اخبار ويژه روزنامه كيهان (31/01/1389) دو روايت از سرخوردگي ضدانقلاب در آشوب مخملي

دردسرهاي مردهخوري، حرف حساب ايران جواب ندارد، دو روايت از سرخوردگي ضدانقلاب در آشوب مخملي، انبار كاه جديد آمريكا از سوي اپوزيسيون ناامن اعلام شد، عناويني هستند كه اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان را تشكيل ميدهد.
اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان به شرح زير است: 
* دردسرهاي مردهخوري 
اختلال ذهني كروبي پس از شوك شكست انتخاباتي و دروغ از آب درآمدن تك تك ادعاهاي وي در زمينه تقلب و تجاوز و كشته سازي دروغين از امثال ترانه موسوي، شدت گرفته است. 
كروبي در انتخابات خرداد سال گذشته با ريزش 93درصدي آراي خود به نسبت 4 سال قبل (از 5 ميليون به 330هزار رأي) مواجه شد و تنها توانست حدود يك درصد آرا را به خود جلب كند. وي در عين حال به دنبال راه افتادن شايعه تقلب از سوي افراطيون حامي موسوي و غبارآلود شدن فضا، فرصت را براي به حاشيه انداختن افتضاح بزرگ آراي خود مناسب ديد و مانند موسوي كه با فريبكاري 13 ميليون رأي جمع كرده بود، مدعي تقلب شد! 
كروبي در ادامه اين روند به افراطيگري، دروغهاي بزرگ گفتن، شركت در آشوب هاي خياباني و... پرداخت تا بلكه سرمايه از دست رفته اجتماعي را بازيابد اما بدبياري هاي پياپي، به شدت بر او فشار آورده و او را دچار نوعي توهم كرده است. 
وي ديروز در ديدار شماري از افراطيون همدرد، به نحوي سخن گفت كه حاكي از تشديد توهم مي كند. كروبي با استناد به همين ديد و بازديدهاي محفلي و تيمي گفته است: استقبال و ابراز محبت مردم در كوچه و خيابان، در بازار و محل كار و در هر موقعيت مناسب از زندانيان آزاد شده آيا نشان دهنده كنترل و تسلط بر اوضاع است. 
اين ادعا در حالي است كه شخص كروبي هر جا ميان مردم پا گذاشته با اعتراض شديد مواجه و مجبور به فرار شده است. 
كروبي ضمن مغالطه بر سر استفاده ابزاري گروهك هاي ضدانقلاب هم پيمان خود از اموات اين جريان و تشييع آنها (اصطلاحاً مرده خوري!)، گفت: مردن هم دردسر شده است. كروبي به همين بهانه از خدا خواسته كه مرگ او را به تاخير اندازد. او ميگويد: گويا بايد نامه اي به عزرائيل بنويسيم تا پيام ما را به خدا برساند كه خدايا اگر بناست اين ايام، ايام مرگ طبيعي ما باشد، مجالي اعطا فرما و از آمدن عزرائيل جلوگيري كن، اكنون زمان مرگ طبيعي نيست. 
انتظار ميرفت كروبي پس از برجاي گذاشتن كارنامه اي سياه در خدمت به دشمنان خدا و خيانت به خلق خدا، توفيق توبه آرزو كند تا از بارسنگين گناهان فراوان خود بكاهد. 
* زود دويچه: حرف حساب ايران جواب ندارد 
تا اسرائيل مسلح به بمب اتمي است، ژست آمريكا براي خلع سلاح هسته اي بي فايده و باورناپذير خواهد بود. اين تحليل، امروز از سطح رسانه هاي منطقه فراتر رفته و به طور گسترده در اروپا و آمريكا مطرح است. 
روزنامه آلماني زود دويچه سايتونگ ضمن استناد به اين باور جهاني، در مطلبي با عنوان "تابوي اسرائيل "، نوشت: سلاح هاي اتمي اسرائيل نقطه ضعف رئيس جمهور آمريكا در مبارزه با برنامه اتمي ايران است. چرا به اسرائيل روا باشد آنچه براي ايران ممنوع است؟ تابو، فرمان پنهان داشتن است و زير پا گذاشتن آن پيامدهاي سختي دارد. در حوزه سياست جهاني نيز، آنجا كه براي نقش آفرينان كمتر چيزي مقدس است، تابوهايي وجود دارد؛ امور خطرناكي كه بهتر است سراغ آنها نرفت. 
يكي از اين تابوها (دست كم براي اسرائيل و متحدانش در غرب) سلاح هاي اتمي اين كشور است. هر كس ميداند چنين سلاحهايي وجود دارد اما كسي اجازه ندارد درباره اش حرف بزند. حتي قدرتمند ترين مرد جهان، اوباما، او همان كاري را مي كند كه پيشينيانش. 
اينگونه بود كه رئيس جمهور آمريكا، آنگاه كه در پايان كنفرانس اتمي در واشنگتن خبرنگاري از او درباره حرف هاي مگو يعني برنامه هستهاي اسرائيل پرسيد، گفت: بگذاريد درباره آمريكا حرف بزنيم زيرا من در مورد برنامه آنها اظهارنظر نمي كنم. 
درها بسته! پرده ها كيپ! پيشينيان اوباما هم دقيقاً همين گونه عمل كرده اند. زود دويچه سايتونگ با بيان اينكه "طنز روزگار است كه آمريكا و اسرائيل برنامه اتمي ايران را در دستور كار دارند "، نوشت: بمب اسرائيل نقطه ضعف مبارزه آن دو كشور عليه برنامه هسته اي ايران است. هر چه فشار بر رئيس جمهور ايران محمود احمدي نژاد افزون مي شود به همان نسبت ايراني ها با صداي رساتري مي پرسند « چرا آنچه براي ايران ممنوع است براي اسرائيل رواست يا دست كم تحمل مي شود؟ 
پرسش به جايي است اما اسرائيلي ها و آمريكايي ها تاكنون از دادن جواب شانه خالي كرده اند. زيرا چنين پاسخي ژرفناي تضاد را در سياست جهاني نشان مي دهد و بويژه آشكار مي كند چه شكافي بين فرضيه هاي خوش بينانه رئيس جمهور آمريكا و واقعيت برهنه وجود دارد. حرف هاي اوباما زيبا اما غيرواقع بينانه است. 
اگر اوباما از اسرائيل دعوت مي كند به ان.پي.تي بپيوندد، چيزي بيش از تلاش براي غلبه بر جو موجود و اندكي كاستن از فشار ديگ در حال جوش نيست. 
با اين حال تناقض بر جاي خود باقي است و اين تناقض را نمي توان با ايجاد تعادل بين اسرائيل و ايران برقرار كرد. 
* دو روايت از سرخوردگي ضدانقلاب در آشوب مخملي 
در ميان محافل ضدانقلاب خارجنشين بر سر بيعرضگي امثال ميرحسين موسوي براي معارضه با نظام اسلامي بحث و اختلافهاي شديدي پديد آمده است. 
اين بحثها به ويژه پس از راهپيمايي باشكوه 9 دي و سپس يوم الله 22 بهمن شدت گرفت. اما آنچه در اين ميان مورد اتفاق همه گروهكهاست اين كه او در جبهه ضد انقلاب ايستاده است. 
در اين زمينه سايت ايران گلوبال (از حاميان حمله رژيم صهيونيستي به ايران) طي تحليلي با عنوان "چرا وظيفه خود ميدانم از ميرحسين حمايت كنم "، نوشت: آيا او ايدهآل ماست و فراتر از او نميشناسيم؟ آيا نقد او را كنار گذاشتهايم؟ آيا ما "سبزاللهي " هستيم؟ پاسخ اين سئوالات "نه " است. آرمان ما در نهايت برپايي نظام سكولار است. پس چرا از موسوي حمايت ميكنيم؟ او عملاً تنها گزينه واقعبينانه است، اگرچه ايدهآل نباشد. 
نويسنده با بيان اينكه "در 30 سال گذشته چشم به اپوزيسيون ناكارآمد در خارج يا قدرتهاي خارجي بسته و تنها دلخوش بودهايم "، به دفاع از خشونت و حملات فيزيكي به مراكز حاكميتي پرداخت اما آن را فعلاً ناممكن خواند و نوشت: رفتارهاي غيرعملي از جمله تشويق به حمله به پايگاه هاي رژيم و تسخير فيزيكي آنها در موازنه قواي كنوني تنها به تلفات بيشتر و بهانه اي مضاعف براي نظام براي سركوب و زندان مي انجامد. البته اين گزينه در شرايطي كه موازنه قوا به نحو چشمگيري به نفع مخالفان برگردد قابل تامل است! ولي در شرايط كنوني به هيچ وجه عملي نيست و به سرخوردگي ميانجامد! 
ايران گلوبال، محافل ضدانقلاب را از جستجوي نقاط ابهام آميز در كارنامه گذشته موسوي برحذر داشت و نوشت: اپوزيسيون هنوز درفاز زيرساخت سازي تئوريك به سر مي برد و موسوي قصد گستردن شبكه را دارد. در مقطع كنوني بايد به بنيان هاي اعتقادي مردم احترام بگذاريم. موسوي را بي اعتبار نكنيم بلكه عملكردش را محتاطانه نقد كنيم اما ما نبايد اصلاح طلبان را در داخل كشور تنها بگذاريم. 
آرمان ما در نهايت برپايي نظام سكولار است اما استراتژي ما بايد براساس ظرفيت هاي اجتماع و موازنه قواي فكري كنوني باشد. بايد اصلاح طلبان را به راديكال تر شدن تشويق كرد. فراموش نكنيم كه سياستمداران بايد پيرو باشند نه اين كه ديگران دنباله رو آنها باشند. 
اين تاكيد بر دفاع از موسوي به خاطر پيش بردن جريان منافق جدايي دين از سياست(سكولاريسم) و معارضه با نظام در حالي است كه سايت ضد انقلابي خودنويس(متشكل از شماري از روزنامهنگاران زنجيرهاي) با وجود حمايت از موسوي تا همين اواخر، از بيعرضگي موسوي انتقاد كرد و نوشت: سخنان اخير موسوي در جمع جوانان مجاهدين انقلاب، مثبت بود يا نااميدكننده؟ او مي گويد كه بايد رسانه باشيد و در جمع خانه با خانواده حرف بزنيد. آيا موسوي دارد آب بر آتش اصلاحات مي ريزد؟ آيا موسوي دارد شعله جنبش سبز را خاموش مي كند؟ سخنان موسوي نشان مي دهد كه او تنزل پيدا كرده است. 
خودنويس معتقد است: موسوي رهنمود ميدهد كه بنده چشم اندازي براي آزادي نمي بينم فلذا علاقمندان خود را با شرايط تطبيق دهند و راهي پيدا كنند. گذشته از آن همه ما امروز بايد در محيط فعاليت و خانه خود يك رسانه باشيم. 
منظور از رسانه بودن در محيط خانه يعني اين كه با خانواده خود حرف بزنيد. آيا واقعا يك رهبر جنبش تا اين حد پايين آمده كه مي گويد با زن و بچه هايتان حرف بزنيد و اين مبارزه است و شما رسانه ايد. البته شعارهايي هم مي دهد كه بايد از هر راهي كه مي توانيد بكوشيد. اين هر راهي چيست و اصولاً رهبران بايد راه پيدا كنند يا مردم عادي. مثلا به يك كارگر بگوييم "مشتي يك راهي براي رسانه شدن پيدا كن؟ " 
* انبار كاه جديد آمريكا از سوي اپوزيسيون ناامن اعلام شد 
بلافاصله چند روز پس از اعلام سازمان سيا و وزارت خارجه آمريكا مبني بر ارسال نرم افزار اينترنتي مطمئن و جديد بر جريان اپوزيسيون در ايران، روزنامه كريستين ساينس مانيتور تصريح كرد اين نرم افزار در خدمت شبكه اطلاعاتي ايران قرار خواهد گرفت. 
راديو فردا (ارگان رسمي سازمان سيا) و صداي آمريكا طي روزهاي اخير با اشاره به مصوبه كنگره مبني بر لغو صادرات فناوري به ايران خبر داده اند كه با مديريت وزارت خارجه، نرم افزار پيشرفته اي موسوم به "هي استك " تهيه و به اپوزيسيون در ايران تحويل داده شده كه ميتواند ضمن كدگذاري و رمز كردن مبادلات اطلاعات، خارج از نظارت و كنترل عمل كند. 
اما ديروز روزنامه كريستين ساينس مانيتور به نقل از يك كارشناس اينترنتي عضو اپوزيسيون در ايران نسبت به سرانجام اين پروژه و به دام افتادن شماري ديگر از عناصر ضدانقلاب هشدار داد. 
روزنامه آمريكايي نوشت: مخالفان سلاح جديد را در جنگ اينترنتي به كار گرفتهاند؛ هي استك يا همان انبار كاه كه شعار "در پيدا كردن سوزن موفق باشيد " را براي خود انتخاب كرد.اين سلاح در سانفرانسيسكو و منحصراً براي ايران ساخته شد. 
يك كارشناس اينترنت در ايران كه از جريان اپوزيسيون است مي گويد ما به اين نرم افزار احتياج داريم كه به كدسازي وسيع اطلاعات مي پردازد و سپس به مجموعه اي از اطلاعات معمولي تبديل مي كند تا در ترافيك معمول اينترنت جلب توجه نكند. 
اين كارشناس ضدانقلاب سپس اضافه ميكند: فناوري جديد شايد حيات جديدي به شبكه ارتباطي نيمه جان ما بدهد اما مردم ياد گرفته اند كه به اين آساني به چيزي اعتماد نكنند. بايد اطمينان داده شود كه اين نرم افزار، قابل اعتماد است نه اينكه دامي از سوي سپاه باشد. من در عين حال مشكوك هستم. سپاه خيلي زود ميتواند نسخههاي زيادي از اين نرم افزار را ضمن كار گذاشتن برنامه هاي جاسوسي در آن تكثير كند. 
گفتني است محافل سياسي و اطلاعاتي آمريكايي و انگليسي بارها بر قدرت ارتش سايبري ايران اعتراف كرده اند. شبكه سايبري سازمان دهي شده از سوي مثلث سيا، ام.آي 6 و موساد اگر چه در ابتدا ابزار قدرت سازمان هاي جاسوسي سهگانه تلقي ميشد اما در عمل تبديل به تور آسان و متمركز براي شكار گسترده عوامل عضو شبكه جاسوسي و خرابكاري دشمن تبديل شد و دهها نفر از عناصر فعال در اين شبكه در كنار انبوهي از اسناد به دام افتادند به نحوي كه در برخي ارزيابيها، از پاتك سايبري ايران به عنوان بزرگترين ضربه به شبكه جاسوسي آمريكا و انگليس و اسرائيل در ايران در طول 30 سال گذشته تعبير شد. 
احتمالاً آمريكايي ها از سر عصبانيت و استيصال، چيزي شبيه عمليات فروغ جاويدان (مرصاد) را براي بقاياي شبكه جاسوسي خود تدارك ديدهاند. 
گزارش سرويس "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس