ایرن‏آن

اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان به شرح زير است:

* دم خروس دفاع از حقوق بشر
پس از آن كه در اسفندماه سال گذشته عمليات مقتدرانه مركز بررسي جرايم سازمان يافته سايبري سپاه پاسداران، نقاب دروغين مدافعان حقوق بشر را كنار زده و با انتشار اسناد همكاري آنها با سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه منجر به رسوايي فضاحت بار آنان گرديد.
سركرده گروهك كه تا به حال حتي از دوستان خود فراري بود، ترجيح داد سكوت را بشكند.
كيوان رفيعي همان فردي است كه عكس ها و فيلم هايي از وي و تصاويري از مكاتباتش با گروهك منافقين از رسانه ها پخش شده بود.
اين عضو گروهك نفاق كه مسئوليت "كانون مدافعان حقوق بشر " را به عنوان يك تشكيلات تروريستي-جاسوسي برعهده دارد در مصاحبه با خبرگزاري ضدانقلاب هرانا و در حالي كه سعي داشت انتساب دستگيرشدگان عضو اين گروه در داخل كشور را به تشكيلات مطبوعش انكار نمايد، گفت: ذكر اين نكته لازم است كه ما از ابتداي بهمن ماه سال گذشته اطلاعيه داديم و اعلام كرديم كارتهاي عضويت صادره و تمامي عضويت هاي افراد را يكطرفه تا تاييد مجدد به دليل اصلاحات ساختاري و فضاي امنيتي كشور لغو كرده ايم، بنابراين اينكه تعدادي از اين فعالان دربند داراي سابقه همكاري و عضويت در مجموعه بوده اند با عضويت متفاوت است، اما فارغ از اين موضوع آنچه كه اهميت دارد و بر آن تاكيد داريم قاطبه اين افراد كه هويتشان براي ما مشخص است در هر حالتي مدافعان حقوق بشر هستند و بازداشت آنان را برخلاف نص صريح تمامي قوانين حقوق بشري بايد دانست و بر همين اساس هم حمايت از آنان را امري لازم و ضروري مي دانيم.
گفته‌هاي متناقض فوق در حالي از سوي رفيعي بيان شده است كه برخي منابع موثق از اعترافات سنگين 30 عضو دستگير شده اين گروه خبر داده اند. لازم به يادآوري است پروژه دروغين شهيدسازي در برهه پس از انتخابات ابتدا توسط رفيعي مطرح شده و با واسطه مخملباف به سران فتنه منتقل شده بود.

* دوست ما را آزاد كنيد
در ادامه حمايت‌هاي آشكار كشورهاي غربي از عوامل ميداني خود در ايران، دولت فرانسه خواستار آزادي عمادالدين باقي از زندان شد.
برنارد والرو سخنگوي وزارت خارجه فرانسه روز پنج شنبه در يك كنفرانس خبري در اين باره گفت: به مناسبت چهارمين ماه زنداني بودن عمادالدين باقي، فرانسه رسماً از مقامات ايراني مي خواهد كه وي را آزاد نمايند چون شنيده ايم او بيمار است.
والرو در اظهارات خود به اينكه آيا مطالبي مانند بيماري باقي سندي به جز ادعاهاي محافل حقوق بشري كه غربي ها خود ساخته اند و به آنها حقوق مي دهند تا عليه كشورهاي مستقل سندسازي كنند، دارد يا نه اشاره نكرد. اين در حالي است كه اخبار موجود نشان مي دهد باقي كاملاً سالم است و همين چند روز قبل با خانواده اش گفت وگو كرده است.
علت توجه ويژه غربي‌ها به باقي ظاهراً به اين دليل است كه او از جمله مهره هاي تبليغاتي غرب عليه جمهوري اسلامي بوده است. در سال 2005، فرانسه جايزه حقوق بشر را به عمادالدين باقي اعطا كرد. همچنين در سال 2008، وي جايزه انگليسي "خبرنگار بين المللي سال " را از آن خود كرد و بالاخره در سال 2009، جايزه مارتين انالز به خاطر آنچه غربي‌ها آن را دفاع از حقوق بشر مي‌نامند به او تعلق گرفت.وزارت خارجه متأسفانه همچنان در مقابل اين مداخلات آشكار در امور داخلي كشورمان ساكت است.

* سلطنت طلبان هم از راه رسيدند
يك تشكل سلطنت طلب كه عموماً متشكل از كساني است كه سال ها قبل به دليل پرونده‌هاي آلوده‌شان از ايران گريخته‌اند از توقيف پروانه حزب مشاركت و سازمان مجاهدين به شدت ابراز ناراحتي كرد.
اتحاد جمهوري خواهان ايران در بيانيه اي كه به اين مناسبت صادر كرد و گويا نيوز(سيا نيوز) آن را منتشر ساخته ضمن دفاع قاطع از اقدامات فتنه جويانه اين دو تشكل در سال گذشته برخورد با آنها را مقدمه برخورد با همه تشكل هاي اصلاح طلب دانسته است.
اعضاي اين اتحاديه كه جملگي از كشور گريخته اند و در اروپا و آمريكا براي آزادي ايران مبارزه مي كنند(بخوانيد براي جذب پول هاي آمريكايي و اسرائيلي با دوستان خود رقابت مي‌كنند) سپس تاكيد كرده‌اند كه اين قبيل اقدامات مانع حركت جنبش سبز نخواهد شد!
دو حزب مشاركت و مجاهدين كه اخيرا به افتخار جلب حمايت تروريست‌هاي سلطنت طلب هم نائل آمده اند در فتنه سال 88 از طريق نقش آفريني در تبليغ دروغ تقلب و تحريك برخي از اوباش به آشوب نقشي كليدي داشتند كه جزئيات آن توسط اعضاي دستگير شده آن‌ها در دادگاه بيان شده است.
فعاليت اين دو تشكل اخيراً از سوي كميسيون ماده 10 احزاب متوقف شده و پرونده مربوطه به دادگاه فرستاده شده است.

* به جهنم كه كسي نمي‌آيد خودمان با هم ملاقات مي‌كنيم
برخي گزارش ها حاكي از آن است كه سران داخلي فتنه به تاكتيك "ديدارهاي مكرر و سخنراني هاي مطول " روي آورده‌اند.
در حالي كه طي چند ماه گذشته ادبيات «مرگ جنبش» درون جبهه اصلاحات فراگير شده است، برخي سران داخلي فتنه تنها راه پيش روي خود براي نشان دادن علائم حياتي را در آن ديده اند كه با يكديگر ديدارهايي نمايشي ترتيب بدهند و در آنها به نطق كردن براي مخاطبان فرضي خود بپردازند.
موسوي و كروبي كه در ماه هاي گذشته با بي اعتنايي فراگير حتي در ميان دوستان داخلي خود روبرو شده اند تلاش مي كنند با استفاده از اين تاكتيك به حيات رسانه اي خود ادامه داده و براي آينده زمان بخرند.
گزارش دريافتي كيهان نشان مي دهد اين تاكتيك از جمله به اين دليل برجسته شده كه اين دو به شدت از خالي شدن پشت خود و تلاش هاي برخي ديگر از دوستانشان براي وارد شدن به يك معامله با نظام احساس نگراني مي كنند.
مطابق اين گزارش تصميم اتخاذ شده اين است كه پس از هر ديدار يك خبر يا سخنراني مفصل از قول سران فتنه نوشته و منتشر شود.
به نويسندگان اين متون تأكيد شده لازم نيست به صحبت هاي داخل جلسه (جلساتي كه گاه وجود خارجي هم ندارد) مقيد باشند و مي توانند به اختيار خود موضوع را بال و پر بدهند اما از آنها خواسته شده كليدواژه هاي خاصي را دائماً تكرار كنند.

* نيم خيز شده‌ام، آقاي موسوي صريح‌تر عليه دين حرف بزن
سايت صهيونيستي بالاترين ابراز اميدواري كرد روزي فرا برسد كه روحانيون جبهه اصلاحات و عناصر ضدانقلاب مقيم خارج (اعم از ليبرال و كمونيست) دور هم بنشينند!
بالاترين در مطلبي با عنوان اتحاد سبز و با اشاره به ملاقات اخير ميرحسين موسوي با سران برخي گروهك هاي ليبرال مدعي عنوان ملي-مذهبي نوشت: اميدواريم روزي برسد كه شاهد ديدار و دور هم نشيني سياسيون سبز از آقاي صانعي گرفته تا خاتمي، كروبي، محسن كديور، سازگارا (مستخدم رسمي سازمان سيا)، مهاجراني، ابراهيم يزدي، محمد ملكي (سمپات گروهك منافقين)، سحابي و تا فرخ نگهدار (عضو مركزيت گروهك فدائيان خلق و مقيم لندن) و اكبر گنجي باشيم. فرزند احمد (كروبي) و ميرحسين جرقه‌اش را زده اند و حالا بايد صبر كنيم تا شاهد اين اتحاد سبز باشيم.
درباره آرزوي اين سايت صهيونيستي بايد گفت كه البته حضرات به ائتلاف زير علم آمريكا و اسرائيل رسيده اند اما اينكه آنها يا اغلب آنها بتوانند بار ديگر همديگر را پيدا كنند و دور هم بنشينند، تنها در يك صورت ممكن است و آن اينكه حضرات باقي مانده در لندن يا واشنگتن و تل آويو حضور به هم رسانند كه در آن صورت هم كسي آنها را جدي نمي گيرد.
سايت بالاترين در مطلب مشابهي از قول يكي از كاربران لائيك تاكيد مي كند كه آقاي موسوي تغييرات كلام شما مرا سر شوق مي آورد اما من لائيك هستم. آيا گمان من درست است؟ و شوق من از گفتار شما خام و ناپخته نيست؟
اميدوارم در نطق بعدي شوق من را به همراهي عملي و نيم خيزم را به گام برداشتن در كنار خودتان بدل كنيد. من فكر نمي كنم پذيرش كسي كه دين را در داراي تقدس نمي داند، برايتان دشوار باشد(!)

گزارش سرويس "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس