حمايت از جنايتكاران تروريست، ژست مبارزه بدون خشونت را به هم ريخت؛ اخبار ويژه روزنامه كيهان

حمايت از جنايتكاران تروريست ژست مبارزه بدون خشونت را به هم ريخت، دانشگاه آزاد و قانوندانان قانونشكن، نگراني آقاي دروغ زاده از افزايش تعداد رقبا و ... بخشي از اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان را تشكيل ميدهد.
اخبار ويژه امروز روزنامه كيهان به شرح زير است:
* حمايت از جنايتكاران تروريست ژست مبارزه بدون خشونت را به هم ريخت
حمايت مشترك سران فتنه و جبهه ائتلافي ضدانقلاب (شامل منافقين جديد، گروهك هاي تروريست و گروهك هاي مدعي عنوان ملي مذهبي) از 5 تروريست بمبگذار و اعدام شده، تمام پز جريان مدعي مبارزه بدون خشونت را به هم ريخت.
جريان چند لايه فعال در فتنه سال 88، پس از انجام تحركات راديكاليستي و اغتشاشات كور، تلاش كرد به بازسازي حيثيت خود بپردازد.
اين طيف با انتقاد تاكتيكي از راديكاليسم و خشونت، مدعي مبارزات مسالمت آميز و اصلاح طلبانه در چارچوب قانون اساسي شدند اما دفاع طيف هاي مختلف فتنه سبز از 5 تروريست اعدامي وابسته به دو گروهك تروريستي تندر (سلطنت طلب) و پژاك (تجزيه طلب) نقطه پاياني بر ادعاي مبارزه مسالمت در چارچوب قانون بود و نشان داد جريان فتنه سبز به تمام معنا «برانداز» و «وابسته به سرمسيرهاي جاسوسي بيگانه» است كه در تقسيم كاري كامل و به موازات جريان هاي تروريستي مذكور (به انضمام گروهك هاي منافقين، ريگي، سلفي ها و وهابيون) عمل مي كند.
روز گذشته طيفي از گروهك ها به حمايت از عناصر تروريستي پرداختند كه در فاصله زماني سال 85 تا 87 (قبل از انتخابات) اقدام به بمبگذاري و جنايت و آدم كشي در شيراز و تهران پرداخته و ده ها نفر را به خاك و خون كشيده بودند.
گروهك هاي تروريستي كومله و دموكرات به همراهي جبهه ملي، گروهك ملي مذهبي، فدائيان خلق و اتحاد جمهوريخواهان در كنار عناصر سلطنت طلب از جمله طيف هاي گوناگوني بودند كه با صدور بيانيه هايي ضمن مظلوم نمايي از تروريست هاي اعدام شده حمايت كردند و كوشيدند عنوان نچسپ «فعال سياسي» ، «شهروند»، «جوان معصوم»، «زن بيگناه» و... را به عوامل مستقيم بمب گذاري ها بچسبانند حال آن كه افراد ياد شده نه به خاطر فعاليت سياسي، و نه به اعتبار سن و جنسيت و قوميت مجازات نشدند.
همچنين سعيد مدني از گروهك ملي-مذهبي، عبادي رئيس گروهك كانون مدافعان حقوق بشر، كريم لاهيجي و حسين باقرزاده در گروهك تروريستي منافقين و زهرا رهنورد همسر ميرحسين موسوي حمايت هاي مشابهي را در رسانه هاي ضد انقلاب به عمل آوردند و كوشيدند حكم صادره را با وجود اسناد متقن زير سأال برند.
در اين ميان سعيد مدني كه با راديو زمانه مصاحبه مي كرد با فهم رسوايي بزرگي كه گريبانگير جبهه اپوزيسيون با نقاب سبز شده، مدعي شد «اعتراض نسبت به اين فرايند مخدوش قضايي، لزوماً (!!) به معناي تأييد مشي مسلحانه برخي گروه هاي سياسي نيست».
اين جمله منافقانه دلالت بر اين مي كرد كه گروهك هاي وابسته ملي مذهبي و نهضت آزادي خيلي هم از مشي مسلحانه بدشان نمي آيد و فقط شرايط را جفت و جور نمي بينند.
اهميت ديگر اين اظهارات در سابقه تاريخي گروهك هاي مذكور است كه در پيوند كامل با سازمان تروريستي مجاهدين خلق (منافقين) قرار داشتند و صرفاً پس از سركوب منافقين در سال 60 مجبور شدند ادعا كنند مخالف مشي مسلحانه منافقين (فرزندان معنوي مهندس بازرگان و نهضت آزادي) هستند.
سعيد مدني هشدار داد: هرگونه تجديدنظر در مشي جنبش سبز مي تواند به نابودي جنبش و نهايتاً از دست رفتن فرصت ها منجر شود. بنابراين ما بايد پيگير مسالمت آميز خواسته ها باشيم.
با وجود اين توصيه، گروهك كانون مدافعان حقوق بشر به سركردگي شيرين عبادي ترجيح داد با انكار احكام قرآني درباره قصاص و محاربه، و با وجود اسناد قطعي جنايت عناصر اعدامي و دستگيري برخي از آنها سرصحنه جنايت، ادعا كند اصل حكم اعدام وجه شرعي ندارد و ممكن است قاضي هم اشتباه كرده باشد.
بيانيه اين گروهك در حالي كه تروريست ها را «5 جوان كه اكثر آنها از خطه كردستان بودند» معرفي مي كرد، به ادعاي وكيل يكي از اعدامي ها مبني بر اينكه اعدام مناسب متهم نبوده استناد جست، حال آن كه وكيل ياد شده همكار و مستخدم رسمي راديو فردا و صداي آمريكاست كه طي چند روز اخير هم مشغول جوسازي عليه نظام اسلامي بوده است.
باند وكلاي زنجيره اي و اجاره اي لانه كرده در گروهك مذكور با وجود آگاهي از اينكه جرايم و جنايات اعدام شدگان اساساً مربوط به قبل از انتخابات سال 88 است، ادعا كرد «زمان اجراي حكم (خرداد ماه) مي تواند شائبه سياسي داشته باشد» اما توضيح نداد كه به زعم اين گروهك، احكام قضايي را كمي بايد به اجرا گذاشت كه گروهك هاي آن طرف مرز را دچار شائبه نكند!
همچنين در حالي كه شخص شيرين عبادي به همراه رقمي پرشمار از عناصر ضد انقلاب مشغول جوسازي عليه جمهوري اسلامي در مجامع خارجي است، گروهك متبوع وي ادعا كرد، نگران تنش در روابط بين المللي ايران است! گروهك عبادي براي وحدت ملي در كردستان هم ابراز نگراني كرده حال آن كه گروهك پژاك اساساً گروهكي تجزيه طلب است كه حتي به كشتار مردم كرد هم مي پردازد و مزدوران سازمان سيا و موساد را به هيچ وجه نمي توان در دايره وحدت ملي و مردم شريف كرد قرار داد.(البته توجه به اين نكته ضروري است كه پيش از اين الهه هيكس فاش كرده كه عبادي را او به واسطه كريم لاهيجي همكار منافقين شناسايي كرد، و براي جايزه صلح نوبل معرفي كرده است)
زهرا رهنورد همسر موسوي هم در ادبياتي نزديك به ادبيات گروهك عبادي اصل حكم اعدام را مورد خدشه قرار داد و با دفاع از جنايتكاران اعدام شده، به زن بودن يكي از آنها استناد كرد و ضمن مغالطه اي، به حديث پيامبر(ص) مبني بر «ان النساء ريحانه» اشاره نمود.
و البته خانم رهنورد بهتر از هر كسي مي داند كسي كه مشغول عمليات بمبگذاري بوده و جنايتي را تدارك مي كرده در هيچ قاموسي مورد ترحم قرار نمي گيرد مگر در قاموس حاميان جنايت و تروريسم.
* دانشگاه آزاد و قانوندانان قانون شكن
تلاش براي ادامه روند قانون گريزي گذشته و حفظ دانشگاه آزاد اسلامي به عنوان يك جزيره خصوصي مستثنا از نظارت عمومي ادامه دارد.
به دنبال چند سال بررسي و ارزيابي كارشناسي نسبت به وضعيت حقوقي پر از ابهام و اشكال دانشگاه آزاد در شوراي عالي انقلاب فرهنگي و تصويب ضوابط نظارتي بر اين دانشگاه، تيمي چند لايه از سوي برخي مديران دانشگاه آزاد مامور شده اند تا به لطايف الحيل مانع از شكستن حلقه انحصار مديريتي و توقف روند برخي سوءاستفاده هاي گسترده مالي، سياسي و فرهنگي شوند.
يكي از اين لايه ها با وجود آگاهي از اين كه مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي لازم الاجرا است و ساير دستگاه ها حق دخالت در مصوبات اين شورا را ندارند، تلاش كرد تا با ارائه شبه شكايت به ديوان عالي كشور، نقض مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي را از ديوان عالي بگيرد.
اين تلاش به خاطر رويه غيرقانوني متوقف شد اما تيم ياد شده مي كوشد تحركات مشابهي را به واسطه چند نماينده آلوده و نمك گير! پي بگيرد يا با كشاندن پاي دادگستري به ماجرا، حداقل اجراي مصوبه شورا در راستاي انتخابي و 4 ساله شدن مديريت دانشگاه آزاد و شفافيت و نظام مندي عملكرد اجرايي و مالي آن را براي چند ماه به تاخير اندازد.
ترفند ديگر قانوندان هاي قانون شكن تلاش براي وقف اموال عمومي دانشگاه آزاد بود تا با اين بهانه «واقف» را نيز خود تعيين كنند و بدين وسيله اموال عمومي دانشگاه را به نوعي شبه خصوصي (اختصاصي سازي!) كنند.
اين در حالي است كه دانشگاه آزاد مجموعه اي از اموال عمومي محسوب مي شود و اگر وقف آن منجر به اختصاصي كردن اين اموال و نوعي مصادره كاملا خصوصي! شود، ماهيتاً نقض غرض «وقف» و باطل است و با اموال عمومي نمي توان چنين برخورد كرد.
برخي مديران دانشگاه آزاد متهمند اموال و دارايي اين دانشگاه را كه بايد صرف امور علمي و آموزشي دانشگاه و در خدمت دانشجويان و اساتيد آن هزينه شود، صرف بازي هاي انتخاباتي و فراتر از آن تبليغ و تحريك عليه جمهوري اسلامي كرده اند.
حمزه كرمي مدير سايت جمهوريت كه زيرنظر جاسبي و مهدي هاشمي فعاليت مي كرد، بخشي از اين غرض ورزي ها را در جريان دادگاه خود بازگو كرد.
* هفت تيركشي پدرخواندهها در مقياس جيبي
مي گويند وقتي دلاكها بيكار ميشوند، سرهم را ميتراشند.
اين ضرب المثل گويا حكايت 2 همكار خارجه نشين روزنامه هاي زنجيره اي است كه روزگاري با طنزنويسي و كاريكاتور كشيدن در خدمت اين روزنامه ها قرار داشتند. خبرهاي جديد حاكي از اين است كه جناب "الف.ن " طنزنويس روزنامه هاي زنجيره اي و "ن.ك " كاريكاتوريست همان روزنامه ها، در پي يك كري خواني و مجادله لفظي به تيپ هم زده اند.
ماجرا ظاهراً با روايت تحقيرآميز "الف.ن " از حضور "ن.ك " در روزنامه جامعه آغاز شد آنجا كه نوشت: من تلاش كردم تا پاي برخي كارتونيست ها را به روزنامه جامعه باز كنم. با اصرار "ن.ك " كه دلش مي خواست در نشريات سياسي و مطرح آن روزها كار كند، او را به شمس معرفي كردم، كارهايش را ديد و گفته بود كه اينها كاريكاتور نيست، كارتون است، ما كاريكاتور مي خواهيم. بعداً "ك " تلاش زيادي كرد تا توانست برخي كارهايش را در روزنامه جامعه و توس منتشر كند.
اما ماجرا سابقه دارتر از اين حرف ها بود. بلافاصله پس از افتضاح بزرگ اپوزيسيون در 22 بهمن و دست انداخته شدن پروژه مشترك ا.ن و مهاجراني تحت عنوان «اسب تروا»، آقاي «ك» بيكار ننشست و به جاي اسب تروا شكل مضحكي از «درازگوش تروا» كشيد.
وي اين بار در پاسخ اظهارات از موضع بالاي آقاي «الف.ن» كه در سايت مهاجراني (جرس) چاپ شده بود، در سايت شخصي خود با اشاره به عضويت مشترك با آقاي «الف.ن» در شوراي سردبيري سايت روز آن لاين نوشت: ما در روز آن لاين قراري داريم. اعضاي سايت اگر هم از هم انتقادي دارند، با ذكر نام در هيچ جا به هم نمي پرند. اين قرار هفته پيش در نوشته دوست عزيزم ا.ن در سايت جرس نقض شد. اما بار ديگر وقتي نقض شد كه شوخي هدفداري در سايت روزآنلاين در مطلب او متوجه من بود. شوخي همزمان ايشان در فيس بوك هم جالب توجه بود.
انتقاد من به ايشان جز اين نبوده كه همكاري با سايت ها يا رسانه هاي سياسي- حزبي، همراهي با آنان محسوب مي شود، و مخل كار حرفه اي رسانه اي است. به عبارتي اين همكاري در عرصه هاي ديگر، براساس منافع سنجيده مي شود نه چيز ديگري.
اما در كاريكاتور ديروز، مهاجراني را كشيدم كه سوار بر «الف.ن» از او مي خواهد به سوي حكومت برود. «الف.ن» هم دستش پول نقد سبز بود.
اين كاريكاتوريست زنجيره اي با بيان اينكه كاريكاتور ياد شده را از فيس بوك حذف كرده به طعنه نوشت: او برايم نوشت كه پول سبز باعث ايجاد برداشت هاي نابجا مي شود اما از جرس (جنبش راه سبز) بابت كارهايش حق التحرير مي گيرد. پس شايد بايد مي نوشتم پول «جنبش راه سبز» تا معلوم شود چه مي گويم. من از اين بابت كه جرس به تعدادي از پناه جويان نان مي رساند با وجود انتقادهاي زيادي كه به جرس دارم، خوشحالم.
«ن.ك» با وجود اينكه ادعا مي كرد كاريكاتور خود را از فيس بوك حذف كرد اما در سايت خودنويس هم جناب طنزنويس دچار سوء تفاهم را بي نصيب نگذاشت و تصريح كرد: تئوريسين اسب تروا، گاد فادر (پدرخوانده) جنبش سبز شده است. خودنويس با چاپ عكس آقاي «الف.ن» مي افزايد؛ از قديم گفته اند اگر آدمها كم صحبت كنند، جاي دوري نمي رود.
وقتي قرار باشد هر چيزي كه به ذهنت رسيد، مكتوبش كني، آن وقت بايد يكي را هم پشت سر خودت راه بياندازي كه اصلاً خوب نيست.
چون هم مصرف آبت زياد مي شود و هم بايد زود به زود فلاش تانكت را عوض كني. يكي از مصيبت هاي خارج نشيني هم اين است كه مخارجت بالاست و براي اينكه دخلت به خرجت برسد ناچار از توليد انبوه هستي و حجم توليد هم كه بالا رفت ديگر همه اش كه در و گوهر نمي شود.
خودنويس (وابسته به آقاي كاريكاتوريست) با اشاره به موضع اخير «الف.ن» مبني بر اينكه اظهارات مهاجراني درباره پذيرش جمهوري اسلامي و ولايت فقيه را تكذيب مي كنيم، نوشت: تا پيش از اين گمان مي كرديم كه تنها رضا پهلوي و مسعود رجوي در توهمند، اما انگار هر كه پايش را از ايران بيرون مي گذارد، همچون اسبي كه به هويجش خيره شده، گمان مي كند كه به همه چيز سيطره دارد.
من نمي دانم كه جنبش سبز ولايت فقيه را قبول دارد و يا خير، اما به خدمت جناب «ن» عارضم كه آن چك سفيدي را كه ده ماه پيش تقديم آقاي موسوي كردي، هنوز نقد نگشته. بدنبود قبل از آنكه احساس جنبش سبز را رصد كني، يك استعلامي، مشورتي، چيزي، هم از جناب موسوي مي كردي. يا حداقل يك صندوق رأي مي گذاشتي و يك رفراندومي برگزار مي كردي. با نظر سنجي هاي وب سايت شخصي و نقطه نظرات پري رويان فيس بوكي كه كسي پدرخوانده نمي شود پدر من. بعضي لباس ها به تن آدم ها كمي گشاد است.
4 ماه است كه ما داريم روي اسب ترواي شما ماله مي كشيم.
* فريد زكريا: ايران در چالش هستهاي طلبكارتر از هميشه است
سردبير مجله نيوزويك گفت ايران در چالش هسته اي طلبكارتر از هميشه به نظر مي رسد و قطعنامه تحريم هايي كه فعلا به جايي نرسيده حتي اگر هم تصويب شود، راه به جايي نخواهد برد.
فريد زكريا در برنامه «در دنيا چه خبر» شبكه سيانان، گفت: آنچه توجه مرا جلب كرد ايران بود كه بيش از هميشه طلبكار و مقابله جو به نظر مي رسد. تنها به اين هفته بنگريد.
ايران دومين دوره از رزمايش نظامي خود را كه نمايشي از توانايي نظامي و هدف آن ترساندن دشمنانش است برگزار كرد. سپس، رئيس جمهور احمدي نژاد بود كه تريبوني به او داده شده بود تا اين هفته در آمريكا با دنيا صحبت كند.
او بيشتر وقت 35 دقيقه اي سخنراني اش را صرف سرزنش آمريكا به عنوان تنها «جنايتكار اتمي» كرد. در اين ميان، آمريكا هنوز به توافقي با شركايش در شوراي امنيت دست نيافته، تا تحريم هاي جديد سخت تري را بر تهران، به خاطر به تمسخر گرفتن توافقنامه هاي سازمان ملل، اعمال كند.
وي همچنين گفت: با وجود عدم تصويب تحريم ها، سؤال اين است كه اين تحريم ها تا چه اندازه موثر هستند؟ يك گزارش بسيار ناراحت كننده در اين هفته در «واشنگتن پست» وجود داشته كه اشاره به آن دارد كه برخي از اين تحريم ها ممكن است، آنگونه كه مد نظر بوده، كارگر نباشند. در واقع اين تحريم ها مي تواند بسياري از افراد و مؤسسات را كه در نظر بوده تا به آنها صدمه وارد شود، تقويت كند.
ما مي خواهيم جريان نفت آنها قطع شود، اين عالي به نظر مي رسد اما چيزي نيست كه اتفاق بيفتد. بسياري از آنچه كه در گذشته به وسيله شركت هاي غربي انجام مي شده اينك در كنترل شركت هاي بومي ايران است.
آنها ميگويند با افتخار ميتوانند جايگزين شركتهاي خارجي شوند.
* نگراني آقاي دروغ زاده از افزايش تعداد رقبا
مهره مطبوعاتي سفارت آمريكا در رژيم طاغوت پس از يك سال ستايش و تمجيد از سران فتنه مي گويد بايد رهبري موج سبز را به خارج از كشور منتقل كنيم.
عليرضا نوري زاده در برنامه خود كه از شبكه گروهك تروريستي پژاك پخش مي شود، اظهار داشت: برنامه جريان سبز تاكتيكي، اطلاعاتي و فلج كردن كارهاي رژيم در داخل و خارج است از اين رو بر آن هستيم رهبري موج سبز را از خارج كشور به دست بگيريم زيرا ميرحسين موسوي و مهدي كروبي نتوانسته از موقعيت ها استفاده كنند.
همكار مشترك سيا و موساد اضافه كرد: اين موج بايد عاري از خشونت باشد زيرا سازمان مجاهدين خلق (منافقين) با آن همه سلاح نتوانست كاري از پيش ببرد. ما برنامه اي داريم تا 4 هزار عضو مجاهدين در اردوگاه اشرف عراق را پس از خروج از اين كشور جذب جنبش سبز كنيم.
وي در عين حال هدف از فتنه سبز را «ايجاد تفرقه در حاكميت وكشاندن دعوا به درون رژيم» توصيف كرد.
گفتني است برخي از گزافه گويي هاي آقاي دروغ زاده بيشتر از آن جهت است كه مدتي است احساس مي كند افراد كلاهبردارتر از خود وي در ميان محافل نفاق و ضدانقلاب پيدا شده اند و بازار او در ارتباط با مواجب بگيري از سرويس هاي جاسوسي را كساد كرده اند.
او يكبار هم علناً به مهاجراني و باند جرس (شامل سروش، گنجي، كديور، بازرگان، بهنود، باستاني، نگهد ار و...) حمله كرد.
گزارش سرويس "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس