وطنفروشي فرصتطلبان سبز؛ اخبار ويژه روزنامه كيهان (12/02/1389)

حمله مشاور بهايي اشرف پهلوي به كيهان در دفاع از سران فتنه، مزدور "سيا " از شكنجه خود در كيهان سخن ميگويد، وطنفروشي فرصتطلبان سبز و ... بخشي از اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان را تشكيل ميدهد.
اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان به شرح زير است:
* حمله مشاور بهايي اشرف پهلوي به كيهان در دفاع از سران فتنه
شاهد ديگري دال بر استقلال سران فتنه سبز از عناصر ضد انقلاب و سلطنت طلبان و بهائيان، از آمريكا رسيد.
اين بار مهناز افخمي وزير مشاور در كابينه هويدا در واكنش به حمله يكي از عناصر ضد انقلاب به موسوي، از وي دفاع كرد و اعلام نمود هنوز هم امثال موسوي و كروبي براي اپوزيسيون بي بديل هستند.
مهناز افخمي كه داراي گرايش هاي بهايي است پس از انقلاب از كشور گريخت و به اعتبار سوابق نوكري براي دربار، به همكاري نزديك با يكي از بدنام ترين عناصر رژيم پهلوي (اشرف پهلوي) پرداخت. وي از سوي اشرف پهلوي به مديريت بنياد ضد انقلابي مطالعات ايران (بنياد اشرف پهلوي) منصوب شد و گروهك هاي سلطنت طلب از جمله گروهك تروريستي تندر در ارتباط است.
به دنبال درج مقالهاي از ناصر مستشار (حامي حمله رژيم صهيونيستي به ايران) در سايت ايران گلوبال كه سران فتنه از جمله موسوي را متهم به قدرت طلبي و بي عرضگي در مقابله با جمهوري اسلامي و براندازي آن كرده بود، مهناز افخمي غيرتي شد و پاسخ او را داد. «مستشار» در مقاله خود تأييد كرده بود: «مخالفان دلسرد شده و جنبش سبز به خاموشي گرائيده است».
افخمي در پاسخي جالب نوشت: آقاي مستشار پس از مدت ها، به جنگ سران جنبش سبز رفته كه بدون شك فردا در خبر ويژه كيهان به چاپ خواهد رسيد تا اثبات كنند كار فتنه در ايران پايان يافته است. او روزگاري خواهان حمله نظامي اسرائيل به ايران بود. من براي سايت ايران گلوبال متأسفم كه خيالات واهي شخصي خام و بي تجربه را كه در پشت ميز كامپيوتر و در جاي نرم و گرم و امني در كشور برلين براي انتقال رهبري خيالي سكولارها بر جنبش سبز، شعار «موسوي و كروبي مرد، زنده باد جنبش» را سر مي دهد؛ هستم. (به هم ريختگي جملات از خود مهناز افخمي است)
اين عنصر بهايي و لائيك با دفاع از سران فتنه مي نويسد: هنوز آلترناتيو ديگري جز جنبش سبز با مديريت فعلي آن در مقابل رژيم نيست. در حالي كه اپوزيسيون سكولار در يك بحران چندين ساله تنها در خارج از كشور نفس مي كشد و نفوذي در ايران ندارد، مستشار ادعا مي كند كه رهبري جنبش تغيير يافته است. اين دروغي بيش نيست كه دستگاه هاي اطلاعاتي كودتاچيان با استفاده از راديكال هاي خام اپوزيسيون راه انداخته اند.
* مزدور "سيا " از شكنجه خود در كيهان سخن ميگويد
عضو فراري حلقه كيان كه هم اكنون با ارگان سازمان سيا (راديو فردا) همكاري مي كند، دچار سرسام فكري شده است.
مجيد محمدي با اشاره به اعترافات كساني چون حجاريان، شريعتي، ابطحي، محمدرضا تاجيك، جهانبگلو، ابراهيم نبوي و... نوشت: روش هاي اعتراف گيري در ايران ارتقا پيدا كرده است.
وي در حالي كه مي كوشيد انتقادات مستند و مستدل افراد ياد شده نسبت به جريان افراطي مدعي اصلاحات را، خلاف واقع و تحت فشار قلمداد كند نوشت: ابطحي، شريعتي، تاجيك و محمد قوچاني از قربانيان روش ساختارشكنانه در يك سال اخير بوده اند. آنها به روش هاي مختلف شكنجه شده و سپس در خبرگزاري ايسنا (جهانبگلو) يا مناظره تلويزيوني (تاجيك) و يا سخنراني در نشست دفتر تحكيم (سعيد شريعتي) حضور پيدا كرده اند. اين پيشرفت در روش هاي بازجويي است.
برخي از اعتراف گيري ها به جاي يك بار براي هميشه، مبتني بر روش اعتراف گيري مستمر است. مطالبي كه اخيراً محمد قوچاني در نقد روشنفكران در مجله مهرنامه مي نويسد و بلافاصله در روزنامه كيهان بخش اصلي آن تكرار مي شود از اين قبيل اند.
البته كيهان اين مطالب را در سايت بالاترين نقل قول مي كند تا نشان دهد اين مطالب به سفارش سربازان گمنام امام زمان نوشته نشده اند و از اصالت برخوردارند.
اين مزدور سازمان سيا براي تخريب و تحقير افراد ياد شده (كه روش مألوف جريان هاي ضدانقلابي است) لحن خود را عوض كرده و مدعي شد آنها قرباني هستند و نبايد سخنانشان را نقد كرد.
درباره اظهارات مجيد محمدي كه از عناصر ملحد و قلم به مزد در حلقه ضدانقلاب محسوب مي شود بايد گفت كه اولا سران گروهك هاي نفاق نظير گروهك منافقين نيز همين شيوه تخطئه و تحقير اعضاي خود را در صورت روشنگري درباره پشت پرده گروهك ها به كار مي بستند و با لحن ظاهرا ترحم آميز، افراد روشنگر را تخريب شخصيت مي كردند تا كسي به اصل سخنان و مستندات آنها گوش ندهد.
اما اگر ملاك همكاري با نظام اسلامي و دستگاه هاي اطلاعاتي آن، ميزان اظهارات درج شده مدعيان اصلاح طلبي و روشنفكري عليه اين جريان ها در كيهان باشد، لابد بي هيچ شك و ترديدي بايد مجيد محمدي را در زمره مستخدمان درجه يك از اين حوزه رده بندي كرد چرا كه اظهارات وي عليه جريان ياد شده مكررا و به تواتر در روزنامه كيهان و در همين ستون اخبار ويژه درج شده است! يعني آن همه نقل قول مستقيم از وي در افشاي ماهيت جريان نفاق را بايد حمل بر مستخدمي مجيد محمدي كرد يا حمل بر سرسام او؟!
نكند او هم مدعي است هر روز دارد به واسطه مطالب كيهان شكنجه و مجبور مي شود نكات مورد نظر كيهان را بازگو كند؟!
گفتني است قوچاني در مقاله اخير خود روشنفكران را متهم به وارونه خواني تاريخ و اشتباه فاحش در دفاع از سكولاريسم در كشوري چون ايران كرده بود. كيهان اگرچه اين تحليل را درج كرد اما اذعان ميكند كه مجيد محمدي يكي از منابع مهم و كم نظير در زمينه روشنگريهاي كيهان و بسيار مفيدتر از محمد قوچاني است!
* سنگ روي يخ
در حالي كه جريان ضدانقلاب با همراهي و همكاري سران داخلي فتنه تبليغات وسيعي براي ايجاد ناآرامي در روز كارگر راه انداخته بودند، تهران روز 11 ارديبهشت را در آرامش كامل (حتي آرام تر از روزهاي عادي) گذراند.
گزارشهاي خبرنگاران كيهان حاكي از آن است كه مردم تهران در اين روز هيچ اعتنايي به درخواست هاي التماس گونه فتنه گران براي ايجاد تجمع و آشوب نكردند و محل هايي مانند خيابان كارگر كه به عنوان محل تجمع مشخص شده بود ساعاتي كاملاً آرام و عادي را گذراند.
آرامش بيش از حد تهران در روز 11 ارديبهشت چنان بود كه برخي وبلاگ هاي نزديك به جريان فتنه ديروز نوشتند اگر موسوي و كروبي اين همه روي برگزاري تجمع تاكيد نمي كردند شايد شهر تهران شلوغتر از اين ميشد كه بود!
مطابق اطلاعات موجود سران فتنه با نااميدي از طبقه متوسط شهري اكنون درصدد سوءاستفاده از مشكلات طبقات محروم خصوصا كارگران زحمتكش و معلمان شريف هستند اما تاكنون جز بي اعتنايي توام با خشم واكنشي از جانب آنها نديده اند.
شنيده هاي خبرنگار كيهان حاكي از آن است شب گذشته برخي از سران فتنه تصميم گرفته اند به موسوي و كروبي پيغام بدهند، بيش از اين اجازه نخواهند داد آنها كل جريان اصلاحات را سنگ روي يخ كنند.
* وطنفروشي فرصتطلبان سبز
سايت روز آنلاين در مقاله اي با عنوان "ساعت اتمي و ساعت دموكراسي "، تحريمهاي آمريكا عليه جمهوري اسلامي را براي فتنه سبز يك فرصت خواند.
"س.قاسمينژاد " در مقاله خود، در اين باره نوشت؛ "در چنين فضايي به جاي آنكه دون كيشوت وار به مقابله با تحريم ها بپردازيم بهتر است از فرصتهايي كه تحريم ها پيش پاي جنبش سبز مي نهند استفاده كنيم تا با پيروزي جنبش، سياست هاي كنوني تغيير كند. پيوستن به كمپين روضه خواني مداوم درباره مضرات تحريم در حاليكه اروپا و آمريكا تصميم خود را گرفته اند دردي از ما دوا نمي كند. "
وي كه از رفقاي گروهك غيرقانوني ادوار تحكيم است با سياه نمايي و تكرار ادعاهاي صهيونيست ها عليه برنامه هسته اي كشورمان ادامه ميدهد؛ "انتخاب جامعه جهاني در نهايت ميان پذيرش ايران اتمي يا حمله نظامي به ايران، مي بايست صورت بگيرد. پذيرش ايران اتمي تنها به معناي پذيرش خطر حمله اتمي ايران به ديگران نيست، خطر اصلي تر اين است كه ايران اتمي با برگ سلاح اتمي، در دخالت در منطقه خاورميانه دست بازتري خواهد داشت؛ منطقه اي كه هم اكنون نيز با دخالت هاي ايران نا آرام است. پذيرش ايران اتمي به معناي پذيرش نقش پر رنگتر ايران در تحولات سياسي منطقه خاورميانه است كه چشم انداز روي كارآمدن دولت هاي نزديك به ايران در بسياري از كشورهاي منطقه را پيش رو خواهد گذاشت. در عرصه داخلي پذيرش ايران اتمي منجر به اين خواهد شد كه ايران در اولين مذاكره، خواهان مسدود كردن مجاري اطلاع رساني به مردم ايران كه با كمك جامعه جهاني برقرار است شود، خواهان قطع فشار بر سر پرونده حقوق بشر شود و يقيناً وقتي جامعه جهاني ايران اتمي را پذيرفته باشد، در اين زمينه ها كه همواره در درجه چندم اهميت هستند، چندان سخت گيري نخواهد داشت. "
گفتني است برخي ايرانيان وطن فروش در مورد تحريم و ايجاد فشار عليه ايران، گوي سبقت را از آمريكايي ها و اسرائيلي ها هم ربوده اند.
گزارش سرويس "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس