهك هسته اي را در اختيار دارد كه به كمك آمريكا، انگليس و فرانسه توليد كرده است.
اگرچه معاهده ان.پي.تي از سوي190كشور امضا شده اما اسرائيل از جمله معدود كشورهايي است كه با حمايت آمريكا از نظارت آژانس گريخته و به توليد تسليحات اتمي ادامه داده است.
* دعوا بر سر مصداق "عوضي " پس از معركه درازگوش تروا
حمله چند نفر از عناصر ضدانقلاب به سفارت ايران در هلند و عبور از نرده هاي سفارت، برخلاف توقع اوليه طراحان اين سناريوي مضحك، تبديل به بهانه اي تازه براي زد و خورد لفظي ميان گروهك ها شد.
به دنبال انجام اين اقدام بي ارزش، ويديويي از عبور افراد ياد شده از نرده هاي سفارت به سرعت در فضاي اينترنت منتشر شد و رسانه هاي ضدانقلاب بالاتفاق (از راديو فردا و صداي آمريكا گرفته تا جرس و روزنت و راديو زمانه و ايران امروز و... ده ها سايت مشابه) به استقبال از اين خبر به عنوان اقدام حماسي سبزها در خارج (!) پرداختند.
اما چند روز پس از بهره برداري اوليه ماجرا، دو طيف از گروهك هاي ضدانقلاب در نقش مخالف و موافق ماجرا يكديگر را "عوضي " توصيف كردند. قبل از همه ابراهيم نبوي طنزنويس فراري نشريات زنجيره اي در مطلبي با موضوع «عوضي ها» نوشت: تعدادي از عوضي ها به سفارت ايران در هلند حمله كردند.مي گويم عوضي و مراد من آدم هايي است كه نه انقلابي اند، نه مخالف حكومتند، نه جزو نيروهاي جنبش سبزند، نه سلطنت طلبند، هيچ كدام نيستند. فقط يك مشت موجود بي فكر و رياست طلب هستند كه مي خواهند جلب توجه كنند. آنها انقلاب كردن را از راه دور دوست دارند.
بسياري از عناصر ضدانقلاب به اظهارات نبوي واكنش نشان دادند كه مضمون حمله آنها اين بود "عوضي خودتي "! از جمله سايت بالاترين وابسته به منوشه امير نوشت: وقتي ابراهيم نبوي دلقك، سياسي مي شود و با گفتن جوك سياستمدار مي گردد، بيشتر از هر موقع مضحك تر مي شود.
او در اعتراض به حمله به سفارت آنچنان اراجيفي سر هم مي كند كه سر و ته آن قابل اتصال به هم نيست.
او با واژه هاي هم قد و قواره خود، به فعالان مخالف رژيم اسلامي حمله ور مي شود. نبوي همه چيز را عوضي توصيف مي كند تا بگويد نبايد اعتراضات از سطح چندتا شعار سبزينه و يك نوار زيارت امامزاده داود به دور دست و نهايتاً بالا بردن دو انگشت فراتر رود.
سايت اخبار روز هم در واكنش به اظهارات نبوي مقاله اي با همان عنوان مقاله وي (عوضي ها) نوشت كه در آن آمده بود: واژه عوضي به دو معنا به كار مي رود. در معناي اول كه مودبانه تر است و ما بسيار كوشش مي كنيم آدم هايي را كه منظورمان هستند، در همين معنا، در نظر بگيريم، آدم ها اشتباهاً خود را به جاي آدم هاي ديگر جاي مي زنند.اما معناي دوم جزو كلمات "بد " به حساب مي آيد. از تشريح آن خودداري مي كنيم زيرا ربطي به مطلب ما ندارد.
تعدادي از "عوضيها "، از آن كه عده اي به سفارت جمهوري اسلامي در هلند حمله كرده اند، ناراحت شده اند مي گويم عوضي و مراد من از اين آدم ها، كساني هستند كه نه اصلاح طلبند، نه دموكرات اند، اما خيال مي كنند رهبر جنبش سبزند.
آن ها يك مشت موجود بي فكر و رهبري طلب هستند كه مي خواهند جلب توجه كنند و وقتي ديگران اقدامي مي كنند و جلب توجه مي كنند، دچار ناراحتي مي شوند و آبروي يك جنبش بزرگ را هم مي برند. آنها اصلاح طلبي را از دور دست دوست دارند.
اگر بنا به شهامت باشد لابد آنها بايد كفش و كلاه كنند و به كشور برگردند و مثل بسياري كه در خيابان جنگيدند به جنگ رژيم بروند اما عوضي ها با همان قلابي ها، در زندان توبه نامه مي نويسند و در قلب اروپا به انقلابيون حمله مي كنند. دوست دارند كاسه داغ تر از آش باشند.
او به قلب حكومت حمله مي كند اما نه در تهران بلكه در كشورهاي اروپايي. او دستگير نمي شود و به زندان نمي رود. عوضي ها جنس اصلي نيستند، قلابي اند.
عوضي ها مردم كه راه مي افتند، افسارشان را مي كشند. يك روز بعد از اينكه از شكم اسب تروا طرفداران احمدي نژاد بيرون آمدند (اشاره به تئوري مضحك مهاجراني و نبوي براي 22 بهمن) از عوضي ها در لندن و وين خواستم اتاق فكرشان را تعطيل كنند، اندازه نگاه دارند و به مخالفان آدرس عوضي ندهند اما عوضي ها دست برنداشتند.
آنها طنزنويس بوده اند و اشتباهاً جوگير شده اند و احساس رهبري سياسي يك جنبش به آنها دست داده است.
تمركز تبليغاتي رسانه هاي ضد انقلاب روي اقدام بي ارزش شماري از عناصر ضد انقلاب وابسته به منافقين در حالي بود كه وزارت خارجه هلند با وجود كوتاهي پليس اين كشور، رسماً از سفير كشورمان عذرخواهي كرد.
پايان مضحك سناريوي اسب تروا باعث شد تا محافل ضدانقلاب به شاهكار نبوي و مهاجراني نام درازگوش تروا را بدهند.
گزارش سرويس "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس