IRNON.com
خانواده و دنياي مدرن
 

با پيشرفت تكنولوژي و مدرن شدن خانواده ها، كاركردهاي مذهبي و تربيتي آنها بي تأثير و با بحران هاي جدي روبه رو شده است.


 

جايگاه خانواده در جامعه
خانواده، نهادي مقدس است كه مي تواند بهترين مكان براي آسايش و آرامش جسم و روان آدمي باشد. خانواده، سنگ بناي جامعه و سازمان نظام يافته اجتماعي است كه در همه جوامع ارزش و اهميت بسيار دارد. نخستين و پايدارترين نهاد انساني و بخشي كوچك و مؤثر از جامعه است كه عناصر آن بر يكديگر اثرگذارند. هر بحراني كه اجتماع را فرا گيرد، خانواده نيز از آن تأثير مي گيرد و در مقابل، هرگاه خانواده گرفتار تزلزل و كاستي شود، آينده جامعه نيز به خطر مي افتد. البته هر چه بنيان اخلاقي و معنوي خانواده محكم تر باشد، بحران هاي احتمالي جامعه، كمتر متوجه آن مي شود. بنا براين، نقش خانواده در حيات اجتماعي انسان ها، انكارناپذير است.

استواري و تحكيم روابط خانوادگي، نقش مؤثر و مثبتي در بهبود روابط اجتماعي و كم شدن مشكلات جامعه دارد و اساسا براي تحقق يك جامعه پويا و معنوي، پيش از هر چيز بايد خانواده اي سالم و معنوي داشته باشيم؛ زيرا اجتماع سالم، در گرو خانواده هاي سالم است.

پيام متن:
نهاد خانواده، در حيات اجتماعي انسان ها و تكوين هويت جامعه، نقش محوري و بنيادي دارد.

خانواده سنتي
در جوامع سنتي، خانواده، نهادي اجتماعي با مركزيت و محوريت مشخص است و هويت افراد، با توجه به خانواده هايشان شناخته مي شود. اعضاي خانواده سنتي را پدر و مادر، فرزندان، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها تشكيل مي دهند و جايگاه و احترام هر كدام مشخص و حفظ مي شود.

سرپرست خانواده، رفتار و منش اعضاي خود را كنترل مي كند و اگر زماني فرزندان با ازدواج يا ادامه تحصيل، از خانواده جدا بشوند، باز هم از كنترل و نظارت خارج نيستند و در مواقع لزوم نيز خانواده به ياري آنان همت مي گمارد.

دين، باورها و آداب و رسوم مذهبي، در خانواده هاي سنتي جايگاه ويژه اي دارد و ارتباط مستقيمي ميان دين و سلامت اخلاقي و رفتاري افراد خانواده وجود دارد. از اين رو، در خانواده هاي سنتي ناهنجاري هاي كمتري ديده مي شود. معمولاً سرلوحه همه رفتارهاي خانواده سنتي، محبت و فداكاري و از ويژگي هاي آشكار اين خانواده ها، رسيدن اعضاي آن به احساس آرامش و سلامت رواني است. در مقابل، تأثيري كه تمدن، تكنولوژي، ماهواره و اينترنت بر خانواده هاي به اصطلاح مدرن امروزي گذاشته، آنها را با نوعي كاستي و سردي در روابط و مناسبات روبه رو كرده است. در نتيجه، دوام و پايداري آنها دست خوش تهديدهاي جدي قرار گرفته است.

پيام متن:
1. در خانواده سنتي، محوريت با مذهب، محبت و فداكاري است و از ويژگي هاي آن، سلامت رواني آن است.

2. خانواده امروزي و مدرن، به دليل كم رنگ شدن ارزش هاي اخلاقي در آن، با خطرها و گرفتاري هاي جدي روبه رو شده است.

آسيب هاي فردي در خانواده مدرن
آسيب هاي خانواده، به دو دسته بيروني و دروني تقسيم مي شوند. ناديده گرفتن مسائل اخلاقي و حقوقي و رعايت نكردن امور مربوط به روابط انسان ها، از آسيب هاي دروني هستند كه متوجه اعضاي خانواده مي شود.

عوامل آسيب زاي بيروني را نيز بايد در خارج از محيط خانواده يافت. در عصر حاضر با ورود وسايل ارتباط جمعي مانند روزنامه، كتاب، راديو، تلويزيون، ماهواره و شبكه هاي اينترنتي، نوع زندگي خانوادگي تغيير كرده و پي آمدهاي گوناگون و دشواري را به همراه داشته است. مدرن و به روز بودن، اصل و هويت خانواده را با درگيري هاي جدي روبه رو ساخته است و تكنولوژي ها و اختراعات مختلف كه براي رفاه بخشيدن به زندگي جوامع امروزي پديد آمده اند، خانواده را دچار سردرگمي كرده و مصرف گرايي را ترويج كرده اند. فعاليت هاي بيش از حد والدين نيز آسيب هاي عاطفي بسياري را متوجه فرزندان كرده و خانواده را در به انجام رساندن مسئوليت هايش با مشكل روبه رو ساخته است.

پيام متن:
1. در آسيب شناسي خانواده، افزون بر آسيب هاي دروني مانند بي تقوايي، آسيب هاي بيروني همچون وسايل ارتباط جمعي را نيز بايد بررسي كرد.

2. با پيشرفت تكنولوژي و مدرن شدن خانواده ها، كاركردهاي مذهبي و تربيتي آنها بي تأثير و با بحران هاي جدي روبه رو شده است.

دنياي مدرن و كم اثر شدن كاركردهاي خانواده
ناهماهنگي و نبود تعادل در خانواده، شادابي و پويايي را نيز از جامعه مي گيرد و بي توجهي به بهداشت رواني خانواده، از مشكلات مهم زندگي هاي امروزي است. پژوهشگران، بالا رفتن آمار افسردگي در مردم را از پي آمدهاي نوع زندگي قرن بيستم مي دانند؛ كه در آن، خانواده ها از هم گسسته اند و بيشتر مردم در كنار خانواده و با ترتيب درست و اصولي آنان رشد نمي كنند. در اين شرايط، والدين وقت كافي براي همراهي مؤثر فرزندان خود ندارند و در نتيجه، استرس هاي گوناگون، افراد را در معرض افسردگي و بيماري هاي رواني قرار مي دهد.

افزايش زمينه هاي تحريك جنسي نيز در پي گسترش و تنوع وسايل جديد تكنولوژي، خانواده ها را با گرفتاري هاي نگران كننده اي روبه رو كرده است. دنياي مدرن، عصر تنوع و هيجان و نوآوري است. تعدد مشاغل مردان و فشار بيش از حد ناشي از فعاليت زنان خانه و مشاغل رسمي آنان در جامعه، همراه با افزايش استرس ها و ضعف مهارت زوجين در برقراري ارتباط سالم جنسي نيز كاركرد تربيت جنسي خانواده را ضعيف مي كند.

امروزه مسئوليت خانواده ها در تربيت فرزندان بيش از گذشته است و پرورش فرزنداني كه ثبات شخصيت و هويت اجتماعي داشته باشند، دشوارتر شده است. فرزندان نيز با وظايف سنگين حاضر و بحران هاي پيش آمده، بسيار ضعيف و شكننده عمل مي كنند و فرزند سالاري، در بسياري از خانواده ها، اقتدار و نظارت والدين را بر هم زده است. بر اين اساس، هر كدام از كاركردهاي خانواده، نقش مهمي در استحكام و تقويت بنيان خانواده ايفا مي كند. با اين حال، مسئله ناخوشايند اين است كه در بسياري از خانواده هاي مدرن، وظايف خانواده، به درستي انجام نمي شود.

پيام متن:
1. سست شدن كانون مذهبي و تربيتي خانواده، بهداشت رواني افراد را تهديد مي كند.

2. نظارت و اقتدار خانواده، به عنوان نهادي اجتماعي، در پي پيشرفت تكنولوژي در دنياي امروز، با مشكل و ضعف نگران كننده اي روبه رو شده است.

جايگاه رسانه در خانواده امروز
وسايل ارتباط جمعي در هر جامعه اي، فرهنگ ويژه اي را براي مردم آن به وجود مي آورد كه جاي گزين فرهنگ، ايدئولوژي و ارزش هاي خانواده و جامعه آنها مي شود. امروزه پيشرفت هاي بزرگ در زمينه اطلاع رساني و ابزارهاي رسانه اي و ارتباطي مانند، اينترنت و شبكه هاي راديويي و تلويزيوني، روابط انساني را بيش از هر زمان تحت تأثير قرار داده است. وحدت و همدلي اعضاي خانواده، بر اثر استفاده بيش از حد از تلويزيون، به سبب كاهش روابط و كم شدن زمان گفت وگو، كم رنگ و آسيب پذير شده است. بدين ترتيب، تلويزيون، در شمار اعضاي خانواده هاي امروزي درآمده است. در ميان اين رسانه ها، تلويزيون بيش از همه توجه مردم را به خود جلب كرده و جاي گزين روابط و زندگي اجتماعي و خانوادگي شده است.

اعضاي خانواده مدرن، غرق در انبوه اطلاعات است و رسانه ها با وارد كردن حجم وسيعي از اخبار و اطلاعات به خانه ها، افراد را گيچ و سردرگم مي سازند.

بسياري از خانواده ها آينده و هويت فرهنگي خود را به دست رسانه ها به ويژه تلويزيون سپرده اند و در اين ميان، قدرت خلاقيت و فرصت در كنار هم بودن ها را ناديده مي گيرند. خانواده اي كه در انديشه استحكام و تقويت بناي خويش است و براي ايجاد صميميت و روابط عاطفي گرم ميان اعضاي خود مي كوشد، بايد در استفاده از رسانه ها به ويژه تلويزيون، كنترل و نظارت كامل داشته و در اثرپذيري از آنها، ميانه رو باشد.

پيام متن:
رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي، در تغيير هدف ها و باورها و فرهنگ سازي در خانواده هاي امروزي، نقش و تأثير بالايي دارند، بنابراين خانواده ها بايد مراقب اين امر باشند.

دين داري در خانواده امروزي
از آفت هايي كه خانواده امروزي را تهديد مي كند، بي اعتباري تدريجي هنجارها، اخلاق، باورهاي ديني و ارزش هاي مذهبي و سنتي و در كنار آن، گسترش انواع انحراف ها و رفتارهاي ناپسند در جامعه است.

كم توجهي به ارزش ها در جوامع مدرن كه با كنار گذاشتن خدا، دين و اخلاق همراه است، به انسان امروزي، جرئت دست زدن به هر كاري را مي دهد. اخلاق مدرن، ريشه خود را در عقل گرايي جست وجو مي كند و به همين سبب، با اخلاق سنتي و ديني فاصله گرفته است. آسيب پذيري خانواده امروزي، ناشي از ناديده گرفتن بايدها و نبايدهاي ديني و اخلاقي است. بشر امروزي، هنوز به اين نتيجه نرسيده است كه زندگي بدون ايمان و معنويت، رنج و عذاب رواني و هميشگي را همراه او خواهد كرد.

پيام متن:

1. ضعف در باورها و بي توجهي به نقش دين، خانواده امروزي را در برابر هر هجومي آسيب پذير كرده است.

2. درمان اصلي آسيب هاي خانواده امروزي، تقويت ايمان و معنويت است.

خانواده، مدرن يا سنتي؟
در دنياي امروز همه چيز فراوان يافت مي شود، جز آرامش كه گم شده اي كم ياب است و شيوه زندگي در دنياي جديد نيز آن را كم ياب تر كرده است. يكي از ويژگي هاي زندگي جديد، استرس و فشار ناشي از تلاش براي سرعت بخشيدن به فعاليت هاست.

فراموش نكنيم كه انسان دو بعد مادي و معنوي دارد كه بايد با هم و در كنار هم رشد كنند و به تعالي و كمال برسند. بشر امروزي اگر ارزش ها و هنجارهاي اخلاقي و ديني را سرلوحه زندگي در دنياي مدرن قرار دهد، جامعه و خانواده اي شاداب، سرزنده و پويا مي سازد. خانواده سنتي يا مدرن، هر كدام ويژگي هاي منحصر به خود را دارند و گزينه برتر، آميختن ويژگي هاي مثبت و سازنده خانواده سنتي و مدرن، براي رسيدن به يك خانواده ايدئال و سالم است.

پيام متن:
برترين نوع خانواده، آن است كه ويژگي هاي اخلاقي و معنوي خانواده سنتي و ويژگي هاي مثبت و به روز خانواده مدرن در آن جمع شده باشد.

نكته هايي درباره تربيت فرزندان
سيدمهدي طاهري
پاداش بزرگ تربيت فرزند
تربيت شايسته فرزند، با وجود دشواري هاي بسيار، پاداش بزرگي در پي دارد. اگر والدين هنگام سختي هاي تربيت فرزند، پاداش هاي معنوي فراوان آن را در نظر آورند، بي شك، صبر و بردباري آنها در اين باره افزايش خواهد يافت و با شور و شوق بيشتري به تربيت فرزندان خواهند پرداخت. امام خميني رحمه الله خطاب به نوه خود فرمود: "حاضرم ثوابي را كه تو از تحمل شيطنت فرزندت مي بري، با ثواب تمام عبادت هاي خود عوض كنم ".

پيام متن:
توجه به پاداش هاي بزرگ تربيت فرزند، موجب بردباري والدين و ايجاد انگيزه و شوق آنان، نسبت به امر تربيت فرزندان مي شود.

ميانه روي در تشويق
"تشويق "؛ يعني ايجاد شوق و رغبت در كسي، براي پرداختن او به كاري. تشويق و تحسين، از بهترين ابزارهاي تربيتي براي شكوفايي استعدادهاست. همچنين سبب رشد و افزايش نيكي ها و كارهاي شايسته و فضيلت هاي انساني مي شود. البته بايد توجه داشت كه دادن بهاي كاذب به كودك، او را دچار غرور بي جا و خودپسندي مي كند و نوعي "شخصيت كاذب " براي او به وجود مي آورد و او را از حقيقت هاي زندگي دور مي كند. چنين فردي در آينده، هنگام رويارويي با واقعيت هاي جامعه، خود را "طبل توخالي " خواهد يافت و به اين حقيقت تلخ پي خواهد برد كه تصويري كه از خودش داشته يا به تعبيري ديگر، تصويري كه ديگران از او برايش ترسيم كرده بودند، تصويري كاذب بوده، واقعيت جامعه و حقيقت زندگي چيز ديگري است و او توان و ره توشه مناسبي براي پيمودن راه زندگي ندارد. آن گاه خود را درمانده و ناتوان مي يابد و احساس نااميدي و خواري بر او چيره مي شود. پس بايد توجه داشت كه تشويق، غير از بهاي كاذب و مبالغه گويي و فريب است.

پيام متن:
تشويق بجا، با دادن بهاي كاذب به فرزندان، متفاوت است؛ اولي سازنده و سبب رشد است، ولي دومي باز دارنده و سبب تباهي.

تربيت جنسي فرزندان
حفظ حريم عفت، از مسائل ضروري تربيت است. در خانواده اي كه از مرزهاي عفت پاسداري نشود، پرورش فرزند شايسته، انتظاري بيهوده است. بي عفتي و بي پروايي در مسائل محرمانه جنسي، آتشي است جانسوز، در خرمن شرف و پاكي كودكان و نوجوانان. كودكي كه شاهد و ناظر مسائل جنسي والدين خود باشد، دچار نابساماني رواني مي شود و حرمت پدر و مادر نيز نزد او شكسته خواهد شد. همچنين "احتمال مبتلا شدنش به انحرافات جنسي بسيار قوي است ". چشم و دل كودك، با ديدن مناظر جنسي و شهواني، آنها را به نهان خانه ضمير خود مي فرستد و با پروراندن آنها در ذهن خويش، در عالم خيال به تماشايشان مي نشيند و سپس به تقليد از آنها مي پردازد.

بدين ترتيب، به پرتگاه خطرناك و مشكل آفرين "بلوغ زودرس " و انحرافات جنسي و رواني و اخلاقي سقوط خواهد كرد. بديهي است كه مسئول مستقيم هر زياني كه در اين زمينه دامن گير فرزند شود، والدين او هستند. كودكي كه به ظاهر سرگرم كار خويش است، كارهاي والدين و اطرافيانش را به دقت مي نگرد و كردار و گفتار بزرگ ترها به ويژه والدين، بر منش و شخصيت او تأثير مستقيم دارد. حتي كنايه ها، نجواها و شوخي هاي معنادار آنان از نگاه تيزبين او دور نمي ماند. اينكه برخي از مردم مي گويند: "بچه ها كه بزرگ شدند، بالاخره خودشان مسائل جنسي را مي فهمند، پس بهتر است از همين كودكي، آنها را ياد بگيرند و بفهمند! " مانند آن است كه بگوييم: "بچه ها كه بالاخره بايد درس بخوانند، پس بياييم در پنج سالگي، درس هاي دبيرستان را به آنان ياد دهيم ".

پيام متن:
از وظايف پدر و مادر، تربيت درست جنسي فرزندان است. مراقبت پدر و مادر در روابط زناشويي يكديگر و پنهان نگاه داشتن آن از چشم فرزندان، مواظبت والدين در به كار بردن سخنان و شوخي هاي معني دار خود نزد فرزندان، از شاخه هاي سالم تربيت جنسي فرزندان است.

خطر كمبود محبت
كودك و نوجوان بيش از آنكه به غذا و لباس احتياج داشته باشد، نيازمند "محبت " است. محبت، غذاي روح است و اگر اين غذا به اندازه لازم به روح نرسد، پژمرده و افسرده خواهد شد. كمبود محبت، زيان هاي شديد عاطفي، رواني و اخلاقي را در پي دارد. بسياري از كج روي ها، عقده هاي رواني و ضعف هاي عصبي و اخلاقي، ناشي از كمبود محبت است. همان گونه كه انسانِ گرسنه و تشنه مي كوشد از هر راه ممكن غذا و آب به دست آورد، انسان تشنه محبت نيز مي كوشد به هر وسيله و از هر كس، اين تشنگي را برطرف كند و جانش را از محبت سيراب سازد. و چه بسيار كساني كه در اين راه، به دام شيادان و منحرفان مي افتند و به فساد و تباهي كشيده مي شوند؛ زيرا معمولاً بيشتر مردم، محبت خود را بدون توقع نثار كسي نمي كنند، بلكه به ازاي آن، بهايي بي اساس از او مي طلبند. پس وظيفه پدر و مادر است كه فرزند خويش را از مهر و محبت خالصانه خويش بهره مند كنند تا روح لطيف او در پرتو حيات بخش محبت، به رشد و كمال برسد. نقل است كه حضرت موسي عليه السلام از پروردگار رحمان پرسيد: چه چيزي نزد تو محبوب تر است؟ خداوند فرمود: "حُبُّ الاطفالِ؛ محبت كودكان ".

پيام متن:
سيراب شدن فرزندان از جام محبت والدين، روح و روان آنها را سرزنده و كمال جو بار مي آورد و از گرفتار شدن آنها به دام شياداني كه محبت شان دروغين است، باز مي دارد.

آثار ويران گر غذاي حرام بر روي فرزندان
همان گونه كه غذا در رشد و بالندگي جسم انسان تأثير دارد، در ساختار روح و اخلاق او نيز مؤثر است. نوع غذاي حلال و حرام، بخش مهمي از تربيت فرزندان را تحت الشعاع قرار مي دهد و والدين در اين باره مسئول هستند كه مراقب حلال يا حرام بودن خوراك فرزندان خود باشند. فطرت خداجويي و گرايش به نيكي ها، مانند نهالي سرسبز و پر استعداد، از بدو تولد، در سرزمين وجود آدمي ريشه دوانده و در اين ميان، غذاي حرام، سم كُشنده اي است كه پاي اين درخت شاداب ريخته مي شود و ريشه هاي آن را مي خشكاند و ديگر ثمره اي از آن به دست نمي دهد. از پي آمدهاي ناخوشايند غذاي حرام، اين است كه زمينه "حق پذيري " را در انسان، ضعيف مي كند و به تدريج او را به حق ستيزي رهنمون مي شود.

امام حسين عليه السلام روز عاشورا، هنگام رويارويي با لشكريان دشمن، آنان را پند و موعظه فرمود و همه حقيقت را برايشان بيان كرد، ولي سخنان امام در دل هاي آلوده آنان تأثير نگذاشت. بي گمان، كلام آن بزرگوار نافذ و تأثيرگذار بود، ولي در روح ناپاك آنان زمينه اثرپذيري فراهم نبود. علت اين امر نيز در سخني به جاي مانده از امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، اين گونه بيان شده است كه: "شكم هايتان از حرام پرشده و شيطان بر شما مسلط گرديده و ياد خدا را از جانتان بيرون برده است ".

پيام متن:
در جريان تربيت فرزند، بايد مراقب غذاي او نيز بود و از خوراندن غذاي حرام به او پرهيز كرد؛ زيرا غذاي حرام، زمينه لغزش و ايستادگي او در برابر حق را فراهم مي آورد.

اقدام به موقع براي تربيت فرزندان
"از حكيمي پرسيدند: از چه زماني تربيت را بايد آغاز كرد؟ گفت: از بيست سال قبل از تولد! و اگر به نتيجه لازم نرسيديد، معلوم مي شود كه بايد زودتر از آن شروع مي كرديد. " گرچه اين سخن، مبالغه آميز به نظر مي رسد، حقيقتي تأمل برانگيز است. تأخير كردن در تربيت، برابر با از دست دادن فرصتي است كه جبران آن بسيار مشكل و گاه ناممكن است.

حضرت علي عليه السلام خطاب به امام حسن عليه السلام مي فرمايد:

اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالاَْرْضِ الْخالِيةِ ما اُلقِي فيها مِنْ شَي ءٍ قَبِلَتْهُ. فَبادَرْتُكَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ اَنْ يقْسُوَ قَلبُكَ وَ يشْتَغِلَ لُبُّكَ.

همانا دل و روح كودك و نوجوان، مانند زمين خالي و آماده بذرافشاني است كه هر چه در آن افشانده شود، مي پذيرد. بنا براين، من پيش از آنكه دلت سخت و عقلت مشغول شود، به تربيت و ادب تو اقدام كردم.

همچنين پدر و مادر بايد بتوانند از انعطاف پذيري كودك و نوجوان در تربيت درست استفاده كنند و پيش از آنكه شخصيت او شكل بگيرد، به تربيت او همت بگمارند.

هر كه در خُردي اش ادب نكنند در بزرگي فلاح از او برخاست
چوب تر را چنان كه خواهي پيچ نشود خشك، جز به آتش، راست

سعدي
پيام متن:
دير اقدام كردن به تربيت فرزند، سبب مي شود كه زمينه تربيت سالم و مناسب او از ميان برود.

پرهيز از زورگويي در تربيت فرزندان

در فرآيند تربيت، هيچ جايي براي استبداد و زورگويي نيست. لازم است كه بوستان تربيت، با رايحه دل انگيز محبت، اعتماد، عزت بخشي، تفاهم و صميميت، همواره معطر باشد. اگر تيرگي و آلودگي استبداد و خودكامگي بر آسمان اين بوستان سايه افكند، با پنهان ماندن آفتاب سلامت، انتظار روييدن شكوفه هاي ثمربخش، خواسته اي محال است. رابطه زورگويانه ميان والدين و فرزندان، حالتي ناپسند و بدفرجام است كه در پي اين نوع روابط، در هنگام پيري و كهولت پدر و مادر، اوضاع دردناك تر و تأسف بارتر خواهد بود؛ زيرا اين گونه فرزندان در روزگار پيري والدين نيز با بي احترامي به آنان، درصدد انتقام برمي آيند. به راستي چه دردناك و غم انگيز است، حال پدران و مادراني كه در دوران پيري، مجبورند بي مهري و نفرت و انتقام فرزندانشان را تحمل كنند! پاسخ همه آن نعره ها، مشت و لگدها، تحقيرهايي را كه آنان سال ها پيش بر فرزندان خود نشان دادند، اكنون با كمي فاصله دريافت مي كنند. افسوس! آيا خود والدين، در تربيت چنين فرزنداني، مقصر نيستند؟ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در حديثي مي فرمايد:

لعنَ اللّه ُ والدينِ حَمَلا وَلَدهُما علي عقُوقِهِما.

خدا لعنت كند پدر و مادري را كه فرزندشان را به نافرماني و آزار خودشان وادار كنند و سبب شوند فرزندشان كاري كند كه عاق والدين شود.

پيام متن:
به كارگيري زورگويي و استبداد در خلال تربيت فرزندان، به طغيان آنها در برابر پدر و مادر مي انجامد و روابط عاطفي ميان آنان را تيره و تار مي سازد.

تشويق نوجوانان به ميانه روي در بازي
بازي، از مسائل فردي زندگي كودكان و نوجوانان است كه جسم و جانشان را پرورش مي دهد. توان مندي هاي فكري و خلاقيت هاي دروني ايشان در پرتو بازي و ورزش، شكوفا و نيرومند مي شود. بازي و ورزش براي آنان، "ميدان تمرين زندگي " است و با پرداختن به آن، تجربه ها و درس هاي فراواني را مي آموزند و براي زندگي پر مسئوليت آينده آماده مي شوند. ورزش حتي براي دوران بزرگ سالي نيز لازم و مفيد است و بر سلامت جسم و جان، تأثير بسزايي دارد. بنابراين، پدران، مادران و بزرگ ترها، نه تنها نبايد كودكان و نوجوانان را از ورزش و بازي كردن دور كنند، بلكه لازم است خودشان نيز با آنان همراه شوند. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در اين باره به پدران و مادران چنين سفارش فرموده است: "مَنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا؛ هر كس كودك دارد، بايد با او كودكي كند ".

چون كه با كودك سر و كارت فتاد پس زبان كودكي بايد گشاد

گرچه بازي براي نوجوانان فايده هاي فراواني دارد، زياده روي در اين امر، گاه به زيان آنهاست كه البته اين زياده روي، معمولاً در هفت سال دوم زندگي كودك و پس از آن به چشم مي خورد. زياده روي در بازي، شخص را از پرداختن به وظيفه هاي اصلي و در نتيجه از پيشرفت و تكامل باز مي دارد. حضرت علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد: "كسي كه شيفته بازي است، سعادت مند نخواهد شد ".

پيام متن:
اگر كودكان بيش از حد تعادل در پي بازي و ورزش باشند، آنان را از پيشرفت و رسيدن به خوش بختي باز مي دارد.


نويسنده: سرور اسفنديار

منبع: ماهنامه طوبي - شماره 19